1

سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

ورزش اردبیل؛ سی امین شماره نشریه ورزش اردبیل و همچنین هفتمین نسخه الکترونیکی نشریه با بررسی مسائل مختلف ورزش استان با عناوین “شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی ” ، “ژنرال های فوتبال اردبیل” ، “انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورای شهر” ، “سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب”  “نق زن های از خود راضی“،و… منتشر شد.
دانلود نسخه PDF شماره سی نشریه ورزش اردبیل 
دانلود نسخه RAR کلیه صفحات بصورت عکس شماره سی نشریه ورزش اردبیل 
مشاهده شماره سی نشریه ورزش اردبیل بصورت تصویری
نسخه متنی و لینک مطالب موجود در تمامی صفحات شماره سی نشریه ورزش اردبیل : 
مطالب موجود در صفحه دوم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی
  • ژنرال های فوتبال اردبی

مطالب موجود در صفحه سوم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • سرگذشت دردناک فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

مطالب موجود در صفحه چهارم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

مطالب موجود در صفحه پنجم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورا

مطالب موجود در صفحه ششم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • اردبیل نائب قهرمان کشتی فرنگی کشور در سال 76

مطالب موجود در صفحه هفتم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • یاران نیار قهرمان مسابقات والیبال جام روستایی شهرستان اردبیل

مطالب موجود در صفحه هشتم بیست و هفتمین شماره نشریه ورزش اردبیل :

  • مصوبه شورا و تیم شهرداری،سفته به جای تضمین بانگی



ژنرال های فوتبال اردبیل

یکی از دوستان که عمری را درعرصه فوتبال سپری کرده و موهای خود را سفید کرده است به من گفت، شنیدی که برخی ها هوای ژنرال شدن در فوتبال اردبیل را بر سر دارند و می خواهند با یدک کشیدن چنین عنوانی سری در میان سرها در آورند.
گفتم : تو هم بی کاری که هر از چندی برای خودت سوژه ای پیدا می کنی تا برای مدتی سرگرم باشی و بدین ترتیب روزگار پر استرسی را پشت سر بگذاری.
گفت: مگر دروغ می گویم. عده ای برای این که بتوانند جا پایی در بین هواداران و جماعت فوتبال منطقه باز بکنند، دست به دامن القاب و عناوین خود ساخته می شوند. روزگاری دل به ”خان“ شدن می بندند، زمانی عنوان ”بیگ“ را برازنده خود می دانند و این روزها نیز به کلمه ”ژنرال“ علاقه مند شده اند.
گفتم: بابا ول کن .آنها اگر در نهادشان بزرگ شدن و رسیدن به اوج انسانیت جایی داشت نیازی به این عناوین دروغ و خودساخته نداشتند. اصلا آنها چرا خود اقدام می کردند، مردم به سراغ آنها می رفتند و با تمام وجود و عشق آنها را مفتخر به صفاتی نیک می نمودند.
گفت: نمی دانم ظرفیتی که فوتبال ما دارد آیا ”ژنرال“ خطاب کردن آنهایی که حتی توان استوار شدن ندارند چه نفعی برای این قبیل افراد می تواند داشته باشد. غرور، خودپسندی و خود بزرگ بینی چه بلاهایی که نصیب هوادارانشان نمی کنند.
گفتم: مطمئن باش فوتبال اردبیل و طرفدارانش اجازه خودنمایی به این افراد و خودباختگان و جاه زده ها نمی دهند و آنها با دست زدن به هر ترفند و در برخی موارد فحاشی و هتک حرمت عرض خود می برند و زحمت هواداران می دارند. پس خیالت راحت باشد شاید آنها در خواب خود را ”ژنرال“ ببینند و بس.
به یکی گفتند فلانی در شهر غوغا کرده است و می خواهد به همه زور بگوید و خودش را مطرح بکند. نگاهی به راوی این خبر کرد و گفت: می شناسمش مورچه چه هیکلی دارد که کله و پاچه اش چه باشد.
 




شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی

درویشی را حکایت کنند که از روستایی می گذشت و اهل روستا را ماتم زده و گریان دید. علت را پرسید، پاسخ دادند کدخدا در بستر بیماری است و پزشکان از معالجه او قطع امید کرده اند، درویش به دلداری نشست و گفت: علاج کدخدا در کف با کفایت من است که دم مسیحایی دارم و روح گریخته از جسم به کالبد باز می آرم.
خاطر آسوده دارید، اطعمه و اشربه پرقوت فراهم آرید و مرا با بیمار در حجره ای تنها بگذارید. روستائیان به وجد آمده، آنچه درویش فرموده بود فراهم آوردند و او را با کدخدا در حجره ای تنها گذاردند. ساعتی بعد ، درویش »لاحول« گویان از حجره بیرون آمد و روستائیان هلهله کنان و کف و سوت زنان گرد او حلقه زدند، با این گمان که کدخدا شفا یافته و ریاست از سر خواهد گرفت اما، درویش را چهره درهم کشیده یافتند. با نگرانی پرسیدند، کدخدا چه شد؟ آیا عمرش به دنیا بود؟ درویش گفت: پیش از آن که بر بالینش حاضر شوم مرده بود!
پرسیدند، پس اطعمه و اشربه برای چه خواستی؟ »لاحول« چرا گفتی؟ و این چه معالجت بود که کردی؟ درویش گفت: اگر اطعمه و اشربه نخواسته بودم، من نیز مرده بودم و »لاحول« به حکمت خدای سبحان گفتم که کدخدای بی جان را وسیله نجات من نیمه جان کرد.
داستان آن درویش شبیه داستان برخی ها در فوتبال اردبیل هست. آنها یعنی همان بعضی ها در این فکر و اندیشه نیستند که آیا فوتبال ما از بین رفته است یا نه؟ اصلا سقوط کرده و دیگر حال ایستادن در روی پاهایش را دارد یا نه؟ آنها می خواهند از کنار مرگ فوتبال برای خودشان نان و آبی تدارک ببینند و به هدفشان برسند.
راستی چرا کسی در این شهر جرئت ندارد که بیاید و بگوید در سه سال گذشته بر سر فوتبال و نماینده آن در لیگ چه آمده است؟ شفاف سازی بکند که چگونه مسیر سقوط فوتبال هموار شد و چه کسانی در این راه نقش بولدزر و جاده صاف کنی داشتند. اصلا چه افرادی از قبل فوتبال ما به پاداش های میلیونی رسیده اند و آیا شایعاتی که در این مورد دهان به دهان می گردند تا چه اندازه قابل اعتماد هستند.
یک اصل می گوید جایی که واقعیت بیان نشود در آنجا شایعه رواج پیدا می کند. وقتی از دو سال گذشته در مورد هزینه های فوتبال و نماینده آن در لیگ انواع حرف ها و حدیث هاست چرا نمی آیند و برای اولین و آخرین بار نمی خواهند صاف و راست به این شایعه ها بپردازند و برای همیشه بساط آنها را جمع بکنند.
درویش هایی که مزهء بودن در صحنه فوتبال به مذاقشان خوش آمده است، نمی خواهند از آن دست بکشند و حتی برای مدت کوتاهی صحنه را به دیگران واگذار کنند. این قبیل افراد اگر از در بیرونشان بکنی حتما از پنجره می آیند تا دلداگی خود به فوتبال و برکات آن را نشان بدهند؟ هر کاری که بشود و به هر نحوی که مقدمه چینی شود ذره ای از ارادت آنها به فوتبال کاسته نمی شود. اصلا سند فوتبال به نام برخی ها زده شده و به جز آنها و دوستان و عزیزانشان هر کسی که بخواهد در این وادی قدم بگذارد افرادی مغرض ، خائن، بی سواد و فوتبال نفهم قلمداد می شوند.
فوتبال اردبیل و با سابقه ترین تیم آن به سرنوشتی دچار شد که نمونه آن در تاریخ ورزش این دیار دیده نشده است و این ظلم و این ضربه ها از طرف به ظاهر خودی ها و هواداران منافع مادی روا داشته شد و تاریخ آنها را هرگز فراموش نخواهد کرد.
در پایان فصل هر نتیجه ای که برای ماندن و یا سقوط تیم به دست آید باید با استفاده از اطلاعات موجود در معرفی خادمین و خائنین اقدام گردد و برای همیشه پای آنهایی که بودن در فوتبال را به هر بهایی روا و مباح می دانند از این رشته پرطرفدار قطع گردد.
در نهایت دانستن حق مردم است و هواداران فوتبال می خواهند بدانند که چرا از سوی دستگاه های نظارتی، شهرداری و سازمان فرهنگی ورزشی از تیم داری حرفه ای در فوتبال منع شده اند؟ آیا نمی توان این خواسته را برآورد کرد و پرونده شایعات در این مورد را مختومه اعلام نمود.
 




نق زن های از خود راضی

در فرهنگ معین نق زدن به غرغر کردن و بهانه جویی کردن آمده است. متاسفانه در ورزش و بخصوص در فوتبال هستند کسانی که به جز نق زدن و به همه چیز و همه کس ایراد گرفتن و هر امری را برای حمله به دیگران بهانه قرار دادن کار دیگری ندارند. همین هفته گذشته برگزاری مراسمی در سالگرد درگذشت یکی از پیشکسوتان فوتبال را آقایان نتوانستند تحمل کنند و به کمک برخی از دوستان خواستند که به نوعی این حرکت را زیر سؤال ببرند. نکند برخی آقایان چنین می پندارند که مراسم و تجلیل و یاد کردن از کسانی که در فوتبال و ورزش خدمت کرده اند فقط مختص برخی ها می باشد و برای دیگران در این ارتباط حقی قائل نیستند. این قبیل افراد آنقدر بدبین، مغرور و از نظر اخلاقی غیر قابل تحمل هستند که باید بپذیرند مشتشان در پیش ورزشی ها باز شده است و حرکت های ناشی از غرور آنها دیگر خریداری ندارد. حالا هر چقدر که می خواهند فریاد بکشند و از حسد و عصبانیت هر روز بیشتر از روز قبل غم و غصه بخورند.
از طرف دیگر به جای ایراد گرفتن بهتر است آقایان لیستی از اقدامات خیرخواهانه خود در ارتباط با ورزشکاران استان و پیشکسوتان را اعلام بکنند، آدرس موسسه ای که این آقایان شب و روز خود را در کمک به نیازمندان دنیای ورزش می گذرانند، اعلام بکنند. چرا که وقتی کسی حرفی می زند و اتهامی را متوجه دیگران می کند باید قبل از هر کسی خود به گفته هایش عمل نماید.
 




