1

تفکربهتر، اندیشه نیکوتر و ابزاری مجهزتر

فوتبال ورزشی محبوب و دوست داشتنی است. فوتبال ورزشی است که می تواند در بین همه رده های سنی و اقشار مختلف جامعه طرفداران خاص خود را داشته باشد. فوتبال در میان رشته های ورزشی از یک ویژگی خاص بهره می برد و آن فراگیر بودنش است. فراگیری فوتبال به حدی است که پیر و جوان ، زن و مرد، کودک و بزرگ و همه و همه در شعاع جاذبه مغناطیسی سحر انگیز آن قرار می گیرند.

از این فراگیری و از عشق و علاقه ای که اقشار مختلف جامعه به این رشته ورزشی دارند چه بهره برداری هایی می توان به نفع جامعه کرد؟ آیا این همه وابستگی به فوتبال کاری صحیح و قابل قبول است؟

کسانی هستند که بر نقش فوتبال در پر کردن اوقات فراغت و سرگرمی محض و …. تاکید می کنند و افراد دیگری نیز در اطراف وجوه فرهنگی، اقتصادی، علمی، سیاسی و اجتماعی آن مانور می دهند. اگر بخواهیم از راه اصولی و منطقی با فوتبال برخورد کنیم باید هر دو وجه فوتبال را به نیکویی نگاه کرد تا بتوان اوضاع آن را در بهترین وضعیت کنترل و از رشد و گسترش حاشیه در اطراف آن ممانعت نمود.

آیا آنچه در سال های اخیر بر فوتبال ما گذشته است می تواند قابل قبول و قابل دفاع باشد؟آیا فوتبال ما اسیر روزمرگی ها، بی خیالی ها، سهل انگاری ها و در برخی موارد اسیر خودخواهی ها و رفتارهای غلط و آزار دهنده نبوده است؟ آیا فوتبال ما بیمار نیست؟ آیا از این که امور مربوط به آن در ید قدرت عده ای محدود باشد و برای دیگران فرصت ابراز نظرات و پیشنهادات داده نشود می تواند کاری زیبا و پسندیده تلقی گردد؟

برخی ها معتقدند که بخشی از فوتبال استان ما اسیر باندهای مافیایی است ولی هیچوقت نخواسته اند و یا نتوانسته اند در این ارتباط توضیح بدهند و دایره نفوذ و عملکرد مافیا را مشخص بکنند و پرده ها را از چهره ها دور نمایند و برای همیشه فوتبال را از دامی که باندها برای آن تدارک می بینند رهایش بکنند؟ آیا در فوتبال باشگاهی ما که در چهار سال اخیر بیشترین و بالاترین ضربات و لطمات را متحمل شده ردپایی از این باندهای مافیایی می توان پیدا کرد؟

فوتبال به دلیل پیچیدگی های خاص خود و شکنندگی ساختار آن کمتر مسؤولی را با موفقیت های متوالی روبرو کرده است. چه در سطح کلان و چه در بخش استان ها و شهرستان ها فوتبال همیشه بحث برانگیز ، چالشی و پردردسر بوده و مسؤولین آن به ندرت عاقبت به خیر شده اند.

چرا فوتبال همیشه با مشکلات دست و پنجه نرم کرده است؟ فوتبال در بیشتر موارد چوب خودی ها را خورده است. فوتبال را کسانی به خاک سیاه نشانده اند که در ظاهر خود را عاشق آن نشان داده اند ولی در باطن دست در دست آنهایی قرار داده اند که می توانند بزرگ ترین و جبران ناپذیرترین لطمات را بر پیکر آن وارد بکنند.

به هر حال در استان ما نیز فوتبال مشکلات خاص خود را دارد. گذشت زمان وجوه ریز و درشت آن را نمایان ساخته است و حال نوبت مسؤولین و تصمیم گیرندگان در مورد سرنوشت فوتبال است که بتوانند نقش خود را به خوبی ایفاء نمایند و راهی روشن و امیدوار کننده در پیش پای آن قرار بدهند.

شایسته نیست که برای سرپوش گذاشتن بر روی ضعف ها و کاستی ها از روش های غیر اصولی و غیر قابل قبول استفاده شود و یا انتقادهای انجام یافته حاصلی از افکار مسموم و دشمنی با این و آن تلقی شود و  به خاطر فرار از جوابگویی ، بحث ها شخصی قلمداد شود.

کافی است که پذیرفته شود فوتبال اردبیل سر حال نیست و بر سر راه حرکت آن موانع متعددی است و اینجاست که باید آرزو بکنیم تا در روزی که می خواهند برای سرنوشت فوتبال استان تصمیم گیری نمایند رای دهندگان با تفکر بهتر، اندیشه نیکوتر و ابزاری مجهزتر گام در مجمع بگذارند  و به جز سرنوشت فوتبال و آینده آن و سپردن امور به دست افراد لایق و کاردان به چیز دیگری فکر نکنند.




فساد که شاخ و دم ندارد!!!!

 

ادعای وجود فساد در فوتبال با اظهار نظر برخی از بزرگان این رشته در روزهای اخیر وارد فاز تازه ای شده است. فساد در فوتبال  و ابعاد مختلف آن را می توان در سطح جامعه دید و مشاهده کرد.

