1

سنگ مفت، گنجشک مفت

میرشاد ماجدی سرپرست فدراسیون فوتبال و یکی از کاندیداهای مدعی ریاست به‌کارگیری کمک‌داور ویدیویی را برای نیم‌فصل دوم لیگ برتر بیست و دوم وعده داده‌است.

از قدیم گفته‌اند سنگ مفت، گنجشک مفت. حرف زدن که مالیات ندارد. در آستانه انتخابات، گرم کردن بازار رقابت و ارائه چهره کار بلد و کارکن از خود طبیعی‌ترین مسئله‌ای است که باید انجام شود.

لیگ بیست و دوم که چه عرض کنم به‌کارگیری این سیستم اگر در لیگ بیست و چهارم امکان‌پذیر باشد باید باز هم خدا را شکر کرد و از دست‌اندرکاران فوتبال تشکر نمود.

دوستی می‌گفت: اگر تهیه کمک‌داور ویدیویی و ورود آن به کشور از همین امروز استارت زده شود حداقل برای رسیدن به نتیجه نهایی ۱۸ ماه زمان لازم دارد. حال میرشاد ماجدی با توجه به کدام حساب و کتاب نیم فصل را وعده می‌دهد بحثی است که به‌ جز خود وی کس دیگری نمی‌تواند به آن پاسخگو باشد.

میرشاد ماجدی حرفی می‌زند که در روزهای منتهی به انتخابات فدراسیون برایش هیچ هزینه و ضرری ندارد ولی ممکن است در بالا بردن رأی انتخاباتی‌اش ثمر داشته باشد.

گذشت زمان مشت خیلی‌ها را که برای رسیدن به قدرت حرف می‌زنند و تا می‌توانند به عوام‌فریبی روی می‌آورند باز می‌کند. منتظر می‌مانیم تا اگر میرشاد ماجدی بر صندلی ریاست فدراسیون جلوس کرد، در نیم‌فصل دوم لیگ بیست ودوم  مشتاقانه در انتظار آغاز به کار کمک‌داور ویدیوئی در فوتبال کشور باشیم.

 




هیئت رئیسه فوتبالی

بالاخره نفهمیدیم که حضرات هیأت‌رئیسه فدراسیون زوار در رفته فوتبال می خواهند چه بلایی بر سر فوتبال درمانده و بیچاره‌ ما بیاورند.

فوتبال ما شده‌است مانند اهداف تیراندازی آموزشی، هر کسی که از راه می‌رسد به سویش تیری پرتاب می‌کند و می‌گذرد. دل به حالش نمی‌سوزاند و برای نجاتش برنامه‌ای نمی‌چیند و چاره‌ای نمی‌اندیشد.

باور کنیم که فوتبال ما را گناهی نیست، تقصیر از آن کسانی است که اداره امور آن را به افراد بدون کارنامه و پیشینه درخشان و روشن سپرده‌اند. با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که وزن مدیریتی و فوتبالی اعضای هیأت‌رئیسه فدراسیون که تصمیم‌گیرنده اصلی برای فوتبال این کشور می‌باشند، چقدر است.

اگر جایگاه‌ها و مسئولیت ها با حساب و کتاب و با اندازه‌گیری‌های قابل‌قبول تقسیم نشود نمی‌توان به آینده امیدوار شد و انتظار تحول در کارها و پیشرفت داشت.

به‌عنوان مثال و با همه احترامی که به شخصیت حقیقی آقایان اصولی و حیدری باید قائل شد اما لازم است پرسیده شود که این دو در کجای فوتبال این کشور قرار دارند و چه کارهای خارق‌العاده و ماندگاری در فوتبال انجام داده‌اند که اینک به تصمیم‌گیرندگان اصلی و شش‌دانگ فوتبال این مملکت تبدیل شده‌اند. وضعیت فوتبال چهارمحال‌وبختیاری و موقعیت تیم‌های آن استان در رقابت‌های مختلف، نشانی از میزان قدرت تأثیرگذاری وی در فوتبال است. امثال حیدری‌ها در هیئت‌رئیسه آمده‌اند تا به فوتبال استان‌ها سروسامان بدهند ولی از قدیم گفته‌اند: “کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی”.

