1

شهرداری خانه ای روی آب

در حالی که مدت کوتاهی تا شروع رقابت های مقدماتی لیگ دسته سوم فوتبال کشور زمان باقی است شرایط حاکم بر نماینده فوتبال اردبیل در این رقابت ها نگرانی های فوتبال دوستان را در مورد سرنوشت باسابقه ترین تیم منطقه در فصل پیش رو تشدید می کند.
در سه سال گذشته همه اتفاقات و جریان ها و رفتارها و بدسلیقگی ها و مدیریت ها و دهها و دهها عامل دیگر دست به دست هم دادند و بدترین لحظه ها، روزها و در نهایت سرنوشت را برای فوتبال اردبیل رقم زدند و بدترین روزها و هفته ها را در تاریخ پرافتخارترین تیم منطقه یعنی شهرداری به ثبت رساندند.
حال چه بخواهیم و چه دوست نداشته باشیم تیم شهرداری در فصل جاری باید از مرحله دوم رقابت های لیگ دسته سوم وارد مسابقات بشود و شانس خود را برای صعود به دسته دوم در محک آزمایش قرار بدهد.
در فوتبال برای موفقیت در هر رده و در هر سطحی از مسابقات نیاز به برنامه ریزی و آماده کردن مقدمات و فراهم نمودن امکانات در حد وسع و توان می باشد ولی متاسفانه حرکتی از مسؤولین باشگاه شهرداری مبنی بر آماده کردن تیم و سر و سامان دادن به وضعیت آن به چشم نمی خورد و یا اگر آقایان کارهایی انجام داده  و قدم هایی در این ارتباط برداشته اند متاسفانه اطلاع رسانی انجام نپذیرفته تا افکار عمومی در جریان قرار گرفته و تا حدودی از اضطراب و دلهره علاقه مندان کاهش یابد.
تیم فوتبال شهرداری با آن سابقه و پیشینه در فوتبال منطقه تنها دلخوشی هواداران می باشد. این تیم امانتی است که از طرف جامعه فوتبال در اختیار باشگاه شهرداری قرار گرفته و دست اندرکاران این مجموعه موظف هستند که در نگهداری و حفظ و حراست از این امانت نهایت تلاش خود را بعمل آورند و برای باز گرداندن آن به دوران اوج تلاش بکنند.
هرچند که دست اندرکاران باشگاه برای اظهار نظر در مورد چگونگی برخورد با آینده تیم در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برند و درگیری شورا با بحث انتخاب شهردار و مبارزه با حاشیه های این امر آنها را از پرداختن به سایر امور باز می دارد ولی اگر اعضای شورا به درستی توجیه شوند و به اهمیت موضوع آگاه باشند مطمئنا تصمیم گیری در مورد تیم را در اولویت برنامه های خود قرار می دهند.
تحقق این امر یک شرط بزرگ نیز دارد و آن این است؛ آقایانی که از دور قبل در شورای جدید حاضر هستند چون گذشته پرجم مخالفت با تیمداری شهرداری و شورا را بار دگر برافراشته نکنند و سنگ مخالفت با یکی از دلخوشی های جوانان را به سینه نزنند و فوتبال و توجه به آن را بحثی اضافی و خارج از وظیفه شهرداری قلمداد ننمایند.
تیم فوتبال شهرداری به مانند خانه ای روی آب است که نیاز به توجه بیشتر و فوری برای جلوگیری از نابودی آن می باشد.دست اندرکاران باشگاه و مسؤولین سازمان فرهنگی و ورزشی شهرداری باید برنامه های خود را برای توجیه اعضای شورای شهر و جلب رضایت آنها جهت موافقت با تیمداری و حضور مقتدرانه تیم در رقابت های فصل جاری آماده نمایند تا بلافاصله بعد از تعیین تکلیف شهرداری وضعیت ورزش و تیم فوتبال در دستور کار آنها قرار بگیرد.
به هر حال بیشتر اعضای فعلی شورای شهر در زمان انتخابات برای جامعه ورزش قول های زیادی داده اند که رسیدگی به وضعیت تیم فوتبال شهرداری یکی از مهم ترین آنها می باشد. امید است منتخبین مردم در پارلمان محلی به یکی از خواست های اساسی موکلین جوان و ورزشی خود در کم ترین زمان ممکن جواب مثبت بدهند.
 




