1

کشت و صنعت مغان و پفک نمکی!

بحث واگذاری برخی از واحدهای صنعتی استان اردبیل به بخش خصوصی این روزها فضای استان را ملتهب کرده و زوایای جدیدی از آن را مشخص نموده است.
در روزهایی که بحث واگذاری کشت و صنعت مغان در صدر خبرهای استان قرار داشت مصاحبه دادستان عمومی اردبیل مبنی بر تشکیل پرونده برای کشتارگاه صنعتی اردبیل و ورود دستگاه قضایی به مسائل مربوط به این مجموعه دامنه توجه افکار عمومی به این قضایا را گسترده تر کرد.
ناصر عتباتی دادستان اردبیل در 21 آبان ماه سال جاری بدهی های معوقه به سیستم بانگی و عدم پرداخت حق و حقوق دولتی را در حال حاضر مهمترین مشکل کشتارگاه صنعتی اردبیل اعلام کرد.
وی افزود: این کشتارگاه از سال 85 مبلغی در حدود 230 الی 240 میلیار ریال معوقه دارد که باید تعیین تکلیف شود و نسبت به تسویه اقدام بشود.
کشتارگاه صنعتی اردبیل در زمینی به مساحت 50 هکتار احداث شده و ظرفیت آن بیش از چهار هزار رأس دام سبک و سنگین بوده و از مجمتمع های اشتغال زای منطقه محسوب می شود.
این مجتمع در سال 85 به رقمی کمتر از 40 میلیار ریال به شرکتی که علی اشرف عبداله پوری حسینی مدیرعامل آن بوده واگذار شده است.
پوری حسینی که در حال حاضر مسئولیت سازمان خصوصی سازی را بر عهده دارد در سال 83 نیز این مسئولیت را بر عهده داشته و بعد از استعفا نسبت به خرید این مجتمع اقدام کرده است.!!!
هرچند که دادستان اردبیل در مصاحبه های خود نسبت به بدون مشکل بودن مراحل واگذاری تأکید کرده است ولی در سال 85 حسن نوعی اقدم نماینده وقت مردم اردبیل در مجلس شورای اسلامی نسبت به نحوه واگذاری معترض بوده و در مصاحبه ای گفته است: “واگذاری کشتارگاه صنعتی به مدیرعامل سابق سازمان خصوصی سازی بدون در نظر گرفتن الزامات قانونی و انجام کارهای کارشناسی باعث تضییع حقوق مردم استان شده و واگذاری آن با سؤالات همراه است”.
در حال حاضر این سؤال مطرح است که چگونه بعد از واگذاری مجتمع اگر چه بپذیریم قانونی هم بوده است با گذشت سال ها دست اندرکاران آن نسبت به پرداخت بدهی به سیستم بانگی اقدام نکرده و چرا تاکنون مسئولین بانگی در جهت احقاق حق از اهرم های قانونی استفاده ننموده اند؟ آیا حضور یکی از مسئولین دولت تدبیر و امید در مجموعه کشتارگاه در عدم پرداخت بدهی به سیستم بانگی تأثیر گذار بوده است؟
ارزان فروشی کشت وصنعت مغان
در روزهای اخیر با اعلام قطعی واگذاری کشت و صنعت مغان به بخش خصوصی ، روند و سرگذشت واگذاری به موضوع مهم روز استان تبدیل شده است. در حالی که بخش اعظمی از ساکنین استان و دشت مغان از واگذاری این شرکت اظهار نارضایتی کرده اند ولی استانداری و برخی از رسانه ها و هواداران دولت تمام قد از آن دفاع نموده اند.
منتقدان، ارزان فروشی مجموعه و موافقان زیان ده بودن را دلیلی برای موافقت و موافقت اعلام می کنند . وقتی در مرداد ماه سال جاری خبر واگذاری با عکس العمل مردم و رسانه ها مواجه شد دولتی ها بر طبل لزوم واگذاری کوبیدند و زمانیکه دادستان اردبیل به پرونده ورود پیدا کرد در نهایت بحث واگذاری تعلیق شد و چند صباحی نگذشته دوباره نفر دوم مزایده را به عنوان مالک و خریدار مجموعه معرفی نمودند.
با بالا گرفتن اعتراضات مردمی به پائین بودن قیمت فروخته شده استاندار اردبیل به همراه جمعی از رسانه ها در این را به کمک دولت شتافته اند تنها به بحث اهلیت پرداخته و بیشتر حول محور آن مانور داده اند. برخی از موافقان حتی پا را فراتر از یک حمایت معمولی گذاشته و مدعی شده اند که با توجه به وضعیت نابسامان شرکت، واگذاری مجانی آن به شرط احیای دوباره هیچ مشکلی نمی تواند داشته باشد.
ادعای استاندار
با توجه با بافت منطقه و موقعیت شرکت کشت و صنعت مغان احتمال فروش و یا تغییر کاربری زمین های مجموعه نگرانی های بیشتری را می تواند به دنبال داشته باشد. استاندار اردبیل در این رابطه معتقد است که بر اساس قانون دست کم تا 10 سال اینده مالک حق ایجاد تغییر ، خردسازی و فروش زمین و اموال شرکت کشت و صنعت را ندارد.
اگر چنین باشد نگرانی مردم می تواند به جا باشد چرا که با این گفته استاندار بعد از 10 سال آیا مالک می تواند هر تغییری را که بخواهد در زمین های چون طلای این مجموعه ایجاد نماید؟
لزوم حفظ حقوق عشایر
آیت اله سید حسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل با موضعگیری صریح در قبال واگذاری کشت و صنعت مغان در خطبه های نماز جمعه اعلام کرد که مسائل مربوط به واگذاری و بخصوص امور مربوط به حق و حقوق عشایر را طی نامه ای به محضر مقام معظم رهبری ارسال کرده است.
وی افزود: شرعا و قانونا و عرفا امکان واگذاری زمین هایی که اسناد قانونی آنها در اختیار افراد می باشد، وجود ندارد. باید تکلیف این زمین ها در اسرع وقت مشخص گردد و سپس بحث واگذاری و معامله و فروش انجام پذیرد.
صدیف بدری نماینده مردم اردبیل، نیر ، نمین و سرعین در مجلس شورای اسلامی نیز معتقد است که به بهانه خصوصی سازی بیت المال را تاراج می کنند.
به هر حال واگذاری کشت و صنعت مغان به یک کلاف پیچیده ای تبدیل شده است که هر روز موافقان و مخالفان آن باب جدید می گشایند و بحث تازه ای را به میان می کشند ولی آنچه در این میان قطعی بوده و نمی توان ایرادی بر آن وارد کرد ارزان فروشی این مجموعه عظیم اقتصادی است . به قول یکی از فعالان سیاسی هر متر مربع این مجموعه به قیمت یک بسته پفک نمکی به فروش رسیده است!!!!(منبع: روزنامه کیهان مورخه97/10/19).




