1

فضول باشی وسایه شوم

فضول باشی خیلی خوشحال بود. از شادی در پوست نمی گنجید، خنده از روی لب هایش محو نمی شد، همه اش می گفت: جانم و ای جانم، نمردیم و سایه شوم ورزش اردبیل را شناختیم، عامل بدبختی ورزش و برخی از رشته های ورزشی چون فوتبال معرفی شد، چقدر بی تفاوت بودیم و در این سال ها در آستین خود دشمن پرورش می دادیم. باید کسانی را که با ترفند های مخصوص و شگردهای ناب، عملیات محیرالعقول و برنامه ریزی خاص سایه شوم ورزش اردبیل را شناسایی کردند، بوسید و مدال افتخار کاشف سال اردبیل را به آن ها اعطا کرد.

اگر از اطرافیان خجالت نمی کشید بعید نبود که از فرط شادمانی حرکات موزون نیز انجام بدهد، دور خودش می چرخید و مدام می گفت: “سایه شوم ورزش اردبیل اعدام باید گردد”، “سایه شوم فوتبال بیچاره باید گردد”.

گفتم: چه خبر است؟ چرا مثل لاستیک های پنجر دور برداشته ای؟ تو را تاکنون چنین سر حال ندیده بودم، ما را نیز بی نصیب نکن، در این فضای گرانی شب عید، جار و جنجال طرح صیانت و دعوای دسته جمعی در شمال استان باید اتفاق خیلی مهمی افتاده باشد که تو بشکن می زنی و سر از پا نمی شناسی؟

فضول باشی نفسی چاق می کند، دستی به سر و صورتش می کشد و همچون معرکه گیران نگاهی به اطراف می اندازد و می گوید: یعنی تو نمی دانی؟یعنی تو سایه شوم ورزش استان را نمی شناسی؟ یعنی پیام ها به تو نرسیده و تو این قدر بی خبر  از اوضاع و احوالی؟ باورش سخته، خودت را به کوچه علی چپ مزن و بیا بنشین و بگو که علت این نامگذاری و شوم بودن سایه ات در ورزش را بگو. حتما پشت پرده این نامگذاری حکمتی وجود دارد. این ها را بگو و حال امروز ما را کاملِ کامل بکن.

گفتم: افاضه می فرمایید. این طور که می گویید من سایه شوم ورزش اردبیل هستم و خیلی هم عالی. دست کسانی که این اصطلاح را به کار بردند، درد نکند. حداقل تو یکی را که سالی یک بار هم از ته دل نمی خندیدی این طور به وجد آورده اند. ولی اگر حوصله داری برای تو ابعاد مختلف این لقب سال را می توانم به طور خلاصه توضیح بدهم. خوب گوش کن و در وسط حرف هایم با پاهای بدون جوراب وارد نشو.

مگر در ورزش صاحب پست و مقام و میز و صندلی هستم و یا در فدراسیون‌ها به نام ما کرسی وجود دارد که سایه ما شوم باشد و مانع از پیشرفت کارها.

معمولاً سایه شوم مال کسانی است که در ورزش صاحب ‌منصب‌اند و قدر قدرت‌اند و زور دارند. سایه ما هرچقدر هم که بدشگون باشد و نامبارک، چون در امور اجرایی ورزش دخالتی نداشته و بر صندلی مدیریت رشته‌ها تکیه نزده‌ایم، اثرگذار نمی‌تواند باشد. وای از کسانی که در ورزش ما جولان می‌دهند و سایه شوم‌شان سال‌هاست بر آن حاکم بوده و دمار از روزگارش درآورده‌اند. سایه ما هرچقدر هم که شوم باشد، خیال آقایان راحت، در امور اجرایی هیچ‌وقت تأثیرگذار نخواهد بود.

ولی اگر بعد رسانه‌ای را در نظر بگیریم حق با آن ها می باشد. چرا که سایه ما بر سر آن‌هایی که در ورزش اقدامات غیرقانونی و خودمحورانه بکنند، گسترده‌است. کسانی که بیش‌از ده سال در این استان، مدرک تحصیلی کاردانی را به‌جای کارشناسی به کار گرفتند و یا 28 سال سن را به جای 35 سال سن  قرار دادند و یا شرط دارا بودن پنج سال سابقه مدیریت را برای کسانی که حتی یک کلاس درس را اداره نکرده بودند، مباح شمردند و یا استعلام برخی از اعضای هیئت‌رئیسه را بر خلاف قانون در نظر نگرفتند، سایه رسانه ما را شوم که چه عرض کنم حتی بالاتر از آن باید قلمداد نمایند.

آن‌هایی که دوست دارند در ورزش استان خود ببرند و بدوزند وقتی با افشاگری‌ها و بیان واقعیت‌ها از طرف ما روبرو شوند، حق دارند سایه ما را شوم و بدیمن قلمداد بکنند. این گفته‌ها و این پیام‌ها نمی‌توانند در گستردگی این سایه شوم بر سر آن‌هایی که در ورزش قوانین را رعایت نکنند و یا حریم برخی از رشته‌ها را به حیاط‌خلوت تبدیل بکنند تأثیر داشته باشد. به شوم بودن سایه خود در راستای خدمت به ورزش و کنار زدن پرده‌های تزویر و ریا از چهره برخی مدعیان دروغین خدمت‌گزاری به ورزش افتخار می‌کنیم.

فضول باشی حرفم را قطع کرد و گفت: خوب است بدانی به تو منفعت طلب هم گفته اند.

گفتم:. راست می‌گویند، مگر مثل برخی‌ها از ورزش و سفره‌ی گسترده‌ی آن متنعم شده ایم که منفعت‌طلب باشیم؟ با هزینه بیت‌المال در خیابان‌های تایلند قدم زده‌ایم و یا از جیب بیت‌المال برای ما بلیط مسکو تهیه کرده‌اند و یا در اندیشه‌ی عزیمت به قطر می‌باشیم؟ و یا به بهانه جلسات مختلف، دوستان و سینه چاکان را همراه خود کرده و در شهرهایی چون اصفهان و مشهد به گشت و سیاحت پرداخته‌ایم؟ آیا امکانات دولتی در اختیار ماست که منفعت‌طلبی و سوء استفاده بکنیم؟ آیا زمین ورزشی و یا سالن سرپوشیده در اختیار داریم که به نزدیکان خود واگذار نماییم و به هر ترتیبی که می‌خواهیم عمل کنیم؟ از چه راهی باید در ورزش منفعت‌طلبی بکنیم؟ آیا از یک جای ورزش حق الزحمه نظارت، بازرسی و یا مأموریت گرفته‌ایم؟ آیا در فکر به قدرت رسیدن در هیئت های ورزشی و یا ادامه وضع موجود در مدیریت برخی از رشته‌ها هستیم ؟ آیا در فکر و اندیشه مهندسی کردن مجامع و اتهام زدن به این و آن می‌باشیم؟ آخر چگونه می‌توانیم در ورزشی که حتی یک چوب کبریت‌اش در اختیار ما نیست، منفعت‌طلبی بکنیم؟

خلاصه وقتی برخی از عزیزان در مقابل حرف حق کم می‌آورند، چاره‌ای جز پناه بردن به ریسمان پوسیده و دامن کلمات تاریخ گذشته ندارند ولی به قول قدیمی‌ها حرفی نزنیم که ”پیشمیش تویوغوندا گولمغی گلسین“. یاحق.