 

موضعگیری های شدیدی که در روزهای اخیر توسط برخی از صاحبان اصلی فوتبال کشور چون علی دایی، خداد عزیزی و علی کریمی اتخاذ شده تایید کننده این ادعا که فساد در فوتبال ما ریشه دوانیده است می باشد.

 

اگر در فوتبال فساد حاکم است پس چرا توسط دست اندرکاران مربوطه در جهت مقابله با آن اقدام هایی که بتواند برای همیشه فوتبال را از دام آن نجات بدهد انجام نمی پذیرد؟ اگر فساد در فوتبال بیداد می کند چرا تا این مساله در سطح گسترده ای مطرح می شود چند روزی فضای ورزش را تحت الشعاع قرار می دهد و بعد از آن اصل و فرع قضیه به فراموشی سپرده می شود؟

 

تا بحثی از فساد در فو.تبال به میان می آید بیشتر مسایل مالی در ذهن ها خطور می کند. اگر معانی فساد و انواع آن مورد بررسی دقیق قرار بگیرد مصادیق متعددی برای آن می توان ذکر کرد .

 

 برای فساد تعاریف مختلفی ذکر شده است ولی به طور کلی می توان گفت که هر نوع ستم، گناه، کج روی، هدر دادن منابع و زیان رساندن به دیگران می تواند فساد تلقی شود. در تفسیر نمونه آمده است که تمام نابسامانی ها و همه افراط و تفریط ها، گونه ای از فساد می باشد.

 

برای فساد مصادیق زیادی می توان ذکر کرد. باند بازی، اختلاس، رشاء، رانت خواری و آشناپروری از مهم ترین مصادیقی است که می توان در این ارتباط از آنها نام برد.

 

توجه به این مصادیق و مطالعه سرنوشت فوتبال در اقصی نقاط کشور نشان خواهد داد که چگونه فوتبال ما در دریایی از فساد غوطه خورده است. چرا برای پایان دادن به این وضعیت، اراده ای محکم و قوی در بین مسؤولین مربوطه مشاهده نمی شود؟

 

از میان همه مصادیق ذکر شده اگر مصداق باند بازی در زیر ذره بین قرار بگیرد سرنخ های بسیار روشن کننده ای از چگونگی رشد و توسعه این بیماری به دست می آید.

 

آیا این فساد نیست که به غیر از افراد حلقه به کس دیگری اجازه برای نزدیک شدن به تشکیلات ندهند؟ آیا تفسیر بند بند اساسنامه در راه تامین خواست های باندی و گروهی نمی تواند فساد تلقی بشود؟ آیا تلاش و زمینه سازی برای حفظ وضعیت موجود و ممانعت از هر گونه نوآوری و ورود چهره های جدید به صحنه فوتبال و سنگ اندازی در مقابل کسانی که به قصد خدمت به جوانان قدم پیش گذاشته و اعلام آمادگی می کنند فساد نمی تواند باشد؟

 

عوامل زیادی را می توان در به وجود آمدن و رشد فساد در فوتبال و ورزش مؤثر دانست. احساس عدم بازخواست یکی از آن عواملی است که می تواند در ایجاد فساد نقش داشته باشد. زمانی که مسؤولی به وجود کج رفتاری و باندبازی و وارونه جلوه دادن حقایق در مجموعه تحت مدیریتش آگاه باشد و هیچ برخوردی با مسببان و عوامل این وضعیت به عمل نیاید در عمل به نوعی این حرکت ها را تایید کرده و خیال عوامل را برای ادامه دار کردن وضعیت امیدوار و دلگرم می کند.

 

در جریان سفر رئیس فدراسیون به استان وقتی در جریان نامه فدراسیون مبنی بر دوم شدن هیات فوتبال استان در سطح کشور قرار گرفت تعجب کرد و به صراحت گفت امکان چنین امری وجود ندارد ولی زمانی که با مدارک کافی مواجه شد خنده ای تلخ بر روی لبانش نشست. انتظار این بود که وی برای این که پرونده چنین اقدامات سؤال برنگیز و فساد گستر را برای همیشه در فدراسیون ببندد با عوامل تهیه و امضاء و ارسال نامه برخورد شدید بکند ولی متاسفانه در عمل چنین نشد و تا از طریق فرودگاه ، آسمان اردبیل را ترک کرد همه تعجب ها و خنده های تلخ را فراموش نمود.

 

فساد در همه زمینه های فوتبال ریشه دوانیده است. آشکار شدن هرچه بیشتر زوایای مختلف آن حاصلی جز بدبینی مردم به فوتبال و دست اندرکاران آن نخواهد داشت.

 

برای آن که فوتبال بتواند در نزدیکی دل ها و گستردن فضای امید و یک رنگی به خوبی عمل نماید باید همه کسانی که در قبال این رشته زیبای ورزشی احساس مسؤولیت می کنند از رشد و توسعه و گسترش همه عواملی که می توانند در ایجاد فساد دستی در آتش داشته باشند جلوگیری کنند و به معنای واقعی کلمه در ریشه کن کردن فساد و مبارزه با مصادیق آن عمل نمایند.

