1

مردم اردبیل عشق به ورزش و حمایت از تیم ملی را در عمل معنی کردند

امروز در اردبیل و در رقابت های انتخابی والیبال جهان همه چیز بر وفق مراد بود.تیم والیبال جمهوری اسلامی ایران قاطعانه یکی از رقبای سنتی خود یعنی کره جنوبی را شکست داد. سالن رضازاده یک بار دیگر از بیش از شش هزار تماشاگر مشتاق و ورزشدوست پذیرایی کرد. حضور بانوان در سالن با نظم و ترتیب مثال زدنی و رعایت شئونات اسلامی مثال زدنی و در نوع خود بی نظیر بود. تشویق یکپارچه تماشاگران و شور و نشاط حاکم بر سالن که به ادعای همه میهمانان داخلی و خارجی به یادگار ماندنی بود.تلاش دست اندرکاران چه از اداره کل ورزش و جوانان ،چه از فدراسیون و چه از خانواده والیبال شهر و هیات های استان و شهرستان همه ایده آل،در خور تحسین و قابل ستایش بود.
امروز در جمع همه دست اندرکاران و مسوولان ؛خوشحال تر و خرسندتر از عوامل استانی برگزاری مسابقات نمی توان پیدا کرد.در چند ماه اخیر تا آنجا که امکان داشت آنها به دلیل میزبانی این رقابت ها زیر تهمت ها و فشارهای شدید قرار گرفتند.روزی میزبانی این رقابت ها را پوچ انگاشتیم و آن را فاقد هر گونه دستاورد مهم برای استان تلقی نمودیم.روزی دیگر هزینه های انجام یافته در میزبانی را ظلم مضاعفی به ورزش استان قلمداد نمودیم. در فرصت های به دست آمده منفعت طلبی افراد و سواستفاده از آن در جهت منافع شخصی و تثبیت موقعیت اداری و مدیریتی را از علل قبول آن برشمردیم.روزی بلیط فروشی و بهای آن را دستاویز قرار  دادیم و عدم استقبال تماشاگران و خالی ماندن سکوها را  به خاطر عدم حضور تماشاگر در رقابت دو تیم خارجی روسیاهی نامیدیم و با اظهار نظر احساسی به بزرگ کردن نقاط منفی پرداخته و چشم بر روی حقایق موجود به هر دلیل و علتی که باشد، بستیم.
و اما امروز در ورزشگاه حسین رضازاده استقبال پرشور تماشاگران ،حضور پرتعداد بانوان متعهد و معتقد اردبیلی ،تشویق ایسلندی  و موج مکزیکی تماشاگران،نشستن لبخند رضایت بر لبان تماشاگران و جوانان این دیار،برگزاری بدون نقص دو دیدار مهم و پیروزی دلاور مردان والیبال ایران اسلامی فضای ورزشگاه را عطر آگین کرده بود. دیگر از لجن و بوی تعفن در ورزش اردبیل خبری نبود. امروز در ورزش و سالن رضازاده بوی زیبای محبت،صمیمیت،صفا،یک رنگی و یک دلی به مشام می رسید . دست اندرکاران در تلاش بودند تا به هر ترتیب ممکن وظایف خود را به نحو احسن انجام بدهند و لحظه های خوبی از میزبانی را در ذهن میهمانان ترسیم بکنند.
مدت هاست میزبانی اردبیل برای رقابت های بین المللی سوژه ای برای تسویه حسابها ،خودنمایی هاو زیر سوال بردن تلاش ها تبدیل شده بود.مسلما ایرادهای مختلفی نیز می تواند متوجه اجرا و چگونگی به پایان رسیدن این رویداد وارد باشد ولی آیا به راستی این میزبانی هیچ دستاوردی برای استان نمی تواند داشته باشد و همه زحمت های کشیده شده و هزینه های انجام یافته و عرق های ریخته شده بیهوده و به نوعی بیگاری بوده است؟
شور و نشاط حاکم بر ورزشگاه و رضایت تماشاگران و جوانان اردبیلی از حضور تیم ملی ایران اسلامی و چهار کشور مطرح آسیایی در اردبیل آیا از دستاوردهای این میزبانی محسوب نمی شو؟آیا برای اجرای هر برنامه ای که بتواند در پر کردن اوقات فراغت جوانان،خوشحالی و شادی آنهاو ایجاد انگیزه در روی آوردن به ورزش موثر باشد نیاز به صرف هزینه نیست؟آیا سزا خواهد بود که به دلیل عدم برخورداری از زیرساخت های لازم و حتی دو سرویس بهداشتی عمومی در سطح شهر دروازه های خود را به روی میهمانان و گردشگران ببندیم؟ آیا برگزاری رویدادهای مختلف چه ورزشی، علمی و سیاسی و اقتصادی نمی تواند به مرور در تکمیل و تجهیز زیر ساخت ها نقش داشته باشند؟ آیا برگزاری دو مسابقه مهم والیبال در تقویت زیرساخت های مورد نیاز موثر نبوده است؟
به هر حال امید می رود با این مطلب ما را مدافع این و آن و یا علاقه مند به تثبیت موقعیت این مدیر و آن رییس تلقی نکنند. این ها واقعیت هایی هستند که در چند ماه اخیر جامعه ورزشی ما با آن دست به گریبان بوده است. مگر این که بر طبل من آنم که رستم بود پهلوان بکوبیم و با چشم بستن بر روی واقعیت ها سهم و ثمری از این رقابت ها برای استان قایل نباشیم.
ممکن است که تحلیل ها و برداشت های ما به دلیل نداشتن سواد کافی،تجربه وافی و تحصیلات آکادمیک خیلی سطحی و قانع کننده نباشد. ولی آنچه را در دنیای واقعی و در بین تماشاگران و دوستداران ورزش می بینیم بر زبان آورده و کتابت می کنیم و امید است مسوولین نیز منابع تامین هزینه های این مسابقات را اعلام بکنند تا از نگرانی بیش از حد برخی از عزیزانی که دغدغه بیت المال و اعتبارات ورزشی استان را دارند کاسته شود.




