1

فوتبال اندر خم کوچه بی توجهی

از فوتبال اردبیل و ظلمی که به آن در سال های اخیر روا داشته شده هر چقدر گفته شود کم است. باید گفت و نوشت تا شاید دلی به رحم آید و برای آن توجهی بکند و از آوارگی و دربدری و باری به هر جهت بودن نجاتش بدهد.
درد فوتبال اردبیل آنقدر زیاد و زجر آور است که دل هر علاقه مندی را می آزارد. کسانی که به این رشته ورزشی عشق می ورزند و در سال های اخیر سوختن و از بین رفتن آن را دیده و کاری از دستشان برای نجات آن برنیامده، حسرت می خورند و بر شانس و اقبال نفرین می کنند که چنین روزگاری برای فوتبال اردبیل را به چشم می بینند و نمی توانند کاری انجام بدهند.
فوتبال اردبیل بعد از سال ها درخشش و کسب افتخار امروز به وضعیتی دچار شده است که حرفی برای گفتن در موردش دیگر وجود ندارد. ممکن است برخی ها که سهمی هرچند کوچک در وضعیت اسفبار موجود داشته باشند این حرف را نپذیرند و منقدین را افرادی مغرض، فرصت طلب، باج خواه، منقلی و دشمن ورزش و فوتبال قلمداد نمایند ولی آمار و ارقام و مقایسه سال های گذشته با وضعیت سال های اخیر خود می تواند سندی گویا برای اثبات همه ادعاها باشد.
باشگاه داری در حد حرف
یکی از بزرگ ترین و مهم ترین معضلاتی که فوتبال استان با آن مواجه می باشد نبود سیستم اصولی باشگاه داری در آن است. اصلا باشگاهی  که بتواند حداقل پارامترهای مورد نیاز را داشته باشد در سطح استان پیدا نمی شود. اگر می بینینم که در برخی از سطوح رقابت های استانی جمعی از اسامی تیم ها به عنوان باشگاه ردیف می شوند این باشگاه ها فقط در حد حرف و استفاده از عناوین است و اگر پای درد دل کسانی که گردانندگان آنها می باشند بنشینیم آگاهی از مشکلات عمده ای که گریبانگیر آنها است می تواند اشک را در دیدگان آدمی بنشاند و دل به حال و روز آنها بسوزاند.
آیا می توان برای تیم هایی که از حداقل ها بی بهره هستند نام باشگاه بگذاریم و در ارائه آمار و ارقام به وجود شان فخر کرده و از سر صدقه آنها برای خود رزومه ای درست کرده و زیر سایه آن سینه بزنیم؟
فوتبال شهرستان ها
فوتبال شهرستان های استان داستان دیگری دارد. کافی است که نگاهی هرچند سطحی به اسامی و عناوین تیم های حاضر در رقابت های به اصطلاح لیگ استان انداخته شود آنگاه می توان به مرگ فوتبال در بیشترین مناطق استان مهر تائید زد.
آیا کسی هست که بپرسد تکلیف مدیریت فوتبال شهرستان هایی که مدت هاست بلا تکلیف هستند چه زمانی باید مشخص شود؟ در بعضی از شهرها، فوتبال به مصیبتی دچار شده است که می توان نمونه بودن آنها در سطح کشور را ادعا نمود.
از قدیم گفته اند دو درویش در یک گلیم نگنجند و این درست در مورد مدیریت فوتبال برخی از شهرستان ها صادق است که دو مدیر را به خود می بینند. یکی منتسب به هیات فوتبال استان و دیگری منتخب اداره ورزش و جوانان. در چنین شرایطی آیا می توان از فوتبال آن شهر و منطقه لنتظار معجزه داشت؟
شهرستانی مانند خلخال مدت هاست رئیس هیات فوتبالش به مرکز استان منتقل شده و بلاتکلیفی دامن هیات اش را گرفته است. هر چند که در آن ایامی هم که مسؤول هیات ساکن خلخال بود به جرئت می توان گفت که حتی یک ساعت هم وقت برای فوتبال صرف نکرده بود.
مجمع انتخاباتی و سالیانه
مجمع هیات فوتبال استان هم که بی نظیر و نمونه است. در شش سال گذشته برای یک بار هم که شده باشد مجمع سالیانه به طور قانونی و بر اساس اساسنامه تشکیل نشده و این در حالی است که برخی ها در گفته ها و نوشته ها مدعی می شوند که همه اقدامات آنها از سیر تا پیاز بر اساس اساسنامه فدراسیون صورت می پذیرد.
به راستی که برخی از این آقایان در مورد علاقه مندان فوتبال چگونه می اندیشند که فکر می کنند هر آنچه آنها بگویند و بر زبان جاری نمایند باید بپذیرند و روی حرف آنها حرفی نزنند؟
می گویند قرار است تا یک ماه آینده مجمع انتخاباتی برگزار شود . این بار نباید اجازه داده شود تا جمعی از دوستان، آشنایان و سرسپردگان با عناوین آنچنانی در مجمع حضور یافته و حق رای داشته باشند.
دبیرخانه مجمع برای شفاف سازی و از بین بردن هرگونه شک و شبهه در انتخاب اعضا و مهندسی کردن انتخابات حداقل 10 روز قبل از برگزاری اعضای مجمع را با عناوین و کارنامه و پیشینه در اختیار افکار عمومی قرار دهد تا با شفاف سازی بر هرگونه شایعات جانبدارانه قلم قرمز کشیده شود.
خانه نشینی پیشکسوتان
عزلت گزینی استخوان خرد کرده ها و کناره گیری از صحنه کسانی که عمری را در فوتبال گذرانده و سال ها خاک آن را خورده اند یکی دیگر از معضلات فوتبال منطقه می تواند باشد. آیا دردناک و زجرآور نیست که اکثریت آنهایی که حقی بزرگ بر گردن فوتبال اردبیل دارند امکان خدمت به آن را نداشته باشند؟
بارها گفته شده است که حرف زدن آسان است و مالیاتی بر آن نیست. خیلی ها در حرف مدعی اند که در خدمت پیشکسوتان و موسپید های فوتبال هستند ولی در عمل خلاف آن را به اثبات می رسانند و اگر منافع شان هم ایجاب بکند از  پیشکسوتان هزینه می کنند تا برای خود حاشیه امنیتی ایجاد بکنند.
کم لطفی مسؤولین
در سال های اخیر رسانه های مستقل و غیر وابسته در مورد فوتبال زیاد گفته اند. متاسفانه در بین مسؤولین گوش شنوایی وجود نداشته است. از فدراسیون فوتبال گرفته تا اداره کل ورزش و جوانان و مسؤولین رده بالای استان چون استاندار و فرماندار در ارتباط با فوتبال و شنیدن اوضاع حاکم بر آن با گوش های حفاظت شده توسط پنبه برخورد کرده اند تا زیاد با ناله ها و منم منم ها و رجزهای فاتحین قله ها خود را آزار ندهند و احیانا با بهبود اوضاع با دردسری تازه مواجه نگردند.
نمی دانم شاید من بی مقدار اشتباه می کنم و حتما نیز چنین است . استانداری که  چهار سال در منطقه حکمرانی کرد و الآن نیز با رفتنش به استان دیگر همچنان عده ای در تلاش هستند که از او بتی برای مردم بسازند و به هیچکس اجازه این که بگوید بالای چشم آن حضرت ابرو بوده است را نداده و به هر ترتیبی می خواهند دهان منتقدین را ببندند در مورد فوتبال کوچک ترین قدمی بر نداشت و حتی اظهار نظر خشک و خالی هم نکرد و در نهایت در زمان استانداری وی فوتبال اردبیل بزرگ ترین و فراموش نشدنی ترین ضربه های مهلک و سهمگین را بر تن خود احساس نمود.
نرود میخ آهنین بر سنگ
این مطلب را با داستانی از سعدی شیرازی به پایان می بریم.
گروهی در مسیری مال التجاره می بردند که ناگهان دزدان به آنها حمله ور شده و شروع کردند به غارت و چپاول مال التجاره ها. در میان کاروان که مورد حمله دزدان قرار گرفته بود لقمان حکیم هم بود.
شخصی به لقمان گفت چه خوب است که کلمه ای یا جمله ای حکمت آمیز بگویی تا دزدان بر سر رحم آیند و دست از غارت بکشند.
لقمان که سخن گفتن را بی فایده می دید جواب داد:
آهنی را که موریانه بخورد
نتوان برد از آن به صیقل رنگ
با سیه دل چه سود خواندن وعظ
نرود میخ آهنین بر سنگ
 
