1

استعدادهایی که ته می‌کشند؛ مسئول کیست؟!

در فوتبال بازیکن زمانی می‌تواند به آمادگی لازم برسد و توانایی‌های خود را به رخ دیگران کشیده و مراحل پیشرفت را طی نماید که در رقابت‌های متعدد حضور یابد و از هر مسابقه یک تجربه جدید کسب کند.

چرا سال‌هاست فوتبال شهر اردبیل نتوانسته چهره‌ای مطرح در فوتبال را معرفی بکند؟ چرا در رده‌های پایه از این شهر بازیکنی در تیم های ملی‌ پایه وجود ندارد؟ آیا چاه استعدادهای جوانان و نوجوانان منطقه خشک شده‌است و یا عوامل دیگر دست‌به‌دست هم داده‌اند و این چاه را با ریختن بتن و سرپوش فولادی بی‌مصرف کرده‌اند؟

این گفته‌ها را هیچ‌کس به خود نگیرد و بلافاصله بساط اتهام زنی راه نیاندازد و یا مصاحبه‌های رنگی و اویزان شدن از دامن یک عده ارقام راه نیندازد. خیلی ساده بوده و کار سختی نیست.  اگر شهرستان اردبیل ملی‌پوش در رده نوجوانان و جوانان داشته معرفی شود و بازی‌هایی که به میدان رفته اعلام گردد. البته حضور در استعدادیابی‌ها و اردوهایی از این‌دست ملاک ملی‌پوش شدن نیست .مفهوم ملی پوش بودن با معرفی به اردوی استعدادیابی زمین تا آسمان می‌توانند فرق داشته باشند.

طبیعی است در شهری که رقابت‌های قهرمانی در سطوح مختلف نداشته باشد و مسابقات به‌اصطلاح استانی اش در رده‌های پایه با حداقل تیم‌ها و حداقل بازی ها برگزار شود و استانی که لیگ آن برنامه‌ای منظم از شروع، ادامه و پایان پیش روی نداشته باشد آیا انتظار بروز و درخشش چهره‌های مطرح و توانا می‌تواند نتیجه‌بخش باشد؟

یک نوجوان و جوان علاقه‌مند به فوتبال در صورت وجود مسابقات متعدد و حاکمیت روال منطقی بر امور رقابت‌ها و قرار گرفتن در کوران آن می‌تواند برای آینده فوتبال خودش شروعی دل‌پذیر داشته باشد.

در فوتبال ما هر فرد و هر مسئولی که بتواند تحولی در ساختار آن ایجاد بکند و از نیروهای موجود استفاده بهینه کرده و صداقت را جایگزین خودمحوری‌ها قرار بدهد، می‌تواند از خودش نامی نیک در تاریخ فوتبال به یادگار بگذارد.

ورزش و فوتبال ما سال‌ها از سلیقه‌های شخصی و تصمیمات آنی ضربه‌ها خورده‌است. این ضربه‌ها بدون شک در نابودی استعدادها و به هدر رفتن آن‌ها مهم‌ترین نقش را داشته‌اند. به‌راستی در میان مسئولین و دارندگان عناوین پرطمطراق رییس و مدیر چه کسانی در نابودی استعدادها و به هدر رفتن سرمایه‌ها مؤثرند و مقصر؟

آیا این‌که من صاحب عنوان باشم و بر ورزش منطقه حکمرانی بکنم، کافی است؟ یعنی با بودن من و من ها هر سد و مانعی که در مقابل

هیئت‌های ورزشی باشد مشکلی نیست؟ به نظر آن‌ها درد دو ورزش نبودت آن‌ها در راس قدرت است، اگر باشند همه‌چیز بر وفق مراد است و اگر درب هیئتی تخته بشود و حرکتی از آن سر نزند هیچ ایرادی ندارد همین‌که آن‌ها در راس هستند افتخاری است برای ورزش و ورزشی‌های منطقه.

دل همه دوستداران فوتبال شهر از عدم توجه مسئولین و بی‌تفاوتی در قبال سکون و بی‌تحرکی آن خون است. فوتبال شهر اردبیل خلاصه شده‌است در قضاوت برخی داوران در سطوح مختلف لیگ‌های کشوری. هیچ‌کس نمی‌تواند منکر این حرکت مثبت بشود ولی قضاوت داوران در شهرهای دیگر برای فوتبال و آینده نوجوانان این شهر چه تأثیری می تواند داشته باشد؟ آیا داوران اردبیلی در سال‌های اخیر در رقابت‌های فوتبال باشگاهی شهر اردبیل سوت زده اند؟ اگر بهترین داوران فوتبال را داشته باشیم ولی فوتبال شهر از قضاوت آن ها در مسابقات خودش بی بهره باشد آن ها هیچ تاثیری در روند رو به جلو نمی توانند داشته باشند. مطمئن تاریخ در مورد کسانی که به خاطر بودن در مسند قدرت؛ چشم بر روی واقعیت‌های فوتبال شهر اردبیل بستند و دم نزدند، قضاوت خواهد کرد.

 




فوتبال اردبیل و تیغ جراحی

ورزش اردبیل گذشته‌اش سرشار از موفقیت و افتخار است .برخی‌ها بدجوری به بیان و ذکر سرنوشت ورزش در سال‌های نه‌چندان دور حساسیت دارند. تا می‌خواهی بگویی که در مقطعی از تاریخ نصف اوزان تیم‌ملی کشتی فرنگی در اختیار جوانان اردبیل بوده‌است مدعی می‌شوند که آن زمان نسبت به امروز تفاوت‌های اساسی داشته‌است و یا زمانی که با سند و برهان از پویایی فوتبال اردبیل سخن می‌گویی، بلافاصله موضع‌گیری می‌کنند و به مقابله برمی‌خیزند و از دست زدن به اقدامات دور از اخلاق ورزشی نیز کوتاهی نمی‌کنند.