فوتبال استان خراسان‌رضوی هم که حال‌وروز خودش را دارد. از کسانی که در سطح کوچکی برای فوتبال مثمرثمر نبوده‌اند انتظار درمان دردهای تمام‌نشدنی این رشته در سطح کشور را کجای دلمان بگذاریم.

به میرشاد ماجدی هم می‌توان اشاره‌ای کوتاه کرد. او در زمانی‌که سرپرست تیم خونه به خونه بابل بود، ابر و باد و مه و خورشید و فلک را برای صعود به لیگ برتر به خدمت گرفت و درنهایت موفق نشد.

حال این عزیزان دور هم جمع شده‌اند تا برای فوتبال ایران نسخه‌پیچی کنند. نسخه‌ای که پیچیده‌اند حاصلش حال ناخوش این روزهای فوتبال است. ادامه این روش و باری به هر جهت بودن و هر روز ساز جدیدی کوک کردن، تن رنجور این رشته پرطرف‌دار را بیشتر در معرض فنا و نابودی قرار می‌دهد.

حیدری‌ها و اصولی ها اگر بر توانایی های مدیریتی خودآگاهند، بهتر است قبل از برنامه‌ریزی برای فوتبال کشور، فکری به حال فوتبال استان خود بکنند.

آن ها اگر بیل زنان خوبی هستند ابتدا باغچه خودشان را بیل بزنند.

 




انتخابات فدراسیون فوتبال و سنگ پا

انتشار اسامی کاندیداهای احتمالی فدراسیون فوتبال بحث سنگ پا را در اذهان زنده می‌کند. چه زود برخی‌ها گذشته خود در فوتبال را فراموش می‌کنند و آمادگی برای مدیریت در فوتبال را اعلام می‌نمایند. ضرب المثل سنگ‌پا در مورد آن‌ها بهترین و پرمعنی‌ترین مصداق می‌تواند باشد
فوتبال و مدیریت آن محلی برای استراحت بازنشسته‌ها و بیماران قلبی و تاجران بازار نیست. عرصه فوتبال دیگر توان و تحمل مدیریت باندی و به‌کارگیری دوستان و حمایت‌های چشم‌بسته از صاحبان رای در مجمع را ندارد. فوتبال کشور برای کسانی که سلطان قراردادهای مربیگری هستند نباید دگر باره اعتماد بکند. فوتبال یک کشور انقلابی و اسلامی برازنده نیست در اختیار عده‌ای معدود که فوتبال را وام‌دار خود می‌دانند، قرار بگیرد.
می‌گویند مهدی تاج برای تصدی ریاست فدراسیون فوتبال ثبت‌نام‌ کرده است. او که در مقطعی از دوران ریاستش، بیماری قلبی را بهانه کرد و با بستری در بیمارستان سوالات متعددی را در بین علاقه‌مندان مطرح نمود آیا سلامتی کامل خود را به دست آورده‌است که می‌خواهد در فدراسیون بار دیگر شانس اش را امتحان نماید و برای هم‌پیمانانش فضای کافی برای حکومت در فوتبال کشور بدهد؟
امضای چه کسی پای قرارداد ویلموتس است؟ قراردادی که هزاران حرف و حدیث در اطرافش مطرح بوده و تاکنون تکلیف نهایی آن نیز مشخص نشده‌است؟
سرمربی تیم ملی برکنار شده و قرار است فرد جدیدی این مسئولیت را به‌عهده بگیرد. تاج می‌آید تا از تمام تجاربش در انعقاد قراردادها استفاده کند و با سرمربی جدید قراردادی بهتر و تعهد آور تر از قرارداد ویلموتس منعقد نماید!
از وقتی اسم مهدی تاج را در بین نامزدهای احتمالی دیده‌ام روی دو موضوع بیشتر تمرکز کرده‌ام. اول باید به تاج دست‌مریزاد گفت، به اعتمادبه‌نفس بالایش درود فرستاد و از این‌که بعداز آن‌همه مسائل ریز و درشت خود را شایسته حضور در راس فدراسیون می‌داند در قبال تواضع، کم‌رویی و خجالتی بودنش تعظیم کرد.
دوم این‌که آیا افرادی چون تاج که در جامعه به‌عنوان یکی از عوامل اصلی قرارداد ویروس معرفی‌شده‌اند صلاحیت حضور در فدراسیون فوتبال را می‌توانند داشته باشند؟
فوتبال ایران به امتحان پس داده‌های همیشه حاضر در صحنه فوتبال نیاز ندارد. فوتبال به مدیریتی پویا و به‌دور از هر گونه باندبازی و رفاقت پرستی نیاز دارد. ساختار فوتبال باید تغییر بکند، از بدنه فدراسیون گرفته تا هیئت‌های استانی. اگر این تغییرات محقق نشود امید به بهبود اوضاع این رشته پرطرفدار بیهوده و بی ثمر خواهد بود.




