1

فضول‌باشی و وزیر ورزش

آقای کیومرث هاشمی را که می‌شناسی، وزیر ورزش و جوانان را عرض می‌کنم، معرف حضورتان که هست. کاری به عملکرد ماه‌های اخیرش ندارم، منتقدان زیادی دارد، البته دنیای ورزش ویژگی‌های خاص خودش را دارد ممکن است انتقادهای زیادی صورت بگیرد چراکه وزارت عریض و طویل ورزش و جوانان تقریباً تنها مجموعه‌ای است که با همه اقشار جامعه سروکار دارد. توقع از این وزارتخانه و مسئولین آن بالاست و بنابراین کوچک‌ترین تعلل، ناکامی و یا رفتار متکبرانه و خودمحورانه می‌تواند موضع‌گیری‌های زیادی به‌دنبال داشته باشد ولی از زمان اخذ رأی اعتماد از مجلس تاکنون دو کار وی خیلی به من چسبیده است. این دو مورد حرف چسب دوقلو و چندقلو نیست، باور کن وقتی کاری از روی صداقت و صدق باشد، کاری که بتواند توجه اهالی ورزش را به خود جلب بکند بر دل‌ها می‌نشیند و بر جان‌ها و قلب‌ها می‌چسبد. هاشمی هم در این چند ماه نشان داده که بلد است چگونه در جاده جلب رضایت جامعه ورزش پیش برود و تا می‌تواند خود را در قلوب هواداران جای نماید.

باید بدانیم و بدانند که ورزش و جامعه آن هیچ وقت با غرور و کبر و خودپسندی نمی‌تواند کنار بیاید. کسی که شعارش “انا رجل” باشد در ورزش کاری از پیش نخواهد برد. فردی که برای خودش در ورزش جایگاه رفیعی قائل شود و نگاهی از بالا بر زیرمجموعه‌اش داشته باشد و دیگران را در شأن نشست‌وبرخاست با خودش نداند برای ورزش و ورزشکاران و وابستگان به آن، منشأ خیر و برکت نخواهد بود.

گفتم: فضول‌باشی باز زبان باز کردی و از هر دری می‌خواهی صحبت بکنی. بابا تو را سنه‌نه، که چه کسی چگونه رفتار می‌کند و در ورزش صاحب چه دفتر و دستک و جایگاه است، کار از این قبیل ادعاها گذشته است. عید است و ماه رمضان، بی‌جهت اعصاب خودت رو داغون نکن. شرایط همین است که می‌بینی باید با آن کنار بیایی و یا دور ورزش را تا اطلاع ثانوی خط قرمز بکشی. حالا بگو کدام رفتاهای وزیر را می پسندی؟ وظیفه یک مؤمن است که در بیان نقاط مثبت و رساندن آن‌ها به گوش مردم تلاش کرده و به‌درستی روایت بکند و از گول زدن افکار عمومی خودداری نماید.

گفت: اولین کار مثبت این حضرت وزیر، انتصاب شروین اسبقیان به‌عنوان معاون ورزشی بود. حداقل ما می‌دانیم که او مدیری پر تلاش و کار بلد است و مطمئن در جایگاه معاونت وزیر نیز می‌تواند اقدامات مؤثری انجام بدهد.اسبقیان پله‌های ترقی را یک‌به‌یک طی کرده و مثل برخی‌ها نیست که “فابدان چیخا” و یک‌شبه مدیر بشود و هیچ‌کس را هم قبول نکند.

گفتم: راست می‌گویی، ورزش اردبیل از اسبقیان خاطره خوبی دارد. حداقل در افزایش سرانه ورزشی و احداث اماکن در مناطق مختلف استان کارهای مناسبی انجام داده است. احداث ۳۷ سالن سرپوشیده طی دو سال خودش یک رکورد در امر توسعه فضاهای ورزشی است. حالا به دومین مورد اشاره کن.

گفت:کاری که واقعاً قابل تقدیر است عیادت وی از پیشکسوتان و دیدار با استخوان خرد کرده‌های ورزش می‌باشد، در بیمارستان‌ها حضور پیدا می‌کند و از بزرگان ورزش دلجویی کرده و درنهایت احترام خودش را در جامعه ورزش و به‌خصوص در نزد پیشکسوتان بالا می‌برد. وزیر با این عمل خود به کلیه‌ی مسئولین این وزارتخانه اعلام می‌کند که باید در ارتقاء فرهنگ تکریم پیشکسوت پیش‌قدم باشند، باید مسئولین ورزش در هر رده و در هر مقامی حق پیشکسوتان را به‌خوبی ادا نمایند.

هاشمی با حضور در منازل پیشکسوتان به کلیه مدیران وزارتخانه می‌خواهد یادآوری نماید که فرهنگ احترام به پیشکسوت در ورزش ما حذف شدنی نیست چرا که حذف آن به‌معنای از دست دادن تاریخ و هویت فرهنگی ما محسوب خواهد شد.

گفتم: بی‌احترامی به پیشکسوت یعنی اعلام زنگ خطر برای ورزش ولی این هم باید یادآوری شود که همکاری پیشکسوتان ورزش نیز خود در جهت ارتقای این جایگاه ضروری است.

گفت: هر عزیزی که در ورزش چه در سطح کلان و یا در زیرمجموعه‌ها، صاحب جایگاه می شود تلاش برای آشنایی با پیشکسوتان و شناخت آن‌ها را باید مورد توجه قرار بدهد. ادعای حفظ حرمت پیشکسوتان باید در عمل مشاهده گردد و به‌راستی که وزیر ورزش و جوانان در چندماهه اخیر نشان داده است که حفظ شأن پیشکسوتان و رسیدگی به برخی از مشکلات و نیازهای آن‌ها را در اولویت قرار داده است.

گفتم: آرزوی همه دوستداران، خدمت صادقانه و بی‌منت مسئولان به جامعه ورزشی است و بدون شک آن‌هایی که مخلصانه و خالصانه در این راه گام برمی‌دارند نامی نیک در تاریخ ورزش برجای می‌گذارند.