مثلاً شرایط چه فرقی داشته‌است که امروز حتی یک نفر به اردوی آمادگی کشتی دعوت نمی‌شود؟ آن موقع سالتو و بار را طور دیگری می‌زدند و یا کار کردن دست‌ها در سرپا ممنوع بوده‌است و یا به‌جای نشستن در خاک، هوایی می‌شدند؟ و یا اندازه زمین فوتبال در دهه شصت کوچک و شبیه  زمین چمن معروف دروازه خلخال بوده‌است و یا در آن وقت‌ها اندازه دروازه کوچک‌تر و تیم ها از دو دروازه‌بان استفاده می‌کردند و آیا در آن مقطع توپ‌های، بادکنکی بودند و حمل آسانی داشتند؟ چرا نمی‌توانیم واقعیت‌ها را بپذیریم و به چه دلیل شهامت، جسارت و قدرت اعتراض به بعضی از ضعف‌ها و بی‌برنامگی‌ها را نداریم. چرا در دام نفس و مقام‌پرستی گرفتار شده‌ایم و هر روز با پناه بردن به دامن آمارهای ساختگی و آمار و ارقام گول زننده رکورد می‌شکنیم؟

همه گذشته ورزش اردبیل می‌توانند شهادت بدهند که از استعدادها و توانایی‌های جوانان این منطقه چیزی کاسته نشده‌است و باید فرق‌ها و تفاوت‌ها را در سبک مدیریت‌ها و نگاه به ورزش جستجو کرد.

این شهر هم چنان قادر است که ده‌ها چون احد پازاج ها، اشکانی ها و صمدی ها و جدی ها و خوشطینت ها و…. تحویل ورزش کشور بدهد و یا صدها مقصود بایرامی ها و ناصر عروجی هاو جعفرظاهری ها و نادر کهنمی ها و داوود آقا جسنی فرد ها و ….به فوتبال اردبیل تقدیم نماید. کار از یک‌جای دیگر لنگ است و این لنگی را باید به دست تیغ جراحان سپرد و جراحی کرد وگرنه در این فوتبال هیچ‌چیزی تغییر نخواهد کرد.

فوتبال برای این‌که در جایگاه اصلی‌اش قرار بگیرد قبل از جابجایی افراد و نشستن حسن به‌جای حسین و تعویض مهره‌ها و جایگزینی‌های بی‌حساب و کتاب ضرورت دارد که افکار حاکم بر آن تغییر کند. تا زمانی که تغییروتحول در فوتبال را به رفتن عمرو جلوس زید تعبیر بکنیم، وضعیت حاکم بر آن هیچ تغییری نخواهد کرد.

اینجاست که بارها گفته‌ایم  فوتبال به‌جای تغییر نفرات و آدم‌ها نیاز به تغییر و ایجاد تحول در افکار حاکم بر آن دارد. تا وقتی‌که منطق در فوتبال حاکم نشود، قوانین و مقررات مو به مو  اجرا نگردد، همه مرتبطین به آن به یک اندازه مورد توجه قرار نگیرند، فرصت‌طلبی و بزرگ‌نمایی جای خود را به صداقت و بیان واقعیت‌ها ندهد، و تا وقتی‌که هیئت فوتبال امید و تکیه‌گاه همه فوتبالی‌ها نباشد، امیدواری برای رسیدن به نقطه اوج و برطرف شدن مشکلات و آغاز حرکتی نو و برنامه‌ریزی در همه ابعاد، امکان‌پذیر نمی‌شود. همه باید برای تغییر افکار حاکم بر فوتبال تلاش بکنند و در این راه گام بردارند.

 




مدیریت فوتبال شهر اردبیل

گردانندگان کانال تریبون آزاد این‌بار در مطلبی، اشتباه قبلی خود را اصلاح‌کرده و با انتشار رزومه رییس محترم هیأت فوتبال شهرستان اردبیل، نشان داده‌اند که نسبت ‌به گفته‌ها و بخشی از سخنان ما در مراسم رونمایی کتاب‌ها معترض بوده و خواستار توضیح بیشتر شده‌اند.

 توجه دوستان را به یک بیت از سعدی علیه الرحمة جلب می‌کنم:

آن را که بر مراد جهان نیست دسترس

در زادبوم خویش غریب است و ناشناس

عزیزی که با برخورداری از عنوان ریاست هیأت فوتبال شهرستان ارتباطی با اکثریت اعضای فوتبالی جامعه نداشته باشد آیا آدمی غریب و ناشناخته محسوب نمی‌شود؟

ارتباط رییس یک هیأت با برگزاری مسابقات، تشکیل جلسات اتاق‌های فکر، انجام برنامه‌های متفاوت، برقراری تعامل با مربیان باشگاه‌ها و ورزشکاران، بازدید مستمر از وضعیت فوتبال در بخش‌ها و دهستان‌ها، حضور در بخش‌ها و دهستان‌ها و آشنایی با فوتبالیست‌های هر منطقه با تشکیل جلسات مختلف و…. معنی پیدا می کند. وقتی مسابقات متعددی باشد، ورزشکار می‌تواند رئیس هیئت خود را بشناسد و به آن عرض ارادت بکند.

حال بهتر است بگویند که امسال در سطح شهر اردبیل چند مسابقه در مسابقات باشگاهی و در چه رده‌هایی انجام پذیرفته‌است؟ رقابت‌های فوتبال پایه از چه تاریخی در شهر اردبیل آغاز شده و در چه تاریخی به پایان رسیده‌است؟ تیم‌های صعودکننده و سقوط‌کننده در سطوح مختلف رقابت‌های باشگاهی شهر اردبیل کدام‌ها بوده‌اند؟ برای برگزاری مسابقات، کدام زمین‌ها در اختیار هیأت شهرستان می‌باشد؟ آیا صرف برخورداری از یک عنوان می‌تواند دردی از دردهای فوتبال شهر اردبیل را درمان نماید؟

بحث بر سر شخصیت حقیقی و جایگاه رییس هیأت شهرستان نبوده و نیست. قضاوت در مورد شخصیت حقوقی در ورزش با توجه به عملکردها و کارنامه هاست. زمانی‌که در هیأتی چون هیأت فوتبال شهرستان، فعالیتی انجام نپذیرد و فعالان عرصه فوتبال در ارتباط مستقیم با رییس هیأت نباشند یعنی وی غریب است و ناشناخته.

