1

آرزوهای دست یافتنی و منتخبین مردم

انتخابات مجلس شورای اسلامی با همه تلخی ها و شیرینی ها به پایان رسید. آن هایی که از مردم رأی اعتماد گرفتند خوشحال شدند و مسرور و کسانی که علی رغم تلاش ها و سرمایه گذاری ها در جلب نظر مساعد مردم ناکام ماندند، ملول گشتند و غمگین .

بعد از انتخابات همه دست اندرکاران و بخصوص آن هایی که در قالب هوادارانِ نامزدها فعال بودند بهتر است که کارنامه روزها و ماه های اخیر خود را مورد بررسی دقیق قرار بدهند و در مورد اقدامات و کارهایی که انجام داده اند فکر بکنند و اگر مورد منفی در خود پیدا کردند، توبه کنند. از کسانی که در نتیجه اقدامات آن ها متضرر شده اند حلالیت بطلبند و با خدای خود عهد ببندند که دیگر هرگز بر خلاف جریان آب شنا نکنند.

عده ای از ماه ها قبل فضای مجازی را به عرصه ای برای تاخت و تاز، کوبیدن ، اتهام زدن ، تخریب و در نهایت خالی کردن عقده های مانده از سال های قبل تبدیل کرده بودند.

آن هایی که خود را سلطان فضای مجازی در اردبیل می دانستند برای در اختیار گرفتن اوضاع و دست یافتن به اهداف از جمله هدف های مادی تا می توانستند با سلاح تخریب میدان داری کردند و برخلاف عرف و راه و رسم مردانگی نقشه ها کشیدند و در برخی موارد با آبرو و حیثیت افراد بازی کردند.

در این میان برنده اصلی آن هایی بودند که به اقدامات سخیف آن هایی که حتی جرئت ظاهر شدن با عنوان اصلی و واقعی را نداشتند توجهی نکردند و تره ای خرد ننمودند.

اطلاع رسانی برای کمک به افزایش شور و نشاط انتخابات در چارچوب قانونی و اصولی تأثیر مثبت می گذارد . دخالت دادن احساسات و تعصب به یک یا چند کاندیدا، مخاطب را از اعتماد به این قبیل منابع منع می کند  . پشت کردن مخاطب به رسانه هایی که گردانندگانشان جز عقاب و سلطان عنوان دیگری را برای خود لایق نمی دانند مرگ دایمی می تواند به دنبال داشته باشد.

امید می رود منتخبین مردم استان در مجلس یازدهم تا پایان دوره نمایندگی فقط در مسیر جلب رضایت خدا و خلق خدا گام بردارند.

امیدواریم بعد از پایان دوره چهار ساله اگر بار دیگر برای حضور در رقابت های انتخاباتی ثبت نام کردند ، رد صلاحیت نشوند.

امیدواریم تا قبل از آغاز فعالیت به عنوان نماینده مردم، اموال و دارایی های خود و وابستگان درجه یک را به ثبت برسانند و در پایان دوره با اقدام مشابه، پاکدستی خود را به اثبات برسانند.

امیدواریم از میدان دادن به اطرافیان و فخر فروشی مشتی آدم های کم ظرفیت و دنبال شهرت و نام و نان خودداری نمایند و در همه حال خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود ببینند.

امیدواریم در دام جناح و حزب بازی، قوم گرایی و رفتارهای تفرقه آمیز گرفتار نشوند و منافع نظام، انقلاب و منطقه را با چیز دیگری معا.له نکنند.

امیدواریم آمار دروغ به مردم ارائه نکنند و بر وعده هایی که در ایام انتخابات داده اند عمل بکنند و با احترام به افکار عمومی به طور مرتب عملکرد و میزان پیشرفت امور را گزارش نمایند.

امیدواریم که خداوند یار و یاور خدمتگزاران واقعی مردو، انقلاب و نظام باشد انشااله

 




مطبوعات و افکار عمومی

مطبوعات رکن شاخصی در جهت دهی به افکار عمومی محسوب می شود. این روزها چه بلایی بر سر مطبوعات آمده که خیلی ها از مرگ آن سخن می گویند؟

کسانی که علیرغم همه مشکلات موجود بر سر چاپ و توزیع، قدمی پس نکشیده و در میان ادعاها و سم پاشی ها و حملات، در عین پختگی عمل می کنند و ادامه حیات مطبوعات را وظیفه بزرگی برای خود به حساب می آورند، انسان های بزرگی هستند که باید مورد حمایت قرار بگیرند.

