1

سربلندی والیبالیست های اردبیل در قم

بعد از هفته ها ناکامی تیم والیبال عقاب سبلان با برد شیرین در قم بار دیگر امید ها نسبت به این تیم را زنده کرد.
بلند قامتان دوست داشتنی اردبیل در دومین هفته از دور برگشت رقابت های دسته اول لیگ والیبال در شهر مقدس قم و در مقابل نماینده این شهر فعل خواستن را به خوبی صرف کردند و با شکست دادن حریف با دستی پر از این شهر مراجعت نمودند.
در این دیدار والیبالیست های اردبیل در ست اول و دوم با نتایج 25 بر 20 و 25 بر 20 به پیروزی رسیدند در ست سوم و در یک رقابت میلیمتری سوت پایان بازی حکم به برتری نماینده قم با نتیجه 25 بر 23 داد. در ست چهارم والیبالیست های جوان و جویای نام اردبیل با درک اهمیت این ست و لزوم پیروزی در این دیدار، قدر لحظه ها را به خوبی دانشتند و در نهایت 25 بر 22 به پیروزی رسیدند و در مجموع این دیدار حساس را با نتیجه 3 بر 1 به نفع خود به پایان بردند.
این برد می تواند در بالابردن روحیه تیم و ایجاد انگیزه لازم در بین بازیکنان برای کسب امتیازات کامل دیدار های آینده بسیار مؤثر باشد. علی رغم مشکلات موجود و کمبود منابع مالی حضور تیم والیبال در رقابت های لیگ دسته یک و گام برداشتن به جلو آنها در راه کسب آمادگی هر چه بیشتر برای در اغوش کشیدن پیروزی قابل تقدیر است. این که فوتبال ما نمی تواند در اولین هفته از دور برگشت به تهران اعزام شود و هنوز هم که هنوز است در بلاتکلیفی به سر می برد همت مسؤولین والیبال استان در حفظ و حمایت از این تیم را باید مورد ستایش قرار داد.