در 9 ماه گذشته رییس هیأت فوتبال شهرستان چند ‌بار در رسانه‌ها نسبت‌به عملکرد هیأت تحت مدیریت خود اطلاع‌رسانی کرده‌است؟

عزیزانی که سابقه داوری و بازی دارند، قابل احترام هستند و حفظ حرمت آن‌ها واجب، ولی هیچ‌کدام از این عناوین برای فوتبال شهر اردبیل پیشرفت و توسعه به‌همراه نخواهد داشت. تا زمانی‌که رییس هیأت، خود را درگیر برنامه‌های مختلف و تحرک‌آفرین نکند برای اکثر فوتبالی‌ها ناشناخته خواهد بود.

 




مرحوم مقصود بایرامی؛ مجموعه‌ای از خوبی‌ها و زیبایی‌ها

آذر ماه برای فوتبال اردبیل، یادآور یک خاطره تلخ است. در این ماه، ورزش اردبیل یکی از وفادارترین، متعصب‌ترین، باتکنیک ترین و بااخلاق‌ترین یار خود را از دست داد. مقصود بایرامی، مرد مصمم و با اراده ورزش منطقه در برابر مشیت الهی تسلیم شد و چشم از جهان فروبست. مقصود در مقطعی از تاریخ پرافتخار ورزش و فوتبال، محبوب قلوب هواداران بود. در کنار همه ویژگی‌های فنی و تکنیکی‌اش، تواضع، رفتار مناسب و اخلاق منحصربه‌فرد، او را در ردیف بهترین‌های آن دوران قرار داده بود.

بعد از گذشت سال‌ها از کوچ مقصود، هنوز هم یاد و خاطره وی با ورزش و فوتبال منطقه عجین است. آن‌هایی که با او از نزدیک آشنایی داشته و یا در کنارش توپ زده‌اند، نمی‌توانند چشم بر خوبی‌های او ببندند و خاطراتش را فراموش بکنند.

ورزشگاه تختی اردبیل برای عاشقان و دلدادگان فوتبال دهه شصت، همچنان بوی مقصود را می‌دهد. هرچند که وضعیت این ورزشگاه از نظر ظاهری تغییر زیادی کرده و به نوعی آراسته شده‌است ولی فوتبالی‌های دهه شصت وقتی گذرشان به ورزشگاه می‌افتد زمین خاکی با برکت آن در جلوی چشمانشان ظاهر می‌شود و در میان گرد و غبار برخاسته از آن، در میانه میدان مردی مقتدر و پا به توپ را می‌بینند که چون غزال تیزپا به سمت جلو حرکت کرده و لحظه‌های به‌یادماندنی و شورآفرین خلق می‌کند.

با حال و روزی‌که بر فوتبال اردبیل حاکم شده و با کم‌رنگ شدن حضور قدیمی‌های این رشته در صحنه، بیشتر علاقه‌مندان، با یادآوری خاطرات خوش گذشته نفس می‌کشند. چه روزهایی بود، رفاقت، صمیمیت، حرمت، صداقت، راستی، اخلاص و یک‌رنگی حرف اول و آخر رایج در بین فوتبالی‌ها بود. رقابت در داخل مستطیل سبز و رفاقت در بیرون از میدان، در فوتبال اردبیل به‌طور کامل معنی می‌شد. کری‌خوانی های شورآفرین، انتقادهای سازنده، مسابقات منظم و مرتب، اعمال کامل قانون و اطاعت صد درصدی از آن، حفظ حرمت و جایگاه‌ها و در یک کلام، مجموعه‌ای از خوبی‌ها و زیبایی‌ها در آن موج می‌زد.

در آن سال‌ها، غریبه پرستی، نوچه پروری، ادبیات کوچه‌بازاری، تهدید و اتهام‌زنی، زیرآب‌زنی، فرصت‌طلبی و رفتارهای خارج از عرف و معمول، جایی در قاب فوتبال اردبیل نداشت.

بی‌دلیل نبوده و نیست که فوتبال دهه 50 و 60 و 70 اردبیل مجموعه‌ای از رفتارهای مقبول و وجیه بود و مرحوم مقصود بایرامی حاصلی پربار و فراموش‌نشدنی از جو حاکم بر فضای فوتبال آن سال‌ها به شمار می‌رفت.

به‌راستی مرحوم مقصود بایرامی با آن همه تعصبی که به فوتبال اردبیل داشت اگر زنده بود در قبال وضعیت این روزهای آن، چه موضعی می‌گرفت؟ مقصود 90 دقیقه چون شیر در میانه میدان می‌جنگید و از جان مایه می‌گذاشت. او با افراد کم‌کار و دروغ‌گو و آمارساز، اصلا میانه خوبی نداشت. مجموعه‌ای از بهترین خصوصیات است که او را به چهره‌ای ماندگار در ورزش و فوتبال اردبیل و منطقه تبدیل کرده‌است.

یادش را گرامی داشته و به روحش درود و سلام می‌فرستیم. مردان تأثیرگذار چه در قید حیات و چه بعد ازترک این دنیا، همواره یاد و نام و خاطرات‌شان، منشأ خیر و برکت می‌باشد و بدون شک مرحوم مقصود بایرامی نیز از آن دسته مردان بزرگی است که همواره ذکر نام و خوبی‌هایش عاملی برای بیان واقعیت‌های موجود و خاطره بازی با روزهای خوب فوتبال اردبیل می‌باشد.

