1

مهدی تاج؛ عشق خدمت!!

مهدی تاج که توسط کمیته بدوی برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال تأیید صلاحیت‌شده است گوی سبقت از همه عاشقان این رشته ربوده و برای آن نقشه‌ها کشیده و برنامه‌ها چیده‌است.

او مدعی شده‌است که اگر سکان مدیریت فوتبال را در دست بگیرد همه مشکلاتی را که در دوره قبل مدیریتش بوده مرتفع می‌کند. اگر در تاج قدرت برطرف کردن این موانع بوده پس چرا در آن موقع اقدام نکرده‌است؟

وی همچنین گفته است: فوتبال جای دوست داشتن و دوست داشته شدن است.

 تاج باید بداند که خیلی از فوتبالی‌ها او را دوست ندارند. استان‌هایی که فوتبالشان توسط دست‌نشانده های تاج و کفاشیان نابود شده است از او متنفر هستند. حالا او چگونه به خود اجازه می‌دهد، بیاید و فلسفه ببافد و از آینده روشن برای فوتبال سخن بگوید.

به‌نظر می‌رسد بهترین گزینه برای تاج و رفقایش در راستای عمل به شعار علاقه‌مندی به فوتبال، نشستن در منزل و تماشای بازی‌ها از طریق جعبه جادویی باشد.

 




نقدی بر دفاع ”قلعه‌نویی“ از قرارداد ۲۰ میلیاردی فوتبالیست‌ها؛ عدالت در مسلخ زیاده‌خواهان

در حالی امیر قلعه‌نویی روز گذشته در صحبت‌هایی از قرارداد ۲۰میلیاردی فوتبالیست ها دفاع کرد که چنین موضع گیری‌هایی سنخیتی با ژست‌های عدالت گرایانه او در سال‌های اخیر ندارد و پوشالی بودن این ادعاها را ثابت می‌کند.

به گزارش ایرنا، ژست مردمی می‌گیرند، سنگ مردم را به سینه می‌زنند اما وقتی پای عمل به میان می‌آید توخالی بودن ادعاهایشان ثابت می‌شود، مانند برخی از جماعت فوتبالی که وقتی پای پول و قراردادهای میلیاردی‌شان در میان باشد، چشم روی همه حرف‌های قبلی شان درباره عدالت می‌بندند و خودشان را بر حق می‌دانند، حتی طلبکار هم می‌شوند.

قلعه‌نویی سرمربی گل‌گهر نمونه چنین افرادی است، مربی که حرف و حدیث‌های زیادی درباره رقم نجومی قراردادش با تیم سیرجانی به گوش می‌رسد، به همین خاطر جای تعجبی ندارد که او حامی پرداخت‌های میلیاردی از بودجه دولتی به فوتبالی‌ها شود. صحبت‌های دیروز این مربی را باید در همین راستا تحلیل کرد، جایی که می‌گوید:«زمانی که در فوتبال یک میلیارد تومان دستمزد می‌گرفتید می‌رفتید با آن در خیابان ولنجک یک خانه ۲۰۰ متری می‌گرفتید این مال ۱۰ -۱۲ سال پیش است. اما اکنون بازیکن ۲۰ میلیارد دستمزد می‌گیرد اما آن خانه را نمی‌تواند بخرد.»

واکنش و موضع‌گیری برخی اهالی فوتبال نسبت به انتقادهایی که درباره قراردادهای بی‌ضابطه چند ده میلیاردی شده است را باید در همین چارچوب دید. به خصوص فوتبالی‌ها در حالی آماده شروع فصل جدید لیگ برتر می‌شوند که قرارداد بازیکنان و مربیان افزایش چند برابری داشته تا جایی که حتی یک بازیکن معمولی بدون داشتن یک بازی ملی، قراردادی نزدیک به ۲۰ میلیارد برای یک فصل امضا کرده است.

فوتبالیست‌ها و مربیان به بهانه افزایش چند برابری قیمت ارز و سایر هزینه‌ها نسبت به سال گذشته خواهان قراردادهای سه برابری شده‌اند و در این راه نکته قابل تامل نه نگفتن مدیران باشگاه‌های دولتی فوتبال به زیاده خواهی‌هایی است که از سوی برخی فوتبالیست و مربی صورت می‌گیرد تا جایی که شنیده می‌شود بازیکنی که تا سال گذشته قرارداد سیصد میلیونی داشته است، برای سال جدید خواهان سه میلیارد شده است، یک افزایش ده برابری!

البته توجیه اهالی فوتبال برای درخواست چنین رقم‌های غیرمتعارف و زیاده خواهانه‌ای این است که در همه جای دنیا، فوتبالیست‌ها گران‌ترین قراردادها را دارند و نسبت به سایر بخش‌های جامعه زندگی مرفه‌تری دارند.

این در شرایطی است که در ایران فوتبال کاملا دولتی است و به جز چند باشگاه محدود، اکثر باشگاه‌ها وابسته به بودجه دولتی هستند و قراردادهای فوتبال از بیت المال و جیب مردم پرداخت می‌شود. به نوعی می‌شود گفت که فوتبالیست‌ها و مربیان کارمندان دولتی هستند و قراردادهای آنها نیز باید تابع شرایطی باشد که بر وضعیت جامعه حاکم است.

اگر فوتبال ایران در اختیار بخش خصوصی بود نمی‌شد زیاد به ریخت و پاش‌های باشگاه‌ها برای قراردادها ایراد زیادی گرفت اما وقتی باشگاه‌های فوتبال دولتی هستند و به صورت آشکار و پنهان از بودجه دولتی و بیت المال استفاده می‌کنند، بنابراین آنها نیز باید تابع شرایط اقتصادی کشور باشند.

به همین خاطر مربی ای مانند امیر قلعه نویی و نه هیچ فوتبالی دیگر که به صورت رسمی و غیر رسمی از بیت المال و بودجه عمومی حقوق دریافت می‌کند، نمی‌تواند خواهان افزایش نامعقول رقم قراردادش شود.