بحث های انحرافی

باید مراقب بحث های انحرافی بود. خیلی از مشکلات و معضلات جامعه می تواند در لابلای بحث های انحرافی از نظرها دور و پنهان بماند و چاره ای برای رفع و دفعشان اندیشیده نشود. اثرات بحث های انحرافی می تواند جسم و جان جامعه را بطور مرتب در معرض آزار قرار بدهد.
بحث انحرافی یعنی غافل شدن از مسائل اصلی تر و پرداختن به مسائل و موضوعات دست چندم و بی اهمیت.
در حالی که این روزها بحث های مختلفی در ارتباط با رفتن شهردار قبلی،کاندیداهای شهرداری و وظیفه شورا مطرح می باشد به جای پرداختن و طرح مسائل اصلی و دلایل ریشه ای در بروز برخی از اتفاقات ،بحث های انحرافی و دامن زدن به دعواهای زرگری و در بیشتر موارد به کار بردن ادبیاتی سخیف و تاثرآور قد علم می کنند و زمینه را برای سو استفاده برخی ها که منتظر چنین جو و شرایطی هستند فراهم می کنند.
آنهایی که دلسوزند و قلبشان فقط برای سرافرازی جامعه و شهر دارالارشاد می تپد باید با به خرج دادن هوشیاری در دام این جریان ها نیفتد و حرف کسانی که آنها را برای ترغیب و تحریک به دامن زدن به اینگونه بحث ها می کنند،وقعی ننهند و در آرامش و با طمانینه مسائلی را دنبال کنند و تلاش بشود تا به پاسخ و پاسخ هایی برای سوال «چه باید کرد تا شهری بهتر و آباد داشته باشیم »دست پیدا بکنیم.
نباید فراموش بکنیم که برای ساختن شهر، افزایش امکانات و تقویت قوت ها و به کار بستن صحیح و کار ساز تجربه ها لازم است که اولین گام ها را درست برداریم و راه را از بیراهه تشخیص بدهیم. اینک که جامعه و شهر ما در مرحله ای قرار گرفته ایم که باید اعضای پارلمان محلی به یکی از مهم ترین وظایف خود عمل نمایند و برای آینده این شهر پر افتخار ولی مظلوم در طول تاریخ نسخه بپیچند باید در اولین هفته های شروع به کارشان برای رفع مشکلات و موانع گام اول را که همانا انتخاب شهرداری لایق،مدیر ، مدبر و سزاوار است محکم بردارند.
اگر در این راه یعنی در بحث انتخاب شهردار اعضای شورا بتوانند بر حسب وظیفه و سوگندی که خورده اند تصمیم گیری کرده و استقلال خود را حفظ نمایند و به سفارش این مسئول و رایزنی آن باند و نقشه این گروه و تلاش آن حلقه گردن ننهند و گام اول را در تعیین سرنوشت شهر درست بردارند کاری کرده اند کارستان و در غیر آن باید از هم اینک برای چهار سال آینده فاتحه شهر اردبیل خوانده  شود.
در انتخاب شهردار اگر بخواهیم وابستگی های سیاسی را ملاک تصمیم گیری قرار بدهیم و به پارامتر های لازم برای یک شهردار موفق توجه ننمائیم باید مطمئن باشیم که جز خیانت در حق شهر و مردم ولایتمدار آن کار دیگری انجام نداده ایم.
برای تصدی یک پست و یا استخدام در یک سازمان و نهاد یکی از مهم ترین شروط برای داوطلبان داشتن مدرک تحصیلی مرتبط با شغل درخواستی است. چگونه است که قانونگذار برای یک استخدام ساده این شرط را مورد تاکید قرار می دهد اما برای مسئولیت مهمی چون شهرداری این اصل نادیده گرفته شده و اجازه می دهند افرادی که مدرک تحصیلی شأن کوچک ترین ارتباطی با مسائل مربوط به شهرداری ندارد پاپیش بگذارند و آنگاه دوستان، اطرافیان ،خویشان و اقربای سببی و نسبی هم پرچمداری بکنند و با طرح بحث های انحرافی به آلوده کردن جو و خارج کردن نگاه ها و گفته ها از مسیر اصلی در رسیدن به هدف و پوشاندن قبای شهرداری به منتخب خود تلاش نمایند
چرا باید جوی را ایجاد بکنیم که در آن عده ای را شایسته برای تصدی هر پستی بدانیم و چنین وانمود بکنیم که هستند افرادی که  برای قرار گرفتن در راس تمامی پست های مطرح در جامعه از مادر مدیر جامع الشرایط متولد شده اند . اگر چنین است دیگرچه نیازی است که این قبیل افراد خارق العاده و استثنایی به دانشگاه بروند و رشته ای را تحصیل بکنند. و چگونه پذیرفتنی است کسانی که سنگ علم و مراکز علمی و رشته های تخصصی و ضرورت به کارگیری تحصیلکرده های هر رشته در جایگاه خود را به سینه می زنند در مواردی که شاید منافع شخصی بر خیلی چیزها چربش نشان می دهد از این گفته و عقیده عقب نشینی می کنند و حضور فردی با مدرک تحصیلی غیر مرتبط در راس شهرداری را مباح می دانند و بدون ایراد و اشکال.
و اما بحث شهرداری و شورا و کاندیدا ها در روز های اخیر مشکل دیگری را بخصوص در فضای مجازی ایجاد کرده و آن هم استفاده از ادبیاتی سبک و سخیف با به کار بردن الفاظ و کلماتی غیر قابل قبول می باشد. استفاده از عناوین و القابی که می تواند عرق شرم بر پیشانی خوانندگان بنشاند ظلمی است که استفاده کنندگان از این کلمات به ادبیات، به شهرو به فرهنگ منطقه ما می کنند.باید بپذیریم که شهردار شدن دوست، فامیل ، برادر،پدر و یا هم حزب و هم باندی یک فرد ارزش آن را ندارد که برای مدتی فضای جامعه را با استفاده از کلماتی آزاردهنده و خجالت آور آلوده بکنیم و همدیگر را به برخی از اعمال زشت متهم نماییم.
دفاع از حقیقت و مبارزه در سنگر حق،جانبداری از واقعیت، طرفداری از درستی ها و سینه زدن در زیر پرچم لایق ها و سزاوار ها راه و روش خاص خود را دارد. مسلما طرفداری از افراد اگر در مسیری اصولی انجام بپذیرد بیشتر به دل می نشیند و اثرگذار می شود.
با فحش و ناسزا و متهم کردن این و آن بدون دلیل و مدرک و طرفداری کورکورانه و متعصبانه از یک فرد و یا یک جریان مطمئنا اثرات منفی به دنبال خواهد داشت.
وظیفه همه کسانی که در قبال جامعه و مردم قهرمان و ولایتمدار اردبیل احساس وظیفه می کنند این است که با واقعیت های موجود با چشم باز برخورد نمایند و با حفظ استقلال در موضع گیری ها تعصبات فامیلی، قومی، حزبی، باندی و گروهی را مورد توجه قرار ندهند.




فال نیک؛بررسی صلاحیت مدیریتی کاندیداهای هیات فوتبال استان در تهران

رد صلاحیت مدیریتی دو نفر از کانداهای ریاست هیات فوتبال استان توسط کمیته سه نفره؛ تعجب همگان را در سطح استان و جامعه ورزشی به دنبال داشت.

بر اساس اساسنامه فدراسیون فوتبال بعد از اتمام مهلت ثبت نام ، صلاحیت مدیریتی و سابقه پنج سال مدیریت کاندیداها توسط کمیته سه نفره ای متشکل از معاون ورزشی اداره کل ورزش و جوانان استان، دبیر هیات فوتبال و یک حقوقدان به انتخاب هیات فوتبال مورد بررسی قرار می گیرد.

در سومین دور از ثبت نام کاندیداها در سه سال اخیر دو نفر از کاندیداها که از چهره های شناخته شده ورزشی و دارای کارنامه قابل قبول در امر مدیریت ورزشی هستند با دو رای در مقابل یک رای رد صلاحیت شدند. نادر فلاحی و هادی صباغی به رای صادره اعتراض کردند و برای رسیدگی به این امر،پرونده باید به فدراسیون فوتبال ارسال گردد  تا در آنجا مورد بررسی قرار گرفته و رای نهایی صادر شود.

در دومین دور ثبت نام وقتی پرونده هادی صباغی به فدراسیون ارسال شد نامه تایید رای کمیته سه نفره استان در کم ترین زمان ممکن و با امضای دبیر کل وقت به اردبیل فرستاده شد ولی این بار به نظر می رسد که کمیته امور استان های فدراسیون به دلیل گستردگی اعتراضات به عملکرد یک طرفه این کمیته و جانبداری محض از هیات فوتبال استان، دیگر نتواند یک طرفه به قضاوت بنشیند و چشم بسته و بدون بررسی کامل مدارک و تطبیق آن با اساسنامه رای استان را تایید نماید.

سفر تاج به اردبیل یک دستاورد مهم برای فوتبال استان داشت و آن معرفی شدن یکی از عوامل اصلی رکود، دربدری و سرگردانی فوتبال منطقه از نظر مدیریتی در سه سال گذشته بود. موضعگیری های طالقانی نشان داد که کمیته امور استان های فدراسیون برخلاف وظایف تعریف شده اش فقط در اندیشه تثبیت وضعیت فعلی و ادامه دار شدن آن می باشد.

 اگر قرار باشد عوامل آشفتگی فوتبال و بلاتکلیف بودن بحث مدیریتی آن در سه سال گذشته معرفی شوند بدون هیچ شک و تردیدی کمیته امور استان های فدراسیون باید جزء اولین ها باشد.  این بار کمیته امور استان های فدراسیون دیگر نمی تواند به سرعت نور جواب نامه ارسالی مبنی بر اعتراض رد صلاحیت شدگان را به امضای دبیر کل رسانده و در اسرع وقت به اردبیل ابلاغ نماید. چرا که بحث برخورد یک جانبه و جانبدارانه آنها بر همگان روشن شده و تاج به عنوان رئیس فدراسیون کاملا در جریان بی مهری ها، کم مجبتی ها و حرکت های هدف دار همکارانش در فدراسیون قرار گرفته است و این بار چاره ای دیگر جز تسلیم در برابر واقعیت ها و رفتار بر اساس حقایق موجود وجود دارد.