مقصود، برای همبازی‌ها و تماشاگران دهه 60برای همیشه زنده است. در روزگارانی که برای شهرستانی‌ها در صحنه فوتبال ملی، جایگاهی قائل نبودند، چشم پوشیدن از فوتبال مردی بی‌ادعا امکان‌پذیر نمی‌شد. حضور در تیم منتخب آذربایجان شرقی در لیگ قدس و تیم بنیاد شهید تهران و دعوت به اردوی تیم ملی، دلیلی محکم بر لیاقت‌ها و توانایی‌های آن مرحوم بود.

همیشه در سالگرد رحلت مرحوم مقصود بایرامی بر حکم وظیفه با چند سطری، تلاش کرده‌ایم که او را به نسل جوان بشناسانیم و خوشحال هستیم که امسال برای ما فرصتی فراهم شد تا در چنین روزی رونمایی از کتاب سه جلدی فوتبال اردبیل و کتاب خاطرات فوتبالی را برگزار بکنیم. بخشی عظیمی از کتاب خاطرات فوتبالی، مربوط به یادداشت‌هایی است که در سال‌های گذشته در وصف وی توسط نگارنده این سطور نوشته‌شده است. دست‌اندرکاران ورزش و متولیان امر هرچقدر در ارتباط با زنده نگاه‌داشتن یاد وی تلاش ‌بکنند، نمی‌توانند گوشه‌ای از خدمات مرحوم مقصود بایرامی به ورزش و فوتبال منطقه را جبران نمایند. روحش شاد و یادش گرامی باد.

 




توجیه ضعف‌های فوتبال در فضای مجازی

منتقدین فوتبال اردبیل این روزها با بحث تکراری، پیش‌پاافتاده و رنگ رورفته ای به نام “نبود باشگاه مقتدر، توانا و قدرتمند” در اردبیل و منطقه مواجه می‌شوند. در هر مقطعی برای توجیه برخی از کم‌کاری‌ها و کاستی‌ها، موردی مورد توجه قرار گرفته و برای سرپوش گذاشتن بر ضعف‌ها از آن‌ها استفاده می‌شود.

روایت می‌کنند که چند شب پیش در یک برنامه زنده اینستاگرامی، رئیس هیئت فوتبال استان در جواب کسانی که از وضعیت فوتبال اردبیل گله‌مند بودند، آن‌ها را به تشکیل یک باشگاه و اخذ مجوز از اداره‌کل ورزش و جوانان دعوت کرده و برای آن‌ها برنامه پنج‌ساله و تدوین آن را پیشنهاد نموده و وعده اعطای امتیاز آکادمی را نیز بیان کرده‌اند.

فوتبال شهر اردبیل و نزول آن یکی از سؤالات گردانندگان آن بر نامه بود که متأسفانه با کلی‌گویی و در بازی با کلمات، جواب قانع‌کننده‌ای شنیده نشد.

اگر شهر اردبیل مشکل باشگاه دارد آیا در دیگر شهرها که فوتبال و تیم‌های آن فعال بوده و در دور مقدماتی لیگ دسته سوم حضور دارند، باشگاه‌هایی به معنی اخص کلمه فعال هستند؟ این نسخه چرا فقط به اردبیل توصیه می‌شود و دیگر شهرها از آن معاف می‌شوند؟ آیا تیم‌هایی که در لیگ به‌اصطلاح برتر استان فعال هستند و یا در لیگ نیم‌بند دسته یک حضور دارند، مشخصات یک باشگاه را دارا می‌باشند؟ چرا در اردبیل و در شهری که گذشته فوتبال‌اش کارنامه‌ای روشن و واضح دارد، تیمی که بتواند در لیگ دسته سوم دوام بیاورد، وجود ندارد؟

آیا تیم‌هایی که در لیگ به‌اصطلاح برتر استان حضور دارند چه درصدی از ویژگی‌های یک باشگاه استاندارد را دارا می‌باشند؟ مگر لیگ برتر به‌عنوان بالاترین سطح فوتبال و رقابت‌های آن در یک استان نباید دربرگیرنده باشگاه‌های قانونی باشد؟ این‌چه لیگ برتری است که با 9 تیم آغاز و با 7 تیم به پایان می‌رسد؟ چرا شهر اردبیل در حال حاضر فوتبالی در سطح دیگر شهرهای استان ندارد؟ آیا آن هم تقصیر نبود باشگاه است و یا حاصلی از برنامه‌ریزی غلط مسئولان می باشد؟

آیا هیات فوتبال قدرت و اجازه صدور مجوز آکادمی را دارد که در یک برنامه زنده خطاب به یکی از مربیان گفته می‌شود باشگاه ثبت بکنند تا مجوز آکادمی بدهند.

هیأت فوتبال سال‌هاست که برای اجابت دستور فدراسیون، مدام در پی وعده دادن برای آکادمی است. اگر هیأت توان و اجازه صدور مجوز آکادمی را دارد بهتر است اول به وعده‌ای که سال‌ها از آکادمی معمولی، آکادمی غرب کشور و آکادمی بین‌المللی داده عمل بکند و بعد وعده صدور مجوز آن را به دیگران بدهد.

با حرف و تعریف کلمات نسخه شفابخشی برای فوتبال اردبیل پیچیده نمی‌شود، فوتبال را به اهل‌اش و صاحبان‌اش واگذار کنید و در کوتاه‌مدت اثرات آن را مشاهده نمایید.

یادآوری یک خاطره خارج از لطف نیست. در 16 آذرماه 1366، منتخب اردبیل در قائمشهر به دیدار تیم منتخب آن شهر رفت و با تساوی در آن دیدار به مرحله فینال اولین دوره رقابت‌های جام فلق راه پیدا کرد.