فضای مجازی و ویژگی های آن، میدان را برای یکه تازی دشمنان مطبوعات آماده کرده است. تازه از راه رسیده های پرادعا به طرق مختلف می خواهند با متزلزل کردن جایگاه مطبوعات برای خود موقعیت و آبرویی دست و پا بکنند و از کنار آن به اهداف مادی و منفعت طلبانه دست یابند.

مطبوعات را موج برخواسته از فضای مجازی نمی تواند به گوشه رینگ هدایت بکند. درختی که از ریشه قوی برخوردار باشد توان مقابله با هر حادثه غیر مترقبه را می تواند داشته باشد و مطبوعات ، رسانه ای است که به این زودی ها در مقابل پیام رسان های فضای مجازی دست تسلیم بالا نمی برد.

هنور دوران طلایی مطبوعات کشور در زمان انقلاب از یادها فراموش نشده است. همه برای تهیه اش مشتاق بودند و با طیب خاطر ساعت ها برای ورق زدن و خواندنش وقت می گذاشتند.

محتوی مطبوعات در آن روزگار غنی و صفحه به صفحه اش خواندنی بودند. انگار کلمات به کار  رفته در مطبوعات نفس می کشیدند و گرمای برگشان همه را از خود بی خود می نمودند.

مطبوعات در جامعه و در نزد افکار عمومی از قدر و قیمت بالایی بهره مند و حرمت قلم مثال زدنی و بی بدیل بود. معامله ای در کار نبود و در بین اهالی مطبوعات قلم فروشی دست نیافتنی.

مردم آمال خود را در کلمات مطبوعات می دیدند و آن را تریبونی برای بیان حقایق و ناظری قابل اعتماد در جامعه تلقی می کردند.

آن هایی که به دنبال کسب درآمد از ادعای رسانه ای بودن در فضای مجازی هستند می خواهند به هر روش و وسیله ای که بوده باشد ناکارآمدی مطبوعات و عدم استقبال مردم از آن را بر سر زبان ها بیاندازند.

دلسرد کردن فعالین مطبوعات از انجام وظیفه هدفی جز بی توجهی آن ها به مسائل مهم  جامعه ندارد اما مسلما مطبوعات در سایه تلاش کسانی که عاشقانه در این عرصه فعال هستند به حیات خود ادامه داده و موقعیت از دست رفته را به دست خواهند آورد.

مطبوعات موقعی می تواند از درد زخم ناشی از ضربات تبهکاران و خیانت نامحرمان خلاص یابد که از خودی ها ضربه نخورد.

اگر خود فعالین صادق عرصه مطبوعات حرمت همدیگر را پاس بدارند و فضای آن را از آفات خطرناک پاک بکنند و دوستان را از نااهلان جدا بکنند مقبولیت را به دست می آورند و اعتماد مخاطبان را جلب می نمایند.

 




یادش بخیر فوتبالی

نتایج به دست آمده توسط فوتبال استان در رقابت های مختلف، افسوس و افسوس و باز هم افسوس به دنبال دارد.

می گویند فوتبالی نمانده است که بتوان در موردش حرف زد. شاید عده ای اغراق می کنند و دیواری کوتاه تر از دیوار فوتبال پیدا نمی کنند. شاید برخی ها قوه درک کامل از شرایط ورزش و فوتبال کشور را ندارند و فقط دوست دارند خبرهای موفقیت آمیز بشنوند و شاید فوتبال ما عالی و در رأس ورزش استان و منطقه است و ما ها چشم بصیرت برای دیدن و گوشی برای شنیدن شاهکارها نداریم.

وضعیت تیم شهرداری در پائین ترین سطح فوتبال کشور ترسیم کننده همه واقعیت های فوتبال است. این قبیل نتایج موجب سرافکندگی ورزش و عامل شرمساری برای فوتبال و فوتبالی های منطقه است.

ممکن است باشند افرادی که این قبیل نتایج را قابل قبول بدانند و در وصف آن ها سخن بگویند . همه می توانند به هر نحو که بخواهند فکر کنند و در مورد فوتبال اظهار نظر نمایند.