حال در شرایطی که قراردادها در فوتبال بدون توجه به شرایط کشور افزایش سرسام‌آوری داشته است، بهتر است جماعت فوتبالی حداقل زبان در کام بگیرند و به جای گرفتن ژست‌های پوشالی حمایت از مردم، سرشان به شمردن صفرهای قراردادهای نجومی‌شان باشد که از جیب مردم پرداخت می‌شود!

 




معجزه هایی از جدول رده بندی لیگ برتر فوتبال استان

هیات فوتبال استان اردبیل امسال سنت شکنی کرد و یک روز بعد از پایان مسابقات (تک بازی) جدول رده بندی را اعلام نمود.

جدول اعلام شده، معجزه های متعددی دارد که به مرور به آن ها اشاره خواهد شد.

فن آوران پیشرو

فن آوران تا پایان هفته نهم، سه پیروزی با نتایج ۳بر۲ در مقابل پرسپولیس، ۳بر صفر مقابل آرشین اسپورت و۵بر صفر در مقابل آذردان داشت و از این پیروزی ها ۹ امتیاز کسب کرده بود.

این تیم دو بازی نیمه تمام و بلا تکلیف در مقابل جام جم و کشاورز مغان داشت.

باخت های این تیم در مقابل میعاد مغان ۴بر صفر، نیکان یک بر صفر و آذربایجان با نتیجه ۳بر یک بوده است.

بدون در نظر گرفتن بازی های نیمه تمام از سه پیروزی صاحب ۹امتیاز بوده با ۱۲گل زده و 10 گل خورده وتفاضل گل۲+.

در جدول منتشر شده از سوی هیات فوتبال تعداد بردهای فن آوران ۴و باخت های آن نیز ۴اعلام شده است. به عبارت دیگر از دو بازی نیمه تمام یکی را ۳بر صفر برنده و دیگری را ۳بر صفر بازنده کرده اند.

حال معلوم نیست که جام جم ویا کشاورز مغان، کدام پیروز و کدام مغلوب در نظر گرفته شده است.

کشاورز مغان

کشاورز مغان در پایان هفته نهم دو برد، 2مساوی و ۳باخت داشته است.

این تیم در مقابل میعاد یک بر صفر، آرشین اسپورت یک بر صفر و آذردان ۶بر یک  مغلوب شده ودر برابر پرسپولیس ۴ بر یک و آذربایجان 3بر صفر به پیروزی رسیده و با جام جم ۳بر۳ و نیکان۲بر۲و مساوی شده است، ۱۳ گل زده و ۱۷ گل خورده و تفاضل۴- حاصل تلاش این تیم بوده است.

در جدول هیات فوتبال استان به تعداد باخت هایش  یک باخت اضافه شده است.

این سوال در مورد کشاورز با توجه به جدول هیات فوتبال قابل طرح است که آیا کشاورز در مقابل فن آوران مغلوب اعلام شده است؟

جام‌جم بیله‌سوار

جام‌جم اگر تکلیفش از بابت اعتراض به بازی با آذربایجان مشگین‌شهر و بازی نیمه‌تمام با فناوران نوین به‌موقع اعلام می‌شد می‌توانست در قامت یک مدعی جدی قهرمانی ظاهر بشود ولی وقتی تشکیل کمیته انضباطی تا آخرین روز مسابقات به طول انجامید بلاتکلیفی و دور شدن از صدر جدول، تأثیر منفی بر روند این تیم گذاشت تا جایی‌که در آخرین روز هم در مقابل پرسپولیس با یک گل شکست را پذیرا شد.

جام‌جم تا آخرین روز رقابت‌ها ۳ پیروزی در کارنامه خود داشت ۶ بر ۰ در برابر نیکان، 5 ‌بر ۱ در برابر آرشین اسپور و 3 ‌بر صفردر مقابل آذردان، تنها باخت این تیم در مقابل آذربایجان مشگین‌شهر با نتیجه 5 ‌بر ۲ بود. در برابر میعاد صفر بر صفر و کشاورز مغان نیز  3‌بر ۳ به تساوی دست‌یافته بود.

جام‌جم با ۱۱ امتیاز در حالی به هفته نهم قدم گذاشت که اعتراض این تیم به آذربایجان برای استفاده از بازیکن غیرمجاز و بازی نیمه‌تمام با آذردان از سوی هیئت فوتبال استان تعیین تکلیف نشده  و به‌طور رسمی جهت اطلاع افکار عمومی منتشر نشده بود.

جام‌جم در دیدار پایانی در شهر نمین ۱ بر صفر به پرسپولیس باخت و ۱۱ امتیازی باقی ماند.

در جدول اعلام‌شده، جام‌جم با ۴ برد و ۲ مساوی و ۲ باخت 14 امتیازی و در مکان دوم قرار گرفته‌است.

با توجه به مطالب بخش اول در مورد بازی نیمه‌تمام فن آوران و کشاورز مغان می‌توان دریافت که جام‌جم در مقابل فناوران پیروز در نظر گرفته‌شده و مجموع امتیازهای آن به ۱۴ رسیده است.

آیا اعتراض تیم جام‌جم به بازیکن تیم آذربایجان مورد قبول واقع نشده‌است؟ جدول رده‌بندی حکم می‌کند که اعتراض جام‌جم رد شده‌است چه  اگر اعتراض آن تیم از سوی هیئت فوتبال تأیید می‌شد باید مجموع امتیازات آن به ۱۷ می‌رسید.

آذربایجان مشگین‌شهر

وضعیت جدول در آخرین روز تا به آن حد مبهم و گنگ بود که بعد از پایان هفته نهم در فضای مجازی و در برخی از گروه‌ها و کانال‌ها، آذربایجان را تیم دوم جدول رده‌بندی اعلام کردند. این تیم با توجه به جدول رده‌بندی هیئت فوتبال در رده پنجم قرار دارد با ۱۱ امتیاز.