آقای فرماندار شما به داد تیم شهرداری برسید

وضعیت نابسامان ، تاسف آور و تعجب آور تنها نماینده استان در لیگ دسته یک ما را برآن داشت تا این درد دل را خطاب به شما به عنوان فرماندار اردبیل برروی کاغذ آورده و از شما برای سامان بخشیدن به عشق تعدادی از جوانان شهر ، شهری که شما مسؤولیت اجرایی آن را برعهده دارید استمداد به طلبم.
آقای فرماندار شما را فردی ورزشی و دوستدار ورزش می شناسیم و اینکه با آن پیشینه ورزشی و علاقه مندی به فوتبال چرا تاکنون لب فروبسته و کلمه ای برای روشن کردن افکار عمومی در ارتباط با این تیم برزبان جاری نساخته اید تعجب ما را دوبرابر نه بلکه چندین برابر نموده اید که چه حکمتی و چه سر و رازی دراین کار بوده است. وقتی فرماندار هر روز در ارتباط با عوامل و پدیده های گوناگونی اظهار نظر کرده و به نوعی اشرافیت برامور شهرستان را در معرض دید همگان قرار می دهد به چه دلیل در ارتباط با موضوعی که رابطه مستقیم با شور و نشاط جامعه و حیثیت و آبروی ورزشی شهرستان دارد دم فروبسته و به همه اتفاقاتی که در اطراف تیم می گذرد نظاره کرد و آستین همت بالا نمی زند تا درمان دردهای این تیم در دستور کار قرار گیرد.
تعجب آن وقت بیشتر می شود که می بینیم و می خوانیم که فرماندار در راستای عمل به وظیفه خود حتی از تخلف دو نانوایی در سطح شهر نمی تواند چشم پوشی نماید ولی چرا و چگونه در ارتباط با به خاک سیاه نشاندن یک تیم فوتبال با سابقه و ریشه دار اقدامی نمی کند.
آقای فرماندار هنوز یادمان نرفته است که هر هفته درجریان رقابت های لیگ دسته یک در گرما و سرما با جمعی از دوستان و اطرافیان خود در جایگاه ورزشگاه تختی حضور می یافتید و از نزدیک بازی های تیم شهرداری و از همه بالاتر و مهم تر شور و نشاط تماشاگران و جوانان اردبیلی را مشاهده می کردید آیا ازبین بردن آن شور و به تاریخ سپردن همه عشق و علاقه جوانان اردبیلی به اندازه وضعیت دونانوایی در سطح شهر اردبیل برای شما اهمیت ندارد؟
آقای فرماندار شما که در ورزش حتی مسئوولیت دریکی از هیات های ورزشی را نیز درکارنامه خود دارید نمی توانستید حداقل با یک مصاحبه و اعلام موضع خود در قبال تیم در کاستن از ناراحتی های جوانان علاقه مند به فوتبال و تیم شهرداری گامی هر چند کوچک بر دارید؟
آقای فرماندار درآن ایام سختی که از طرف شورا بحث واگذاری تیم مطرح گردید و برخورد نامناسب برخی از اعضای شورای در اظهارنظر های خود درکسب نتایج تیم درجریان رقابت های لیگ یک تاثیرگذاشت انتظار هواداران از شما حمایت از باقی ماندن تیم در تحت پوشش شهرداری و شورا بود. هر چند که در آن ایام برخی ها می گفتند که درعمل یکی از موافقان سرسخت خداحافظی تیم از مجموعه شهرداری بودید ولی باور کنید که این نقل و قول ها را نمی توانستیم بپذیریم، چراکه اعتقاد برآن داشتیم حاج جواد زنجانی باید حامی ورزش و فوتبال اردبیل و بخصوص تیم شهرداری باشد ولی با در نظر گرفتن اتفاقات روزهای اخیر درکمال شرمندگی باید گفته شودکه فرماندار اردبیل درجهت حمایت از هواداران فوتبال وعشق آنها یعنی تیم شهرداری نتوانست نمره قبولی اخذ نماید.
آقای فرماندار چرا باید در شهری که فرماندارش حاج جوادزنجانی است با تیم شهرداری با قدمتی نزدیک به 50 سال به مانند یک بچه سرراهی برخورد شود. این روزها هر کسی که از راه می رسد نگاهی به این بچه سرراهی می اندازد و از وضعیتش افسوس می خورد ولی نمی خواهد که دستی در جیب کرده سکه ای برای وی هدیه نموده و یک دستی برسرش بکشد . آیا این به نظر شما کم لطفی ، بی توجهی ، عدم احساس مسئولیت و نادیده گرفتن خواست و انتظار جمعی از ساکنین شهری که شما مسؤول آن هستید ، نیست؟
آقای فرماندار اگر کسی در این استان و شهرستان نیست که تیم را تعیین تکلیف نماید حداقل شما به عنوان فرماندار اجازه ندهید بیش از این آبروی فوتبالی و ورزشی شهری که اسطوره های ورزشی را در دامن خود پرورش داده و تحویل ورزش جهان داده است بیش از این در معرض خطر قرار بگیرد، تیم را منحل کرده وخیال همه را راحت نمایید. اجازه ندهید جمعی ازشهروندان شما هر لحظه و هر ساعت دلگیر باشند و فوتبال ما وسیله ای برای تحقیر شهر اسطوره های ورزشی باشد . به این وضعیت با اعلام انحلال تیم پایان دهید.
خدا بزرگ است و رحیم است و رحمان. شاید در سال آینده صندلی های شورای شهر ما در اختیار تعدادی از بزرگان ورزش دوست قرار بگیرد ، شاید خداوند شهرداری ورزشی را نصیب این شهر بکند و شاید فرمانداری در اردبیل مشغول به کار شود که ورزش را و سلامتی و شورو نشاط جامعه را در اولویت کارهای خود قرار بدهد و آن گاه تیمی از دسته سوم در رقابت ها حضور پیدا می کند و با اقتدار پیش می رود . آرزو برای جوان ها عیب نیست، حالا که پای من نگارنده این سطور لب گور است ایرادی نخواهد داشت که حداقل درا رتباط با فوتبال آرزویی همانند جوانان داشته باشیم.
آقای فرماندار شما که از قدر قدرتان و تصمیم گیرندگان اصلی شهر و استان می باشید حداقل شما جوانان و دوستداران فوتبال را دلداری بدهید. به خدا ، شما را فرماندار و مسؤول این شهر می دانیم و ورزش وفوتبال نیز جدا از مسائل و نیازهای این جامعه نبوده و نیست، حداقل حرفی بزنید واگر تاکنون اقدامی کرده اید آنها را به اطلاع عموم برسانید و اگر اظهار نظر در مورد فوتبال را برازنده خود نمی دانید روابط عمومی شما این کار را انجام بدهد و مرهمی برزخم های جوانان دوستدار فوتبال بگذارد.
و در نهایت باید گفت آقای فرماندار از شما به عنوان رزمنده باسابقه دفاع مقدس و فردی که همیشه در صحنه های مختلف سیاسی حضوری فعال داشته اید انتظار جامعه فوتبال و جوانان هوادار تیم شهرداری بیش ازاین هاست. ما دوست نداریم در تاریخ ورزش اردبیل ثبت شودکه در زمان فرمانداری جواد زنجانی ، شهرداری حمید لطف الهیان و ریاست ذکی اله خوشبخت بر شورای شهر پرونده تیم 50 ساله شهرداری در اردبیل برای همیشه بسته شد. این را ما دوست نداریم شما نیز به این کار رضایت ندهید. یا حق