گذشت در مقابل زیاده خواهی

امسال چه بخواهیم و چه نخواهیم ضرباتی از دوست و دشمن بر پیکر فوتبال اردبیل وارد شد و تن این رشته ورزشی زیبا و پرتماشاگر را مجروح و نحیف و نزار کرد.
زیاده خواهی عنصری است که در فوتبال ما بر جای گذشت، جلوس کرده و فی الحال هرچه تیر و ترکش است از همین ناحیه یعنی از ناحیه زیاده خواهی در زمین فوتبال و بر تن و جان ورزشکاران فرود می آید و آنقدر این کار ادامه یافت تا فوتبال ما ونماینده آن را در لیگ دسته دوم به مرز موت رساند.
زیاده خواهی کسانی که در لباس دوستدار این تیم و عاشق آن دست از سر تیم بر نداشتند و نخواستند گذشت بکنند و برای مدت محدودی هم که شده باشد از آن چشم بپوشند و آن مجموعه را به حال خود بگذارند.
باید نشست و به دقت سرنوشت این تیم را از دو سال گذشته مورد بررسی قرار داد و بدون رودربایستی و ترس از حاشیه سازی ها و اتهام زنی ها بخشی از زیاده خواهی ها را به تصویر کشید و لایه های تو بر توی قسمتی از احوال ناخوش فوتبال اردبیل را نشان داد.
زیاده خواهی و خود را در سرنوشت و گذشته و حال آن سهام دار تلقی کردن و به هیچ حرف و تصمیمی گوش نکردن و بر طبل رای و نظر و خواست خود کوبیدن ، آورد آنچه را که نباید بر سر این تیم می آمد.
آنهایی که دم از مردی و مردانگی می زنند و خود را حق و دیگران را باطل می دانند و جز خود کسی را علمی و فنی نمی دانند، در عمل نشان دادند که این ادعا ها همه اش در حد حرف است و آنها توان و عرضه عمل به آنهایی که بر زبان جاری می کنند را ندارند. برای برخی از آن ها عشق به فوتبال اردبیل جز وسیله ای برای ماندن در صحنه و بهره بردن از آن چیز دیگری نبوده و نیست. اگر این حضرات که در حرف زدن و مدعی شدن، مدرک دکتری دارند حداقل به زندگی و خصوصیات پیشگامان جوانمردی و مردانگی در ورزش نظری می افکندند، این قدر بر منافع و آرای خود پافشاری نمی نمودند.
آنها اگر صادق بودند و فردای خود را فدای امروز و چند روزی مسؤول بودن و در صحنه حضور داشتن نمی کردند چه خوب بود، نگاه می کردند به رفتار بزرگانی چون پوریای ولی که خصلت گذشت، او و نامش را بر صدر پهلوانان راستین این مرز و بوم قرار دارد و اگر خوب به مرحوم تختی و سرنوشت او نگریسته شود خواهیم دید که همین خصلت گذشت، نام او را فراتر از همه قهرمان های دوره معاصر ورزش قرار داده است.
امروز همه سعی می کنند که به نحوی در نابود کردن فوتبال برای خود شریک جرمی پیدا بکنند و هیچ کس به نقش این زیاده خواهان که عاملین اصلی در دربدری نماینده فوتبال اردبیل می باشند توجهی نمی کنند. زیاده خواهان در سال های اخیر در قامت دوست و هوادار سینه چاک و قدر قدرتی نامدار به فوتبال و تیم آسیب وارد کرده اند و امیدواریم صاحبان قلم و اندیشه و آنهایی که به خوبی در جریان این تیم هستند به مرور در معرفی آنها اقدام کنند تا دگر باره آنها جرئت تکرار اعمال ننگین و شرم آور خود را نداشته باشند.
 




سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

یک هفته به پایان رقابت های لیگ دسته دوم باشگاههای کشور باقی مانده است. جدول رقابت ها نشان می دهد که دیگر نباید به بقای نماینده اردبیل در لیگ امیدوار شد. استانی با پیشینه و سابقه درخشان در فوتبال، به حال و روزی دچار شده است که گریه کردن به حال آن واجب، لازم و ضروری است.
امسال ابر و باد و مه و خورشید و فلک و خلاصه عوامل متعدد دست به دست هم دادند و سرنوشتی بسیار غم انگیز و دردآور برای فوتبال اردبیل رقم زدند. برخی ها هم که همیشه در گوشه ای نشسته و منتظر گل آلود کردن آب هستند، تا ضربه ای به در می خورد وارد گود می شوند و برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده به هر وسیله ای متوسل شده و زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهند.
برای بررسی دقیق علل افت فوتبال اردبیل و سقوط نماینده آن به لیگ دسته سوم نیاز به یک کار علمی است. در حال حاضر هر کس به پشتوانه داشته ها و اطلاعاتی که دارد در این رابطه قضاوت کرده و نوک پیکان حمله را متوجه عوامل متعدد می کند.
این که فوتبال اردبیل بدترین روزها و هفته های دوران حیات خود را در این روزها سپری می کند ادعایی درست و اصولی است. ضربه اولیه برای کوک کردن ساز نابودی و فنای تیم شهرداری از کجا بر پیکر این تیم وارد شد؟ چرا شورایی ها علم مخالفت با تیم داری شهرداری را بر افراشتند؟ چرا در مدت کم تر از دو سال سازمان فرهنگی ورزشی تغییرات متعددی را متحمل شد؟ به چه دلیل زمانی که تیم در رقابت های دسته یک، هفته های بسیار حساس در مراحل پایانی لیگ را در پیش رو داشت برخی از شورایی ها مدام و به نوبت بر علیه تیم و سازمان فرهنگی ورزشی سخن گفتند و بحث واگذاری تیم را به دفعات مطرح نمودند؟ چرا در ایامی که تیم نیاز به حمایت و پشتیبانی معنوی داشت، آقایان مسؤول هر روز بحث جدید و فصلی نو در امر واگذاری گشودند و روی آن مانور دادند؟ به چه دلیلی در مورد واگذاری، آقایان در پشت صحنه، خود نشستند و بریدند و دوختند و به یکی از متقاضیان وعده های آنچنانی داده و کار واگذاری را تمام کردند و برای پوشاندن لباس قانونی به آن، کمیته سرکاری تشخیص اهلیت را مطرح کردند؟ اگر نظر کمیته سرکاری، ملاک عمل بود به چه علت آقایان با نادیده گرفتن یکی از مصوبات کمیته سرکاری ، سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی نمودند؟ به چه دلیلی نزدیک به چهار ماه مجید حیدری مدیر عامل آبی پوشان را به مانند توپ فوتبال این طرف و آن طرف شوت کردند و در نهایت آنهایی که او را به فوتبال اردبیل معرفی کرده و با قربان و صدقه به قبول مسؤولیت تیم وادارش کرده بودند ، پیشنهاد استعفا داده و بالاخره از اردبیل فراریش دادند؟ چرا علی رغم اعلام آمادگی هیات فوتبال استان و علی آستانه، باز معضلات انتقال را نتوانستند حل نمایند؟ چرا وقتی آقایان به آن حد برای انتقال امتیاز تیم به بخش خصوصی اصرار داشتند، قبل از اقدام به واگذاری زمینه های لازم برای انتقال را فراهم نکردند و دست به کاری زدند که درست مانند آب در هاون کوبیدن بود؟ چرا بحث تعویض سرمربیان با هر اتفاقی مطرح می شد، و به چه دلیل احد شیخ لاری فرار را بر قرار ترجیح داد و او در قبال چه خواست ها و چه فشارهایی ایستادگی کرد؟ بحث هزینه های تیم داری در دو سال گذشته چرا شفاف سازی نمی شود و هر روز در ارتباط با آن حرف وحدیث تازه ای مطرح می شود؟ جریان چسبیده ها و آویزان ها از تیم چیست و آنها از طرف چه کسانی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرند؟ نقش اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان در سرنوشت تیم چه بوده است؟ و دهها سوال دیگر که اگر به همه آنها جوابی قانع کننده پیدا شود با قرار دادن شان در کنار یکدیگر می توان به علل فاجعه فوتبال اردبیل پی برد.
