1

زندگی یعنی قیمت پیدا کردن

مولی علی بن ابیطالب(ع) در یکی از دعاهای نهج البلاغه یکی از تکان دهنده ترین جمله های فرهنگ بشری را فرموده اند: “خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی ، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری”. یعنی نکند قبل از این که جانم را بگیری ، شرفم، انسانیتم، عدالتم و … گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری و این همان جمله معروف است که می گوید: ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم، نه که به هر قیمتی زندگی بکنیم.
چه لزومی دارد که برخی ها تلاش می کنند که به هر قیمتی زندگی بکنند. بزرگی، انسانیت، غرور ، فکر و عقیده را در زیر پای خود له می کنند تا به مهره ای حرف گوش کن برای بعضی ها تبدیل بشوند.آیا دنیا و رسیدن به برخی از نیازهای روز، ارزش پشت کردن به خصوصیات والای انسانی را دارد؟
کسانی که عزت، شوکت و جوانمردی را با نازل ترین و کم بهاترین عناوین و مزایای مادی معامله می کنند و دستاویزی برای استمرار خیانت ها، کم کاری ها و بی برنامه گی ها قرار می گیرند افراد ضعیف النفسی هستند که می توانند بزرگترین ضربات را به جامعه و منافع آن وارد نمایند. ممکن است در این میان این افراد، عناوین دهان پرکنی چون ورزشکار، مربی، خبرنگار، دتمار و ده ها عنوان دیگر را نیز با خود یدک بکشند ولی در عمل مهره ای بیش در خدمت افراد خود محور نبوده و نیستند.