اصل خدمت است نه ریاست

علاقه مند بودن به میز ریاست و عشق ورزیدن به آن به بزرگ ترین مشکل مدیریت در کشور تبدیل شده است. برخی ها ماهها و سال ها سرمایه گذاری کرده ، برنلامه ریزی نموده و دوندگی می کنند تا بتوانند عنوان ریاست را تصاحب کرده و برای مدت محدودی هم که شده باشد حکمرانی نموده و فرمان صادر نماید.
این امر در ورزش هم به طور کامل قابل رویت است. در ورزش تعدادی آن قدر کشته ریاست هستند که حاضر می شوند به یک سری اعمال و رفتاری که نمی تواند از نظر اصول و منطق قابل قبول باشد ،؛ دست بزنند. حب ریاست در ورزش وقتی غلیان پیدا می کند اتفاق افتاده است آنهایی که دم از مردی و مردانگی و کسوت و جوانمردی می زنند همه را زیر پا می گذارند و چنان غرور ریاست آنها را در دام خود اسیر می کند که جز خود و اطرافیانشان دیگران را نشناخته و به انها اهمیتی قایل نمی شوند.
دست زدن به این قبیل رفتارها در حالی اتفاق می افتد که این اقایان، مدعی خدمت هستند و خود را عاشق تر و مستحق تر و کارآتر از دیگران به حساب می آورند. آنهایی که خود را تشنه خدمت قلمداد کرده و در راستای تبلیغ آن ماهها تلاش کرده اند اگر از تصاحب میز ریاست باز بمانند به ادعاهای خود پشت کرده و به نوعی به مخالف مجموعه تبدیل می شوند.
آنهایی که در استان ما در صورت نرسیدن به خواسته خود مبنی بر ریاست در بخشی از آن به مخالفی تبدیل می شوند آیا نمی توان سؤال کرد که مگر خدمت و انجام مسؤولیت فقط در پست ریاست خلاصسه شده است؟ الگو و امام بزرگ ما مردی است چون علی(ع) که از همه لحظات زندگی جز خدمت به خلق و کسب رضایت حق به هیچ کاری دل نسپرد و اندیشه ای دیگر نداشت. تاریخ می گوید وقتی بر اثر اتفاقات و حوادثی که بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) رقم خورد و شمشیر و قلم را از دست مولا گرفتند او در هر روز بیل و کلنگ به دست راهی ینبع می شد و آنجا آنقدر بیل و کلنگ بر زمین می زد تا از اعماق آن سرزمین خشک و تفتیده آب گوارا، قل قل زند و کام تشنه لبان را سیراب سازد. خدمت ، خدمت است. مهم نیست کجا و در کد ام پست و با کدام عنوان، خدمتگزار محبوب مردم است و مرد حمایت و رضایت حضرت حق….
آنهایی که در ورزش اردبیل خدمت بی منت کرده اند نامشان در دل ورزشی ها و تاریخ ورزش این دیار می درخشد. در رشته های مختلف ورزشی آنهایی که ریاست بر هیاتی را در خدمت صادقانه خلاصه کرده اند و جز آن به چیز دیگری فکر نکرده اند همیشه محبوب بوده اند و هستند.
چه کسی است که در فوتبال اردبیل به حبیب نجفلو عشق نورزد.آیا مگر می توان خدمات او را فراموش کرد و تلاش های وی و همکارانش در هیات فوتبال را نادیده گرفت؟ او مرد عمل بود ، کمتر حرف می زدو در میدان عمل همیشه آماده خدمت بود، هیچ حاسیه ای راترجیح بر فوتبال و خدمت به آن نمی داد.
در کشتی اردبیل مگر می توان محمود نعمتی را فر اموش کرد. تیمسار کشتی اردبیل با دل و جرئتی مثال زدنی ، مسؤولی ریسک پذیر بود و بر اساس این ویژگی ها دوران ریاست وی بر کشتی اردبیل ، این شهر را به قطبی در میزبانی مسابقات مهم از جمله قهرمانی کشور بزرگسالان تبدیل شده بود.
در سایر رشته ها و هیات ها نیز می توان مثال های متعددی را در تاریخ ورزش این دیار زد. خد مت به ورزش را تنها در تصاحب میز ریاست و نشستن بر روی صندلی اقتدار و حکم راندن خلاصه ننماییم. آینده جوانان این دیار به تلاش ها و کوشش های امروزی ها وابسته است. برای این که زندگی خوبی همراه با سلامتی و تندرستی برای آنها ترسیم گردد وظیفه همه است که آنچه در چنته دارند و می توانند از ارائه به جوانان مضایقه ننمایند.
آنهایی که خدمت به ورزش و رشته های مختلف ورزشی را در گرو رسیدن به ریاست می دانند و به جز آن در صحنه بودن را روا نمی دانند، خائنینی هستند که در لباس دوست در فکر ضریه زدن به ورزش و آینده آینده سازان این دیار هستند.
ورزش ما برای فتح قله های افتخار و سرافرازی به افرادی نیازمند است که اسیر پست و مقام نبوده دارای صلابت و قدرتی باشند که با کمک آنها از هرچه دام ریا، خودپرستی و خودخواهی است خود را رها نمایند و دربست در اختیار جامعه ورزشی قرار بگیرند.
صدها فرشته بوسه بر آن دست می زنند
کز کار خلق یک گره بسته واکند