برای تعدادی که روزهای خوش فوتبال اردبیل را تجربه کرده اند نتایج این چنینی نمی تواند رضایت بخش باشد

با ورق زدن فوتبال اردبیل

چه خاطرات شیرین و غرور آفرینی که زنده نمی شوند

روزهایی که با یاد آوری آن ها احساس غرور می کنیم

چه روزهایی که بهترین لحظات برای فوتبال رقم می خورد و افتخار پشت افتخار به دست می َآمد

چه لبخندهایی که بر لبان دوستان و هواداران فوتبال نقش می بست

چه گل هایی که به ثمر می رسید و چه بازیکنانی که دریای از ادب و معرفت و انسانیت و بزرگواری بودند

و چه فوتبالی که هزاران نفر را به ورزشگاه تختی فاقد امکانات می کشاند و لحظات شیرین و به یادماندنی برای َآن ها رقم می زد

و حالا سهم من هوادار و علاقه مند به فوتبال از این همه، یادش بخیر می شود.

 




فضول باشی ورزش و انتخابات مجلس

فضول باشی ورزش را سرحال و قبراق در خیابان دیدم. پیاده روی می کرد. توقف کرد و همراه با نگاه معنی داری گفت: خدا را شکر انتخابات با شکوه برگزار شد و مردم برای چهار سال آینده نمایندگانشان را انتخاب کردند.

گفتم: فضول باشی، خوب مشغول بودی و در ستاد های انتخاباتی فعال. می گویند از صبح تا شب کار دیگری جز سر زدن به ستادها و به دست آوردن دل نامزدها نداشتی؟

گفت: برادر جان، اشتباه به عرض رسانده اند، عاشق کاندیداها و دل سپرده آن ها من نبودم بلکه برخی از دوستان ورزشی شما بودند، صبح در یک ستاد آفتابی می شدند ، بعدازظهر در ستادی دیگر سخنران می شدند و شب را نیز در مجموعه ای دیگر سپری می کردند. گاهی برای محکم کاری و از دست ندادن فرصت، عوامل ، دست نشانده ها و همراهانِ نان به نرخ روز خور را نیز در برخی از ستادها مستقر می کردند.

گفتم: فضول باشی ، این قبیل افراد می خواهند به کجا برسند و چه نقشه ای دارند که این چنین کرامت انسانی را زیر پا له می کنند ، برای آینده چه نقشه ای در سر می پرورانند که خود را کشته و مرده همه کاندیداها نشان می دهند و بدین ترتیب دوروئی و هر لحظه با عده ای همراه شدن را در جامعه ترویج می کنند و به بداخلاقی ها دامن می زنند.

فضول باشی صدایش را بلند کرد و گفت: یعنی نمی دانی ؟ باید آدم بسیار نادان با ضریب هوشی بسیار پایینی باشی که نتوانی اهداف این سینه چاکان ورزش و دوستان همیشگی کاندیداها و نمایندگان مجلس را بدانی. می گویند شخصی گوسفند مردم را می دزدید و گوشتش را صدقه می داد. از او پرسیدند: این چه معنی دارد!

گفت: ثواب صدقه با دزدی برّه برابر می گردد، و در این میانه پیه و دنبه اش توفیر باشد!

حالا فهمیدی که این آقایان چرا هیچ ستادی را از قلم نمی انداختند و هوادار و طرفدار همه آن ها بودند؟

گفتم: این حرف ها را امیدوارم از روی عناد و دشمنی و یا حسادت به موقعیت و جایگاه برخی ها بر زبان نیاوری. مرد مؤمن رئیسی گفتند و بزرگی نام نهادند. اگر برای شما جائی در ستادها نبود برای آن ها گوسفند می کشتند و برای سخنرانی هایشان سر و دست می شکستند. حسادت در نهایت تو را نابود می کند. مواظب خودت باش که کرونا به سراغت نیاید. کم پشت سر این و آن حرف بزن، استغفارکن.

گفت: مشکلی نیست. فقط اندکی صبر کن تا خرداد فرا برسد ، آن گاه معجزه عزیزان حاضر در ستاد ها را تماشا کن. ملاقات های مختلف همراه با نمایندگان در تهران و سیل وعده ها و وعیدها و پهن بساط همیشگی  من آنم که رستم بود پهلوان.

تو هم مواظب خودت باش. ورزش ما خیلی وقت است که در دام کروناها اسیر شده است تو هم امیدوارم همیشه سلامت و تندرست باشی، یا حق.