همین جایگاه آذربایجان در جدول نشان می‌دهد که اعتراض جام‌جم در مورد این تیم مورد قبول قرار نگرفته‌است چراکه سه برد این تیم با نتایج 5‌بر ۲ و ۳ بر1 و 3 ‌بر ۲ به‌ترتیب در مقابل جام‌جم، فن آوران نوین و آذردان اردبیل به‌دست‌آمده است.

می‌توان نتیجه گرفت که:

بازی نیمه‌تمام فناوران پیشرو و کشاورز مغان 3 بر صفر به نفع فن آوران در جدول منظور شده‌است.

بازی نیمه‌تمام فناوران پیشرو و جام‌جم بیله‌سوار 3‌بر صفر به نفع جام‌جم در جدول منظور شده‌است

اعتراض تیم جام جم به آذربایجان مورد قبول واقع نشده و پیروزی آذربایجان بر جام جم تأیید شده است.

 




هیئت رئیسه فوتبالی

بالاخره نفهمیدیم که حضرات هیأت‌رئیسه فدراسیون زوار در رفته فوتبال می خواهند چه بلایی بر سر فوتبال درمانده و بیچاره‌ ما بیاورند.

فوتبال ما شده‌است مانند اهداف تیراندازی آموزشی، هر کسی که از راه می‌رسد به سویش تیری پرتاب می‌کند و می‌گذرد. دل به حالش نمی‌سوزاند و برای نجاتش برنامه‌ای نمی‌چیند و چاره‌ای نمی‌اندیشد.

باور کنیم که فوتبال ما را گناهی نیست، تقصیر از آن کسانی است که اداره امور آن را به افراد بدون کارنامه و پیشینه درخشان و روشن سپرده‌اند. با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که وزن مدیریتی و فوتبالی اعضای هیأت‌رئیسه فدراسیون که تصمیم‌گیرنده اصلی برای فوتبال این کشور می‌باشند، چقدر است.

اگر جایگاه‌ها و مسئولیت ها با حساب و کتاب و با اندازه‌گیری‌های قابل‌قبول تقسیم نشود نمی‌توان به آینده امیدوار شد و انتظار تحول در کارها و پیشرفت داشت.

به‌عنوان مثال و با همه احترامی که به شخصیت حقیقی آقایان اصولی و حیدری باید قائل شد اما لازم است پرسیده شود که این دو در کجای فوتبال این کشور قرار دارند و چه کارهای خارق‌العاده و ماندگاری در فوتبال انجام داده‌اند که اینک به تصمیم‌گیرندگان اصلی و شش‌دانگ فوتبال این مملکت تبدیل شده‌اند. وضعیت فوتبال چهارمحال‌وبختیاری و موقعیت تیم‌های آن استان در رقابت‌های مختلف، نشانی از میزان قدرت تأثیرگذاری وی در فوتبال است. امثال حیدری‌ها در هیئت‌رئیسه آمده‌اند تا به فوتبال استان‌ها سروسامان بدهند ولی از قدیم گفته‌اند: “کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی”.

فوتبال استان خراسان‌رضوی هم که حال‌وروز خودش را دارد. از کسانی که در سطح کوچکی برای فوتبال مثمرثمر نبوده‌اند انتظار درمان دردهای تمام‌نشدنی این رشته در سطح کشور را کجای دلمان بگذاریم.

به میرشاد ماجدی هم می‌توان اشاره‌ای کوتاه کرد. او در زمانی‌که سرپرست تیم خونه به خونه بابل بود، ابر و باد و مه و خورشید و فلک را برای صعود به لیگ برتر به خدمت گرفت و درنهایت موفق نشد.

حال این عزیزان دور هم جمع شده‌اند تا برای فوتبال ایران نسخه‌پیچی کنند. نسخه‌ای که پیچیده‌اند حاصلش حال ناخوش این روزهای فوتبال است. ادامه این روش و باری به هر جهت بودن و هر روز ساز جدیدی کوک کردن، تن رنجور این رشته پرطرف‌دار را بیشتر در معرض فنا و نابودی قرار می‌دهد.

حیدری‌ها و اصولی ها اگر بر توانایی های مدیریتی خودآگاهند، بهتر است قبل از برنامه‌ریزی برای فوتبال کشور، فکری به حال فوتبال استان خود بکنند.

آن ها اگر بیل زنان خوبی هستند ابتدا باغچه خودشان را بیل بزنند.

 




انتخابات فدراسیون فوتبال و سنگ پا

انتشار اسامی کاندیداهای احتمالی فدراسیون فوتبال بحث سنگ پا را در اذهان زنده می‌کند. چه زود برخی‌ها گذشته خود در فوتبال را فراموش می‌کنند و آمادگی برای مدیریت در فوتبال را اعلام می‌نمایند. ضرب المثل سنگ‌پا در مورد آن‌ها بهترین و پرمعنی‌ترین مصداق می‌تواند باشد
فوتبال و مدیریت آن محلی برای استراحت بازنشسته‌ها و بیماران قلبی و تاجران بازار نیست. عرصه فوتبال دیگر توان و تحمل مدیریت باندی و به‌کارگیری دوستان و حمایت‌های چشم‌بسته از صاحبان رای در مجمع را ندارد. فوتبال کشور برای کسانی که سلطان قراردادهای مربیگری هستند نباید دگر باره اعتماد بکند. فوتبال یک کشور انقلابی و اسلامی برازنده نیست در اختیار عده‌ای معدود که فوتبال را وام‌دار خود می‌دانند، قرار بگیرد.
می‌گویند مهدی تاج برای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام‌ کرده است. او که در مقطعی از دوران ریاستش، بیماری قلبی را بهانه کرد و با بستری در بیمارستان سوالات متعددی را در بین علاقه‌مندان مطرح نمود آیا سلامتی کامل خود را به دست آورده‌است که می‌خواهد در فدراسیون بار دیگر شانس اش را امتحان نماید و برای هم‌پیمانانش فضای کافی برای حکومت در فوتبال کشور بدهد؟
امضای چه کسی پای قرارداد ویلموتس است؟ قراردادی که هزاران حرف و حدیث در اطرافش مطرح بوده و تاکنون تکلیف نهایی آن نیز مشخص نشده‌است؟
سرمربی تیم ملی برکنار شده و قرار است فرد جدیدی این مسئولیت را به‌عهده بگیرد. تاج می‌آید تا از تمام تجاربش در انعقاد قراردادها استفاده کند و با سرمربی جدید قراردادی بهتر و تعهد آور تر از قرارداد ویلموتس منعقد نماید!
از وقتی اسم مهدی تاج را در بین نامزدهای احتمالی دیده‌ام روی دو موضوع بیشتر تمرکز کرده‌ام. اول باید به تاج دست‌مریزاد گفت، به اعتمادبه‌نفس بالایش درود فرستاد و از این‌که بعداز آن‌همه مسائل ریز و درشت خود را شایسته حضور در راس فدراسیون می‌داند در قبال تواضع، کم‌رویی و خجالتی بودنش تعظیم کرد.
دوم این‌که آیا افرادی چون تاج که در جامعه به‌عنوان یکی از عوامل اصلی قرارداد ویروس معرفی‌شده‌اند صلاحیت حضور در فدراسیون فوتبال را می‌توانند داشته باشند؟
فوتبال ایران به امتحان پس داده‌های همیشه حاضر در صحنه فوتبال نیاز ندارد. فوتبال به مدیریتی پویا و به‌دور از هر گونه باندبازی و رفاقت پرستی نیاز دارد. ساختار فوتبال باید تغییر بکند، از بدنه فدراسیون گرفته تا هیئت‌های استانی. اگر این تغییرات محقق نشود امید به بهبود اوضاع این رشته پرطرفدار بیهوده و بی ثمر خواهد بود.