پیشرفت در حرف، عقب ماندگی در عمل

تعطیلات عید معمولا فرصتی را فراهم می کند تا چند روزی بساط سفر برپا گردد. هرچند وضعیت اقتصادی و گرانی حاکم، سفری مطلوب را امکان پذیر نمی سازد اما هم این که چند روزی بعد از یک سال تلاش، استرس و جان کندن انسان بتواند ایامی را در آرامش و به دور از دغدغه های جاری بگذراند نعمتی بزرگ محسوب می شود.
مسافرت های امسال به جز روزهای اول عید نگرانی های زیادی را به سبب وضعیت جوی و جاری شدن سیل در نقاط مختلف کشور ایجاد کرده و استرس و دلهره را جایگزین آرامش نمود. سیل کام عده ای از هم وطنان را در اولین روزهای سال جدید تلخ کرد و غم و اندوه و مصیبت را جایگزین شادی و سرور نمود.
جدای از غمی که بلایای طبیعی بر اردوگاه عید نوروز امسال مستولی کرد مسافرت به برخی از شهرهای کشور و مقایسه سیمای شهری آن مناطق با اردبیل واقعیتی مبنی بر فقر توسعه و پیشرفت در شهر ما و عدم توجه کافی به زیبا سازی و ایجاد فضای مناسب شهری را مورد تأکید قرار می دهد.
اگر کسی به برخی از کلان شهرها و حتی شهرهایی با جمعیت و مساحت متوسط پس از یک سال مسافرت کند در ورود به شهر می تواند تفاوت های گذشت یک سال را در چهره شهر به وضوح مشاهده بکند. می تواند ببیند و احساس بکند که مسئولین آن شهر در یک سال گذشته برای تغییر دادن چهره شهر و زیبا نمودن فضای آن مصمم بوده و به خوبی برنامه ریزی کرده و به موقع به هدف دست یافته اند.
بهبود وضع امور که خود به خود انجام نمی شود. نیاز به کار و تلاش ، یک دلی و همراهی مردم با مسئولین دارد. شعار دادن ، حرف زدن ، سیاسی حرکت کردن و همه چیز را فدای رقابت های جناحی، باندی و حزبی نمودن نمی تواند در تغییرات مورد نیاز چهره شهر مؤثر واقع شود.
آدم حسودی نیستم که در ارتباط با پیشرفت و توسعه دیگر شهرها تنگ نظر باشم. حسادت بلایی خانمانسوز، فاسد کننده ایمان و تباه کننده زندگی است.
در تعریف حسد آورده اند: “حسد یعنی آرزوی از بین رفتن نعمت از برادر دینی در حالی که می داند آن نعمت به صلاح اوست”.
به این که دیگر شهرها هر روز گامی به جلو در مسیر پیشرفت و توسعه برداشته اند حسادت نمی کنم چرا که مسئولین آن مناطق لیاقت آن را داشته اند که به چنین پیشرفت هایی دست یافته اند ولی این حق را دارم که به وضعیت آن ها غبطه به خورم.
غیطه یعنی آرزوی داشتن آن نعمت برای خود و سعی و کوشش برای رسیدن به آن ، بدون آرزو یا تلاش در زمینه از بین رفتن آن نعمت از دیگری ؛ که حالتی قابل ستایش است و انسان را به تلاش سازنده وا می دارد.
غبطه می خورم به شهرهایی که تغییر در چهره آن ها هر روز قابل لمس و احساس است ولی شهر ما که در حرف ده ها و صدها عامل برای برتری آن می شماریم و با کلمات و لغات از جمله زمستان بیدار، توسعه گردشگری، مگاپروژه ها، ایجاد شغل و کاهش بیکاری و ده ها و ده ها شعار دیگر ادعای بزرگی می کنیم در وضعیت ظاهری شهر و زیبا سازی فضای آن و توسعه ورودی ها درجا می زنیم و این ها در حالی است که حتی برای کسب نمره 19 در عملکرد خود رضایت نمی دهیم و با در اختیار گرفتن فضای مجازی و به راه انداختن باندی مخوف و خطرناک در بازی با آبروی منتقدان از همه سبقت می گیریم و هیچ برای بهبودی اوضاع اندیشه نمی کنیم و روزمرگی را بهترین وسیله برای ادامه حیات مدیریت خود قلمداد می کنیم.
چرا شهر و دیار ما با چنین مشکلی مواجه شده است؟ آیا به آن فکر کرده ایم و برای برطرف نمودن موانع موجود بر سر راه پیشرفت و توسعه اش اندیشیده ایم؟ در همه شهرهایی که کاروان پیشرفت آن ها با سرعت مطلوب به سمت جلو حرکت می کند یک دلی، یک رنگی ، صمیمیت و چشم پوشی از منافع شخصی و باندی در قبال منافع جامعه و شهر و استان حرف اول را می زند. در آن شهرها و مناطق اختلاف نظرهای درون خانوادگی را اجازه نمی دهند که به عنوان سدی در برابر وحدت و هماهنگی آن ها برای دست یابی به اهداف مشترک نقش آفرینی نمایند. اختلاف در دیدگاه های سیاسی و ربط دادن آن به امور مورد نیاز شهر و استان در بین آن ها جایگاهی ندارد. وقتی منافع شهر نیاز داشته باشد اختلافات سیاسی ، باندی، جناحی و حزبی کنار گذاشته می شود و همه در یک صف واحد برای به دست آوردن منافع عمومی پشت سر یکدیگر قرار می گیرند و منافع جامعه را فدای منافع باندی، جناحی و شخصی نمی کنند.
آیا در اردبیل نیز چنین رفتاری از فعالان عرصه سیاست و اجتماع دیده می شود؟
از سه سال قبل هر حرکت و اقدام شهرداری را انتخاباتی و هدف دار قلمداد کرده ایم . هواداران شهرداری ده ها کانال و گروه در فضای مجازی برای مقابله با منتقدان و مخالفان راه اندازی می نمایند. عده ای قلم به دست منتظرند تا یکی جرئت گفتن جمله وجود ابرو در بالای چشم دولت تدبیر و امید را به خود بدهد آنگاه با چنان حمله ای مواجه بشود آن سرش ناپیدا. تحمل کوچک ترین انتقاد از دولت محلی را نداشته باشیم و همه اقدام دولتمردان را مباح و آن ها را از هر گونه کم کاری و اشتباه به دور قلمداد بکنیم. برای در اختیار گرفتن فضای مجازی به خوبی هزینه بکنیم و در مقابل، شرافت قلم و استقلال خود را با چندغازی معامله نمائیم. در اصل دفاع کورکورانه از ولی نعمتان کوتاهی نکنیم و دین و دنیای خود را با موقعیت و دیناری معامله نمائیم . در ازای مزیت های مادی چشم بر واقعیت ها ببندیم و رسالت مهم خود مبنی بر دفاع از حق و حقیقت را به آسانی فراموش کنیم. همه چیز را در وابستگی های جناحی و سیاسی خلاصه بکنیم و شایسته سالاری را فدای وابستگی ها و حضور در ستادهای انتخاباتی نمائیم. اجازه نفس کشیدن و یا حتی صدور یک بیانیه ساده به گروه هایی که چون ما فکر نمی کنند را ندهیم و انحصار طلبی را در بالاترین حد خود در معرض نمایش قرار بدهیم.
برای هر چیز به دنبال مقصر بگردیم و سعی بکنیم بارش باران و حتی راه افتادن سیل را هم به دولت های نهم و دهم ربط بدهیم. اجازه کوچک ترین اظهار نظر در مورد دولتمردان فعلی را به احدی ندهیم و تا دلمان می خواهد از موضع قدرت به دولتمردان قبلی ناسزا گفته و کوچک شان بشماریم و خلاصه همه حرف ها، اقدامات، سنجش و اندازه گیری را در اندازه های سیاسی و وابستگی های جناحی خلاصه بکنیم و انتظار داشته باشیم که شهر و استان ما نیز هر روز شاهد تغییر و تحول آن هم از نوع مثبت و رو به جلویش باشد.
تا زمانی که در قبال نیازهای منطقه و دفاع از واقعیت های موجود یک دلی و یک رنگی و همراهی جای باند بازی و تعصب های جناحی را نگیرد و تا موقعی که پست ها و مقام ها نه بر اساس شایستگی و کارآمدی بلکه بر اساس میزان وابستگی به آن نماینده و این جناح و آن باند تقسیم بشود آرزوی تحول و توسعه در امور شهر و استان سرابی بیش نخواهد بود.
وقتی مسئولی سه سال در خواب ناز فرو برود و در قبال برخی از مسائل چشم بپوشد و در آستانه انتخابات تازه به یاد آن ها بیفتد معلوم است که در جلب اعتماد مردم نمی تواند موفق عمل نماید.
شهر و استان برای این که به حق قانونی و طبیعی خود دست پیدا بکند به وحدت و یک دلی همه کسانی که می توانند در این راه مؤثر واقع بشوند نیاز دارد. سیاست پیشگی و حمایت کورکورانه از هر مسئول و صاحب منصبی مانعی مهم برای پبشرفت منطقه محسوب می شود. برخوردار شدن از سفره گسترده مسئولین و زیر چتر حمایت برخی از دست اندرکاران امور قرار گرفتن بزرگ ترین ضربه ها را به استقلال کسانی که ادعای خدمت به جامعه را دارند وارد می کند. دست روی دست مسئولین گذاشتن و ادعای دفاع از حقوق مردم داشتن پذیرفتنش بسیار مشکل و غیر قابل قبول می شود.
به جای پهن کردن بساط تهمت زنی و حاشیه سازی از منافع استان و منطقه باید دفاع کرد و با پرهیز از هرگونه جانبداری های بودار و هدف دار برای تحرک بخشیدن به حرکت های مثبت و اصولی در استان یک دلی و هم زبانی و بیان واقعیت ها و مبارزه با کم کاری ها و خودمحوری ها در دستور کار قرار گیرد و کشمکش های سیاسی ، جانبداری های جناحی و حرکت های منفعلانه فدای منافع جامعه و همگانی گردد. انشااله.