در آن دیدار برای اردبیل رحیم زرگین، محمد قلی‌زاده، فیض‌الله نیک‌نژاد، مصطفی اعیادی، حسین عباس‌زاده، مقصود بایرامی، ناصر عروجی، بهنام دولت، عزیز گنج‌گاهی، علی دایی، حسن ابراهیم‌زاده، احمد مهارتی و تورج عزیزی به میدان رفتند.

راستی چه در صدی از این بازیکنان که در قید حیات می‌باشند در اداره فوتبال استان و شهر اردبیل دخیل هستند؟ چند نفر از آن‌ها اگر به هیئت شهر اردبیل مراجعه کنند توسط رییس هیئت و دبیر آن شناخته می‌شوند؟

وعده‌ها، کلمات، باندها و عشق ریاست‌ها قادر به درمان دردی از دردهای فوتبال اردبیل نیستند. تا زمانی‌که خاک خورده‌های صادق، کارنامه‌دار و دارای سابقه و پیشینه روشن و قابل دفاع، اداره‌ی امور آن را در دست نگیرند تا سال1404که نه، بلکه تا سال 2000 هم فوتبال ما گامی به سوی بهبودی بر نخواهد داشت.

 




اگر از فوتبال و دردهایش بگویم

وقتی کانال هیئت فوتبال استان خبر انتصاب سرپرست دبیری را منتشر کرد یکی از دوستان و استخوان خرد کرده‌های فوتبال به من گفت که چرا در مورد چگونگی این امر چیزی نمی‌نویسیم آیا بهتر نیست دلایل انتصاب جدید و برکناری بی‌موقع دبیر بازگو شود و جامعه در جریان قرار بگیرد؟ مردم که بیگانه نیستند بارها از سوی مسئولان کشور و نظام تاکید شده‌است که ضامن حفظ اعتماد بین مسئولین و جامعه، شفافیت می‌باشد.

گفتم که در مورد برخی از انتصاب‌ها در هیئت فوتبال استان بارها نوشته‌ام مخت اما از ده سال گذشته تا کنون کسی گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود و جایگزینی دبیر با سرپرست دبیری اقدامی تعجب‌انگیز و سوال‌برانگیز است اما نباید زیاد در این‌مورد حساس باشیم چراکه اگر می‌نویسیم هم نمی‌توانیم جامعه جواب قانع‌کننده به مطلب و یا سوال‌های مطرح‌شده دراین‌ارتباط را شاهد باشیم.

مثلاً اگر بنویسیم که در سال‌های گذشته در فوتبال ما بیست و هشت برابر با سی و پنج و یا کاردانی مساوی با کارشناسی بوده اتفاقی می‌افتد و اعترافی صورت می‌گیرد؟

اگر بگویم در سال‌های اخیر صعود و سقوط در رقابت‌های فوتبال اردبیل مفهومی نداشته مگر اتفاقی می‌افتد؟ کشی چرایی این کار را پیگیری می‌کند و به واقعیت حاتم می‌دهد؟

اگر بگویم که سال‌هاست در فوت درب فوتبال شهرستان اردبیل را تخته کردند و از سال‌ها قبل هواداران مرگ آن را به تماشا نشسته‌اند در رفتارها و موضع‌گیری مسئولین تغییری حاصل می‌شود؟

اگر بگویم متولی ورزش شهرستان به چه دلیل و علتی دل مقابل وضعیت فلاکت‌بار فوتبال حوزه مسئولیتش عکس‌العملی نشان نمی‌دهد و حرفی نمی‌زند و اقدامی نمی‌کند به قبای آقایان برمی‌خورد و به فکر جبران می‌افتند؟

بود اگر بگویم که تیم فوتبال ما به پلک زدن یک داور در لیگ برتر و سوق دادن چند تای آن‌ها در دیگر رده‌ها و سطوح لیک خلاصه‌شده و مانور دادن در اطراف آن به کار روزمره‌ای تبدیل گردیده آیا تغییری در رفتارها و بزرگنمایی‌ها به وجود می‌آید؟

اگر بگویم به چه دلیل و علتی مجوز لازم برای حضور در لیگ به‌اصطلاح برتر به تیمی که فصل قبل امتیاز خود را فروخته‌است صادر می‌شود و آبی از آب تکان نمی‌خورد؟

اگر می‌گویم خجالت و کر معاون است که تیم‌های شهر اردبیل در رقابت‌های به‌اصطلاح لیگ برتر از آخرین جدول رده‌بندی اول و دوم و سوم می‌شوند دل مسئولین به حالش می‌سوزد و دست‌اندرکاران مربوطه‌اش را برای به‌وجودآمده چنین وضعیتی پای میز مدرسه و تعیین علل امر می‌کشاند و سین‌جیم می‌کنند؟

اگر بگویم که باید در مجمع انتخاباتی به برنامه، پیشینه کمان موقعیت اجتماعی و ورزشی، به صداقت و راست‌گویی، به بی‌طرفی و اخلاق‌مداری کاندیداها رای بدهند امکان گسستن زنجیره‌های به‌هم‌تنیده‌ی رابطه‌ها فراهم می‌شود؟

اگر بگویم در آستانه برگزاری مجمع انتخاباتی، جابه‌جایی رؤسای هیئت برخی از شهرستان‌ها کاملاً اتفاقی و نه از برای مهندسی کردن آن بوده‌است کسی باور می‌کند؟

و اگر بگوییم که امور فوتبال را باید مهوش بسپارند و فضای آن را از هر گونه تبعیض و جانبداری‌های تابلودار دور نگاه دارند آیا در روند امور تاثیر می‌گذارد؟

تلگراف جدید عمومی کنید این مواد را کسانی که در انتخاب رئیس هیئت مؤثراند نمی‌دانند و به آن ایمان ندارند علامت سوال آیا آن‌ها از جنایت فوتبال شهدا طرفم اطلاع ندارند و چیزی در مورد آن نمی‌دانند علامت سوال قطعا می‌دانم و بسیار بهتر از من و امثال من در جریان حال‌وروز فوتبال منطقه هستند ولی بهم دلیلی که بوده باشد خوب توجه کنید بهم دلیلی که بوده باشد آن‌ها از مدت‌ها قبل تصمیمشان را گرفته‌اند و دینی قرار گذاشته‌اند و به‌نظر می‌رسد که تن به عدول از تصمیم گرفته‌اند رضایت نمی‌دهند.

