1

ضرورت همکاری برای اجرای طرح نذر کتاب در اردبیل

امسال طرح نذر کتاب، پانزدهمین دوره خود را پشت سر گذاشت. این طرح بسیار زیبا و مؤثر برای اولین بار در ماه محرم توسط انتشارات ققنوس به مرحله اجراء درآمد و هر سال باشکوه تر و با مشارکت بیشتر خیرین و دوستداران کتاب اجرا شد.
ترویج فرهنگ کتابخوانی یکی از مهم ترین اهداف این طرح در سطح کشور محسوب می شود. بحث نذر کتاب این روزها برای خود در بین علاقه مندان به کتاب و کسانی که توسعه فرهنگ کتاب را از نیازهای جوامع بشری می دانند جای خاصی باز کرده است.
وقتی در حرف کمک به بالا بردن سرانه مطالعه را همه ادعا  می کنند و تشویق هرچه بیشتر مردم جهت روی آوردن به مطالعه و کتاب خوانی را وظیفه همگانی تلقی می کنند باید در عمل نیز برای تحقق این ادعاها اقدام بکنند و زمینه را برای دسترسی کسانی که از امکانات کافی و لازم بهره مند نیستند فراهم نمایند.
اجرایی شدن طرح نذر کتاب یکی از بهترین و زیبا ترین اقداماتی است که به صورت عملی در راستای توسعه فرهنگ کتاب خوانی انجام پذیرفته است. این طرح به همت همه دوستداران کتاب در سطح کشور به مرور زمینه آزادسازی کتاب ها از زندان قفسه ها را ممکن ساخته و اقدامی در خور توجه و با ارزش را در جامعه پایه گذاری کرده است. نذر کتاب را می توان یک حرکت دسته جمعی در راستای اشاعه فرهنگ کتاب و کتاب خوانی تلقی کرد.
کسانی که در ایام محرم در فضاهایی که برای این کار بزرگ اختصاص یافته حضور پیدا می کنند، تحت شرایط خاص فضای حاکم بر آنها می توانند از بهترین لذت معنوی بهره ببرند. تلاش های صادقانه، دوری از هرگونه منیت ها و خودنمایی ها و خدمت بی منت و بی ریا از مشخصات بارز فضاهای اختصاص داده شده به طرح نذر کتاب محسوب می شود.
در شهر اردبیل نیز در دو دوره ای که این طرح به مورد اجراء گذاشته شد اثرات و پیامدهایش برای مجریان طرح و کسانی که علاقه مند به افزایش سرانه مطالعه منطقه هستند به نظر می رسد که تا حدودی رضایت بخش بود. این که در دومین دوره اجرای طرح در محرم سال گذشته نسبت به سال اول رشد قابل توجهی از استقبال علاقه مندان به این طرح مردمی مشاهده می شد شادی بخش و امیدوار کننده بود.
امسال در ده روز اول ماه محرم ایستگاه نذر کتاب در محل همیشگی خود در فاصله بین چهارراه امام (ره) و میدان شریعتی راه اندازی نشد و در نتیجه اثری از شور وشوق و مراجعه مردم و مسؤولین نیز مشاهده نگردید. علاقه مندان به این طرح می پنداشتند که ممکن است سازمان مردم نهادی که در دو سال گذشته مسؤولیت این کار را بر عهده داشته به دلایلی امسال نتوانسته اند پیشقدم شوند اکثر آنها از عدم اجرای طرح  و توقف یک سنت حسنه و پسندیده اظهار گلایه می کردند.
به تازگی دلایل عدم اجرای طرح نذر کتاب در فضای مجازی توسط یکی از دست اندرکاران اعلام شده است. افسوس و صد افسوس که در نبود فضای تعامل، گذشت و دوراندیشی از اجرای این طرح در اردبیل ممانعت شده است و کار ارزشمندی که کم کم در سطح جامعه نهادینه می شد با مشکل بزرگی به نام عدم موافقت با برپایی ایستگاه جمع آوری کتاب مواجه گردیده است.
این که هر اقدام فرهنگی باید تابع قوانین و مقررات و به صلاح جامعه و با صلاحدید مسؤولان و دست اندرکاران مربوطه باشد هیچ شک و تردیدی وجود ندارد. تمکین به قانون و مقررات وظیفه اصلی کسانی محسوب می شود که دغدغه فرهنگ را داشته و برای رشد و توسعه آن تلاش می کنند ولی این اصل نباید وسیله ای برای پاک کردن صورت مساله مورد استفاده قرار گیرد. اگر محتوی کتاب های نذری و موضوع آنها حائز اهمیت بوده باشد با مشخص کردن موضوعات مختلف و اعلام قبلی آنها به مردم هم این خواست دست اندرکاران تامین می شد و هم از توقف یک سنت جلوگیری می گردید.
امیدواریم که در بحث توقف امسال طرح نذر کتاب در اردبیل بحث دیگری به جز اجرای قانون و مقررات دخیل نبوده باشد.
تا چشم به هم بزنی سالی دیگر می گذرد و محرم سال 97 فرا می رسد و بجا خواهد بود که از هم اینک کسانی که در این کار خیر می توانند تاثیر گذار باشند و تصمیم گیرنده، با مجریان طرح موانع و مشکلات را برطرف کنند تا در سال آینده اجرای باشکوه آن در سطح شهر اردبیل را شاهد باشیم.
 