تیم فوتبال شهرداری و دست و پنجه نرم کردن با مرگ

شب گذشته علی رغم تلاش های انجام یافته، تیم فوتبال شهرداری اردبیل برای حضور در هفته چهاردهم رقابت های لیگ دسته دوم باشگاههای کشور اعزام نشد تا تیم ته جدولی بادران به جان مسؤولین اردبیل از بابت تقدیم سه امتیاز حساس به آنها دعاگو شوند.
نرفتن تیم به مسابقات و تقدیم سه امتیاز مفت به رقیب در فوتبال اردبیل از اولین هاست و خدا را باید شاکر باشیم که در طول مدت شهرداری لطف الهیان و حکومت شورا به ریاست خوشبخت در شهر، اولین های چندی نصیب شهر ما شده است که اعزام نشدن تیم فوتبال شهرداری به یک مسابقه رسمی هم از آن اولین هاست. مبارک شهر و اداره کل ورزش و جوانان و دوستداران و علاقه مندان به فوتبال اردبیل باشد.
جلسه ای که روز گذشته برگزار شد و نهایت تصمیم به واگذاری موقت تیم به هیات فوتبال استان گرفته شد نوشدارویی بعد از مرگ سهراب بود.. از یک ماه پیش فریاد سر داده و مدام خواهان تعیین تکلیف تیم بودیم ولی گوش شنوایی نبود و درست قبل از 24 ساعت مانده به مسابقه تصمیم گیری چه دردی از دردهای تیم را می توانست درمان بکند، همچنانچه نکرد و مشکلی دیگر بر مشکلات موجود افزود.
هیات فوتبال استان دوشنبه شب تا آنجا که می توانست برای اعزام شبانه تیم به تهران تلاش کرد ولی متاسفانه در سایه عدم همکاری برخی ها و بی توجهی بازیکنان به درخواست مسؤولین برای اعزام به مسابقه، تیم اعزام نشد و صفحه ای از لطف و عنایت و محبت و توجه مسؤولین گرانقدر ، عزیز و بزرگوار اردبیل به ورزش و فوتبال اردبیل در تاریخ ورزش شهر به ثبت رسید.
دوشنبه شب تا ساعت 24 دست اندرکاران هیات استان چشم انتظار بازیکنان بودند تاساک بر دوش برسند و تیم را برای اعزام به تهران تکمیل کنند ولی متاسقفانه این انتظار به سرانجام خوش ختم نشد و گویا 5 نفر از بازیکنان جوان بر سر قرار آمده و بقیه به درخواست مسؤولین اعتنایی نکرده بودند.
این که اقدام بازیکنان قابل قبول بوده یا نه بحث دیگری است که اگر فرصت شد در جای خود به آن خواهیم پرداخت ولی مثالی است که می گوید “مار گزیده از ریسمان سایه و سفید می ترسد”. بازیکنان بعد از وعده ها و حرف های بی پایه ای که در پنج ماه گذشته با آن روبرو بوده اند اعتماد خود را از دست داده اند و دیگر نمی توانند به وعده ها و من بمیرم و تو بمیری ها دل ببندند و بنابر این لازم است هیات فوتبال استان همین امروز با اقدام مناسب خود نشان بدهد که دوران حرف زدن در اداره این تیم به پایان رسیده و با عمل صداقت خود را در دید همگان قرار بدهد و آن وقت مسلما و بدون هر گونه شک و تردیدی بازیکنان با دل و جان برای تیم آماده خدمت و جانفشانی خواهند شد.
یکی از دوستان به نگارنده این سطور گفت “درست است که شما از بازیکنان حمایت می کنید ولی این ها چرا بر سرحرفی که زدند ایستادگی نکردند؟ مگر نمی گفتند اگر حیدری نباشد حاضر هستند برای تیم تا آخر فصل مجانی بازی کنند؟پس چرا دوشنبه شب نیامدند و زمینه آبروریزی برای فوتبال اردبیل را فراهم کردند؟ به قول خود عمل کرده و یک بازی برای تیم به میدان می ر فتند و اگر تا هفته پانزدهم هیات استان نمی توانست به تعهدات عمل بکند موضعگیری می کردند. آنها نیز نتوانستند در عمل ادعاهای خود را به اثبات برسانند و معلوم شد به علل مختلف نتوانستند و یا نگذاشتند که به وعده خود عمل نمایند”.
فوتبال اردبیل روزهای حساسی را پشت سر می گذارد. سه امتیاز مفت را از دست دادیم. بلاتکلیفی دامن این تیم را رها نمی کند.نمی دانم چه بر سر فوتبال ما آمده است که تیمی با نیم قرن سابقه و پیشینه به یک بچه سر راهی تبدیل شده است. حال که مجموعه ای تقبل کرده است با شرایطی تا پایان فصل این بچه سر راهی را تحویل گرفته، تیمارش کرده و به نحوی از آن نگهداری بکند حداقل کمکشان بکنیم و به قول هایی که در ازای این مراقبت داده ایم به موقع عمل نماییم .تیم شهرداری نفس هایش به شماره افتاده است ، با مرگ دست و پنجه نرم می کند، اگر همین امروز امکانات و داروهای مورد نیاز در اختیارش قرار نگیرد فردا دیر دیر خواهد بود
نمی دانم شاید عزیزان مسؤول مایل هستند که یک اولین دیگر در کارنامه کاریشان به ثبت برسد و آن هم منحل شدن تیم شهرداری است. شاید و شاید بسته شدن پرونده تیم شهرداری خود خدمتی به شهر باشد. شاید با منحل شدن تیم گره پروژه های بر زمین مانده شهرداری از جمله پل قدس باز شود و شاید با منحل شدن تیم همه مشکلات ریز و درشت شهر اردبیل با دستان توانا و قدرتمند شهرداری و شورای شهر قابل حل باشد و شاید و دهها شاید دیگر.




