1

فضول‌باشی و میرشاد ماجدی

گاهی از این مسئولین فوتبال حرف‌هایی به گوش می‌رسد که دل آدمی را می‌لرزاند. چنان قیافه‌ی حق‌به‌جانبی می‌گیرند و از مقررات حرف می‌زنند اون طرفش ناپیدا. نمونه‌اش میرشاد ماجدی، زمانی که برای رسیدن به ریاست فدراسیون تلاش می کرد معتقد بود که همه رؤسای استان‌ها را با خودش همراه کرده‌است، برای آن‌ها سنگ تمام می‌گذاشت، باعجله و تحت هر شرایطی انتخابات را برگزار می‌نمود، او می‌پنداشت که با کمک آن‌ها می‌تواند رئیس بشود ولی نمی‌دانست که در این دوره و زمانه آدم‌فروشی آسان‌تر و معمولی‌تر از هر اقدامی است، او باور نداشت کسانی که برای عبور خرشان از پل قربان و صدقه می‌رفتند نامردی پیشه می‌کنند و همه قول و قرارها را زیر پا می‌گذارند.

حالا این آقای ماجدی می‌گوید که پاداش‌های جام جهانی هیئت رئیسه فدراسیون قانونی بوده‌است. عجب دفاع جانانه‌ای از نعمتی که نصیب شان شده و پولی که به حساب‌شان واریز شده‌است. آزاردهنده‌تر از همه ادعاها ربط دادن انتقاد از دریافتی‌های هیئت رئیسه با تخریب فوتبال است. با این سرنوشتی که بر فوتبال ما حاکم شده و با این افرادی که برای این رشته تصمیم‌گیرنده شده‌اند در مقابل آن کوچه‌ای دراز و تاریک و کم‌نور قرار گرفته که نجات پیدا کردنش به این زودی‌ها بعید و غیرممکن به‌نظر می‌رسد.

گفتم: فضول باشی شب عیدی باز چه خبر شده‌است. بنده خدا راست می‌گوید، بیچاره‌ها برای خدمت به فوتبال شب و روز نمی‌شناسند، حالا چندرغازی خودشان تصویب کرده و دریافت نموده‌اند آیا گناه کرده‌اند؟ اگر اقدامات و تصمیمات به‌موقع و انقلابی آن‌ها نبود آیا می‌توانستیم آن نتایج را در جام جهانی بدست آوریم؟ اگر میرشاد ماجدی‌ها در قطر حضور نمی‌یافتند و با هزینه بیت‌المال بر روند بازی‌ها نظارت نمی‌نمودند در مقابل انگلستان گل‌های زیادی دریافت نمی‌کردیم؟ به برکت حضور ماجدی‌ها و دیگر یاران و دوستان سه شکست نصیب فوتبال ایران شد. بی‌خود و بی‌جهت از پاداش‌ها نگویید و فوتبال این مملکت را تخریب نکنید.

فضول‌باشی نگاهی نفرت‌انگیز انداخت و با عصبانیت گفت: از این پاداش‌ها به شما هم چیزی رسیده که این‌چنین دفاع می‌کنی؟ حرف برای این قبیل پرداختی‌ها زیاد است، تازگی‌ها ادعا می‌کنند که به‌دنبال هیئت‌رئیسه، اعضای مجمع نیز از خوان گسترده فوتبال بهره‌مند شده‌اند. گناهش گردن کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح می‌کنند. خلاصه وقتی این حرف‌ها را می‌شنویم تازه می‌فهمیم که چرا هر کسی که انگشت کوچکش را به فوتبال و مدیریت بخش‌های مختلف آن وصل می‌کند دیگر راضی به دل کندن از آن نمی‌شود.

گفتم: به اعضای مجمع هم نباید نازک‌تر از گل چیزی گفت چرا که هر کلمه در نقد آن‌ها ضربه به فوتبال این مملکت به حساب می‌آید. مواظب گفته‌هایت باش و این‌قدر بی‌گدار به آب نزن.

گفت: حالا گوش کن، ماجدی را که گفته پاداش حقش بوده حتماً به‌خوبی می‌شناسی، خدمتی که او به فوتبال اردبیل کرده فراموش‌نشدنی است. جریان بازی تیم شهرداری و خونه به خونه بابل به قضاوت تورج حق‌وردی از حافظه تاریخی فوتبال این منطقه پاک شدنی نیست و یا برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت استان در تالار عروسی و با سرعتی نور و تعیین تکلیف مدیریت فوتبال استان همه‌اش نشانه‌ای از توانایی‌ها و محق بودن وی و دوستانش برای گرفتن پاداش‌های میلیونی است. اما تو هم راست می‌گویی در جایی‌که با اختصاص این پاداش‌ها آب از آب تکان نمی‌خورد ماجدی‌ها حق دارند که دست پیش ‌گیرند تا پس نیفتند.




فضول‌باشی و مراسم تجلیل از مدال‌آوران کشتی

غرق در افکار خودم و کلافه از شلوغی بیش‌ازحد خیابان‌ها و گذرگاه‌ها بودم که فضول‌باشی در مقابل‌ام سبز شد و با محبت زیاد من را مورد خطاب قرار داد و حال و احوالی پرسید.

از این رفتار او تعجب کردم. معمولاً کم‌تر خوشحال می‌شود و اگر زمانی کبک‌اش خروس بخواند باید باور بکنیم که خیلی سرحال است و شاداب. و این‌بار در روزهای پایانی سال، او را برخلاف عادت همیشگی‌اش دیدن، جای شکر داشت.

گفتم: آفتاب از کدام طرف درآمده که فضول‌باشی ما چهره‌ای خندان دارد. باید اسپند دود بکنم تا چشم نخوری و مدت‌ها بر این احوال بمانی و سال نو را در شادی و سرور آغاز بکنی.

گفت: وقتی کاری خوب و مناسب انجام شود و وقتی وعده‌های مسئولین به‌موقع محقق بشود خوشحالی به سراغ انسان می‌آید، خنده رضایت بر لب‌ها می‌نشیند و ضریب اعتماد به مسئولین افزایش پیدا می‌کند.