 




سه نکته از انتخابات مجلس

وعده های بی اساس

عادت کرده ایم که خوب حرف بزنیم. توجهی به این که آیا توان عملی کردن حرف های خود را داریم ، نمی کنیم، درد بزرگی است که دامن جامعه و تعداد زیادی از مسئولان ما را فرا گرفته است.

در ایام تبلیغات انتخابات مجلس چه حرف هایی که نشنیدیم و با چه وعده هایی که مواجه نشدیم. وقتی مرجعی برای پیگیری ادعاها نباشد معلوم است که گدایانِ رأی از هر راهی وارد می شوند تا بلکه بر میزان آرا بیفزایند و به هدف برسند.

در همین ایام بود که عزیزی مدعی شد  قطار سریع السیر برای اردبیل مصوب کرده است. این را باید به خاطر بسپاریم و در آینده بر مبنای تحقق این ادعا در ارتباط با آن ها قضاوت بکنیم.

سالکان را چه کار با دیوان

طوطیان را چه کار با مردار

چند دعوی کنی، به کار گرای

هیچگه نیست گفته چون کردار

بی وفاهای تابلودار

انتخابات مجلس این بار مشت خیلی ها راباز کرد. عده ای که در سال های اخیر خود را پرچمدار وحدت و عامل سربلندی جمعی قلمداد می کردند قافیه را باختند و مروج تفرقه و چند دستگی شدند.

انسان در همه حال باید مواظب اطرافیان خود باشد و بی دلیل به هر که از راه می رسد اعتماد نکند. بعضی از آدم ها همیشه نمکدان اند، مواظب زخم هایمان باشیم.

اشتباه نکنیم، بعضی از آدم ها همیشه وفادار نیستند، در واقع آن ها درگیر نیازشان به ما روی می آورند. روزی دیگر اگر به ما احساس نیازی نداشته باشند وفاداری شان نیز از بین می رود. فعالیت های سیاسی و بخصوص عرصه هایی چون انتخابات به راحتی نقاب از چهره دشمنان دوست نما بر می دارد و آن ها را رسوای خاص و عام می کند.

جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم و بیش نگردند به هر بیش و کمی

نرود میخ آهنین بر سنگ

در ماه های اخیر در فضای مجازی عده ای جز حرف زدن بر علیه برخی از کاندیداها کار دیگری نداشتند.

رفتار تابلودار آن ها عدم توجه به نوشته ها و گفته های آن ها را موجب شده بود. کینه و عناد چنان مغز ان ها را شستشو داده و بر عقل و فکرشان تسلط یافته بود که حتی جرئت شنیدن چند کلمه حرف حق و دست کشیدن از راه و رسم چندش آور تخریب و عنادورزی را نداشتند.

به هر حال هرچه بود انتخابات تمام شد و آن هایی که بی دلیل بر علیه افراد سخن گفتند و مطلب نوشتند باید فردا در دادگاه عدل الهی ادعاهای خود را به اثبات برسانند.

آهنی را که موریانه بخورد

نتوان برد از او به صیقل زنگ

با سیه دل چه سود گفتن وعظ

نرود میخ آهنین بر سنگ

 




از معجزات فدراسیون ۵ ستاره

اوضاع آشفته فوتبال کشور با برگزار نشدن دیدار دو تیم سپاهان و پرسپولیس از هفته بیستم لیگ برتر بیشتر چهره خود را نشان داد.

در حالی که قرار بود این بازی در ساعت 16 و 15 دقیقه و بدون حضور تماتشاگران برگزار شود به دلیل عدم حضور تیم اصفهانی و به تصمیم داور و ناظر، لغو گردید.

تیم داوری و بازیکنان پرسپولیس تا ساعت 17 و 30 دقیقه در زرمین بازی چشم به راه اعضای تیم سپاهان بودند ولی آن ها تا رختکن ورزشگاه آمدند اما برای مسابقه در زمین حاضر نشدند.

جدای از این که چه کسی در این میان مقصر است و تیم میزبان چرا نمی تواند به موقع بر سر زمین حاضر بشود و چه هدفی در این ارتباط دنبال شده است باید گفت که این قبیل اتفاقات ضعف مدیریت فوتبال کشور و وضعیت نامساعد آن را کاملا نشان می دهد.