وقتی تاج در جریان رد صلاحیت هادی صباغی در دور دوم ثبت نام قرار گرفت و رزومه او را مشاهده کرد از عملکرد کمیته سه نفره هیات استان و کمیته امور استان های فدراسیون تعجب کرد و بر این مساله تاکید نمود که باید در سطح کشور اعضای کمیته های سه نفره در تائید سابقه مدیریتی کاندیداها انعطاف بیشتری نشان بدهند . متاسفانه گویا در اردبیل آب از سر چشمه گل آلود است چرا که وقتی اراده ها بر رد صلاحیت مدیریتی برخی ها استوار باشد حرف دیگران و حتی رئیس فدراسیون نیز خریدار پیدا نمی کند.

بر اساس شنیده ها بر اثر پیگیری های انجام یافته این بار وضع فرق کرده است و قرار است پرونده اعتراض نادر فلاحی و هادی صباغی در تهران و در جلسه ای با حضور رئیس فدراسیون فوتبال، مدیر کل ورزش و جوانان استان و نماینده معاونت ورزشی وزارتخانه مورد بررسی قرار گرفته و حق به حق دار برسد.

کمیته امور استان ها برای دفاع مطلق از رای هیات فوتبال استان دستش کوتاه خواهد بود و ای کاش نظر لطف مسؤولین کمیته امور استان ها در ارتباط با فوتبال استان به تثبیت موقعیت فعلی و دفاع تمام قد از رئیس سابق هیات خلاصه نمی شد.

ای کاش این کمیته به جای وارونه جلوه دادن حقایق و تنظیم نامه مساله دار دوم شدن هیات استان در سطح کشور به بیان کمبود ها و ارائه طریق برای غلبه بر آنها اقدام می کرد.

 ای کاش مسؤول کمیته به جای تهدید فوتبالی های اردبیل مبنی بر ادامه وضعیت فعلی در صورت گردن ننهادن به خواست آنها، دست فوتبالی های اردبیل را برای نجات این ورزش می گرفت و پشتیبان خوبی برای اعتلای فوتبال می شد.

ای کاش با مردم استان روراست حرف می زدند و با ترفندهایی چون معرفی مقام دوم هیات در جهت سرپوش گذاشتن به ضعف دوستانشان اقدام نمی نمودند و ای کاش…..

به هر حال امیدواریم جلسه بررسی اعتراض دو کاندیدای ریاست هیات فوتبال استان هر چه زودتر در تهران تشکیل شود و با تصویب صلاحیت مدیریتی فلاحی و صباغی حق از دست رفته به آنها برگردانده شود و با اعلام تاریخ برگزاری مجمع، رقابتی پرشور برای جلب نظر اعضای مجمع توسط کاندیداها آغاز گردد و در نهایت تکلیف مدیریت فوتبال اردبیل بعد از نزدیک به سه سال دربدری مشخص شود. انشاءاله.