فضول‌باشی و حسرت ۵۱ ساله

فوتبال ما نفرین‌شده است. در فوتبالی که حق خوردن، آسان‌تر از نوشیدن یک لیوان آب باشد، در فوتبالی که باند بازی و سپردن امور آن به خودی‌ها اصل باشد، در فوتبالی که حرمت‌شکنی و زیر پا گذاشته شدن مسائل اخلاقی به عادی‌ترین مسأله تبدیل شود، در فوتبالی که عرصه برای جولان دشمنان آن فراهم باشد، در فوتبالی که علی‌رغم ناله‌های بی‌پولی مسئولین، ریخت‌وپاش در صحنه‌های مختلف خود را نشان بدهد، در فوتبالی که بند بند اساسنامه تفسیر به رأی شود و همه کارها براساس تأمین خواسته دست‌اندرکاران قابل توضیح و توجیه باشد، در فوتبالی که ملاک قضاوت در مورد عملکردها وابستگی به مهره‌های قدرت باشد و از کنار کارنامه فوتبالی به‌راحتی عبور شود، در فوتبالی که باندبازها و بله قربان‌گوها از حاشیه‌ی امن بر خوردار باشند، در فوتبالی که ریشه‌های خودمحوری، فساد، بی‌عدالتی و جانبداری‌‌های تهوع‌آور خشکانده نشود و در فوتبالی که عاشقان و استخوان خرد کرده‌هایش خانه‌نشین و از راه رسیده‌هایش قدرت مطلق باشند انتظار پیروزی و قهرمانی در آسیا سرابی بیش نخواهد بود.

با یک برد آن‌چنان از خود بی‌خود می‌شویم که همه اصول حاکم بر ساختار فوتبال را زیر پا می‌گذاریم و از یک باخت چنان سردرگم و غرق در دریای ماتم و اندوه می‌شویم که توصیف و شرح‌اش غیرممکن می شود.

با یک‌برد در آسمان‌ها سیر کرده و کاروان تبلیغ و تعریف و تمجیدهای اصولی یا غیراصولی راه می‌اندازیم و در قبال یک باخت زمین‌وزمان را به‌هم می دوزیم و تا می‌توانیم تحلیل‌های کیلویی می‌کنیم و برای پیدا کردن متهم به هر دری می‌زنیم و خیلی‌ها را در تیررس قرارداده و بلبل‌زبانی می‌کنیم.

فوتبال احساسی هیچ‌وقت نمی‌تواند تضمین‌کننده پیروزی‌های متوالی و پی‌درپی باشد. مصاحبه‌ها، رفتارها و اظهارنظرهای دست‌اندرکاران تیم و بازیکنان بعد از بازی ژاپن  همه از اقیانوس احساسات سرچشمه گرفته و بی‌دلیل در جامعه توقع را بالا بردند و با باخت در مقابل قطر در اردوی علاقه‌مندان به فوتبال، کاروان غم و اندوه را مستقر نمودند.

گفتم فضول‌باشی توخودت که بیشتر از همه از باخت ناراحت شده‌ای. آیا حرف زدن‌ها و حرص‌وجوش خوردن‌ تو پیام دیگری می‌تواند داشته باشد؟ فوتبالی با  احساس، تو که خودت غرق در دریای احساسات هستی چگونه می خواهی دیگران را مورد حمله قرار بدهی و درمورد آنها اظهارنظر بکنی؟ موفقیت در فوتبال برنامه‌ریزی می‌خواهد, به ساختار مناسب و اصولی نیاز دارد، نیازمند به‌کارگیری نیروهایی کارآمد با کارنامه روشن و واضح دارد،‌ محتاج اجرای عدالت و پشت کردن به اقدامات خلاف و دامن زدن به باند و باند بازی می‌باشد. وقتی خانه‌ای از پای بست ویران است انتظار قهرمانی و موفقیت در میادین مختلف انتظاری بیهوده است.

گفت: تا موقعی که فوتبال ما اسیر حاشیه‌ها باشد موفقیت‌های تصادفی و لحظه‌ای نمی‌تواند استمرار داشته باشد. اگر بهترین، بزرگترین و مؤثرترین بازیکنان را در اختیار داشته باشی ولی تصمیم‌ها و برخوردها شانسی و بدون برنامه باشد برداشت محصول مناسب از مزرعه کامیابی و موفقیت مقدور نخواهد بود‌.

گفتم فضول باشی من بیشتر برای رؤسای هیئت‌های استانی که به قطر رفته بودند دلم سوخت که تماشای فینال رقابت‌های جام ملت‌های آسیا نصیب‌شان نشد.‌ آنهایی که از سر صدقه فوتبال و همراهی با مسئولین، امکان سفر به قطر را به دست آورده بودند حالا باید برگردند و همچنان حسرت تماشای فینال به دلشان بماند.

گفت: راستی این حضرات رؤسای هیئت‌ها با هزینه شخصی به قطر رفته بودند و یا دست محبت رئیس فدراسیون بر سرشان کشیده شده بود؟ آیا تماشای فوتبال توسط آنها در قبال هزینه‌هایی که می‌شود برای فوتبال ما و استان‌ها آورده‌ای خواهد داشت؟ در اوضاع‌واحوال اقتصادی که کشور و فوتبال با آن دست به گریبان است آیا حضور رؤسای فوتبال برخی از هیئت‌های استانی ضرورت داشت؟

گفتم: بابا به تو چه مربوطه، سفره‌ای گشوده شده و امکان بهره‌مندی برای برخی‌ها فراهم شده‌است چرا اخمات تو هم است حالا تو که نمی‌توانی به یک مسافرت داخلی دو روزه بروی از این‌که برای عده‌ای امکان سفر به قطر فراهم شده ناراحتی و زبان به انتقاد گشوده ای؟ خلاصه قدرقدرت‌اند وصاحب نفوذ. تو به فکر خودت باش، صد سال هم فریاد بزنی صدایت به‌جایی نمی‌رسد. معاملات پشت پرده، معجزه‌های بی‌شماری دارند همراه با حکمت، که من و تو لیاقت درک آن را نداشته و نخواهیم داشت. فعلاً حسرت حضور  در فینال ۵۱  ساله شد، به آینده امیدوار باشیم. ان‌شاءالله که کارها بر وفق مراد پیش برود.