مهدی تاج و هوای هندوستان

وقتی مهدی تاج برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام کرد و با افتخار اعلام بازگشت نمود و هدف از این تصمیم را سروسامان دادن به فوتبال برشمرد موجی از اعتراض و تعجب در جامعه فوتبال کشور به راه افتاد.

قرارداد ویلموتس که بنا به گفته کارشناسان امر، یکی از قراردادهای تأسف‌بار تاریخ ورزش کشور می‌باشد توسط چه کسانی به مردم ایران تحمیل‌شده و خسارت قابل‌توجهی به بیت‌المال وارد کرده‌است؟ بازگشت به صحنه کسانی که در پرونده ویلموتس از متهمین درجه یک به شمار می‌روند با کدام متری قابل‌اندازه‌گیری و سزاوار توجیه می‌باشد..

مبارزه با فساد در فوتبال چگونه تفسیر می‌شود؟ مصداق‌های فساد در فوتبال کدام‌ها هستند؟ مگر می‌توان پذیرفت که مدام شعار مبارزه با فساد سر بدهیم و به‌دنبال آن، عوامل دست‌درازی به بیت‌المال را ترفیع دهیم و برای بازگشت پیروزمندانه به عرصه ورزش فرش قرمز پهن نماییم؟

اگر قرار بر این است که سکان هدایت و مدیریت فوتبال کشور به افراد امتحان پس داده با کارنامه مردودی و مصیبت‌بار سپرده شود تخته کردن درب این ورزش بهتر و بهتر از فعالیت آن می‌تواند باشد.

فوتبالی‌های سراسر کشور در قبال تصمیم تاج و یارانش برای حضور چندین‌باره در فوتبال به‌خوبی عکس‌العمل نشان دادند. در روزهای گذشته در نشریات و فضای مجازی این امر کاملاً قابل احساس و لمس بوده ولی متأسفانه تاکنون مسئولین وزارت ورزش و جوانان از هر گونه اظهارنظر خودداری نموده‌اند.

همین سکوت شایعات چندی را به دنبال داشته‌است. برخی‌ها مدعی شده اند که وزارت ورزش و جوانان برای بازگشت تاج چراغ سبز نشان داده‌است. این ادعا را هیچ عقل سلیم و فرد آگاه به جریانات فوتبال نمی‌تواند بپذیرد و ما نیز امیدواریم که چنین نقل‌قول‌ها بی‌پایه و کذب محض ‌باشد.

قرارداد ویلموتس و ضربه‌هایی که به حیثیت فوتبال و ورزش ایران اسلامی وارد کرده‌است برای همگان روشن و آشکار می‌باشد. اطلاع‌رسانی روند این قرارداد در زمان خود، حاشیه‌های زیادی را ایجاد کرد ولی برخورد قاطع با عوامل آن تاکنون صورت نگرفته‌است و تا زمانی‌که یقه کسانی که از طریق فوتبال به بیت‌المال خسارت وارد کرده‌اند، گرفته نشود تاج ها این جرئت را بار دیگر به خود می‌دهند تا در فوتبال آفتابی شوند و مطابق میل خود رفتار نمایند.

و درنهایت وقتی عوامل، مهره‌ها و دست‌نشانده های کفاشیان ها تاج ها در فوتبال این مملکت پرسه بزنند و در تصمیم‌گیری‌ها صاحب رأی و نظر باشند باید افرادی چون تاج فیل‌شان هوای هندوستان بکند و برای فوتبال این مملکت نقشه‌ها و برنامه‌های جدیدی طراحی نماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