او در ادامه گفت: من شکسته گردن که بدون تردید خسرالدنیا ولآخره هستم بارها در مناسبت‌های مختلف خطاب به مسئولین یادآوری کرده‌ام که به فکر دم پل صراط باشید و بی‌خود و بی‌جهت وعده‌های الکی ندهید. گفته‌ام بترسید از چرخ روزگار چراکه گاهی اوقات چنان می‌چرخد که همه میزها را سرنگون می‌کند.

متأسفانه هر چه بیشتر تأکید شده، کم‌تر مورد توجه قرار گرفته است. همچنان بازار حرف زدن و ارائه‌ی آمارهای آن‌چنانی داغ است. در این اوضاع‌واحوال اگر دیده شود که یک مسئول به وعده‌اش عمل می‌کند آیا نباید خوشحال شد؟ در روزهایی که همه درگیر نگرانی میوه و آجیل شب عید هستند آیا دقایقی شاد بودن ایراد دارد؟ امان از دست آدم‌های حسود و خودمحور که چشم دیدن خنده‌های دیگران را ندارند.

گفتم: وقتی حال فضول باشی کوک باشد به کس دیگری امان نمی‌دهد و می‌خواهد فقط خودش در عرصه‌ی سخنرانی میدان‌داری کند و هر چه دل تنگ‌اش می‌خواهد بگوید و فیض بدهد. بهتر است در این شلوغی، زمان را از دست ندهیم و دلایل سرحالی‌ات را بشنویم، شاید ما نیز در این راه با شما همراه گردیم.

گفت: خوب گوش کن و هوش و حواست را جمع کن. آیا می‌توانی بخشی از وعده‌هایی که مسئولین ورزش استان در سال ۱۴۰۱ داده‌اند را بازگو بکنی، وعده‌هایی که فقط در حد حرف باقی مانده‌اند، وعده‌هایی که صرفاً برای بهره‌برداری‌های حاشیه‌ای مطرح‌شده و شعار “من بهترینم” بالاترین و مهم‌ترین هدف‌شان بوده‌است. بگو و در کنار آن‌ها اشاره کن که چه درصدی از آن‌ها به ساحل عمل رسیده‌اند. اگر توان این کار را نداری بهتر است بدانی که وعده‌ها زیاد و تحقق آن‌ها کم و کم‌تر است. اصلاً باید با میکروسکوپ به‌دنبال قول‌های عملی شده گشت. اگر حوصله داشته باشی نمونه‌های محدودی را می‌توانی پیدا بکنی، حالا بگذار من یک نمونه را بگویم.

وی در ادامه گفت: چند وقت قبل، هیئت کشتی استان در بخشنامه‌ای، میزان پاداش کشتی‌گیران موفق در رقابت‌های مختلف داخلی و بین‌المللی را اعلام کرد. چند صباحی از آن نگذشته بود که فرنگی‌کاران امید در رقابت‌های قهرمانی کشور یک مدال طلا و دو برنز به‌دست آوردند. بعد از بازگشت از مسابقات، مراسم تجلیل را برگزار نمودند و مبالغ درنظرگرفته‌شده را به قهرمانان و مربیان آن‌ها اهدا کردند. حالا متوجه شدی که چرا خوشحال‌ام، خدا را شکر که قدرت نوری رئیس هیئت کشتی استان به‌موقع عمل کرد و عرق کشتی‌گیران خشک نشده پاداش آن‌ها را داد.

فضول باشی همچنان حرف می‌زند و می‌گوید: وفای به عهد موجب محکم شدن پیوند دوستی می‌شود. وفای به عهد خصلت بزرگان است، وفای به عهد یکی از زیباترین خصلت‌های انسان محسوب می‌شود و من به‌عنوان‌یک دوستدار ورزش از این‌که رئیس هیئت کشتی به‌موقع به وعده خودش عمل کرده‌است خوشحال‌ام.

گفتم: خیلی هم عالی، دست‌شان درد نکند. بد عهدی آفت بزرگی است که می‌تواند ریشه همه اعتمادها را بخشکاند انسان وقتی می‌خواهد قولی بدهد باید شرایط را بسنجد و خوب فکر بکند و بعد حرف بزند.

گفت: زودتر باید خداحافظی بکنم چرا که اگر بیشتر در پیش تو بمانم ممکن است دردهای دیگری مطرح شود و شیرینی مراسم تجلیل از مدال‌آوران کشتی را به زهر هلاهل تبدیل نماید. یا حق.




فضول‌باشی و پهن کردن ارزن از طناب

فضول باشی چند روزی مدام تماس می‌گرفت و از نتایج تیم‌های فوتبال استان در رقابت‌های مناطق سؤال می‌کرد. خیلی پیگیری می‌نمود که بداند تیم‌های استان در مسابقات مناطق که پایین‌ترین سطح رقابت‌های فوتبال در کشور است چه گلی بر سر فوتبال منطقه زده‌اند.

به او گفتم: کار دیگری جز بررسی حال و احوال فوتبال نداری؟ تو چرا حرص‌وجوش می‌خوری؟ اصلاً همه تیم‌های حاضر صعود بکنند و یا همگی دست از پا درازتر از مسابقات برگردند برای تو چه ربطی دارد؟ فوتبال مسئول دارد خودش هم از مسئولان قدرقدرت و بانفوذ و موفق، حالا تو چرا زندگی‌ات را ول کرده و چسبیدی به نتایج فوتبال منطقه آن‌چنان پیگیر این مسئله‌ای که هواداران تیم‌های لیگ برتری چنان نکنند.

تبسمی بر گوشه لبان فضول باشی نقش بست و گفت: برادر جان به این داستان توجه کن، گویند کسی از ملا نصرالدین طنابی به عاریت خواست، ملا گفت بر آن ارزن گسترده‌ام.

مرد پرسید چگونه بر طناب ارزن می‌گسترند؟

گفت: چون مقصود بهانه است این نیز بس است.

با این وضعیت فوتبال هر وقت از رئیس پرسیدند چه خبر؟ فرموده‌اند اوضاع بر وفق مراد است، فوتبال در اوج، داوران در عرش و ناظران بر فلک. از وی اگر سؤال بشود مصداق این ادعا ها و به‌خصوص در اوج بودن فوتبال کدام است حتماً می‌گویند مقصود ماندن در قدرت و هدایت و مدیریت فوتبال است، همین‌که هست برای شما بس است و کافی.