در مقطعی مجید حیدری متهم ردیف اول ناکامی تیم شهرداری لقب گرفت. او به طرق مختلف مورد حمله قرار داشت . در کنار ضعف ها و اشتباه هایی که داشت عده ای او را سپری برای رسیدن به آنچه که در برنامه هایشان بود، قرار دادند. بزرگ ترین اشتباه حیدری آن بود که در آغاز کار، واقعیت ها را با جامعه فوتبال استان در میان نگذاشت. او باید رک و راست می گفت که با وعده آقایان مبنی بر کمک 600 میلیون تومانی پا در این عرصه گذاشته است. در همان روز اول اعلام می کرد، از نظر مالی فرد توانایی نیست ولی به او گفته اند بیا مسؤولیت تیم را بپذیر، از شما حمایت می شود. عدم شفاف سازی بزرگ ترین خطای وی بود.
اما اگر چه او در اردبیل مظلوم واقع شد و در روزهای آخر نتوانست زیر فشارها دوام بیاورد و جوابگوی هزینه های انجام یافته بشود ، برای آرام کردن وضع، به وعده های بی اساس روی آورد ولی به حق، آنچه در توان داشت تلاش کرد. او علی رغم آن که از نظر مالی در وضعیت مساعدی نبود ولی باید پذیرفت که هزینه هایی برای تیم انجام داده است. هزینه ها برای تیمی که نه به نامش بود و نه سودی از کنار آن برده است.او هم مانده است که جواب طلبکاران را چه بدهد. امیدوار است که مسؤولین و دست اندرکاران هزینه های انجام یافته توسط وی راپرداخت نمایند تا او هم با طلبکاران تسویه نماید.
به هر حال امید می رود آنهایی که بانی و باعث سقوط تیم از لیگ دسته دوم به سوم شدند و زمینه آن را فراهم کردند حداقل به یکی از بندهای قراردادی که هرگز توسط دو طرف واگذار کننده و تحویل گیرنده امضاء نشد، خود اقدام کنند و از حالا به فکر خرید امتیاز یک تیم دسته دومی باشند.
کسانی که در حق فوتبال و فونبالدوستان اردبیلی با تصمیمات خودشان کم لطفی کرده و آن را به عمق دره ای خطرناک پرت نمودند، باید تا فرصت باقی است نسبت به جبران اقدام کنند .
اردبیل در فوتبال، جایگاه و مرتبتش ، دربدری، بی خانمانی و تحقیر شدن نیست. این منطقه و جوانان لایق و صبور آن نشان داده اند که همیشه سرافرازند و برترند . پس این برتری و سرافرازی آنها نباید در سایه افکار عده ای غیر متخصص پرادعا در زیر سایه قرار بگیرد.
خرید امتیاز یک تیم دسته دومی برای فصل آینده کوچک ترین کاری است که آقایان می توانند در حق فوتبال و تماشاگران و جوانان منطقه بکنند.
ممکن است آقایان که ید طولانی در طرح مسایل جزئی برای سرپوش گذاشتن به مسائل کلی را دارند، این بار نیز از همین امروز تلاش خود را آغاز می بکنند و دست به دامن شدن به مسائل فرعی، اصل قضیه و ظلم در حق فوتبال را بخواهند تحت پوشش قرار دهند. برای ناکام گذاشتن حضرات که می توانند با استفاده از عوامل و تریبون های مختلف انجام بگیرد هوشیاری تماشاگران و علاقه مندان برای تن ندادن به فضا سازی آنها و طرح خواسته اصولی مبنی بر تامین خسارت وارده به فوتبال منطقه توسط عاملین و بانیان اصلی مورد نیاز می باشد.
 