 




دلیل اصلی استعفای طاهری برای فرار از پرسپولیس

اما واقعیت این است که جذابیت‌های حضور در راس باشگاه پرسپولیس حتی برای فرد آرامی مثل طاهری آنقدر زیاد است که بعید است او به خاطر مشکل با حامی مالی درخواستی وزارت ورزش، مشکلات مالی، خستگی و بحث کنار رفتن بازنشسته‌ها از مدیرعاملی باشگاه پرسپولیس دلزده شده و قصد کناره‌گیری از سمتش را دارد. پیش از این بارها این مساله که طاهری برای گرفتن امتیازهای بیشتر ناز می‌کند و استعفا می‌دهد را شنیده بودیم و مصداق‌های زیادی برای اثبات این ادعا وجود داشت اما حالا که وزارت ورزش استعفای طاهری را تایید کرده مدیرعامل پرسپولیس یک قدم از رفتار همیشگی پیش رفته و به نظر جدی می‌رسد. اما در پس این جدی شدن هم داستان‌هایی نهفته است که شاید هوادار عادی پرسپولیس از آن خبر ندارد. در واقع اینکه گفته می‌شود آنقدر عرصه را بر طاهری تنگ کرده‌اند که او می‌خواهد برود یا این مدیر با ناملایمتی‌های داستان حق پخش و بلیت فروشی نساخته و از سر دلخوری خواستار استعفاست، پذیرفتنی نیست و در پی هر رفتنی می‌توان عوامل مهم‌تری را جست و جو کرد.

شاید مهم‌ترین دلیلی که باعث شده طاهری در پی استعفا باشد بحث مالی است و مشکلاتی که در این خصوص به بار آورده. شاید بسیاری از هواداران با استناد به صحبت‌های مدیران پرسپولیس تصور کنند مدیران فعلی بخش اعظمی از مشکلات مدیران قبلی را حل کرده و در دوره خودشان هم هیچ مشکل تازه‌ای به وجود نیاوردند. اما نمونه‌هایی وجود دارد که این مساله را نقض می‌کند.

 1)مدیران پرسپولیس مدعی‌اند پرونده مانوئل ژوزه را بسته‌اند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شده اما آنها با مانوئل فقط به یک توافق رسیده‌اند و قرار شده مطالبات او در سه قسط پرداخت شود. طاهری و همکارانش تا امروز فقط یک قسط را پرداخت کرده‌اند و دو قسط دیگر که حدود 3 میلیارد تومان می‌شود باقی مانده و اگر طاهری برود، پرداخت آن بر عهده مدیر بعدی پرسپولیس خواهد بود. همانطور که از یک مدیر دیگر به طاهری و همکارانش به ارث رسیده بود.

 2) پرسپولیس قرارداد با 3090 را بعد از ماجرای شهرآورد آلمان به صورت یکطرفه زیر پا گذاشت و در حال حاضر با سامانه 3030 همکاری می‌کند. این در حالی است که قرارداد با 3090 هنوز تمام نشده و پرسپولیس مطالبات خود تا پایان امسال را از 3090 دریافت کرده است!

 3) شرکت بهنام پیشرو کیش حامی مالی قبلی پرسپولیس طلبی چند میلیاردی از این باشگاه دارد و هنوز موفق به وصول مطالباتش نشده است. البته مسوولان این شرکت به صورت چراغ خاموش اقدامات قانونی در این باره را انجام داده‌اند.

4) پرسپولیس پول قرارداد با موسسه مالی کوثر را کامل گرفته و این بودجه را که برای 3 سال در نظر گرفته شده بود در همین یک سال پیش‌خور کرده و مدیر بعدی اصلا نمی‌تواند روی درآمد باشگاه از همکاری با این موسسه حساب کند!

 5)هنوز هیچ مسوولی از باشگاه پرسپولیس درباره پرونده طارمی و جعل قرارداد که منجر به محرومیت 4ماهه او و محرومیت پرسپولیس از دو پنجره نقل و انتقالات شده توضیحی به هواداران نداده است. تنها اتفاقی که افتاده بیانیه‌هایی علیه خائنان و دست‌های پشت پرده و متهم کردن رسانه‌ها به دروغگویی و ایجاد حاشیه برای باشگاه بوده است. طاهری و همکارانش البته وعده گفتن حقیقت و اعلام نام خائنان را بارها داده‌اند اما حالا که طاهری استعفا داده چه کسی قرار است پاسخگوی ماجرای طارمی باشد؟

اینها بخشی از مشکلات باشگاه پرسپولیس است که باعث شده طاهری مجبور به استعفا شود و پرسپولیس را با این همه بحران تنها بگذارد و به دست مدیر بعدی بسپارد. در واقع او در حال فرار از مسوولیتی است که بر عهده داشته اما فضاسازی‌های رسانهای باعث شده تا ماجرا کاملا برعکس به نظر برسد. او یک استعفای صوری داده و نزدیک‌ترین همکارش به‌عنوان جانشین موقت او معرفی شده اما در رسانه‌ها ماجرا به شکلی مطرح شده که انگار وزارت ورزش قصد برکناری او را دارد. البته مخالفت صریح وزارت ورزش با استعفای طاهری باعث شده تا اوضاع کاملا به ضرر او تغییر کند.




۲۰ میلیارد ریال برای تراکتور در دو روز، ۳ میلیار ریال برای شهرداری معادله ای چند مجهولی

در هفته های اخیر بدهی های کلان سه تیم پرسپولیس،تراکتورسازی واستقلال و احتمال حذف آنها از رقابت های آسیایی به بحث روز در محافل ورزشی و فوتبالی تبدیل شده بود. اظهار نظرهای مختلفی در این ارتباط صورت گرفته و هر کارشناس و صاحب نظری به فراخور حال سخن گفته و موضع گیری کرده است.