فدراسیون خوبان عالم و دوستان

اوضاع و احوال فدراسیون خوبان عالم بدجوری آشفته است. هر روز خبرهای جدیدی از بذل و بخشش‌ها و به‌کارگیری نیروها و واریز به حساب شخصی به گوش می‌رسد.

زمانی‌که عزیزی خادم از مجمع رأی اعتماد گرفت، حرف‌های قشنگی می‌زد. در همان روزهای اول مسئولیت وقتی دوستداران فوتبال وعده‌های او را می‌شنیدند آرزو می‌کردند که همه حرف‌های او با عمل همراه بشود. هر چه روز‌ها گذشت عملکرد فدراسیونی‌ها نشان داد که مسئول آن کاملاً با گفته‌ها و وعده‌های خود فاصله گرفته‌است. همه امیدواری‌ها به یأس تبدیل شد. کسانی که صادقانه در رسانه‌ها و بخش‌های مختلف، حمایت از فدراسیون و شخص رئیس را برای عملی کردن وعده‌های ایده‌آل، واجب و ضروری می‌دانستند، کم‌کم مشاهده کرده‌اند که در عمل اتفاقات دیگری بر خلاف وعده‌های اولیه می‌افتد.

عزیزی خادم با شعارهای زیبا و دهان‌پرکن به عرصه رقابت‌ها وارد شد. او که چهره ناشناخته‌ای برای فوتبالی‌های مملکت بود بارها اعلام کرده بود که پس‌از رسیدن به کرسی فدراسیون از تصمیمات فردی خودداری کرده و از افراد موجه و آشنا به امور فوتبال در مجموعه فدراسیون استفاده خواهد کرد ولی وقتی در دهم اسفند ماه سال1399 فاتحانه رییس فدراسیون شد، دست به انتصاباتی زد که خیلی زود فاصله عمل با وعده‌ها در فدراسیون فوتبال چهره خود را نشان داد.

عزیزی خادم به‌جای آنکه از چهره‌های دلسوز، متخصص و دارای کارنامه استفاده نماید دست به دامن رد صلاحیت‌شده ها شد و پست های کلیدی را در اختیار کسانی قرار داد که عملکردشان در دنیای فوتبال همواره با اما و اگرها همراه بوده‌است.

انتصابات در فدراسیون فوتبال نشان داد که عزیزی خادم به‌جای این‌که وعده‌های خود را محقق ساخته و اعتماد هرچه بیشتر فوتبالی‌ها و پیشکسوتان را جلب بکند در اندیشه راضی کردن کسانی است که او را در راه رسیدن به قدرت در فوتبال همراهی کرده‌اند.

در همان مقطع بزرگان فوتبال ایران از انتصاب‌ها انتقاد کردند و آن‌ها را مقدمه‌ای برای ناکامی‌های بعدی تلقی نمودند. انتخاب سرپرست تیم‌ملی فوتبال این قبیل انتقادها را به اوج رساند. خبرگزاری تسنیم در مطلبی با عنوان از مهر علی تا خورشیدی نوشت: “عزیزی خادم که به مدیریت گذشته فدراسیون نقدی جدی داشت و بنا را بر شفاف‌سازی گذاشته بود نه‌تنها حاضر نشد درباره پروسه انتخاب بهاروند صحبت بکند بلکه در ادامه و درحالی‌که در اولین جلسه هیئت‌رئیسه حرفی از انتخاب سرپرست نایب‌رئیسی اول زده نشده و چنین موضوعی به تصویب نرسیده بود حکم این مسئولیت را به نام حمیدرضا مهرعلی رئیس پیشین فدراسیون اتومبیل‌رانی و موتورسواری زد”.