 
 




مصوبه شورا و تیم شهرداری، سفته به جای تضمین بانگی

یکی از مهم ترین بحث های شرایط واگذاری ارائه ضمانت نامه بانگی به مبلغ 400 میلیون تومان بود که در صورت سقوط برای خرید امتیار یک تیم دسته دومی مورد استفاده قرار می گرفت.
متاسفانه در همان اول کار شورا با جایگزینی سفته به جای ضمانت نامه موافقت کرد.
برخی از مطالب نوشته شده در مورد تیم و عدم تحقق بند های قراردادو این که در مهر ماه قرارداد ملغی و تیم باید تحت پوشش صاحب اصلی قرار می گرفت در گذشته نوشته شده، از این هفته دو باره در سایت قرار می گیرد.
نمی دانم چه سری وجود دارد که همه کارهای مربوط به تیم َگر این کار را انجام نداده و آن کار نشود همه چیز از دست رفتنی می شود، اصرار می کنند تا تصمیمی موافق میل و رغبت برخی از آقایان اتخاذ گردد.
در خبر ها آمده بود که شورای شهر در میان آن همه گرفتاری و هجمه ای که با آن روبرو هست تیم آبی پوشان و وضعیت آن را در اولویت قرار داده و تصمیمی مبنی بر موافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال گرفته اند و بدینوسیله خیال آقایان را از یک تعهد مستحکم و قابل قبول معاف نموده اند .
بهانه برای تصمیم گیری در این رابطه گویا زمان کم مانده به شروع مسابقات اعلام شده و اعضای محترم شورا نیز احساس مسئولیت در قبال فوتبال اردبیل نموده و با درخواست باشگاه و شهرداری موافقت کرده اند.
به نظر می رسد این تصمیم همانند اقدام به واگذاری تصمیمی درست، اصولی و قابل قبول نمی تواند باشد.سپردن تضمین بانگی به مبلغ چهار میلیارد ریال از اصول اولیه و لازم و ضروری واگذاری امتیاز به باشگاه آبی پوشان بوده و شخص مدیر عامل باشگاه در جلسه نهایی واگذاری بر قبول این شرط تاکید کرده و آن را پذیرفته است. اگر وی توانایی دادن تضمین بانگی را نداشته چرا در آن جلسه صراحتا بر قبول این مسئله تاکید کرده و در فرصت مناسب از زمان واگذاری تا کنون نسبت به انجام این تعهد اقدام نکرده است؟
آیا اگر مدیر عامل باشگاه در جلسه واگذاری از قبول این شرط امتناع می کرد آیا باز تیم به وی واگذار می شد و اعضا به تصاحب تیم توسط آبی پوشان پایتخت رضایت می دادند؟چرا اعضای شورای شهر قبل از تصمیم گیری در ارتباط باموافقت با اخذ سفته به جای تضمین بانگی از کسانی که در جلسه واگذاری به تیم داری آبی پوشان رای مثبت داده بودند نظر خواهی نکردند و خود بریدند و دوختند ؟آیا دعوت از برخی ها برای حضور در جلسه واگذاری به قصد سرپوش گذاشتن بر روی برخی از اعمال و حرکات و انداختن توپ به میدان دیگران نبوده است؟تیم شهرداری سرمایه فوتبال اردبیل بود و شورائیان عزیز که مدعی هستند در همه حال به فکر مردم و جوانان هستند چرا چوب حراج به یکی از سرمایه های استان را به این آسانی زدند و آنگاه تبلیغ کردند که تصمیم گیری در واگذاری را به ورزش و جوانان محول کرده بودند؟ اگر چنین بود آیا در بحث تصمیم گیری مبنی بر اخذ سفته به جای تضمین بانگی از اداره کل ورزش و جوانان نظر خواهی شد ؟سپردن تضمین بانگی یکی از مهمترین شروط واگذاری تیم به آبی پوشان بود. چرا شورای شهر در یک جلسه و با عجله هر چه تمامتر نسبت به خلاصی مدیر عامل آبی پوشان و دوستانشان از این امر مهم رای مثبت دادند؟ اگر قرار است که شورا در این موارد خود تصمیم بگیرد پس چرا جمعی از پیشکسوتان و فوتبالی های شهر را به جلسه دعوت کردند و منت بر گردن آنها گذاشتند و در مصاحبه ها و گفتگوهای مختلف مدعی شدند که شورا کلیات امر را تصویب کرده و این بار به راحتی وارد معرکه شدند و شرطی را که آنها مشخص کرده بودند زیر پا گذاشتند؟آیا این کار شورا و آنهایی که این خواب را برای فوتبال اردبیل دیده اند کاری منطقی و قابل قبول با آینده ای روشن برای فوتبال اردبیل می تواند باشد؟
گویا کسانی که برای تصاحب تیم شهرداری مصمم بوده اند گام دوم را نیز با موفقیت برداشتند ولی مطمئنا در ادامه با موانع قابل ذکر مواجه خواهند شد چرا که دیگر نمی توانند خواستار لغو و نادیده گرفتن شروط باقیمانده شوند و در فکر انتقال و یا فروش تیم برآیند.
اگر یکی از شروط در ارتباط با واگذاری محقق نگردد خود به خود بحث واگذاری منتفی است و حالا که حضرات در شورا به فوتبال دلسوزند و مصمم برای ساماندهی آن و در کمترین زمان برای موارد درخواستی جلسه برپا می کنند و تصمیم می گیرند چه بهتر این بار جلسه را برای بازگرداندن موقعیت تیم شهرداری برپا کنند .
با انتشار این نوشته برخی ها راه نیفتند و ما را متهم به تضعیف روحیه تیم در کوران مسابقات نکنند و دوستان و یاران و هم پیمانانشان را برای زهر چشم گرفتن از ما مامور ننمایند.. قصد ما دفاع از حریم تیم و ممانعت از سوء استفاده است. من اگر توان نوشتن نداشته باشم نباید مدعی شوم و اگر قادر به ادای تعهدات نباشم لازم نیست تعهدی برای خود ایجاد کنم که نتوانم از عهده اش برآیم.
نویسنده این سطور از جمله افرادی بوده که در آخرین جلسه واگذاری حضور داشته و به شرط تحقق همه شروط با واگذاری موافق بوده است حال با این وضعیت و مقدمه ای که چیده شده به دلیل عدم تحقق یکی از شروط رای خود را پس می گیرد و امید است آنهایی که در ارتباط با مواردی مهارت،آشنایی و تجربه و آگاهی نداشته باشند اظهار نظر نکنند و کار را به اهلش واگذار بکنند. در این رابطه باز هم حرف هایی برای گفتن خواهیم داشت.
 