تغییر در مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل

تغییر در مدیران دستگاه ها و سازمان ها مهم ترین و به روزترین بحث در محافل سیاسی است. بعد از استقرار دولت دوازدهم مدیران در تیررس افکار عمومی قرار گرفتند . به هر پستی، افراد مختلف را در اذهان نامزد کردند . در فضای مجازی از ویژگی ها، محسنات و خوبی های نامزدهای احتمالی سخن ها گفتند و وعده ها دادند.
در حالی که تقریبا همه در انتظار آغاز تغییر و تحوال از دستگاه های دولتی بودند به یکباره تغییرات از دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل کلید خورد و دکتر علی شامل جای خود را به دکتر اسحق رسولی داد.
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل به عنوان بزرگ ترین مرکز آموزش عالی منطقه در سال های اخیر نقش بسیار مهم و حیاتی در تربیت نسل جوان داشته و همواره در فعل و انفعالات فرهنگی حضورش قابل درک  بوده است.
این دانشگاه حاصل تلاش ها، خون دل خوردن ها ، زحمت کشیدن ها، دوندگی ها و بی خوابی های عده ای مخلص، عاشق خدمت بی منت و علاقه مند به توسعه و رشد منطقه می باشد.
دانشگاهی که امروز با نام دانشگاه آزاد اسلامی در عرصه آموزش و تربیت نیروی انسانی استان می درخشد و با برخورداری از امکانات متنوع و در بسیاری موارد منحصر به فرد برای اعتلای استان و سرافرازی آن کوشش می کند مجموعه ای است که از صفر شروع کرده است.
دانشگاهی که امروز برای مدیریت در آن عده ای سر و دست می شکنند و برخی تازه از راه رسیده ها سودای فرماندهی بر آن را در سر می پرورانند به سادگی به این مرحله نرسیده است، بلکه افرادی عاشق و علاقه مند به استان و فرهنگ منطقه ماه ها و سال ها خواب را بر خود حرام نموده و جاده ها را طی کرده و با خطر ها دست و پنچه نرم نموده اند تا این مجموعه در وضعیت فعلی فعالیت نماید.
چند سالی است که مدیریت در دانشگاه آزاد اسلامی برای برخی از افراد به یک آرزو تبدیل شده  و به منظور محقق ساختن آن ، دست زدن به هر کار و عملی را مباح تلقی کرده اند. دست به دامن نمایندگان بودن و نوعی مخلص و هوادار دوآتشه آنها معرفی شدن را برای خود افتخاری بس بزرگ تلقی کرده و خواسته اند از این راه شاید رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند و با تکیه زدن بر صندلی مدیریت این مرکز آموزش عالی عقده های خود را بازگشایی کنند و به آنچه استحقاقش را ندارند دست پیدا نمایند.
تغییری که در راس مدیریت واحد اردبیل روی داد نشان داد که مسؤولین این دانشگاه در تهران و ستاد مرکزی کاملا بر اوضاع تسلط دارند و می دانند که برای چه کسانی در جهت هدایت این مجموعه به سمت جلو حکم صادر نمایند. بدون شک آنهایی که نتوانستند علی رغم ماه ها برنامه ریزی، رایزنی و این ور و آن طرف دویدن نسخه ای برای درمان بیماری خود بپیچنند از این تغییر عصبانی خواهند بود ولی وقتی که قبول مسؤولیت ها صادقانه و در جهت جلب رضای خدا و خلق خدا باشد سنگ این قبیل افراد خودمحور و خودخواه و منفعت طلب به سنگ می خورد و جز شرمساری و نشستن عرق شرم بر پیشانی حاصلی برای آنها نخواهد داشت
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل بعد از نزدیک به 33 سال حیات پربرکت، بدون برخورداری از کمک های دولتی و حتی مردمی الآن در مرحله ای قرار گرفته است که می تواند با مراکز آموزش عالی دولتی رقابتی تنگاتنگ داشته باشد .
این دانشگاه با همین ویژگی ها و پارامتر های قابل قبول است که توانسته تاکنون افراد متخصص زیادی را تحویل جامعه داده و بدین ترتیب در توسعه استان جایگاه ویژه ای به خود اختصاص بدهد.
وقتی در سال 63 مجوز راه اندازی دانشگاه ازاد اسلامی اردبیل صادر شد کم تر کسی فکر می کرد که طفل تازه متولدی به نام دانشگاه آزاد اردبیل در کم ترین زمان ممکن بتواند از دیگر مراکز آموزش عالی فعال در منطقه سبقت بگیرد و توجه علاقه مندان به ادامه تحصیل را به خود جلب کند. این دانشگاه به دنبال کسب مجوز از سال تحصیلی 65-64 با چهار رشته کشاورزی، معارف اسلامی و فقه، زبان انگلیسی و پزشکی با جذب دانشجو به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد .
نمی توان زحمات بزرگانی چون مرحوم آیت اله مروج،مرحوم خسروی، مرحوم حاج لطیف نباتی، مرحوم دکتر بایبوردی، مرحوم حسن پور ، مرحوم زین العابدین ذاکر حمیدی ، مرحوم دکتر چوخاچی زاده و دکتر یوسف معماری، دکتر جواد وهابزاده، دکتر عزیز یحیوی ، مهندس یعقوب پریوند و … را در راه اندازی این دانشگاه فراموش کرد. چرا نباید در مجموعه دانشگاه از بنیانگذاران و تلاشگران عرصه راه اندازی آن یاد شود؟ اگر چنین کاری صورت پذیرد حداقل افرادی که نرسیده خود را مالک و صاحب واحد اردبیل می دانند با نام و یاد افرادی که سال ها برای بارور شدن ریشه این واحد تلاش کرده اند آشنا می شوند و به خود اجازه حرکت های خارج از ظرفیت را نمی دهند.
امروز وقتی از دانشگاه ازاد اسلامی واحد اردبیل یاد می شود دانشکده پزشکی با رشته هایی چون پرستاری، مامایی، علوم آزمایشگاهی و پزشکی بر تارک آن می درخشد. جذب دانشجو در رشته پزشکی و تلاش دست اندرکاران دانشکده پزشکی این واحد در سال 64 چهره مراکز درمانی شهر را تغییر داد و همه پزشکان و اساتید را برای همراهی با دانشجویان و تربیت آنها به تحرکی جدی واداشت . با ورود دانشجویان به بخش ها ، بیمارستان های اردبیل فصل جدیدی از فعالیت خود را آغاز کردند و تحول جدیدی را پذیرفتند که در نهایت این اقدام دانشگاه آزاد اسلامی مقدمه ای برای راه اندازی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل شد.
حقی که دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل و دانشکده پزشکی آن در توسعه دانشکده های پزشکی و تجهیز بیمارستان ها و مراکز آموزش عالی داشته است قابل کتمان نبوده و بر کسی نمی تواند پوشیده باشد ولی افسوس که در بسیاری از موارد این تلاش مردان صادق و زحمتکش دانشگاه آزاد اسلامی کم تر مورد توجه قرار گرفته و خیلی به آن پرداخته نشده است.
مسلما اگر زمانی تاریخ آموزش پزشکی استان اردبیل بررسی شود آن موقع تاریخ در قبال خط شکنی و زحمات فراموش نشدنی دست اندرکاران دانَشکده پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل به خوبی قضاوت می کند.
دانشکده پزشکی این دانشگاه از سال 64 تا کنون فارغ التحصیلان و پزشکان حاذقی را تحویل جامعه داده است. این دانشکده در روزگاری با بهره بردن از حداقل امکانات در آزمون های علوم پایه و پره انترنی رتبه های ممتازی را کسب کرده است اما افسوس امروز حداقل با نصب عکسی از رؤسای قبلی دانشکده به نوعی قدردان زحمات آنها نمی شوند و هر کسی که به پستی در این دانشکده می رسد فکر می کند که از همان آغاز، تشکیلات به همین شکلی بوده که به آنها رسیده است.
کسانی که با سرنوشت دانشکده پزشکی واحد اردبیل آشنایی دارند می دانند که تا مصوب شدن نهایی آن کسانی چون مرحوم دکتر چوخاچی زاده، حاج علی ایور، علی جلال زاده، ناصر رهنماآذر، عظیم اختیاری، بهروز هژبرپور، ذکراله اقبالی، محمد خدادوست، جبرائیل امامی، ابراهیمیان و …. چه عرق ها که نریخته اند و چه زجری که تحمل نکرده اند. پس آنهایی که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل و دانشکده پزشکی آن قبول مسؤولیت می کنند باید بدانند حاصل خون دل خوردن های عده ای از خدمتگزاران صادق و بی ریای این منطقه به آنها سپرده شده است که باید در حفظ و حراست از آنها تا پای جان بکوشند و احساس خستگی ننمایند.
دکتر علی شامل به عنوان فرزند خلف دانشگاه ازاد اسلامی واحد اردبیل در سال 93 به سرپرستی این مرکز آموزش عالی منصوب شد. او در سال 70 از اولین ورودی های رشته شیمی این واحد بود که تا اخذ مدرک دکتری، تحصیلاتش را در مجموعه دانشگاه ازاد اسلامی ادامه داد . او مراحل مدیریتی در دانشگاه را پله به پله طی کرد و وقتی به سرپرستی دانشگاه منصوب شد چهره ای با تجربه و آشنا به رموز مدیریتی دانشگاه بود. جایگاه او در بین دانشجویان و کارکنان یکی دیگر از ویژگی های دکتر شامل بود که همواره پشتیبان مناسبی برای او در بحث مدیریتی به شمار می رفت. او در کنار خدمتش به عنوان مسؤول دانشگاه منشاء خدمات قابل توجهی بود.
دکتر شامل بعد از مهندس پریوند، دکتر مهرانی و دکتر فرشید سلیمی چهارمین رئیس این واحد محسوب می شد . وی با توجه به این که خود ورزشکار بوده و با ورزش و ویژگی های آن آشنایی دارد نسبت به توسعه ورزش در دانشگاه و فعالیت های قهرمانی و همگانی دانشجویان ، کارکنان و اعضای هیات علمی حساسیت نشان می داد و از هیچ کوششی برای بهتر شدن فعالیت ها کوتاهی نمی کرد. تجهیز اماکن و سالن های ورزشی و نصب کفپوش استاندارد در دو سالن سرپوشیده این واحد از خدمات به یادماندنی دکتر شامل در عرصه ورزش دانشجویی به شمار می رود
.دکتر اسحق رسولی نیز از مجموعه دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل و یکی از چهره های شناخته شده منطقه در فعالیت های اجتماعی است. او در کنار فعالیت های اجتماعی متعددی که داشته است یکی از چهره های ورزشی و قابل احترام و اعتماد منطقه است. بدون شک او با بهره گرفتن از همه امکانانت موجود و بخصوص به کار گرفتن افرادی صادق، راستگو، بی ادعا و عاشق آینده جوانان این مرز و بوم و آشنا به امور آموزشی برای موفقیت در مسؤولیت مهمی که بر عهده گرفته است تلاش خواهد کرد.
ورزش دانشجویی و ورزش دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در برنامه های وی حتما از یک جایگاه خاص بهره خواهد برد . از آن جایی که ورزش عرصه مردی و مردانگی بوده و فعالان آن باید قبل از هر چیز از صداقت لازم بهره ببرند امید است دکتر رسولی در تحرک بخشیدن به ورزش این واحد به خوبی از تجربیات چندین ساله حضور در ورزش استفاده نماید.
به هر حال برای دکتر شامل که بیش از سه سال برای دانشگاه آزاد اسلامی تلاش کرد و در بسیاری از موارد برخی ناملایمات ، کم لطفی ها و رفتارهای ناشی از خودخواهی بعضی ها را تحمل کرد و خم بر ابرو نیاورد و دانشگاه را در رسیدن به اهداف هدایت کرد آرزوی توفیق و سلامتی می نمائیم و برای دکتر اسحق رسولی در ادامه راه خیرخواهانه بزرگان این واحد و خدمت صادقانه به نسل جوان و آینده منطقه و حرکت در مسیر خداپسندانه و حفظ استقلال عمل آرزوی توفیق می نمائیم.
 