به نام خصوصی‌سازی به کام اشراف

در برخی اعتراضات اخیر در گوشه و کنار کشور، به وضوح می‌توان رد پای خصوصی‌سازی آلوده را دید. یکی از بارزترین نمونه‌های این ماجرا صنایع نیشکر «هفت تپه» است. شرکتی که در سال 1394 اعلام شد ورشکسته است و عده‌ای می‌گفتند با واگذاری آن به بخش خصوصی رونق گرفته و 20 هزار شغل جدید ایجاد خواهد شد. اما نتیجه این واگذاری بدون تدبیر فقط تشدید مشکلات شرکت بود. این شرکت با پرداخت 5 درصد مبلغ قرارداد (6 میلیارد تومان) بصورت نقد و بقیه مبلغ (285 میلیارد تومان) بصورت اقساطی و هشت ساله به دو جوان 30 ساله واگذار شد
طی ماه‌های اخیر وقتی اعتراض کارگران به عدم پرداخت حقوق خود که ماه‌ها از آن می‌گذشت، خبرهای ضد و نقیضی از حضور یا فرار خریداران شرکت منتشر شد که به التهاب ماجرا می‌افزود. همچنین خبرهایی منتشر شد که این افراد جزو گیرندگان دلار دولتی هستند. دلارهایی که پرداخت آن از فروردین امسال آغاز شد و رانتی عظیم را بوجود آورد. بعضی منابع می‌گویند مالک خصوصی جدید این شرکت رقم بسیار بزرگی دلار نیمایی برای خریداری تجهیزات جدید برای این شرکت دریافت کرده‌اما به جای خرید تجهیزات این رقم را در خارج از ایران نقد کرده و در بازار آزاد به قیمت بالا به فروش رسانده است!
دولت با ورود به ماجرا و پرداخت حقوق کارگران سعی در بهبود شرایط را داشت و البته در این میان عده‌ای نیز کوشیدند و می‌کوشند از این آب گل‌آلود ماهی خود را بگیرند. برای نمونه یکی از کارگران که به دلیل اغتشاش و آشوب، مدت‌ها پیش دستگیر شده بود، یک ماه پس از آزادی و بازگشتن به کار، این روزها مدعی شکنجه شده است. (اگر چندی دیگر وی را در یکی از شبکه‌های ضدانقلاب خارجی دیدید که در حال خواندن متنی است که برایش نوشته‌اند و تقاضای تحریم ایران را می‌کند تعجب نکنید) ادعایی که با استقبال گسترده رسانه‌های ضدانقلاب مواجه شده است و البته برخی جریانات سیاسی داخلی نیز فرصت را برای موج سواری خود مناسب دیده‌اند. برای نمونه فراکسیون امید مجلس از وزیر اطلاعات خواسته است با حضور در این فراکسیون در این مورد پاسخ دهد. این موج سازی و موج سواری‌ها در حالی است که این افراد و جریانات اگر به راستی دلسوز کارگران بودند باید در زمان واگذاری این صنایع به وظیفه خود عمل می‌کردند و مانع از چنین رخدادهایی می‌شدند و امروز بی‌شک وظیفه آنان رسیدگی به این نابسامانی‌هاست و نه دویدن دنبال موجی که ضدانقلاب ساخته است.
اگر کشور به جایی برسد که بتوان بطور شفاف و دقیق هزینه لیست‌ها و تبلیغات انتخاباتی را ارائه کرد، شاید بتوان رابطه میان این واگذاری‌های آلوده به برخی افراد حزبی و نزدیکان آنها، عمل نکردن عده‌ای به وظیفه نظارتی خود و‌اشک تمساح آنان برای کارگرانی که قربانی این وضعیت شده‌اند را کشف کرد.
خصوصی‌سازی از هدف تا اجرا
“مالکیت در این سه بخش [دولتی، تعاونی، خصوصی] تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانونی جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین می‌کند”.
این بخشی از اصل 44قانون اساسی است. چنانچه در این بخش عنوان شده رشد و توسعه اقتصاد یکی از اهداف اصلی در زمینه خصوصی‌سازی است. بر این مهم نه تنها قانون که عقل و منطق نیز صحه می‌گذارد. چرا که هدف از هر تغییری در این زمینه باید کمک به رشد و توسعه اقتصادی باشد وگرنه چرا باید چنین تغییراتی صورت گیرد؟
قرار بر این بود که با خصوصی‌سازی دولت وظایف بنگاه‌داری خود را کم کرده و به این وسیله خود را کوچک و چابک سازد. اما رویایی نیز برای صنایع و بنگاه‌های اقتصادی وجود داشت. این طرف ماجرا نیز قرار و مدارهایی بود که اصلی‌ترینش خارج کردن صنایع از حالت ایستایی و خمودگی با دستان خصوصی‌سازی بود. چرا که وقتی شخص یا‌اشخاص حقیقی صاحب بنگاه اقتصادی باشند در وهله اول برای جانماندن از کورس رقابت در بازار و در مرحله بعدی با هدف نخستین شدن یا بهترین شدن تلاش مضاعفی به خرج خواهند داد. این صاحبان جدید صنایع دیگر مانند مدیران قبلی پشتشان به دولت و خزانه گرم نیست که بر این مبنا اطمینان داشته باشند که اگر در پایان سال آن مجموعه دچار زیان‌دهی شده باشد دولت و خزانه آن را جبران خواهد کرد.
اشراف و شکار صنایع!
برای حصول به چنین منظورهایی چه کاری باید کرد؟! سؤالی ساده با پاسخی تقریبا معلوم برای همه: باید در واگذاری‌ها دقت شود تا خریداران از جان و دل مشتاق آن صنعت بوده و در پی اعتلای آن مجموعه باشند، به بیان دیگر اینکه برای تصاحب آن بنگاه «اهلیت» و سابقه و تخصص در آن صنعت داشته باشند.
اما عملا آنچه رخ داد چیزی جز این نبود: به نام خصوصی‌سازی به کام ‌اشراف! معیار سازمان خصوصی‌سازی بود که هر کسی پول داشت و آورد می‌تواند بخرد! اینگونه صنایع کشور را به لبه پرتگاه رساندند. بنگاه‌هایی که در معرض واگذاری قرار می‌گرفتند یا می‌گیرند گاه مقدار قابل توجهی زمین با ارزش دارند. مانند مجموعه رشت الکتریک و گاه ماشین‌آلات یا مقدار قابل توجهی از ضایعات که در طول سال‌ها انباشته شده و همین طمع ‌اشراف را برمی انگیزد تا به شکار صنایع بیایند و به منقرض کردن آنها دامن بزنند!
قصه پر غصه خصوصی‌سازی در کشورمان را می‌توان از حال بد این روزهای برخی از شرکت‌ها و صنایع فهمید: رشت الکتریک، آلومینیوم المهدی، نیشکر هفت‌تپه، ماشین‌سازی تبریز، کشت و صنعت مغان و…
در سازمان خصوصی‌سازی چه خبر است؟ واگذاری‌ها با چه معیاری انجام شده؟ اصلا رئیس‌ چنین سازمان مهمی که به نوعی با واگذاری‌های خود تکلیف بخش مهمی از آینده صنایع ایران را مشخص می‌کند بر چه معیاری انتخاب شده است؟ اکنون بیش از هر زمان دیگری به بررسی پرونده این واگذاری‌ها احتیاج داریم تا منشأ حال بد صنایع مذکور را دریابیم، به قول قدیمی‌ها «جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعت است.»
صنایعی مانند رشت الکتریک یا نیشکر هفت‌تپه و یا… تا زمانی که به صورت یک بنگاه اقتصادی در مالکیت دولت بودند به صورت کج‌دار و مریز هم که شده داشتند کارشان را می‌کردند. تولیدات خویش را به بازار عرضه می‌کردند و کارگرانشان با هر کم و زیاد و با هر حسن و عیبی که برای بنگاه‌داری دولتی می‌شمارند بالاخره در آنجا مشغول بودند و حقوقی داشتند و بیمه‌ای. تا آنکه پای حرف‌ها و استدلال‌های تازه به میدان باز شد. استدلال‌هایی که می‌گفتند خمودگی صنایع کشور را باید با خصوصی‌سازی برطرف کرد و البته این کار فایده دیگری هم دارد که کوچک‌سازی دولت و چابک‌سازی آن است.
در سازمان خصوصی‌سازی چه خبر است؟!
اما خصوصی‌سازی به‌خصوص در سال‌های اخیر دقیقا نتیجه‌ای خلاف این دو هدف به بار آورده؛ یعنی نه دولت کوچک شده و چابک (چرا که بسیاری از صنایع را دولت از این جیب به آن جیب کرده) و نه آن بنگاه‌ها و صنایع از خمودگی خارج شدند. حتی برای برخی از این بنگاه‌ها وضعیت به مراتب بدتر شده و در آستانه ورشکستگی قرار گرفته‌اند. چرا؟!
محمد حسن‌نژاد نماینده مردم مرند و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفت‌وگو با فارس گفته است: «متأسفانه در سال‌های اخیر بخش خصوصی‌سازی ما به قدری بد عمل کرده و مورددار بوده است که هر کسی اعم از خبرنگاران، کارفرما، نماینده و همه مسئولان فهمیده‌اند که این بخش دارای ایراداتی است.»
اخیرا محمدرضا پورابراهیمی، رئیس‌ کمیسیون اقتصادی مجلس از تصویب تحقیق و تفحص از سازمان خصوصی‌سازی خبر داد. او در 10 دی ماه جاری در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم گفت: “به نظر می‌رسد باید در نحوه اجرای قوانین واگذاری شرکت‌ها توسط سازمان خصوصی‌سازی و همچنین برخی واگذاری‌های انجام گرفته توسط این سازمان تجدیدنظر شود چرا که گزارشات اولیه به دست آمده از واگذاری بخشی از شرکت‌ها نشان‌دهنده مشکلات جدی در این بخش است”.
یکی از ماجراهای جنجالی در این سازمان خرید مجتمع گوشت اردبیل از سوی علی‌اشرف عبدالله پوری‌حسینی است. وی که ظاهراً چند روز پیش از ریاست سازمان خصوصی‌سازی استعفا داده است، این مجتمع صنعتی را در سال 85 می‌خرد. وی اولین رئیس‌سازمان خصوصی‌سازی کشور است و می‌گوید خرید این مجتمع ربطی به این سازمان نداشته و در زمان خرید وی رئیس‌ سازمان نبوده است. پوری‌حسینی در سال 1392 رئیس‌ ستاد تبلیغاتی روحانی در استان آذربایجان شرقی بوده است و پس از پیروزی روحانی بار دیگر به سمت ریاست این سازمان منصوب می‌شود. طبق اظهارنظر مقامات قضایی پرونده این واگذاری همچنان مفتوح بوده و بدهی معوق خریدار، حداقل مسئله آن است.