عشق فوتبال، مهدی محمدی و حرکت نسنجیده

فوتبال این روزها برای کسانی که در هوای آن تنفس می‌کنند و عنوانی چون بازیکن، کادر فنی، تدارکات و…. را یدک می‌کشند، درآمدزا می باشد.
اینک که فصل نقل‌وانتقالات است فریاد علاقه‌مندان راستین از قراردادهای میلیاردی و غیرمتعارف به آسمان‌ها بلند است. در یک شب و در سایه فعالیت تمام‌عیار واسطه ها و به‌اصطلاح مدیر برنامه‌ها، نرخ بازیکنان تا ۲۰۰ درصد افزایش پیدا می‌کند.
با قراردادهای سوال‌برانگیزی که منعقد می‌شود از حالا می‌توان پیش‌بینی کرد که در دو فصل آینده، کمیته انضباطی فدراسیون بازار پررونقی خواهد داشت.
در اوضاع و احوالی که خیلی‌ها از فوتبال به نان و نوائی رسیده و برای خود امکانات لاکچری دست‌وپا کرده‌اند، هستند عاشقانی که زندگی به پای فوتبال تباه نموده و آبرو گرو گذاشته‌اند. این‌جای کار خیلی زجرآور و دردآور می‌شود، فوتبالی باشی ولی بزرگ‌ترین ضربات را از فوتبال تحمل بکنی، فوتبالی باشی ولی با ضرر و زیان غیرقابل باوری روبه‌رو بشوی، فوتبالی باشی و در دریایی از غم و درد ناشی از فوتبال دست‌وپا بزنی و کسی را یاری گر و پشتیبان نبینی.
در استان‌هایی چون اردبیل که صدای فوتبالش فقط به درد شنیدن از دور می‌خورد از این قبیل عاشقان دربند ناملایمات می‌توان مشاهده کرد. هزینه بکنی و دوندگی نمایی، برای اعتلای فوتبال منطقه بلا بکشی و درنهایت به هر دلیل و علت فوتبالی که بوده باشد بدهی بالا بیاری، سکته نکنی و دنیایت را عوض ننمایی، شاهکار کرده‌ای.
این روزها در فضای مجازی صحبت از شکایت فرد مدعی مدیریت در فوتبال از یک مربی به دلیل برگشت چکی به مبلغ ۵۰ میلیون تومان از بابت خرید امتیاز لیگ دسته سه است.
در این ارتباط حرف‌وحدیث فراوان بوده و هر دو طرف گویا، هیئت فوتبال و رئیس آن را شاهد بر ماجرا می‌گیرند. ما که در مقام قاضی نیستیم تا در مورد حق بودن یکی از دو طرف به قضاوت بنشینیم، این امر بر عهده دستگاه قضاست، دستگاهی که مورد اعتماد مردم بوده و بدون شک بدون توجه به حاشیه‌ها و احیاناً مانور برخی‌ها، حق را به حق دار می‌دهند و در همه موارد از جمله بحث واگذاری امتیاز با قدرت به حمایت تمام‌قد از حق می‌پردازند.
مهدی محمدی مربی مشکین شهری اگر با مشکلی مواجه شده نه از برای مسائل شخصی، مبلمان خانه و ارتقاء سطح زندگی‌اش بوده بلکه خواسته تیمی از مشگین‌شهر در رقابت‌های لیگ دسته سه حضور پیدا بکند و او نیز در صف مدیران لیگی خودی نشان بدهد.
یادآوری روزهایی که مهدی برای حمایت از برخی‌ها به دیگران حمله می‌کرد و نوشته های برخی ها در تخریب منتقدان را با افتخار و سربلندی در کنار عکس تمام قدش منتشر می‌کرد و طلبکارانه سخن می‌گفت، خارج از لطف نمی‌تواند باشد.
او در جریان مشکلی که الان با آن دست به گریبان است باید رفتارهای سال‌های نه‌چندان دور گذشته‌اش را به یاد آورد و اراده بکند و به معرفی کسانی که احیانا او را وادار به انتشار مطالب سفارشی می‌کردند، اقدام نماید.
به‌هرحال مهدی محمدی‌ها از زحمتکشان فوتبال استان هستند. حق آن‌ها نیست که به‌خاطر فوتبال گرفتار شوند و به‌جای فعالیت در مستطیل سبز، راه دادگاه‌ها را در پیش بگیرند. امیدواریم که مسئولین شهرستان مشگین‌شهر و فوتبالی‌های منطقه اگر محمدی را محق بدانند از او حمایت کنند تا بیشتر از این با مشکلی به نام چک خرید امتیاز لیگ دسته سه سرگردان نشود.




قضول باشی و انتخابات هیئت فوتبال استان

بعد از افطار نشسته بودم و برای نوشتن، داشتم سوژه یابی می کردم که صدای ناهنجار تلفن همراه، تمرکزم را به هم زد. فضول باشی بود. این مرد، شب و روز نمی شناسد، تا چیزی به فکرش می رسد هر ساعتی از شبانه روز باشد تماس می گیرد. البته طلب کار بودن یکی از ویژگی آدم های مزاحم است و فضول باشی ما هم از این قاعده مستثنی نیست.

تا صدایم را شنید گفت: عزیزز دل فضول، سر افطار، منزل گفت که دیشب در خواب از فوتبال می گفتم، از رقابت های به اصطلاح لیگ برتر که آغاز نشده تعطیل شده است، از اساسنامه و رعایت دقیق و بند بند آن در استان، از شکوه و عظمت فوتسال جام رمضان و شرایط سهل و آسان آن برای حضور همه تیم ها و به خصوص تیم های یک شبه تشکیل یافته و مهم تر از همه از مجمع انتخابات هیئت استان و کاندیداها و عاشقان و سینه چاکان خدمت به نسل جوان و آینده ساز.

گفتم: مرد مؤمن، این وقت شب زنگ‌زده ای که خواب دیشب را به من تعریف کنی؟ مگر من تعبیر خواب می‌کنم؟ اصلا مسائل مجمع فوتبال و انتخاب رئیس آن به شما چه ربطی دارد؟ به من چه؟ به تو چه؟ به ما چه؟ برو به ده‌ها درد بی‌درمان خودت برس، فوتبال استان صاحب دارد و بهتر از همه بلدند که چه کار بکنند و برای ادامه مالکیت چه طرحی بریزند و چه اقدام ‌نمایند. مگر مدعی‌العموم هستی؟ الحمدلله همه‌چیز بر وفق مراد است و جای هیچ‌گونه نگرانی نیست و بی‌جهت حاشیه ایجاد نکن و فکر ما را مغشوش و ذهنمان را مکدر نفرما، لطفاً.