هر دم از این باغ بری می رسد

فوتبال ما گل بود، با سقوط نماینده اش در لیگ دسته دوم به سبزه نیز آراسته شد.. فوتبال ما با وضعیتی که با آن مواجه است هر روز و هر لحظه آبستن حادثه ای جدید ، نو ، بکر و در نوع خود بی نظیر می باشد.
عیسی شهبازی دروازه بان تیم بی نام و نشان اردبیل، در صفحه اینستاگرام خود، شب گذشته اشاره ای به حوادث پیش آمده در قبل و بعد بازی با جویبار کرده و نوشته است ، بعد از بازی که گویا وی نیز حاضر به حضور در آن نشده است در قائمشهر توسط سرپرست تیم مجبور به پیاده شدن از اتوبوس شده است. وی مدعی شده که پیاده کردن وی در یک شهر غریب و جدا کردنش از تیم به دستور شهردار بوده است. لازم است در این ارتباط به دو مورد اشاره شود:
– عیسی شهبازی بازیکن تیم بوده و اگر مرتکب تخلف شده و خارج از اصول و قوانین رفتار نموده، برخورد با وی می تواند در چارچوب مقررات انجام بگیرد . اگر او حرکت ناشایستی انجام داده و رفتاری به دور از شان یک بازیکن حرفه ای داشته و نسبت به تعهدات خود پایبند نبوده است می توان بر اساس آئین نامه کمیته انضباطی با وی برخورد کرد و تصمیمات مقتضی در ارتباط با رفتار وی اتخاذ نمود. پیاده کردن یک بازیکن در مسیر به هیچ عنوان از نظر اخلاقی و مقررات مربوط به اعزام تیم ها و مدیریت رویدادها و تیم های ورزشی همخوانی ندارد. شهبازی بازیکن تیم و در اختیار باشگاه بوده است، همانطوری که او از اردبیل همراه با تیم به سمت شمال حرکت کرده است، وظیفه دست اندرکاران تیم است که او را در محلی که برای اعزام سوار کرده اند در برگشت در آن محل پیاده نمایند. این که بیایند و او را از پیکر تیم قبل از پایان مدت اردوی مربوط به مسابقه جویبار جدا بکنند، کاری غیر حرفه ای و نشان از عصبانیت و احساسی رفتار کردن برخی از عزیزان می تواند باشد. اگر برای شهبازی در راه بازگشت به اردبیل اتفاقی رخ می داد مسلما مقصر اصلی، عاملین پیاده شدن وی از اتوبوس حامل بازیکنان تلقی شده و باید پاسخگو می شدند.
مدیریت یک باشگاه و کسانی که در کارهای اجرایی یک تیم در جریان یک دوره از رقابت های لیگ مسؤولیت دارند باید نسبت به حقوق ورزشی از حداقل اطلاعات آگاه باشند. هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که برخورد با یک بازیکن در صورت تخلف و مقصر بودن، راههای خاص خود را دارد و نباید اشتباهی را با اشتباه دیگر جواب داد.
-بحث دیگر ارتباط دادن برخورد با شهبازی به شهردار اردبیل است. ادعا می شود به دستور شهردار در قایمشهر او را از اتوبوس پیاده کرده اند . در صحت این ادعا با توجه به شناختی که از روحیات و اخلاق حسنه شهردار وجود دارد، تردید است.  بعید به نظر می رسد لطف الهیان در روزی که کارهای متعدد داشته و درگیر امور مربوط به شهرداری، شورا و بودجه 96 بوده است از اردبیل دستور پیاده کردن یک بازیکن فوتبال از اتوبوس را صادر کرده باشد. این را نمی توان باور کرد مگر این که شهردار خود اعلام نماید که چنین حرفی و این چنین دستوری را داده است.
حال اگر چنین باشد و همانطوری که انتظار می رود شهردار در مسئله شهبازی دخالت مستقیم نداشته باشد آنهایی که به نام شهردار به هر کاری که دوست دارند دست زده و از آبرو و حیثیت شهردار اردبیل مایه می گذارند باید جوابگو باشند .
مشکل شهبازی به عنوان یک بازیکن در داخل مجموعه قابل حل بود. مگر تا همین سه هفته قبل برخی از اقایان شعار نمی دادند که تا تعیین تکلیف مالکیت تیم و پرداخت حق و حقوق، بازی نمی کنیم و به میدان نمی رویم ، شهبازی گناه بزرگی که مرتکب نشده به دستورات مسؤولین خودش عمل کرده است. چرا آن طوری که روایت می کنند همه بازیکنان بخشی از طلب خودشان را در روز بازی دریافت کرده اند به جز شهبازی؟
به هر حال اعمال قدرت و زهر چشم گرفتن از بازیکن و آنهایی که از دستورات سرپیچی می کنند راههای مخصوص به خود دارند . برخورد غیر طبیعی و خارج از چارچوب و عرف نمی تواند در امر تربیت بازیکنان و ساختن آنها تاثیر مثبتی داشته باشد.
 




جعفر صراطی هم رفت

خبری که یکیشنبه شب در فضای مجازی منتشر شد قدیمی های فوتبال اردبیل را در غم و اندوه فرو برد. این که جعفر صراطی یکی از یاران نام آشنا و یکی از استثناهای فوتبال منطقه دعوت حق را لبیک گفته و از جهان فانی به سوی دنیای ابدی شتافته است خبری سنگین و غیر قابل تحمل بود.

جوانان امروزی ممکن است در سایه غفلت رسانه ها و به قدرت رسیدن ناآشناها در ورزش و فوتبال ، صراطی ها را نشناسند و حتی با نامش نیز آشنا نباشند، ولی پا به سن گذاشته ها و آنهایی که از دهه 40و 50 فوتبال اردبیل را پیگیری کرده اند جعفر صراطی را می شناسند و نسبت به تاثیر او در فوتبال اردبیل آگاهی دارند.

به جرئت می توان گفت که بعد از جعفر صراطی فوتبال اردبیل بازیکنی ششدانگ و تمام عیار چون او را به خود ندیده است. او نه تنها در فوتبال اردبیل بلکه در فوتبال آذربایجان مهره قابل اعتماد، مقتدر و قابل احترام بود.

چندی پیش با برخی از دوستان صحبت کرده و بهد از عید در فکر ترتیب دادن مراسمی برای تجلیل از آن مرد بزرگ بودیم که متاسفانه با پرواز روح بلندش این توفیق از ما سلب شد. امید آن داریم برای تجلیل از بزرگان فوتبال اردبیل که در قید حیات هستند امروز وفردا نکنیم تا خدای ناکرده با روی دادن اتفاق ناگواری افسوس خورده و احساس پشیمانی ننماییم.