فضول‌باشی و ماندگاری تیم شهرداری

تا گوشی را برداشتم رفیق همیشگی‌ام گفت: از این‌که در روزهای اخیر از تیم شهرداری بیشتر سخن گفته می‌شود ممکن است کسانی دلخور باشند و حوصله کافی برای تعقیب رقابت‌های آن را نداشته باشند و حتی امکان دارد برخی از عقل کل مآب‌ها که خود را در همه زمینه‌ها صاحب‌نظر می‌دانند به گفته‌های من عکس‌العمل نشان بدهند ولی من اعتقاد دارم که اولاً از هر اقدام مثبت و تأثیرگذار باید حمایت کرد و ثانیاً حرف‌های اساسی به‌موقع زده شود تا از هرگونه حاشیه سازی‌ها و داستان‌سرایی‌هایی که به ضرر تیم و مجموعه باشد به وقتش جلوگیری گردد.

و باز گفت: باشگاه شهرداری و تیم فوتبال آن در ارتقای سطح این رشته ورزشی تأثیرگذار است. آنهایی که فوتبال اردبیل و سرزنده بودن آن را مانعی برای نقشه‌ها و اهداف خود قلمداد می‌کردند سال‌ها در غیاب تیم‌هایی چون شهرداری میدانداری کردند و برای نابودی هرچه بیشتر فوتبال شهر اردبیل به‌عمد و یا غیرعمد گام‌های محکمی برداشتند ولی از فصل گذشته با حضور شهرداری در لیگ استانی ورق‌ها برگشت و برای احیای فوتبال این شهر امیدها زنده شد. مدت‌ها چوب لای چرخ ورزش و فوتبال مجموعه شهرداری گذاشتند و با کمک دست‌های پنهان، فوتبال آن را به گوشه رینگ هدایت کردند ولی امروز قضیه به نفع فوتبال اردبیل در جریان است و بدون شک پرچمدار حرکت فوتبال اردبیل به سمت احیا و تودهنی محکم زدن بر دهان مخالفان‌اش برعهده‌ی تیم شهرداری می‌باشد.

فضول‌باشی دل پری دارد و ادامه می‌دهد: زخم‌های کهنه و عمیق از بی‌توجهی به فوتبال شهر اردبیل به این زودی‌ها قابل التیام نیست ولی از قدیم گفته‌اند “پایان شب سیه سفید است” و به‌نظر می‌رسد روزهای سفید و پاک در انتظار این رشته پرطرفدار است، باید همچنان مواظب بود و از افتادن در دام چاپلوسان احتیاط کرد. برای نجات فوتبال اردبیل باید حساب‌شده حرکت نمود از قدیم گفته‌اند “شب دراز است و قلندر بیدار”

فضول‌باشی افزود: ببین داداش، شهرداری در بازی‌های خود نشان داد که مجموعه‌اش از اراده‌ای محکم برای پیمودن مطلوب راه برخوردار است، اراده‌ای که می‌تواند شگفتی‌ساز باشد. آنها باید تا پایان رقابت‌ها به چیزی جز پیروزی و ماندن در بالای جدول رده‌بندی فکر نکنند. تلاش از ژرفای جان، پیروزی‌آفرین است و انتظار علاقه‌مندان به تیم شهرداری و فوتبال اردبیل از بازیکنان و کادر فنی چیزی جز تلاش به معنی اخص کلمه نبوده و نیست.

او فرصتی به من نمی‌دهد تا سؤالاتم را مطرح بکنم و همچنان می‌گوید: البته این گفته‌های من به این معنی نیست که شهرداری الا و بلا باید در گروه خودش اول بشود. دوستداران شهرداری می‌خواهند رفتار و تلاش بازیکنان این تیم چون گذشته به نماد غیرت و همت و یک‌رنگی تبدیل شود. گسترده شدن سایه این خصوصیات پسندیده به‌اندازه‌ی قهرمانی می‌تواند ارزش داشته باشد. اگر نفاق، دورویی و رفتار براساس مصالح شخصی در مجموعه تیم شهرداری ریشه‌کن گردد موفقیت‌‌اش در همه ابعاد حتمی خواهد بود.

تا خواستم تلفن را قطع کنم گفت: عزیز دل برادر، تیم شهرداری شناسنامه فوتبال اردبیل است. جایگاه این تیم در دل دوستداران و هواداران است. تیمی اگر مردمی و ریشه‌دار باشد برای همیشه ماندگار خواهد شد.




فضول‌باشی و ویروس انتخابات

خدا را شکر تنور انتخابات کم‌کم داغ می‌شود. در افزایش دمای این تنور، فضای مجازی نقش مهمی دارد. کانال‌ها، گروه‌ها و صفحات شخصی و خبری در تلاش‌اند که بر شور و شوق انتخاباتی بیفزایند هر چند که در این راه عده‌ای سیاه‌نمایی بکنند و انتخابات را وسیله‌ای برای تطهیر خودشان و یا منبعی برای پر کردن حساب‌هایشان قلمداد نمایند.

این روزها شایعات مختلفی از چگونگی عقد قرارداد با فعالین فضای مجازی توسط نامزدهای احتمالی به گوش می‌رسد. برخی‌ها که بلدند چگونه از فرصت‌های به‌دست‌آمده استفاده بکنند میدان‌داری می‌نمایند و با آینده‌نگری و در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی جامعه می‌خواهند از سفره‌ای که توسط نامزدها گشوده شده بهره‌مند گردند و خلاصه بار خود را ببندند تا برای چهار سال آینده دغدغه‌ای نداشته باشند.

گفتم: فضول‌باشی عجب ساز تو این روزها کوک شده‌است. اگر بحث انتخابات درپیش نبود می‌خواستی از چه حرف بزنی و به چه موضوعی بپردازی؟ تو که آدم حسودی نیستی، رابطه نامزدها و فعالین مجازی را ببوس و بگذار کنار، تو به وظیفه‌ات در قبال انتخابات عمل کن، نامزدها می‌خواهند پول پاشی بکنند، دارایی‌شان را به حراج بگذارند و کل فضای مجازی را در تسخیر خود درآورند، به تو چه ارتباطی دارد؟

گفت: صبر کن تا بگویم، اگر کارها اصولی پیش رود مشکلی ندارم ولی وقتی می‌بینم سرعت رنگ عوض کردن‌ها از سرعت نور بیشتر می شود، متأسف می شوم.

گفتم: امان از دست حّب ریاست. وقتی پای رسیدن به قدرت پیش می‌آید، هستند کسانی که اصول را زیر پا می‌گذارند و برایشان هدف وسیله را توجیه می‌کند. فضای حاکم بر انتخابات خود بهترین دلیل بر این ادعا می‌باشد.