 

 




لیگ به اصطلاح برتر فوتبال و چند نکته

به مبارکی و سلامتی، لیگ به اصطلاح برتر استان آغاز شده است. زمان آغاز رقابت های لیگ برتر در استان از یک تاریخ مشخص پیروی نمی کند. گویا تابع اوضاع سوق‌الجیشی، موقعیت زمانی و مکانی، در عقرب نبودن قمر، انتخابات مختلف و بدی آب و هوا می باشد.

آغاز لیگ برتر در اسفندماه، انشااله که در راستای آماده کردن زمینه مساعد برای انتخابات هیئت فوتبال استان نباشد.

پیشرفت و  توسعه فوتبال در یک منطقه بدون مسابقات منظم، مرتب و قانونمدار امکان پذیر نمی باشد. امیدواریم برگزار کنندگان این لیگ، حداقل تصمیم بگیرند که امسال رقابت ها را بدون حاشیه و در چارچوب مقررات موجود برگزار بکنند.

هرچند که معتقدیم گوشی برای شنیدن برخی از پیشنهادات وجود ندارد اما بر حکم وظیفه، نکاتی را یادآوری می کنیم.

چگونگی حضور تیم ها

*مقررات در گام اول باید در ارتباط با چگونگی حضور تیم ها در لیگ برتر به مورد اجرا گذاشته می شد. تیم هایی که در لیگ برتر هستند حتما باید شرایط خاص و ویژه ای داشته باشند و چقدر زیبا می شود که کمیته برگزار کننده مسابقات، ویژگی ها و برخورداری هر یک از تیم ها از شریط حضور در لیگ برتر را اطلاع رسانی کرده و شفاف سازی نماید.

تجربه نشان داده است صدور مجوز برای تیم های محروم از حداقل امکانات، برای حضور در یک تورنمنت، نتیجه مطلوبی نداشته و بیشتر در میانه راه مسابقات، کناره گیری کرده و بدین ترتیب مسابقات، با حضور این قبیل تیم ها زیر سؤال می رود.

کمیته انضباطی

*در مسابقات فوتبال و فوتسال حضور کمیته انضباطی فعال در صحنه از ضروریات می باشد. هیئت فوتبال استان محبت کند و برگواری نماید و رئیس کمیته انضباطی و اعضای آن را جهت آشنایی تیم ها و رسانه ها به طور رسمی معرفی بکند.

اتفاقات و حوادثی که در هر رقابت روی می دهد تصمیم گیری و برخورد با کمیته انضباطی است و رئیس کمیته باید در قبال تصمیمات اتخاذ شده جوابگو باشد. پس معرفی وی به جامعه ورزش و فوتبال لازم است. آیا در فصل جاری رقابت ها این امر تحقق خواهد یافت؟ شما علاقه‌مندان امیدوار باشید، ما زیاد خوشبین نیستیم.

جدول رده بندی

*سال هاست که جدول رده بندی لیگ به اصطلاح برتر به معمای بزرگ آن تبدیل شده است. معمولا در هفته های اول و دوم به این کار اقدام می شود ولی به مرور، جدول به اسرار مگو تبدیل می شده و دسترسی به آن و اطلاع یافتن از حال و روز تیم ها به یک کار غیر ممکن تبدیل می شود.

اگر قصد و غرضی در کار نیست و اگر رسانه ها و دوستداران فوتبال را غریبه و نامحرم تشخیص ندهند و قرار گرفتن در جریان امور را حق مسلم مردم بدانند نیازی به محرمانه کردن جدول لیگ برتر فوتبال استان نیست.

اگر در فصل جاری و در پایان هر هفته به طور مرتب از طریق منابع اطلاع رسانی هیئت، این کار صورت نگیرد باید به مسائلی که در رابطه با عدم ارائه به موقع جدول رده بندی گفته می شود ایمان آورد و با شک و تردید به همه ادعاها نگاه کرد.

قانون و مقررات

*انتظار می رود که همه مقررات موجود و جاری در رقابت های لیگ فوتبال در سطح کشور در استان اردبیل نیز جاری و ساری گردد. دیگر شاهد نباشیم که تصمیم گیری در اتفاق روی داده در هفته اول به پایان لیگ موکول گردد. مسابقات عقب افتاده به هر دلیل و علتی باید به موقع برگزار گردد. از نظر تعداد بازی های انجام یافته، فاصله عمیق بین تیم ها ایجاد نشود و به طور کلی قانون و عرف موجود در دستور کار قرار گیرد و بدین وسیله به همه اما و اگرها و احیانا حرف و حدیث های در ارتباط با جانبداری از برخی ها پایان داده شود.

امانتداری

*و در نهایت در هر رویدادی اگر قانون و نقررات حرف اول و آخر را بزند، هیچ مشکلی بر سر راه آن نمی تواند قد علم بکند. آن هایی که در برگزاری رقابت ها فوتبال با هر عنوان و منصبی که دخالت داشته باشند امانت دار محسوب می شوند. اگر در حفظ امانت و رفتار بی طرفانه همت نکنند و در قبال هر حرکت غیرقانونی موضع گیری نکرده و از ترس از دست دادن موقعیت سکوت اختیار بکنند، بدانند و بدانیم که در حفظ امانت کوتاهی کرده و باید فردای قیامت در پیشگاه احدیت و دادگاه عدل الهی پاسخگو باشند. در آن دادگاه اساسنامه و آئین نامه و تفسیر به رأی چاره ساز نخواهد بود. از آن لحظه ها بترسیم و در دنیای ورزش و فوتبال حق را به حقدار برسانیم.

بدون شک با گذشت زمان و تا پایان دور رفت می توان قضاوت کرد که آیا درب فوتبال و لیگ به اصطلاح برتر بر پاشنه قبلی می چرخد و یا تحولاتی در جهت بهبود کیفیت و حفظ بی طرفی انجام گرفته است.

