1

از صفائی فراهانی تا طاهری

آخرین سخنان  صفائی فراهانی در روزی که فوتبال ایران را در 15 سال پیش ترک کرد این بود “می روم و فوتبال را به نامادری اش می سپارم “

 این سخنان در حالی به زبان آورد که در طی 4 سال فعالیتش در فدراسیون فوتبال  توانست سازمان بی در و پیکر فدراسیون فوتبال را تبدیل به یکی از مدرن ترین فدراسیون هائی بسازد . بی گمان او بهترین  رئیس فدراسیون پس از انقلاب بود اما روزگار به او وفا نکرد  و پس از یک دوره خوب همراه با محمد دادکان سالها است فدراسیون فوتبال ما همچنان آن گونه می چرخد که سالها چرخ گردون چرخانده است !

صفائی فراهانی جانشین داریوش مصطفوی شد و چهره اخمو او در روزهای اول چندان مورد توجه قرار نگرفت اما به مرور با کاررائی های خودش توانست به یکی از محبوب ترین چهره های فوتبال تبدیل شود. هر چند که اشتباهاتی نیز داشت که شاید در راس آن اخراج ایویچ پیش از جام جهانی 1998 بود .

علی اکبر طاهری مدیر عامل مستعفی پرسپولیس هم کم و بیش با فضائی که محسن صفائی فراهانی داشت مشغول به کار در پرسپولیس شد . او را کسی نمی شناخت و چهره مورد پسند رسانه ها نداشت اما او علی رغم این که اشتباهاتی نیز داشت باید در زمره بهترین مدیران باشگاه پرسپولیس در پس از انقلاب دانست . او ویرانه پرسپولیس را تحویل گرفت . تیمی سراسر از خمودگی و بی انگیزگی و تبدیل به تیمی کرد که یک سال با تفاضل گل نایب قهرمان لیگ و سال بعد قهرمان لیگ و تیم چهارم آسیا و امسال هم اگر بازی عقب افتاده خود را ببرد صدر نشین لیگ خواهد بود . او در طی 29 ماه فعالیتش  شماری از بهترین های ایران را به پرسپولیس آورد به برانکو فضای پشتیبانی داد . اما امروز چون صفائی فراهانی براحتی می رود و هیچکس توضیحی  قانع کننده نمی دهد و به سوالات پاسخ نمی دهد 

1/ اگر طاهری دارای منع قانونی بود چرا در فاصله دو فصل به آن رسیدگی نشد و در میانه فصل  ناگهان  باید برود ؟

2/ اگر طاهری منع قانونی دارد چرا استعفا کرد و وزارت ورزش در بدو امر با این استعفا مخالفت کرد ؟

3/ چرا دلایل استعفا طاهری هیچگاه مشخص نشده است ؟

4/  دامنه اختلافات او با نحوه بلیط فروشی و وصول مطالبات از اسپانسر ها و حق پخش تلویزیونی با ارگان های مرتبط  دلیل این استعفا نبود ؟

 به گذشته بر می گردیم و به جانشینان صفائی فراهانی تا به امروز می نگریم و حال به استعفا طاهری می اندیشیم و  زمزمه می کنیم

گفتا «ز که نالیم؟ که از ماست که بر ماست»