 
 




چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن

عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفس های آخرش را می کشید.، کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه گندیده آهو بودند….
جغد دانا و پیری هم بالای شاخه درختی به آنها خیره شده بود. کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند: این عقاب احمق را می بینی به خاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد . اگر بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند . حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت : عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد. از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن !!!!
باید بدانیم مهم نیست که چند سالی بتوانیم در ورزش خودی نشان بدهیم و پشت رقیبانمان را یکی پس از دیگری با زمین آشنا بکنیم، بلکه مهم آن است که بتوانیم اصول اولیه یک ورزشکار حرفه ای و پایبندی به اخلاق ورزشی را رعایت بکنیم و به آنها متعهد باشیم.
مهم نیست که دهها سال نشریه من ، مجله من، سایت من و چه می دانم کانال و یا گروه من منتشر بشود مهم چگونه منتشر شدن، هدف و نیت از انتشار و پایبندی به اصول حرفه ای است.
مهم نیست که من چند سال بر صندلی ریاست و مدیریت تکیه بزنم و فرمان برانم بلکه مهم چگونه رئیس و مدیر شدن من می باشد. مهم اثرات و نتایجی است که مدیریت من می تواند در سطح جامعه از خود به یادگار بگذارد.
مهم نیست که این روزها خیلی از افراد قربان صدقه من بروند و چون پروانه دور سرم بگردند و همواره پرچم تعریف و تمجید از من را برافراشته نگهدارند، مهم رضایت قلبی از عملکرد من است.
و مهم نیست که من چگونه بنویسم و به چه نحوی آبروی افراد را زیر سؤال ببرم و برای ر سیدن به هدف از وارونه جلوه دادن حقایق تا پرده کشیدن بر روی واقعیت ها کوتاهی نکنم ، مهم فردای قیامت است که باید در محضر پروردگار جوابگوی این قبیل رفتارهای احساسی و یا منفعت طلبانه و یا کینه توزانه خود باشم.
و در نهایت مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است که به بهترین شکل زندگی بکنیم.




حرکت های علمی، پشتوانه مستحکم ورزش

برای این که ورزش بتواند در مسیر اعتلا گامی به عقب بر ندارد و از آفت هایی که دامن آن را گرفته است رهایی یابد و در مقابل برخی از سوء استفاده ها ایستادگی نماید چاره ای جز روی آوردن به روش های علمی و حرکت های پژوهشی در ورزش وجود ندارد.
این تقریبا برای همه کسانی که برای ورزش دل می سوزانند و پیشرفت و تعالی آن را آرزو می کنند امری پذیرفته شده و قابل قبول می باشد. کسانی هم هستند که برای تحقق و عملیاتی شدن حرکت های علمی در ورزش علاقه بیشتری نشان داده و به نوعی خود را از پرچمداران آن در منطقه تلقی می کنند. ناگفته پیداست آنهایی که سنگ حرکت های علمی و لزوم وجود این حرکت ها را در ورزش به سینه می زنند حداقل باید خود در عمل به آنچه می گویند و ادعا می کنند پایبند باشند و با رفتار خود حقانیت حرکت های علمی را به اثبات برسانند.. به عبارت ساده تر باید گفت که ما نباید عالم بی عمل باشیم. در زیر پرچم علمی کردن ورزش شعار بدهیم ولی خود در عمل خلاف اهداف آن رفتار بکنیم. حرف ما بر محور ضرورت حرکت های علمی در ورزش باشد ولی در عمل خواسته و ناخواسته در راه تحقق این اهداف مانع ایجاد بکنیم و بر خلاف آن عمل نماییم.
بدون شک حرکت های علمی و کار علمی در ورزش می تواند نتایج بسیار مطلوبی را در بر داشته باشد. یکی از ثمرات حرکت های علمی می تواند تاثیر آن بر یکی از آفات جدی ورزش در شرایط کنونی یعنی حاشیه ها باشد. حرکت های علمی می تواند حاشیه ها را در ورزش به حداقل ممکن کاهش دهد. پس آنهایی که دوست دارند ورزش ما در مسیر علمی به حرکت رو به جلو ادامه بدهد نباید در ایجاد حاشیه و تنش در فضای آن اقدام بکنند چرا که در این صورت رفتار آنها کاملا با شعاری که سر می دهند در تناقض آشکار خواهد بود و در نتیجه تلاش ها و گفته ها و رفتار شان به نتیجه دلخواه منجر نخواهد شد. کسانی که ادعا دارند که می توانند با مدد گرفتن از روش های علمی ، ورزش بیمار را درمان کنند نباید در عمل بر خلاف گفته خود رفتار نمایند و در ایجاد حاشیه در ورزش و افزودن بر فضای پرتنش آن اقدامکنمایند.
پرهیز از سطحی نگری و روی آوردن به برنامه های عمیق علمی و پژوهشی یکی دیگر از ثمرات کارهای علمی در ورزش محسوب می شود. باید اعتراف کرد که در این بخش “فکر” به معنای واقعی کلمه و “خردورزی” بسیار غریب است و این را می توان ضعف جدی ورزش تلقی کرد .
در ورزش ما مشکلات و موانع و پیشرفت ها از این زاویه کمتر مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . برای رسیدن به این هدف نیاز به افرادی تحصیلکرده و مسلح به علم و دانش است. صرف داشتن مدرک و ادعا کردن نمی تواند کشتی درهم شکسته ورزش را به ساحل امن راهنمایی بکند. در این عرصه باید کسانی گام بگذارند که از نظر علمی مسلح باشند تا بتوانند ورزش را در یک مسیر قابل قبول و اساسی به سمت جلو رهنمون سازند.
اگر می خواهیم و دوست داریم که ورزش از برخی از آفت های کنونی مانند حاشیه ها و سطحی نگری در امان بماند باید روش های علمی و حرکت های پژوهشی مورد توجه قرار بگیرند و ناگفته پیداست که برای رسیدن به این هدف بزرگ، مراکز علمی و بدنه اجرایی ورزش در یک فضای هماهنگ می توانند مقدمه و زمینه آن را فراهم کنند و تا زمانی که این جو هماهنگ به وجود نیاید حرکت های ورزش در حد یک شعار باقی خواهد ماند.