وداع هنرمندان و جامعه مطبوعاتی استان با مرحوم ناصر موسی پور

ناصر موسی پور هنرمند محبوب و حامی مطبوعات استان دیده از جهان فروبست و جامعه مطبوعاتی و هنری اردبیل را عزادار نمود.
وقتی در اولین ساعات بامداد دوشنبه در فضای مجازی رفتن ناصر از دنیای فانی منتشر گردید شوکی بزرگ به دوستداران آن مرحوم و تلاشگران عرصه هنر و رسانه در اردبیل وارد شد.
ناصر خیلی زود از میان علاقه مندانش کوچ کرد. او هنرمندی محبوب و انسانی محجوب بود که در صف مقدم خدمت به فرهنگ منطقه از هیچ کوششی دریغ نمی کرد.
او یار دوست داشتنی و حامی همیشگی مطبوعات استان و بخصوص نشریات محلی بود. او دلی به وسعت دریا داشت، با آغوش باز به حرف ها و پیشنهاد مطبوعاتی ها گوش می داد و با خنده ای مراجعه کنندگان را راضی و خشنود از محل کارش بدرقه می نمود.
ناصر کارمندی متعهد، عاشق به کار و دوستدار رشد و توسعه فرهنگ منطقه بود. ناصر در کنار کار هنری و مطبوعاتی به ورزش نیز عشق می ورزید و بدون والیبال نمی توانست زندگی بکند.
یکشنبه در ساعت 18 هم بازی های او در سالن شهید دیرین از غیبت بدون اطلاع قبلی ناصر متعجب شدند. چرا که او برای حضور در سالن در روزهای فرد لحظه شماری می کرد. غیبت او برای آنهایی که سال ها در کنارش والیبال بازی کرده بودند سؤال برانگیز بود. اما چه باید کرد ، در همان لحظاتی که ناصر باید در میدان والیبال حاظر می شد در روی تخت یکی از درمانگاه ها به آینده خود فکر می کرد وبرای رفتن از این دیار فانی آماده می شد.
در مراسم دفن ناصر تنی چند از پیشکسوتان والیبال و هم بازی های وی با چشمانی اشکبار آمده بودند ولی همچنان نبود او را نمی توانستند باور کنند.
یاد و خاطره این مرد بزرگ همیشه در جامعه هنری، رسانه ای و ورزشی استلان زنده و جاوید خواهد بود.
به نوبه خود این مصیبت را به خانواده و همه دوستداران و علاقه مندان آن مرحوم تسلیت گفته و از خداوند متعال برای کلیه بازماندگان و بخصوص دو دختر گرامی اش صبر آرزو می نماییم.




کمک مالی شورا ضامن ادامه حیات تیم فوتبال شهرداری

مدیر کل ورزش و جوانان استان گفت:در صورت تامین هزینه های مورد نیاز، این اداره کل می تواند تا پایان لیگ تیم را مدیریت نماید.
ایوب بهتاج در تماس با خبرنگار ما گفت:برای بازی در مقابل بادران تیم شهرداری فردا ظهر باید به تهران عزیمت نماید.
وی گفت:در راستای تامین خواسته هواداران و جلوگیری از عواقب عدم حضور در تهران، شورای شهر باید توجه به تیم را در اولویت قرار بدهد.
وی گفت:شورای شهر می تواند تا پایان لیگ هزینه های تیم را تامین نماید و ناگفته پیداست که این اداره کل نیز می تواند در کنار شورا با مدیریت تیم و حمایت از آن برای جلوگیری از سقوط تیم به دسته سوم اقدام نماید.
تیم شهرداری با توجه به آغاز نیم فصل دوم رقابت ها از ۷دی ماه در بلاتکلیفی کامل به سر می برد .این وضعیت در شان اردبیل و شورای شهر،شهردار و اداره کل ورزش و جوانان نبوده و در صورت انصراف تیم از رقابت ها ضربه بزرگی بر حیثیت فوتبال استان وارد خواهد شد.
شورای شهر می تواند محض رضای پروردگار ، هم ردیف با کمک های مالی که تحت عناوین مختلف به بخش های مختلف انجام می دهد این بار فوتبال را مورد لطف قرار دهد و این تیم دوست داشتنی را وصله ای ناجور به حساب نیاورد.




حیدری و خداحافظی با فوتبال اردبیل

دومین بیانیه خداحاحظی مدیر عامل باشگاه آبی پوشان تهزان را وقتی در فضای مجازی دیدم با خود گفتم که آیا تا فردا این بیانیه نیز قابل برگشت خواهد بود ؟ آیا مسؤولین شهر با دیدن این بیانیه باز دست به تلاش خواهند زد تا پولی جور کنند و حیدری را از تصمیم خود منصرف نمایند، تا هم تیم به بازی ها برسد، و هم بازیکن به حقوقش و حیدری به هدفش.
فکر کردم در موقعیت فعلی بهترین کسی که می تواند من را از شک و تردید و دو دلی خلاص نماید خود مدیر عامل است. با وی تماس تلفنی گرفتم . گفت اگر صدها میلیون تومان به وی بدهند دیگر حاضر نیست در اردبیل کار بکند.
وی تصمیم قاطع خود مبنی بر خداحافظی با فوتبال اردبیل را مورد تاکید قرار داد و گفت: از شب گذ شته که بیانیه انصراف از تیم داری در اردبیل در فضای مجازی منتشر شده است تعدادی از بازیکنان در تماس تلفنی از من خواسته اند که رضایت نامه آنها را برای رفتن از تیم صادر بکنم ولی من به خاطر فوتبال اردبیل زیر بار این تقاضاها نرفته ام.
به او گفتم آیا مطمئن باشم که این بیانیه دیگر راه برگشت ندارد؟ گفت خیال همه کسانی که می خواستند مجیدی نباشد را راحت کنم، من نمی توانم و نمی خواهم که در فوتبال اردبیل حضور داشته باشم. هیچ ادعایی هم ندارم، چیزی به نام من نبود و من پنج ماه تلاش کردم ولی کارها آنطور که باید و شاید پیش نرفت.
به او گفتم بهترین کاری که می توانستی اتنجام بدهی خداحافظی از فوتبال اردبیل بود ولی متاسفانه این کار را با تاخیر انجام دادی. به هر حال در تاریخ ورزش اردبیل و بخصوص فوتبال در مقاطعی برخی از علاقه مندان به فوتبال و غیر بومی در اردبیل چهره شده اند و بعد از اندک زمانی رفتن از اردبیل را بر ماندن ترجیح داده اند.
مجید حیدری هم یکی از آن افراد بود که با ادعاهای زیاد آمد ولی به علل مختلف از جمله شفاف عمل نکردن به قرارداد ، دل بستن به قول و قرار های پشت پرده در حد حرف، اعتماد کردن به برخی افراد قدرت طلب و عافیت طلب، نداشتن پشتوانه مالی و عمل نکردن به موقع به وعده ها و تعهد ها او را از نفس انداخت و کاری را که باید سه ماه قبل انجام می داد در بدترین زمان ممکن از فصل رقابت ها کرد ولی رفتن وی در مجموع به نفع فوتبال است حتی اگر به منحل شدن تیم و سقوط به دسته سوم به انجامد.
اگر امروز کس و یا کسانی بیایند و از سر ناچاری دستی از لطف و مرحمت بر سر تیم بکشند ای کاش این کار را در مقابل فریادها و التماس های تماشاگران و درخواست های مطبوعات و کارشناسان به موقع انجام داده و با لجبازی تیشه بر ریشه این فوتبال نمی زدند.
از مجیدی پرسیدم حالا که از اردبیل رفتنی شدی چه انتظاری داری؟ گفت: از زمانی که مسؤولیت تیم را بر عهده گرفتم تا پایان نیم فصل برای این تیم هزینه کرده ام. فاکتورهای هزینه در اختیار یکی از دوستان است و امید است هر کس و یا ارگانی که مسؤولیت اداره تیم را بر عهده می گیرد به بررسی فاکتور ها و چگونگی هزینه های انجام یافته اقدام بکند و آنچه حق بنده است پرداخت نماید و فکر می کنم که این انتظار به حقی است.
به هر حال این که فوتبال اردبیل در سال 95 سال فراموش نشدنی را پشت سر گذاشته و به طرق مختلف کم لطفی ها و بی محبتی ها و ظلم ها و لجبازی ها را شاهد بوده است و این خود تجربه ای برای ورزش استان شد که اگر از این به بعد بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در اردبیل اعلام آمادگی نماید، مسؤولین به آسانی به سفارش این فرد و یا آن فرد خوشنام و ورزشی اعتماد نکنند و تا بر چیزی مطمئن نشوند اقدام ننمایند.
.