گفتم: فضول باشی بی‌انصافی نکن ، فوتبالی‌ها زحمت خود را می‌کشند ولی چه بکنند که قمر در عقرب است. فوتبال الان کیلویی چند؟ اصلاً فوتبالی در اردبیل نیست که شما مدعی برتر بودن آن باشید، شما اگر خیلی زرنگ به فکر صف نان و پرداخت هزینه قبوض باش. برای فوتبال نمی‌خواهد دلسوزی بکنی، فوتبال صاحب دارد و اهل فن، تو اگر زرنگ باشی تنها می‌توانی فوتبال را از صفحه‌ی تلویزیون ببینی ولی اگر دوست داری خبرهای خوش از فوتبال بشنوی به تو توصیه می‌کنم که پیگیری اتفاقات فوتبال استان‌های هم‌جوار باشی.

گفت: اتفاقاً پیگیری می‌کنم، اما نمی‌دانم چرا بیشتر علاقه‌مندم که ناکامی استان‌ها در فوتبال را بشنوم، کاستی‌ها و ناکامی‌های دیگر استان‌ها داغ دل من بدبخت را تازه می‌کند.

جنازه‌ای را بر راهی می‌بردند، درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بود.

پسر از پدر پرسید: بابا! در این‌جا چیست و به کجایش می‌برند؟

گفت: به‌جایی که نهخوردنی باشد و نه نوشیدنی، نه نانی و نه آب و نه هیزم، نه۹ آتش و نه زر و نه سیم، نه بوریا و نه گلیم گفت: بابا مگر به خانه ما می برندش؟




فضول باشی و آمار بیکاری

خیلی عصبانی بود، دست‌هایش می‌لرزید، صدایش گرفته بود و وقتی با من روبرو شد سرش را به علامت تأسف تکان داد و گفت: با شما صحبت کردن کراهت دارد، کسانی که به هر علت و دلیلی که بوده باشد به کتمان واقعیت‌ها اقدام کرده و حقایق را وارونه جلوه ‌دهند شایسته رفاقت و دوستی نیستند. به خدا  دور از مردانگی است که مسئولین دوندگی بکنند و در شاخص‌هایی موفقیت کسب نمایند ولی مدعیان امانت‌داری در عرصه خبر و خبررسانی، جعل اخبار بکنند و برای تشویش اذهان عمومی تا می‌توانند در فضای مجازی جولان بدهند.

گفتم فضول باشی علمی صحبت می‌کنی؟ اخبار جعلی اصطلاحی است که تابه‌حال از شما نشنیده بودم، حتماً جایی شنیدی یا خوانده‌ای اصلا می‌دانی که خبر جعلی چیست؟

گفت: فناوری‌های ارتباطی دیجیتال و ویژگی‌های آن در فرآیند تولید، توزیع و مصرف رسانه‌ای تغییرات گسترده‌ای ایجاد کرده و بستر مناسبی برای انتشار و مصرف اخبار جعلی فراهم کرده‌است. اگر نمی‌دانی باید بدانی که خبر جعلی خبری است که در ماهیت خود دچار تحریف و از بستر و زمینه اصلی‌اش جدا شده‌ باشد. حالا این روزها در فضای مجازی عده‌ای انگشت‌شمار با استفاده از همه امکانات به‌دنبال تغییر در ماهیت خبرهای مربوط به مسئولین و تلاش آن‌ها هستند.

گفتم: مردانگی کن و این‌بار کلی صحبت نکرده و فلسفه‌بافی مفرما. آن‌چه را که می‌خواهید بر زبان بیاوری و وقت ما را بگیری با ذکر مثال و مصداق اشاره بکن. دوران پوشیده حرف زدن گذشته است. شهامت داشته باش و بگو چه اتفاقی افتاده که تصمیم به برپایی کلاس خبر جعلی گرفته‌ای؟

گفت: خوب گوش کن. به نمونه‌ای از ده‌ها نمونه رخ داده اشاره می‌کنم تا بدانی مثل خیلی‌ها شعار نمی‌دهم و بر مبنای واقعیت‌های موجود اظهار نظر می‌کنم. در روزهای اخیر مرکز آمار براساس طرح آمارگیری نیروی کار در پاییز ۱۴۰۱ بحث کاهش نرخ بیکاری را منتشر کرد و به‌صراحت اعلام نمود که استان اردبیل به‌همراه استان‌های آذربایجان غربی، خوزستان، کرمان و هرمزگان بیشترین کاهش نرخ بیکاری را داشته‌اند ولی برو و فضای مجازی را ببین که چگونه لباس منفی بر این خبر پوشاندند و در سطح گسترده خبری با عنوان “بیشترین نرخ بیکاری در اردبیل به ثبت رسید” را منتشر کردند. مقایسه این دو متن برای علاقه‌مندان، بحث اخبار جعلی را واضح و روشن مشخص می‌کند.

گفتم: چرا باید به چنین کاری تن بدهند و از اعتماد مردم به رسانه‌ها و فضای مجازی بکاهند؟ به چه دلیل آن‌هایی که ادعای روشنفکری و رهبری رسانه‌ای استان دارند به‌آسانی واقعیت‌ها را در زیر پوششی از کم‌لطفی‌ها مخفی می‌ کنند؟ چنین افرادی که خود را از پیشروان مطالبه‌گری و اصلاحات جامعه قلمداد می‌نمایند با چه هدفی در تشویش اذهان قلم می‌زنند و حقانیت و تلاش مسئولین را بی‌ارزش نشان می‌دهند؟

فضول باشی آهی از ته دل می‌کشد و با نگاهی غضب آلود می‌گوید: انگیزه‌های مالی و سیاسی دو انگیزه‌ی عمده‌ای هستند که در تولید اخبار جعلی هدفمند دخیل هستند. بررسی تمایلات سیاسی آن‌هایی که این خبر را در سطح وسیعی منتشر کرده و برای بزرگ‌نمایی آن اقدام نموده‌اند  تأییدکننده دو انگیزه یاد شده برای تولید خبرهای جعلی هستند.