 




فوتبال اردبیل نیازمند مسیری تازه

معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان استان وعده داده است در آینده ای نزدیک مجمع انتخاباتی هیات فوتبال برگزار می شود. دوستداران فوتبال در سه سال گذشته در انتظار آن هستند که حرف ها و وعده ها در ارتباط با فوتبال و مدیریت آن به نتیجه رسیده و تکلیف آن مشخص شود.
این که در شش سال گذشته فوتبال اردبیل با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده و حاصل تلاش های مورد ادعا چه بوده است نیاز به بررسی بیشتر دارد تا زوایای تاریک و روشن قضیه به خوبی مشخص گردد.
در این راه باید به این موضوع نظر کرد که جایگاه واقعی فوتبال ما در سطح کشور در کجاست؟ امروز اگر طرفداران مدیریت فوتبال استان در خلوت عملکرد شش ساله را از نظر بگذرانند و به عبارتی دیگر خودی های هیات، منصفانه به قضاوت بنشینند حتما همراه با غیر خودی ها به این امر اعتراف خواهند کرد که فوتبال اردبیل از جایگاه واقعی خود فاصله گرفته و به حد کافی از آن دور شده است.
اگر این را بپذیریم که فوتبال استان در جایگاه اصلی و شایسته اش نیست باید از آن انتظار درخشش در میادین را در هر رده سنی و سطحی نداشته باشیم. شکست های پی در پی و ناتوانی در ادامه راه توسط نمایندگانش در لیگ های مختلف نباید تعجب آور باشد. چرا که همه آنها نتیجه از دست دادن جایگاه و سقوط از بلندی هاست.
مسیری که فوتبال ما در حال حاضر طی می کند دل خوش کردن به تک موفقیت ها و پرداختن مکرر به آنها است . در سال های اخیر عدم موفقیت ها، سقوط ها و از دست دادن موقعیت ها عین عدالت می تواند باشد چرا که وقتی حمایتی نباشد و برنامه ای تدوین نشود نمی توان با تیم ها و استان هایی که با برنامه ریزی اصولی و حساب شده سطح کار خود را متفاوت کرده اند مبارزه کرد.
وضعیتی که در حال حاضر تیم فوتبال ساوالان یوردوم مشگین شهر و تیم فوتسال شهید دهقانی با آن روبروست تایید کننده این نظرات است . اگر در سال های قبل که نمایندگان استان از رقابت ها کناره گیری می کردند چاره ای اندیشیده می شد امروز این مصیبت گریبانگیر ساوالان یوردوم نمی شد و یا زحمتکشان تیم فوتسال شهید دهقانی مجبور به اقدام برای واگذاری امتیاز به خارج از استان نمی شدند.
فوتبال اردبیل برای این که بتواند خود را از مصیبتی که به آن دچار است رها بکند و آینده خوبی را در پیش داشته باشد نیازمند اراده ای قوی است. اراده ای که علاوه بر به کارگیری نظرات اصولی و تدوین برنامه های صحیح در بعد نظارت بر اجرا نیز موفق عمل نماید.
باید قبول بکنیم که فوتبال استان با مشکلات عدیده ای مواجه می باشد. فوتبالی که در آن عوامل مختلف دست به دست هم داده و این سرنوشت را برای آن رقم زده اند . فوتبالی که در آن فرصت طلبانی امکان ابراز وجود پیدا کرده اند که فقط و فقط به دنبال منافع بیشتر خود هستند. آنها همواره سعی می کنند با گل آلود کردن آب و کاشتن تخم چند دستگی صحنه فوتبال را از صاحبان اصلی آن خالی نمایند و فضا را برای بهره برداری و ارتقای خود فراهم نمایند.
افرادی که چاپلوسی و مدیحه گویی بزرگ ترین هنرشان محسوب می شود تمایلی به قرار گرفتن فوتبال استان در مسیری تازه نشان نمی دهند و می ترسند اگر افراد شناخته شده و دارای کارنامه ای روشن و قابل قبول برای خدمت به فوتبال و جوانان دعوت شوند بازار آنها رو به کسادی و بی رونقی بگذارد و مجبور به خداحافظی با جایگاه غصبی و مفت به دست آمده بشوند.
کسانی که در مورد فوتبال و سرنوشت آینده آن می توانند تصمیم بگیرند از همه مهم تر و اولی تر دقت در انتخاب همکاران را باید مد نظر قرار بدهند. اگر آنها در تقسیم مسؤولیت ها چاپلوسی و تملق گویی افراد را مقدم بر شایسته سالاری بدانند و نسبت های فامیلی و قومی را بر رزومه های سرشار از موفقیت ترجیح بدهند نه تنها شاهد موفقیت در فوتبال منطقه نخواهیم بود بلکه روز به روز بر مشکلات فوتبال افزوده خواهد شد و این رشته پرطرفدار برای همیشه سقوط خواهد کرد. لود کردن آب و کاشتن تخم چند دستگی صحنه فوتبال را از صاحبان اصلی آن خالی نمایند و فضا را برای بهره برداری و ارتقای خود فراهم نمایند.
افرادی که چاپلوسی و مدیحه گویی بزرگ ترین هنرشان محسوب می شود تمایلی به قرار گزرفتن فوتبال استان در مسیری تازه نشان نمی دهند. می ترسند