فرصت دوباره به پرسپولیس برای تسویه بدهی ها

آنچه مشخص شد و البته منابع خبری نیز بدان تاکید داشتند، تعهد باشگاه به فدراسیون و مشخصا کمیته صدور مجوز حرفه‌ای با دادن سفته‌هایی بود که باشگاه را متعهد می‌کرد تا دو هفته با تمام طلبکارانی که بابت طلب شان حکم کمیته انضباطی دارند و پرداخت پول به آنها لازم الاجراست تسویه حساب کنند یا به هر صورتی رضایت آنها را بگیرند. طی این دو هفته مدام از زبان مدیر موقت باشگاه پرسپولیس یا اعضای هیات مدیره باشگاه می‌شنویم که مشکلی در این خصوص وجود ندارد اما آیا این تمام ماجراست و باید به این مصاحبه‌های امیدوار کننده دلخوش باشیم؟
حالا که مدیران باشگاه پرسپولیس بحران مجوز حرفه‌ای را پشت سر گذاشته‌اند به این نکته اشاره دارند که با بخشی از طلبکاران شاکی توافق کرده‌اند و در فرصت باقیمانده نیز با بقیه توافق و تسویه حساب می‌کنند اما فکر می‌کنید از این مهلت چقدر باقی مانده است؟ پرسپولیس بابت تعهداتش به فدراسیون و کمیته صدور مجوز حرفه‌ای سفته داده اما اگر تا سه شنبه یعنی سه روز دیگر با طلبکارانش تسویه حساب نکند و رضایت‌شان را نگیرد این سفته‌ها قابل اجراست. باشگاه پرسپولیس با ارائه همین سفته‌ها موفق شد فعلا داستان مجوز حرفه‌ای را پشت سر بگذارد اما این مساله عین تخلف بوده چرا که برخلاف تاکید کنفدراسیون فوتبال آسیا تسویه حسابی با طلبکاران صورت نگرفته و این اتفاق تنها با ضمانت آن سفته‌ها رخ داده است. در واقع مهدی محمد نبی به‌عنوان مسوول کمیته فوق با اطمینان از اینکه سفته تعهد محکمی از سوی باشگاه پرسپولیس محسوب می‌شود این مجوز را صادر کرد اما اگر پرسپولیس نتواند تا سه‌شنبه با طلبکارانش تسویه حساب کند یا این سفته‌ها باید قابل اجرا شود یا فدراسیون از محل درآمدهایش پول طلبکاران شاکی پرسپولیس را بدهد و بعدا از باشگاه پرسپولیس این پول‌ها را پس بگیرد تا خودش خلافکار تلقی نشود.
در واقع اگر تا سه شنبه اتفاق مثبتی در این حوزه نیفتد هر کدام از بازیکنان و مربیانی که از پرسپولیس طلب دارند می‌توانند فقط با مطلع کردن ‌ای‌اف‌سی از اتفاقات رخ داده باعث محرومیت باشگاه پرسپولیس و فدراسیون فوتبال ایران شوند پس احتمال اینکه پرسپولیس طی سه روز آینده دست بجنباند و رضایت آنها را بگیرد زیاد است. مطمئنا پرسپولیس اگر ذره‌ای راه فرار داشت پول طلبکارانش را پرداخت نمی‌کرد اما حالا چاره‌ای جز جلب رضایت مربیان و بازیکنان شاکی ندارد.
گفته می‌شود غیر از طلب علی دایی ، پرسپولیس به بازیکنان و مربیانی که حکم انضباطی دارند چیزی حدود 6 میلیارد تومان بدهکار است و اگر قرار به تسویه حساب باشد این پول تا سه شنبه باید از جیب باشگاه رفته و به حساب بازیکنان و مربیان شاکی واریز شود. البته بازیکنان می‌توانند با پیچیده‌تر کردن بحث قضایی و شکایت شان، کار را به مراجع قضایی خارج از فوتبال بکشانند اما خیلی از آنها قید گرفتاری‌های این مساله را زده‌اند هرچند بابت تاخیر و تایید حکم انضباطی‌شان هم می‌توانند از باشگاه پرسپولیس رقمی بالغ بر رقم تعیین شده در حکم را بگیرند. پروسه شکایت انضباطی اینگونه است که بازیکنان به ازای میزان طلب شان باید 6 درصد از آن رقم را به حساب فدراسیون واریز کنند اما در صورت گرفتن حکم باید این مبلغ را به علاوه رقم اصلی حکم، به‌عنوان هزینه دادرسی از باشگاه پرسپولیس دریافت کنند.
باشگاه پرسپولیس، سازمان لیگ، کمیته انضباطی و کمیته تعیین وضعیت بازیکنان و مربیان سعی در لاپوشانی فهرست بازیکنان و مربیانی دارند که بابت شکایت‌شان از پرسپولیس حکم انضباطی دارند اما تا حالا چند مورد از این اسامی مشخص شده و هر کدام برای خودشان داستانی دارند.