گفتم: مقابله با تولیدکنندگان و منتشر کنندگان خبرهای جعلی وظیفه همه کسانی است که در شناخت این قبیل خبرها از تبحر کافی بهره می‌برند. چهره جاعلان خبر که خائنین به حقیقت و انتشار دهندگان دروغ هستند وقتی به جامعه معرفی شدند با عکس‌العمل مردم می‌توانند مواجه بشوند.

فضول باشی درحالی‌که برای فاصله گرفتن از ما تلاش می‌کرد گفت: به‌راستی که مردم و به‌خصوص نسل جوان باید با کسب آگاهی‌های مورد نیاز و ارزیابی اعتبار منابع خبر و به کار بردن روش‌های اعتبار سنجی، امنیت خود را در درون بسترهای ارتباطی ارتقاء بدهند.




فضول باشی و حامیان مالی ورزش

تا صحبت از ورزش حرفه‌ای، لزوم حضور تیم‌های ورزشی اردبیل در لیگ‌های مختلف، پرشدن ورزشگاه‌ها و ایجاد انگیزه در نوجوانان و جوانان برای روی آوردن به ورزش به میان می‌آید و از عدم موفقیت در این زمینه سخن گفته می‌شود همه کاسه کوزه‌ها بر سر حامیان مالی می‌شکند.

حامی مالی حلقه مفقوده توسعه ورزش استان محسوب می‌شود. برای استان قهرمان پروری چون اردبیل نقطه ضعف بزرگی است که وقتی ورزشکارانش به مرحله درخشش می‌رسند به استان‌ها و شهرهای دیگر می‌روند و بناچار از شهر و کاشانه خود دور می‌شوند.

مطالبه‌گری علاقه‌مندان به ورزش وقتی اوج می‌گیرد و به طرق مختلف از فعال نبودن رشته‌های مختلف ورزشی در سطوح رقابت‌های کشوری انتقاد می‌شود حامی مالی در تیررس قرار می‌گیرد. آیا به‌راستی در سطح استان فعالان و بنگاه‌های اقتصادی نمی‌توانند برای حمایت از ورزش سرفصلی برای خود تعریف نمایند؟ واحدهایی که از امکانات استان استفاده کرده و به‌خوبی درآمد زایی می‌کنند چرا نمی‌خواهند گوشه‌ای از این درآمدها را صرف ایجاد شور و نشاط در استان بکنند؟ آیا گردش مالی واحدهای بزرگ صنعتی استان در اندازه حمایت از یک تیم ورزشی نمی‌باشد؟ باور کن زجرآور است که در واحدهای صنعتی استان اراده‌ای برای حمایت از ورزش وجود ندارد. فقط تا می‌توانیم دراین‌ارتباط حرف می‌زنیم، شعار می‌دهیم ولی دریغ از یک حرکت مثبت و عملی در سال‌های اخیر.

گفتم: فضول باشی روی سوژه‌ی خوبی دست گذاشته‌ای. تا درخواستی و تقاضایی برای تحت پوشش قرار دادن یک تیم ورزشی مطرح می‌شود صاحبان واحدهای صنعتی از نداری، مشکلات و کمبود نقدینگی و درماندگی صحبت می‌کنند ولی تا مشکلی برای یک واحد پیش می‌آید و به مرحله واگذاری می‌رسد همان درمانده‌ها برای تصاحب آن واحد سرودست می‌شکنند و رایزنی می‌کنند. لوای بی‌توجهی به ورزش فقط در این منطقه برافراشته شده و هر روز به طرق مختلف برای گسترش و همه‌گیر کردن آن هم تلاش می‌کنند.

گفت: سرمایه‌گذاری در ورزش می‌تواند نوید اتفاقات خوب از قبیل کشف استعدادهای نهفته و ایجاد انگیزه در بین ورزشکاران باشد. چرا در دیگر نقاط کشور و حتی در شهرهای کوچک به پشتیبانی از ورزش روی خوش نشان می‌دهند و این اردبیل است که از هیچ شانسی دراین‌ارتباط برخوردار نیست. استان ما در سخنان امیدوارکننده برای جذب حامی مالی در صدر قرار می‌گیرد و این‌چنین است که سال‌ها ورزش ما را با این قبیل وعده‌ها امیدوار کرده‌اند ولی جز بن‌بست مسیر دیگری در پیش پای آن قرار نگرفته است.

گفتم: باید به یک واقعیت نیز اشاره بکنم. فضول باشی عزیز در استان ما هنر استفاده از حامیان برای کمک به ورزش نیز در حد صفر است. تجربه نشان می‌دهد که ما در مقاطعی خواسته و ناخواسته حامیان مالی ورزش را فراری داده‌ایم. نمونه‌های متعددی را می‌توان ذکر کرد و این دردی است که متأسفانه برای درمانش نیز چاره‌ای اساسی اندیشیده نشده است.

گفت:خوب اشاره کردی، باید قدر کسانی را که برای ورزش ریالی هزینه می‌کنند بدانیم و زمینه دلگرمی هرچه بیشتر آن‌ها را فراهم بکنیم. کاری انجام ندهیم که دلسرد‌شان نماییم تا عطای ماندن در ورزش را به لقایش ببخشند و بروند و دیگر به ورزش و ورزشی‌ها روی خوش نشان ندهند.

گفتم: علاوه‌بر بخش خصوصی در نقاط مختلف کشور حمایت شورا و شهرداری نیز ملموس است ولی در استان و به خصوص در شهر اردبیل نیز این امر با اما و اگرها مواجه می‌باشد و خلاصه اردبیل است و هزاران  هزار حاشیه که ورزش دراین‌میان دیوارش بسیار کوتاه‌تر از بخش‌های دیگر می‌باشد.

گفت: من فقط خداخدا می‌کنم که این تعداد اندک و محدودی که الان به طرق مختلف از ورزش و رشته‌های مختلف حمایت می‌کنند دلسرد نشوند، آن‌ها را دلگرم ‌کنیم و تشویق‌شان نماییم تا بتوانند بر دایره حمایت‌هایشان اضافه کنند و دیگران نیز  را برای حضور در صحنه حمایت از ورزش تشویق نمایند. ان‌شاءالله.