ضرورت تغییر افکار در فوتبال اردبیل

با سفر تاج رئیس فدراسیون به اردبیل و مذاکرات انجام یافته با اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان و ثبت نام چند باره کاندیداهای ریاست هیات فوتبال خوشحال بودیم که این بار حتما مجمع انتخاباتی به موقع و با طی مراحل قانونی برگزار می شود و پس از نزدیک به سه سال این رشته پرطرفدار از بلاتکلیفی مدیریتی خلاصی می یابد و از نابسامانی موجود رهایی پیدا می کند.
اما روند برگزاری جلسات کمیته سه نفره و نحوه تایید صلاحیت مدیریتی کاندیداها و اعتراض دو نفر از رد صلاحیت شده ها و اعتراض آنها به رای صادره بار دیگر امید ها را با یاس تبدیل کرد و به نظر می رسد تا زمانی که این روند ادامه داشته و تفکر حذف برخی ها علی رغم داشتن شرایط خاص در نظر باشد دیگر نباید امیدی به تشکیل مجمع انتخاباتی باشد و همچنانچه مسؤول کمیته امور استان های فدراسیون در جریان سفر به اردبیل بیان داشته اگر حرف و مورد نظر آنها عملی نشود وضعیت موجود ادامه پیدا می کند(نقل به مضمون) بهتر است در فوتبال تخته گردد و مدیریت مادام العمر آن به نام افراد حاضر در هیات زده شود تا خیال همه و مخصوصا خیال طالقانی مسؤول کمیته استان های فدراسیون و بهاروند رئیس سازمان لیگ تخت تخت شود و هیچ نگرانی و دلشوره ای از رای استان اردبیل در جلسات و مجامع فدراسیون نداشته باشند.
در سال های اخیر در ارتباط با فوتبال و وضعیت آن از سوی کسانی که فوتبال استان و جوانان منطقه را دوست دارند  مسائل مختلفی مطرح گردیده است اما چون در بین مسؤولان گوش شنوایی نبوده ، این حرف ها که بارها تکرار شده و بازگو کننده دردها و ریشه دردهای این فوتبال بیمار است، باد هوا شده و آب از آب تکان نخورده است و در فوتبال ما، بر همان پاشنه قبلی چرخیده است و با کاری که انجام می شود و اقدامی که برخی ها می کنند به نظر می رسد که سال های سال بر همان پاشنه نیز خواهد چرخید.
بعد از اعتراض نادر فلاحی و هادی صباغی به رای کمیته سه نفره این امیدواری وجود دارد که این بار کمیته امور استان های فدراسیون نتواند در کم ترین زمان ممکن و با درخواست و اشاره انگشت برخی ها حکم صادر شده در اردبیل را مورد تائید قرار دهد و به سرعت نور به اداره کل ورزش و جوانان منعکس نماید. چرا که این بار قضیه با گذشته فرق کرده است. تاج در سفر به اردبیل کاملا در جریان رفتارهای جانبدارانه و یک طرفه کمیته امور استان ها قرار گرفت و مطمئن اجازه نخواهد داد که متن تهیه شده توسط این کمیته به راحتی به امضای دبیر کل فدراسیون برسد. همان کاری که آقایان در اعلام رتبه هیات فوتبال استان انجام دادند و موجب آن آبروریزی شدند. اگر تاج بخواهد در مقابل برخی حرکت های خودسرانه و جانبدارانه در فدراسیون فوتبال ایستادگی بکند باید کار را از تهیه کنندگان نامه دوم شدن هیات فوتبال استان اردبیل در کشور شروع بکند. آنها با این کار و تهیه متن غیر واقعی و گول زدن دبیر کل تازه منصوب شده در امضای نامه و به نوعی کلاه گذاشتن بر سر دوستداران فوتبال اردبیل باید محاکمه بشوند و با برخورد جدی روبرو گردند تا دیگر در فدراسیونی که حرکت در مسیر قانون و مقررات شعار آن می باشد شاهد چنین بی نظمی ها، جانبداری ها و وارونه جلوه دادن حقایق نباشیم.
فوتبال استان نیاز به توجه بیشتر دارد و برای این که بتواند سر و سامان بگیرد باید روند عقلانی، منطقی و اصلاحی در پیش بگیرد. در این فوتبال هر کسی باید سر جای خودش بنشیند و هر چیز سر جای اصلی قرار بگیرد. اگر در این راه هر کسی و هر چیزی در سر جای خود قرار گرفت و در حیطه وظایف حرکت کرد و عمل نمود آن وقت نتیجه نهایی این حرکت ها و انجام وظایف ، خدمت به فوتبال و حرکت دادن این رشته ورزشی مستعد در مسیر پیشرفت خواهد بود.
فوتبال استان از نظر مدیریتی باید دوران تازه ای را تجربه بکند و تحولی در نگرش و رفتار و افکار حاکم بر آن ایجاد شود . شاعر چه زیبا گفته است:
چرا زغیر شکایت کنم که همچو حباب
همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
اگر بر فوتبال ما، مدیریتی علمی، جدی، مقتدر و در یک کلام جهادی حاکم باشد محال است صحنه های متعدد غیر قابل قبول د ر آن را شاهد باشیم. اگر روال موجود همچنان ادامه یابد و هیچ تغییری در افکار حاکم بر آن ایجاد نشود فوتبال منطقه توانایی برداشتن گامی به جلو را نخواهد داشت.
پس از گفتگوها و راه دراز
رسیدیم آنجا که بودیم باز
چاره کار یک جمله است: “مدیریت فوتبال را اصلاح کنید”. اگر می خواهید این رشته در استان سر و سامان گرفته و حرفی برای گفتن داشته باشد باید در افکار حاکم بر آن تغییرات اساسی داده شود و …




بازار داغ شایعات عزل و نصب مدیران

این روزها در فضای مجازی بازار شایعات در ارتباط با عزل ونصب مدیران استان داغ است.

عده ای گویا کار دیگری جز دخالت در امور وظایف دیگران ندارند. در فضای مجازی به جای وزیر و هیات دولت حکم صادر کرده و با آب و تاب افراد مختلف را در کرسی مدیریت های استان می نشانند و برای خود عالمی دیگر ایجاد کرده و فکر می کنند از آنها تاثیرگذارتر در دنیای سیاست استان کس دیگری وجود ندارد.

یکی کانال خود را جریان ساز تلقی می کند و آن دیگر سوپرگروهش را در عزل و نصب مدیران دارای نقش اساسی و تعیین کننده می داند و همه این رفتارها، ادعاها، حرکات و نوشته ها در حالی انجام می شود که آقایان خودشان را تابع قانون، دلسوخته استان، طرفدار دوآتشه دولت ، پرچمدار اصلاحات، متولد خرداد ماه و عاشق جوانان و تحصیلکرده ها به حساب می آورند.

طرفداری از دولت و مدعی اصلاح طلب بودن وقتی معنی پیدا می کند که آقایان در امور نهادها و دستگاه هایی که منتخب دولت هستند دخالت نکنند و اجازه بدهند مسؤولین در یک محیط آرام و با بررسی کامل و شناخت جوانب وظیفه خود را انجام بدهند.

تجربه ثابت کرده است که نه با فشار و طومار نویسی و بد و بی راه گفتن در این استان مدیری عوض شده است و نه با سلام و صلوات  مطلب نوشتن ، چهره سازی و نظر سنجی ها و از خوب این و یا بد آن گفتن مدیریت سازمانی را به فردی واگذار کرده اند. همه رفتارهایی که در یک ماه گذشته در فضای مجازی انجام پذیرفته به جز صرف وقت و هزینه هیچ اثر در تصمیم مسؤولین رده بالا نمی تواند داشته باشد.