روزهای پرفشار برای پرسپولیس و برانکو

 
برانکو ایوانکوویچ معتقد است بازی سختی در انتظار تیمش خواهد بود. در فصل اول حضور برانکو در پرسپولیس، پدیده با رضا مهاجری در هر دو بازی پرسپولیس را متوقف کرد اما در فصل گذشته قرمزهای تهران رفت و برگشت پدیده را شکست دادند.
پدیده تا به حال پرسپولیس را شکست نداده و حاصل شش ملاقات قبلی این دو تیم سه برد و سه تساوی برای پرسپولیس است. این تیم اما با شکست دادن استقلال در ورزشگاه آزادی ثابت کرد میهمان خطرناکی است.
بازی‌های پدیده با پرسپولیس در ورزشگاه آزادی در دو فصل اخیر صحنه هایی ماندگار داشته است. در فصل قبل پرسپولیس پس از برد چهار- صفر مقابل پدیده، جام قهرمانی را بالای سر برد. دو فصل قبل هم این بازی با آخرین گل مرحوم هادی نوروزی با پیراهن پرسپولیس در یادها باقی ماند.
دو سرمربی برای بازی فردا( دوشنبه) مشکلاتی هم دارند. برانکو، مدافعش شجاع خلیل زاده را به دلیل محرومیت در اختیار ندارد، فرشاد احمدزاده هم همچنان مصدوم است.
رضا مهاجری به دلیل اخراج در بازی قبل نمی تواند تیمش را از کنار زمین هدایت کند. محمد قاضی بهترین گلزن لیگ هم کمی مشکل دارد و شاید به این بازی مهم نرسید.
دوئل علی علیپور ۶ گله با محمد قاضی ۷ گله هم از جذابیت های این بازی است.
🔸پرسپولیس از این بازی به بعد روزهای پرفشاری دارد و با توجه به انجام بازی عقب افتاده‌اش در لیگ مقابل صنعت نفت آبادان و جام حذفی دربرابر بادران باید در دو، سه ماه آینده هر چهار، پنج روز به میدان برود.
🔸 @iran_sportpress




علی دایی مردی از تبار نیک اندیشان

دایی چرا محبوب قلوب است؟ دایی چگونه به جایگاهی رسیده است که می تواند اعتماد جامعه را به خود جلب نماید؟
دایی با مرام است و پایبند به اصولی که وی را از صحنه های خطرناک و توطئه هایی دل آزار همیشه نجات داده است.
دایی قلبی به وسعت دریا دارد . اتکایش در همه امور و کارها فقط به خداوند قادر و رحمان است. او در عمر ورزشی، طوفان های سهمگینی را پشت سر گذاشته و از کم محبتی ها و دسیسه ها و نقشه های شوم خودفروخته ها نهراسیده و با الهام از اعتقاداتش مبارزه کرده و همواره در راه درستی که انتخاب کرده پیروز شده است.
حق طلبی دایی ورد زبان همه است. از همان دورانی که در محله خیرآباد پا به توپ شد تاحال که اسطوره فوتبال ایران زمین است لحظه ای در مقابل ناحق سر خم نکرده و در مبارزه برای پیروزی حق شک و تردیدی به دل راه نداده است.
دایی مرد بزرگی است که در آزمون های مختلف سربلند شده است و سرافراز. انسان زمانی دوست داشتنی تر می شود که بتواند در اوج و در ایامی که در آسمان ها سیر می کند بر نفسش غلبه پیدا بکند و از دایره اخلاق و متانت خارج نشود.
دایی در ورزش پیروزی ها و شکست های زیادی را تجربه کرده است ولی نتایج مستطیل سبز اثری در میزان محبوبیت وی در بین مردم نداشته است. او در عنفوان جوانی با رفتار و حرکات حسنه و گفته های فراموش نشدنی دل های با صفای مردم ایران زمین را تسخیر کرده است . محبت مردم قهرمان ایران به فرزند غیور و دلاور سبلان نعمت بزرگی است که خداوند به او ارزانی داشته است.
زلزله کرمانشاه دل همه مردم ایران را به درد آورد.دیدن صحنه هایی که اشک از دیدگان همه جاری می کرد روح وحدت و یک پارچگی ملتی قهرمان و دلاور را به نمایش گذاشت. همه آمدند تا شاید سهمی کوچک و ناچیز در کاستن از آلام و غصه های آسیب دیدگان از این حادثه داشته باشند. حادثه رخ داده گسترده و غافلگیر کننده بود. وقتی بیش از یک هزار روستا هم زمان آسیب ببیند و خانه ها و سرپناه ها با خاک یکسان شود نشان دهنده اوج مصیبتی است که باید مردم ایران و استان کرمانشاه تحمل بکنند.
بگذریم از مشتی سیاست زده ها و غلامان حلقه به گوش سیاسیون که همه چیز را از پشت عینک قدرت و حفظ آن و بدنام کردن رقبا به هر قیمت و بهایی به تماشا نشستند.
آن هایی که در اوج مصیبت مردم، سیاست را پیشه خود ساختند و ذهن مردم را مدت ها در فضای مجازی مشغول کردند گناه بزرگی را مرتکب شدند.
مردان بزرگ در شرایط حساس هوش و ذکاوت و قدرت مدیریت خود را نشان می دهند و چه زیبا دایی احساس تکلیف کرد و قدم پیش گذاشت ،آستین همت بالا زد و مردم را به همراهی و یاری طلبید تا در کنار آسیب دیدگان باشند و دردی از هزاران درد آنها را درمان بکنند.
مردم نشان دادند که علی دایی را دوست دارندو بالاتر از هر چیز سند اعتماد کامل خود به وی را امضا کردند و افتخاری بس بزرگ به افتخارات وی افزودند.
دایی حق دارد که شب ها چشم بر هم نگذارد،شب و روزش را در تلاش و دوندگی بگذراند و همه توان و نیروی خود را در جهت حراست و صیانت از امانت مردم به کار گیرد و همه کمک های انجام یافته را به صاحبانش برساند.
علی دایی را نباید با دیگران مقایسه کرد.او مردی است از تبار نیک اندیشان،فرزند خلفی است از سرزمین عاشقان حسین(ع)،قهرمانی است برخوردار شده از نعمت های سفره شجاعت،همت و غیرت قمر منیر بنی هاسم(ع)و در نهایت او علی دایی است فرزند اردبیل و نوکر و خدمتگزار مردم ایران زمین.
شک و تردیدی نیست که ممکن است افراد ذلیل و بی ظرفیت و نادان و حسودی که تاب تحمل موفقیت های دایی در عرصه های ورزشی و اجتماعی را ندارند شیطنت هایی برای تاثیرگذاری در افکار عمومی انجام بدهند و به خیال خام خود مانعی بر سر راه اقدامات شجاعانه و خیرخواهانه وی ایجاد نمایند.
از ان جایی که نیت دایی خیر است و کارهایش در راستای جلب رضایت خدا و خلق خدا می باشد دست و پا زدن جز بی آبرویی برای آنها و محبوبیت فوق العاده برای دایی حاصل دیگری نخواهد داشت.