فضول باشی و مدیریت اداره کل ورزش و جوانان

خدا را شکر که در نهایت مسئولین ما به توافق رسیدند و برای اداره کل ورزش و جوانان سرپرست انتخاب کردند. کاری را که باید در روز صدور حکم سرپرستی مدیر کل سابق به فدراسیون وزنه برداری می کردند دو ماه طول کشید و خلاصه ورزش ما را تبدیل به ابزاری برای کنترل از راه دور و میدان داری برخی ها تبدیل نمود.

حق ورزش اردبیل این نبود که حتی وزارتخانه نیز  نسبت به آن حساسیت نداشته باشد و مدیریت آن و تعیین تکلیف اش را به اما و اگر ها و وزش بادها و رضایت این و آن موکول نماید.

فضول باشی که از انتخاب سرپرست اداره کل خوشحال به نظر می رسید در ادامه گفت: شنیده می‌شود که برخی از تهران نشینان همچنان در اندیشه مدیریت ورزش اردبیل به سر می برند و می خواهند به هر ترتیبی که شده ردپایی در اداره امور آن داشته باشند، حالا به هر طریقی که بوده باشد، حتی آنهایی که سال ها از اردبیل دور هستند، همچنان هوس دخالت در امور ورزش استان را دارند و عجب دردی شده است درد این ورزش.

به فضول باشی گفتم: خوشحالی ات را با روایت های ضد و نقیض آسیب‌پذیر نکن. وقتی اداره کل مسئول دارد دیگر نگرانی روا نیست. مگر اینکه او بخواهد به حرف ها گوش بدهد و مطیع اوامر مرکز نشینان باشد ولی فکر نمی کنم که چنین شود. تو بی جهت نگرانی و بی دلیل توهم بر تو غلبه کرده است.

آنهایی که برای ورزش نقشه می کشند بهتر است به حوزه مسئولیت خود مشغول شوند و وظیفه قانونی شان را انجام بدهند.

فضول باشی گفت: یک بحث بد جوری در گلویم گیر کرده، نگویم دق می کنم و اگر بگویم ممکن هست حاشیه‌هایی برای من داشته باشد و برخی از حضرات و از ما بهتران از فضول باشی دلگیر بشوند.

گفتم: تو و ترس؟ اگر از ترس این و آن و حرف و فشار از بیان حقایق خود داری بکنی بار و بساط فضولی ات را باید جمع بکنی.

ایستادن و مقاومت کردن برای سرپا بودن حق از مهم ترین ویژگی های تو می باشد. بگو شاید که با گفتن حقایق بعضی از مشکلات موجود برطرف گردد.

گفت: چرا نتوانستند مدیر انتخاب کنند و حکم صادر نمایند؟ مگر کار خیلی سخت و طاقت فرسائی بود؟ نمایندگان که نه یک بار بلکه ده ها بار گفته اند که در انتصابات ابدا دخالتی ندارند و حرفی نمی‌زنند و نیرویی هم تحمیل نمی کنند. برخی ها مدعی هستند که شاخص می دهند و یا عده ای هم معتقدند که مشورت می دهند. برخی ها به شورای نگهبان نامه می نویسند و بعضی ها هم که اصلا با این نامزد مدیریت و یا آن فرد مطرح شده این جا و آن جا نمی روند و خط و نشان نمی کشند!! در چنین فضای ایده آلی که ایجاد می شود به چه دلیل انتخاب یک مدیر هفته ها به طول می انجامد و در نهایت به انتصاب سرپرست منتهی می شود؟

به فضول باشی گفتم: برادر عزیزم چیزی که الان در جامعه ما به یک مشکل تبدیل شده حرف زدن است. آن موقع برای جامعه ایده آل خواهد بود که حرف ها همراه با عمل باشند. در مورد آنچه تو اشاره کردی امیدوارم پیوند ناگسستنی بین حرف و عمل ایجاد شود تا استان بتواند همه انرژی خود را در یک مسیر که آن هم توسعه و پیشرفت استان است متمرکز کند.

گفت: آرزو بر جوانان عیب نیست. سال ها برای رو به راه شدن امور ورزش استان اظهار امیدواری کرده ایم ولی این بار امیدواریم با سرپرست جدید گوشه‌هایی از محقق شدن این آرزوها را شاهد باشیم. انشاالله.

 




فضول باشی و کلاس پیش داوری فوتبال

هرچقدر که می خواهم از فضای فوتبال استان به دور باشم و به کار خود برسم و عطای آن را به لقایش ببخشم، اجازه نمی‌دهند.

آمارهای سوال‌برانگیز، اقدامات شبهه آمیز، اظهارنظرهای بی‌پایه، بزرگنمایی های شرم آور و به طور کلی برخی از اقدامات نه چندان سازگار با مرام و اهداف ورزش، انسان را وادار به عکس العمل می کند.

باید از این فوتبالی های دو آتشه با پیشینه درخشان در مدیریت فوتبال که الان برای فوتبال اردبیل برنامه می ریزند و ریاست می کنند و بر صندلی آن تکه می زنند، بخواهیم که زیاد به دنبال حاشیه ها و بزرگنمایی ها نروند و با همین وضع موجود که حاصلی از سال ها توان و قدرت مدیریت و توانایی اجرایی آن ها و دوستانشان می باشد اجازه بدهند با فوتبال اردبیل و وضعیت آن کنار بیاییم.

همه می دانیم با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود. مثلا نیستی که مسابقات یک رده اش که در سطح استان با حضور ۴ تیم برگزار می گردد نمی تواند برترین در کشور باشد و یا تیمی که در سال فقط سه بازی استانی انجام بدهد قادر به درخشش در رقابت های منطقه ای و کشوری نخواهد بود.

خدا پدر و مادرتان را بیامرزد و برای شما بهترین روزها و ایام را در مدیریت فوتبال رقم بزند، مخاطب را نفهم قلمداد ننمایید و بدانید که اکثر فوتبالی ها در استان اردبیل بیشتر از شماها به قواعد و اصول حاکم بر آن آگاه هستند. اگر همین بحث را با تمام وجود قبول کنیم، نمی‌توانیم برای بزرگنمایی و بازی با اعداد و ارقام و کلمات بپردازیم.