حمید رفت و برگشت

قصه شهردار اردبیل هر چه بود تمام شد. شورای قبلی در بسیاری از موارد روشی منحصر به فرد داشت . کارهای زیادی در آن زمان می توانست انجام بپذیرد و در راستای توسعه استان مثمر ثمر واقع شود ولی عوامل بسیاری دست به دست هم می دادند تا در این مسیر سنگ اندازی هایی انجام شود که از مهم ترین آنها بحث استیضاح و خداحافظی لطف الهیان از شهرداری و در ادامه حمایت های انجام یافته و اقدامات فرمانداری و در نهایت بازگشت پیروزمندانه وی به ساختمان شهرداری بود.

شورای جدید هم که نیامده دست به کارهایی زد که تعجب برانگیز و جای سؤال بسیار داشت. لطف الهیان باز کنار گذاشته شد و به دنبال یک سری اقدامات ، اعلام آمادگی کاندیداهای مصلحتی و حرف های چند وجهی برخی از شورائیان باز هم لطف الهیان به شهرداری برگشت و سکان خدمت به مردم فهیم، ولایتمدار و حامی خدمتگزاران راستین و صادق را در دست گرفت.

در همان اوضاع آشفته ای که در شورای جدید عذر لطف الهیان را خواستند و اظهار نظرهای متفاوت و گاهی خارج از عرف را افکار عمومی شاهد بودند، همه دیدند که اقبال عمومی از شهردار کنار گذاشته شده بسیار و بسیار بود و به نوعی می توان گفت که رفتار و عملکرد مخالفان لطف الهیان در شورای شهر جدید سبد محبوبیت وی را در جامعه سنگین و سنگین تر کرد.

در این نوشته قصد آن نیست که رفتارهای سیاسی و چگونگی عمل شوراهای قبلی و فعلی در عزل و تثبیت لطف الهیان مورد بررسی قرار بگیرد. هدف اشاره به وضعیت فوتبال اردبیل در طول مدت رفت و برگشت ها و آسیب های وارده به این رشته پرطرفدار می باشد.

قبل از پرداختن به این امر باید گفت که ممکن است باشد عزیزانی که به سرمایه گذاری شهرداری و شورای شهر در ورزش حرفه ای و بخصوص فوتبال معتقد نباشند و تنها راه نجات فوتبال و حضور آبرومندانه در رقابت های باشگاهی را سرمایه گذاری بخش خصوصی قلمداد نمایند.

این که فعالیت بخش خصوصی و سرمایه گذاری آن در فوتبال لازم و ضروری است اصلی قابل قبول و پذیرفته شده است . هیچ فرد منصف و آشنا به رمز و رموز فوتبال و باشگاه داری نمی تواند در مقابل آن علم مخالفت برافراشته نماید . بر اساس تجربه در سال های اخیر هیچ سرمایه گذاری برای کمک به فوتبال استان و تامین بخشی از نیازهای آن، روی خوش نشان نداده است و اگر کسانی هم ژست این کار را گرفته و ادعایی داشته اند در عمل کاری از پیش نبرده و در میانه راه فرار را بر قرار و رفتن را بر ماندن ترجیح داده اند. حال به هر علتی که بوده باشد بخش خصوصی در فوتبال تا حال که موفق نبوده است.. پس چاره ای جز چنگ توسل زدن به دامن شورای شهر و شهرداری برای جوانان و علاقه مندان به فوتبال باقی نمی ماند.