حال و هوای این روزهای ورزش

اوضاع ورزش چندان به سامان نیست. هرگوشه ای از آن را که بنگری با مشکلی مواجه خواهی شد. حاکمیت چنین جوی برای کسانی که دل به ورزش می سوزانند و ورزش را برای ورزش می خواهند بسیار آزار دهنده است. آنهایی که عمری را در ورزش گذرانده و مویی سفید کرده اند تحمل چنین جو و فضایی را نمی توانند داشته باشند.

ورزش در گذشته های نه چندان دور حال و هوای خاص خود را داشت. همیشه از آن بوی یک رنگی، وحدت، جوانمردی و مردانگی به مشام می رسید. برای چهره هایی که با قصد آلوده کردن فضا پا به عرصه ورزش می گذاشتند کم تر امکان تاخت و تاز و دستیابی به هدف داده می شد.

حفظ حرمت در آن جایگاه خاص داشت. هرکس به اندازه خود مورد احترام واقع می شد و حرمت شکنان کم تر فرصت رسیدن به نیت پلید را به دست می آوردند.

در ورزش متخلفین به سزای اعمال خود می رسیدند. معامله و ساخت و پاخت های پشت پرده و قربانی کردن مصالح عموم در پای منافع شخصی در آن به ندرت دیده می شد. اگر پیدا می شد فردی که اصول را زیر پا می گذاشت برخورد با وی در کوتاه ترین زمان ممکن صورت می پذیرفت و هیچ وقت اصول به خاطر فروع در زیر پا له نمی شد.

در ورزش صداقت و یک رنگی در صف مقدم قرار داشت. رنگ عوض کردن و هر روز در یک جبهه ای پرچم برافراشتن و مدام سنگ این و آن را به سینه زدن وجود خارجی نداشت.

ورزش برای ورزش مورد توجه قرار می گرفت. ورزش دکان دونبشی نبود که هر کسی از راه برسد کیسه ای برای آن بدوزد و فقط به فکر دوشیدن آن باشد. همچنانچه ورزش مقدس بود همه متعلقات به آن نیز به دیده احترام نگریسته می شد و چشم طمع بر آن ها دوخته نمی شد.

ورزش وسیله ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و باندها و جناح های به اصطلاح امروزی تلقی نمی شد. همه در حفظ قداست و حرمت ورزش متفق القول می شدند و عظمت آن را با هیچ چیز دیگری قابل معامله و معاوضه نمی دانستند.

ورزش به همه وابستگانش درس بزرگی و مردانگی می داد و کسانی که در این عرصه فعال می شدند در پیشگاه مردم از یک جایگاه و احترام ویژه ای برخوردار شده و در مواقع ضروری مردم بر روی آنها حساب خاصی باز کرده و انتظار دیگری از آنها داشتند.

در ورزش باند و باند بازی و از قربانی کردن حقیقت در پای مصلحت خبری نبود. این که کسانی پیدا بشوند و برای ماهی گرفتن به آلوده کردن آب اقدام نمایند و این و آن را به جان همدیگر به اندازند و در پشت پرده با هر دو طرف بر سر میز مذاکره بنشینند و برای این که به اهداف برسند ورزش و چهره های صادق آن را بدنام کنند، اثری حتی به اندازه سر یک سوزن قابل رویت نبود.

ورزش ما چرا به این روز افتاده و چرا و چگونه در دریای نامردی ها، بی اخلاقی ها، چند چهره گی ها، منفعت طلبی ها و بی وفایی ها دست و پا می زند؟ چه عواملی در به وجود آمدن جو بی اعتمادی و جایگزین شدن دشمنی ها به جای دوستی ها و مودت ها دخیل بوده اند؟ چرا باید ورزش به عرصه ای برای زورآزمایی ها، قدرت طلبی ها، اندیشه های فاسد و یکه تازی های برخی از چهره های نه چندان مقبول تبدیل بشود.

ورزش و ریاست چند روزه بر آن در تمامی زمینه ها از مدیریت کلانش گرفته تا پائین ترین سطح، ارزش آن را که دامن ورزش را آلوده به خصایص و رفتارهای نکوهیده و مذموم بکنیم، ندارد. وقتی گفته می شود که ورزش مقدس است و عرقی که در آن ریخته می شود قابل احترام می باشد پس باید اطمینان داشت  آنهایی که نقاب بر چهره قصدی جز ضربه زدن به ورزش و ورزشی ها را ندارند دیر یا زود رسوای خاص و عام خواهند شد.