گفتم: فضول باشی توپخانه پری داری، حتما اتفاق جدیدی رخ داده که چنین به جوش آمده ای. آمار سازی فقط در فوتبال و ورزش که نیست به یک کار معمولی تبدیل شده و به آن عادت کرده ایم. باور کن اگر برای بریدن از فوتبال فکر کرده ای کار خوبی است، عملی اش بکن. برو بچسب به دیگر مواردی که در جامعه وجود دارد.

گفت: حالا تو هم برای نصیحت کردن فرصت پیدا نکن. اگر بتوانیم تا پایان سال دست فحاشان و قلدرماب ها را از فوتبال کوتاه کنیم در حقیقت بهترین و بالاترین خدمت را به آن انجام می دهیم. وقتی هتاکان و عاملان ایجاد اختلاف و چنددستگی در فوتبال شهرستان ها هر روز مورد توجه قرار گرفته و اراده‌ای برای برخورد قاطع و طرد آن ها از فوتبال دیده نشود باید هم هر روز در انتظار هتاکی و عربده کشی باشیم. به خدا فوتبال حق اش این نیست که در آن باجگیران یکه تازی بکنند.

گفتم: اعصاب خود را بی خود به هم نریز. تا فرصت طلبان نان به نرخ روز و عاشقان دیده شدن و پهلوان پنبه ها و طبل های تو خالی در ورزش و فوتبال کشور هستند شرایط نمی تواند بهتر از این باشد،پس تکلیف خودت را با خودت روشن کن.

گفت: گوش کن. به یک مورد اشاره کنم و به دنبال کار خودم بروم. مسئول کمبته داوران فوتبال استان مصاحبه کرده و با افتخار تمام از پیشرفت فوق العاده داوری استان سخن گفته و از دعوت ۹ داور اردبیلی برای حضور در کلاس پیش داوری فوتبال کشور خبر داده است. دعوت به کلاس پیش داوری یک روی سکه و قرار گرفتن در لیست نهایی قضاوت روی دیگر سکه است.

وی که مدعی است ۴ داور در کلاس پیش داوری لیگ برتر حضور داشته بفرمایند که چند نفر از آن ها در لیست نهایی قرار گرفته‌اند. بازی با اعداد و بزرگنمایی در سایه برخی از خبرها هیچ دردی از درد های فوتبال اردبیل را حل نخواهد کرد. همچنین منتظر می مانیم تا مسئول محترم در پایان کلاس پیش داوری لیگ یک و اعلام لیست نهایی اطلاع‌رسانی بکند که چند نفر از ۵داور دعوت شده در لیگ یک قضاوت می کنند.

گفتم: فضول باشی،مواظب خودت باش. این روزها بازار کسانی که می‌توانند در ورزش هارت و پورت بکنند، افزایش یافته است. مسئولین گویا نمی‌خواهند مشکلات و مصائب ورزش را ببینند و برای درمانش اقدام بکنند. خودت را بی خود درگیر قصه های تکراری پیش پا افتاده نکن. برو و فکر نان باش که خربزه آب است.

 




فضول باشی و یارانه معیشتی

فضول باشی خیلی خوشحال و سرحال بود. بشکن می زد. از شادی در پوست خود نمی گنجید. کمتر او را در چنین حالتی دیده بودم. با خود گفتم که حتما در زندگی وی اتفاقی بسیارمهم روی داده که وی چنین اظهار شادمانی می کند.
او در حالی که بالا و پایین می پرید گفت: دست‌شان درد نکند، منُت بر سر من نهادند و چراغ زندگی‌ام را روشن نمودند. انرژی مضاعفی به من بخشیدند و از یک واقعیت پرده برداری نمودند و من و اهل خانه را برای آینده امیدوار و امیدوارتر نمودند.
گفتم: چه اتفاقی افتاده که چنین از خود بی خود شده‌ای، عجب سرحالی، باید خداراسپاسگزار باشم که تو را چنین سر حال می بینم. تعریف کن تا ما هم استفاده بکنیم ودر شادی شما شریک بشویم.
گقت: عجب آدم مهمی بوده و خودم خبر نداشته‌ام. من صاحب مال و منال و شوکت بوده‌ام و غافل از این همه دارایی و ثروت. می خواهم رنج سفر را به جان بخرم و بروم و بر دستان مسئولین سازمان هدفمندی یارانه‌ها بوسه بزنم. من در لیست یارانه بگیران قرار نگرفته ام. منی که تا قبل از اعلام نرخ جدید برخی از اقلام، قادر به تهیه آن‌ها نبوده‌ام بی جهت خودم را گول می زدم، حتما دارم و خوب هم دارم و خبر نداشته‌ام، الان در به در به دنبال ثروت خودم می گردم که روزگار خوش بگذرانم و نیازی به یارانه معیشتی و غیر معیشتی نداشته باشم.
گفتم: مظلوم نمایی نکن. حتما اطلاعات اقتصادی و خانوار شما در حدی بوده است که قلم قرمز بر روی نام تو کشیده اند‌. شماها هستید که خون این ملت را می مکید و هیچ وقت سیر نمی شوید. شماها هستید که حق مردم را پایمال می کنید و مدام دوست دارید بر اندوخته‌هایتان بیفزایید، شماها هستید که قیصریه‌ای را به خاطر یک دستمال به آتش می کشید و به محرومان و نیازمندان فکر نمی کنید. حالا که می خواهند یک کار مثبت در راستای بهبود اوضاع اقتصادی مملکت بکنند، تا منافع‌@تان را در خطر می بینید چنین ادا در آورده و سعی می کنید با اجرای نمایشنامه‌های مختلف داشته‌های خود را انکار کرده و جو ایجاد نمایید.
گفت: ول کن بابا، تو هم وقت گیر آوردی، تو چه می گویی، من دارم لذت می برم. در ردیف سرمایه گذاران، ابر بدهکاران بانکی صاحبان ده ها و صدها ملک و املاک قرار گرفته‌ام. این برای من افتخار بزرگی است، کاری به این ندارم که توان خرید یک بطری روغن مایع را ندارم همین که در ردیف پولدارها قرار گرفته و حایز شرایط دریافت وام معیشتی نشده‌ام برای من نعمت بزرگی است. با این که از قدیم گفته اند که با حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود ولی می گویم قطع یارانه، من را در ردیف ثروتمندان قرار داده و این کافی است، شب گرسنه بخوابم مشکلی نیست همین که در رؤیا حساب‌های بانکی‌ام پر، خانه‌های لاکچری‌ام برپا و ویلا های شمال و غرب من دل پسند هستند، بسیار خوشحالم. این عناوین و این سیر در رؤیا، برای من نان سنگک خشخاشی برشته، برنج هاشمی فوق اعلا، گوشت راسته گوسفندی، جوجه کباب زعفرانی، کره حیوانی و …. نخواهدشد ولی لذت عنوان پولداربودن برای من ده‌ها بار بالاتر و بالاتر از سیر کردن شکم می باشد.
گفتم: به همین خیال باش. در هر حال برای درمان اقتصاد بیمار کشور باید از اقدامات دولت حمایت بکنیم، اقداماتی که مورد تأیید اهالی فن می باشد و امیدواریم این جراحی به خوبی انجام بشود و در قطع یارانه‌ها مشکلات خانواده‌ها دقیقا مورد توجه قرار بگیرد