گفت: می‌گویند ویروس انتخابات در جان هر کسی وارد شود محال است بیرون برود. این را به‌وضوح می‌توان دید و مخصوصاً در هر چهار سال یک‌بار فعالیت ویروس شدت می‌گیرد و مبتلایان‌اش را روانه عرصه انتخابات می‌کند. هرچند که می‌دانند فرجام مطلوبی در انتظار ندارند اما قادر نیستند دم فرو بندند و اقدامی برای کاندیداتوری به عمل نیاورند.

گفتم: پس دلیل عدم پذیرش نتیجه انتخابات پس‌از پایان آن توسط عده‌ای از نامزدها نیز از برکات لانه کردن این ویروس در جان آن‌هاست.

گفت: این ویروس خیلی نامرد است چراکه نامزدها را به مرتبت “خود مردم بینی” ارتقا می‌دهد و از آن‌جاست که معتقد می‌شوند مردم آن‌ها را قبول دارند و به او رأی داده‌اند اما حقشان توسط ناظران و مجریان نادیده گرفته شده‌است و چنین می‌شود که آن‌ها هیچ‌وقت نمی‌توانند از نامزد شدن دست بکشند و چشم بپوشند.




فضول‌باشی و فضای انتخابات

از وقتی‌که با تأیید صلاحیت نامزدهای مجلس، یک گام دیگر به برگزاری انتخابات نزدیک شدیم دلم به شور افتاد که نکند اوضاع فضای مجازی از این‌که هست بدتر شود و اقداماتی که در شأن نامزدها و طرفداران آن‌ها نیست در این فضا مشاهده گردد. فضایی که بیشتر به توسط عوامل پشت پرده ایجاد شود و هدفی جز ناامید کردن مردم و ضربه زدن به روند سالم انتخابات نداشته باشد.

ادعای رسانه‌ای داشتن و خبر و خبررسانی را دستاویز قرار دادن و انصاف و مروت را نادیده گرفتن و بر طبل تفرقه و اختلاف افکنی کوبیدن فضای مجازی را ناامن و اعتماد به آن را از بین می‌برد.

دوستداران آرامش و استفاده از ویژگی‌های مثبت فضای مجازی برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین‌شده در انتخابات از این نگرانند که عده‌ای منفعت طلب از خدا بی‌خبر این عرصه را به فضایی برای رجزخوانی خود و هم‌پیمانان‌شان تبدیل بکنند.

فضای مجازی با فعالیت کسانی که دغدغه نظام و انقلاب و ملت را دارند می‌تواند در ایجاد انگیزه و افزایش شور و نشاط انتخاباتی و معرفی چهره‌های خدمت‌گزار در بالاترین حد تأثیرگذار باشد و از قدرت‌نمایی آن‌هایی که کارنامه روشنی ندارند و به جز حرف و آشفتگی فضا و اتهام زدن و ایجاد بدبینی و یأس کار دیگری ندارند کاملاً ممانعت نماید.

گفتم: فضول باشی این روزها خیلی اتو کشیده حرف می‌زنی، احساس مسئولیت می‌کنی و از عصبانیت و فریادهای گوش‌خراش دیگر خبری نیست. چرا به فضای مجازی مدام گیر می‌دهی و در مورد آن به یک نظریه پرداز تبدیل می‌شوی؟ البته در این راه اگر بتوانی در معرفی چهره‌های تأثیرگذار گام برداری و بدون حب و بغض، واقعیت‌ها را با مردم درمیان بگذاری و در انتخاب اصلح یار و یاور مردم باشی به کار بزرگی دست می‌زنی.

گفت: مردم بهتر از من و تو می‌دانند که کاندیداها چند مرده حلاج‌اند. آنها را خوب می‌شناسند و می‌دانند که کدام یک با مردم در یک خط‌اندو کدام‌شان ضعف‌هایی دارند و چه اهدافی در سر می پرورانند. در این راه همه وظایفی دارند که باید به آن عمل بکنند و از راهیابی افراد طماع،مقام‌پرست و قدرت طلب به مجلس ممانعت نمایند.

گفتم: این که حرف جدیدی نیست. همیشه به این امر تأکید و برای تحقق‌اش تلاش شده‌است. همه باید دست‌به‌دست هم بدهند و تا روز برگزاری انتخابات برای آماده‌سازی فضا و برخورد صادقانه با واقعیت‌ها اقدام نمایند.

گفت: اگر برخی از فعالان فضای مجازی آتش بیار معرکه نشوند و به‌راستی و بدون حب و بغض فعالیت نمایند و از تخریب و تضعیف نامزدها و رقبا خودداری کنند و در همه حال، خدا را ناظر بر اعمال و رفتارشان بدانند مشکلی نخواهد بود ولی دل‌شوره‌ها و نگرانی‌ها موقعی افزایش می‌یابد که انسان‌ها جامه جعلی بر تن بکنند و قلم را به قداره تبدیل نمایند و رقابتی سالم را به عرصه‌ای برای انتقام گیری‌ها و تسویه‌حساب‌های باندی و گروهی و جناحی تبدیل نمایند و بساط راست‌گویی و حفظ حرمت را برچینند و خود و منافع‌شان را به ترازویی برای اظهارنظر در مورد دیگران تلقی نمایند.

گفتم: فضول باشی نگران نباش، مردم به‌راحتی خدمت‌گزاران را از پهلوان پنبه‌ها تشخیص می‌دهند، مردم می‌دانند که چه کسانی با آن‌ها همراه هستند و چه کسانی در خدمت دوستان و اقربا و آشنایان. مردم کسانی را که دغدغه پیشرفت و توسعه منطقه را دارند به‌خوبی از آن‌هایی که اهل شعار اند و در عمل ناکارآمد جدا می‌کنند و به افرادی که رسیدن به صندلی نمایندگی را وسیله‌ای برای پر کردن چاله‌های زندگی اطرافیان و خود تلقی می کنند اهمیتی نخواهند داد.

گفت: امیدواریم که چنین شود و افراد فاقد صلاحیت، جواب دندان‌شکن از ملت دریافت بکنند.