فدراسیون 5 ستاره ای که قادر به برگزاری یک مسابقه از لیگ برتر نیست، بود و نبودش برای فوتبال کشور چه تأثیری می تواند داشته باشد؟

شعار حرفه ای گری برخی از آقایان گوش فلک را کر می کند ولی تشکیلات عریض و طویل اش نمی تواند از عهده کوچکترین وظیفه یعنی برگزاری مسابقات برآید.

فدراسیونی که در سال های اخیر کاملا تحت نفوذ و سیطره اصفهانی ها بود حالا در اصفهان چنان ضربه مهلکی را نوش جان می کند که تعجب همگان را موجب می شود.

تنها راه نجات فوتبال، سپردن امور آن به دست افراد کاردان و کاربلد و قابل احترام می باشد. آن هایی که توان اداره امور فوتبال یک استان را نداشته باشند وقتی بخواهند برای فوتبال کشور تصمیم گیری بکنند انتظاری جز آشفتگی و سقوط نباید داشت.

فوتبال و مجمع عمومی آن نیاز به خانه تکانی دارد. فوتبال استان ها بیشتر در چنگال آدم های فرصت طلب و منفعت طلب گرفتار آمده است. باند حاکم در مجمع نسخه ای جز نابودی فوتبال و سوق دادن آن به ورطه هلاکت نمی تواند بنویسد. خانه تکانی در ارکان فوتبال و فدراسیون ضروری است. این که آیا ارده ای برای این کار وجود دارد یا نه؟ سؤالی است که گذشت زمان می تواند به آن پاسخ بدهد.

 




دربدری شهرداری

زمان برگزاری رقابت های لیگ دسته سوم فوتبال نزدیک است. تیم هایی که از سال گذشته جواز حضور در این رقابت ها را به دست آورده اند سخت در تلاش هستند تا به مرز آمادگی برسند و با قدرت و با هدف صعود به لیگ دسته دو در مسابقات حاضر شوند به جز یک تیم به نامِ شهرداری اردبیل.
خلاصه این وضعیت در سه چهار سال اخیر حالتی آشنا برای فوتبال اردبیل است. گویا در فوتبال اردبیل بحثی به نام تجربه اندوزی و درس گرفتن از گذشته معنی ندارد. در فوتبال باشگاهی، این شهر، شهر ثانیه های واپسین است.
از مدت ها قبل علاقه مندان به فوتبال فریاد زدند که ایهاالمسئولینِ مربوطه به فکر تیم شهرداری باشید. کاری را که می خواهید در روز قرعه کشی با عجله و دستپاچگی برای تیم انجام دهید در فرصت مناسب این کار را بکنید ولی گویا در فوتبال باشگاهی اردبیل و بخصوص در رابطه با تیم شهرداری جز یک روش، طریق دیگری مورد پسند قدر قدرتانِ شهرداری و شورا نبوده و نیست. حالا هم وضع چون سال های اخیر است. همه در خواب پائیزی هستند و فراموش شده ترین بحث در چارچوب فعالیت های شهرداری و شورا تیم فوتبال شهرداری است. باز خدا را شکر که هیأت فوتبال استان در این خواب پائیزی سهمی نداشته و بنا به گفته رئیس، چندی پیش منت گذاشته، بزرگواری کرده و عنایت فرموده به شهردار و شورا نامه نگاشته است تا چه پیش آید و چه مقبول افتد.