فضول باشی و سالن‌های اجاره‌ای

فضول باشی پشت تلفن با تغیر و تحکم گفت: کجایی الآن، رفتی به سالن‌های اجاره‌ای سر بزنی و حسابت را پر بکنی و به ریش من یکی که فکر می‌کنم دوستم هستی و هوایم را داری، بخندی؟ آدم حسابی اگر این امکان در اختیارت است چرا ما را خبر نمی‌کنی تا گوشه‌ای از کار را بگیریم و این‌قدر سرگردان و بی‌هدف، کوچه پس کوچه‌ها را قدم نزنیم؟
حالا فهمیدم که چرا خوشحال و سرحالی! تازه دستگیرم شده‌است که به چه دلیلی این روزها کبک‌ تو خروس می‌خواند. اما این رسمش نیست که درموقع برخورد با مشکلات به سراغ من بیایی و وقتی خوان گسترده‌ای باشد، خبرمان نکنی و به‌تنهایی تا می‌توانی شکم پر بکنی و لذت ببری.
حرفش را قطع کردم و گفتم: باز چه شده و چه مطلبی شنیده‌ای که این‌چنین جوش آورده‌ای؟ سالن اجاره‌ای چه صیغه‌ای است و پر کردن شکم از کجا آب می‌خورد؟ تو چقدر آدم دهن‌بین و ضعیف‌النفس هستی؟ عده‌ای تو را دست می‌اندازند و تو هم که به مانند انبار باروت منتظر یک جرقه‌ای. الهی که سرت به تنت ‌نماند تا هم مسئولین و هم من یکی که دوستی چندین‌ساله با تو دارم نفسی به‌راحتی بکشیم و به آرامش برسیم.
گفت: پیش‌دستی نکن، تحمل شنیدن واقعیت‌ها را داشته باش، با دادوبیداد بساط خودشیرینی و کتمان حقایق و متهم کردن دیگران راه نینداز. معلومه هروقت که بر خلاف منافع شما فرصت‌طلبان حرفی زده شود سعی می‌کنید که تحت هر شرایطی جو را عوض‌ بکنید و فضای بیشتر برای بیان واقعیت‌ها را ندهید.
پریدم وسط حرف‌هایش و با صدای بلند گفتم: داستان‌سرایی موقوف، حرف دلت را بزن. باز به ‌توسط چه کسانی کوک شده‌ای؟ کم‌کم به این نتیجه می‌رسم که تو و برخی از یاران‌ات یک روده راست در شکم ندارید. از قدیم گفته‌اند: نسخه‌ای که روس بپیچد زهر است تا شفا. توئی که مدعی دوستی و رفاقت هستی چرا رک و صریح حرف نمی‌زنی تا پاسخ لازم را دریافت بکنی؟
گفت: با تو نان‌ونمک خورده‌ام، مختاری که هر طور می‌خواهی فکر بکنی ولی بدان که شکستن نمکدان در مرام و مسلک ما راه ندارد. زنگ زدم که بگویم کم‌کم پچ‌پچ‌های در گوشی محفلی در مورد تو به نقل‌های علنی تبدیل شده است. می‌گویند به‌دنبال هدیه بیست‌میلیونی در جریان انتشار کتاب فوتبال اردبیل حالا صحبت از سه سالن اجاره‌ای است که گویا با نازل‌ترین قیمت در اختیار تو قرار گرفته تا حرفی نزنی، چیزی ننویسی و به یک غلام حلقه‌به‌گوش تبدیل بشوی. بدبخت بیچاره مثل کبک سر در برف فرو برده‌ای و خبر نداری که هر روز حرف تازه‌ای به تو می‌بندند و از فرصت‌طلبی‌ها و بهره‌برداری‌های غیرقانونی سخن می‌گویند.
گفتم: به این اظهارنظرها و نقل‌قول‌ها عادت‌کرده ام. هر روز که می‌گذرد سناریوی تازه‌ای برای وادار کردن به سکوت اجرا می‌شود. باکی نیست باید برای هر ادعایی دلیل داشت. آن‌هایی که معتقدند که سالن ورزشی اجاره‌ای در اختیار دارم، همت بکنند و منت بگذارند و سالن‌ها را معرفی نمایند تا همه کسانی که در تحقق کاری غیرقانونی سهیم بوده‌اند به‌سزای اعمالشان برسند و خود هدیه ای قابل توجه دریافت نمایند. هرچه در این وضعیت می‌کشیم از دست کسانی است که کاری جز اتهام‌زنی، دروغ‌بافی و زیاده‌خواهی ندارند. امان از دست کسانی که اقدامات‌شان در خارج از چارچوب قانون و مقررات هست و تبحر کافی در آشفتگی جو برای سرپوش گذاشتن بر کوتاهی‌ها و رفتارهای غیرمنطقی دارند. قربان آن کسی باید رفت که مدرکی در این‌مورد ارائه کند و آدرسی بدهد و از ضایع شدن حقوق بیت‌المال جلوگیری و ممانعت نماید.
گفت: بد کردم که گفتم در پشت سرت چه حرف‌هایی می‌زنند. وقتی این‌چنین با شهامت خواستار اطلاعات کافی در مورد سالن‌های سرپوشیده هستی خود گویای خیلی چیزهاست. حالا نوبت آن‌هاست که بیایند و مدرک ارائه کنند و شکایت به محاکم قضایی ببرند تا مشت خائنین را باز نمایند.
گفتم: نمی‌توان ذات کسانی که خرده‌شیشه دارند را اصلاح نمود. خدایی که در بالای سر ما است بهتر از همه کس بر رفتار و کردار بندگان آگاه می باشد. خائنین به بیت‌المال و حرمت‌شکنان خدانشناس، رسوایی‌شان حتمی است.
بدخواه کسان هیچ به مقصد نرسد
یک بد نکند تا به خودش صد نرسد
من نیک تو خواهم و تو خواهی بد من
تو نیک نبینی و به من بد نرسد