در ادامه آمده است: “مهرعلی در انتخابات فدراسیون فوتبال برای حضور در هیئت‌رئیسه نامزد شده بود اما تنها دو رأی آورد. بسیاری انتخاب او را نوعی دهن‌کجی به مجمع می‌دانند که این مسئله نگاهی دیگر به انتخاب بحث انگیز عزیزی خادم است”.

این گزارش که در فروردین ماه 1400 منتشرشده بود به انتخاب سرپرست تیم ملی هم اشاره داشت: سرپرست تیم ملی باید از کاریزمای بالایی برخوردار بوده و از سوی بازیکنان پذیرفته شود و سؤال این است که آیا خورشیدی چنین خصوصیتی دارد؟ او با کدام کارنامه برای چنین مسئولیت بزرگی انتخاب شده‌است؟ رئیس فدراسیون در حکم خورشیدی همانند سایر احکامی که صادر کرده نوشته “نظر به تعهد و تخصص به این مسئولیت انتخاب می‌شوید”.

درحالی‌که همه دلسوزان و صاحب‌نامان عرصه فوتبال اعتقاد داشتند که فوتبال ایران به افراد بزرگ نیاز دارد ولی متأسفانه عزیزی خادم با انتخاب‌های خود نشان داد که در ادامه با مشکلات زیاد مواجه خواهد شد.

در همان مقطع یکی از کارشناسان فوتبال گفت: فارغ از این‌که افرادی که اخیراً منصوب شده‌اند نامشان چیست باید اعلام کنم که من چند نفر از افرادی که به‌تازگی در فدراسیون مشغول به کار شده‌اند را خوب می‌شناسم و می‌دانم که با این افراد و افرادی شبیه آن‌ها نمی‌توان فوتبال را در مسیر موفقیت قرارداد. فدراسیون فوتبال یک خانه‌تکانی درست حسابی می‌خواهد.

رئیس فدراسیون خوبان عالم که می‌خواست برای دوستان و رفقا و جاده‌صاف‌کن های انتخاب‌اش سنگ تمام بگذارد وعده‌های دیگری نیز داده بود. با بررسی مصاحبه‌ها و اظهارات عزیزی خادم در همان روزهای اول می‌توان تعداد دیگری از وعده‌های او را ردیف کرد: “با فساد مبارزه خواهیم کرد”، “فوتبال سال‌هاست از بی‌برنامگی رنج می‌برد، فوتبال متعلق به مردم است”، “با خبرگان مشورت می‌کنیم”، “دروغ نخواهیم گفت”، “توصیه نمی‌پذیریم”، “منافع ملی فوتبال برای ما از همه‌چیز مهم‌تر است”.

شنیدن و خواندن این حرف‌ها امیدواری برای قرار گرفتن فوتبال در مسیر بالندگی و پیشرفت را افزایش داد. آن‌هایی که سال‌ها از وضعیت حاکم بر فوتبال دلخور بودند با این حرف‌ها برای جمع شدن بساط باندهای مخرب و جریان‌های مشکل‌آفرین دلگرم ‌شدند اما ادامه کار و عملکرد عزیزی خادم همه امیدها را به یأس تبدیل کرد و مهر تأییدی بر این‌موضوع که ددرِ فوتبال بر پاشنه قبلی خواهد چرخید، زد.

کشمکش‌ ماه‌های اخیر در هیأت‌رئیسه و در نهایت برکناری عزیزی خادم مسایل تازه‌ و تأسف‌آوری را پیش پای فوتبال ما قرارداد.

آن‌هایی که شعار مبارزه با فساد سر می‌دادند این روزها در قبال اتهامات مختلف مالی و بذل و بخشش‌های سؤال‌برانگیز سکوت کرده‌اند. علی‌رغم انتشار برخی از اسناد در مورد تخلفات مالی، همچنان عزیزی خادم و دوستان و حامیان‌اش امیدوارند که او با رأی مجمع در خردادماه دوباره برگردد تا دکان دونبش آن‌ها مجبور به تعطیلی و سکوت نشود.