عزل و نصب مدیران در فضای مجازی چند روزی است که پا را از حریم مدیران کل جلوتر گذاشته و حتی به حوزه استاندار نیز رسیده است.

استاندار می رود و فلانی می آید. استاندار با مگا پروژه ها و مگا وعده ها خداحافظی می کند و یک گروهان از اسامی برای جانشینی اش مطرح می شود. وظیفه من و امثال من که انتخاب استاندار و معرفی فرد برای تصدی این پست نیست. هر فرد و هر ارگان وظیفه ای دارد که اگر خیلی معتقد و پایبند باشد باید در انجام وظیفه و به سامان رساندن آن چیزی که بر عهده گرفته است تلاش بکند. وظیفه یک خبرنگار هم تحلیل مسائل ، مشخص کردن نقاط ضعف و مثبت و ارائه طریق و راهکار برای بهبود اوضاع می باشد و بس.

همین شورا و شهردار به یک مشکلی برای شهر ما تبدیل شده است. به جای این که وقت گرانبهای مردم در راستای کمک به بهبود اوضاع شهر تلف شود در خدمت مصاحبه های رنگارنگ، حرمت شکنی ها ، علنی کردن اختلافات و انتقام گیری ها و دهها مورد پیش پا افتاده ای می شود که در این میان فقط منافع شهر قربانی می شود و فرصت ها برای خدمت هرچه بیشتر از دست می رود.

اگر به عملکرد شهردار سابق اعتقاد داریم و برکناری وی را دور از عقل و منطق و انصاف می دانیم قبل از این که بساط انتقاد از شورای جدید را پهن بکنیم باید خود را سرزنش نمائیم و ببینیم که آیا در انتخاب خود درست عمل کرده ایم؟ الآن نمی توان از اعضای شورا خرده گرفت و باید در مقابل قانون سر تعظیم فرود آورد. چیزی که قابل کتمان نبوده و نیست این است که شورا حاصل دستپخت خود ما می باشد و از قدیم گفته اند خود کرده را تدبیر نیست.

گویا عده ای به این باور رسیده اند که با اندکی تحرک می توانند در چهره سازی موفق عمل نمایند. دورهمی های فضای مجازی را عده ای خواسته و ناخواسته به کل جامعه تعمیم می دهند. بدون در نظر گرفتن شرایط و ویژگی ها، افراد مختلفی را به پست های گوناگون و مدیریت های ادارات کل معرفی کرده و برای هر کدام از آنها لیستی از خصوصیات منحصر به فرد ارائه می کنند. از استاندار و شهردار گرفته تا مدیر کل ادارات کل خود را صاحب نظر قلمداد می کنیم . از همه انتقاد کرده و خود را عاری از هرگونه عیب و ایراد تلقی می نمائیم. برای تصدی شهرداری فردی را که توان تفسیر یک نقشه ساده ساختمانی را ندارد معرفی می کنیم و فرد دیگری را که هیچ رابطه استخدامی با دولت ندارد شایسته مدیریت در اداره دولتی می دانیم. فرماندار را شهردار و شهردار را استاندار خطاب می نمائیم و در هر صورت فضایی ایجاد می کنیم پرتنش و پرحاشیه که در دراز مدت اثرات این نوع برخوردها و رفتارها می تواند بر روند توسعه استان تاثیر منفی بگذارد، همچنانچه تا حالا چنین بوده است.




واکاوی دلایل اختلاف فدراسیون کشتی و وزارت ورزش

اختلاف بین وزارت ورزش و فدراسیون کشتی روز گذشته به صورت علنی خود را نشان داد که می‌توان برای این موضوع دلایلی را برشمرد، دلایلی که باعث ایجاد ذهنیت‌هایی شده است.

 قطعا عملکرد تیم ملی کشتی آزاد در رقابت‌های جهانی فرانسه نتیجه قابل دفاعی نبود و فدراسیون کشتی باید در این زمینه پاسخگو باشد. نقدهای جدی به فدراسیون وارد است و خادم رئیس فدراسیون کشتی هم از بررسی عملکرد آزادکاران در شورای فنی خبر داده است. ناکامی تیم ملی کشتی واکنش وزارت ورزش را در پی داشت و سلطانی‌فر در نامه‌ای به داورزنی، معاون خود را مامور کرد که دلیل این موضوع را ظرف 20 روز بررسی و اعلام کند.

پس از این ماجرا فدراسیون کشتی در نامه‌ای شدید‌اللحن به نوعی پاسخ وزارت ورزش را داد. فدراسیون کشتی معتقد است که در زمان موفقیت‌ها، هیچ‌کس سراغ آنها را نمی‌گیرد. تیم ملی کشتی نتیجه قابل قبولی نگرفت و مسئولان این فدراسیون باید پاسخگو باشند و فکری به حال این وضعیت کنند اما اینکه چرا وزارت ورزش در این باره برخلاف برخی رشته‌های دیگر حساس شده و اینکه چرا فدراسیون کشتی موضعی تند علیه وزارت ورزش گرفت از جهاتی قابل بررسی است.

ایران در رقابت‌های جوانان جهان در کشتی فرنگی برای نخستین بار به مقام قهرمانی رسید اما در حالی که رئیس جمهور برای والیبالست‌های جوان برای همین عنوان تبریک گفت، کشتی به بوته فراموشی سپرده شد و از سوی دیگر حتی وزیر ورزش و جوانان به شخصه برای نایب قهرمانی فرنگی کاران در رقابت‌های جهانی فرانسه پیام تبریک نفرستاد و به یک پیام کوتاه از سوی وزارت اکتفا کرد.

تکواندو به عنوان یک رشته المپیکی ضعیف‌ترین نتیجه چند سال اخیر را کسب می‌کند اما وزارت ورزش مقابل انتقادهای فراوان برخی پیشکسوتان این رشته پیام تبریک می‌فرستد و از مدیریت این فدراسیون دفاع می‌کند. یا وقتی تیم والیبال در لیگ جهانی از بین دوازده تیم به مقام یازدهم می‌رسد و هیچ موضعی در این مورد این رشته‌‌ها و برخی رشته‌های دیگر از سوی وزیر و حتی وزارت ورزش گرفته نمی‌شود این باور در بین مسئولان فدراسیون کشتی تقویت می‌شود که مسائلی دیگر و حتی غیر ورزشی باعث واکنش وزارت ورزش شده است.

وقتی اعضای تیم ملی فوتبال چند ساعت پس از صعود به جام جهانی 2018 مجوز ملاقات با رئیس جمهور را می‌گیرند و با روحانی دیدار و پاداش دریافت می‌کنند یا بلافاصله پیام تبریک و پاداش برای والیبالیست‌ها صادر می‌شود و خبری از پاداش جام جهانی به کشتی‌گیران نیست و مدال‌آوران المپیک ریو – که بخشی از آنها را کشتی‌گیران تشکیل می‌دهند- با رئیس جمهور دیدار نمی‌کنند، این تصور برای فدراسیون کشتی ایجاد می‌شود که پای مسائل دیگری در نامه وزیر به معاونش در میان است. همین مسائل به ظاهر ساده باعث شده که فدراسیون کشتی علیه وزارت ورزش موضع بگیرد.