ورزش ما نیاز به همت آنهایی دارد که صادق اند و ورزشی، پاک هستند و فرمانبردار خدا، عاشق هستند و دلداده، مرد هستند و با گذشت، قوی هستند و خداشناس، مؤمن هستند و بی ریا، یک چهره هستند و مخالف با فساد در ورزش در همه ابعاد، راستگو هستند و بیزار از دروغ گویان و روباه صفتان و در یک کلمه انسان به معنی واقعی .
ورزش استان می تواند در همه زمینه ها حرف برای گفتن داشته باشد. از بعد قهرمانی و همگانی تا مهم تر از همه بعد اخلاقی و تربیتی قادر به درخشش در تمامی صحنه ها می باشد به شرطی که در آن فرصت برای فرصت طلبان و نان به نرخ روز خورها و کاسب های چند چهره و مدعیان دروغین طرفداری از ورزش داده نشود.

این مطلب خطاب به افراد خاصی نوشته نشده  است. امیدواریم که در بین خوانندگان ، افرادی پیدا نشود که مطلب را منتسب به خود بکنند. این نوشته دردلی است از حال وهوای ورزش این روز های ما که امیدواریم با توجه حق اوضاع آن رو به بهبود گذارد.




دنیا پرستی سرآغاز فتنه ها

دل به دنیا بستن و همه چیز را در امروز خلاصه کردن و فکر فردا و فرداها را نکردن آفتی برای آسایش و زندگی انسان هاست. برخی ها دنیا را هدف قرار داده و فکر فردای قیامت و حساب پس دادن در پیشگاه احدیت را نکرده و تا می توانند نامردی می کنند و به راه های کج متوسل می شوند تا شاید این دو روز را به کام خود ببینند و در رویاها سیر بکنند.
دل به دنیا بستن در احادیث اسلامی بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است . مولای متقیان حضرت علی(ع)می فرماید:”دنیاپرستی سرآغاز فتنه ها و ریشه همه محنت ها و رنج هاست”.
وقتی عشق به دنیا در وجود آدمی لانه می کند چشم ها بر روی واقعیت هابسته می شود. چنین کسی حاضر می شود برای آباد کردن دنیایش همه خوبی ها و اصول را زیر پا بگذارد . چنین افرادی چشم دارند ولی گویی نابینا هستند،گوش دارند اما گویی ناشنوا هستند،زبان دارند ولی جز به آنچه به آن دل بسته اند گوش نمی کنند و برای رسیدن به این محبوب یعنی دنیا تن به هر ذلتی می دهند.
سعدی علیه الرحمه در بیت زیر نصیحت بزرگی برای علاقه مندان به دنیا می کند:
بسی تیر و مرداد و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت
حافظ هم می گوید:
بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
دل به دنیا سپردن و همه چیز را برای خود خواستن زندگی را تباه و روزگار انسان را سیاه می کند. ممکن است چند روزی چرخ ایام به کام دنیاپرستان و حسد ورزان بچرخد ولی در نهایت آنها بازنده خواهند بود.
خواجوی کرمانی چه زیبا گفته است:
دل بر این پیرزن عشوه گر دهر مبند
کاین عروسی است که در عقد بسی داماد است
انسانی که دل به دنیا دارد همیشه در طلب رسیدن به آن چیزهایی است که بتواند در سایه آن ها خودی نشان بدهد،احساس غرور بکند و حکم براند و بر اسب مراد سوار بشود.
دل نکندن از دنیا انسان را به هر کار زشت و ناروایی وا می دارد و چنین می شود که برخی ها برای از دست ندادن آثار و بقایای دنیا پرستی شان دست به هر کاری می زنند و ابایی هم از آنچه می کنند ندارند.
عوامل متعددی هستند که می توانند آدمی را به سوی دنیا پرستی سوق بدهند. عوامل اجتماعی و طبیعی در دل بستن انسان ها به دنیا نقش آفرینی می کنند. از عوامل اجتماعی موثر در این امر می توان از چشم هم چشمی و فرار از مذمت و نکوهش ذکر کرد و در کنار آنها نیز از عامل مهمی به نام وسوسه های شیطانی نباید غافل ماند.
وقتی کسی دو دستی بر یک موقعیت می چسبد و همه چیز را به پای حفظ آن می ریزد حتی حاضر می شود که فرزندش را قربانی بکند نمونه های بارزی از دنیاپرستی به شمار می رود.
دل به دنیا بستن شهامت،شجاعت واقعی و عشق به جامعه و مردم را در آدمی از بین می برد و انسان را به عروسکی مطیع و فرمانبردار در دست دنیا تبدیل می کند.
این مطلب را با حدیثی از رسول اکرم(ص)به پایان می بریم که فرمودند:
“اکبر الکبائر حب الدنیا”
“بزرگ ترین گناهان،دنیاپرستی است”