کسی که با شعار آرام کردن فضای فوتبال به صحنه آمد خود عاملی در به هم زدن آرامش آن و درگیری بیشترش با مسائل حاشیه‌ای شده‌است.

مردم و علاقه‌مندان فوتبال انتظار دارند که رسیدگی به مسائل مطرح‌شده در دستور کار قرار گیرد و ارگان‌های ذی‌ربط در برخورد با عاملان بی‌نظمی موجود با تمام قوا وارد صحنه بشوند.

برای موفقیت یک مدیر در هر مجموعه‌ای، نظم اساسی‌ترین عامل است. نظم یعنی تن دادن به قانون.  بی‌نظمی مهم‌ترین آفت در اداره امور جامعه و نهادها و دستگاه‌های مختلف است. کسانی که با مغالطه و شعار دروغین و فریبنده، حاکمیت بی‌نظمی را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف غیرقانونی و غیراصولی قرار می‌دهند افراد خطرناکی هستند که باید در قبال اعمال خود پاسخگو بوده و به‌سزای عمل ننگین و تأسف‌بار‌شان برسند.

کسانی که در مجمع انتخابی فدراسیون فوتبال و ماه‌ها قبل‌از آن به نفع عزیزی خادم تلاش کردند، مسافرت‌ها نمودند، از برخی رؤسای هیئت‌های استانی میزبانی کردند، سخنرانی‌ها نمودند و او را منجی فوتبال ومجموعه‌اش را خوبان عالم نامیدند آیا نباید در قبال این‌همه حاشیه پاسخ‌گو باشند؟

آن‌هایی که خود را در مسایل فوتبال صاحب‌نظر و عنصری مؤثر در مجمع می‌دانند آیا از مسائل پیش‌آمده بی‌اطلاع بودند؟  اگر می‌دانستند که در فدراسیون چه می گذرد پس چرا در یکی دو روز مانده به مجمع برای دفاع از عزیزی خادم سینه سپر می‌کردند و می خواستند  برای قانع کردن هیئت‌رئیسه از همه توان خود استفاده بکنند.

این اتفاقات در صد اعتماد جامعه فوتبال و ورزش به فدراسیون را کاهش داده‌است. بی‌اعتمادی یکی از خطرناک‌ترین آفت‌های جامعه است. در آستانه جام‌جهانی برای این‌که مردم با دلگرمی بیشتر به‌عنوان یار دوازدهم با تمام وجود در صحنه باشند چاره‌اش برخورد با تخلفات و عاملین آن می‌باشد.

این در صلاحیت مراجع قضائی و نظارتی است که با توجه به مستندات، متخلف را شناسایی بکنند هر دو طرف قضیه این روزها حرف‌های زیادی می‌زنند و مسلماً قوه قضائیه و دیگر نهادهای نظارتی که مورد اعتماد مردم هستند می‌توانند با رسیدگی به خیلی از حرف‌ها و حدیث‌ها پاسخگو باشند.

به‌هرحال امیدواریم که فوتبال ما از وجود عناصر فرصت‌طلب و نان به نرخ روزخور پاک گردد و امکان فعالیت باندهای مخرب، دلال های منفعت جو فراهم نشود و عوامل بلبشو و ولنگاری ای اجرایی، اداری واخلاقی از فوتبال ما برای همیشه طرد شوند.

آن‌هایی که مدام با غرض‌ورزی و جیغ بنفش کشیدن می‌خواهند بر روی حرف حق پرده بکشند و خود را در فوتبال این مملکت بالاتر و بالاتر بدانند باید ازرفتارهای زننده دست بکشند و منافع فوتبال این مملکت را بر هر چیز دیگری ترجیح بدهند. انشاء‌الله.




حاکمیت قانون؛ هیئت های استانی در صف انتظار

هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال با اقدام انقلابی، بر ضرورت حاکمیت قانون در ورزش و به خصوص فوتبال تأکید کرد و با رأی به عزل رئیس فدراسیون، امید به اجرای قانون و خداحافظی با رابطه‌ها و بازی‌های پشت‌پرده را افزایش داد.