 

 




فوتبال اردبیل؛ مدیون هوشنگ چمن‌آرا

فوتبال اردبیل چهره‌های بزرگ و تأثیرگذار داشته‌است. چهره‌هایی که خدماتشان به ورزش و فوتبال، چون روز، روشن و مشخص است. بزرگانی که صادقانه سال ها هرآنچه در توان داشتند، دوندگی کردند و برای موفقیت فوتبال لحظه‌ای درنگ و کوتاهی ننمودند. افرادی که منافع فوتبال و حیثیت و سابقه خود را با یک ساعت تدریس و یا یک حکم و موقعیت کذائی عوض نکردند. آن‌هایی که از کنار فوتبال دیناری متنعم نشدند و از خرجی و هزینه زن و بچه‌ها هم زدند و برای فوتبال مایه گذاشتند. انسان‌های وارسته و عاشقی که خیانت به فوتبال و سوءاستفاده از آن در فکرشان جایی نداشت. مردانی که به همه درس صداقت، راست‌گویی و عشق واقعی به فوتبال می‌دادند. دل بستگانی که با فوتبال و یاد آن نفس می‌کشیدند و آن را پلی برای رسیدن به اهداف دنیوی و مالی قرار نمی دادند. افرادی که ششدانگ در خدمت فوتبال قرار می گرفتند و برای موفقیتش از ته دل و با تمام وجود هورا می‌کشیدند. از این دسته مردان نیک روزگار در فوتبال، مرحوم هوشنگ چمن‌آرا را می توان نام برد.

مردی بزرگ و زحمت‌کشی تمام‌عیار و فوتبالیستی توانا و مدیر فوتبالی کار بلد و خدمتگزاری به معنی واقعی. نام هوشنگ چمن‌آرا چون نگینی بر تارک فوتبال اردبیل می‌درخشد و یاد و نامش تا ابد زینت‌بخش صفحات تاریخ این ورزش پرطرفدار خواهد بود.

هوشنگ و خدمات وی هیچ‌وقت از یاد علاقه‌مندان واقعی فوتبال اردبیل فراموش نخواهد شد. عظمت کار هوشنگ در فوتبال و خدمت بی‌منت وی به ورزش، چیزی نیست که با یک یا چند مطلب مشخص و روشن گردد. باید در سال هایی که هوشنگ برای فوتبال اردبیل عرق می‌ریخت و برنامه‌ریزی می‌کرد از نزدیک مشاهده می‌شد. آن‌هایی که از راه نرسیده صاحب فوتبال اردبیل شده‌اند، چگونه می‌توانند در مورد هوشنگ و خدمات وی اظهارنظر نمایند؟ کسانی که هوشنگ ها را دیده‌اند و صداقت آن‌ها را مشاهده کرده‌اند، این روزها چگونه به خود اجازه می‌دهند که چشم بر روی واقعیت‌ها ببندند و به اندک دینار و ریال و پست و مقام و دوره‌ای، فوتبال اردبیل را در زیر چکمه‌های منفعت‌پرستی پایمال بکنند و آنگاه، کار را به‌جایی برسانند که خود را خادم و دیگران را خائن قلمداد نمایند.

تعصب مرحوم هوشنگ چمن‌آرا به فوتبال در نوع خود بی‌نظیر بود. در آن سال‌هایی که جام عقاب را برگزار می‌کرد و چه در ایامی که به‌عنوان بازیکن و مربی در خدمت تیم عقاب بود و چه در آن روزگارانی که مسئولیت حفظ و نگهداری از تنها زمین چمن اردبیل را برعهده داشت، لحظه‌ای کم‌فروش ننمود و به منافع فوتبال پشت نکرد.

روحش شاد و یادش گرامی باد. وظیفه همه پیشکسوتان و علاقه‌مندان به فوتبال است که به هر وسیله ممکن در زنده نگاه‌داشتن یاد و خاطره بزرگانی چون هوشنگ چمن‌آرا تلاش بکنند و در منزوی کردن آن‌هایی که بر خلاف منافع فوتبال اردبیل گام برمی‌دارند از هیچ کوششی دریغ ننمایند.

 




بی صاحبی فوتبال شهر اردبیل

به هفته‌های پایانی سال ۱۴۰۰ نزدیک می‌شویم. رسم است که در آستانه پایان سال، ارگان‌ها و نهادهای مختلف به ارائه عملکرد یک‌ساله خود اقدام می‌کنند. با این کار به افکار عمومی احترام گذاشته و آن‌ها را محرم تلقی می‌کنند. از کارهای خوب، زیربنایی و مفید به حال جامعه تعریف و تمجید می‌کنند و از کمبودها، نارسایی‌ها و مشکلات موجود سخن می‌گویند.

انتظار می‌رود که مسئولین ورزش و فوتبال شهرستان اردبیل در آستانه سال نو بیایند و از برنامه‌هایی که در سال ۱۴۰۰ به مورد اجرا گذاشته اند، سخن بگویند و نتایج دوراندیشی ها و تلاش‌های خود را ترسیم نمایند و صادقانه هر آنچه در یک‌سال گذشته بر فوتبال ما گذشته را بیان بکنند.

جو حاکم در جامعه می‌گوید که فوتبال اردبیل در حال حاضر هنرش شکستن دل دوستان و هموار کردن راه پیروزی حریفان است. اگر چنین نیست چرا به دامن کلی سخن گفتن پناه می‌بریم و از بیان جزئیات هراسان می‌شویم.

در این ارتباط به یک مثال ساده بسنده می‌کنیم. در رقابت‌های لیگ به‌اصطلاح برتر فوتبال استان، نمایندگان فوتبال اردبیل در پایین جدول رده‌بندی هفت تیمی قرار گرفتند. این نتیجه حاصل کدام حمایت ها، پشتیبانی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها می باشد؟ براساس عرف و مقررات حاکم بر رقابت های لیگ، نمایندگان فوتبال اردبیل در لیگ به‌اصطلاح برتر استان با حضور در کدام رقابت‌های باشگاهی به رتبه‌های برتر دست‌یافته و به‌عنوان نماینده فوتبال اردبیل به هیئت استان معرفی شده‌اند؟ هیئت استان براساس کدام مجوز و معرفی صادرشده از هیئت فوتبال و اداره ورزش شهرستان با حضور این تیم‌ها در لیگ برتر موافقت کرده‌است؟

برخی از عزیزان وقتی قافیه را تنگ می‌بینند سریع مصاحبه می‌کنند و از آمارها بدون اشاره به نتایج سخن می‌گویند و یا فورا به برگزاری جلسه و انتشار خبر آن به‌صورت گسترده توسط نمک پرورده‌ها اقدام می‌کنند و یا برای ارائه رزومه بدون توجه به این‌که آیا حایز شرایط از نظر سنی و یا… برای داوری هستند یا نه، لباس داوری بر تن می کنند و می‌خواهند به‌نحوی بر کم‌کاری‌ها سرپوش بگذارند.

آیا نمی‌توان قهرمانان رده‌های مختلف رقابت‌های باشگاهی اردبیل در فصل جاری را معرفی کرد؟ این‌که چه تیم‌هایی باید از طرف شهر اردبیل در فصل آینده در رقابت‌های استانی حضور پیدا بکنند محرمانه و سری که نمی‌تواند باشد؟

اگر هیئت شهرستان به این کار تن نمی‌دهد و آن را محرمانه تلقی می‌کند اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل و به‌خصوص رئیس فوتبالی آن بگوید که کارنامه هیئت فوتبال‌اش در مورد برگزاری رقابت‌های باشگاهی در فصل جاری و یا فصل گذشته چگونه بوده‌است؟

مثل معروفی است که می‌گوید: “سنگ مفت گنجشک مفت”. دور از راه‌ و رسم اطلاع‌رسانی است که به‌راحتی تعدادی عدد را پش سر هم‌ردیف کرده و بدون پرداختن به نتایج از تعداد تیم‌های فوتبال شهر اردبیل در رقابت‌های مختلف استانی و کشوری سخن بگوییم.