در چند روز گذشته خبری دهان به دهان گشت و در یک برنامه فوتبالی در رادیو ورزش نیز توسط یک گزارشگر تبریزی به طور کامل به آن  اشاره شد. خبری مبنی بر این که سردار آجرلو مدیر عامل باشگاه تراکتور سازی در ملاقات با دکتر پزشکیان نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی مشکلات موجود بر سر راه تیم مردمی تراکتور سازی را مطرح می کند و به فاصله کم تر از دو روز مبلغ 20 میلیار ریال توسط پزشکیان به حساب باشگاه واریز می شود تا تیم تراکتورسازی از مخمصه ای که در آن گرفتار شده نجات یابد .

این اتفاق در جای خیلی دوری روی نداده است. در استان همجوار ما با سرعتی که  نزدیک به سرعت نور بوده نماینده یک شهر با احساس مسؤولیت ، رفع موانع موجود بر سر یک تیم فوتبال را در دستور کار قرار داده و در راستای جذب رضایت مردم موفق عمل کرده است.

و اما در شهر ما برای تامین نیازهای حداقلی برای یک تیم فوتبال که بر اساس قانون وابسته به شورا و شهرداری می باشد باید سال ها دوید و ماه ها التماس کرد و ناز این و منت آن را کشید . آن هم مبلغی در حدود 3 میلیون ریال که بتواند تکلیف یکی از تیم های پرسابقه استان یعنی شهرداری را در دور دوم رقابت های لیگ دسته سوم مشخص بکند.

ممکن است بگویند که نباید اردبیل با استان های برخوردار مقایسه شود ولی آیا در این ارتباط و تامین بودجه مورد نیاز برای یک تیم قابل مقایسه نیستند؟

نمایندگان ما چه تفاوتی با نمایندگان دیگر شهرها دارند؟ چرا آنها از جایگاهی برخوردارند که می توانند در کم تر از دو روز 20 میلیار ریال برای یک تیم فوتبال تامین کنند ولی در شهر ما …. از این جا به بعد را باید فاکتور گرفت چرا که اگر از واقعیت ها چیزی گفته شود فردا باید عناوینی چون تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب را تحمل کرد. چه بهتر که چیزی بیشتر بر زبان جاری نشود و قلم آن را بر روی کاغذ ننگارد.

بنازم سرعت عمل و دلسوزی مسؤولین باشگاه شهرداری اردبیل را که حداقل به خود این زحمت را نمی دهند برای همیشه خیال هواداران را راحت کرده و به صراحت در مورد آینده تیم اظهار نظر نمایند و اگر قصد و اراده ای برای نجات تیم نیست برای همیشه پرونده آن را مختومه اعلام بکنند.

وقتی که تیم فوتبال شهرداری به دسته دوم سقوط کرد برخی از نمایندگان ما چه جلساتی که تشکیل نداده و در چه ملاقات هایی که حضور پیدا ننمودند و چه قول ها و وعده هایی که برای ماندن تیم در دسته اول  با آب و تاب و با استفاده از الفاظ امید آفرین ارائه نکردند و برخی از مسؤولین فوتبال استان چه مصاحبه هایی که انجام ندادند ولی در عمل آنچه به فوتبال اردبیل رسید هیچ بود و هیچ.

آیا برای شهرداری و شورای شهر بودجه ای در حد و اندازه سه تا چهار میلیارد ریال آنقدر بزرگ ،کمرشکن، قابل توجه و مصیبت آفرین است که نمی خواهند برای یک فصل هزینه تیمی بکنند که عشق و امید فوتبالی های اردبیل می باشد؟

خوش به حال مردمی که از وجود نماینده ای بهره می برند که قدرت و توانایی تامین مبلغی در حدود 20 میلیارد ریال برای یک تیم فوتبال در کم تر از 48 ساعت را دارند. امیدواریم روزی شهر ما نیز نمایندگانی با ویژگی های مهمی از جمله توجه به ورزش و تیم های ورزشی برخوردار باشد.

و در آخر باید گفت که در خیلی از نقاط کشور و بخصوص در استان های همجوار ، مسؤولان و دست اندرکاران آنها عادت کرده اند که کم حرف بزنند و بیشتر عمل بکنند و متاسفانه این امر گویا در نزد ما کاملا بر عکس شده است ، ما یاد گرفته ایم که زیاد حرف بزنیم و کم تر عمل نماییم