آه هواداران و عوامل نابودی تیم شهرداری

مرد عیالواری به خاطر نداری سه شب گرسنه سر بر بالین گذاشت.همسرش او را تحریک کرد به دریا برود،شاید خداوند چیزی نصیبش گرداند.مرد تور ماهیگری را برداشت و به دریا زد تا نزدیکی غروب تور را به دریا می انداخت و جمع میکرد ولی چیزی به تورش نیفتاد.قبل از بازگشت به خانه برای آخرین بار تورش را جمع کرد و یک ماهی خیلی بزرگ به تورش افتاد.
او خیلی خوشحال شد و تمام رنجهای آن روز را از یاد برد.او زن وفرزندش را تصور میکرد که چگونه از دیدن این ماهی بزرگ غافلگیر می شوند.همانطور که در سبزه زارهای خیالش گشت و گزاری میکرد،پادشاهی نیز در همان حوالی مشغول گردش بود.پادشاه رشته ی خیالش را پاره کرد و پرسید در دستت چیست؟او به پادشاه گفت که خداوند این ماهی را به تورم انداخته است،پادشاه آن ماهی را به زور از او گرفت و در مقابل هیچ چیز به او نداد و حتی از او تشکر هم نکرد.
او سرافکنده به خانه بازگشت چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود.پادشاه با غرور تمام به کاخ بازگشت و جلو ملکه خود میبالید که چنین صیدی نموده است.همانطور که ماهی را به ملکه نشان میداد، خاری به انگشتش فرو رفت،درد شدیدی در دستش احساس کردف سپس دستش ورم کرد،او از شدت درد نمیتوانست بخوابد…
پزشکان کاخ جمع شدند و قطع انگشت پادشاه را پیشنهاد نمودند، پادشاه موافقت نکرد. درد تمام دست تا مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و چند روز به همین منوال سپری گشت.پزشکان قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند و پادشاه بعداز ازدیاد درد موافقت کرد.وقتی دستش را بریدند از نظر جسمی احساس آرامش کرد ولی بیماری دیگری به جانش افتاد…
پادشاه مبتلا به بیماری روانی شده بود و مستشارانش گفتند که او به کسی ظلمی نموده است که این چنین گرفتار شده است.پادشاه بلافاصله به یاد مرد ماهیگیر افتاد و دستور داد هر چه زودتر نزدش بیاورند.بعد از جستجو در شهر ماهیگیر فقیر را پیدا کردند و او با لباس کهنه و قیافه ی شکسته بر پادشاه وارد شد.
پادشاه به او گفت: آیا مرا میشناسی…!؟
-آری تو همان کسی هستی که آن ماهی بزرگ از من گرفتی.
-میخواهم مرا حلال کنی.
-تو را حلال کردم.
-می خواهم بدانم بدون هیچ واهمه ای به من بگویی که وقتی ماهی را از تو گرفتم، چه گفتی ؟
گفت به آسمان نگاه کردم و گفتم :پروردگارا!او قدرتش را به من نشان داد،تو هم قدرتت را به او نشان بده!
این یک داستان آموزنده ای است که باید در زندگی عادی مورد توجه قرار بگیرد. اینک تیم محبوب اردبیلی ها را کاری کردند که نابود شود و به بدترین وضعیت دچار گردد.آیا آه طرفداران فوتبال اردبیل و کسانی که عمری برای این تیم زحمت کشیده اند دامن مسببان این امر را نخواهد گرفت؟ می گویند جلو ضرر و زیان را از هر جایی که بگیری نفع به دنبال خواهد داشت. اجازه ندهید بیش از این با ابرو، حیثیت و پیشینه درخشان فوتبال این دیار بازی شود.