بدون‌شک عزیزان مسئول بهتر از همه می‌دانند که روسفید شدن آن‌ها در ارائه عملکرد، نه کمیت و به‌عبارتی نه آمار و ارقام کلی بلکه نتایج کسب‌شده و موفقیت‌های به دست‌آمده می‌باشد. رو راست بودن با مردم و جامعه ورزش، عاملی مهم برای بالا بردن میزان اعتماد مردم به تشکیلات ورزشی می‌باشد.

دراین‌میان چه کسانی مقصر هستند؟ مربیان زحمت‌کشی که در طول سال خون‌دل می‌خورند و با حرص‌وجوش روزگار می‌گذرانند یا مقصر کار و بار حاکم بر فوتبال می باشد؟

به‌نظر می‌رسد که مقصر اصلی در این راه بی صاحبی فوتبال است. مقصر آن هایی هستند که با رفتارها و سیاست‌ها، تیشه بر ریشه فوتبال می‌زنند و با سوق دادن آن به سمت سکوت و تعطیل کردن رقابت‌های باشگاهی، روش‌های دیگری را برای جلوگیری از به خطر افتادن موقعیت و ریاست به کار می‌بندند.

وقتی نفس های آخر فوتبال شهر اردبیل به گوش می‌رسد، دل آدمی به درد می‌آید. بیان این واقعیت‌ها دشمنی با هیچ فرد و عزیزی نیست. همین امروز اقدام شایسته‌ای برای کاستن از دردها و محنت‌های فوتبال شهر اردبیل بکنید و بدانید که مورد حمایت قرار می‌گیرید و برای ادامه راه از پشتیبانی فوتبالی‌ها برخوردار شوید. مسلم است چنانچه بر ادامه روش فعلی اصرار شود، از انتقادها و بیان دردهای فوتبال نباید کسی دلگیر شده و برای مقابله با منتقدان در اتاق‌های فکر به‌دنبال روش‌های منسوخ و تاریخ گذشته باشند. ان‌شاءالله.

 




فوتبال شهر اردبیل و ناله دلسوزان

با پایان یافتن مهلت قانونی ریاست بر هیئت فوتبال استان و ثبت‌نام نامزدها، حرف و حدیث درباره فوتبال بیشتر شده و علاقه‌مندان به آن، مطالب متعددی را  مطرح می‌کنند. همچنین برگزاری مجمع هر چه عقب می‌افتد با توجه به حال‌وروز فوتبال منطقه، در زوایا و عرصه‌های فعالیت آن حرف‌های تازه‌ای بیان می‌شود. متأسفانه شعار دادن و دست زدن به برخی اقدامات چندش‌آور رواج پیدا می‌کند و بازار بحث و نوشته و حرف داغ می‌شود.

در آشفته‌بازاری که حاکم می‌شود در میان همه حرف‌ها و حدیث‌هایی که هر روز به گوش می‌رسد هم “حرف حساب” یافت می‌شود و هم “حرف ناحساب”. می‌توان دلسوزان را دید که نگران فوتبال هستند و اگر کاری می‌کنند و یا مطلبی می‌نویسند و یا دست به اقدامی می‌زنند از روی اخلاص و صداقت بوده و در کنار آن‌ها عده‌ای هستندکه به‌دنبال منافع خود بوده و فوتبال و پرسه‌زدن در اطراف آن را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف غیر فوتبالی به حساب می‌آورند.

حرف‌هایی که این روزها در مورد فوتبال شهرستان اردبیل به گوش می‌رسد بیشتر در مورد عمده‌ترین وظایف هیئت‌های شهرستانی فوتبال می‌باشد. هر کس و هر فردی که خود را در مورد فوتبال و ورزش، صاحب‌نظر می‌داند به‌اندازه‌ی توان و وسعت بینش خود در این ارتباط، موضوعی مطرح ساخته و گرد و خاکی به راه می‌اندازد.

وضعیت فوتبال شهر اردبیل و چگونگی رفتار دست‌اندرکاران فوتبال شهر و به‌خصوص موضع‌گیری و اقدام مسئولین ورزش همواره مورد سؤال بوده‌است. البته قابل‌قبول است که شهر اردبیل با توجه به وضعیت حال حاضر با فوتبالی پرنقص و اشکال و قابل انتقاد روبرو باشد.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که ورزش و فوتبال شهر ما با آن مواجه است عدم پیگیری مسئولین رده‌بالای منطقه از وضعیت حاکم بر آن می‌باشد. دیده شده‌است که هر کسی با شعار خدمت به فوتبال مسئولیتی را پذیرفته، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، ساز خودش را به رسم انجام مسئولیت کوک کرده‌است. نتیجه بی‌توجهی مسئولین به این منجر می‌شود که در سطح شهر بساط مسابقه قهرمانی فوتبال برچیده می‌شود و از این رقابت‌ها فقط اسمی‌بر زبان‌ها و یادی در خاطره‌ها باقی می‌ماند.

امروز ناله دلسوزان و خیرخواهان از این‌که می‌بینند فوتبال شهر اردبیل به‌آسانی مورد کم‌محبتی و بی‌توجهی قرار می‌گیرد بلند است و البته به‌جز وابستگان رأس قدرت ورزش و فوتبال، همه متفق‌القول هستند که این فوتبال همانی نیست که قرار بوده باشد. وقتی می‌گویند روند موجود همانی نیست که فوتبال ما را به سر منزل مقصود برساند و به آن هویت ببخشد، حرف بدی زده نمی شود.

افکار عمومی به چه دلیلی در جریان قرار نمی‌گیرد و دلایل متوقف شدن فعالیت‌های رقابتی در فوتبال شهر اردبیل به اطلاع عموم رسانده نمی‌شود؟ آیا قرار نیست آن‌هایی که در ورزش و فوتبال شهر اردبیل صاحب عنوان و مقام هستند به وظایف خود عمل نمایند؟ در کدام بند و ماده وظایف در نظر گرفته‌شده برای مسئول ورزش و فوتبال شهر آمده‌است که در ارتباط با فوتبال روزمرگی پیشه بکنند و توجیه‌گر وضع موجود بوده و در همه حال به‌دنبال بهانه جور کردن و موجه جلوه دادن وضع موجود باشند.

به‌نظر می‌رسد که در فوتبال ماف حاشیه‌ها بر متن سایه افکنده‌است. احساس می‌شود که در این فوتبال، حرکتی سازنده و با برنامه برای ممانعت از کشیده شدن آن به بیراهه وجود ندارد. ناخالصی و عدم صداقت لازم تک‌روی‌ها، توجیه کردن‌ها، رفیق‌بازی ها و رودربایستی‌ها با مسلط شدن بر کار و بار فوتبال آن را به بیراهه می‌کشد و موقعیتش را هر روز بدتر از دیروز کرده و زمینه بسته شدن پرونده‌اش را فراهم می‌کند.