سلطانی فر و پوپولیسم

مسعود سلطانی فر که خیلی خوب رگ خواب این مردم ساده لوح را پیدا کرده وعده حل مشکلات استقلال و پرسپولیس و تراکتورسازی را داده و قول داده که این سه تیم پرطرفدار از آسیا حذف نمی شوند. ضمن این اتفاق را در ورزش کشور تاریخی دانسته است. چون طبق ادعای سلطانی فر همه بدهیهای انباشته استقلال و پرسپولیس و تراکتورسازی پرداخت یا رضایت طلبکاران جلب شده است.
تعداد زیادی از طلبکاران سه نماینده ایران در آسیا عنوان کرده اند که پولی به آنها پرداخت نشده است. علی دایی که سالهاست از پرسپولیس طلبکار است هم این موضوع را تایید کرده اما سلطانی فر با قاطعیت عنوان می کند رضایت همه طلبکاران استقلال و پرسپولیس و تراکتورسازی گرفته شده است.
بر فرض که این اظهارنظر سلطانی فر درست باشد. آیا پرداخت پول از بیت المال به طلبکاران سه تیم مطرح اما بدهکار فوتبال ایران، عقلانی است؟ مگر سلطانی فر و داورزنی نمی گفتند به خاطر پرداخت بدهی فدراسیون شطرنج به فیده از بودجه سایر فدراسیونها کم شده؟ پرداخت بدهی سه تیم فوتبال ایران معادل بودجه چند فدراسیون است؟ نفت که یکی از معدود تیمهای خصوصی فوتبال ایران است چرا باید از کمک دولت محروم شود؟
این اقدام وزارت ورزش را هم باید به سایر اقدامات اشتباه این وزارتخانه اضافه کرد.
سلطانی فر هم یک روزی از ورزش کشور می رود همانگونه که علی آبادی و سعیدلو و عباسی و گودرزی چند صباحی در ورزش کشور بودند و در نهایت ویرانه ای بر جا گذاشتند و رفتند.
آن چیزی که برای سلطانی فر اهمیت دارد تفکر مردم درباره اوست. صحبتها و وعده وعیدهای که او تا الان داده یاد مرحوم هوگو چاوز را در یادها زنده کرده است اما حتی چاوز هم فکرش را نمیکرد مردمانی از سرزمین آریایی اینگونه مرام و مسلک او را دنبال کنند و با افکار پوپولیستی کار خود را پیش ببرند.
نام دولت روحانی، تدبیر و امید است اما حداقل در سیاستهای ورزش کشور تا الان تدبیری دیده نشده.
ورزشی که محلی برای حضور چهره هایی تبدیل شده که نتوانستند در حوزه های دیگر جایی برای خود دست و پا کنند!(منبع:ایران اسپورت پرس).




روراستی با مردم

هر فردی در هر مسؤولیتی که بر عهده دارد باید بر این باور که نمی توان سر مردم کلاه گذاشت و آنها را به لطابف الحیل سرگرم کرد ایمان داشته باشد. باید با تمام وجود درک کندکه لازمه موفقیت و ادامه مسؤولیت، روراستی با مردم است. هر مسؤولی که بر این امر معتقد باشد می تواند نسبت به موفقیت خود و مجموعه تحت اوامرش امیدوار باشد و اگر در ادامه راه ببیند که گشایشی در کارش نبوده و به آنچه که باید می رسید دست پیدا نکرده است باید به دنبال علت ها بگردد و در میزان و صحت باور خود به قوه فهم و تشخیص مردم شک بکند.
اگر مدیران در هر عرصه ای که باشند با ناکامی و عدم موفقیت روبرو شوند باور نداشتن فهم و قوه درک مردم از دلایل اصلی این کار می تواند به شمار آید و چنین می شود که برخی از مدیران به جای پرداختن به مسؤولیت اصلی و حل مشکلات موجود بر سر راه خدمت صادقانه به مردم ، به دنبال کار خود می روند و کاری می کنند تا حوزه مسؤولیتی خود را به دکان دو نبشی تبدیل کنند و آنها می اندیشند که با ترتیب دادن چند مصاحبه و ارائه لیستی از خدمات بر روی کاغذ و ردیف نمودن مشتی آمار و ارقام غیر واقعی می توانند هم مسؤولان رده بالای خود را به نوعی گول بزنند و هم در کلاه گذاشتن بر سر مردم حرفه ای عمل نمایند.
ممکن است در مواقعی نادر و در صورتی که مسؤولان رده بالا از جنس خودشان باشند بتوانند در گمراه کردن آنها موفق باشند ولی جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که کلاه گذاشتن بر سر مردم به آسانی در دسترس قرار نمی گیرد. مردم به خوبی قادر هستند فرق خادم و سیاهکار، خدمتگزار و زبان باز ریاکار و راستگو از دروغگو و … را تشخیص بدهند و قضاوتی را که باید و لازم است انجام بدهند.
هر کس در هر جایگاهی که قرار گرفته و مسؤولیتی بر عهده اش می باشد اگر می خواهدخدمت بکند و فردای قیامت در پیشگاه احدیت احساس شرمندگی نکند و آبروی خود را نزد خلق خداوند حفظ نماید باید به جای طفره رفتن از زیر بار حقیقت و دروغ گفتن و حرف های مفت و بی اساس زدن و … با مردم روراست باشد و هر آنچه واقعیت است با مردم در میان بگذارد و خدمت مخلصانه و بی ریا را در راس فعالیت های خود قرار بدهد.
اگر مسؤول به کاری که انجام می دهد ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشد و وجدانش مهر تائید بر عملکردش بزند از قضاوت و تبلیغات منفی احدی با کی به دل راه نمی دهد و علی رغم کارشکنی ها و بی مهری ها با تدبیر و با عشق جلب رضایت مردم و خدا به کارش ادامه می دهد. وقتی انسان در چنین فضایی قرار می گیرد اطمینان پیدا می کند که مردم بهترین قاضی هستند و می توانند مسائل را به خوبی درک و ارزیابی نمایند.
همه مکطالب این نوشتار می تواند در مورد مدیرانی که در عرصه های مختلف انجام وظیفه می کنند صادق باشد و ورزش نیز جدای از آنها نبوده و نیست.
آماری که در رشته های مختلف ورزشی برای جامعه و افکار عمومی ارائه می شود باید بر پایه واقعیت های موجود باشد. اگر گزارشی از عملکرد ها منتشرمی شود نیازی به جو سازی های کاذب و تحت تاثیر قرار دادن افکار نبوده و نیست، بزرگنمایی ها و برتر دانستن خود و مجموعه تحت مدیریت، نقشی در کارآمد نشان دادن و در نهایت تائید مردم نمی تواند داشته باشد.
اگر با مردم روراست باشیم حمایت و رضایت آنها می تواند پشتیبان خوبی برای ادامه مسیر باشد و اگر دربرخورد با آنها به دروغ متوسل شویم و آمارهای کذب و غیر واقعی را برای خود کارنامه به حساب آوریم عواقب بسیار خطرناکی برای یک مسؤول و یا مدیر ورزشی می تواند به دنبال داشته باشد و آن هم از دست دادن اعتماد مردم است.
آن چیزی که امروز در صحنه ورزش مشاهده می شود رسوایی کسانی است که در سایه دروغ و حرف های بی اساس و وعده های بی پایه مدت ها با افکار مردم بازی کرده اند و چون به مرور عدم صداقت آنها در جامعه رونمایی می شود حنایشان رنگ باخته و با پشت کردن مردم به خود مواجه می شوند.
به هر حال طرز تفکر روراستی باید از راس تا قاعده هرم مدیریتی ورزش جاری و ساری شود و زمانی که این فکر در جامعه ورزش حاکم گردد دیگر جایی برای بلندگو ها، خودفروخته ها و نان به نرخ روز خورها نخواهد بود . پرهیز از هرگونه خودنمایی و روراستی با مردم ضامنی برای ادامه خدمات مطلوب و جذب حمایت و پشتیبانی جامعه ورزش و رزشکاران می باشد.