فضول‌باشی و مطالبه‌گری

هرچه به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می‌شویم بر تعداد مطالبه‌گران در فضای مجازی افزوده می‌شود.برخی‌ها که بر خلاف انتظارشان، در سال‌های اخیر به نان و نوایی نرسیده‌اند لباس مطالبه‌گری بر تن نموده و از این راه می‌خواهند در سطح جامعه خودی نشان بدهند و به خواسته‌هایشان برسند و مطالبه‌گران واقعی را زیر سؤال ببرند. من هم می‌خواهم که برای یک یا دو ماه هم که شده مطالبه‌گر بشوم. در لباس مطالبه‌گری نقشه‌ها ترسیم بکنم و تا رسیدن به هدف کوتاه نیایم. مگر من چه کم‌تر از دیگران دارم که یک کانال و یا یک صفحه در فضای مجازی نتوانم راه‌اندازی بکنم؟ مگر سوادی در حد خواندن و نوشتن ندارم که از برخی‌ها حالی بپرسم و تلنگری بزنم و به ترسیدن و تسلیم شدن وادارشان نمایم؟ از برخی به‌ظاهر مطالبه‌گران، حرف‌هایی می‌زنند که نگو و نپرس، آن‌ها گویا قصد دارند در دو ماه آینده کسری زندگی خود را با تهمت و تهدید و تخریب و تعریف و تمجید جبران بکنند و در نیمه دوم اسفند به ریش انتخاب شده‌ها و نشده‌ها بخندند. آن‌ها می‌خواهند زمانی‌که مغلوب شده‌ها از درد به خود می‌پیچند آواز بخوانند و از پول‌های بادآورده بهترین لذت‌ها را ببرند.

گفتم: فضول‌باشی تو یکی را که من می‌شناسم، این‌کاره نیستی و نمی‌توانی دروغ بگویی. تو قادر نیستی که هر ساعت به رنگی دربیایی و روزی بر له و روزی دیگر برعلیه یکی حرف بزنی. تو از آن‌هایی نیستی که به‌زور فضای مجازی در حریم خصوصی افراد وارد بشوی و زیر پای آدم‌ها را خالی نمایی. این‌که بخواهی با آبرو و حیثیت افراد بازی بکنی تا شاید چندرغازی به دست آوری و چاله‌چوله‌های زندگی‌ات را پر بکنی، تو نمی‌توانی، مطمئن باش همان روزهای اول لو می روی و مشت‌ات باز می‌شود.

گفت: با همین کارهاست که از پیشرفت و قافله آن عقب مانده‌ایم. پایبند اخلاق شده‌ و برای خروج از صراط مستقیم تن نداده‌ایم و در مقابل، روزگار و زندگی خود را با درد و مصیبت سپری کرده‌ایم. وقتی تازه به دوران رسیده‌های مدعی مطالبه‌گری را می‌بینم که در کم‌ترین زمان از چه امکاناتی برخوردار شده‌اند به خودم لعنت می‌فرستم، باید فکری بکنم و برای خودم سقفی تعریف نمایم و نقش مطالبه‌گر را تا رسیدن به آن بازی کنم.

گفتم: تو برو به زندگی‌ات برس، با کمبودها بساز و از برای سلامتی‌ات شکر گزار باش. پول‌هایی که از دروغ و نامردی به دست آید پایان خوشی نمی‌تواند داشته باشد. تو از آن‌هایی نیستی که چشم در چشم آدم‌ها بکنی و مثل آب خوردن دروغ بگویی، برو دعا کن خداوند کسری زندگیت را از یک راه حلال تأمین بکند.

چوپان دروغ‌گو  مرده بود از او پرسیدند؛ اسمت چیه؟ گفت: دهقان فداکار!!




فضول‌باشی و وعده خوبان

بدبخت‌تر و بیچاره‌تر از فوتبال اردبیل در هیچ نقطه‌ای از کشور نمی‌توان پیدا کرد. در مجموعه‌ای که یکدلی حاکم نباشد و فاصله عمیق بین مدیریت و زیرمجموعه وجود داشته باشد چالش‌ها، سو تفاهم‌ها و اختلافات جزئی و کلی همیشه در آن به چشم خواهد خورد. فوتبال ما نیز چنین است. بررسی ساختار مدیریتی آن نشان می‌دهد که عوامل تصمیم گیرنده آن در یک نفر خلاصه شده و عوامل اجرایی‌اش نیز تعداد محدودی را شامل می‌شود. برای‌اینکه کمبودهای این‌چنینی زیاد چهره خود را نشان ندهد هر ازگاهی مسئولان برای سرگرم کردن جامعه فوتبال وعده‌های دهان پرکن می‌دهند، وعده هایی که در دوازده سال اخیر تحقق آن‌ها درصد بسیار ناچیزی را شامل می‌شود، وعده هایی که کاملاً یاد آور آن شعر زیبایی است که می‌گوید: هزار وعده خوبان یکی وفا نکند.

گفتم: فضول باشی خودت را ناراحت نکن. این روزها داروی اعصاب کمیاب شده‌است اگر با پرداختن به این قبیل مسائل، اعصابت به‌هم بریزد درمان‌اش مشکل خواهد شد. به تو چه یکی وعده داده یا نداده، آن‌هایی که در ارتباط مستقیم با وعده‌ ها هستند سکوت اختیار می‌کنند و تو یکی که در این وسط هیچ نفعی نداری مطالبه‌گری می‌کنی تازگی‌ها مگر اتفاقی افتاده که ناراحتت کرده‌است.

گفت: چند ماه پیش دست‌اندرکاران هیئت فوتبال استان در جلسه‌ای با شهردار اردبیل به‌صراحت اعلام کردند که اگر حامی مالی باشد آن‌ها امتیاز لیگ یک و لیگ دو را رایگان به اردبیل می‌آورند. با گذشت زمان معلوم شد که منظورشان از لیگ یک، انتخاب اردبیل به‌عنوان محل رقابت‌های تیم دسته یکی خوشه طلایی ساوه بوده که آن‌هم تا به امروز عملی نشده است. از امتیاز رایگان دسته دوم نیز خبری نشد و مالک آینده‌سازان امتیاز یک تیم از استان فارس را خریداری کرد و درنهایت بعد از رقابت‌های لیگ به‌اصطلاح برتر استان وعده امتیاز مرحله اول لیگ دسته سه برای تیم شهرداری داده شد ولی امروز که قرعه‌کشی رقابت‌ها انجام پذیرفته خبری از حضور شهرداری در رقابت‌ها نیست.