شورای شهر با احساس مسؤولیت در قبال موکلین خود باید به فوتبال به عنوان عاملی برای ایجاد شور و نشاط اجتماعی نگاه بکند و شهردار نیز برای جواب دادن به خواسته های بخش عظیمی از شهروندان تا زمان حضور بخش خصوصی قابل قبول و مطمئن امکان حضور نماینده فوتبال شهر در رقابت های لیگ کشوری را فراهم نماید.

لطف الهیان و تغییر موضع

لطف الهیان تا استیضاح توسط شورای شهر قبلی و زمانی که تیم در دسته اول باشگاه های کشور بود به خوبی از تیم حمایت می کرد. او در آن مقطع برای سرنوشت تیم اهمیت قائل بود و با وعده ها، حرف ها و سخنانش تلاش می کرد تا موقعیت تیم در جدول رده بندی بهبود پیدا بکند.

با سقوط تیم به دسته دوم و به دنبال پخش شایعات مختلف مبنی بر هزینه های میلیاردی انجام یافته و برخی حرف و حدیث ها که هیچ وقت مطلب روشن و صریحی مبنی بر رد یا قبول آنها در افکار عمومی طرح نشد و مخالفت اکثریت قاطع اعضای شورای شهر با تیم داری و غیر قانونی تلقی کردن دخالت شهرداری در ورزش حرفه ای با توسل به نامه ای از سازمان بازرسی پایه های تیمی چون شهرداری که حکم شناسنامه فوتبال این منطقه را داشت لرزان شد و درست در ایامی که لطف الهیان با محبت شورائیان در بیرون از مجموعه در انتظار حکم فرمانداری بود تیم واگذار شد. اما تعجب در این است که وقتی لطف الهیان به طبقه دوم ساختمان مرکزی شهرداری برگشت در ارتباط با تیم فوتبال و ورزش ، لطف الهیان قبل از استیضاح نبود.

چه اتفاقی افتاده بود؟ چرا علی رغم انتظار جوانان و دوستداران فوتبال، وی بعد از برگشت به فوتبال پشت کرد و از سرمایه ورزش شهر دفاع ننمود؟ زمانی که هواداران در انتظار بازگشت وی لحظه شماری می کردند و با توجه به سابقه معتقد بودند که وی می تواند برای تیم نسخه ای در شاءن آن بپیچد متاسفانه در عمل خلاف آن را مشاهده کردند.

تیم مسافر دسته سوم شد. تغییبر و تحولاتی در سازمان فرهنگی ورزشی و باشگاه انجام پذیرفت اما سرنوشت و تکلیف تیم علی رغم شروع دور مقدماتی رقابت های لیگ دسته سوم همچنلان در هاله ای از ابهام قرار دارد.

شهرداری از اواخر آذر ماه باید در مرحله دوم ر قابت های لیگ دسته سوم حضور پیدا بکند. چندان فرصتی برای بستن و آماده کردن تیم باقی نمانده است. تکلیف تیم ضروری است که مشخص گردد.

اختلافات موجود بین شهرداری و باشگاه آبی پوشان ربطی به هواداران و جوانان علاقه مند به فوتبال ندارد. فوتبال اردبیل به شورای شهر و شهرداری برای احیای دوباره نیاز دارد. فوتبال این منطقه خاطره خوبی از بخش خصوصی تاکنون نداشته است. اگر مسؤولین بنشینند و در انتظار باشند که سرمایه گذاری برای فوتبال پیدا بکنند باید بدانند که در حال حاضر با وضعیت حاکم بر مدیریت فوتبال استان کسی جرئت این کار را نمی تواند داشته باشد و شهردار است که باید ندای جوانان و دوستداران فوتبال را بشنود و برای ایجاد شور و نشاط و تقویت روحیه شادابی در بین جوانان به این کار همت نماید.

توقع جوانان از شهردار در ارتباط با فوتبال بالا است. بی انگیزه شده شهردار بعد از استیضاح و در رقابت های دسته دوم می تواند دلایل بسیاری داشته باشد. امید می رود روزی لطف الهیان به آنها بپردازد و حقایق را با فوتبالی ها در میان بگذارد. اما همچنان اعتقاد بر این وجود دارد که وی می تواند با برنامه ریزی و نظارت بر عملکردها و به کارگیری نیروهای مورد اعتماد با جلب نظر مساعد شورا برای نجات فوتبال اردبیل از مخمصه ای که در آن گرفتار است اقدام بکند.

به نظر می رسد اکثریت شورا با این خواست جوانان موافق باشند. مخالفت شدید و همه جانبه دو نفر از اعضای فعلی شورا را فوتبالی ها در دور قبلی شورا به وضوح دیده اند ولی امیدواری آنها در این دور بیشتر است چرا که هم افراد صد در صد ورزشی و ورزش فهم در شورا هستند و هم اکثریت آنها برای تامین این خواسته جوانان قبلا قول مساعد داده اند.

لطف الهیان به عنوان شهردار، مورد اعتماد مردم است و بی جهت نبوده و نیست که در رفت و برگشت ها مردم و جوانان از وی حمایت کردند. پشتیبانی ورزشی ها و فوتبالی ها نیز کاملا در آن ایام مشخص و واضح بود. آنها انتظار دارند شهردار به موقع برای برآورده کردن خواسته شان اقدام کرده و همه چیز را به روزهای آخر موکول ننماید.




افتخاری روشن را از کمیته فنی کنار گذاشت؟

به دلیل ادامه انتقادات و موضع گیری‌های اخیر پیشکسوت استقلال شنیده می‌شود افتخاری تصمیم به کنارگذاشتن او از کمیته فنی این باشگاه گرفته است.