رویای مدیریت بر ورزش استان

کسانی که با بسیج زمین و زمان به دنبال پست و مقام راه افتاده و قرار گرفتن در راس یک مجموعه اداری را کعبه آمالی برای خود می پندارند از همان لحظات اولیه انتشار خبر خداحافظی بهرام آقاخانی از مدیریت اداره کل برای مطرح شدن خیز برداشته اند.
می گویند تنی چند از این عاشقان خدمت بی منت که در تهران بوده اند امروز حتی به وزارت ورزش و جوانان هم رفته اند تا مراتب عشق و علاقه برای خدمت در مدیریت ورزش و جوانان استان را اعلام نمایند.
دوستان حتی منتظر برگزاری جلسه تودیع آقاخانی نشده اند و به دنبال قطعی شدن بحث وی به سرعت نور خود را به وزارتخانه رسانده اند تا شاید بتوانند از موقعیت ایجاد شده به خوبی بهره برداری نمایند.
احساس مسئولیت و عشق و علاقه آن ها برای تصاحب پست های مدیریتی از جمله اداره کل ورزش و جوانان استان ستودنی است. این که فرصت را از دست نمی دهند و با آغوش باز به استقبال مدیریت می روند نشان از خاص بودنشان می باشد.
اگر قرار بر این باشد که با عجله و دستپاچگی برای ورزش و جوانان استان مدیر مشخص بکنند نیازی به صدور حکم برای محمدرضا برادران نبود.
علاقه مندان به جلوس در پشت میز مدیریت ورزش استان این قدر با عجله آستین بالا نزنند و وارد صحنه رایزنی نشوند. فرصت برای ابراز علاقه به مدیریت زیاد است. با فکر و با برنامه پیش رفتن پسندیده است. از قدیم گفته اند که عجله کار شیطان است.
آن هایی که دلشان برای مدیریت ورزش استان به طپش در می آید اگر قدرت و توانایی این کار را داشته باشند مسلما مسئولان به سراغ آن ها خواهند آمد.
در نهایت خواهشا سینه چاکان مدیریت از مسئولین و نمایندگان مجلس هزینه نکنند. انتخاب یک مدیر کل مراتبی را طلب می کند که انجام آن ها اجتناب ناپذیر است. یاحق.




اردبیل، سرچم آسان ترین مسیر برای رسیدن به مرکز کشور

به گفته مدیر کل راهداری و حمل و نقل استان اردبیل 70 درصد از تلفات جاده ای در شمال استان رخ می دهد.

این آمار واقعیت تلخی را بیان می کند. و زمانی که علت 80 درصد از تصادفات شمال استان ، سبقت غیر مجاز و انحراف به چپ اعلام می شود آه از نهاد آدمی بلند می شود و ضرورت فرهنگ سازی در آموزش صحیح رانندگی و گردن نهادن به قوانین راهنمایی و رانندگی را بیش از بیش نمایان می کند.

حالا بنشینیم و کارمان را بر نام نهادن به راه های استان و اعطای لقب به آن ها بگذرانیم و از هر فرصت به دست آمده برای کوبیدن کسانی که چون ما فکر نمی کنند استفاده نمائیم. بنشینیم و به جای انجام وظیفه و ارائه راهکار بر ای بهبود وضعیت موجود به دنبال کارت هدیه و چرخاندن قلم در راه خطا باشیم و با زیر پا گذاشتن حق به درخواست اربابان و صاحبان قدرت و مکنت قلم بزنیم و جایگاه خود را تا درجه ای چندش آور پائین بیاوریم.

آیا به دور از انصاف و مروت نیست که روزها و شب ها به انتظار تصادفی خونین و جان باختن انسانی باشیم تا بهانه ای برای تسویه حساب با خدمتگزاران و فرزندان لایق و سرافراز اردبیل به دست آوریم؟

چرا باید همه چیز را فدای معادلات سیاسی کرد؟ آیا می توان روز روشن را شب تلقی نمود؟ آیا شدنی است که تلاش ها و آثار به جا مانده از خدمت برخی ها  با سیاه نمایی به خیانت تعبیر شود؟ کدام وجدان آگاهی است که پرده کشیدن بر واقعیت ها و بزرگنمایی های بی اساس و خنده آور را با جان و دل بپذیرد و در آن وادی گام بردارد؟

خدمت به جامعه و تلاش برای تأمین نیاز و خواسته مردم انقلابی و مسلمان، موردی نیست که با قلم عاریتی و یا جار و جنجال و ژست روشنفکرانه و عنوان تحصیلی دهان پر کن ، حلاوت آن از بین برود و ذهن مردم از مردان صادق  و تلاشگر را برگرداند.

بپذیریم که سرپوش گذاشتن بر کم کاری ها، ناتوانی ها، باند بازی ها و جناح پرستی ها نباید به بهای پایمال کردن حق و حقوق دیگران به دست آید. با سفارش این و آن و یا نوشته های جهت دارِ حق الزحمه ای و یا رویای دست یابی به پست و مقام و میز ریاست و مدیریت امکان رسیدن به موفقیت در صحنه های سایسی بسیار اندک است. ممکن است در مقطعی نقشه ها کارساز شوند ولی در کم ترین زمان مشت نامردهای فرصت طلب باز شدنی است.