حرف و حدیث های سیل گلستان

برغم اطلاع رسانی گسترده رسانه های جمعی درباره وقوع سیل ویرانگر گلستان “چرایی” و “چگونگی” سیل و طغیان رودخانه گرگانرود به محاق رفته است.
سیل خروشان استان گلستان بیرحمانه و سرسختانه سطح وسیعی از منطقه غرب استان را در نوردیده و منطقه بزرگی از نقاط شهری و روستایی همجوار گرگانرود بر اثر آبگرفتگی ویران شده و هزاران نفر را بی خانمان کرده است. واقعه ای که کام هموطنان ما را تلخ و دل شهروندان را بدرد آورده است.
رسانه های ارتباط جمعی از بدو وقوع و البته با کمی تاخیر، از زوایای مختلف به سیل ویرانگر پرداخته اند. اما از لحاظ حرفه ای بیشترین اطلاعاتی که در اخبار، گزارش ها و تحلیل های خبری ارایه می شود درباره عناصر خبری “چه موضوعی ” “چه سازمانی و افرادی” “چه زمانی” و “چه مکانی” هستند و کمتر درباره دو عنصر “چرایی” و “چگونگی” سیل سخن به میان آمده است. عناصری که از قضا حرف و حدیث ها و پرسش های زیادی پیرامون آنها سامان یافته و خیمه زده است.
ابهام های موجود ایجاب می کند، خبرنگاران رسانه های جریان اصلی و شهروندخبرنگاران رسانه های اجتماعی درباره چرایی و چگونگی سیل تحقیق و از مسئولان پرسش کنند و آنها را به چالش بکشند.
این گزاره که حجم بارندگی در استان گلستان در مدت زمان کوتاهی کم نظیر بوده به تنهایی نمی تواند به چرایی و علل وقوع سیل، پاسخ در خور دهد.
در استان گلستان وقوع سیل گسترده کم نظیر بوده ولی به لحاظ تاریخی بی نظیر نیست. باید با شفاف کردن چرایی وقوع سیلاب در مزارع حاصل خیز و خانه های مردم، بجای جاری شدن در رودخانه گرگانرود و نهرها و در نهایت پیوستن به دریای خزر پژوهش و پرسشگری کرد.
آنطور که جسته و گریخته بیان می شود تخریب و تغییر طبیعت منطقه، از جمله دست اندازی و دستکاری حریم رودخانه ها و بویژه حریم رودخانه گرگانرود به واکاوی دقیق خبری نیاز دارد.
همچنین مشکلات سد وشمگیر در بالادست شهر آق قلا و عدم لایروبی سد و بویژه بررسی کارایی دریچه های آن می تواند دستمایه یک گزارش خبری خوب شود.
جای روزنامه نگاری تحقیقی در سیل گلستان خالی است. از این رهگذر می توان با تهیه اطلاعات مستند و عینی به ریشه ها و سرچشمه های اصلی وقوع سیل و مسببان گرفتاری مردم دست یافت.(منبع:مطالعات رسانه و ارتباطات