درآمد میلیاردی سامانه هواداری سرخابی‌ها به جیب چه کسی می‌رود؟

سامانه هواداری پیامکی سرخابی چهار ماه است با باشگاه‌ها قطع همکاری کرده است.

یک سوال: پول روزانه کسر شده از هواداران بواسطه این سامانه در این4 ماه به جیب چه کسی مي رود؟

مهرماه سال 94 شرکتی تحت عنوان “نگاه پردازان امین سیما کیش” با عقد قراردادی با باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس تعهد داد تا در قبال انجام کارهای تبلیغاتی و همین طور دریافت کمک‌های مالی هواداران از طریق پیامک درصد موثری از درآمد حاصله را به نفع خود و اپراتور همراه اول برداشت کند و مابقی درآمد را به سرخابی‌های پایتخت بدهد اما با گذشت نزدیک به دو سال از این قرارداد، باشگاه پرسپولیس و شرکت مذکور با یکدیگر دچار مشکل شدند تا اینکه در نهایت پرسپولیس حاضر به تمدید و ادامه قرارداد مذکور نشد.

طبق همکاری دو طرف، هواداران باید عددی را به یک سامانه هواداری ارسال می‌کردند تا روزانه حداقل 200 تومان از حساب آن‌ها کسر شده و به حساب این شرکت تبلیغاتی واریز شود. طبق آخرین برآوردها در روزهای اوج همکاری دو طرف سامانه هواداری باشگاه پرسپولیس چیزی حدود 600 هزار عضو داشته است و در باشگاه استقلال هم حدود 500 هزار نفر عضو بوده‌اند.

با یک حساب سرانگشتی می‌توان گفت یک میلیون و 100 هزار نفر حداقل روزی 200 تومان به حساب شرکت نگاه پردازانه امین سیمای کیش واریز می‌کردند. یعنی این شرکت باید چیزی حدود 6 میلیارد و 600 میلیون تومان در ماه پول به حسابش واریز می‌شد تا با کسر درصد حدود 50 درصدی مابقی را به حساب باشگاه‌ها واریز کند.

اگر قرارداد دو ساله این شرکت را هم در نظر بگیریم، 158 میلیارد و 400 میلیون تومان درآمد حاصله بوده که 50 درصد آن به باشگاه‌ها و مابقی در حساب اسپانسر باقی می‌ماند.

جیب هواداران و کام آقایان!

اکنون حدود 4 ماه از زمان پایان قرارداد شرکت تبلیغاتی مذکور و باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس می‌گذرد و در این بین کسی دقیقا نمی‌داند که پول کسر شده از حساب هواداران سرخابی عضو این سامانه در این 4 ماه به جیب چه کسی رفته است؟

اگر پس از قطع همکاری سرخابی‌ها با سامانه از این حدود یک میلیون و 100 هزار هوادار 800 هزار عضو با این سامانه قطع ارتباط کرده باشند، اکنون در بدترین پیش‌بینی باید این سامانه حدود 300 هزار نفر عضو هوادار سرخابی داشته باشد. هوادارانی که نادانسته هنوز هم روزانه مبلغ 200 تومان از حساب‌شان برداشت می‌شود و به جیب آقایان می‌رود.

با یک حساب ساده 7 میلیارد و 200 میلیون در طی 4 ماه این 300 هزار نفر پول به این سامانه داده‌اند. پولی که هوادران نادانسته از حساب‌شان هم‌چنان به امید کمک به استقلال و پرسپولیس کم می‌شود.