کمر فوتبال اردبیل را شکستند/پرونده محبوب ترین تیم اردبیل بسته می شود

تیم فوتبال شهرداری اردبیل با آن همه قدمت، تاریخ و افتخارآفرینی با اقدام قهرآمیز و غضب آلود برخی از خودی ها و غیر خودی ها تا چند روز آینده به تاریخ می پیوندد و پرونده آن تیم نیز به مانند تیم های دهه 60 چون پاس، استقلال، پرسپولیس، دارایی، بابک ، سینا، ستاره، شاهین و …. برای همیشه بسته می شود و فقط یاد و خاطراتی از آن در دل و ذهن هواداران و دوستداران فوتبال یاقی می ماند.
وضعیت دردناک و اسفناکی که از اول فصل جاری این تیم را به آن مبتلا کردند دل هر دوستدار فوتبال را به درد می آورد که چگونه تصمیم گرفتن در ارتباط با فوتبال را به کسانی سپرده اند که در عمر چندین ساله خود یک بار پایشان به توپ نخورده و آشنا به رمز و رموز آن نیستند. آنهایی که همه چیز را از پشت عینک کشمکش های سیاسی و حفظ کردن خود می بینند و دستیابی به اهداف شخصی و باندی را بر منافع جوانان و ورزشی ها ترجیح می دهند چه بر سر فوتبال که نیاوردند.
کمر فوتبال اردبیل را شکستند و خود را در ردیف فاتحان قلعه قدرت به حساب آوردند. نتوانستند با عوامل و حامیان کسانی که دارای مشکل در مدیریت بودند برخورد نمایند و آنگاه همه توان خود و دوستانشان را چمع کردند تا با پاک کردن صورت مسئله ، خنده بر لبانشان نقش ببندد و به خیال خود از برخی ها بدین وسیله انتقام بگیرند.
وضعیت یکی از محبوب ترین تیم های تاریخ فوتبال اردبیل نشان دهنده ظلمی است که برخی از آقایان در حق آن روا داشتند و هیچ شک و تردیدی نیست که جماعت فوتبال دوست این دیار قیافه، بیوگرافی، عملکرد و رفتار آنها را فراموش نکرده و در موقع خود با آنها سخن خواهند گفت.
امروز در ذهن خود، قلک خاطرات ورزشی و فوتبالی را مرور کردم، دلم گرفت، چشمانم پر آب شد و تپش قلبم از حالت طبیعی خارج گردید. بگذارید آقایان برای اثبات قدرت خود ، ریشه فوتبال این دیار را بخشکانند ولی باید بدانند، همچنانکه نام تیم های پرآوازه را نتوانسته اند از بین ببرند نام تیم شهرداری هم از بین رفتنی و در زیر چکمه های قدرت و شعار “من آنم که رستم بود پهلوان” له شدنی نیست.
ایرادی نخواهد داشت، بگذارید در تاریخ بماند که در زمان شهرداری حمید لطف الهیان و ریاست خوشبخت بر شورای شهر ، شیرازه محبوب ترین تیم فوتبال اردبیل را از هم پاشیدند . شورایی که به جز خوشبخت دوازده نفر دیگر در آن عضو بودند و همه آنها به استثنای یک نفر به نام ناطق درآبادی ، مخالف سرسخت ماندن تیم در مجموعه شهرداری بودند .
هیچ ایرادی نیست ، منتظر می مانیم، خدا بزرگ است و رحیم است و رحمان، دری به تخته می خورد یا یک شهردار ورزشدوست به معنای کامل نصیب ما می گردد و یا ورزشی ها در شورای شهر صاحب کرسی می شوند و آنگاه مطمئنا تیم شهرداری احیاء می شود.
در مرور خاطرات در ته قلک به فوتبال سال 66 نظری انداختم. همان سالی که شهرداری با نام صنعت نفت در رقابت های لیگ دسته دوم قهرمان شد و به دسته اول صعود کرد. برای این تیم که امروز به آسانی هر چه تمام چوب حراج بر سرش زدند چه خون دل ها که خورده نشده است و چه زحماتی که کشیده نشده است. در همان سال مرد بزرگ و عاشقی چون حسین غفاری مربی تیم بود. شاعر بلند آوازه دربار آقا حسین بن علی (ع) در آن سال هدایت تیم صنعت نفت را بر عهده داشت. این تیم حاصل زحمات چهل ساله عاشقانی است که متاسفانه امروزی های مدعی زحمات آنها را نادیده گرفتند و به زور این تیم را از مجموعه شهرداری جدا کردند.
همین تعارف اسدالهی که گاهی در معرض انتقاد ها قرار می گیرد زندگی خود را وقف تیم صنعت نفت و شهرداری کرده و عمر و جوانی اش را در راه آن صرف نموده است. مرد نازنین، دوست داشتنی و سالمی چون جاوید صنمی برای این تیم خون دل خورده است ، رحمان یعقوبی مگر کم برای این تیم سینه سپر نموده است و یا مرحوم علی کنعانی که صادقانه سال ها برای موفقیت تیم از هیچ کوششی مضایقه ننمود. آیا می توان باور کرد که بزرگان دیروز فوتبال صنعت نفت و شهرداری چون عادل مسنن، بهمن حسین زاده، میر نقی حسینی، میر رضاحسینی، احمد علی جعفری و ….. خم شدن قامت رعنای تیم را ببینند و افسوس نخورند و اشک از چشمانشان جاری نکنند؟
دل ما خون است از بی توجهی ها، نامردی ها، بی لیاقتی ها، و بی حرمتی هایی که در حق نماینده فوتبال اردبیل روا داشتند، دل ما خون است از دست آنهایی که در شورای شهر صاحب رای بوده و مدعی فوتبالی و ورزشی بودن داشتند ، آنهایی که می گفتند برای حفاظت از تیر دروازه در میدان شاهین تا صبح کشیک داده اند و آنهایی که در مقطعی نامزد انتخابات هیات فوتبال می شدند، آیا امید و عشق فوتبالی های اردبیل از این خودی ها بیشتر ضربه خورده است؟ اگر آنها رای مثبت به پروژه راحت کردن شورا از شر تیم شهرداری نمی دادند و از حقانیت این تیم دفاع می کردند آیا این بلا نصیب فوتبال اردبیل می شد؟
مرور قلک خاطرات فوتبال منطقه ما را بر آن داشت که به مردان بزرگی که در تاریخ ورزش این دیار به فوتبال در عمل و نه در حرف و شعار خدمت کرده اند درود بفرستیم و در مقابل یاد و نام آنها سر تعظیم فرود آوریم و برای آنهایی که نماینده فوتبال اردبیل را وسیله ای برای تسویه حساب های سیاسی و شخصی قرار دادند از خداوند بزرگ پیدا کردن فرصت کافی برای جبران خطا ها را خواستار شویم.
قلک خاطرات ما سرشار از خاطرات خوش فوتبالی است و از این که امسال منتخبین خودمان در شورای شهر گوشه ای از آن را به اتفاقات بد و سیاه فوتبال اختصاص دادند متاسفیم. آنهایی که در شورای شهر با بالا بردن دست، رای به عدم حمایت از تیم فوتبال دادند و حرمت تیم را که حاصل سال ها زحمات جوانان صادق این دیار بود شکستند.، فردای قیامت در پیشگاه پروردگار در این ارتباط باید پاسخگو باشند چرا که تماشاگران و جوانان اردبیلی در آن عرصه از حق خود نخواهند گذشت.