پریوند خدمتگزاری صادق و نماد عشق و محبت

دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل از اولین رئیس این داشگاه در آخرین روزهای سال 97 تجلیل می کند.
اقدامی مناسب و ستودنی که می تواند در تقویت انگیزه دست اندرکاران امر در خدمت هرچه بیشتر به جامعه و فرهنگ و دانشجویان مؤثر باشد.
مهندس یعقوب پریوند معلمی برجسته، خدمتگزاری صادق، مسئولی دلسوز و مردی از قافله دوستان انقلاب و یاران نظام است.
خوشرویی، راستی، عزت نفس، افتادگی و رفتار نیک از دیگر خصوصیات این مرد دوست داشتنی می باشد. خدمات فعالیت ها و اقدامات وی در راه اندازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل برای کسانی که در آن سال ها از نزدیک شاهد پا گرفتن این واحد آموزشی در اردبیل بودند پوشیده نبوده و نیست.
مردان بزرگ و تأثیرگذاری چون یعقوب پریوند می توانند نماد عشق و محبت و امیدواری باشند. وقتی در سال 63 بدون کوچکترین امکاناتی راه اندازی دانشگاه ازاد اسلامی واحد اردبیل در دستور کار قرار گرفت کمتر کسی می توانست تصور بکند که روزی دانشگاهی که در یک ساختمان استیجاری با مدیریت پریوند آغاز به کار می کند به بزرگترین مرکز آموزشی استان تبدیل خواهد شد ولی این کار شد چرا که پریوند و همکارانش در آن مقطع حساس معتقد بودند که برای زیستن، بهتر زیستن و توانمند شدن و منشأ اثر شدن باید امیدوار بود و آن جمع کوچک ولی عاشق و مصمم امیدوار بودند نهالی را که با هزاران رنج و خون دل خوردن می کارند روزی چنان سر بر آسمان می گذارد که کل منطقه را تحت تأثیر قرار می دهد.
جوانانی که در دانشگاه ازاد اسلامی اردبیل مشغول به کار هستند و یا آنهایی که در سایه محبت برخی ها دفتر و دستکی در آن محیط زیبا و خاطره انگیز برای خود راه انداخته اند باید بشناسند کسانی را که سال ها انواع ناملایمات را تحمل کرده و خم به ابرو نیاورده و با دفاع از کیان دانشگاه گامی هرچند کوتاه از اهداف عقب نشینی نکرده اند تا امروز دانشگاه بزرگ و تأثیر گذاری چون آزاد اسلامی در اردبیل از موفقیت و جایگاه مناسبی بهره مند گردد.

همه مطمئنا در ارتباط با یکی از ویژگی های مهندس پریوند هم عقیده خواهند بود و آن ادب و بزرگواری آن مرد می باشد.
از خدا جوئیم توفیق ادب
بی ادب محروم شد از لطف حق
مهندس پریوند در سایه ادب و تواضعی که داشت در جامعه همیشه از یک جایگاه خاص بهره می برد. او با قبول مسئولیت های حساس مانند فرمانداری اردبیل، مدیریت صدا و سیمای مرکز ازدبیل و ریاست دانشگاه ازاد اسلامی چون در پناه حق قرار داشت می توانست در راه خدمت به جامعه اقدامات مؤثری انجام بدهد.
از ادب پرنور گشته است این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
مهندس پریوند خدمتگزاری است که خدمات و آثارش همواره با تاریخ فرهنگ و دانشگاه این منطقه همراه خواهد بود. در دین اسلام ارزشمندترین مردم، سودمندترین آن ها می باشد و پریوند با توجه به خدماتش با دستانی خالی ولی اراده ای محکم و ستودنی از ارزشمندترین فرزندان دیار سبلان محسوب می شود.
پیامبر بزرگ اسلام سودمندی و خدمت به مردم را در کنار ایمان به خداوند معیار و ملاک ارزشمندی انسان دانسته و می فرماید: ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او دو خصلت نیک است که برتر از آن چیزی نیست.


باید از دکتر اسحق رسولی رئیس دانشگاه ازاد اسلامی واحد اردبیل و دیگر کسانی که در امر برپایی مراسم تجلیل از یک خدمتگزار بزرگ پیشقدم شده اند تقدیر و تشکر گردد.
امید می رود در روز 20 اسفند ماه مراسمی در شأن مرد بزرگواری چون مهندس یعقوب پریوند برگزار شود. مراسمی که در آن از همه کسانی که از اولین روزهای تأسیس دانشگاه با وی همراه بوده و الآن در قید حیات هستند و از کارکنان بازنشسته و حتی آن هایی که در مقطعی در دانشگاه مسئولیت داشته اند دعوت شود تا بعد از سال ها همه کسانی که برای این دانشگاه زحمت کشیده و در توسعه آن سهیم بوده اند در زیر یک سقف جمع شوند و ضمن تجلیل از اولین رئیس دانشگاه خاطرات خوش سال های گذشته را زنده بکنند.
مسلما در چنین مراسمی جای خالی برخی از عزیزان از جمله مرحومین دکتر بایبوردی، دکتر اسفندیاری ،دکتر چوخاچی زاده، دکتر عزیز یحیوی ، حاج آقا ذاکر حمیدی، حاج آقا حسن پور ، حجت الاسلام میر داماد مرتضوی، حاج اقا جلیل زادگان و ….. بیشتر احساس خواهد شد.




زلزله اردبیل به روایت روزنامه کیهان

بعدازظهر دهم اسفند ماه ۷۵ وقتی زمین لرزید و خسارت سنگینی به استان وارد کرد اوج وحدت و همدلی مردم مسلمان و متعهد این منطقه چهره خود را نشان داد. و زمانی که بارش شدید برف در منطقه آغاز شد امدادگران در زیر برف و کولاک شدید به انجام وظیفه پرداختند و از تلاش برای موثر بودن و نجات دادن جان انسان های آسیب دیده کوتاهی نکردند. یادآوری آن روزها و مشاهده آسیب دیدگان و عزیز از دست داده ها همچنان برای کسانی که آن لحظه ها را از نزدیک دیده اند دردآور است.
در آن روزهای پر تب و تاب همه به نوعی برای کمک به همنوعان کوشش کرده و دوندگی نمودند.
خبرنگاران آن سال های اردبیل که به تعداد انگشتان دو دست نیز نبودند علی رغم کمبود امکانات و وضعیت نامساعد آب و هوایی در انعکاس اخبار،گزارش ها و واقعیت های موجود سنگ تمام گذاشتند.
نمونه هایی از خبرهای چاپ شده در ارتباط با زلزله اسفند ماه اردبیل در روزنامه کیهان برای یادآوری همت،غیرت،همبستگی و شجاعت مردم منطقه تقدیم می گردد.