گفت: تو را چه شده؟ خبرهایی شنیده ای که چنین با صدایی رسا وراجی می‌کنی؟ تا دیروز گلویت را پاره می‌کردی که بندهای اساسنامه را در بند کشیده‌اند و حالا ساز را برای مایه ا‌ی دیگر کوک می‌کنی؟ خجالت نمی‌کشی؟ عجب آدم ضعیف‌النفسی هستی. خدا در این ماه عزیز جوابت را بدهد.

گفتم: فضول باشی، من تا گلو پاره می‌کردم یا تویی که آرام و قرار نداشتی. مگر تو نمی‌گفتی که حضور نائب‌رئیس بانوان غیرقانونی بوده، اگر ادعای تو درست است چرا باز برای مجمع معرفی شده‌است؟ باور کن خرده‌شیشه داری، انصاف نیست که این حرف‌ها را بزنی و قیافه حق‌به‌جانب بگیری.

گفتم: تو هم راست می‌گویی. حتماً حکمتی در کار است که در فوتبال ما 28 را با 35 برابر می‌گیرند و یا به شخصی، سابقه مدیریت را چون یک غول می‌سازند و برای دیگری بدون داشتن ده دقیقه سابقه مدیریت نمی‌گویند بالای چشمت ابروست. پس اگر این‌طور که تو می‌گویی کار سلیقه‌ای باشد پس چه نیازی به برخی از مقدمات و تشریفات؟

گفتم: خوب گوش‌کن، حال‌وحوصله زیاد حرف زدن و سر و کله زدن با تو را ندارم. اما شنیده‌ام که این روزها خیلی ها در فدراسیون فوتبال، هوادار فوتبال اردبیل شده و برای تعیین تکلیف آن حساسیت نشان می‌دهند. انشااله که خسته نشوند و با همین سرعتی که دارند پیش بروند و همه تلاش، توانایی، قدرت، رابطه و ضابطه را به کار ببندند تا روز برگزاری مجمع فدراسیون کارها را یکسره بکنند. باید خوشحال باشیم که برخی‌ها بدجوری عاشق و واله فوتبال اردبیل شده‌اند. خودشان هم می‌دانند فوتبالی نیست ولی آن‌ها چون خود از منطقه محروم هستند بدجوری به فکر مناطق محروم و آزاد کردن آن‌ها از دام بدبختی‌ها و نداری ها هستند. حتما این‌ها را معرفی می‌کنیم تا افکار عمومی با چهره دوستداران و خدمت‌گزاران فوتبال اردبیل در مراکز سایر استان‌ها آشنا بشوند.

گفت: تو هم که همه اش شعار می دهی. اگر راست می گویی اسم ببر و آن ها را به مردم معرفی کن.

گفتم: عجله نکن. آسیاب به نوبت. وقت این کار نیز خواهد رسید. اندکی تأمل و تحمل لازم است. یاحق.

 




فدراسیون خوبان عالم و دوستان

اوضاع و احوال فدراسیون خوبان عالم بدجوری آشفته است. هر روز خبرهای جدیدی از بذل و بخشش‌ها و به‌کارگیری نیروها و واریز به حساب شخصی به گوش می‌رسد.

زمانی‌که عزیزی خادم از مجمع رأی اعتماد گرفت، حرف‌های قشنگی می‌زد. در همان روزهای اول مسئولیت وقتی دوستداران فوتبال وعده‌های او را می‌شنیدند آرزو می‌کردند که همه حرف‌های او با عمل همراه بشود. هر چه روز‌ها گذشت عملکرد فدراسیونی‌ها نشان داد که مسئول آن کاملاً با گفته‌ها و وعده‌های خود فاصله گرفته‌است. همه امیدواری‌ها به یأس تبدیل شد. کسانی که صادقانه در رسانه‌ها و بخش‌های مختلف، حمایت از فدراسیون و شخص رئیس را برای عملی کردن وعده‌های ایده‌آل، واجب و ضروری می‌دانستند، کم‌کم مشاهده کرده‌اند که در عمل اتفاقات دیگری بر خلاف وعده‌های اولیه می‌افتد.

عزیزی خادم با شعارهای زیبا و دهان‌پرکن به عرصه رقابت‌ها وارد شد. او که چهره ناشناخته‌ای برای فوتبالی‌های مملکت بود بارها اعلام کرده بود که پس‌از رسیدن به کرسی فدراسیون از تصمیمات فردی خودداری کرده و از افراد موجه و آشنا به امور فوتبال در مجموعه فدراسیون استفاده خواهد کرد ولی وقتی در دهم اسفند ماه سال1399 فاتحانه رییس فدراسیون شد، دست به انتصاباتی زد که خیلی زود فاصله عمل با وعده‌ها در فدراسیون فوتبال چهره خود را نشان داد.

عزیزی خادم به‌جای آنکه از چهره‌های دلسوز، متخصص و دارای کارنامه استفاده نماید دست به دامن رد صلاحیت‌شده ها شد و پست های کلیدی را در اختیار کسانی قرار داد که عملکردشان در دنیای فوتبال همواره با اما و اگرها همراه بوده‌است.

انتصابات در فدراسیون فوتبال نشان داد که عزیزی خادم به‌جای این‌که وعده‌های خود را محقق ساخته و اعتماد هرچه بیشتر فوتبالی‌ها و پیشکسوتان را جلب بکند در اندیشه راضی کردن کسانی است که او را در راه رسیدن به قدرت در فوتبال همراهی کرده‌اند.

در همان مقطع بزرگان فوتبال ایران از انتصاب‌ها انتقاد کردند و آن‌ها را مقدمه‌ای برای ناکامی‌های بعدی تلقی نمودند. انتخاب سرپرست تیم‌ملی فوتبال این قبیل انتقادها را به اوج رساند. خبرگزاری تسنیم در مطلبی با عنوان از مهر علی تا خورشیدی نوشت: “عزیزی خادم که به مدیریت گذشته فدراسیون نقدی جدی داشت و بنا را بر شفاف‌سازی گذاشته بود نه‌تنها حاضر نشد درباره پروسه انتخاب بهاروند صحبت بکند بلکه در ادامه و درحالی‌که در اولین جلسه هیئت‌رئیسه حرفی از انتخاب سرپرست نایب‌رئیسی اول زده نشده و چنین موضوعی به تصویب نرسیده بود حکم این مسئولیت را به نام حمیدرضا مهرعلی رئیس پیشین فدراسیون اتومبیل‌رانی و موتورسواری زد”.