فوتبال نوجوانان استان؛ ۷ تیم از ۳ شهرستان

کانال ورزش استان اردبیل با ارائه یک گزارش مستند و مقایسه وضعیت فوتبال پایه اردبیل با برخی از استان های دیگر، برخورد کفگیر با ته دیگ فوتبال منطقه را نشان داده است.
در گزارش آماری یاد شده ،فوتبال اردبیل در رده سنی نوجوانان و مسابقات برگزار شده در آن سطح با استان خوزستان مورد مقایسه قرار گرفته است.
در خوزستان و در رده سنی نوجوانان، در لیگ استانی ۳۰ تیم در ۵ گروه شش تیمی رقابت می کنند و در استان ما لیگ نوجوانان تنها با حضور ۷ تیم برگزار می شود.
اگر به لیست تیم های حاضر در رقابت های نوجوانان خوزستان نگاه شود شهرستانی نمی توان پیدا کرد که نماینده آن در لیگ حضور نداشته باشد ولی در استان ما هفت تیم فقط از سه شهرستان اردبیل،گرمی و پارس آباد شرکت کرده اند.
ممکن است گفته شود که فوتبال اردبیل با خوزستان قابل مقایسه نیست. اولا می توان گفت که خوزستان در سال گذشته در بین استان های کشور مقام اول را به دست آورده و بر اساس ادعای برخی ها و نامه ای که فدراسیون به استان فرستاده است اردبیل در رده دوم بوده است. این فاصله عمیق و زجر آور فقط در یک رده سنی بین استان های اول و دوم می تواند قابل قبول باشد؟
ثانیا وقتی ادعا می شود که اردبیل جز ۱۰ استان فوتبالی کشور می باشد و در سطح پایه در آن پیشرفت های قابل توجهی حاصل شده است آیا وضعیت فعالیت در رده نوجوانان نمی تواند دلیل واضح و روشنی برای رد این ادعا باشد؟
بر اساس اعلام کانال ورزش استان اردبیل، تیم های شهرداری اردبیل،ذوب آهن اردبیل،اکباتان اردبیل،نخبگان اردبیل،نوجوانان گرمی،آران پارس آباد و یاران ورزش تیم های حاضر در رقابت های لیگ استان بوده اند.
صرف نطر از این که آیا تیم های یاد شده تا به آخر امکان ادامه داشته باشند یا نه این سوال مطرح است که تکلیف شهرهایی چون خلخال،کوثر،نمین،نیر،مشگین شهر،بیله سوار و سرعین در این میان چگونه است؟آیا در استانی که در مسابقات نوجونانش فقط از سه شهرستان شرکت کننده باشدقرار گرفتن آن در بین ۱۰ استان فوتبالی کشور جای سوال و تعجب ندارد؟
بارها گفته ایم که حرف و عمل باید با همدیگر همخوانی داشته باشند. اگر ادعایی صورت می پذیرد باید با دلایل و مستندات کافی همراه باشد. آیا در منطقه ای که از ۱۰ شهرستانش فقط سه شهرستان توان حضور در رقابت های لیگ به اصطلاح استانی را داشته باشد می توان به آینده فوتبال آن منطقه امیدوار بود؟ آیا می توان ادعا کرد که روندپشتوانه سازی در فوتبال آن منطقه ایده آل بوده است؟
حال فردا دوستان در هیات فوتبال استان ما را متهم به دشمنی با این و آن نکنند. اگر این گفته واقعیت داشته باشد پذیرش خطا و اشتباه از سوی یک فرد کاری بسیار زیبنده و شایسته خواهد بود.
اگر ما در نوشته های خود دچار لغزش بشویم و آماری کذب در اختیار افکار عمومی قرار بدهیم این شجاعت را داریم که در پیشگاه خوانندگان عذرخواهی بکنیم و اگر باشند کسانی که در وضعیت موجود فوتبال اردبیل دخیل بوده و نتوانسته اند تحرکی کافی در سطح شهرستان های استان در این رشته پرطرفدار ایجاد بکنند یک عذرخواهی خالی از لطف نخواهد بود.




جامعه فوتبال استان عزادار شد

جامعه ورزش و فوتبال استان با از دست دادن جلیل پیشکار مرد خستگی ناپذیر صحنه های مختلف فوتبال عزادار شد.

مرحوم جلیل پیشکار در دهه شصت و بعد از سال ها اقامت در خارج از استان وقتی به اردبیل مراجعت کرد در اختیار فوتبال قرارگرفت و برای آن کم فروشی نکرد.

اخلاق حسنه و کسوت پیشکار، احترام وی در بین اهالی فوتبال و ورزش را دوچندان کرده بود. در سال هایی که مسؤولیت کمیته داوران شهرستان و یا استان را بر عهده داشت در سامان دهی داوران، افزایش دانش داوری و بالا بردن تعداد داوران فعال منطقی تلاش کرد.

پیشکار با برقراری ارتباط دوستانه با کمیته داوران فدراسیون راه را برای حضور داوران جوان اردبیلی برای قضاوت در مسابقات کشوری هموار کرد. از دهه 70 به بعد حضور چشمگیر داوران اردبیلی حاصل تلاش، دوندگی و برنامه ریزی مرحوم پیشکار و همکارانش در کمیته داوران استان بود.

یکی از ویژگی های مرحوم جلیل پیشکار اهمیت دادن وی به داوران جوان و فراهم کردن زمینه پیشرفت آنها بود. او برای این که داوران جوان و جویای نام فرصت ابراز وجود داشته باشند در برخی موارد با مشکلات و نامهربانی های چندی روبرو می شد ولی آینده داوری فوتبال اردبیل را با هیچ چیز دیگری معامله نمی کرد.