 

 

 




نقد و بررسی “فوتبال و فلسفه” در نمایشگاه کتاب شریعتی اردبیل

نقد و بررسی کتاب “فوتبال و فلسفه” ترجمه عیسی عظیمی بعد از ظهر جمعه گذشته در محل نمایشگاه کتاب شریعتی اردبیل برگزار شد.
این جلسه در ادامه نشست های نقد و بررسی آثار نویسندگان اردبیلی بود که به همت مدیران نمایشگاه کتاب شریعتی اردبیل برگزار می شود.
اقدامی مناسب و در خور تحسین که با کمک علاقه مندان به دنیای کتاب و فرهنگ مکتوب انجام می شود و به مرور با استقبال علاقه مندان، اساتید و اهالی کتاب مواجه می شود.
در جلسه نقد و بررسی کتاب “فوتبال و فلسفه “حضور نسل جوان و آینده دار شهر در کنار بزرگان فرهنگ و ادب و ورزش منطقه زیبایی و جلوه خاصی به این مراسم داده بود.
انجام مراسم در محیط کتابخانه و قرار گرفتن در آغوش مهربان ده ها و صد ها کتاب و گوش دادن به نظرات اساتید و بزرگان فن و شرکت کردن در بحث ها و گفتگوها، لحظه های بسیار به یادماندنی در نمایشگاه کتاب شریعتی اردبیل رقم می زند که در کنار آن ها محبت مدیران کتابخانه و دوری جستن از هرگونه تشریفات و خودنمایی ها بر عظمت جلسات نقد و بررسی مجموعه نمایشگاه شریعتی می افزاید.
تشکیل جلسات نقد و بررسی آثار نویسندگان اردبیلی نشان اهمیتی است که به کتاب های چاپ شده در استان و نویسندگان منطقه قائل می شوند. استمرار تشکیل چنین جلساتی می تواند در توسعه فرهنگ مکتوب، حفظ پویایی و نشاط در بازار نشر، معرفی آثار نویسندگان اردبیلی و کنترل کیفیت در قلمرو نشر را به دنبال داشته باشد.
وقتی کتابی خوانده می شود و در باره آن جمعی به صحبت می نشینند خواسته و ناخواسته باب نقد آن باز می شود و اگر پرداختن به محتوی یک اثر بدون سوءگیری ها و پیش داوری ها باشد و اظهار نظر کنندگان از دایره انصاف خارج نشوند جلسه ای پربار و فراموش نشدنی برگزار می شود  . به مانند جلسه ای که در ارتباط با نقد و بررسی کتاب” فوتبال و فلسفه” برگزار شد.
در آغاز جلسه عیسی عظیمی مترجم جوان با بیانات شیوا در مورد محتوی کتاب سخن گفت و در ادامه دو تن از بزرگان دنیای فوتبال و ارتباطات و هنر یعنی مرسل وقری و حمید رستمی به بررسی محتوی، روش و شایستگی اثر پرداختند و بحث با مشارکت متخصصان و اساتید فلسفه، روانشناسی ، ورزش و ….جذابیت و گیرایی خاص به خود گرفت.
جلسات نقد و بررسی کتاب در نمایشگاه کتاب شریعتی هر 15 روز یک بار برگزار می شود. استقبال مناسب دوستداران کتاب و جلسات نقد می تواند دست اندرکاران نمایشگاه را برای ادامه این کار پسندیده تشویق و ترغیب نماید.




کارکرد پیوند (Linkage) رسانه های جمعی چیست؟

رسانه جمعی می تواند اجزای مختلف جامعه را که به طور مستقیم به هم متصل نیستند پیوند دهد. برای مثال، تبلیغات جمعی می کوشد تا نیازهای خریداران را با محصولات فروشندگان پیوند دهد.
رأی دهندگان نیز به نوبه خود علاقه دارند تا از طریق رسانه ها، بیش تر در مورد کاندیدای مورد نظر خود بدانند.
برنامه های خیریه تلویزیونی تلاش می کنند تا برای درمان یک سری از بیماری ها پول جمع آوری کنند. در اینجا نیز نیازهای کسانی که از بیماری رنج می برند با دیگرانی که مایل به کمک هستند متصل خواهد شد.
نوع دیگری از پیوند زمانی اتفاق می افتد که از لحاظ جغرافیایی گروه های مجزا علایق مشترک خودشان را از طریق رسانه به اشتراک می گذارند. توجه رسانه ها به یک بیماری به نام سندروم جنگ خلیج فارس، آن هایی را که از این بیماری در عذاب بودند به هم متصل کرد و همچنین باعث شد تا انجمنی از این بیماران تشکیل شود و در نهایت توجه دولت به این مسئله تسریع شود.
یکی از بهترین مثال های کارکرد پیوند در رسانه ها، مربوط به وب سایت ها، گروه های خبری و اتاق های گفت وگو در اینترنت است. به عنوان مثال، حراج های آنلاین در سایت خرده فروشی eBay، افرادی که چیزی برای فروش دارند را به آن هایی که دنبال خرید کالا هستند پیوند داده است.
رسانه ها می توانند گروه های اجتماعی جدیدی را از طریق پیوند دادن اعضای جامعه به یکدیگر خلق کنند در صورتی که بدون استفاده از رسانه ها این افراد نمی توانستند یکدیگر را پیدا کنند. خلق این گروه ها گرچه از طریق روزنامه ها، رادیو و تلویزیون انجام می شده اما با ظهور رسانه های اجتماعی سرعت این فرآیند بسیار بیش تر از قبل شده است.
آن سوی تاریک کارکرد پیوند: از سویی دیگر، کارکرد پیوند می تواند نتایج ناخوشایندی نیز داشته باشد. در سال 2002 تخمین زده می شد که بیش از 300 وب سایت تنفرآمیز در اینترنت وجود داشته باشد. همچنین تروریست ها نیز می توانند از این امکانات برای گسترش اعضای خود و پیوند با افراد دیگر استفاده کنند.(منبع:نظریه رسانه).