برخی‌ها حریم مدیریت و ریاست و فرمان‌روایی خود را ورود ممنوع به حساب می‌آورند و با هر انتقادی می‌خواهند از روش تهاجمی و استفاده از تعداد محدودی افراد به‌اصطلاح دوستان وفادار در حمله به منتقدین پیش‌قدم بشوند. پذیرفتن واقعیت‌ها نقطه بسیار مثبت برای یک مدیر ورزشی محسوب می‌شود. در شهر اردبیل در سال‌های اخیر رقابت‌های باشگاهی فوتبال انجام نشده‌است، اگر این ادعا واقعیت دارد پذیرفتن آن بسیار بهتر از آن است که عده‌ای را مأمور تخریب منتقدان بکنند و از این راه برای ادامه قدرت و تکیه ‌بر صندلی مدیریت امیدوار بشوند.

اگر مسابقاتی انجام‌شده به‌صراحت بگویید و اگر نه در کمال صداقت به‌علت این کار بپردازید. هیئت استان و اداره ورزش اردبیل بگویند که چرا و به چه دلیل از کنار این امر بی‌تفاوت عبور کرده و برای دفاع از حق فوتبال شهر اردبیل اقدامی نکرده اند؟ آیا این سؤال و طرح مشکل فوتبال اردبیل خیانت است و تعطیل کردن رقابت‌های باشگاهی و دل بستن به فعالیت عده‌ای علاقمند و عاشق در برخی از تیم‌ها خدمت می‌باشد ؟

تاریخ در مورد آن‌هایی که صاحب کرسی و قدرت بوده‌اند و از آن برای بهبود اوضاع استفاده نکرده و با سکوت در مقابل تخریب‌ها و ناملایمات، رفتارهای ضد فوتبالی را تایید کرده‌اند، قضاوت خواهد کرد. عنوان‌ها، منصب‌ها، شغل‌ها، دوستان و آشنایان فردای قیامت برای ما کاری انجام نخواهند داد. برگشت از راهی که منتهی به سرافکندگی و شرمندگی است می‌تواند تا حدودی بی‌برنامگی‌های گذشته‌ها را جبران نماید.

 




فوتبال کثیف

راز محبوبیت فوتبال در بین رشته‌های ورزشی چیزی جز جذاب بودن آن نیست . یک مسابقه فوتبال، قادر است میلیون‌ها علاقه‌مند را در پای گیرنده‌های تلویزیونی میخ‌کوب کند، لحظه‌های خوبی رقم بزند و اوقات فراغت‌شان را پر نماید.

اگر فوتبال، پاک و به‌دور از زشتی‌ها و پلشتی‌ها باشد، می‌تواند در رسیدن به هدفی که برای آن ترسیم‌شده، موفق‌تر عمل نماید.

فوتبال سالم می‌تواند فضا را حالتی دیگر ببخشد و تنفس در آن را روح بخش تر بکند، فوتبال سالم قادر است برای همه کسانی که در ارتباط با آن هستند، تأثیرات بسیار مثبت و ماندگاری داشته باشد. فوتبال سالم، هر فرد آلوده‌ای را که در ارتباط با آن باشد، پاکش می‌کند و به سوی سعادت و سربلندی رهنمون می‌سازد.

فوتبال اگر کثیف باشد به‌جای تربیت انسان‌ها و اصلاح آن‌ها به غول بی‌شاخ و دمی تبدیل می‌شود که می‌تواند منشأ بدی‌ها و حرکت‌های ناشایست و رفتارهای زننده در جامعه باشد، به ارزش‌ها آسیب برساند و به نابود کردن شرف انسانی همت بگمارد.

فوتبال اگر از مسیر صحیح و اصلی‌اش منحرف گردد، محیط را مسموم می‌کند و کار را تا آن‌جا می‌رساند که دیگر هیچ اقدامی و هیچ مدیر و کاردانی قادر به ترمیم نقاط آسیب‌دیده نشده و وضع آن هر روز بدتر از روز گذشته‌اش می‌شود.

فوتبال آمده بود که دوا باشد نه این‌که خود به قاتلی برای خوبی‌ها و ارزش‌ها تبدیل بشود. چاپلوسی ها، خودمحوری‌ها، تهمت‌ها، نامردی‌ها، حرمت‌شکنی‌ها، بی‌صداقتی ها، نامهربانی‌ها و بدکرداری های دیده‌شده در عرصه فوتبال، نتیجه فوتبال ناپاکی است که با ندانم‌کاری‌های عده‌ای قدرت‌طلب و منفعت‌ پرست به جامعه تحمیل می‌شود.

فوتبالی که پایه‌های آن بر دروغ، ریا، تزویر و آمارسازی استوار باشد آن را به دردی بی‌درمان و لاعلاج تبدیل می کند.

آن‌هایی که برای پاسخ به نفس و  جواب‌گویی به عقده‌های برجای‌مانده از ناکامی‌ها و یا برای ماندن در قدرت و در رأس فوتبال، خوبی‌ها را قربانی می‌کنند و زمینه روی‌گردانی مردم از آن را فراهم می‌نمایند، خائنینی هستند که حق الناس پایمال می‌کنند و به آینده یک شهر و استان و مملکت آسیب می‌رسانند.

افرادی که با عملکردشان هواداران و علاقه‌مندان فوتبال را به ستوه می‌آورند و وابسته‌های آن را به عذابی الیم و دردی جانکاه گرفتار می‌کنند، باید هرچه زودتر به خود آیند و از ادامه‌ی راهی که در پیش گرفته‌اند، منصرف بشوند. فوتبال حق‌الناس است، ضربه به فوتبال یعنی پایمال کردن حق‌الناس. دردآور است که چون کبک سر را در زیر برف پنهان کنیم و به‌خاطر دنیا و چند روز یکه‌تازی در عرصه ورزش، هر رفتار زشت خود را لاپوشانی نماییم و گنجشک را رنگ‌کرده به‌جای قناری بفروشیم.

 

 




حاکمیت قانون؛ هیئت های استانی در صف انتظار

هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال با اقدام انقلابی، بر ضرورت حاکمیت قانون در ورزش و به خصوص فوتبال تأکید کرد و با رأی به عزل رئیس فدراسیون، امید به اجرای قانون و خداحافظی با رابطه‌ها و بازی‌های پشت‌پرده را افزایش داد.

این‌که در اردیبهشت‌ماه سال آینده مجمع عمومی چه رأیی در مورد عزیزی خادم صادر می‌کند به جای خود قابل احترام است ولی همین‌که هیئت‌رئیسه تن به لابی‌ها و تلاش‌های خارج از چارچوب مقررات نداد و با رأی انقلابی بر اجرای قانون و ممانعت از هرگونه خودمحوری و باندبازی مهر تأیید زد، خود نقطه عطفی در مدیریت ورزشی و به خصوص فوتبال کشور محسوب می‌شود.