قدر کسانی که برای فوتبال و ورزش اردبیل در عمل و نه در حرف خدمت کرده اند را بدانیم و با تجلیل از زحماتشان نسبت به معرفی هر چه بیشتر آنها به نسل جوان اقدام کنیم.

همه بزرگان فوتبال اردبیل در مورد مرحوم جعفر صراطی حرف های زیادی برای گفتن دارند. ناصر عروجی شخصیتی که نیاز به معرفی ندارد می گوید: جعفر صراطی بزرگمرد فوتبال اردبیل بود و جواد شایگان دروازه بانی که منشا خدمات فراموش نشدنی در فوتبال بوده است می گوید: جعفر صراطی شناسنامه فوتبال اردبیل بود. او سال ها پیراهن تیم های منتخب اردبیل و منتخب آذربایجان شرقی را به تن داشت. آن مرحوم در دهه 50 پرچمدار فوتبال اردبیل و یکی از چهره های پر فروغ فوتبال آذربایجان بود.

یادش را گرامی داشته از خداوند بزرگ علو درجات و شادی روحش را مسئلت می نماییم.




دو دل یک شود بشکند کوه را

سخنی با بازیکنان تیم فوتبال اردبیل

دودل یک شود بشکند کوه را

این فصل را شایسته فوتبال اردبیل و شما بازیکنان خوب و بومی و آینده دار استانمان سپری نمی کنیم. عوامل مختلفی در این کار دخیل بوده و هستند. عده ای که در پشت صحنه ، بازیگردان همه صحنه های تاسف آور و خجالت آور فوتبال ما هستند به ظاهر چهره علاقه مندی به فوتبال را دارند ولی در خلوت گام هایی بر می دارند که جز ضربه وارد کردن به فوتبال و تیم اردبیل نتیجه دیگری نداشته است.

شما جوان هستید و جویای نام، و مطمئنا از وضعیت موجود، فوتبال اردبیل و شما دلاوران آینده دار بیشترین و مهلک ترین ضربات را تحمل کرده اید. افسوس که خائن ها و اختاپوس ها به فوتبال ما و به جوانان ما رحم نکردند و به خاطر اندک نفع و سود و موقعیت خود خسارت جبران ناپذیری به فوتبال ما وارد کردند.

حال در شرایطی قرار دارید که برای فوتبال و شما جوانان در موضع دفاع از آبرو و قدرت فوتبال خودتان قرار دارید. این تیم چه به لیگ سه سقوط بکند و چه در دسته دوم باقی بماند زیاد فرقی به حال فوتبال اردبیل نخواهد کرد. چرا که فوتبال اردبیل را نابود کردند و به مرز سقوط و فنا رهنمونش نمودند. اما برای حیثیت فوتبال اردبیل و آینده خود شما لازم است که در دو دیدار آینده بجنگید و هر آنچه در توان دارید در طبق اخلاص بگذارید و به هیچکس از آن نزدیک ترین افراد تا آن کسانی که از آن دورها بر سرنوشت شما نظارت می کنند، گوش نکنید . به خود و حیثیت فوتبالتان بیندیشید . بدانید که فردا می خواهید در این استان و در این کشور فوتبال بازی بکنید . شهامت، غیرت، تعصب و مقاومت شما در آینده می تواند تضمینی برای فوتبال سال های بعد شما باشد.

به حرف آنهایی که در لباس دفاع از حق و حقوقتان، عامل تحریک برای پشت کردن شما به تیم هستند، گوش ندهید. آنها افراد خطرناکی هستند که به جز جیب و حساب شخصی شان به فکر فوتبال اردبیل و شما نیستند و نخواهند بود.هر کس بخواهد با حرف و رفتارش اراده شما را برای درخشش در دو بازی پیش رو سست نماید مشتی محکم بر دهانش بکوبید و اجازه حضور در اطراف تیم و خودتان را به آنها ندهید.آّب که از سر بگذرد یک یا دو وجبش تفاوت چندانی نخواهد کرد. امسال شما در تیم به دلیل محبت خیلی ها اذیت شدید و روح و روانتان تحت فشارهای جانبی متزلزل گردید. در این دیدار چه به شما پول بدهند و چه به مانند ماههای گذشته وعده خالی را برای بردن سر سفره تقدیمتان بکنند، توجهی نکنید. جایی که حرف و حیثیت و آبرو در میان باشد پول به مانند چرک کف دست می ماند. متحد باشید و یک دل و تصمیم بگیرید برای همه گفته ها، اظهار نظرها، تهدیدها و تحریک ها توجهی نکنید. برای کسب نتیجه مطلوب و آبرومندانه دست در دست هم بگذارید و بدانید که برای وصول مطالبات و آبرو بردن از آنهایی که با تیم و فوتبال اردبیل و شما بازیکنان دوستی خاله خرسه کردند فرصت بسیار خواهد بود.

و کلام آخر این که اگر یک دل و متحد باشید و اهمیت بار روانی دو دیدار پیش رو را به خوبی درک کنید و برای فرصت طلبان میدان ابراز وجود ندهید، موفقیت برای شما دور از دسترس نخواهد بود.

دو دل یک شود بشکند کوه را

پراکنده گرداند انبوه را