در ادامه آمده است: “مهرعلی در انتخابات فدراسیون فوتبال برای حضور در هیئت‌رئیسه نامزد شده بود اما تنها دو رأی آورد. بسیاری انتخاب او را نوعی دهن‌کجی به مجمع می‌دانند که این مسئله نگاهی دیگر به انتخاب بحث انگیز عزیزی خادم است”.

این گزارش که در فروردین ماه 1400 منتشرشده بود به انتخاب سرپرست تیم ملی هم اشاره داشت: سرپرست تیم ملی باید از کاریزمای بالایی برخوردار بوده و از سوی بازیکنان پذیرفته شود و سؤال این است که آیا خورشیدی چنین خصوصیتی دارد؟ او با کدام کارنامه برای چنین مسئولیت بزرگی انتخاب شده‌است؟ رئیس فدراسیون در حکم خورشیدی همانند سایر احکامی که صادر کرده نوشته “نظر به تعهد و تخصص به این مسئولیت انتخاب می‌شوید”.

درحالی‌که همه دلسوزان و صاحب‌نامان عرصه فوتبال اعتقاد داشتند که فوتبال ایران به افراد بزرگ نیاز دارد ولی متأسفانه عزیزی خادم با انتخاب‌های خود نشان داد که در ادامه با مشکلات زیاد مواجه خواهد شد.

در همان مقطع یکی از کارشناسان فوتبال گفت: فارغ از این‌که افرادی که اخیراً منصوب شده‌اند نامشان چیست باید اعلام کنم که من چند نفر از افرادی که به‌تازگی در فدراسیون مشغول به کار شده‌اند را خوب می‌شناسم و می‌دانم که با این افراد و افرادی شبیه آن‌ها نمی‌توان فوتبال را در مسیر موفقیت قرارداد. فدراسیون فوتبال یک خانه‌تکانی درست حسابی می‌خواهد.

رئیس فدراسیون خوبان عالم که می‌خواست برای دوستان و رفقا و جاده‌صاف‌کن های انتخاب‌اش سنگ تمام بگذارد وعده‌های دیگری نیز داده بود. با بررسی مصاحبه‌ها و اظهارات عزیزی خادم در همان روزهای اول می‌توان تعداد دیگری از وعده‌های او را ردیف کرد: “با فساد مبارزه خواهیم کرد”، “فوتبال سال‌هاست از بی‌برنامگی رنج می‌برد، فوتبال متعلق به مردم است”، “با خبرگان مشورت می‌کنیم”، “دروغ نخواهیم گفت”، “توصیه نمی‌پذیریم”، “منافع ملی فوتبال برای ما از همه‌چیز مهم‌تر است”.

شنیدن و خواندن این حرف‌ها امیدواری برای قرار گرفتن فوتبال در مسیر بالندگی و پیشرفت را افزایش داد. آن‌هایی که سال‌ها از وضعیت حاکم بر فوتبال دلخور بودند با این حرف‌ها برای جمع شدن بساط باندهای مخرب و جریان‌های مشکل‌آفرین دلگرم ‌شدند اما ادامه کار و عملکرد عزیزی خادم همه امیدها را به یأس تبدیل کرد و مهر تأییدی بر این‌موضوع که ددرِ فوتبال بر پاشنه قبلی خواهد چرخید، زد.

کشمکش‌ ماه‌های اخیر در هیأت‌رئیسه و در نهایت برکناری عزیزی خادم مسایل تازه‌ و تأسف‌آوری را پیش پای فوتبال ما قرارداد.

آن‌هایی که شعار مبارزه با فساد سر می‌دادند این روزها در قبال اتهامات مختلف مالی و بذل و بخشش‌های سؤال‌برانگیز سکوت کرده‌اند. علی‌رغم انتشار برخی از اسناد در مورد تخلفات مالی، همچنان عزیزی خادم و دوستان و حامیان‌اش امیدوارند که او با رأی مجمع در خردادماه دوباره برگردد تا دکان دونبش آن‌ها مجبور به تعطیلی و سکوت نشود.

کسی که با شعار آرام کردن فضای فوتبال به صحنه آمد خود عاملی در به هم زدن آرامش آن و درگیری بیشترش با مسائل حاشیه‌ای شده‌است.

مردم و علاقه‌مندان فوتبال انتظار دارند که رسیدگی به مسائل مطرح‌شده در دستور کار قرار گیرد و ارگان‌های ذی‌ربط در برخورد با عاملان بی‌نظمی موجود با تمام قوا وارد صحنه بشوند.

برای موفقیت یک مدیر در هر مجموعه‌ای، نظم اساسی‌ترین عامل است. نظم یعنی تن دادن به قانون.  بی‌نظمی مهم‌ترین آفت در اداره امور جامعه و نهادها و دستگاه‌های مختلف است. کسانی که با مغالطه و شعار دروغین و فریبنده، حاکمیت بی‌نظمی را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف غیرقانونی و غیراصولی قرار می‌دهند افراد خطرناکی هستند که باید در قبال اعمال خود پاسخگو بوده و به‌سزای عمل ننگین و تأسف‌بار‌شان برسند.

کسانی که در مجمع انتخابی فدراسیون فوتبال و ماه‌ها قبل‌از آن به نفع عزیزی خادم تلاش کردند، مسافرت‌ها نمودند، از برخی رؤسای هیئت‌های استانی میزبانی کردند، سخنرانی‌ها نمودند و او را منجی فوتبال ومجموعه‌اش را خوبان عالم نامیدند آیا نباید در قبال این‌همه حاشیه پاسخ‌گو باشند؟

آن‌هایی که خود را در مسایل فوتبال صاحب‌نظر و عنصری مؤثر در مجمع می‌دانند آیا از مسائل پیش‌آمده بی‌اطلاع بودند؟  اگر می‌دانستند که در فدراسیون چه می گذرد پس چرا در یکی دو روز مانده به مجمع برای دفاع از عزیزی خادم سینه سپر می‌کردند و می خواستند  برای قانع کردن هیئت‌رئیسه از همه توان خود استفاده بکنند.