بدون هیچ سابقه‌ای
یکی از نزدیک‌ترین معیارهایی که برای واگذاری صنایع اهمیت دارد، داشتن سابقه مرتبط است. یعنی فرد یا افرادی که در آن صنعت سابقه‌ای دارند اهلیت تصاحب آن صنایع را دارا هستند. اما متاسفانه در واگذاری‌ها به تنها چیزی که توجه نشده است همین موضوع سابقه در صنعت موردنظر است. نماینده مردم مرند در مجلس در این رابطه می‌گوید: «ما یک مورد از خصوصی‌سازی‌ها را نمی‌توانیم پیدا کنیم که بگوییم درست بوده و بی‌حاشیه بوده است و یا اینکه زمانی که واگذاری صورت گرفته است پس از آن مشکلات حل شد و عملکرد آن درست شد. متأسفانه برخی واگذاری‌ها را به افرادی می‌دهند که در عمرش حتی یک پیچ و مهره هم نبسته است بعد این فرد در بحث بازار ارز دستگیر می‌شود آنگاه آقایانی مانند پوری‌حسینی در رسانه ملی می‌گویند شخصی را در بازار ارز دستگیر کرده‌اند و این چه ربطی به واگذاری‌ها دارد، اما باید گفت چنین شخصی اهلیت فعالیت اقتصادی هم ندارد و در بازداشت است چه برسد به اینکه یک شرکت دولتی را به چنین شخصیتی بخواهیم واگذار کنیم.ما دیگر نمی‌دانیم تخلف از این بالاتر چیست.»
پورابراهیمی، رئیس‌کمیسیون اقتصادی مجلس می‌گوید که «واگذاری‌ها عموما انجام می‌شود اما اهلیت آن رعایت نشده است یعنی فردی که هیچ‌گونه سابقه فعالیتی در آن زمینه نداشته است شرکت دولتی را گرفته آن هم معلوم نیست با چه هدف و رویکردی که این جزو‌اشکالات شکلی محسوب می‌شود که اهلیت رعایت نمی‌شود.»
یک آرزو: واگذاری مولد از گاوصندوق دولت!
شعار کوچک کردن دولت از جانب افراد بسیاری داده شده است اما در عمل آیا می‌توان گفت که در آن مسیر حرکتی شایسته انجام شده است؟ رئیس‌جمهور در روز تقدیم لایحه بودجه 98 به مجلس در صحن علنی گفت: «ثروت و دارایی فراوانی داریم منتها این ثروت‌ها را همه در گاوصندوق گذاشته و قفل شده است. دولت دارای با ارزش‌ترین زمین‌ها در داخل شهرها، در کنار شهرها و در مناطق مختلف کشور است و این زمین‌ها را قفل کرده است.»
رئیس‌جمهور با ذکر مثالی در این زمینه اضافه کرد: “در یک استانی یک زمین بسیار وسیعی که البته کنار شهر و وصل به شهر بود، وجود دارد، گفتم این زمین برای چه کسی است گفتند فلان وزارتخانه این را در مالکیت دارد برای طرحی از ۳۰ سال پیش، یعنی ۳۰ سال پیش زمین را گرفته در گاوصندوق گذاشته و قفل کرده و می‌خواهد ۴۰ سال بعد آنجا طرحی را اجرا کند. نباید اجازه دهیم. باید اموال و دارایی‌هایمان را مولد کنیم نه منجمد”.
در این باره باید پرسید آن گاو صندوق که ثروت‌های ملی در آن قرار دارد به چه قیمتی باید خالی شود؟ و آیا واقعا واگذاری‌هایی که دولت یازدهم و دوازدهم انجام داده مولد بوده است؟ در این باره باید پرسید که کدام واگذاری دولت تاکنون مولد بوده است؟ خوب است اگر دولت در این زمینه کارنامه خود را برای مردم شفاف کند، خاصه این دولت که در پس تریبون‌ها به شفافیت بسیار می‌پردازد!
تقریبا تمامی واگذاری‌های صورت گرفته در دولت تدبیر و امید روزگاری آشفته دارند. آیا آقای روحانی از چندوچون این واگذاری‌ها مطلع است؟ اینکه گاهی صنایع و بنگاه‌های اقتصادی در اختیار دولت را با ترفند و حیل در ماه‌های نزدیک به واگذاری زیان ده می‌کنند تا از قیمت آن بکاهند، قصه‌ای تلخ است که از ضعف دستگاه‌های نظارتی و وزارت اطلاعات حکایت می‌کند.
از رشت الکتریک تا ماشین سازی تبریز
از کارخانه‌ای که روزگاری بزرگ‌ترین کارخانه تولیدی کلید و پریز بود اکنون چه مانده است؟ مخروبه‌ای که تنها آه حسرت بر لب می‌نشاند و سرنوشت آنکه روزگاری توسط همسران چهار تن از سران اصلاح‌طلب خریداری شد «درس عبرتی» برای ما و مجلس باشد تا با اقدام نظارتی درست و قاطع جلوی تکرار آن سرنوشت برای صنایع دیگری از جمله ماشین‌سازی اراک و هفت‌تپه و کشت و صنعت مغان و…گرفته شود.
محمد اسماعیل سعیدی نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی ‌روند واگذاری ماشین‌سازی تبریز را چنین تشریح کرده است: «طی سال‌های گذشته در روند واگذاری این شرکت متأ‌سفا‌نه مسیری طی شد که شرکت ماشین‌سازی ر‌ا از اوج عزت به حضیض ذلت کشاند. یک زمانی شرکت ماشین‌سازی تبریز ر‌ا به عنوان رد دیون به با‌نک صادرات واگذار کردند، با‌نک صادرات که نمی‌تواند ماشین‌سازی ر‌ا اداره کند، این یک صنعت مادر است. د‌ر نهایت پس از اعتراضات ما این شرکت باز برگردانده شد و البته آن ر‌ا پا د‌ر هوا نگه داشته‌اند و چند سال بعد مجدد به‌عنوان رد دیون و با قیمت ۱۰۰۰ میلیارد تومان به صند‌و‌ق بازنشستگی فولاد دادند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.»
و‌ی می‌افزاید:”سازمان خصوصی‌سازی از صند‌و‌ق فولاد وکالت‌نامه گرفت تا ماشین‌سازی ر‌ا به فرد دیگری بفروشد و د‌ر این مد‌ت روز به روز وضعیت ماشین‌سازی بدتر شد و ماشین‌سازی به فردی واگذار شد که صلاحیت و اهلیت‌اش ر‌ا نداشت و این فرد نتوانست اقساط ماهانه‌اش ر‌ا پر‌د‌ا‌خت کند و مجدد این شرکت بازگردانده شد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ د‌ر نهایت شرکت ماشین‌سازی تبریز پس از این همه ر‌فت و برگشت به فردی به نام فرخزاد واگذار شد که اصلا اهلیتش ر‌ا نداشت و نه‌تنها اهلیت نداشت، بلکه د‌ر زد و بندهای ارزی با‌نک مرکزی هم دست داشت و الان چند وقت است که در بازداشت به‌سر می‌برد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. کار آنها به این شکل بوده که ارزهای با‌نک مرکزی را د‌ر یکی از صرافی‌ها با قیمت آزاد می‌فروختند، سهمی هم به آقای فرخزاد رسیده بو‌د که او با همین سهم خود شرکت ماشین‌سازی ر‌ا خریداری کر‌د”.
از این جیب به آن جیب کردن در دولت
ضمن آنکه آقای رئیس‌جمهور گفته است که این دارایی‌های غیرمولد در اختیار وزارتخانه‌هاست و باید با خصوصی‌سازی به دارایی مولد تبدیل شود. اما کارنامه خصوصی‌سازی چیز دیگری می‌گوید. در بسیاری موارد این دارایی‌ها در دولت از این جیب به آن جیب رفته است.
محمدرضا پورابراهیمی در این باره گفته است: «در بخش خصوصی‌سازی مهم تغییر مالکیت نیست بلکه بحث مهم اداره بنگاه است. این اداره بنگاه توسط دولت یعنی دولت از یک مسیر خارج شده و از مسیر دیگر جایگزین شده و هیچ اتفاقی در محتوای عملیات خصوصی‌سازی در ایران نیفتاده و حتی بدتر هم شده است.»
وی به ایرادات اساسی موجود در روند خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی ‌اشاره کرد و گفت: «اینکه می‌گوییم روند خصوصی‌سازی در کشور بدتر هم شده به این دلیل است که قبلا وزارت نفت پالایشگاه پتروشیمی را تخصصی اداره می‌کرد اما اکنون دیگر نمی‌تواند آن اداره تخصصی را داشته باشد یعنی در نهادها و وزارتخانه‌های دیگر این پالایشگاه‌ها منتقل شده که کاملا غیرتخصصی اداره می‌کنند. یا اینکه قبلا بانک‌ها و یا بیمه را قبلا وزارت اقتصاد اداره می‌کرد و هر موضوعی در این زمینه را وزیر اقتصاد پاسخگو بود اما اکنون در این حوزه اتفاقی می‌افتد وزیر هم پاسخگو نیست و می‌گوید ما اینها را واگذار کردیم و اصلا به ما ارتباطی ندارد.»
امید می‌رود تحقیق و تفحص از سازمان خصوصی‌سازی شروعی بر پایان واگذاری‌های غیراصولی و احیانا غیرقانونی باشد و همچنین کوتاه کردن دست نااهلان و سودجویان از ثروت‌های ملی.
نامه 55 نماینده به قوه قضائیه
چندی پیش 55 نماینده مجلس در نامه‌ای به رئیس‌قوه قضائیه با اشاره به برخی تخلفات در واگذاری‌های انجام شده اخیر، خواستار ورود جدی دستگاه قضایی شدند. «شرکت‌های آلومینیوم المهدی و طرح هرمزال، ماشین‌سازی تبریز، ریخته‌گری‌تبریز، ایران‌ایرتور، آلومینیوم‌سازی اراک، کشت و صنعت مغان، پتروشیمی کرمانشاه، نیشکر هفت‌تپه و سیلوها» صنایعی هستند که در این نامه بر واگذاری همراه با تخلف آنها تاکید شده است.
در این نامه از رئیس‌دستگاه قضایی درخواست شده است «تا با تشکیل شعبه‌ای ویژه و با نظارت عالیه جنابعالی، کلیه پرونده‌های مربوط به خصوصی‌سازی مطابق قانون، تجمیع و به تخلفات و اتهامات احتمالی، رسیدگی دقیق صورت گیرد. در این راستا تقاضا دارم تدابیر قضایی لازم جهت امکان دسترسی به متهمان در زمان رسیدگی به پرونده‌ها اتخاذ شود.»
مجلس به‌عنوان دستگاهی نظارتی و نماینده ملت که بی‌شک از نزدیک با درد کارگران این صنایع آشناست و دستگاه قضایی به‌عنوان خانه عدالت، می‌توانند در حرکتی انقلابی و قاطع، دست ‌اشراف سیری‌ناپذیر را از صنایعی که با زدوبند و ناصواب تصاحب کرده‌اند کوتاه کرده و لبخند را بر لب کارگران و خانواده‌های آنان بنشانند.(منبع:روزنامه کیهان 97/10/17).