برای همین است که امیدواری برای بهبود وضعیت برگزاری منظم مسابقات، قرار گرفتن فوتبال روی ریل احیا و نفس‌کشیدن آن و نفس‌کشیدن فوتبال شهر اردبیل بحثی عبث و روحیه و مصداق آب در هاون کوبیدن است.

دلیل این ادعا نقل ابی نیز که از طرف برخی‌ها می‌شود. ‌ای معین تکلیف فوتبالی خون تامسون هزار و چهارصد و چهار مشخص است برای دیگران تا آن تاریخ نشستن بر صندلی مدیریت فوتبال همچنان باید به‌عنوان یک رؤیا مطرح باشد.

او در نامه بدا به حال فوتبالی که آخرین نفس‌هایش را در زیر چکمه‌های بیگانه می‌کند و خودمحوری و مقام‌پرستی به شمارش افتاده و با وضعیت موجود امیدی برای بهتر شدن حال‌وروز آن وجود ندارد

 




خبرهای خوب فوتبالی

در آستانه برگزاری مجمع انتخاباتی هیئت فوتبال استان، خبرهای امیدوار کننده‌ای به گوش می رسد.

اجرای قانون و گردن نهادن به اساسنامه و بندهای مختلف آن، بعد از نزدیک به 10 سال، بسیار امیدوار کننده است.

در فضای مجازی هیئت فوتبال استان از انتصاب جدیدی در پست دبیری هیئت فوتبال استان خبر داده است.

آن هایی که با سیاست حاکم بر اداره این هیئت آشنایی دارند نمی توانند بپذیرند که رئیس هیئت به این آسانی و در ست هم زمان با ثبت نام کاندیداها دست به تغییر بزند و صمیمی ترین یار و حامی‌ اش را از کار برکنار نماید.

در این کار حتما حکمتی در میان است و امیدواریم که نقاط گره این تصمیم باز شود و دلیل آن صادقانه با مردم و جامعه فوتبال در میان گذاشته شود.

تا همین دیروز کسی جرئت این که بگوید در بالای چشمان آقایان ابرو وجود دارد را نداشت. ولی حالا چه اتفاقی افتاد ه است که خود در کانال هیئت از انتصاب سرپرستی دبیر آن خبر می دهند؟

واقعا که اتفاقات روی داده در ده سال گذشته در فوتبال استان اردبیل اتفاقاتی بی نظیر و تکرار نشدنی است.

ایا نمی توان سؤال کرد که وقتی نامه مربوط به ثبت نام کاندیداها و درخواست مدارک با امضای دبیر سابق بوده چرا یک شبه برکناری وی و انتصاب فردی جدید در دستور کار قرار گرفته است؟ این امر یک معادله چند مجهولی است و باید روشن شود که چه معادلاتی حکم به اجرای این کار داده است؟

اگر این کار حضرات در راستای اجرای قانون بوده است باید فریاد خوشحالی سر داد و هورا  کشید چرا که بعد از گذشت 10 سال تازه آقایان تن داده اند که گامی هرچند کوچک در راستای اجرای قانون و مقررات بردارند.

در مجموعه ای که در بخش هایی از آن بی توجهی به قانون باشد، امید به موفقیت و اجرای مقررات در همه سطوح آن بیهوده خواهد بود.  بارها و بارها مصداق آن را در فوتبال فلک زده  اردبیل شاهد بوده ایم. باید گفت که این قصه سر دراز دارد . رونمایی

 




گریه به حال فوتبال شهرستان اردبیل

آیا در بین مسئولین شهر اردبیل کسی پیدا می‌شود که بنشیند و از حال و روز فوتبال آن سؤال بکند؟ چرا باید شهری که در روزگاری نه‌چندان دور، فوتبال‌اش قهرمان شهرستان‌های ایران می‌شد در لیگ به‌اصطلاح برتر استان در رده‌های بالای جدول نماینده نداشته باشد؟ لیگی که آغازش با ۹تیم و پایان‌اش با 7 تیم و حرف ‌وحدیث همراه بوده چرا فوتبال اردبیل در رده اول و دوم و سوم جدول نمی‌تواند جایگاهی برای خود دست‌وپا بکند؟

هیئت فوتبال شهرستان اردبیل در قبال جوانان علاقمند منطقه مسئولیت دارد یا نه؟ در طول فصل گذشته این هیئت چه برنامه‌هایی را اجرا کرده و چه مسابقاتی را در چه سطحی برگزار نموده‌است؟ آیا حضور رییس هیئت فوتبال شهرستان در مراسم مختلف و یا همراه بودن دبیر آن با رییس هیئت استان در سفرهای شهرستانی، برای فوتبال شهر اردبیل افتخار است و جهت نفس کشیدن‌اش کافی‌ است؟

برنامه این هیئت برای به حرکت درآوردن این رشته چیست؟ آیا نباید رئیس هیئت شهرستان پاسخگوی عدم برگزاری مسابقات و نتایج تأسف‌آور اندک نماینده‌اش در لیگ نیم‌بند و به‌اصطلاح برتر استان باشد؟

اگر برای بودن برخی‌ها در صحنه فوتبال استان اصرار است آن‌ها را می‌توان در تشکیلات فوتبالی استان به کار گرفت . اگر انصافی در میان باشد و اگر خدا را شاهد بر اعمال و رفتارمان ببینیم باید برای نجات فوتبال اردبیل از دامی که سال‌ها در آن گرفتار شده‌است، اقدام اساسی انجام پذیرد.