این اتفاقات در صد اعتماد جامعه فوتبال و ورزش به فدراسیون را کاهش داده‌است. بی‌اعتمادی یکی از خطرناک‌ترین آفت‌های جامعه است. در آستانه جام‌جهانی برای این‌که مردم با دلگرمی بیشتر به‌عنوان یار دوازدهم با تمام وجود در صحنه باشند چاره‌اش برخورد با تخلفات و عاملین آن می‌باشد.

این در صلاحیت مراجع قضائی و نظارتی است که با توجه به مستندات، متخلف را شناسایی بکنند هر دو طرف قضیه این روزها حرف‌های زیادی می‌زنند و مسلماً قوه قضائیه و دیگر نهادهای نظارتی که مورد اعتماد مردم هستند می‌توانند با رسیدگی به خیلی از حرف‌ها و حدیث‌ها پاسخگو باشند.

به‌هرحال امیدواریم که فوتبال ما از وجود عناصر فرصت‌طلب و نان به نرخ روزخور پاک گردد و امکان فعالیت باندهای مخرب، دلال های منفعت جو فراهم نشود و عوامل بلبشو و ولنگاری ای اجرایی، اداری واخلاقی از فوتبال ما برای همیشه طرد شوند.

آن‌هایی که مدام با غرض‌ورزی و جیغ بنفش کشیدن می‌خواهند بر روی حرف حق پرده بکشند و خود را در فوتبال این مملکت بالاتر و بالاتر بدانند باید ازرفتارهای زننده دست بکشند و منافع فوتبال این مملکت را بر هر چیز دیگری ترجیح بدهند. انشاء‌الله.




فضول باشی  و کفاشیان همیشه خندان

فضول باشی به مرد خنده‌روی تحمیلی فوتبال علاوقه وافری دارد. همان آقایی که از دوومیدانی در فوتبال این مملکت سبز شد و با بهره گرفتن از هوش سرشارش، سال‌ها بر اریکه قدرت در فوتبال تکیه زد و تا می‌توانست در تقویت باند تحت فرمانش تلاش کرد و زمینه حفظ بافت مجمع و راحتی خیال از بابت آرای بالای مجمع را فراهم نمود.

همان مردی که کفاشیان اش می‌نامند و فوتبال استان اردبیل هیچ‌وقت محبت‌های بی‌پایان و اقدامات سازنده‌اش در ارتباط با ضربه زدن به آن را فراموش نمی‌کند. همان مسئول خدمت‌گذاری که حتی در زمان نایب رئیسی‌اش در فدراسیون، مجمع انتخاباتی استان اردبیل را از دست نمی‌داد و به هر وسیله‌ای ممکن خود را به اردبیل می‌رساند تا به خواسته‌های خود و دوستانش جامه عمل بپوشاند و از به‌هم خوردن ساختار مجمع برای روز مبادا جلوگیری نماید و بر حفظ منافع دوستان و آشنایان و همشهریانش تاکید نماید.

همان مرد همیشه خندان که حال‌وروز فعلی استان  دست‌پخت دوستان گوش به فرمانش بوده‌است.

فضول باشی از طریق تلفن به من گفت: شنیدی که کفاشیان بدجوری دلش به حال فوتبال ایران سوخته و فرموده‌است که برای فوتبال ما خوب نیست که با سرپرستی اداره بشود؟

گفتم: خوب دیگر چه فرمودند؟ آیا نگفتند که وضعیت امروز حاصل مدیریت چندین ساله او و دوستان و یارانش بر فوتبال این مملکت است؟ آیا نفرمودند که دوست دارند بازهم بیایند و منت بر سر فوتبالی‌ها بگذارند و بهره بردن از قدرت تصمیم‌گیری و عنایت به رفقا را نصیب فوتبال مملکت نمایند و با قدرت در اختیار هیات های استانی باشند؟

نگفتند که می‌خواهند در آستانه جام‌جهانی به فوتبال برگردند و همراهان و رفقا را برای تماشای بازی‌ها به ذکر بفرستند و در خدمت صاحبان رأی مجمع باشند؟

گفت: برادر این‌همه هزینه داده‌شده تا اثرات مدیریت کفاشیان ها، تاج‌ها، بهاروند ها و طالقانی‌ها از فوتبال زدوده شود. فوتبالی ها چقدر باید از یک سوراخ گزیده شود؟ آیا برای این فوتبال باز هم باید تاج‌ها و کفاشیان ها بیایند و طالقانی‌ها و بهاروند ها را حاکم بکنند و آن‌ها بر اساس خواسته‌هایشان به استان‌ها عناوین مختلف از جمله قرار گرفتن در میان استان‌های برتر هدیه بدهند؟ بیایند در استان‌ها بگردند و سیاحت بکنند و به ریش هواداران فوتبالی‌ها بخندند؟

نه، دوران آن‌گونه رفتارها به پایان رسیده و پرونده افرادی چون کفاشیان ها و تاج ها در فوتبال مملکت بسته شده‌است و حالا نوبت هواداران دو آتشه و سینه چاکان دل‌سوخته آن‌ها فرا رسیده که در نقاط مختلف کشور کارنامه در زیر بغل، روانه منازلشان بشوند تا برای مدتی فوتبال این مملکت را از همه محبت‌ها، عنایت‌ها، خدمت ها  بزرگی‌شان بی‌نصیب فرمایند.

گفتم: راست گفتی، فوتبال کشور  به یک خانه‌تکانی نیاز دارد. خانخ تکانی که بتواند فوتبال این مملکت را از کنگر خورده های لنگر انداخته نجات بدهد. ان شااله.