قلم های بیدار

افزایش روز افزون نشریات محلی و تغییر نگرش ها در ارتباط با وظایف فعالین این عرصه چالش های جدیدی را در سطح جامعه ایجاد کرده است.
در عصر ارتباطات و در شرایطی که جامعه ما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کند انتظار است که مطبوعات برای ایفای نقش مؤثر در توسعه منطقه در خدمت جامعه و مردم و منافع استان باشند.
همه عزیزانی که فعالیت در مطبوعات را در راستای خدمت به جامعه و مردم انتخاب کرده اند باید بدانند قلمی را که در اختیار دارند یک ابزار است و مثل هر ابزار دیگری نه حق است و نه باطل و نه قدسی است و نه تخریبگر.
مهمترین مسئله این است که بپذیریم نحوه استفاده از قلم و استفاده کننده از آن به قلم هویت می دهد. قلمی که در خدمت جامعه باشد و با یک اشاره به جهات مختلف نچرخد، از راه راست منحرف نشود و خودش را نفروشد و جایگاهش را حفظ بکند، قدسی و قابل ستایش است و این همان قلمی خواهد بود که خداوند بزرگ در کتاب مجید به آن قسم می خورد “نون والقلم و ما یسطرون”، سوگند به قلم و آن چیزی که می نویسد.
قلم هایی که منصفانه و با درک مسئولیت و به دور از هرگونه دریدگی و هرهری مسلکی در اندیشه رشد و توسعه جامعه هستند قلم هایی بیدار، آگاهی بخش و مصلح جامعه هستند. قلم هایی که به دور از هرگونه وابستگی ها و جانبداری ها بر مهمترین و اصلی ترین وظیفه یعنی نظارت بر امور و رفتار مسئولین عمل می کنند قلم هایی هستند که حفظ حرمت آنها واجب است.
قلم های صادق، راستگو و منصف هدفی جز خدمت به خلق ندارند. این گونه قلم ها، قلم هایی هستند که صاحبانشان به هنگام نوشتن در نظر می گیرند که:
بشکنی ای قلم ای دست اگر
پیچی از خدمت محرومان سر
اگر چنین جوی در فضای مطبوعات ما حاکم باشد نمی توان در آن از کمیت بالا حرف زد چرا که در این حالت تعداد زیاد مطبوعات هم کم به نظر می رسد ولی اگر مطبوعات ما هدفی دیگر را دنبال بکنند و به رسالت اصلی خود پشت کرده و قصد و نیت دیگری را پیگیری نمایند یکی اش هم زیاد است.
قلمی که منافع جامعه را مورد معامله قرار بدهد، در پشت درهای بسته برای یورش به واقعیت ها و حرمت ها و حقایق تصمیم گیری کند، قلمی که قدار وار به جان غیر همسوها بیفتد و همه چیز را فدای مصلحت ها نماید، قلمی که منافع شخصی را بر منافع جامعه ترجیح بدهد و قلمی که از کاه کوهی بسازد و به راحتی با فکر مخاطب بازی بکند و قلمی که افکار عمومی را به نفع یا علیه هر کس یا هر جریانی که می خواهد سوق و شکل دهد قلمی است که باید از گستردگی فعالیت اش ممانعت شود.
چه کسی مقصر است؟
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی، هواداری ها و مخالفت ها از برخی چهره ها که احتمال نامزدی آنها وجود دارد صحنه های نه چندان قابل قبولی در عرصه مطبوعات ایجاد می کند.
موضعگیری های جانبدارانه و له و یا علیه یک مسئول مطلب نوشتن و خیلی از مسائل حاشیه ای را در مطالب دخیل دادن و واضح و روشن سنگ یک مدیر را به سینه زدن و حرکت نکردن در مسیر اصلاحی و روند رو به جلو بزرگ ترین نتیجه اش می تواند از بین بردن اعتماد جامعه به نشریات باشد.
درست است که شرایط اقتصادی حاکم ، مدیران نشریات را برای ادامه دادن حیات نشریه به برخی از رفتارها مجبور می کند ولی این مشکل نمی تواند شرایط را به طور کامل به نفع مدیران و اطرافیان آنها ختم بکند.
از بین رفتن اعتماد جامعه به رسانه ها و نشریات محلی بزرگ ترین و بالا ترین آسیب را می تواند به این قشر وارد نماید. اگر مدعی هستیم که رسانه ها باید سازنده افکار عمومی باشند این افکار عمومی باید توسط قلم های درستکار و پاک و افراد سالم و صادق اصلاح شود چرا که به راننده خواب آلود اجازه رانندگی نمی دهند و اگر داده شود شما سوار ماشین او نمی شوید.
مطبوعات ما برای اینکه جایگاه خودش را حفظ بکند و از احترام جامعه برخوردار باشد و به عنوان منبع مورد اعتماد مردم قرار بگیرد چاره ای جز در خدمت مردم بودن ندارد.
تا زمانی که نشریات دخل و خرجشان همخوانی نداشته باشد و برای تأمین هزینه رقابتی بس سؤال برانگیز در بین دست اندرکاران آن حاکم باشد و تا زمانی که نظارت دقیق بر عملکردها و صدور مجوز ها صورت نپذیرد و تا وقتی که جویندگان نام و شهرت و نان بر فضای مطبوعات سایه افکنند و تا زمانی که بحث فرهنگی ، آگاهی و مطالبات به حق مردم در اولویت های بعدی مطبوعات باشد انتظار معجزه از آنها نباید داشت.