در چند روز اخیر حرکت‌های زیادی برای تأثیرگذاری بر رأی اعضای هیئت‌رئیسه انجام پذیرفت، جلسات مختلف برگزار شد و رایزنی ها و من بمیرم و تو بمیری های چشمگیری در پشت صحنه ردوبدل گردید ولی جایی‌که مجموعه‌ای تصمیم‌گیر، قانون و اجرای کامل آن را در نظر بگیرند، کاری می‌شود کارستان. کاری که رضایت جامعه را به دنبال داشته و می‌تواند لرزه بر اندام کسانی بیاندازد که سال‌ها در امور فوتبال و مدیریت آن بی‌قانونی پیشه کرده و به هیچ اندرز و درخواستی اهمیت نداده‌اند.

رفتار مناسب و تصمیم عقلانی هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال درس بزرگی است برای کسانی که فوتبال برخی استان‌ها را در ید قدرت و اختیار گرفته و سال‌ها سلیقه‌ای و براساس تشخیص خود اقدام کرده‌اند. عزل عزیزی خادم جرقه‌ای است که می‌تواند آشفتگی حاصل از سال‌ها بی‌توجهی در فوتبال برخی از مناطق کشور را به پایان برساند و برای قانون و اجرای آن در همه زمینه‌های فوتبال تأثیربگذارد.

امروز دو نائب‌رئیس غیرقانونی رئیس فدراسیون اجازه حضور در جلسه هیئت‌رئیسه را پیدا نکردند و مجبور به ترک جلسه شدند. وقتی وسیله اندازه‌گیری و یا معیار تصمیم، قانون باشد جای هیچ‌گونه شک‌وتردید در روند امور باقی نمی‌گذارد و دو نائب‌رئیس فدراسیون براساس بندها و تبصره‌های اساسنامه فدراسیون نمی‌توانستند در مجمع حضور پیدا بکنند و علی‌رغم این‌که به جلسه آمدند، درنهایت به قانون تن دادند و از آن خارج شدند.

حال عزیزانی که بیش‌از هشت سال بر استفاده از دبیر و نایب‌رئیس بانوان به‌طور غیرقانونی اصرار کرده‌اند نباید پاسخ‌گو باشند؟ نباید تاوان کار غیرقانونی و بی‌توجهی به موارد تصریح‌شده در اساسنامه هیئت های استانی را بدهند؟

به‌نظر می‌رسد در فوتبال کشور دیگر دوران باندبازی‌ها و خودمحوری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواه و به‌کارگیری دوستان و آشنایان بدون توجه به قانون و مقررات گذشته‌است. کسانی که سال‌ها فوتبال و قوانین آن را در پوششی از خودمحوری‌ها قرار داده‌اند با وضعیت به‌وجودآمده آیا بازهم به رفتارهایشان ادامه خواهند داد؟

گذشت زمان و موضع‌گیری دوستداران و علاقه‌مندان واقعی فوتبال می‌تواند بیشتر چهره قانون‌شکنان را معرفی نماید.

 

 




زهر هلاهلی بنام فوتبال

اولی: عده‌ای زیبایی‌های ورزش و فوتبال را زهر هلاهل کرده‌اند به کاممان.

دومی: مگر خبری است؟ اصلا فوتبالی وجود دارد که اذیت‌مان بکند؟

اولی: انتخابات هیئت‌های ورزشی به‌جای این‌که دوای دردهایمان باشد، خود به دردی بزرگ تبدیل شده‌اند.

دومی: سنت مذمومی که کاندیداها از ماه‌ها قبل‌از مجمع با قشون‌کشی و متلک اندازی و شعارهای آن‌چنانی به قصد فریب افکار عمومی وارد صحنه می‌شوند، آزاردهنده است.

اولی: کاش کار به این‌جا ختم می‌شد. تازگی‌ها پا را فراتر از آنچه تصور بشود، گذاشته‌اند و مرزهای اخلاق را درنوردیده و به طرفداری از فوتبال، آبروی هر چه فوتباله برده‌اند.

دومی: برخی‌ها آتش‌بیار معرکه‌اند چرا که نان خود را در فوتبال و تنور اختلافات پخت می‌کنند.

اولی: ای‌کاش قال قضیه انتخابات هیئت فوتبال را هرچه زودتر بکنند تا پیش‌از این فضای مجازی شاهد بداخلاقی‌های ناشی از هواداری و یا مخالفت با کاندیداها نباشد.

دومی: چه چیزی موجبات ناراحتی تو را فراهم کرده و به چه دلیلی این‌قدر از کاندیداها و  هواداران‌شان دلگیری؟

اولی: گاهی‌وقت‌ها در قالب صفحات جعلی، حرف‌هایی زده می‌شود که برخورد با عاملین این رفتارها ضروری است.

دومی: شکایت بکنند و پلیس فتا و دادگستری را در جریان بگذارند.

اولی: چند روز پیش در یک پستی دیدم که مخالفان‌شان را به داشتن پدرانی عقیم متهم کرده و چنین دیوارهای شرم و حیا را ویران نموده و بی‌اخلاقی را به حد اعلا رسانده بودند.

دومی: چه زیبا می‌شود که پلیس فتا، عاملان چنین حرکت‌های گستاخانه را دستگیر بکنند و کسانی را که بی‌دلیل سیل اتهامات را به سوی عده‌ای دیگر روانه می‌کنند به دست قانون بسپارند.

اولی: حالا این آقایان با شعار خدمت به فوتبال گام به صحنه گذاشته‌اند. اصرار برای رسیدن به ریاست و یا پافشاری برای از دست ندادن آن، موجب چنین رفتارهای چندش‌آور می‌شود و حالی برای علاقه‌مندان به فوتبال باقی نمی‌گذارد.

دومی: آیا ریاست بر هیئتی که دستش خالی و رویش سیاه است، ارزش پایمال کردن اصول انسانیت، مردانگی و جوانمردی و آلوده کردن فضای ورزش و فوتبال را دارد؟ چرا در فوتبال ما ارزش‌ها رنگ‌باخته و حرکت‌های شرم‌آور و دروغ و دروغ‌گویی از رونق بیشتری برخوردار شده‌است؟

 




فوتبال و جنگ لفظی در فضای مجازی

چند روزی است که فضای مجازی به صحنه‌ای برای خالی کردن عقده‌ها و طرفداری‌های بی‌حساب و کتاب و حملات گسترده و به نوعی آشفتگی با درصد بسیار بالا در مورد انتخابات هیئت فوتبال استان تبدیل‌شده است.