خدمات جلیل پیشکار مرد دوست داشتنی ، خوشنام و زحمتکش فوتبال برای همیشه در تاریخ ورزش اردبیل ماندگار خواهد بود. علاقه و تعصب وی به فوتبال و داوران استان به حدی بودکه تا آخرین روزهایی که پاهایش توان تحمل سنگینی بدنش را داشت در این عرصه تلاش می کرد. او پشتیبان و حامی مطمئنی برای داوران فوتبال استان بود.

نشریه ورزش اردبیل درگذشت مرحوم جلیل پیشکار را به جامعه ورزش و بخصوص داوران فوتبال استان تسلیت می گوید. یادش گرامی باد.




تفکربهتر، اندیشه نیکوتر و ابزاری مجهزتر

فوتبال ورزشی محبوب و دوست داشتنی است. فوتبال ورزشی است که می تواند در بین همه رده های سنی و اقشار مختلف جامعه طرفداران خاص خود را داشته باشد. فوتبال در میان رشته های ورزشی از یک ویژگی خاص بهره می برد و آن فراگیر بودنش است. فراگیری فوتبال به حدی است که پیر و جوان ، زن و مرد، کودک و بزرگ و همه و همه در شعاع جاذبه مغناطیسی سحر انگیز آن قرار می گیرند.

از این فراگیری و از عشق و علاقه ای که اقشار مختلف جامعه به این رشته ورزشی دارند چه بهره برداری هایی می توان به نفع جامعه کرد؟ آیا این همه وابستگی به فوتبال کاری صحیح و قابل قبول است؟

کسانی هستند که بر نقش فوتبال در پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی محض و …. تاکید می کنند و افراد دیگری نیز در اطراف وجوه فرهنگی، اقتصادی، علمی، سیاسی و اجتماعی آن مانور می دهند. اگر بخواهیم از راه اصولی و منطقی با فوتبال برخورد کنیم باید هر دو وجه فوتبال را به نیکویی نگاه کرد تا بتوان اوضاع آن را در بهترین وضعیت کنترل و از رشد و گسترش حاشیه در اطراف آن ممانعت نمود.

آیا آنچه در سال های اخیر بر فوتبال ما گذشته است می تواند قابل قبول و قابل دفاع باشد؟آیا فوتبال ما اسیر روزمرگی ها، بی خیالی ها، سهل انگاری ها و در برخی موارد اسیر خودخواهی ها و رفتارهای غلط و آزار دهنده نبوده است؟ آیا فوتبال ما بیمار نیست؟ آیا از این که امور مربوط به آن در ید قدرت عده ای محدود باشد و برای دیگران فرصت ابراز نظرات و پیشنهادات داده نشود می تواند کاری زیبا و پسندیده تلقی گردد؟

برخی ها معتقدند که بخشی از فوتبال استان ما اسیر باندهای مافیایی است ولی هیچوقت نخواسته اند و یا نتوانسته اند در این ارتباط توضیح بدهند و دایره نفوذ و عملکرد مافیا را مشخص بکنند و پرده ها را از چهره ها دور نمایند و برای همیشه فوتبال را از دامی که باندها برای آن تدارک می بینند رهایش بکنند؟ آیا در فوتبال باشگاهی ما که در چهار سال اخیر بیشترین و بالاترین ضربات و لطمات را متحمل شده ردپایی از این باندهای مافیایی می توان پیدا کرد؟

فوتبال به دلیل پیچیدگی های خاص خود و شکنندگی ساختار آن کمتر مسؤولی را با موفقیت های متوالی روبرو کرده است. چه در سطح کلان و چه در بخش استان ها و شهرستان ها فوتبال همیشه بحث برانگیز ، چالشی و پردردسر بوده و مسؤولین آن به ندرت عاقبت به خیر شده اند.

چرا فوتبال همیشه با مشکلات دست و پنجه نرم کرده است؟ فوتبال در بیشتر موارد چوب خودی ها را خورده است. فوتبال را کسانی به خاک سیاه نشانده اند که در ظاهر خود را عاشق آن نشان داده اند ولی در باطن دست در دست آنهایی قرار داده اند که می توانند بزرگ ترین و جبران ناپذیرترین لطمات را بر پیکر آن وارد بکنند.

به هر حال در استان ما نیز فوتبال مشکلات خاص خود را دارد. گذشت زمان وجوه ریز و درشت آن را نمایان ساخته است و حال نوبت مسؤولین و تصمیم گیرندگان در مورد سرنوشت فوتبال است که بتوانند نقش خود را به خوبی ایفاء نمایند و راهی روشن و امیدوار کننده در پیش پای آن قرار بدهند.

شایسته نیست که برای سرپوش گذاشتن بر روی ضعف ها و کاستی ها از روش های غیر اصولی و غیر قابل قبول استفاده شود و یا انتقادهای انجام یافته حاصلی از افکار مسموم و دشمنی با این و آن تلقی شود و  به خاطر فرار از جوابگویی ، بحث ها شخصی قلمداد شود.

کافی است که پذیرفته شود فوتبال اردبیل سر حال نیست و بر سر راه حرکت آن موانع متعددی است و اینجاست که باید آرزو بکنیم تا در روزی که می خواهند برای سرنوشت فوتبال استان تصمیم گیری نمایند رای دهندگان با تفکر بهتر، اندیشه نیکوتر و ابزاری مجهزتر گام در مجمع بگذارند  و به جز سرنوشت فوتبال و آینده آن و سپردن امور به دست افراد لایق و کاردان به چیز دیگری فکر نکنند.