توانمندی های “به درد نخور” در سازمان رسانه ای

🖋 افشین امیدی ، پژوهشگر دکتری مدیریت رسانه دانشگاه تهران:
با نگاهی به درون سازمان رسانه ای، هر رسانه ای که بخواهد به موفقیت برتر دست پیدا کند، اساسا به دو چیز نیازمند است. الف) منابع ب)توانمندی
■ منظور از منابع، هرچه آنچه دارایی های ملموس و غیرملموسی است که در اختیار سازمان رسانه ای قرار دارد. اما مهم تر از منابع، توانمندی سازمان رسانه ای می باشد که به معنای بهترین استفاده از منابع موجود سازمان رسانه ای است‌.
■ به عنوان مثال، صدا و سیما ممکن است جدیدترین تجهیزات را به سازمان خود اضافه کند اما تنها می تواند از ده درصد این تجهیزات استفاده کند. پس نمی توان گفت که در این عرصه، سازمان توانمندی بالایی دارد.
■ اما هر توانمندی ای برای سازمان رسانه ای مفید نیست و بر عکس، اگر برخی توانمندی ها برای سازمان مضر باشند، می توانند سازمان رسانه ای به ته پرتگاه سوق دهند.
■ اما چرا برخی از سازمان های رسانه ای همچنان به توسعه توانمندی های به دردنخور خود می پردازند؟ یکی از پاسخ های اصلی به این سوال، مربوط نقشه های ذهنی و شناختی مدیران عالی مربوط می شود. به عنوان مثال، هر آنچه مدیران دنیای بیرون را پر از مخاطب منفعل بپندارند و بخواهند فضایی تحکمی برای آنان ایجاد نمایند، بیشتر توانمندی های به درد نخور را در سازمان توسعه می دهند.
■ چاره چیست؟ سازمان رسانه ای چنانچه توانمندی های به دردنخور خود را کنار نگذارد، به آرامی، محیط آن را کنار می زند و نهایتا به مرگ قطعی سازمان ختم می شود. یا در بهترین حالت، در بحرانی ترین زمان، مدیران نقشه های ذهنی خود را تغییر داده و سازمان خود را متحول خواهد کرد و یا حتی مدیرانی با نقشه های شناختی پویا به سازمان تزریق خواهند کرد.




کشت و صنعت مغان و پفک نمکی!