پس از انتخاب اعضای کمیته فنی باشگاه استقلال توسط اعضای هیئت مدیره این باشگاه، حسن روشن که پیش از انتخابش در این کمیته از او به عنوان منتقد اصلی رضا افتخاری، مدیرعامل باشگاه استقلال نامبرده می‌شد، حتی پس از معرفیش به عنوان یکی از اعضای این کمیته هم در مصاحبه‌های خود دست از انتقاد بر نداشت.

به دلیل ادامه انتقادات و موضع گیری‌های روشن حتی پس از انتخابش به عنوان یکی از اعضای کمیته فنی شنیده می‌شود افتخاری تصمیم به کنارگذاشته شدن او از این کمیته گرفت و این تصمیم هم پیش از آینکه رسانه‌ای شود به گوش پیشکوست باشگاه استقلال رسیده و او هم بلافاصله در مصاحبه‌ای اعلام کرده تا زمانی که افتخاری به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال به فعالیت خود ادامه دهد در کمیته فنی این باشگاه حضور پیدا نمی‌کند.




یک عکس و یک دنیا خاطره

این عکس مربوط به رقابت های فوتبال باشگاهی در دهه 60 است. استادیوم تختی اردبیل با زمین خاکی و در کنار جمعی از زحمتکشان فوتبال عظیم نوری، ایرج امین فر و حسین مهرجونژاد.

دهه ای که فوتبال اردبیل در اوج بود. قهرمانی و نایب قهرمانی در فلق، فعالیت بیش از 96 تیم در رقابت های باشگاهی در سطوح مختلف، انجام منظم مسابقات  و برنامه ریزی درست و اصولی و حضور عده ای تماشاگر بی حاشیه ، عاشق و به دور از هر گونه حرف و حدیث از ویژگی های آن روزهای فوتبال اردبیل بود.

پیست دوومیدانی و زمین فوتبال خاکی ورزشگاه تختی دنیایی از صفا و صمیمیت را با خود به همراه داشت. از فضای مجازی خبری نبود تا برخی ها در زیر نقاب، عقده های چند ساله را بگشایند، روباهان و روباه صفتان را فرصت ابراز وجود در فضای سرشار از صداقت نبود، غریبه ها امکان نفوذ به جمع فوتبالی ها و تصمیم گرفتن در ارتباط با آن را نمی توانستند به دست آورند، داستانی به نام حقوق و حق الزحمه در فوتبال برای دست اندرکاران فوتبال مطرح نبود. وقتی حرفی زده می شد همه به پایش می ایستادند و از رنگ عوض کردن های لحظه ای اثری در آن پیدا نمی شد. همه جایگاه خود را می شناختند و با تمام وجود حرمت بزرگان را حفظ می کردند و بالاخره روزگاری بود سرشار از خوبی ها و زیبایی ها برای فوتبال اردبیل. یاد آن ایام بخیر.  




واگذاری امتیاز تیم فوتسال شهید دهقانی نیا به خارج از استان

امتیاز تیم فوتسال دسته دومی شهید دهقانی نیا در مراحل پایانی واگذاری به استان خراسان رضوی است.

شنیدن این خبر ها لرزه بر اندام دوستداران ورزش و فوتسال منطقه می اندازد. باید به درایت و شجاعت و شهامت مسؤولین ورزش و هیات فوتبال استان و اردبیل درود فرستاد که می توانند با شنیدن این خبرها و عملی شدن آنها کنار بیایند و غصه ای از این بابت در دل و جان راه ندهند.

جمعی علاقه مند و عاشق فوتسال در فصل گذشته امتیاز یک تیم دسته دومی را خریدند و برای حفظ آن با چنگ و دندان جنگیدند و تلاش کردند ولی گویا در ارتباط با تامین هزینه های تیم برای فصل جاری با مشکل مواجه شده اند و متاسفانه کسی هم نتوانست و یا نخواست فریاد خیرخواهانه آنها را بشنود و برای رفع مشکل و ممانعت از واگذاری تیم کار مثبتی انجام بدهد.

به راستی وظیفه مسؤولین در قبال چنین ضربه های وارده به فوتسال اردبیل چیست؟ دست اندرکاران فوتبال استان که در حرف زدن می توانند به خوبی از همه سبقت بگیرند و یا مسؤولین ورزش استان که باید از نفوذ و جایگاه خود بهره ببرند باید بنشینند و آب شدن کامل فوتبال و فوتسال منطقه را شاهد باشند؟

اگر در استانی با آن همه ادعا و رجزخوانی ها و منم منم مسؤولین ورزش و فوتبالش توان تامین هزینه ها و جذب حمایت کننده مالی برای یک تیم دسته دومی فوتسال نباشد تخته کردن در فوتبال آن استان و مرخص کردن همه کسانی که از کنار آن برای خود دفتر و دستکی به هم زده و جایگاهی به دست آورده اند از نان شب هم واجب تر و ضروری است.

امتیاز این تیم چه در اردبیل بماند و چه واگذارز گردد باید در مقابل عشق و علاقه گردانندگان تیم که در فصل گذشته با خون دل برای سرپا ایستادن آن تلاش کردند سر تعظیم فرود آورد.