فساد که شاخ و دم ندارد!!!!

 

ادعای وجود فساد در فوتبال با اظهار نظر برخی از بزرگان این رشته در روزهای اخیر وارد فاز تازه ای شده است. فساد در فوتبال  و ابعاد مختلف آن را می توان در سطح جامعه دید و مشاهده کرد.

 

موضعگیری های شدیدی که در روزهای اخیر توسط برخی از صاحبان اصلی فوتبال کشور چون علی دایی، خداد عزیزی و علی کریمی اتخاذ شده تایید کننده این ادعا که فساد در فوتبال ما ریشه دوانیده است می باشد.

 

اگر در فوتبال فساد حاکم است پس چرا توسط دست اندرکاران مربوطه در جهت مقابله با آن اقدام هایی که بتواند برای همیشه فوتبال را از دام آن نجات بدهد انجام نمی پذیرد؟ اگر فساد در فوتبال بیداد می کند چرا تا این مساله در سطح گسترده ای مطرح می شود چند روزی فضای ورزش را تحت الشعاع قرار می دهد و بعد از آن اصل و فرع قضیه به فراموشی سپرده می شود؟

 

تا بحثی از فساد در فو.تبال به میان می آید بیشتر مسایل مالی در ذهن ها خطور می کند. اگر معانی فساد و انواع آن مورد بررسی دقیق قرار بگیرد مصادیق متعددی برای آن می توان ذکر کرد .

 

 برای فساد تعاریف مختلفی ذکر شده است ولی به طور کلی می توان گفت که هر نوع ستم، گناه، کج روی، هدر دادن منابع و زیان رساندن به دیگران می تواند فساد تلقی شود. در تفسیر نمونه آمده است که تمام نابسامانی ها و همه افراط و تفریط ها، گونه ای از فساد می باشد.

 

برای فساد مصادیق زیادی می توان ذکر کرد. باند بازی، اختلاس، رشاء، رانت خواری و آشناپروری از مهم ترین مصادیقی است که می توان در این ارتباط از آنها نام برد.

 

توجه به این مصادیق و مطالعه سرنوشت فوتبال در اقصی نقاط کشور نشان خواهد داد که چگونه فوتبال ما در دریایی از فساد غوطه خورده است. چرا برای پایان دادن به این وضعیت، اراده ای محکم و قوی در بین مسؤولین مربوطه مشاهده نمی شود؟

 

از میان همه مصادیق ذکر شده اگر مصداق باند بازی در زیر ذره بین قرار بگیرد سرنخ های بسیار روشن کننده ای از چگونگی رشد و توسعه این بیماری به دست می آید.

 

آیا این فساد نیست که به غیر از افراد حلقه به کس دیگری اجازه برای نزدیک شدن به تشکیلات ندهند؟ آیا تفسیر بند بند اساسنامه در راه تامین خواست های باندی و گروهی نمی تواند فساد تلقی بشود؟ آیا تلاش و زمینه سازی برای حفظ وضعیت موجود و ممانعت از هر گونه نوآوری و ورود چهره های جدید به صحنه فوتبال و سنگ اندازی در مقابل کسانی که به قصد خدمت به جوانان قدم پیش گذاشته و اعلام آمادگی می کنند فساد نمی تواند باشد؟

 

عوامل زیادی را می توان در به وجود آمدن و رشد فساد در فوتبال و ورزش مؤثر دانست. احساس عدم بازخواست یکی از آن عواملی است که می تواند در ایجاد فساد نقش داشته باشد. زمانی که مسؤولی به وجود کج رفتاری و باندبازی و وارونه جلوه دادن حقایق در مجموعه تحت مدیریتش آگاه باشد و هیچ برخوردی با مسببان و عوامل این وضعیت به عمل نیاید در عمل به نوعی این حرکت ها را تایید کرده و خیال عوامل را برای ادامه دار کردن وضعیت امیدوار و دلگرم می کند.

 

در جریان سفر رئیس فدراسیون به استان وقتی در جریان نامه فدراسیون مبنی بر دوم شدن هیات فوتبال استان در سطح کشور قرار گرفت تعجب کرد و به صراحت گفت امکان چنین امری وجود ندارد ولی زمانی که با مدارک کافی مواجه شد خنده ای تلخ بر روی لبانش نشست. انتظار این بود که وی برای این که پرونده چنین اقدامات سؤال برنگیز و فساد گستر را برای همیشه در فدراسیون ببندد با عوامل تهیه و امضاء و ارسال نامه برخورد شدید بکند ولی متاسفانه در عمل چنین نشد و تا از طریق فرودگاه ، آسمان اردبیل را ترک کرد همه تعجب ها و خنده های تلخ را فراموش نمود.

 

فساد در همه زمینه های فوتبال ریشه دوانیده است. آشکار شدن هرچه بیشتر زوایای مختلف آن حاصلی جز بدبینی مردم به فوتبال و دست اندرکاران آن نخواهد داشت.

 

برای آن که فوتبال بتواند در نزدیکی دل ها و گستردن فضای امید و یک رنگی به خوبی عمل نماید باید همه کسانی که در قبال این رشته زیبای ورزشی احساس مسؤولیت می کنند از رشد و توسعه و گسترش همه عواملی که می توانند در ایجاد فساد دستی در آتش داشته باشند جلوگیری کنند و به معنای واقعی کلمه در ریشه کن کردن فساد و مبارزه با مصادیق آن عمل نمایند.