سکوت اداره ورزش و جوانان شهرستان

در ذهن همه علاقمندان به فوتبال، سکوت اداره ورزش و جوانان شهرستان علامت سؤال بزرگی بر جای می‌گذارد؟ مگر می‌توان پذیرفت مسئولی که از خانواده فوتبال است و خود را محق و صاحب‌اختیار در این رشته می‌داند در قبال سکون و سکوت و مسیر سرازیری و کله‌پا شدن آن سکوت اختیار بکند و کلمه‌ای سخن نگوید؟

حالا اگر بپرسید در هفته تربیت‌بدنی چه فعالیتی داشته‌اید به آمار کمتر از ۲۰۰ برنامه رضایت نمی‌دهند. آیا می‌توان سؤال کرد که در بین این‌همه برنامه گسترده، تعجب‌آور و قابل‌ستایش، جایگاه فوتبال شهرستان اردبیل چه بوده‌است؟

از چه می‌ترسیم و از چه واهمه داریم که نمی‌خواهیم تکلیف هیئت شهرستان اردبیل را روشن بکنیم و اداره امور آن را به افراد شناسنامه‌دار فوتبال شهر و خاک خورده‌ی آن تحویل دهیم؟

کافی است که رییس اداره شهرستان که فوتبالی بودن از افتخارات اوست، اعلام بکند که رئیس فعلی هیئت فوتبال شهرستان اردبیل با توجه به کدام ویژگی‌ها برای صدور حکم به هیئت استان معرفی‌شده است؟

چرا هیئت فوتبال شهرستان اردبیل نتواند رقابت‌های قهرمانی شهرستان را برگزار نماید؟ چرا باید مهم‌ترین و اصلی‌ترین و بارزترین کار آن، حضور رییس در مجمع انتخاباتی و همکاری دبیر آن برای برگزاری هرچه بهتر آن در راستای خواسته برخی‌ها باشد؟

با این وضعیت باید به حرف برخی‌ها گوش داد که می‌گویند مگر در شهرستان اردبیل فوتبالی وجود دارد که از آن حرف می‌زنید؟ راست هم می‌گویند حرص و جوش خوردن در ارتباط با چیزی که کفگیرش کاملاً به ته‌دیگ خورده عبث و بیهوده است.

هیئت شهرستان مبارک اداره ورزش و جوانان شهرستان و رئیس و دبیر آن باشد ان‌شاء‌اله.

 




آفتاب لگن هفت دست اقدام به‌موقع در فوتبال…..

نادیده گرفته شدن برخی از موارد تصریح‌شده در قوانین جاری فوتبال در سطح استان اردبیل یک واقعیت غم‌انگیز است. برای این ادعا می‌توان چندین نمونه و مصداق ذکر کرد.

شاید در هیچ مقطعی از تاریخ فوتبال اردبیل چون سال‌های اخیر بی‌توجهی به برخی از مقررات روشن، آشکار و صریح فوتبال سابقه نداشته‌است. بارها به مواردی در این ارتباط از طرف فوتبالی‌ها و پایگاه خبری، تحلیلی ناظر ورزش اشاره شده‌است ولی گویا کسی برای شنیدن واقعیت‌ها و مساعدت برای برقراری عدالت و رعایت قوانین، روی خوش نشان نمی‌دهد.

حتی کسانی که در سایه این بی‌توجهی‌ها با ضرر و زیان مواجه شده‌اند در جمع‌های دوستانه از حق کشی ها، رفتارهای جانبدارانه، ادعاهای فریبنده حرف می‌زنند و مظلومیت خود را با صدایی بلند اعلام می‌کنند ولی جرئت، شهامت و بیان آن‌ها را به‌طور علنی و از طریق رسانه‌ها پیدا نمی‌کنند.

این قبیل افراد خود بزرگ‌ترین ضربه‌ها را به فوتبال استان زده و می‌زنند و در تاریخ، نام آن‌ها به‌عنوان کسانی که فقط در تاریکی‌ها از حق‌کشی‌ها حرف زده اند به یادگار باقی خواهد ماند.

به‌عنوان مثال چرا مسئولین تیمی که به اعتراض هفته اول آن ها در دور رفت لیگ به‌اصطلاح برتر تاکنون رسیدگی نشده و دیدار برگشت با آن تیم را برگزار کرده و الان هم که لیگ به ایستگاه آخر رسیده، دم فروبسته و برای رفع مشکل از مسئولین مربوطه در استان و فدراسیون استمداد نمی‌ کنند؟ از چه می‌ترسند و از چه واهمه دارند؟ آیا ماندن در رقابت‌هایی که نمونه اقدامات‌اش بلاتکلیف ماندن پرونده‌های انضباطی است برای برخی‌ها خیلی مهم است و اهمیت دارد؟

چه معادله‌ای وجود دارد که آقایان در یک جلسه فوتبالی جلوس می‌کنند و فردی محروم از یک‌سال فعالیت‌های فوتبالی را در جمع خود می‌بینند ولی سکوت اختیار کرده و به گسترش بی‌قانونی کمک و مساعدت می‌کنند و لب به تحسین و تمجید باز می‌نمایند؟

به چه دلیلی بازی که در دور رفت نیمه‌تمام مانده و در دور برگشت دیدار آن دو تیم انجام‌شده تا به امروز که مسابقات در آستانه به پایان رسیدن است نتیجه‌اش اعلام نمی‌شود؟ تیم‌هایی که در لیگ به‌اصطلاح برتر استان حضور دارند آیا به‌نحوی توان اعتراض و یا قدرت بیان واقعیت‌ها را از آن‌ها سلب کرده‌اند؟ آن‌هایی که در مجموعه هیئت فوتبال دارای پست و صاحب منصب هستند و با مشاهده این نابسامانی‌ها لب فرومی‌بندند و از اجرای برنامه‌های ایده‌آل سخن می‌گویند و به‌راحتی یک لیوان آب خوردن واقعیت‌ها را در زیر چکمه های مقام‌پرستی و زراندوزی و دنیاطلبی له می‌کنند فردا در پیشگاه خداوند متعال چه حرفی برای گفتن خواهند داشت؟

به‌نظر می‌رسد با این مسائل و دیگر موارد مطروحه چون برابری ۲۸ با ۳۵ و یا یکسان بودن فوق‌دیپلم با کارشناسی و یا عدم لزوم استعلام از مراجع قانونی و بی‌توجهی و عدم اقدام اداره‌کل ورزش و جوانان و فدراسیون یا باید سکوت کرد و بر بانیان وضع موجود درود فرستاد! و یا دست به دامن مسئولینی خارج از حوزه ورزش و فوتبال شد تا شاید فرجی حاصل گردد.