گفتم: بالا بردن سطح توقع دوستداران و علاقه‌مندان یکی از عادات و روش‌های همیشگی دست‌اندرکاران فوتبال استان است. در سال‌های اخیر درصد بسیار ناچیزی از وعده‌های داده‌شده محقق شده‌است. به این عزیزان که برای مصاحبه کردن و قول دادن گویا بسیار لذت‌بخش است ضرب‌المثل “وام چنان کن که توان باز داد” را یادآور شد. وقتی امکان اختصاص سهمیه‌های رایگان در لیگ یک و دو وجود ندارد چه اصراری برای بیان آن‌ها باید داشت.

گفت: من هم اعتقاد دارم که وعده سر خرمن، بی‌اعتمادی در سطح جامعه ایجاد می‌کند. دست‌اندرکاران باشگاه شهرداری مدت‌هاست با تکیه بر وعده رئیس هیئت فوتبال استان برای شرکت در لیگ دسته سه یار جذب کرده، تیم بسته و با کادر فنی و بازی‌نان قرارداد امضا کرده‌اند و حالا وقتی با خلف وعده روبرو می‌شوند بر بی‌نظمی حاکم بر این فوتبال تأسف می‌خورند.

گفتم: گویا برخی‌ها خیلی علاقه‌مندند که خود را قدرقدرت وصاحب نفوذ در فدراسیون فوتبال نشان بدهند ولی متأسفانه در اتفاقاتی که می‌افتد هیچ نشانی از قدرتمندی و نفوذ در ساختار فوتبال توسط مسئولین هیئت مشاهده نمی‌شود.

گفت: تو راست می‌گویی درحالی‌که عامل اصلی چنین فضایی در فوتبال، فوتبالی‌های این استان هستند چرا ما حرص‌وجوش بخوریم، خودشان چنین خواسته و چنین می‌خواهند.




فضول‌باشی و قیاس به نفس

نمی‌دانم چرا و چگونه برخی‌ها برای قضاوت درمورد دیگران قیاس به نفس می‌کنند و به خود اجازه می‌دهند که دیگران را چون خط تصور بکنند و هر آن‌چه لایق و سزاوار خودشان هست به آن‌ها نسبت بدهند. افراد ضعیف‌النفس و خود محور مدام نقش خود را در آب می‌بینند و برای کاستن از درد و آلام درون تلاش می‌کنند تا نقش‌شان را به دیگران حواله بدهند و تا می‌توانند بخشی از عقده‌های لانه کرده در درون را تکان بدهند.
وای به حال کسانی که به قصد خودنمایی، برخی‌ها را مورد تخریب قرار می‌دهند و در موردشان اظهارنظرهای عجیب و غیرواقعی می‌کنند. آن‌هایی که ویژگی‌های شخصی خود را به دیگران تعمیم می‌دهند همیشه در عذاب هستند و از آرامش نسبی در زندگی محروم.
گفتم فضول‌باشی عجب سوژه‌هایی پیدا می‌کنی؟ از وقتی‌که اظهارنظر درمورد ورزش را به حداقل رسانده‌ای فرصت کافی برای پرداختن به برخی از مسائل اجتماعی را پیدا کرده‌ای، کار خوبی هم می‌کنی چراکه حداقل در استان ما ورزش و توجه به مسائل و مشکلات آن هیچ حاصلی نمی‌تواند داشته باشد. خلاصه بگو که چرا قیاس به نفس را برای بحث امروزت انتخاب کرده‌ای؟
فضول‌باشی دستی به صورتش می‌کشد و می‌گوید: هستند کسانی که عاشق و دل‌باخته قدرت‌اند. آن‌ها همه تلاش‌شان را برای به دست آوردن موقعیت، خودنمایی، خودستایی و تظاهر به‌کار می‌بندند و دست به کار می‌شوند تا دیگران را نیز چون خود ببینند و برای آن‌ها اتهام بزنند. مثلاً فردی که می‌خواهد صاحب پست و مقامی بشود دوست دارد که بیشتر شنیده شود. عقده‌ای‌ها می‌گویند و می‌نویسند و می‌نشینند تا عکس‌العمل‌ها را ببینند و از عصبانی شدن دیگران لذت ببرند.
گفتم: برادر من، عقده‌ای‌ها افراد خطرناکی هستند. برخی از این قبیل افراد، منفعل، پرخاشگر و آسیب‌زن می‌باشند. برقراری ارتباط با عقده‌ای‌ها فرجام روشنی نخواهد داشت. اگر می‌خواهی اعصابی آرام داشته باشی چاره‌ای جز فاصله گرفتن از آن‌ها و محدود کردن دیدارشان وجود ندارد.
فضول‌باشی حرفم را قطع می‌کند و می‌گوید: حضور عقده‌ای‌ها در فضای مجازی در آلوده شدن آن فضا بسیار مؤثر است. آن‌ها برای این‌که به هدف‌شان برسند با استفاده از فضای مجازی دست به هر کاری می زنند. به‌راحتی درمورد دیگران قضاوت می‌کنند و برای دیده شدن از تخریب و تحقیر افراد نیز بهره می‌برند. عقده‌ای‌ها که قدرت طلبند وقتی از رسیدن به هدف ناامید می‌شوند پرچم توهین و تخریب را برافراشته می‌کنند و برای خالی کردن عقده ‌ها ،وخصوصیات‌شان را به دیگران تعمیم می‌دهند و دیگر افراد را قدرت‌طلب می نامند. عقده‌ای‌ها زمانی‌که برای جبران محدودیت‌های مالی و رفاهی دوران نوجوانی یا جوانی به فکر کسب ثروت می‌افتند و در این راه موفق نمی‌شوند همه را به‌عنوان علاقه‌مندان به کسب ثروت معرفی می‌کنند.
گفتم: فضول باشی باور کن عقده‌ای‌ها با توسل به هر روشی، فقط به‌دنبال جلب توجه هستند. عقده‌ای‌ها با مطرح کردن‌شان می‌خواهند به خواسته‌هایشان برسند. از این‌که این قبیل افراد از نوعی اختلال نمایشی رنج می‌برند نباید شک‌وتردیدی داشت. اگر با چنین افرادی مواجه بشوید باید فاصله خود را با آن‌ها حفظ کنید.
گفت: تو هم بد نمی‌گویی دوری از آن‌ها و بی‌توجهی به گفته‌ها و کردارشان حداقل می‌تواند انسان را از آسیب‌های روحی و روانی مصون بدارد.