کاوه رضایی در نقش طارمی

 
پرونده شکایت آندرانیک تیموریان و کاوه رضایی از باشگاه استقلال به کنفدراسیون فوتبال آسیا ممکن است کار دست این باشگاه بدهد و تبعات بد و سنگینی به همراه خود داشته باشد. هرچند اخیراً مدیران تیم بحران‌زده استقلال در مصاحبه‌های خود تاکید کرده‌اند مشکل پرونده تیموریان و رضایی را با پرداخت حق‌ و حقوق آنها حل کردند اما منابع موثق خبری اطلاع داده‌اند احتمال اینکه AFC تصمیم بگیرد تحقیقاتی گسترده از اسناد و مدارک و گزارش‌های ارائه شده از سوی این باشگاه انجام بدهد زیاد است.
ماجرا از این قرار است که در جریان شکایت رضایی و تیموریان به نهاد حاکم بر فوتبال آسیا، AFC در مرحله اول نامه‌نگاری خود موضوع شکایت این دو بازیکن و عدم پرداخت حقوق آنها را با استقلال در میان می‌گذارد.
در همان مقطع گویا استقلال در واکنش اولیه هرگونه بدهی به این دو بازیکن را رد می‌کند اما با سخت‌گیری وکلای تیموریان و رضایی، مسوولان AFC جزییات قرارداد دو بازیکن ایرانی را بررسی می‌کنند و سپس از مدیران باشگاه استقلال می‌خواهند اگر مدرکی دال بر تسویه حساب کامل با این دو فوتبالیست مشهور دارند ارائه دهند.
در این میان کنفدراسیون فوتبال آسیا وقتی متوجه می‌شود ادعای دو بازیکن ایرانی کاملا درست بوده عملا با استناد به مفاد قانون، استقلال را مجبور به پرداخت بدهی‌اش به رضایی و تیموریان می‌کند. به همین ترتیب رایزنی‌هایی با وکلای تیموریان و رضایی انجام می‌شود و در نهایت باشگاه استقلال مجبور می‌شود پول آنها را پرداخت کند.
بعد از این کار روابط بین‌الملل استقلال و وکلای حقوقی باشگاه فیش واریزی و اسناد تسویه حساب با شاکیان داخلی خود را در شرایطی به AFC ارسال می‌کنند که در ابتدا هرگونه بدهی به کاوه و آندو را تکذیب کرده بودند! همین رفتار البته باعث شک مسوولان مربوطه کنفدراسیون فوتبال آسیا به پشت پرده فعالیت‌های باشگاه استقلال شده است.
مساله نگران‌کننده اما جایی است که اخیرا در حاشیه اجلاسی که در کوالالامپور توسط AFC برگزار شده، مسوولان این نهاد عملا به تیم مدیریتی ایران نسبت به رفتار مدیران باشگاه انتقادی جدی داشته و با صراحت استقلال را متهم به کتمان حقایق کرده‌اند!




فوتبال پایه و عوامل مؤثر در لغو مسابقات

طرح مساله بی نظمی در رقابت های فوتبال پایه استان عکس العمل های متفاوتی را در بین دوستداران فوتبال در منطقه به دنبال داشته است. برای آنهایی که تابع نظم هستند و وجود آن را برای موفقیت در هر امری لازم و ضروری می دانند وقوع اتفاقات ناخوشایند به هر دلیل و علت غیر قابل قبول تلقی می شود.
وقتی در یک مجموعه ای کارها بر روی ریل نظم قرار نگیرد این امر بهترین دلیل و مدرک بر بیمار بودن مجموعه و ناکارآمدی عوامل دخیل در آن می تواند باشد.
رقابت های ورزشی به دلیل این که با جوان و نوجوان و دارندگان روحیه لطیف و حساس سر و کار دارند دست اندرکارانش باید بحث نظم را در سر لوحه اقدامات خود قرارداده و تلاش بکنند  با رفتار و حرکات و اعمال خود برای نسل جوان و آینده سازان این کشور و منطقه بد آموزی نداشته باشند.
وقتی گفته می شود که مسابقات فوتبال پایه باید با بسیج همه امکانات به طور ایده آل برگزار گردد مخالفت با یک فرد و یا یک مجموعه کارآمد و ناکارآمد نیست بلکه دفاع از ماهیت آموزشی و تربیتی رقابت های ورزشی می باشدکه متاسفانه در سال های اخیر در استان ما در ورزش و بخصوص در فوتبال این امر کم تر مورد توجه قرار گرفته است. وقتی برای برخی ها در راس ماندن و کارنامه پر کردن هدف باشد مطمئنا برای تاخیر دو ساعته مسابقه نونهالان و یا لغو پی در پی رقابت ها به دنبال مقصر می گردند تا با بی تقصیر نشان دادن خود و دوستانشان زمینه را برای ادامه حکومت و بی نظمی ها فراهم بکنند.
بحث بر سر این نبوده و نیست که مقصر چه کسی است بلکه هدف یادآوری اهمیت مسابقات رده های پایه بوده و هست و در این میان ناگفته پیداست کسانی که در راس یک مجموعه بوده و برنامه ریزی را به عهده داشته باشند در صورت بروز هر اتفاقی مسؤول هستند و باید جوابگو باشند. و چنین است که اگر مسابقاتی برگزار و به پایان خط برسد همه خوبی ها فقط به پای آنهایی که در آن بالا هستند می رسد و هیچوقت نخواهند گفت که آمبولانس و توپ جمع کن آوردن وظیفه چه کسانی بوده و برنامه نوشتن در زمره وظایف چه افرادی بوده است.
گفتن این که اگر آمبولانس و پزشکیار و توپ جمع کن نباشد و مسابقه ای لغو شود مقصر باشگاه می باشد سهل و آسان است ولی نمی گویند که در سایه این بی توجهی و عدم نظارت و اعمال مدیریت در ارتباط با وقتی که از جوانان این منطقه بیهوده تلف شده است چه کسی باید جوابگو باشد و آن چگونه قابل جبران خواهد بود.
در مسابقه ای که به دلیل حاضر نشدن داور و ناظر با دو ساعت تاخیر برگزار می شود آیا باز هم باشگاه ها مقصر هستند؟ چرا راحت از روی این مساله عبور می شود و حداقل به آشفتگی در برنامه ریزی ها اشاره ای نمی شود تا در بین افکار عمومی ، بی اعتمادی به کسانی که نمی توانند کاستی را بپذیرند و با شهامت به به نقاط ضعف خود اشاره کنند، افزیش نیابد.
وقتی آقایان اعتقاد بر این دارند که باشگاه های فوتبال استان از انسجام و تشکیلات اداری لازم برخوردا نیستند پس چرا قبل از آغاز فصل در این مورد چاره ای نکردند؟ وقتی می توانند از تیم ها ورودیه بگیرند آیا بجا نبود که با افزایش مقدار ورودیه، هیات استان با آنهمه کمیته های رنگارنگ مسؤولیت پزشکیار و آمبولانس را نیز بر عهده می گرفت تا اینچنین با بروز مشکلات با اعصاب و روح و روان عده ای جوان و نوجوان بازی نشود؟
باید واقعیت ها را پذیرفت. سزاوار نیست که مسؤول یک مسابقه و یا یک لیگ به دنبال بهانه ای برای مقصر جلوه دادن دیگران و تبرئه خود و دوستان تلاش بکند. هر نقص و ایراد و کمبود و مشکل و یا نقطه قوت در مسابقات فوتبال از آن برگزار کننده آن و هیات فوتبال می باشد وبس. اگر امکانات برای برگزاری مسابقات فوتبال و بخصوص در رده پایه وجود نداشته باشد و یا مسؤولین از توان و قدرت کافی برای هماهنگی و تهیه مقدمات امر بی بهره باشند اصرار برای برگزاری رقابت هایی که می تواند جای صدها سؤال داشته باشد بی معنی خواهد بود.
 