 




فوتبال را دریابیم و پذیرای واقعیت‌ها باشیم

در فوتبال استان برخی از واقعیت‌ها وجود دارند که عبور از کنار آن‌ها و بی‌توجهی بیشتر، مورد قبول دوستداران واقعی این رشته پرطرف‌دار نمی‌تواند باشد.
باید در قبال اقدامات کسانی که حقیقت را قربانی مصلحت خود می‌گردانند تا موقعیت‌شان حفظ شود با برهان و استدلال بر واقعیت‌ها تاکید شود و اجازه هیچ‌گونه بهره‌برداری زیر لوای قانون و مقررات داده نشود.
مسئولین در هر پست و رده و مقامی‌که بوده باشند، موقعی می‌توانند دم از موفقیت بزنند که شایسته‌سالاری را در سرلوحه اقدامات خود قرار بدهند. در هر مجموعه‌ای اگر ملاک‌هایی چون قبیله سالاری و باند و جناح‌گرایی و قوم‌وخویش‌بازی به‌جای شایسته‌سالاری حاکم گردد، امید به اجرای عدالت و دادن حق به حق‌دار سرابی بیش نخواهد بود.
تا زمانی‌که هیئت‌های ورزشی قائم به شخص باشند، تعیین یک خط‌مش برای آینده و تهیه و تنظیم یک روش جاری برای اجرای برنامه‌های منطقی، ممکن نمی‌شود.
بارها گفته‌شده که از بیان کمبودها و کاستی‌ها، قصد و غرضی جز اجرای مقررات و رفتار براساس عدل و انصاف و دوری از هرگونه بزرگ‌نمایی و آمارسازی نبوده و نیست. اگر کارها در مسیر اصولی باشد، مگر می‌توان حرفی زد و انتقادی کرد؟ پس امید می‌رود دست‌اندرکاران هیئت‌های ورزشی نوشته‌های خبرنگارانی که دغدغه‌ای جز پیشرفت و سالم‌سازی محیط ورزش را ندارند، نپذیرند و در اصلاح امور تا می‌توانند گام‌های مؤثر بردارند.
بر حکم وظیفه خبری و لزوم پیگیری رخدادها، بار دیگر بر تصمیم غیرقانونی کمیته مسابقات هیئت فوتبال استان تاکید کرده انتظار می‌رود، مسئولین هیئت در کمترین زمان ممکن به اصلاح تصمیم مبادرت نموده و بحث کمیته انضباطی و معرفی نفرات آن را جدی بگیرند.
وقتی اساسنامه هیات های استانی صراحت دارد که به‌جز رکن قضایی، هیچ تشکیلات دیگر حق اعمال تنبیه، محرومیت و جریمه نقدی در مجموعه فوتبال را ندارد، چرا نباید براساس آن رفتار کرد و کار به صاحب اصلی‌اش سپرده شود. بر اساس قانون هیچ‌یک از افرادی که در جلسه کمیته مسابقات برای تصمیم‌گیری در مورد اتفاقات بازی دو تیم میعاد و گرمی حضور داشته‌اند، حق اظهار نظر، رأی دادن و اتخاذ تصمیم را نداشته‌اند. در جایی‌که قانون اشاره صریح به مسئله دارد گذشتن از کنار آن آیا نمی‌تواند جای سوال داشته باشد؟

در ارتباط با محکومیت مدیرعامل میعاد مغان، ذکر یک کلمه ضروری است که توجه به آن می‌تواند به خیلی از ابهامات موجود در مورد تصمیم یاد شده پاسخ‌گو باشد.
هیئت فوتبال استان در اطلاعیه‌ای که صادر کرده خبر از محرومیت مدیرعامل میعاد مغان به مدت یک‌سال از حضور در مسابقات داده‌است.

توجه به بند ۴ ماده ۳۵ آیین‌نامه کمیته انضباطی می‌تواند گویای برخی از مسائل در ارتباط با آن باشد:
بند ۴ ماده ۳۵: شخصی که از حضور در مسابقه محروم است، حق دارد از جایگاه تماشاگران یا جایگاه ویژه، تماشاگر مسابقه باشد (مگر این‌که از ورود به ورزشگاه محروم باشد) اما حق ندارد در طول مسابقه با استفاده از وسایل الکترونیکی یا مخابراتی یا هیچ‌گونه وسیله و روش دیگری از جمله اشاره‌ای و کمک گرفتن از واسطه مبادرت به برقراری ارتباط با نیمکت و بازیکنان نماید و در صورت تخلف، به‌علت استنکاف از اجرای مقررات، مجازات می‌شود.
به‌نظر می‌رسد محرومیت از مسابقه شامل حال بازیکنان و کادر فنی و سرپرستی باشد. محکوم کردن مدیرعامل یک باشگاه به مدت یک‌سال از مسابقه چه مفهومی می‌تواند داشته باشد؟ یک مدیرعامل در جریان یک مسابقه چه وظیفه‌ای در نیمکت و در داخل میدان دارد که باید محروم شود؟ و در نهایت باید گفت که: تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!