فوتبالیست‌های دهه هفتاد و هشتاد در اینستاگرام کمپینی با عنوان نه به نوتاش راه انداخته‌اند. این افراد که در میان‌شان چهره‌های معروف فوتبالی دیده می‌شوند با تهیه کلیپ‌های 30 ثانیه‌ای با عنوان “نه به نوتاش” مخالفت خود را با عملکرد ده‌ساله صمد نوتاش رئیس هیئت فوتبال استان اعلام کرده و می‌گویند که ادامه مدیریت وی به نفع فوتبال استان نبوده و اگر بار دیگر اعضای مجمع به او رأی دهند تا سال 1404فاتحه فوتبال منطقه خوانده می شود و وضعیت این رشته پرطرف‌دار از این که این روزها به آن دچار است بد و بدتر خواهد شد.

از طرف دیگر طرفداران رئیس هیئت فوتبال نیز بیکار ننشسته‌اند و در مقام مقابله، صفحاتی با عنوان فوتبال نیوز اردبیل و یا ورزش پارس‌آباد راه انداخته و برای حمایت تمام‌قد از صمد نوتاش کمر همت بسته‌اند. به‌نظر می‌رسد این گروه در حمایت خود از رئیس هیئت، افراطی عمل کرده و حتی به او لقب معمار فوتبال اردبیل داده و خدمات وی ر در طول تاریخ فوتبال منطقه استثنایی و بدون رقیب تلقی می‌کنند.

مخالفان نوتاش برای‌اینکه مخالفت خود با ادامه مسئولیت وی را به گوش مسئولین و فوتبالی‌ها برسانند از صفحه‌ای به نام اردبیل توپچیلاری استفاده می‌کنند. مدیر این صفحه یکی از فوتبالیست‌های سال‌های نه‌چندان دور به نام “میثم رشیدی” است. این صفحه تا یک ماه قبل اخبار مربوط به فوتبال منطقه و عکس های قدیمی و خاطره‌انگیز از فوتبالیست‌ها و اماکن ورزشی را منتشر می کرد ولی از روزی‌که صلاحیت مدیریتی کاندیداهای هیئت فوتبال به‌طور رسمی اعلام شد این صفحه به پایگاهی برای مخالفت با برنامه‌های هیئت فوتبال و کاندیداتوری صمد نوتاش تبدیل شد. فعالان در این صفحه کاملاً شناخته شده‌اند و همه پیام‌ها با نام اصلی اعضای صفحه منتشر می‌شود.

مشخص بودن گردانندگان صفحه اردبیل توپچیلاری و انتشار پیام فوتبالیست‌ها با عکس و تصویر واقعی، موجب شده‌است که در این صفحه پیام‌های خارج از چهارچوب اخلاق ورزشی کمتر منتشر بشود. این امرنقطه قوتی برای این صفحه هست.

طرف‌ارانی که برای حمایت از رئیس هیائت فوتبال استان در اینستاگرام فعال هستند معمولاً با عناوین جعلی نسبت به‌راه‌اندازی آن اقدام کرده‌اند. ناشناخته بودن آن‌ها و فرصت حملات تند و در برخی موارد حرمت شکنانه را فراهم می‌کند. در این صفحه گاهی استفاده از برخی کلمات و جملات، صحنه‌های زشت و زننده خلق کرده و موجبات رنجش جمعی از اهالی فوتبال را فراهم می‌کند.

نکته‌ای قابل تأمل در جنگ لفظی ایجاد شده بین دو گروه یادشده و فعالیت توهین‌آمیز صفحات منتسب به هواداران رئیس هیئت استان، بی‌تفاوتی صمد نوتاش به هتک حرمت مخالفان توسط هواداران‌اش می‌باشد. انتظار می‌رود وی از هواداران‌ش بخواهد تا در چارچوب اصول اخلاق ورزشی حرکت بکنند و از بکار بردن الفاظ رکیک و چندش‌آور خودداری نمایند.

رفتارهای هر دو طرف قضیه به ‌جز حاکم کردن فضای بی‌اعتمادی در بین کاربران فضای مجازی نفع دیگری برای آن‌ها نمی‌تواند به دنبال داشته باشد. در شرایطی که فوتبال اردبیل زخم خورده است و حال و روز مناسبی ندارد، اقدام خصومت آمیز کسانی که خود را منتسب به این جمع می دانند، تأسف آور می شود. مدیریت بر فوتبال تا به آن حد با ارزش و قابل توجه نیست که برای رسیدن به آن، انسانیت را لگدمال بکنیم و در جاده بی تقوائی به سرعت حرکت نماییم.

 




دل نوشته فوتبالی، صادق باشیم

دوستی از نزدیکان مسئولین فوتبال استان، در تماسی گفت: “به چه دلیل بیشتر نوشته‌هایت در مورد فوتبال است و کمتر به دیگر رشته ها می‌پردازی؟ به‌عنوان یک ورزشی‌نویس باید از حق تمام رشته‌ها دفاع بکنی، پس چرا فقط به فوتبال اهمیت می‌دهی؟ این کار تو سؤال‌برانگیز می‌شود و شک و شبهه برجای می‌گذارد.”

به این رفیق‌ام گفتم: برادر عزیز بعد از نزدیک به پنجاه سال حضور در دنیای رسانه، باید بگویم که درگام اول حقیر یک فوتبال نویس است تا یک ورزشی‌نویس. کار اصلی من پرداختن به فوتبال است. چه کسی می‌تواند ادعا بکند که در مورد همه رشته‌های ورزشی اطلاعات کامل و وافی دارد؟ برادر، من اگر در یک موردی از اطلاعات کافی برخوردار نباشم، ورود نمی‌کنم. درمورد آن دسته از رشته‌های ورزشی که شناخت کافی ندارم، می‌توانم یک خبر بنویسم ولی تحلیل و یادداشت باید در مورد رشته‌ای باشد که از آن شناخت داشته باشم.

به او در ادامه گفتم: شک و تردیدی هم نداشته باش. با هیچ فرد و عزیزی، خدای‌ناکرده خصومت و دشمنی نداشته و شراکتی در مال و منال هم ندارم. خط‌قرمز همه کسانی که صادقانه به فوتبال فکر می‌کنند و به آن عشق می‌ورزند، فوتبال است و بس. هر فرد و هر مجموعه‌ای که به آن خدمت بکند، عزیز است و گرامی و هر احدی که در آن، علی‌رغم داشتن مسئولیت کوتاهی نماید و گنجشک رنگ‌کرده را به نام قناری به جامعه معرفی بکند، مورد سرزنش واقع می‌شود و باید جوابگو باشد.

این روزها عده‌ای بدجوری در تلاش هستند و به هر دری می‌زنند تا بلکه بتوانند به آنچه که می‌خواهند دست پیدا بکنند. یکی می‌خواهد رئیس بشود و دیگری دوست دارد رئیس باقی بماند. یکی دوست دارد مسئولیتی که در مجموعه فوتبال به دست‌آورده به هر قیمت و بهایی از دست ندهد و آن دیگری علاقه‌مند است که در جای او بنشیند و امر و نهی نماید. یکی عشق مطرح شدن و رسیدن به پست‌های حساس دارد و فوتبال را بهترین وسیله و مطمئن‌ترین نردبان تشخیص داده‌است و دیگری فوتبال را کم‌خرج‌ترین و آسان‌ترین راه برای معرفی شدن تلقی می‌کند و برای رسیدن به مسئولیتی در این حوزه برنامه‌ریزی کرده و وارد عرصه کارزار می‌گردد و یکی اجرای عدالت در فوتبال را نادیده می‌گیرد و صحنه آن را در اختیار خودی‌ها قرار می‌دهد و دیگری غصه فوتبال دارد و آرزوی رسیدن آن به اوج را در سر می‌پروراند.