بدبین های ورزشی

آدم های بدبین و بدگمان زندگی را برای خود به جهنمی تبدیل می کنند و همیشه در اضطراب و نگرانی روزگار می گذرانند.

افراد بدبین همیشه با تکیه بر خیال و توهم برای خود مشقت خلق می کنند و اسیر وحشت و نگرانی شده و به تجسس و جستجو در رفتار و کردار دیگران و نشست و برخواست آنها می کنند.

انسلان مبتلا به بدگمانی با دروغ و غیبت به بدگویی دیگران می پردازد و برای اثبات گفته های خود از هیچ کاری فروگذاری نمی کند. این ویژگی بدبین ها را به افرادی مغرور تبدیل می کند که تاب تحمل شنیدن حتی یک کلمه حرف حق را نیز نمی توانند داشته باشند.

فرد بدبین با برخورداری از روحیه سوء ظن به همه چیز به دیده شک و تردید نگاه می کند و بنابراین قادر به درک کامل جریانات پیرامون خود به آن صورتی که هست نمی شود.

بدگمانی در انسان ها روح انصاف و بی طرفی و سلامت نفس را از بین می برد و زمینه قضاوت نادرست در ارزیابی وقایع را موجب می شود.

بدبین ها در رواج بازار شایعه و رونق بخشیدن به آن کم نمی آورند و بنابر این بازی کردن با آبروی افراد و تهمت زدن و برچسب چسباندن در نزد آنها به یک امر طبیعی تبدیل می شود. توجیه اعمال نادرست از طریق همگانی جلوه دادن آن یکی از عوامل پدید آورنده خصلت زشت بدگمانی است. وقتی کسی ضعف های متعددی داشته باشد و در قبال افکار عمومی قادر به پاسخگویی نباشد در دام بدبینی گرفتار می شود و در دریایی از گناه و اندوه و غم غرق می شود.

تکبر و خودخواهی یکی دیگر از عوامل بدبینی است. بدبین ها کسانی هستند که همیشه تمایل به برتری جویی داشته و تلاش می کنند تا خود را بهتر و بالاتر از دیگران نشان بدهند. در این راه از پناه بردن به دامن دروغ ابائی نداشته و رفته رفته به یک دروغگوی قهار و شناسنامنه دار تبدیل می شوند.

بدبین ها از خوش و بش دو نفر در خیابان دلگیر می شوند و به دنبال سر در آوردن از چگونگی ارتباط به هر دری می زنند و نوچه های زیادی به استخدام در می آورند. بدبین ها هر گفتار و رفتار و کرداری جز در راستای خواست آنها را توطئه، فتنه و زیرآب زنی می دانند و در نهایت افراد بد بین همیشه به انواع بیماری های روحی و جسمی مبتلا شده و با اسیر شدن در چنگ و مشت وحشت و نگرانی در هر لحظه در معرض بیماری های جدید جسمی و روانی به سر می برند.