(منبع: ایران اسپورت پرس).




سلام بر حسین (ع) و اربعینش و سلام بر اربعین و یارانش.

اربعين حسيني فرا مي رسد و شيفتگان و دلدادگانش اوج شور و شعور حسيني را در اين روز به نمايش مي گذارند.

عاشقان حسيني در تدارك سفرند . سفري بزرگ و پر رمز و رازدار. سيل چند ميليوني زايران سيدالشهدا كه پياده و دوان دوان به كربلا مي آيند جلوه اي يگانه در هستي دارد و كيست كه نداند كه اين جلوه به وجود دردانه زهراي مرضيه ، حسين (ع) گره خورده است.

اربعين از رازهاي هستي است و اربعين حسين(ع) روزبسط لطف اوست بر پيروان و دوستدارانش.

در اربعين حسيني كارواني به مقصد مي رسد كه سركردگان آن كاروان بزرگترين و ماندگارترين معلمان تاريخ محسوب مي شوند. كارواني به مقصد مي رسد كه زنان حاضر در آن استادان صبر ،استقامت،شجاعت،عزت و سربلندي هستند.كارواني كه دختران آن به مردان هميشه روزگار ،درس مردانگي و دليري مي دهند و از عجايب اين كاروان همين بس كه تاريخ را مبهوت كرده است.

كاروان به مقصد مي رسد. در اين كاروان جاي خالي يك نفر بيشتر احساس مي شود.جاي رقيه خالي است. او نيست كه با پياده شدن از كاروان در سرتاسر بيابان تفتيده كربلا ،باباي خود را طلب نمايد. او نيست كه خواهان گهواره برادر شش ماهه اش علي اصغر(ع) باشد و او نيست كه روي خاك تشنه بيفتد و به ياد عموي سقا،سينه اش را بخراشد.

و اينك عاشقان حسين به ياد حسين(ع) روي به كربلا نهاده اند. سرزميني كه عشق را به تمام و كمال به تفسير مي نشيند.از پير و جوان،زن و مرد احرام بسته اند تا در اربعين حسيني در كربلا صحنه هاي زيبايي از عشق و ارادت را به نمايش بگذارند. چرا كه هيچ كجا بمانند زيارت اربعين به انسان هويت شيعه بودن و حسيني بودن دست نمي دهد و بنابر اين همه عاشقان حسين دوست دارند تا در اربعين خود را به كربلا برسانند و با مشاهده صحنه هايي زيبا به شيعه بودن خود افتخار بكنند و چه سرافرازند كساني كه به اين توفيق دست پيدا مي كنند.

كربلا ميعاد هزاران مجنون با ليلايي به خون خفته است و اين مجنون ها با دلي آكنده از عشق حسين و يارانش همه سختي ها را به جان مي خرند و روي به كربلا مي آورند.