جوابگو چه کسی است؟!!!

بی نظمی و باری به هر جهت بودن در رقابت های به اصطلاح فوتبال قهرمانی پایه استان همچنان ادامه دارد و اصرار برای برگزاری این رقابت ها می تواند جای حرف بسیاری داشته باشد.

پنجشنبه گذشته دیدار دو تیم عقاب سبلان و صبای اردبیل که قرار بود در ورزشگاه علی د ایی  برگزار شود به دلیل نبود آمبولانس تعطیل شد!!!

برگزار کننده یک دوره از رقابت ها اگر توان انجام کار را نداشته باشد چه اصراری باید برای ادامه نیم بند و تاسف برانگیز آن داشته باشد؟ مسؤولیت مستقیم برگزاری رقابت ها بر عهده هیات فوتبال استان است و اگر باشگاهی هم نتواند به تعهدات خود عمل نماید گناه اصلی متوجه متولی امر می شود که نمی تواند هماهنگی های لازم را به عمل آورد.

وقتی نونهالی به قصد حضور در یک مسابقه از منزل خارج می شود و با طی مسیر طولانی خود را به ورزشگاه رسانده و در نهایت با تعطیلی مسابقه مواجه می گردد آیا از نظر روحی و روانی دچار آسیب نمی شود؟ آیا ناتوانی متصدیان امر در برگزاری یک مسابقه نمی تواند برای او جای سؤال بسیاری داشته باشد که چرا باید در ورزش و فوتبال ما چنین اتفاقی روی بدهد؟ آیا با وضعیتی که بر فوتبال کشور حاکم است روی دادن پیاپی چنین اتفاقاتی نمی تواند منحصر بفرد باشد؟

چه اصراری وجود دارد که مسابقاتی با چنین راه و رسمی برگزار شود؟ اگر هدف ارائه آمار و گزارش است می توانیم از حالا بگوییم که مسابقات انجام پذیرفت و ملالی نیست. اجازه ندهیم نونهالان و نوجوانان ما از فوتبال و ورزش دل چرکین بشوند و سرخورده. اگر قرار است این روال همچنان ادامه دار باشد بهتر است بساط این مسابقات برچیده شود و بیش از این موجبات نگرانی و ناراحتی عده ای زحمتکش فراهم نگردد.

متاسفانه کسانی که در نوشته ها و گفته های خود ادعای طرفداری از فوتبال و دلسوزی  و حمایت از برخی ها را در دستور کار قرار داشتند اینک در قبال بی نظمی های حاکم بر مسابقات هیات فوتبال استان روزه سکوت گرفته اند. آنهایی که هر موقع و هر زمانی که می خواستند مهر خیانت بر فوتبال را بر پیشانی منتقدان می چسباندند امروز فقط نظاره گر شده اند و با سکوت خود ظلم بر نونهالان و نوجوانان را مورد تائید قرار می دهند.

وقتی برخی از این افراد خود دست اندرکار تیم های پایه باشند و این رفتار ها و عملکرد های عهد عتیق را از نزدیک ببینند و چشم ببندند می تواند هزاران تاسف را به دنبال داشته باشد.

مجمع و سؤال بی جواب

اعضای مجمعی که شش سال قبل صورتجلسه انتخابات را امضاء کرده اند آیا وظیفه ای جز رای دادن ندارند؟ آنها در قبال هر حرکت مثبت و منفی  هیات فوتبال مسؤول هستند و چون به وظیفه قانونی خود عمل نکرده اند کارنامه ای منفی از خود در تاریخ فوتبال این منطقه به یادگار گذاشته اند. آیا بر اساس قانون نباید این مجمع سالیانه یک بار تشکیل بشود و رئیس هیات گزازرش کار داده و برنامه های آینده را به تصویب برساند؟ چرا وقتی در برگزاری یک دوره مسابقه مشکلات عمده ای دیده می شود آقایان وارد گود نمی شوند و سؤال نمی کنند؟ آیا منتظرند که پس از شش سال یک بار دیگر مجمع انتخاباتی برگزار شود و آنها فقط برای رای دادن در مجمع حضور پیدا بکنند؟

و افسوس که مسؤولین ما آن قدر در مباحث مختلف خود را درگیر کرده اند که فرصتی برای رسیدگی به امور فوتبال و آینده جوانان فوتبالیست منطقه به دست نمی آورند. بیشتر وقت ما فقط برای حرف زدن ، قول دادن، رزومه درست کردن و از خود گفتن تلف می شود و در این میان آنهایی که صادقانه در میادین فوتبال عرق می ریزند و با سیلی صورت خود را سرخ کرده و به هر بهانه ای عده ای نونهال و نوجوان را در زیر چتر حمایت قرار می دهند، ضرر می کنند و افسوس می خورند که عمر و جوانی را در راهی تلف می کنند که حاصلی جز پشیمانی برای آنها در بر نداشته و نخواهد داشت.  