برای این قبیل بیماران در ورزش استان از درگاه احدیت شفای عاجل مسئلت می نمائیم.




هیأت های ورزشی و جلوگیری از حکومت نااهلان

امام هشتم شیعیان حضرت امام رضا(ع) می فرمایند:” کسی که برای خود خواهان ریاست باشد هلاک می شود، زیرا ریاست جز برای اهلش شایسته نیست”. دست اندرکاران ورزش استان و بخصوص هیأت های ورزشی نیازمند توجه و عمل به فرمایشات هشتمین اختر تابناک امات و ولایت هستند.
بارها دیده شده است کسانی که با توسل به هر ابزار و وسیله ای در ورزش تلاش کرده و می کنند که راه را در مدیریت رشته های مختلف ورزشی به شایسته ها ببندند و با اجابت غیر منطقی خواسته های نفسانی و پیروی از علاقه درونی خود به جاه و مقام و شهرت، شایسته سالاری را نابود نمایند بزرگ ترین لطمه ها را به ورزش وارد کرده و خواسته و ناخواسته به نسل جوان خیانت کرده اند.
ورزش و رشته های مختلف ورزشی برای قرار گرفتن در مسیر پیشرفت،چاره ای جز مدیریت افراد اهل و تنگ شدن فضا برای نااهلان ندارد.
کسانی که به ناحق و کمک ابر و باد و مه و خورشید و مهندسی کردن انتخابات هیأت ها و دست به دامن همسایه ها و هم شهری ها شدن صاحب موقعیت می شوند، این کار آنها نتیجه ای جز وارد کردن ضربات سهمگین به رشته های ورزشی نداشته و نخواهد داشت.
رسول خدا(ص) می فرمایند: کسی که بر گروهی از مسلمانان پبشی بگیرد در حالی که می داند در میان آنان کسی هست که از او برتر است بدون تردید به خدا و رسول و مسلمانان خیانت کرده است.
کسی که به ریاست طلبی آلوده می گردد پیوسته مواظب است تا در برابر اطرافیان خود به گونه ای رفتار نماید که با حیثیت ظاهری او منافات نداشته باشد. به همین جهت همواره گفتار و اعمال اش را مطابق میل و رغبت دیگران قرار داده ، برخلاف آنچه در باطن معتقد است ، عمل می کند. دورویی را شعار و نفاق را برنامه و شیوه عملی خود می سازد، با دگران منافقانه طرح دوستی می ریزد ، در جایی که کم ترین علاقه ای به آنان ندارد.
نگاهی به کارنامه برخی ها در ورزش می تواند این ادعا را ثابت بکند. دیده شده است کسانی مدت ها پشت سر خیلی ها حرف زده و در مقاطعی از تأئید آنها سر باز زده است ،وقتی احساس خطر بکند نظر قبلی را زیر پا له کرده و برای ماندن در پست دست به دامن آنها می شود و با لطایف الحیل و انواع وعده ها آنها را وارد معرکه کرده و بعد از بهره برداری های لازم این افراد را به بی کارترین افراد در مجموعه تبدیل می کند. رفتار این چنینی با افراد مختلف علتی جز ریاست طلبی و دل بستن به میز ریاست و از دست ندادن عنوان های پوچ و توخالی ندارد.
مولای متقیان علی ابن ابیطالب(ع) نیز می فرمایند: دوستی ریاست، انسان را از محبت خدای سبحان باز می دارد.
پس در ورزش استان و هیأت های ورزشی اگر باشند کسانی که به ناحق در جایگاهی قرار گرفته اند باید به خود آیند و از وارد شدن ضرر وزیان بیشتر به مجموعه تحت مدیریت خودداری کرده و دل به دو و یا سه روز مدیریت در این دنیای فانی نبندند و بدانند که اگر چند صباحی دنیا به کام ما و در اختیار ماست دیری نمی پاید که بر وفق مراد دیگری و به کام غیر ماست. به هوش باشیم و دل به ریاستی که فنا پذیر است نبندیم.
چیست دوران ریاست که فلک با همه قدر
حاصل آن است که دایم نبود دورانش




دکتر جواد وهابزاده؛عاشق اردبیل و لایق تجلیل

پاسداشت خدمات ،فعالیت ها و اقدامات مردان بزرگ و تاثیر گذار در جامعه اقدامی مناسب و ستودنی است. مدت هاست که این کار به همت شورای فرهنگ عمومی استان و با راهنمایی های نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل انجام می شود و این بار نوبت به مرد اخلاق و علم و ادب، دکتر جواد وهابزاده رسیده است.
انتخاب شورای فرهنگ عمومی انتخابی بسیار شایسته،به جا و قابل تقدیر است. دکتر جواد وهابزاده نماد عشق و محبت و ادب و تعهد است. این مرد بزرگ لحظه لحظه حیاتش را برای زندگی بهینه انسان ها و سرافرازی اردبیل گذرانده است.
رفتار،گفتار و اخلاق حسنه اش برای همه کسانی که افتخار آشنایی نزدیک با وی را داشته اند الگویی است تمام عیار. او مایه مباهات و مایه افتخار برای منطقه اردبیل است.
دکتر جواد وهابزاده انسان والایی است که یاد و نامش با تاریخ اردبیل عجین شده است. خدمات این مرد بزرگ در ابعاد مختلف صفحات زرین بیشتری را در تاریخ این دیار به خود اختصاص داده است.
در روزگاری که برخی ها سفر به ینگه دنیا و اقامت چند روزه در آن را برای خود افتخار قلمداد می کردند مرد بزرگی به نام جواد وهابزاده پس از اتمام تحصیل لحظه ای درنگ نکرد و برای خدمت به مردم کشورش و بخصوص زادگاهش اردبیل، بار سفر بست و آمد تا در غم و شادی همشهریانش شریک بشود و با مدد گرفتن از علم و دانش خود در راستای کاستن از درد و آلام آنها اقدام بکند.
عشق او به اردبیل و تعصب به زادگاهش مثال زدنی است. این مرد دوست داشتنی و اسوه اخلاق نه تنها در زمینه طب بلکه در بخش های دیگری هم که از استعداد لازم برخوردار بود خدمت به جامعه و مردم را افتخار می دانست و در این راستا از هیچ کوششی کوتاهی نمی کرد.
اوج فعالیت اجتماعی دکتر وهابزاده در جریان استان شدن اردبیل بود. وی به عنوان عضوی از هیات پیگیری شهر ماهها تلاش کرد ،رنج مسافرت ها را به جان خرید،شرکت در جلسات مختلف را وظیفه شمرد و تا رسیدن به هدف و تشکیل استان اردبیل لحظه ای احساس خستگی نکرد.
یاد هیات پیگیری به خیر. مردان بزرگ و متعصب و عاشق اردبیل عضویت در این هیات را پذیرفته بودند و همگی دست در دست هم برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش می کردند.
در این هیات بزرگان شهر با هدایت پدر معنوی استان مرحوم آیت اله مروج هدفی جز استان شدن منطقه و تحقق یکی از آرزوهای چندین ساله مردم نداشتند و دکتر جواد وهابزاده یکی از آن مردانی بود که خدمت به مردم را در قالب هیات پیگیری برای خود وظیفه ای مهم و حیاتی تلقی می کردند.
عشق دکتر وهابزاده به اردبیل و حساسیت وی برای توسعه مراکز آموزش عالی و تربیت نسل جوان او را بر آن داشت که در تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی و دانشکده علوم پزشکی این دانشگاه و نیز دانشگاه علوم پزشکی اردبیل پیشقدم بشود.
کسانی چون نگارنده این سطور که از نزدیک شاهد ایثار،ازخود گذشتگی و حساسیت وی برای توسعه دانشکده های پزشکی در اردبیل بودند نمی توانند اقدامات موثر وی را فراموش بکنند.
زمانی که پایه های اولیه دانشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل بنا نهاده شد بار اصلی آن سال ها بر دوش پزشکان متعهد و علاقه مندی چون دکتر وهابزاده بود.
وجود مردانی که رفتار و کردار و خلاصه هر حرکت و موضعگیری شان منشا خیر و برکت برای اردبیل بوده است نعمت بزرگی برای منطقه است و باید خداوند سبحان را شاکر و سپاسگزار شد که مردانی چون دکتر جواد وهابزاده را برای منطقه ما ارزانی داشته است.
تجلیل از دکتر وهابزاده تجلیل از اخلاق حسنه و ادب و متانت،تجلیل از عاشقان تعلیم و تربیت ،تجلیل از خدمتگزاران صادق و علاقه مندان خدمت بی منت، تجلیل از ادیبان و پزشکان متعهد و تجلیل از همشهریان نمونه و انسان های وارسته و بزرگ مردان فراموش نشدنی است.
اقدام ‌مناسب شورای فرهنگ عمومی استان را در قدردانی از فرزندان لایق و سرافراز اردبیل ارج می نهیم و برای آنها در راه قدردانی از زحمات فرزندان و لایق این دیار توفیق و موفقیت آرزو می نماییم.
د