صلي اله عليك يا اباعبداله……صلي اله عليك اولادك و علي اصحابك و ……   




عجله کار شیطان است

از رسول خدا(ص) وارد شده است: “العجله من الشیطان”؛”عجله کردن کار شیطان است”.
در ادبیات فارسی هم این نکته آمده است: “عجله کار شیطان است”. مولوی می گوید:
مکر شیطان است تعجیل و شتاب
لطف رحمان است صبر و احتساب
البته منظور از عجله کردن در این روایات و ادبیات قضاوت زود و بدون تامل در موردی اظهار نظر کردن می باشد.
عکس العمل تند و بدون دلیل و مدرک در مورد یک یا چند نوشته عملی قابل قبول نمی تواند باشد. آیا ایرادی دارد که در نوشته های خود از خوانندگان بخواهیم برای نجات فوتبال و سپردن امور آن به دست افراد کار بلد صلوات بفرستند؟ کجای این درخواست می تواند جرم محسوب بشود؟ اگر می نوشتیم  و خواهش می کردیم که کف بزنند و هورا بکشند و پایکوبی نمایند کار مناسب و خوبی انجام داده بودیم؟
چه کسانی از این که فضای وحدت، یک دلی و صمیمیت در فضای ورزش حاکم شود نگرانند و چرا به آن روی خوش نشان نمی دهند؟ این که برای تحقق این آرزو و هدف از مخاطبان خواسته شود صلوانی بفرستند جرمی اتفاق افتاده است؟ اگر خواسته می شد که برای توسعه و گسترش چند دستگی، تزویر ، ریا و تقویت و پشتیبانی نقاب بر چهره ها کف بزنند فردی علاقه مند به ورزش و حامی آن محسوب می شدیم؟ اگر ادعا می کردیم شهردار اردبیل مدیری لایق و مورد اقبال مردم نبوده و نیست کار ما نقص نداشت؟ اگر به دنبال آن بودیم که ته مانده یکی از تیم های مورد علاقه جامعه فوتبال استان نابود شود و نام و یادی از شهرداری باقی نماند کار مناسبی کرده بودیم؟
کینه شتری را یکی از ویژگی های نویسنده این سطور به شمار آورده اند. ما را از هیچ کس و هیچ فردی کینه ای در دل نیست که از نوع شتری اش هم داشته باشیم. کینه شتری از آن کسانی است که می گویند مثلا تا رفتن فلانی و از تخت افتادن آن یکی باید کارها و اقدامات خوب را نیز بد دید . بیان مشکلات برخی از رشته ها از جمله فوتبال چه ربطی به کینه شتری دارد؟ گفته ایم که در فصل گذشته رقابت های لیگ یک باشگاه های استان برگزار نشده است، آیا حرف دروغی زده شده است که متهم به داشتن کینه شتری بشویم؟
ما را با افراد کاری نیست . قضاوت ما بر مبنای عملکردهاست. دو سال قبل در مورد فوتبال نوشتیم که در این رشته قبل از تغییر افراد به تغییر افکار نیاز داریم . حال چرا ما باید به برخورداری از کینه شتری متهم شویم و آنهایی که مدام شعار فلانی باید برود و باید برود سر می دهند ادعای داشتن دلی صاف چون آئینه داشته باشند.
و اما این که نوشته های ما رونوشتی از یادداشت های دیگران است به خود ما مربوط است و به دیگران ارتباطی ندارد. مسلما اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد صاحبان اصلی نوشته می توانند رسوایمان بکنند و دزدی ما را عیان سازند. گویا از این که کم و یا زیاد بنویسیم و هر روز هم این کار را انجام بدهیم برخی ها خیلی ناراحت می شوند. برای مقابله با این امر نیز دو راه بیشتر وجود ندارد یا قلم ما را بشکنند و یا هر وقت که دلخور شدند برای تسکین روح و روان یک لیوان آب سرد میل نمایند.
و اما در پایان به این نکته نیز باید اشاره شود که نزدیکان یکی از رؤسای هیات های ورزشی در محقلی با شور و شعف بیان می کرده که چه خوب است رسانه ها را سرگرم دعوا با یکدیگر بکنیم تا فرصتی برای نقد عملکردها نداشته باشند. ما را با هیچ کس دشمنی نیست و هیچ کس را نیز رقیب خود نمی دانیم و به دنبال آگهی و رپرتاژ و …. هم نیستیم و به همه همکاران خود نیز احترام قائلیم و حفظ حرمت نشریات استانی و دست اندرکاران آنها را وظیفه تلقی می کنیم .
برای نا امید کردن این آقایان در رسیدن به خواسته و آرزوهایشان اگر از امروز نشریات و مدیران گروهها و کانال های ورزشی در فضای مجازی ما را مورد محبت و عنایت خود قرار بدهند با جان و دل پذیرایشان بوده و از هر گونه عکس العمل و جواب دادن خودداری خواهیم کرد .
برای ناکام ماندن برخی از دست اندرکاران هیات های ورزشی جهت رسیدن به اهداف تفرقه آمیز “صلوات”.




صلوات

*برای نجات فوتبال اردبیل و جلوگیری از سیاسی شدن آن و سپردن امورش به دست افراد دلسوز و کاربلد و متعهد صلوات.
*برای اعضای مجمع انتخاباتی فوتبال استان که با نزدیک شدن به ایام برگزاری در تیررس توجه قرار می گیرند “صلوات” اما به شرط آن که حضورشان در مجمع اولا بر اساس قوانین و حقایق موجود باشد و ثانیا رای خود را قبل از حضور در مجمع به کاندیداهای زیادی پیشکش نکنند و ثالثا در مجمع فقط نفع فوتبال را در نظر بگیرند و لاغیر.
*برای رئیس کمیته امور استان های فدراسیون فوتبال به شرطی صلوات که از موضع دفاع کورکورانه و جانبدارانه از برخی از هیات های استان ها عقب نشینی بکند و در نامه های تنظیمی برای نشان دادن موقعیت هیات استان ها در سطح کشور زیرکانه حرکت ننماید و آنچه حقیقت است را رک و راست و بدون وارد کردن کوچک ترین خدشه بیان کند و خود را عقل کل و ماها را احمق و نادان به حساب نیاورد..
*برای اعضای شورای شهر و رئیس پزشک و خدمتگزار آن صلوات به شرطی که فرصتی برای فکر کردن به وعده های دوران انتخابات داشته باشند و برخی از آنها عکسی که در محوطه ورزشگاه حسین رضازاده گرفتند و از حمایت ورزشی های اردبیل برخوردار شدند را فراموش نکنند و حداقل نیم نگاهی نیز به ورزش و جوانان این دیار داشته باشند و در لابلای پرونده های رنگارنگ و قطوری که برای رسیدگی و مصوب کردن در اختیار دارند سهمیه ای نیز برای ورزش در نظر بگیرند.
*برای شهردار اردبیل که جایگاه خوب و افتخار آمیزی در بین مردم دارد به شرطی “صلوات” که سکوت چندین و چند ماهه خود در قبال تیم شهرداری را بشکند و موضع اش را برای ادامه فعالیت تیم وابسته به مجموعه اش در مرحله دوم لیگ دسته سوم اعلام نماید و با کسانی که در آن مجموعه طی سال های اخیر عاملی برای عدم نتیجه گیری تیم بودند برخورد نماید و رودربایستی را کنار بگذارد.
*برای پر بار شدن فضای نقد در ورزش و پاکسازی آن از افراد حاشیه ساز و مبارزه با آنهایی که به نحوی در آلوده کردن این فضا دخالت دارند و برای حاکمیت دوستی، وحدت و مودت در عرصه ورزش “صلوات”.
* و سرانجام برای شادی ارواح طیبه شهدای گرانقدر مدافعین حرم، صلوات، صلوات، صلوات.