این‌که در اردیبهشت‌ماه سال آینده مجمع عمومی چه رأیی در مورد عزیزی خادم صادر می‌کند به جای خود قابل احترام است ولی همین‌که هیئت‌رئیسه تن به لابی‌ها و تلاش‌های خارج از چارچوب مقررات نداد و با رأی انقلابی بر اجرای قانون و ممانعت از هرگونه خودمحوری و باندبازی مهر تأیید زد، خود نقطه عطفی در مدیریت ورزشی و به خصوص فوتبال کشور محسوب می‌شود.

در چند روز اخیر حرکت‌های زیادی برای تأثیرگذاری بر رأی اعضای هیئت‌رئیسه انجام پذیرفت، جلسات مختلف برگزار شد و رایزنی ها و من بمیرم و تو بمیری های چشمگیری در پشت صحنه ردوبدل گردید ولی جایی‌که مجموعه‌ای تصمیم‌گیر، قانون و اجرای کامل آن را در نظر بگیرند، کاری می‌شود کارستان. کاری که رضایت جامعه را به دنبال داشته و می‌تواند لرزه بر اندام کسانی بیاندازد که سال‌ها در امور فوتبال و مدیریت آن بی‌قانونی پیشه کرده و به هیچ اندرز و درخواستی اهمیت نداده‌اند.

رفتار مناسب و تصمیم عقلانی هیئت‌رئیسه فدراسیون فوتبال درس بزرگی است برای کسانی که فوتبال برخی استان‌ها را در ید قدرت و اختیار گرفته و سال‌ها سلیقه‌ای و براساس تشخیص خود اقدام کرده‌اند. عزل عزیزی خادم جرقه‌ای است که می‌تواند آشفتگی حاصل از سال‌ها بی‌توجهی در فوتبال برخی از مناطق کشور را به پایان برساند و برای قانون و اجرای آن در همه زمینه‌های فوتبال تأثیربگذارد.

امروز دو نائب‌رئیس غیرقانونی رئیس فدراسیون اجازه حضور در جلسه هیئت‌رئیسه را پیدا نکردند و مجبور به ترک جلسه شدند. وقتی وسیله اندازه‌گیری و یا معیار تصمیم، قانون باشد جای هیچ‌گونه شک‌وتردید در روند امور باقی نمی‌گذارد و دو نائب‌رئیس فدراسیون براساس بندها و تبصره‌های اساسنامه فدراسیون نمی‌توانستند در مجمع حضور پیدا بکنند و علی‌رغم این‌که به جلسه آمدند، درنهایت به قانون تن دادند و از آن خارج شدند.

حال عزیزانی که بیش‌از هشت سال بر استفاده از دبیر و نایب‌رئیس بانوان به‌طور غیرقانونی اصرار کرده‌اند نباید پاسخ‌گو باشند؟ نباید تاوان کار غیرقانونی و بی‌توجهی به موارد تصریح‌شده در اساسنامه هیئت های استانی را بدهند؟

به‌نظر می‌رسد در فوتبال کشور دیگر دوران باندبازی‌ها و خودمحوری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دل‌بخواه و به‌کارگیری دوستان و آشنایان بدون توجه به قانون و مقررات گذشته‌است. کسانی که سال‌ها فوتبال و قوانین آن را در پوششی از خودمحوری‌ها قرار داده‌اند با وضعیت به‌وجودآمده آیا بازهم به رفتارهایشان ادامه خواهند داد؟

گذشت زمان و موضع‌گیری دوستداران و علاقه‌مندان واقعی فوتبال می‌تواند بیشتر چهره قانون‌شکنان را معرفی نماید.

 

 




حیدری به جای طالقانی

رئیس هیئت فوتبال استان چهارمحال و بختیاری مسئولیت ریاست کمیته امور استان‌های فدراسیون را بر عهده گرفت.

طهمورث حیدری که با کسب ۲۳ رأی به عنوان نماینده هیات‌های فوتبال، به هیئت رئیسه فدراسیون راه یافته بود، به جای عبدالکاظم طالقانی رئیس کمیته امور استان‌های فدراسیون فوتبال شد.