رئیس قدر قدرت شورای اصلاح طلبان

رئیس شورای اصلاح طلبان استان در موضعگیری صریح، دخالت در امور انتصاباب ادارات را علنی کرد و برای مدیری که گویا بدون اذن به انتخاب معاون اقدام کرده خط و نشان کشید.
از وقتی مصاحبه جناب فلسفی مبنی بر پذیرفتنی نبودن یک انتصاب در فضای مجازی پخش شده سؤالات متعددی در ذهن مخاطبان ایجاد شده است:
-جایگاه حقوقی رئیس شورای اصلاح طلبان چیست و این جایگاه بر چه اساسی و با استناد به کدام ماده قانونی به شخص وی محول شده است؟
-موضعگیری روشن و آشکار و مردود شمردن یک انتصاب آیا نشان دهنده قدرت و توان این شورا در ارتباط با دخالت در امور اجرایی نیست؟ تاکنون آنها تا چه حد در به کارگیری نیروها در دستگاه های اجرایی دخالت داشته اند؟
-آیا می توان با کمک گرفتن از فرمایشات رئیس شورای اصلاح طلبان نتیجه گیری کرد که هر انتصابی که با نظر شورا انجام پذیرفته باشد در نوع خود بی نظیر و غیر انتخاباتی بوده و انتصاباتی که در آن رأی و نظر شخص رئیس شورا نباشد انتصابی معنی دار، انتخاباتی و غیر اصولی است؟
با این دخالت آشکار در وظایف مدیران آیا بهتر نیست که عاشقان پست و مقام از همین امروز در محل کار رئیس شورا حضور پیدا بکنند و در مقابلش دو زانو بنشینند و سر به زیر اندازند و التماس بکنند و درگاهی دیگر نشناسند، تا به آرزویشان برسند.
اگر انتصابات در دوایر مختلف از مدیر گرفته تا آبدارچی در ید قدرت شورای اصلاح طلبان و رئیس آن می باشدپس این مجموعه عریض و طویل استانداری و بخش های مربوط به انتصابات چه صیغه ای هستند؟ اگر شورای اصلاح طلبان و رئیس آن دارای چنین قدرت و مسئولیتی می باشد یک بار بگوئید و خیال همه عاشقان پست و مقام و زحمتکشان ستاد دولت تدبیر و امید را راحت بکنید که یک نقطه و یک مجموعه را بشناسند و برای به دست آوردن پست فقط در شورای اصلاح طلبان سینه بزنند و بس.
راستی عجب قدرتی دارد این رئیس شورای اصلاح طلبان ، قدرتی بالاتر از مدیران. رئیس شورا که چنین از موضع قدرت سخن گفته و علنا مدیری را که گویا حکم نهایی اش صادر نشده زیر انتقاد قرار داده و او را از عواقب کارش مبنی بر انتصاب یک معاون خارج از حلقه دوستان و یاران وفادارش تهدید کرده است می تواند در یک چشم به هم زدن همه مدیران استان و در رأس آنها استاندار را نیز عوض بکند و جانشین همه را خود انتخاب نماید.
اینکه می بینیم از اول شروع فعالیت دولت یازدهم ، استان با چه پیشرفت هایی مواجه بوده و هر روز به ثمر رسیدن مگاپروژه ای را شاهد بوده و برای توسعه ، اعتبارات سرسام آوری به سوی آن سرازیر شده و نگرانی از خیلی از موارد چون راه ها، آموزش و پرورش، اشتغال و … وجود ندارد همه زیر سر شورای اصلاح طلبان و عملکرد رئیس قدر قدرت آن بوده است و بس. یاحق.




