1

فضول باشی و مدیران بومی پروازی

تا به امروز در ارتباط با مدیران، اصطلاحات مختلفی را شنیده‌ای ولی گوش‌کن که می‌خواهم یک اصطلاح ناب، جدید و پرمعنی را برای شما تعریف بکنم. هزاران حرف در دل این اصطلاح جای دارد و اگر دقت بکنی به‌خوبی منظور من را درک خواهی کرد. حال به من بگو تا حال مدیر بومی پروازی شنیده و یا دیده‌ای؟

گفتم: فضول باشی، این روزها خیلی سیاسی شده‌ای، همه تو را فضول باشی ورزش می‌شناسند ولی گویا قصد داری که موضع ات عوض و سیاست را جایگزین ورزش بکنی. بگذریم، این اصطلاح مدیر مدیر بومی پروازی چه صیغه‌ای است، این اختراع جدید تو می‌باشد؟ بگو که قصد و هدف تو از ابداع و آن چه بوده‌است؟

گفت: بابا ورزش را کم کم دارم فراموش می کنم. نیازی به صحبت در این مورد نیست. گویا حال ورزش اردبیل خوب است و دست‌اندرکاران آن به فکر پیچیدن نسخه شفابخش به دیگر رشته‌ها هستند. حال بد برخی از رشته‌ها ازجمله وزنه‌برداری کشور را گویا ما می‌خواهیم خوب بکنیم. همه چیر در ورزش عالی و سر جای خودش است و بنابراین روزم را با سرکشیدن به مجامع سیاسی سپری می‌کنم. خوب گوش‌کن و ببین درچه اوضاعی گرفتار شده‌ایم. بعد از معرفی وزرا، برخی از مدیران که بومی هستند به مدیر پروازی تبدیل‌شده و مدال پرافتخار مدیر بومی پروازی را به سینه زده‌اند.

گفتم: بیکاری و به‌دنبال بهانه می‌گردی تا موضوعی را مطرح بکنی و در دنیای سیاست اسمی برای خود دست‌وپا نمایی. سیاست چون ورزش نیست که هر چه دل تنگ ات بخواهد بر زبان بیاوری، این‌جا ممکن است با یک کلمه و یا با یک جمله برای همیشه پرونده ات را مختومه بکنی.

فضول باشی نگاهی پرمعنی به من انداخت و گفت: من حرف حق را می‌زنم حال اگر کسی خوشش نیاید مختار است ولی می‌گویم تا حداقل در اصلاح رفتارشان همت بکنند و همه‌چیز را فدای ماندن در مدیریت و قدرت خلاصه نکنند.

در ادامه افزود: این قبیل مدیران که پایه‌های کاخ مدیریت را لرزان می‌بینند برای استحکام بخشیدن به پیچ‌های صندلی قدرت به تکاپو افتاده و سه روز در هفته را به تهران می‌روند تا با حضور دست به سینه در وزارت‌خانه، مراتب ارادت، عشق و علاقه‌مندی به وزیر و تیم او را نشان بدهند. جالب‌تر این‌که وقتی وزیر در وزارتخانه نباشد و یا در جلسه‌ای حضور داشته باشد از موقعیت استفاده کرده برای زیارت روی چون ماه نمایندگان استان به مجلس شورای اسلامی سری می‌زنند و قربان‌صدقه می‌روند و خود را مدیری حرف گوش‌کن و ارادتمند معرفی می‌نمایند.

گفتم: بزرگوار اگر این قبیل رفتارها که ادعا می‌کنی صحت داشته باشد بهترین دلیل برای ضعف و ناتوانی و عدم کارایی یک مدیر می‌باشد. مدیری که با رفتارهای نسنجیده به‌دنبال بحث های انحرافی و متوجه کردن اذهان مسئولین به موضوعات فرعی باشد، شایستگی پوشیدن قبای مدیریت را نخواهد داشت. مدیری که به‌دنبال کارهای صوری، ادایی و سطحی باشد در میانه راه ترمز می‌برد و مدیری که از محتوا و باطن غافل باشد و به‌ظاهر و فرم امور دل خوش بکند سرنگونی‌اش حتمی خواهد بود.

فضول باشی با خونسردی گفت: به این قبیل دوستان که خیلی مدعی هم هستند می‌گویم که:

به که مشغول به این شغل نسازی خود را

این نه کاری‌است مبادا که ببازی خود را