فضول‌باشی و پایان تلخ تیم ملی امید

فوتبال مملکت با این حجم از حواشی و بی‌توجهی‌ها و خودمحوری‌ها درست شدنی نیست. فقط بلدیم که به میزهای مدیریتی تکیه بزنیم، سفرهای کوتاه و طولانی خارج از کشور داشته باشیم، از حامیان خود در هیئت‌های استانی چشم‌بسته حمایت بکنیم، منتقدین خود را سزاوار محرومیت و مجازات بدانیم، از اساس‌نامه آویزان بشویم، از جواب‌گویی در قبال افکار عمومی و مسئولین جاخالی کنیم و وقتی پای نتایج به  میدان بیاید و شکست‌های مفتضحانه را تحمل بکنیم قفل سکوت بر لب بزنیم و اگر برخی‌ها بیشتر از اندازه‌شان حرف زدند و سؤال کردند برایشان شاخ‌وشانه بکشیم و “چوبک در میان بشکنیم”.

با نتایجی که فوتبال ما در رقابت‌های انتخابی المپیک و بازی‌های آسیایی گرفت نیازی به صغری و کبری چیدن و عرش و فرش را مقصر جلوه دادن و خودی‌ها را تبرئه کردن نیست. در فوتبال ما شتر بر نردبان است. نتایج بازگوکننده همه واقعیت‌ها می‌باشد. مولوی چه زیبا گفته است:

به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد

که نهان شد ستم این‌جا مکنیدم آشکارا

گفتم: فضول باشی چرا ناراحتی؟ واقعیت فوتبال ما همین است. طبلی توخالی که آوازش فقط برای شنیدن از دور خوش است. فوتبالی که گویا هزینه کردن و میلیاردی بخشیدن در آن به هدف تبدیل شده است. فوتبالی که عده‌ای با چنگ‌ودندان به حریمش وارد شده و به هر قیمت و بهایی راضی به دل کندن از آن نیستند. فوتبالی که به خائنین‌اش مدال افتخار می‌دهد و به دلسوزان و علاقه‌مندانش حکم خانه‌نشینی و دوری از صحنه صادر می‌کند.

حرفم را قطع کرده و می‌گوید: بابا برای این می‌سوزم که در اندیشه صعود به المپیک و قهرمانی در هانگژو روزها گذراندیم و با وعده ‌و وعید دست‌اندرکاران امر دلخوش شدیم. همچون شتر، خواب پنبه‌دانه را دیدیم و یا مانند افراد برهنه برای رسیدن به کرباس پهنادار امیدوار شدیم ولی نمی‌خواستیم که باور کنیم فوتبال ایران و موفقیت و قهرمانی همچون تیشه و تبر هستند، آن دو فراهم نیامدنی‌اند و تا زمانی‌که در فوتبال ما بساط امتحان پس داده‌های ازخودراضی گسترده است رسیدن به قله‌های خوشبختی غیرممکن می باشد. زمانی‌که کشمکش فدراسیون و کمیته ملی المپیک، ماه‌ها تیم را در برزخ نگاه می‌دارد باید هم به تیم درجه سه آسیا ببازیم و به ریش همه علاقه‌مندان و دوستداران فوتبال بخندیم.

فضول‌باشی چنان جوش آورده که امکان صحبت به ما را نداده و همچنان در ادامه می‌گوید: وقتی در انتخابی المپیک در مقابل افغانستان و هنگ‌کنگ پیروز شدیم باده غرور را سر کشیدیم و خود را حاکم مطلق عرصه فوتبال آسیا قلمداد کردیم و وقتی در هانگژو مفتضحانه باختیم از استادیوم فرار نمودیم و حتی جرأت صحبت کردن با خبرنگاران را پیدا نکردیم. حالا وقتش است که فرماندهان فوتبال بعد از آبروریزی و سرافکندگی در آسیا بیایند و توضیح بدهند که چرا و چگونه هدایت تیم را به دست کسی که سابقه مربیگری در تیم‌های ملی و تجربه لازم در این مورد را نداشته سپرده‌ایم، نقش سرمربی تیم ملی در این انتخاب و معیارهای مورد توجه بیان شود تا همه نقاط مثبت و منفی اقدامات مسئولین فدراسیون، کمیته ملی المپیک و سرمربی تیم ملی فوتبال برای همگان روشن و آشکار گردد.

گفتم: فکر می‌کردند که اگر لیگ برتر را آغاز نشده تعطیل بکنند به فوتبال مملکت کمک کرده‌اند. برنامه‌ریزان متخصص سازمان لیگ و فدراسیون که نتیجه گرا هستند نمی دانستندکه طولانی شدن زمان برگزاری لیگ تا مردادماه سال آینده به تیم‌ها و بازی‌کنان لطمه می‌زند؟ چرا باید کاری را که ممکن است برای فوتبال ما عواقب خوبی نداشته باشد اجرا بکنیم و وقتی نتیجه خوبی به دست نیاوردیم، بنشینیم و حسرت بخوریم. نمی‌دانم گاهی آدم به این باور می‌رسد که در ورزش و فوتبال به وعده ها نباید اعتماد کرد چراکه در عمل ثابت شده‌است از صد چاقوی ساخته‌شده توسط مسئولین فوتبال یکی‌شان را هم دسته‌دار نبوده است.

گفت: درد این فوتبال، علاقه‌مندان را تا مرز سکته هدایت می‌کند. نود دقیقه بازیکنان ما امیدشان را بر روی سانترها متمرکز کرده بودند ولی بازیکنانی که در لیگ داخلی نامشان را تریلی نمی‌کشد نتوانستند از موقعیت‌های به‌دست‌آمده استفاده بکنند و در مقابل، هنگ‌کنگی‌ها با یک حمله نه‌چندان خطرناک به گل رسیدند و پرونده تیمی را که کوچینگ ضعیفی داشت بستند و آن‌ها را راهی تهران کردند. سرمربی تیم برای جبران گل خورده ۴۵ دقیقه فرصت داشت ولی عنایتی و کمک‌هایش نتوانستند راهکاری برای باز کردن و نفوذ به دروازه‌ی هنگ‌کنگ پیدا بکنند.