تیم فوتبال شهرداری و عملکرد شهردار و شورای شهر

وقتی در سال گذشته کاندیداهای شورای شهر برای جمع آوری رای و راه یابی به پارلمان محلی فعالیت خود را آغاز کردند برخی از آنها وعده های امیدوار کننده در ارتباط با ورزش دادند‌.
در نشست های مختلف تا صحبت از ورزش و فوتبال به میان می آمد چنان سخن می گفتند و طوری با مقوله ورزش برخورد می کردند که فکر می شد اگر این نامزدها انتخاب بشوند فوتبال اردبیل دیگر با مشکلی مواجه نشده و رنجی را تحمل نخواهد کرد.
نمی توان فراموش کرد تا وقتی که آقایان در فکر رای بودند برخی ها حتی مینی بوس هایی را سفارش می دا ند تا تماشاگران را برای تماشای مسابقات آبی پوشان به ورزشگاه علی دایی انتقال بدهند ولی الان دوران فراموشی آن وعده ها و حرف های زیبا فرا رسیده است و خبری از شعارهای داغ انتخاباتی نیست.
چه زود عزیزانی که از حمایت های جامعه ورزش در انتخابات شورا برخوردار بودند فراموش کردند که بعد از انتخاب آنها باید ورزش را زیر چتر حمایت خود قرار بدهند.
شاید گلایه ما باید از آن دست ورزشکارانی باشد که کاندیداها را به جلسه مشورتی دعوت کردند ،عکس  دسته جمعی در  محوطه جلو ورزشگاه رضازا ده انداختند و بیانیه به نام جامعه ورزش صادر کردند و حمایت از آنها را برای جامعه ورزش واجب تلقی نمودند.
وقت آن است که متولیان آن جلسه صراحتا به جامعه ورزش اعلام بکنند که بر چه اساسی از برخی از کاندیداها حمایت کردند و آنها چه قول ها و وعده هایی برای بهبود اوضاع ورزش دادند.
امیدواری بود که اعضای جدید شورای شهر بعد از آِغاز به کار و جلوس در صندلی های زیبای پارلمان محلی ،ورزش و بخصوص  وضعیت تیم فوتبال شهرداری را در اولویت قرار بدهند و در راستای برآورده کردن بخشی از نیاز موکلان و جوانان و عمل به قسمتی از وظایف خود از جمله ایجاد شور و نشاط اجتماعی بحث کرده و تصمیمات لازم اتخاذ بکنند.
متاسفانه تا به امروز که دیگر فرصتی برای آماده کردن،تمرین و انتخاب نفرات تیم وجود ندارد آنها کوچک ترین توجهی به نیاز روحی و روانی جوانان نکردند و یا نخواستند که وقتی از شورا را به این امر اختصاص بدهند.
به صراحت باید گفت که در سال های اخیر فوتبال باشگاهی اردبیل ضربات زیادی را از طرف نمایندگان شورا متحمل شده است . در دوره های قبل می گفتیم چون در بین آنها فرد علاقه مند به ورزش حضور ندارد فوتبال را مورد شماتت قرار می دهند ولی حال باید چه گفت چرا که حداقل در بین اعضا هستند کسانی که مهر ورزش و فوتبالی بودن را در پیشانی دارند. هستند آنهایی که در آستانه انتخابات برای تماشاگران مینی بوس تهیه می کردند و هستند کسانی که برای حمایت از فوتبال وعده داده اند.
یک حکایت
روزی کریم خان زند در دیوان مظالم نشسته بود و به شکایت شاکیان گوش می داد. برای رفع ستم از آنها فرمان هایی صادر می کرد. در پایان روز در حالی که خسته بود قصد مراجعت داشت که ناگهان فریاد فردی را شنید که طلب انصاف می کرد.
کریم خان از او پرسید کیستی؟آن شخص گفت :مردی تاجر پیشه ام و دزدان آنچه داشتم از من دزدیدند.
کریم خان پرسید:وقتی که آنان مشغول دزدی بودند ،تو چه می کردی؟
تاجر جواب داد:خوابیده بودم.
کریم خان گفت :چرا خوابیده بودی ؟تاجر گفت:از آن سبب که فکر می کردم تو بیداری.
دوستداران و علاقه مندان به فوتبال وقتی انتخابات شورا برگزار شد و تنی چند از نامزدهای لیست جامعه ورزش به شورا راه یافتند مطمئن شدند که نمایندگان آنها در شورا از حق فوتبال و تیم شهرداری دفاع خواهند کرد لذا برای آینده تیم محبوب نقشه ها کشیدند و برای ادامه حیات آن بسیار امیدوار شدند اما با توجه به برخورد شورا با فوتبال و سکوت آنها تاکنون به نظر می رسد که توقع علاقه مندان بی اساس و بدون پشتوانه لازم بوده است.
تا شروع دور دوم رقابت های لیگ دسته سوم فرصت چندانی نیست .۲۱ آذرماه فرصت نقل و انتقالات پایان می پذیرد .۲۲ آذر قرعه کشی در محل سازمان لیگ انجام می شود ولی امروز که کم تر از ۴ روز فرصت باقی است انگار نه انگار گه در فوتبال اردبیل تیمی به نام شهرداری که محبوب قلوب تماشاگران بوده وجود داشته است.
ضرب المثل معروفی است که می گوید نه به آن شوری و شور نه به این بی نمکی. در مقطعی برخی از آقایان چون شهردار و دست اندرکاران باشگاه و سازمان فرهنگی ورزشی حمایت از تیم فوتبال را وظیفه می دانستند و امروز  در نظر بعضی ها نام بردن از تیم یک جرم بزرگ تلقی می شود.
این کم محبتی و این بی توجهی و این نادیده گرفتن خواست جوانان و جامعه فوتبال از طرف شورای شهر و شهردار اردبیل در تاریخ ورزش این دیار ثبت و به یادگار باقی خواهد ماند.اگر امروز وقتی صحبت از صعود تیم فوتبال شهرداری به لیگ دسته یک سخن به میان می آید همه به اتفاق سهم بزرگ این موفقیت را به مهندس بدری نسبت می دهند ،فردایی دیگر اگر از سقوط تیم شهرداری به دسته دو و سه و استانی بگویند از موضعگیری لطف الهیان و تک تک اعضا و پوستی رئیس شورا خواهند گفت که چگونه در زمان ریاست و مسئولیت آنها پرونده فوتبال و یکی از تیم های باسابقه را مختومه کردند و به خواست جوانان و علاقه مندان ارزشی قائل نشدند.

  • تاریخ در مورد آنهایی که برای فوتبال اردبیل دلسوزی نکردند و قول دادند و عمل ننمودند ،به موقع تصمیم نگرفته و همه چیز را به روزهای آخر موکول کردند قصاوت خواهند کرد.



الغدیر در لیگ دسته دوم فوتسال/درود بر بهرادی ها

دو تیم شهید کیان پارس آباد و الغدیر اردبیل کل سرمایه فوتسال استان هستند که در فصل جاری و در رقابت های لیگ دسته دوم باشگاه های کشور باید از حیثیت فوتسال منطقه دفاع بکنند.
تیم شهید کیان پارس آباد که در فصل گذشته نیز در رقابت های لیگ دسته دوم حضور داشت امسال در گروه اول رقابت ها به همراه تیم های شهید سرخه ای ری،عقاب لنگرود، اروم آلیاژ ارومیه، قایقران تکاب و الغدیر اردبیل قرار گرفته است. تجربه دومین سال حضور در لیگ دسته دوم می تواند جای امیدواری بیشتری برای این تیم در ادامه رقابت ها داشته باشد.
تیم الغدیر اردبیل نیز می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. مسئولیت کادر فنی این تیم بر عهده حسین رحیمی است. مربی نام آشنایی که یکی از تاثیر گذارترین افراد در فوتسال منطقه است. عشق به فوتسال و تعصب او به این رشته ورزشی امکان حضور الغدیر در لیگ دسته دوم را با برخورداری از کم ترین امکانات فراهم ساخته است.
نداری و دست و پنجه نرم کردن با انواع مشکلات آفت بزرگی برای تیم های ورزشی حاضر در رقابت های مختلف ورزشی است. الغدیر نیز جدای از این بحث نبوده و نیست. اگر مسئولین می خواهند که اردبیل در فوتسال به جایگاه مطلوبی دست پیدا بکند باید به هر طریقی که امکان پذیر بوده باشد الغدیر و دست اندرکاران آن را مورد حمایت قرار بدهند.
اگر عوامل الغدیر تا حدودی از بابت مشکلات مالی و سخت افزاری خیال راحتی داشته باشند می توانند با تمرکز بیشتر بر روی مسائل فنی در کسب نتیجه مطلوب موفق عمل نمایند.
الغدیر مجموعه ای از جوانان عاشق فوتسال را در اختیار دارد. در توانایی و قدرت مدیریت آنها کوچک ترین تردیدی نیست و چنانچه آنها در جلب مشارکت و حمایت علاقه مندان و مسئولین ورزش و استان به خوبی عمل نمایند می توانند برای صعود از گروه و دفاع همه جانبه از فوتسال این منطقه موفق عمل نمایند.
درود بر بهرادی ها
این که الغدیر چگونه مجوز حضور در لیگ دسته دوم را به دست آورده است خود جای سوال دارد. الغدیر با محبت بی پایان مدیر عامل بهراد به این مهم دست پیدا کرده است. بعد از این که هیات مدیره بهراد تصمیم گرفتندکه امسال در فوتسال و در لیگ دسته دوم تیم داری نکنند با بزرگواری تمام امتیاز تیم را در اختیار الغدیر قراردادند تا آنها فرصت حضور و رقابت در لیگ دسته دوم باشگاه های کشور را به دست آورند.
وقتی یک مجموعه ورزشی در روزگاری که مدعیان مالکیت بر ورزش استان سرنوشت آن را با حداقل ها معامله می کنند از مبلغ قابل توجهی چشم پوشی می کنند،عملی ستودنی و به یادماندنی انجام می دهند.
مسئولین باشگاه بهراد نشان دادند که طرفداری از ورزش و علاقه مند بودن به فوتسال و رشد آن باید در عمل چهره خود را نشان بدهد. بهرادی ها با این کار کلاس آموزشی خوبی برای عده ای از مدعیان توخالی تشکیل دادند.
بهراد یک مجموعه منسجم و قابل اعتماداز بعد مدیریتی است. عدم فعالیت آنها در فوتسال ضربه بزرگی به فوتسال منطقه می تواند محسوب شود. امید است همانطوری که وعده داده اند در فصل آینده این مجموعه را مصمم تر و بابرنامه تر در سطح برتر لیگ فوتسال ببینیم.
به هر حال امیدواریم مسئولین شهرستان به موقع برای مساعدت به تیم الغدیر وارد عمل شوند و از نیت خیر دست اندرکاران تیم و باشگاه حمایت بکنند.
ناگفته پیداست اگر تیم فوتسال العدیر هرچند محدود مورد عنایت قرار بگیرد می توان امیدوار شد که جمع دیگری نیز دل و جرئت حضور در صحنه فوتسال را پیدا بکنند. شاید به این ترتیب بتوان برای فوتسال استان روزهای آفتابی در آینده پیش بینی شود.