عدم اعتماد اعضای مجمع به طالقانی، بازتابی از عملکرد جانبدارانه وی در چهار سال گذشته بود. با اعلام نتایج انتخابات وقتی خط قرمزی ضخیم بر روی نام طالقانی کشیده شد هواداران واقعی فوتبال در استان‌ها از ته دل خوشحال شدند.

تاریخ در مورد کسانی که به خاطر رأی و حفظ موقعیت، فوتبال مناطق مختلف را بازیچه قرار داده و ضربات سختی به تن آنها وارد کرده است هرگز نخواهد بخشید.

استان‌هایی که عملکرد ضعیف‌اش در فوتبال با توجه به نتایج خجالت آور در طی سال‌های اخیر صاحب عناوین دهان پر کن و غیر واقعی از طرف کمیته امور استان‌ها شده‌اند، پایه‌هایش توسط مسئول کمیته امور استان‌های وقت فدراسیون پایه‌ریزی شد و بدعت ناجوری در فوتبال به یادگار گذاشت.

در نظام مقدس جمهوری اسلامی، یک مسئول باید پاسخگو باشد و حرف همه را بشنود و قبل از تحقیق تصمیم خود را نگیرد ولی متأسفانه طالقانی به این امر هیچ اعتقادی نداشت. در سفرهای استانی که برای خالی نبودن عریضه و به عبارتی بررسی عملکردها انجام می‌داد از منتقدین هیئت‌ها گریزان بود. در زیر یک سقف با مسئولین هیئت می‌نشستند و فرم‌ها را پر می‌کردند و امتیازها را تقسیم می‌نمودند و دوستان را در سطح کشور به عناوینی مفتخر می‌کردند. عناوین اهدایی عبدالکاظم طالقانی به برخی از هیئت‌ها چیزی جز گول زدن مردم نبود و افسوس که ارگان‌های نظارتی، رئیس فدراسیون و حتی کمیته اخلاق فدراسیون نیز به این امر بی‌تفاوت بوده و برای ادامه این روش چراغ سبز نشان می‌دادند.

فوتبال اردبیل از این مسئول کمیته استان‌های فدراسیون خسارت زیادی دیده است. نمی توان فراموش کرد که با اشاره دوستانش به راحتی یک لیوان آب خوردن با صلاحیت‌های ورزش اردبیل را مقتدرانه رد صلاحیت می‌کردند و دلایل رد را به طور شفاف اطلاع رسانی نمی‌کردند.

خلاصه اقدامات خود محورانه جایی به بن بست می‌خورد، کارهایی که به خاطر جلب رضای پروردگار صورت نگیرد با گذشت زمان ترکش‌هایش بدجوری آدمی را مغموم و غمگین می‌نماید. پایمال کردن حق مسلم عده‌ای به منظور مهندسی کردن یک انتخابات و برای

حفظ منافع باندی و گروهی همیشه بی‌جواب نمی‌ماند. خداوند بزرگ است و رحیم و همیشه حامی مظلومان و ستم دیده‌ها.

انتخابات فدراسیون فوتبال در دوره جاری اگر هیچ نفعی به فوتبال نداشته باشد همین رأی نیاوردن فردی که عنوان خدمتگزار و نماینده فوتبال استان‌ها را با خود داشت برای فوتبال استان‌های محروم و زجر کشیده بزرگ‌ترین پاداش و عیدی می‌تواند باشد.

 




رئیس فدراسیون

انتخاباتی فدراسیون فوتبال فردا تکلیف رئیس این فدراسیون را مشخص می کند.

همه فوتبالی ها فردا در انتظار خواهند بود تا سکاندار فوتبال ایران اسلامی برای چهار سال آینده را بشناسند.

فوتبالی ها امیدوارند که اداره امور فوتبال به دست فوتبالی ها سپرده شود ول آیا با جوی که بر فضای فوتبال حاکم است می توان امیدوار  شد که حق به حقدار برسد.

ذدر هر صورت فردا از بین علی کریمی، کیومرث هاشمی، مصطفی آجرلو و  عزیزی خادم یک نفر  بر صندلی ریاست فوتبال تکیه خواهد زد.