قضول باشی و انتخابات هیئت فوتبال استان

بعد از افطار نشسته بودم و برای نوشتن، داشتم سوژه یابی می کردم که صدای ناهنجار تلفن همراه، تمرکزم را به هم زد. فضول باشی بود. این مرد، شب و روز نمی شناسد، تا چیزی به فکرش می رسد هر ساعتی از شبانه روز باشد تماس می گیرد. البته طلب کار بودن یکی از ویژگی آدم های مزاحم است و فضول باشی ما هم از این قاعده مستثنی نیست.

تا صدایم را شنید گفت: عزیزز دل فضول، سر افطار، منزل گفت که دیشب در خواب از فوتبال می گفتم، از رقابت های به اصطلاح لیگ برتر که آغاز نشده تعطیل شده است، از اساسنامه و رعایت دقیق و بند بند آن در استان، از شکوه و عظمت فوتسال جام رمضان و شرایط سهل و آسان آن برای حضور همه تیم ها و به خصوص تیم های یک شبه تشکیل یافته و مهم تر از همه از مجمع انتخابات هیئت استان و کاندیداها و عاشقان و سینه چاکان خدمت به نسل جوان و آینده ساز.

گفتم: مرد مؤمن، این وقت شب زنگ‌زده ای که خواب دیشب را به من تعریف کنی؟ مگر من تعبیر خواب می‌کنم؟ اصلا مسائل مجمع فوتبال و انتخاب رئیس آن به شما چه ربطی دارد؟ به من چه؟ به تو چه؟ به ما چه؟ برو به ده‌ها درد بی‌درمان خودت برس، فوتبال استان صاحب دارد و بهتر از همه بلدند که چه کار بکنند و برای ادامه مالکیت چه طرحی بریزند و چه اقدام ‌نمایند. مگر مدعی‌العموم هستی؟ الحمدلله همه‌چیز بر وفق مراد است و جای هیچ‌گونه نگرانی نیست و بی‌جهت حاشیه ایجاد نکن و فکر ما را مغشوش و ذهنمان را مکدر نفرما، لطفاً.

گفت: تو را چه شده؟ خبرهایی شنیده ای که چنین با صدایی رسا وراجی می‌کنی؟ تا دیروز گلویت را پاره می‌کردی که بندهای اساسنامه را در بند کشیده‌اند و حالا ساز را برای مایه ا‌ی دیگر کوک می‌کنی؟ خجالت نمی‌کشی؟ عجب آدم ضعیف‌النفسی هستی. خدا در این ماه عزیز جوابت را بدهد.

گفتم: فضول باشی، من تا گلو پاره می‌کردم یا تویی که آرام و قرار نداشتی. مگر تو نمی‌گفتی که حضور نائب‌رئیس بانوان غیرقانونی بوده، اگر ادعای تو درست است چرا باز برای مجمع معرفی شده‌است؟ باور کن خرده‌شیشه داری، انصاف نیست که این حرف‌ها را بزنی و قیافه حق‌به‌جانب بگیری.

گفتم: تو هم راست می‌گویی. حتماً حکمتی در کار است که در فوتبال ما 28 را با 35 برابر می‌گیرند و یا به شخصی، سابقه مدیریت را چون یک غول می‌سازند و برای دیگری بدون داشتن ده دقیقه سابقه مدیریت نمی‌گویند بالای چشمت ابروست. پس اگر این‌طور که تو می‌گویی کار سلیقه‌ای باشد پس چه نیازی به برخی از مقدمات و تشریفات؟

گفتم: خوب گوش‌کن، حال‌وحوصله زیاد حرف زدن و سر و کله زدن با تو را ندارم. اما شنیده‌ام که این روزها خیلی ها در فدراسیون فوتبال، هوادار فوتبال اردبیل شده و برای تعیین تکلیف آن حساسیت نشان می‌دهند. انشااله که خسته نشوند و با همین سرعتی که دارند پیش بروند و همه تلاش، توانایی، قدرت، رابطه و ضابطه را به کار ببندند تا روز برگزاری مجمع فدراسیون کارها را یکسره بکنند. باید خوشحال باشیم که برخی‌ها بدجوری عاشق و واله فوتبال اردبیل شده‌اند. خودشان هم می‌دانند فوتبالی نیست ولی آن‌ها چون خود از منطقه محروم هستند بدجوری به فکر مناطق محروم و آزاد کردن آن‌ها از دام بدبختی‌ها و نداری ها هستند. حتما این‌ها را معرفی می‌کنیم تا افکار عمومی با چهره دوستداران و خدمت‌گزاران فوتبال اردبیل در مراکز سایر استان‌ها آشنا بشوند.

گفت: تو هم که همه اش شعار می دهی. اگر راست می گویی اسم ببر و آن ها را به مردم معرفی کن.

گفتم: عجله نکن. آسیاب به نوبت. وقت این کار نیز خواهد رسید. اندکی تأمل و تحمل لازم است. یاحق.