 




بی نظمی در مسابقات فوتبال پایه استان

بی نظمی در مسابقات پایه فوتبال استان حرف  اول را می زند . هنوز دوهفته ای از این رقابت ها نگذشته که ناله مربیان و دست اندرکاران تیم های حاضر در این به اصطلاح مسابقات بلند شده است.
نظم به معنی ترتیب، آراستگی، سامان و پیوستگی است. برای نظم سه مؤ لفه مهم می توان نام برد: هدف، برنامه ریزی و رهبری و مدیریت.
در هر کاری اگر هدف مشخص نباشد و برای آن برنامه ریزی درست، اصولی و علمی انجام نپذیرد و مدیریت کارآمد و کار بلد و عاشق، ناظر بر آمور نباشد نظم در چنین امری رنگ می بازد و کارها بر طیق مراد پیش نمی رود و در نهایت نارضایتی همه کسانی که به نحوی با آن در ارتباط هستند فراهم می شود.
د ر حال حاضر انجام رقابت هایی تحت عنوان مسابقات فوتبال پایه استان در دستور کار هیات قرار دارد. در گام نخست نگاه کوتاه به تعداد تیم های حاضر در این مسابقات خود گواهی روشن و واضح و آشکار از وضعیت فوتبال در سطح استان می تواند باشد.
در رده جوانان 5 تیم حاضر هستند. از خلخال و مشگین شهر هر کدام یک تیم و سه تیم از اردبیل. در رده نوجوانان تعداد تیم های شرکت کننده 6 تیم است . 2 تیم از پارس آباد و 4 تیم از اردبیل. در مقطع سنی نونهالان 3 تیم حاضر هستند که هر سه از شهرستان اردبیل می باشند و در زیر 15 سال 5 تیم به رقابت خواهند پرداخت که گویا همه تیم ها از اردبیل هستند.
تعداد تیم ها و وابستگی آنها به شهزرستران های مختلف نشان می دهد که کفگیر فوتبال به ته دیگ خورده است.  با وضعیت موجود چگونه می توان پذیرفت که هیات فوتبال استان اردبیل در سطح کشور در جایگاه دوم قرار گرفته است؟ در استانی که در مسابقات به اصطلاح لیگ استانی اش در رده نونهالان فقط سه تیم حاضر می شود و آن هم فقط از یک شهرستان آیا نباید ادعا کرد که فاتحه این رشته در استان از خیلی وقت ها پیش خوانده شده است؟
چه کسانی به فوتبال اردبیل خیانت کرده اند؟ منتقدان بر اساس کدام سند و مدرک مقابل پیشرفت و شرکت تیم ها در مسابقات را گرفته اند که تا می خواهند حرفی بزنند و سخنی بگویند به خیانت متهم می شوند؟آنهایی که کورکورانه و به خاطر منافع شخصی سنگ برخی ها را به سینه می زنند چگونه می توانند به راحتی بخوابند و در مقابل وجدانشان احساس شرمندگی نکنند؟
کمیته امور استان های فدراسیون چگونه می تواند از فوتبال استانی طرفداری بکند که در رده نونهالانش فقط سه تیم در مسابقات شرکت کنند؟
ادعای حاکم نبودن نظم در این رقابت ها به آسانی و با ذکر یک یا دو مورد قابل اثبات است.
در هفته ای که گذشت دو بازی به دلیل نبود آمبولانس و پزشکیار لغو شده است و یک بازی دیگر که طبق برنامه قرار بود در ساعت 14 در ورزشگاه علی دائی برگزار شود به دلیل حاضر نشدن به موقع داوران و ناظر بازی با دو ساعت تاخیر انجام شده است.
بازیکن نوجوانی که حداقل از ساعت 30/13 در ورزشگاه بدون صرف نهار حاضر باشد و تا ساعت 16 بلاتکلیف در زمین گرسنه و تشنه در انتظار تشریف فرمایی داوران و ناظرین به سر ببرد چگونه می تواند در مسابقه شرکت بکند و این رفتار مسؤولین چه سان قابل توجیه می باشد؟ آیا در این کارها می توان آثاری از مولفه های نظم از جمله هدف، برنامه ریزی و مدیریت را مشاهده کرد؟
پیام یکی از حاضرین در ورزشگاه در روزی که به خاطر عدم حضور داوران و ناظرین بازی با دو ساعت تاخیر برگزار شده می تواند خواندنی باشد:
“به استحضار همه دوستان می رسانم بازیهای دیروز رده پایه با 2 ساعت تاخیر و بدون حضور هیچ کدام از مسئولین برگذار کننده انجام گرفت و جای بسی تاسف دارد که هیچ کدام از مسئولین حتی به تلفن خود هم جواب ندادنند”
“تاسف بیشتر از تن دادن بعضی از همکاران به این بی نظمی بود من که نفهمیدم منظورشون از این کا رها چی بود”.
“به نظر شما از لحاظ کارشناسی نشستن بچه های نونهال در اون شرایط جوی به مدت سه ساعت و بعد انجام بازی  می تواند به صلاح باشد.”
آیا باز هم می توانیم ادعا بکنیم که خدمات انجام یافته در شش سال گذشته از زحمات کشیده در 30 سال گذشته برتر است؟
در این ارتباط باز هم سخن خواهیم گفت.