از سرگردانی اسپانسر تا اعلام آمادگی پارس آباد و مشگین شهر و بلاتکلیفی شهرداری

اوضاع فوتبال استان بدجوری آشفته است. هرگوشه ای از آن را که بنگری با مشکل و مساله ای مواجه می شوی. لیگ به اصطلاح برتر آن که داستان خود را دارد . درگیری ها و حمله به داور گویا به امر مباحی تبدیل شده است. چرا که علی رغم گذشت روزها از بروز چنین حوادثی تا به حال هیات فوتبال استان و کمیته انضباطی آن اعلام موضع نکرده است.
با نزدیک شدن به روزهای آغاز دور دوم رقابت های دسته سوم باشگاه های ایران شایعات مختلفی در سطح استان مطرح است. وجود شایعه در ارتباط با موضوعی در سطح جامعه بیانگر خیلی از چیزهاست. رواج شایعه بیشتر موقعی اوج می گیرد که موضوعی برای مردم اهمیت داشته باشد و اطلاعات دقیق و کافی در اختیار افکار عمومی قرار نگیرد. چنین است چگونگی حضور تیم شهرداری در مرحله دوم رقابت ها که هر روز در جامعه شایعه ای رواج پیدا می کند و از مسئولین شهرداری گرفته تا فوتبال و ورزش استان نیز کسی نیست که مردانه قدم پیش بگذارد و حقایق را بازگو کرده و از گسترش شایعات در جامعه جلوگیری بکند.
موضوع اسپانسر
این روزها در ارتباط با اعلام آمادگی یک حامی مالی برای تحت پوشش قرار دادن یک تیم از استان حرف هایی مطرح است. می گویند به دلایلی خاص برخی ها که دستی در آتش دارند برای رسیدن به هدف مدتی او را سر دوانده اند و سرگردان کرده اند. اگر شایعاتی که مطرح است روزی رنگ واقعیت به خود بگیرد اسباب شرمندگی کسانی را که در لباس دوست به فوتبال اردبیل خیانت می کنند، فراهم خواهد کرد.
می گویند از پارس آباد خبر می رسد که اظهار امیدواری می کنند برای دور دوم رقابت های دسته سوم امتیاز بگیرند و یا بخرند،مشگین شهری ها امیدوارند که در دور دوم فرجی حاصل شود و آنها بتوانند ساوالان یوردوم را در مسابقات ببینند و اردبیلی ها نیز همچنان چشم به راهند که شهرداری به بچه سرراهی فوتبال اردبیل در این هوای سرد و کشنده نگاه مهربانانه به اندازد و چاره ای برای ادامه حیات آن بیندیشد.
راستی چه کسانی در سرگردانی اسپانسر مقصر بوده اند؟پارس آباد و مشگین شهر از چه کانالی برای برخورداری از نعمت سهمیه در دور دوم امیدوار شده اند؟ تصمیم گیری در مورد سرنوشت شهرداری چرا به روزهای پایانی مهلت نقل و انتقال کشیده شده است؟ در این قضایا آیا در پشت پرده دستانی بوده که یکی به میخ و یکی به نعل زده و از موضع دلسوزی برای فوتبال اهداف دیگری را پیگیری نموده اند؟
امید است شایعاتی که در این ارتباط مطرح است واقعیت نداشته باشد.چرا که اگر روزی به طریقی پرده از برخی از اقدامات برداشته شود عاملان حرکت تفرقه آمیز چه حرفی برای گفتن خواهند داست؟
سرنوشت شهرداری
عدم تصمیم گیری به موقع توسط شهردار در مورد تیم فوتبال شهرداری رواج شایعه را قوت بخشیده است. عده ای که در ظاهر سنگ فوتبال را به سینه می زنند گویا در باطن علاقه مندند تا شهرداری از تیم داری انصراف بدهد و آنها فرصت میدان دادن به دوستان و حامیان خود را فراهم بکنند و بدین ترتیب برای روز سرنوشت هواداران مطمئنی را در آستین داشته باشند.
شهردار باید تکلیف خود و مجموعه تحت مدیریت اش را با فوتبال و تیم شهرداری روشن بکند. زمان را از دست ندهد و اعلام تصمیم قطعی را به روزهای آخر موکول ننماید.
شهردار را آدمی دور اندیش ،رئوف،ورزشی و علاقه مند به قشر جوان و آینده ساز می شناسیم. در عجبیم که وی با این همه ویژگی های منحصر به فرد چرا در دو سال گذشته با فوتبال و تیم شهرداری برخورد مناسب نداشته است.
جوانان شهر اردبیل ،لطف الهیان را دوست دارند و اوج محبت و علاقه را در جریان استیضاح و انتخاب دوباره وی نشان داده اند و حالا نوبت وی است که به یکی از درخواست های آنها مبنی بر حمایت از تیم شهرداری جواب مثبت بدهد.
شهردار نباید به فرصت طلبان فرصت بدهد تا بتوانند در لباس دوست جوانان اردبیل را از نعمت داشتن تیم فوتبال در دور دوم رقابت های لیگ دسته سوم محروم بکنند و با نقش بازی کردن ضمن دلسرد کردن شهردار برای حمایت از تیم،زمینه انتقال امتیاز ان از اردبیل را فراهم بکنند.
لطف الهیان و مشاوران ورزشی و دوستان اش باید بدانند که جوانان اردبیل از آنها انتظار محبت و حمایت دارند و چنانچه تصمیمی بر خلاف رای و نظر آنها بگیرند تا ابد کم لطفی و بی توجهی آنها را فراموش نخواهند کرد.




روند صعودى پرسپولیس برانکو همچنان ادامه دارد تا کى و تا کجا؟

بجز هفته‌های کوتاه پایانی لیگ چهاردهم، برانکو تا قبل از این فصل ۴ نیم فصل کامل سرمربی پرسپولیس بود. مقاطعی که در تمام آن‌ها، تیم او نسبت به گذشته پیشرفت می‌کرد. با نتایج فوق العاده فصل قبل، به نظر نمی‌رسید دیگر پیشرفتی برای تیم برانکو وجود داشته باشد اما آن‌ها با برد در بازی عقب افتاده با صنعت نفت در پنجمین نیم فصل هم می‌توانند مسیر صعودی‌شان را ادامه دهند.
نیم فصل اول لیگ پانزدهم، پرسپولیس برانکو فقط ۲۵ امتیاز گرفت و تیم رده چهارم جدول بود. نیم فصل دوم، آن‌ها با پیشرفت ۷ امتیازی، ۳۲ امتیاز کسب کردند و تفاضل مثبت ۱۱ را داشتند. نیم فصل اول لیگ شانزدهم، پرسپولیس باز هم ۳۲ امتیاز گرفت اما با تفاضل مثبت ۱۳ توانست قدم کوچکی رو به جلو بردارد. نیم فصل دوم، آن‌ها ۳۴ امتیاز کسب کردند و باز هم، عملکردی بهتر از قبل داشتند.
این فصل پرسپولیس با ۳۳ امتیاز از ۱۴ بازی، کارنامه‌ای فوق العاده داشته و با مساوی مقابل صنعت نفت، دقیقا امتیاز و تفاضلی مشابه نیم فصل دوم لیگ شانزدهم خواهد داشت. در صورتی که پرسپولیس بتواند در آزادی، صنعت نفت را شکست دهد ۳۶ امتیازی می‌شود و علاوه بر بهترین قهرمانی نیم فصل لیگ برتر، برای پنجمین مقطع روند صعودی‌اش را ادامه می‌دهد. روندی که در سومین فصل، هنوز توقف ناپذیر به نظر می‌رسد.