گفتم: حرص‌وجوش خوردن من و تو و امثال ما برای فوتبال نتیجه‌ای نخواهد داشت. برای عده‌ای که مدیریت بر فوتبال را نهایت آرزوی خود و دوستانشان تلقی می‌کنند این شکست‌ها اهمیتی ندارد. ماندن در قدرت و مواظبت از آرای مجمع و راضی نگه‌داشتن صاحبان رأی مهم است، فوتبال اگر شکست بخورد مشکلی نیست، من و یاران و اقربایم شکست نخوریم.

گفت: باید بروم، کار دارم و زیاد از این نمی‌توانم سر شما را درد آورم ولی مطمئن باشیم که حضرات در قبال این شکست و بی‌آبرویی خود را به کوچه علی چپ خواهند زد و از فردا و پس‌فردا مثل معروف “کور که مرد بادام چشم می‌شود” را برای فوتبال و تیم امید آن تفسیر خواهند کرد.




فضول باشی و ماجرای استعفای انتخاباتی

وقتی از یک مسئول،  تصمیمی منطقی و اصولی مشاهده می‌شود، انسان لذت دنیا را می‌برد. با پایان یافتن مهلت استعفای داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی از مسئولیت‌های اجرایی، تصمیم عاقلانه برخی‌ها که از ماه‌ها قبل نام‌شان در لیست کاندیداهای احتمالی بود، چهره خود را نشان داد.

آن‌هایی که با سبک و سنگین کردن جو و جریان‌های موجود، از استعفا چشم‌پوشی کردند و خدمت در سنگر فعلی را بر وارد شدن در عرصه کارزار انتخابات مجلس ترجیح دادند، عجب کار بزرگی کردند، دست‌شان درد نکند. هم فرصت خدمت موجود را از دست ندادند و هم از تحمل هزینه‌های اضافی و قرار گرفتن در معرض ده‌ها اتهام و ناملایمات، خود را نجات دادند و در نهایت، “آغریمیان باشا ساقیز سالمادیلار”.

باید به کسانی که در زمان هدف‌گذاری برای انتخابات مجلس، واقع‌بینانه رفتار کردند درود فرستاد و احسنت گفت. آن‌هایی که اسیر احساسات می‌شوند و در دام چاپلوسی و تزویر و ریای فرصت‌طلبان گرفتار می‌شوند از درک صحیح توانایی‌ها و محدودیت‌ها و شرایط، باز می‌مانند و سرنوشتی بهتر و قابل اطمینانی را برای خود رقم نمی‌زنند.

انسان همیشه برای پیشرفت و قرار گرفتن در اوج، علاقه‌مند است. به دست آوردن جایگاه اجتماعی مناسب همواره با اشتیاق علاقه‌مندان مواجه می‌باشد. بدون شک آن‌هایی که ماه‌ها در اطراف چگونگی نامزدی مجلس شورای اسلامی ارزیابی‌های مختلف انجام داده و موانع و مشکلات این راه پردردسر را سنجیده‌اند و بهترین تصمیم ممکن را گرفته‌اند در تاریخ سیاسی منطقه، خود را به‌عنوان فردی منطقی و تابع واقعیت‌ها معرفی کردند.

گفتم: فضول باشی عجب کار خوبی کرده‌ای و از ورزش و پرداختن به امور آن کنار کشیده‌ای. این روزها بازار سیاست داغ است و داغ‌تر از آن، فضای مجازی است. از حالا انتخابات را طوری تحت پوشش قرار می‌دهند که انگار هفته‌ی دیگر موعد انتخابات است. خدا را شکر که تو باحاشیه غریبه‌ای و کاری به کار نامزدهای احتمالی نداری و بیشتر به اصل می‌پردازی، به تو سفارش می‌کنم که سنگ عده‌ای را به سینه نزنی و توقع استقبال از حرف حق را هم نداشته باشی، حالا اگر در وصف آن‌هایی که برای استعفا دادن مطرح بودند کلمه‌ای بنویسی فردا می‌گویند “اعلام پاچه‌خواری فضول‌باشی”.

گفت: من با برداشت‌ها و تحلیل‌های دیگران کاری ندارم. اعتقادات‌ام را با هیچ تمجید و تهدید و فرافکنی‌ها معامله نمی‌کنم. چراغ کسی تا صبح نمی‌سوزد، در هر اقدام و گام برداشته شده باید خدا را در نظر گرفت، باید مواظبت کرد و از بازی با آبروی افراد دوری نمود، از قدیم گفته‌اند:” چیزی که شد پاره وصله بر نمی‌دارد”.

گفتم: فضول باشی از تعارف کم کن و بر مبلغ افزا، به اصل مطلب بپرداز و خلاص. این روزها خیلی از موارد بر سر جای اصلی‌اش قرار ندارند، هر اتفاق کوچک سیاسی، ده‌ها هوادار و صاحب و مالک پیدا می‌کند. مگر ندیدیم که تا اسم فردی برای نامزدی مطرح شد چه برخوردهایی صورت گرفت و چه کم‌لطفی‌هایی درحق برخی از چهره‌ها و خدمت‌گزاران انجام شد. خلاصه انتخابات است و از این قبیل داستان‌ها و قصیده‌ها زیاد.

گفت: الهی که قربان چشم‌های تو یکی، بروم. من فکر می‌کنم آن‌هایی که علی‌رغم انتظار جامعه، حداقل در این دوره از ورود به عرصه انتخابات خودداری کردند کار مناسبی انجام دادند، حالا اگر این گفته‌ی من جرم‌ است مشکلی نیست تاوان‌اش را می‌دهم ولی بالا غیرتا، حیف نیست که میرمحمد سید هاشمی سنگر شورا را رها ‌کند و به‌دنبال نمایندگی باشد؟ تخصص او آیا در شورای شهر اردبیل مورد نیاز جامعه نیست؟ آفرین بر سیدمحمد که اسیر احساسات نشد و به مشورت‌های غلط و جانبدارانه تن نداد.

یا حجت‌الاسلام ستوده با آن شخصیت مثال‌زدنی‌اش، نیامده مورد کم‌لطفی قرار گرفت. حیف نیست که بزرگان جامعه به بهانه حضور در انتخابات، انواع ناملایمات را ببینند و تحمل بکنند؟ امیدواریم که تا اسفندماه و قطعی شدن کاندیداهای نمایندگی مجلس، روزها و هفته‌ها و ماه‌های خوبی در انتظار مردم و جامعه ما باشد. ان‌شاءالله.