 نکته دیگر اینکه وزیر ورزش پس از قهرمانی حسن یزدانی در رقابت‌های جهانی پیام تبریک فرستاد و در بخشی از آن اعلام کرد: «به امید پیروزی‌های دیگر تیم ملی کشتی آزاد کشورمان که با تدبیر مناسب کادر فنی و فدراسیون کشتی با ترکیبی جوان شده در این مسابقات شرکت کرده، چرا که هدف نهایی را باید موفقیت و رکوردشکنی در کسب مدال‌های طلا در مسابقات المپیک توکیو 2020 دانست.»

وزیر ورزش در این پیام اعلام کرد هنگام شکست یزدانی مقابل حریف آمریکایی در مسابقات جام جهانی کشتی آزاد در سالن مسابقات حضور داشته است در حالی که همگان می‌دانند او در روز فینال در کرمانشاه نبود!

تمامی این موارد نشان می‌دهد که انتشار این نامه‌ها ناشی از ارتباط سرد بین فدراسیون کشتی با وزارت ورزش و جوانان است، ارتباط سردی که با پیش‌زمینه‌هایی که در بالا به آنها اشاره شد به وجود آمد. شاید اگر وزارت ورزش کمی‌ بیشتر به کشتی که ورزش اول ایران است توجه می‌کرد، این فدراسیون اینگونه به تندی علیه نامه وزیر موضع‌گیری نمی‌کرد.(منبع ایران اسپورت پرس).




چند دلیل کوتاه و مختصر از مثنویِ علل ناکامی کشتی آزاد ایران در پاریس

– برگزاری مسابقات انتخابی در وقت نامناسب (یک ماه مانده به مسابقات جهانی)

بعنوان مثال خوب بخاطر دارم تا لحظه ایکه حسن رحیمی وارد اطاق عمل نشد ، رضا اطری ذره ای به حضور در پاریس فکر نمیکرد و …

-میدان ندادن به کشتی گیران منتخب،  در میادین بین المللی پیش از آغاز مسابقات جهانی

(طبیعتاً آنقدر مسابقاتِ انتخابی تیمهای ملی دیر انجام شد که عملاً امکان حضور در هیچ تورنمنتی وجود نداشت . کاری که آمریکائیها بخوبی انجام دادند و در تورنمنت هائی از قبیل اسپانیا و … شرکت کردند و نتیجه اش را هم گرفتند )

– استفاده از کادر فنی و کمک مربیانی که به هزار و یک دلیل بهیچ عنوان نه صلاحیت حضور در این جایگاه را داشتند و نه مطلع از وظایفی بودند که بر دوش دارند .(مگر میشود بدون طی نمودن کوه پایه ، به قله صعود کرد؟؟؟؟مگر میشود بدون گذراندن دوره های گوناگونِ مربیگری در سطوح مختلف ، به یکباره سر از بالاترین سطح مربیگری در بیاوری؟؟

اگر می بینید بعضاً کشتی گیران روسیه بمانند عبدالسلام گادیسف یا ختاگ گازیموف بلافاصله پس از خداحافظی از دنیای قهرمانی در تیم ملی کشورشان مربیگری میکنند ، بخاطر سیستم کاملاٌ متفاوت آنها با کشتی ماست . ما نباید از این روش آنها الگو برداری کنیم . بهتر است زیرساخت سازی و بکارگیری اصولِ زیربنایی را از آنها بیاموزیم  .

در کشور روسیه توجه فوق العاده به آموزش آکادمیک و پایه ای میشود و کشتی گیرانشان از کودکی پایه و اساس کشتی را علمی می آموزند . لذا هر زمانی به مربیگری روی بیاورند هیچ چیز از علم و فن مربیگری کم ندارند.این درحالیست در کشتی ما و در کل ورزش ما ، بی برنامگی و دیمی کاری حرف اول را میزند .

راستی یک مسئله که هم بسی مضحک و هم بسی ناراحت کننده بود اینکه ملاحظه میشد در اوج حساسیت و گیر و دار مسابقات در حالیکه جامعه کشتی دلواپس و دل مشغولِ نتیجه ی کار کشتی گیرانمان بودند ، مربیان تیم ملی همچون بسیاری از نوجوانان و جوانانِ امروزی که هیچ دل مشغولی در این دنیای واقعی ندارند و تمام وقتشان را در فضای وقت گیر و بی محتوای مجازی تلف میکنند ، مرتب در اینستاگرام

و چی چی گرام ،از خودشان ، از دیگران ، از محیط اونجا ، از اطرافیانشان ، از همه چیز  لایو و استوری و فلان و بهمان میگذاشتند

آخر مگر میشود با یک دست چندین هندوانه را برداشت ؟؟؟آقایان مربی ، شما وقتی در جایگاهی با این درجه ی بالای اهمیت قرار دارید ، دیگر نه مالکِ وقتتان هستید و نه مالکِ علائقتان . آنچه وظیفه شماست ، تمرکز بر کارتان است و بس .

حالا که دردِ دلم باز شد بد نیست یک موضوع تلخ دیگر را نیز برایتان شرح دهم

      در مسابقات جهانی پاریس موردی از سرمربی تیم، محمد_طلایی ملاحظه گردید که از دید بینندگان تلویزیونی پنهان ماند و فقط برای حضار در سالن قابل رؤیت بود اینکه در حین کشتی امیرمحمدی، با ماگومدابراهیموف ازبکستانی ، چیزی حدود 1 دقیقه و نیم قبل از پایان کشتی در حالیکه آقای طلایی امیدی به پیروزی محمدی نداشت ، به سمت رختکن راه افتاد و محمدی و کمک مربیان را به حال خودشان وا گذاشت . زمانی این حرکت رنج آور تر می نمود که دیده شد مربی تیم فرانسه کشتی گیر وزن 74 کیلوگرم خود را پس از باخت ، غرق در نوازش و دلداری کرد  .

 -عدم آمادگی جسمانی و تحلیل رفتن قوای جسمانی کشتی گیرانمان در لحظات آخر

اگر دقت کرده باشید باخت های رضا اطری ، مصطفی حسین خانی ، یداله محبی ، امیر محمدی ، پیمان یاراحمدی ، بهنام احسانپور و میثم نصیری همگی در تایم دوم و غالباً ثانیه های پایانی بود .

– برگزاری مسابقات قهرمانی کشور و نیز جام تختی بصورت تیم به تیم (بدعت و شیوه غلطی که آسیب هایش را حالا حالا ها بر پیکره کشتی نمایان خواهیم دید) .

 -عدم توجه به اصل پشتوانه سازی در اکثر اوزان .( غالباً نفراتی که در مسابقات انتخابی اول شدند ، به طرز فاحشی با نفرات فیکس در سالهای اخیر اختلاف سطح کیفی وفنی داشتند که این موضوع را فقط میتوان به عدم توجه به اصل پشتوانه سازی ربط داد) .

-وقت گذاشتن برای شرکت در تورنمنت های سطح پایین همچون قهرمانی آسیا و خوابیدن در بادِ قهرمانی وخود فریبی

-حضور مربیانی که در عین حال که بی اختیار و عاجز از اظهار عقیده ی نهایی بودند چراکه تصمیم گیرنده تام ، شخص دیگری بود ، در عین حال هم باید تاکتیک های مناسبِ پیروزی را در کنار تشک به کشتی گیران القاء میکردند.

کسب موفقیت با این روش ، یعنی غیر ممکن …

                                                                                                  نعمت اله وطندوست