اردبیل و میزبانی مسابقات جهانی فوتسال

پیشنهاد میزبانی استان اردبیل برای مسابقات جهانی فوتسال دو ماه قبل توسط اداره کل ورزش و جوانان به فدراسیون فوتبال ارائه شده است.
ایوب بهتاج مدیر کل ورزش و جوانان استان اردبیل گفت: به دنبال مذاکرات و ملاقات های انجام یافته با رئیس فدراسیون فوتبال، پیشنهاد میزبانی اردبیل برای مسابقات فوتسال جهانی در دو ماه قبل ارائه شده است.
وی گفت: استان اردبیل جزء پنج استانی است که میزبانی آنها در دستور کار فدراسیون برای بررسی بیشتر قرار دارد.
وی افزود:برای تکمیل نهایی پرونده میزبانی فرم مربوط به اعلام آمادگی توسط فدراسیون به اداره کل ورزش و جوانان تحویل داده شده است که این فرم باید بعد از تکمیل و امضاء توسط فرماندار محترم و مدیر کل ورزش و جوانان تا آخر وقت روز دوشنبه هفته جاری به فدراسیون ارسال شود.
وی در پایان گفت: اداره کل ورزش و جوانان استان ضمن هماهنگی با مسؤولین استان و شهرستان زمینه های لازم برای بازدید نمایندگان فیفا و فدراسیسون از امکانات استان را فراهم خواهد آورد.
به دنبال اقدام اداره کل برای اعلام پیشنهاد میزبانی فوتسال و برداشته شدن گام های اولیه در این رابطه، برخی ها برای افزودن به کارنامه کاری و بهره برداری از زحمات دیگران در همایشی نسبت یبه طرح این مسئله اقدام کرده اند. آیا مسؤولین هیاتی که هیچ همکاری و تعامل با اداره کل ورزش و جوانان ندارند می توانند بدون هماهنگی هال لازم از میزبانی مسابقات مهمی چون فوتسال جهانی سخن به میان آورند؟
بحث ما در اکثر مواقع بر سر این است که هر کسی در هر مسؤولیتی که هست باید حد و اندازه خود را پاس بدارد و متاسفانه این حرف منطقی ما را دلیلی بر مخالفت و عناد با برخی ها قلمداد می کنند. آقایانی که ما را متهم به دشمنی با این و آن کرده و در مواردی حرف های در شان خود و دوستانشان را پشت سر ما بر زبان رانده اند به این سوال جواب بدهند که آیا رئیس یک هیات(قانونی و یا غیر قانونی بودنش به کنار) آیا می تواند بدون هماهنگی با مسؤول مستقیم ورزش استان در یک جلسه رسمی از میزبانی برای مسابقات جهانی حرف بزند؟
این که آیا اردبیل شرلیط لازم برای میزبانی را طبق معیارهای فیفا دارد یا نه و این که آیا این ادعا شدنی است یا نه، جای بحث خود را دارد ولی گفته همیشگی ما این است که تا از خودمحوری ها و خود بزرگ بینی ها در ورزش و فوتبال دست بر نداریم، نمی توانیم کاری از پیش ببریم و تا زمانی که جایگاه ها را نشناسیم و دل به حمایت های فدراسیونی ها ببندیم و در مقابل مسؤولان استانی جبهه گیری کرده و خود را برتر و اجل از بقیه بدانیم همان می شود که در پنج سال گذشته دیده شده است.