بحث واگذاری برخی از واحدهای صنعتی استان اردبیل به بخش خصوصی این روزها فضای استان را ملتهب کرده و زوایای جدیدی از آن را مشخص نموده است.
در روزهایی که بحث واگذاری کشت و صنعت مغان در صدر خبرهای استان قرار داشت مصاحبه دادستان عمومی اردبیل مبنی بر تشکیل پرونده برای کشتارگاه صنعتی اردبیل و ورود دستگاه قضایی به مسائل مربوط به این مجموعه دامنه توجه افکار عمومی به این قضایا را گسترده تر کرد.
ناصر عتباتی دادستان اردبیل در 21 آبان ماه سال جاری بدهی های معوقه به سیستم بانگی و عدم پرداخت حق و حقوق دولتی را در حال حاضر مهمترین مشکل کشتارگاه صنعتی اردبیل اعلام کرد.
وی افزود: این کشتارگاه از سال 85 مبلغی در حدود 230 الی 240 میلیار ریال معوقه دارد که باید تعیین تکلیف شود و نسبت به تسویه اقدام بشود.
کشتارگاه صنعتی اردبیل در زمینی به مساحت 50 هکتار احداث شده و ظرفیت آن بیش از چهار هزار رأس دام سبک و سنگین بوده و از مجمتمع های اشتغال زای منطقه محسوب می شود.
این مجتمع در سال 85 به رقمی کمتر از 40 میلیار ریال به شرکتی که علی اشرف عبداله پوری حسینی مدیرعامل آن بوده واگذار شده است.
پوری حسینی که در حال حاضر مسئولیت سازمان خصوصی سازی را بر عهده دارد در سال 83 نیز این مسئولیت را بر عهده داشته و بعد از استعفا نسبت به خرید این مجتمع اقدام کرده است.!!!
هرچند که دادستان اردبیل در مصاحبه های خود نسبت به بدون مشکل بودن مراحل واگذاری تأکید کرده است ولی در سال 85 حسن نوعی اقدم نماینده وقت مردم اردبیل در مجلس شورای اسلامی نسبت به نحوه واگذاری معترض بوده و در مصاحبه ای گفته است: “واگذاری کشتارگاه صنعتی به مدیرعامل سابق سازمان خصوصی سازی بدون در نظر گرفتن الزامات قانونی و انجام کارهای کارشناسی باعث تضییع حقوق مردم استان شده و واگذاری آن با سؤالات همراه است”.
در حال حاضر این سؤال مطرح است که چگونه بعد از واگذاری مجتمع اگر چه بپذیریم قانونی هم بوده است با گذشت سال ها دست اندرکاران آن نسبت به پرداخت بدهی به سیستم بانگی اقدام نکرده و چرا تاکنون مسئولین بانگی در جهت احقاق حق از اهرم های قانونی استفاده ننموده اند؟ آیا حضور یکی از مسئولین دولت تدبیر و امید در مجموعه کشتارگاه در عدم پرداخت بدهی به سیستم بانگی تأثیر گذار بوده است؟
ارزان فروشی کشت وصنعت مغان
در روزهای اخیر با اعلام قطعی واگذاری کشت و صنعت مغان به بخش خصوصی ، روند و سرگذشت واگذاری به موضوع مهم روز استان تبدیل شده است. در حالی که بخش اعظمی از ساکنین استان و دشت مغان از واگذاری این شرکت اظهار نارضایتی کرده اند ولی استانداری و برخی از رسانه ها و هواداران دولت تمام قد از آن دفاع نموده اند.
منتقدان، ارزان فروشی مجموعه و موافقان زیان ده بودن را دلیلی برای موافقت و موافقت اعلام می کنند . وقتی در مرداد ماه سال جاری خبر واگذاری با عکس العمل مردم و رسانه ها مواجه شد دولتی ها بر طبل لزوم واگذاری کوبیدند و زمانیکه دادستان اردبیل به پرونده ورود پیدا کرد در نهایت بحث واگذاری تعلیق شد و چند صباحی نگذشته دوباره نفر دوم مزایده را به عنوان مالک و خریدار مجموعه معرفی نمودند.
با بالا گرفتن اعتراضات مردمی به پائین بودن قیمت فروخته شده استاندار اردبیل به همراه جمعی از رسانه ها در این را به کمک دولت شتافته اند تنها به بحث اهلیت پرداخته و بیشتر حول محور آن مانور داده اند. برخی از موافقان حتی پا را فراتر از یک حمایت معمولی گذاشته و مدعی شده اند که با توجه به وضعیت نابسامان شرکت، واگذاری مجانی آن به شرط احیای دوباره هیچ مشکلی نمی تواند داشته باشد.
ادعای استاندار
با توجه با بافت منطقه و موقعیت شرکت کشت و صنعت مغان احتمال فروش و یا تغییر کاربری زمین های مجموعه نگرانی های بیشتری را می تواند به دنبال داشته باشد. استاندار اردبیل در این رابطه معتقد است که بر اساس قانون دست کم تا 10 سال اینده مالک حق ایجاد تغییر ، خردسازی و فروش زمین و اموال شرکت کشت و صنعت را ندارد.
اگر چنین باشد نگرانی مردم می تواند به جا باشد چرا که با این گفته استاندار بعد از 10 سال آیا مالک می تواند هر تغییری را که بخواهد در زمین های چون طلای این مجموعه ایجاد نماید؟
لزوم حفظ حقوق عشایر
آیت اله سید حسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل با موضعگیری صریح در قبال واگذاری کشت و صنعت مغان در خطبه های نماز جمعه اعلام کرد که مسائل مربوط به واگذاری و بخصوص امور مربوط به حق و حقوق عشایر را طی نامه ای به محضر مقام معظم رهبری ارسال کرده است.
وی افزود: شرعا و قانونا و عرفا امکان واگذاری زمین هایی که اسناد قانونی آنها در اختیار افراد می باشد، وجود ندارد. باید تکلیف این زمین ها در اسرع وقت مشخص گردد و سپس بحث واگذاری و معامله و فروش انجام پذیرد.
صدیف بدری نماینده مردم اردبیل، نیر ، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی نیز معتقد است که به بهانه خصوصی سازی بیت المال را تاراج می کنند.
به هر حال واگذاری کشت و صنعت مغان به یک کلاف پیچیده ای تبدیل شده است که هر روز موافقان و مخالفان آن باب جدید می گشایند و بحث تازه ای را به میان می کشند ولی آنچه در این میان قطعی بوده و نمی توان ایرادی بر آن وارد کرد ارزان فروشی این مجموعه عظیم اقتصادی است . به قول یکی از فعالان سیاسی هر متر مربع این مجموعه به قیمت یک بسته پفک نمکی به فروش رسیده است!!!!(منبع: روزنامه کیهان مورخه97/10/19).