نگارنده این سطور هم در وضعیتی است که جز فوتبال و سربلندی آن به چیز دیگری فکر نمی‌کند. نه هوای رئیس شدن در سر دارد و نه قانون اجازه آن را می‌دهد و نه از توان و قدرت کافی برای انجام‌ وظیفه بهره می‌برد. نه منافعی در فوتبال دارد و نه به‌دنبال مدرسه، آکادمی و تیم‌های یک‌شبه تشکیل‌شده و خرید و فروش امتیاز و یا به طور کلی دلالی در این صحنه است. اگر حرفی زده می‌شود و مطلبی بیان می‌گردد جز دلسوزی برای فوتبال چیز دیگری نیست. ناله آب از ناهمواری زمین است. مردانگی کنید و فوتبال را در مسیر درست و صحیح هدایت نمایید آن گاه خواهید دید که نمی‌توان روز روشن را شب نامید و خدمت را خیانت تلقی کرد.

هیچ‌چیز بی‌انگیزه و علت نیست. کسی ‌که روزهای خوش فوتبال اردبیل را دیده‌است باید هم از مشاهده وضع موجود فریاد بزند و بر سر و سینه بکوبد. بیان واقعیت‌ها را به دشمنی با یک مجموعه تلقی نکنید و به‌جای برطرف کردن مشکلات و صرف انرژی در مسیر اصلاح امور، توان خود را در توهین به دیگران و فرو ریختن دیوار حرمت‌ها به کار نگیرید.

هر کسی که در سطح جامعه، قبول مسئولیت نماید باید دلی به وسعت دریا در مقابل انتقادها و تفسیرها و نظرهای مختلف داشته باشد. در دنیای سیاست و در مسئولیت‌های بزرگ در جامعه جهت مقابله با منتقدین، گروه‌های مختلف ناشناس و آشنا تشکیل نمی‌شود، حرف ها را می‌شنوند و هر جا لازم باشد، پاسخ می‌دهند این سنت پسندیده متأسفانه در فوتبال فراموش‌شده و جای آن را مقابله با هزاران حرف و حدیث گرفته‌است. به جای تهمت زدن و حرف‌های بی‌پایه منتشر کردن، دلایل کافی ارائه کنیم و قضاوت نهایی را به مردم واگذار نماییم.

این امر برای هر دو طرف قضیه صادق است. منتقدین باید دلایل خود را در رد و یا تأیید یک موضوع به‌روشنی بیان کنند و طرف مقابل نیز به بند بند مشکلات بپردازند و از کلی‌گویی پرهیز نمایند.

یکی دو مثال در این رابطه می‌تواند در تشریح این بحث مساعدت بکند. بعد از رونمایی از کتاب :فوتبال اردبیل” و “خاطرات فوتبالی”، کانال تریبون آزاد مدعی شد که 20 میلیون تومان، اداره‌کل ورزش و جوانان به مؤلف کتاب هدیه داده‌است. این مطلب توسط یکی از چهره‌های شناخته‌شده و منتسب به برخی از حضرات به‌طور گسترده منتشر شد. هم اداره‌کل و هم مؤلف کتاب این ادعا را تکذیب کردند ولی تا به  ‌حال آقایان، نه مدرکی دال بر ادعای خود ارائه کرده‌اند و نه برای تکذیب و بیان هدف خود از انتشار آن اقدام نموده‌اند.

دومین مثال: بارها گفته‌شده که در هیئت فوتبال استان برخلاف اساسنامه 28 را با 35 مساوی تلقی می‌کنند. چه زیبا خواهد بود که دلیل این اقدام را بگویند و شفاف‌سازی بکنند.

کسانی که بی‌دلیل و به‌خاطر هواداری از یک فرد و یا یک مجموعه، تهمت می‌زنند و قدرت خود را به نمایش می‌گذارند و دیوارهای اعتماد را یکی پس‌از دیگری خراب می‌کنند از سیلی روزگار بترسند. آن ها در هر موقعیتی که باشند فرقی نخواهد کرد، رئیس باشند و یا مرئوس، منتقد باشند و یا مسئول. رفتار خارج از چارچوب و اصول اخلاقی نشان می‌دهد که هنوز باد به زخم آن‌ها نخورده است. از خداوند بزرگ بترسند و بی‌دلیل و به‌خاطر دنیا و حفظ موقعیت و مقام و یا رسیدن به میز و صندلی قدرت، حق را پایمال نکنند و با آبرو و حیثیت افراد بازی ننمایند.

همه مسئولین و دست‌اندرکاران و علاقه‌مندان به فوتبال باید طوری رفتار نمایند تا از خود نام نیک به یادگار بگذارند. با گذشت بیش‌از چهل سال هنوز هم وقتی اسمی از “حبیب نجفلو” به میان می‌آید به احترام‌اش به پا می‌خیزند و کلاه از سر برمی‌دارند. او را معمار بزرگ فوتبال اردبیل می‌دانند و برایش هورا می‌کشند و چنین است یاد کردن از دیگر خدمت‌گزاران فوتبال چون “مالک بابک”، محمود نوری، مسعود هوشمندی و…. پس برای ریاست و برای دیده شدن ها و برای چند صباحی چهره شدن به آینده جوانان منطقه آسیب نزنیم و منافع جمع را فدای خواسته‌های شخصی و هوای نفسانی نکنیم.

اجرای برنامه‌های پرمحتوا و حرکت رو به جلو فوتبال از اهمیت زیادی دارد. کسانی که با فوتبال زندگی کرده و با موفقیت آن خنده بر لبانشان نقش بسته و با شکست‌هایش گریه کرده‌اند منافع آن را با چیز دیگری معامله نمی‌کنند. ده‌ها عنوان دهان‌پرکن در فوتبال را فدای یک گام به جلو آن می کنند. اگر واقعاً توان و قصد خدمت به آن را نداریم، نه برای به دست آوردن مسئولیت‌اش تلاش بکنیم و نه برای استمرار ریاست‌ا‌ش بکوشیم. فوتبال حق‌الناس است و باید از ضربه زدن به آن واهمه داشته باشیم و از فردای خود بترسیم.

و خدا را شاکر و سپاس‌گزارم که تاآنجاکه در توان داشتم به سهم خود برای فوتبال منطقه ادای وظیفه کرده‌ام. زیر بار منت کسی نرفته و سربلندی و سرافرازی فوتبال را بر هر بحث دیگری وقدم داشته ام.

نه بر شتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم

نه خداوند رعیت نه غلام شهریارم