جاده ای که با محبت برخی از دست نشاندگان عنوان مرگ را یدک می کشد در آمار ارائه شده از تصادفات جایی ندارد ولی همچنان برخی ها اصرار دارند که بر این مسئله دامن بزنند و از انعکاس واقعیت های موجود در مورد این راه هراس داشته باشند.

چرا نباید گفت که مسیر اردبیل، سرچم جاده ای است که بر اساس مطالعات اولیه برای سرعت 95 کیلومتر بر ساعت در روز و 85 کیلوکتر بر ساعت در شب احداث شده است. رعایت اصول رانندگی و اجرای مقررات در نظر گرفته شده، یک سفر امن در هر جاده ای را می تواند تضمین بکند.

جاده اردبیل، سرچم پر رفت و آمدترین جاده و آسان ترین مسیر برای رسیدن به مرکز کشور است. از حقِ بنیانگذاران این راه و عاملان احداث به موقع آن چشم پوشی نکنیم و برای خوشی دو روزه در دنیا و جلب رضایت خودفروخته ها، دین و ایمان خود را در معرض فروش قرار ندهیم. انشااله.

 

 




اغراق در آمار؛ معضل ورزش

می گویند ناصرالدین شاه در یکی از روزها که به قصد شکار از شهر بیرون رفته بود با مشاهده گله آهوان در پی آن ها اسب تاخته و از همراهان و ملازمان رکاب دور افتاده بود.

شامگاهان خسته و کوفته به کاروانسرایی رسید و مصلحت آن دید که شب به استراحت بگذراند تا ملازمان رکاب ، او را یافته و همراه آنان به پایتخت باز گردد.

دروازه کاروانسرا بسته بود. ناصرالدین شاه دق الباب کرد و کاوانسرادار از پشت در پرسید کیست؟ ناصرالدین شاه به روال شاهان در پاسخ گفت: ما سلطان بن سلطان، خاقان بن خاقان، شاه شاهان، سایه خدا بر سر ایران، قبله عالم، سلطان صاحبقران، اعلیحضرت شاهنشاه ایران هستیم!

کاروانسرادار که حسابی گیج شده بود از پشت در به فریاد گفت: ان شااله خدای سبب ساز و بنده نواز در این شب سرد برایتان سرپناهی فرهم آورد. اینجا کاروانسرای کوچکی است و برای این همه آدم جا نداریم!

بزرگنمایی ها و اغراق در مورد عمکردها از معضلات قابل توجه ورزش به شمار می رود. برگزاری مصاحبه ها و ارائه آمارهای رنگارنگ برای ورزش ما چه دستاوردی می تواند داشته باشد؟

حالِ ورزش نشان دهنده آن است که بسیاری از قوطی های پر رنگ و لعاب ارائه شده در مورد خوشی حال آن پر ازخالی است.

دست اندرکاران ورزش از کوچک و بزرگ و از رئیس و مرئوس چنان از ورزش و موفقیت های آن حرف می زنند و با افتخار از توسعه سخن می گویند که اگر مخاطب اطلاعات جزئی از ورزش نداشته باشد فکر می کند در کانون و نقطه عطف ورزش جهان قرار گرفته است.

برخی از عزیزان از کدام پیشرف و توسعه سخن می گویند و از این قبیل بزرگنمایی ها چه نفع و هدفی را دنبال می کنند؟

یکی از معضل هایی که همیشه در گزارش برخی از هیأت های ورزشی مشاهده می شود مانور در اطراف مسئله ای به نام دعوت شدگان به اردوی های تیم ملی است.

چرا در کنار تعریف و تمجید از این امر نمی گویند که در مرحله نهایی از هیأت تحت مدیریت آن ها چند نفر یار ثابت تیم های ملی شده اند؟

پناه گرفتن در سایه تملق و اغراق چیزی جز سرپوش گذاشتن بر ناکامی ها در تحقق وعده ها نبوده و نیست. کسانی که برای ادامه ریاست در هیأت های ورزشی روشی به نام بزرگنمایی را برگزیده اند می خواهند به این وسیله افکار عمومی را از مطالبه وعده های داده شده باز دارند و آن ها را در مسیر دیگری قرار بدهند.

اغراق گویی نمی تواند دوام چندانی داشته باشد و افکار عمومی در فاصله ای نه چندان دور متوجه تو خالی بودن تعریف و تمجیدهای گزاف خواهند بود