گزارشگر توانای اردبیلی غایب رقابت های والیبال انتخابی جهان

در حالی که اردبیل از گزارشگری توانا و جوان بهره می برد متاسفاه این بار نیز برای گزارش مستقیم بازیها حضور گزارشگران وارداتی را در اردبیل شاهد هستیم.
با همه ی احترامی که به آقایان کرده و مبارز داریم ولی جوان لایقی چون طه عالی که بارها توانایی خود را در گزارش مسابقات والیبال نشان داده است چرا باید در حاشیه قرار بگیرد.
برای جوانانی چون عالی که سرمایه های فردای ورزش ایران هستند چه زمانی باید میدان خودنمایی را فراهم آورند اگر برای حضور گزارشگری خارج از اردبیل اصرار بود به نظر می رسد یک نفر برای این کار کافی باشدو عالی می تواند در کنار وی نسبت به گزارش مسابقات اقدام نماید همان کاری که در رقابتهای امیدهای آسیا انجام داد و کارنامه خوبی نیز از خود به جای گذاشت.
از مسئولین و دست اندر کاران امر انتظار می رود که در ادامه رقابتها برای طه عالی گزارشگر جوان اردبیلی فرصت گزارش رقابتها را فراهم نمایند.




اردبیل رو سفید همیشه تاریخ

اردبیل شهر شعر و شیخ و شمشیر و شرف است. پیشینه اش درخشان، فرزندانش پهلوان، زنانش شیر زن، مردانش حماسه ساز، علمایش تاثیر گذار ، روحانیانش نترس و متعهد و در یک کلام ؛ مجموعه این دیار، عاشق ولایت و سرسپرده اسلام و تشیع است و افتخارش نامیده شدن به مهد عاشقان مولا و سرور شهیدان آقا حسین بن علی(ع)ر، سرور آزادگان، پیشوای حق طلبان، مراد حق پرستان و دوستان آزادگی و حریت. اردبیل روسفید همیشه تاریخ است.
مگر می توان دیاری را که در تاریخ شیعه، تاریخ ساز بوده است برای یک مورد کوچک و پیش پاافتاده روسیاهش نامید؟
روسفیدی اردبیل نیاز به اثبات ندارد. تاریخ گواه بر این ادعا می باشد و تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب اسلامی و رشادت ها و دلاور مردی های مردان این دیار در صحنه های مختلف همه مهر تاییدی بر روسفیدی این منطقه می باشد و بس.
اردبیل در میزبانی رقابت های ورزشی هم روسفید است. روسفیدی فقط در حضور تماشاگران خلاصه نمی شود. همه عوامل و پارامترهای مورد نیاز دست به دست هم می دهند تا روسفیدی و موفقیت یک شهر و منطقه ای را در میزبانی رقابت ها مشخص کنند.
امروز دارالارشاد و دارالامان اردبیل که در هزاره های پیش از میلاد مسیح “آرتاویل” و یا “شهر مقدس” نامیده می شد همچنان بزرگی و صلابت خود را حفظ کرده و همچنان یکی ار تاثیر گذار ترین شهرها در تاریخ تشیع و ایران اسلامی است.
اردبیل بزرگ است و بزرگ خواهد ماند و حضور جمعی در یک محل نمی تواند بهانه ای برای زیر سؤال بردن عظمت و روسفیدی آن باشد. فلب این شهر عالم پرور و قهرمان پرور ، در وقار و عظمت از خورشید عالمتاب باج می ستاند و ترنمات دلپذیر مناجات عارفان، از گنبد رفیع الله الله و کاشی های فیروزه ای آن ، همچون قطرات اشک ستاره ها و گلدانه های معطر گل های محمدی بر قدح های تمنای سوته دلان و شیفتگان شعر و عرفان و ادب در حال چکیدن است . اردبیل روسفید همیشه تاریخ بوده و خواهد بود.




حکم روابطچی قدر قدرت فدراسیون و خبرنگاران بومی منتقد

  روابط عمومی قدر قدرت فدراسیون والیبال در اردبیل حکم صادر کرد و نشان داد تا چه اندازه از ظرفیت کافی برای پذیرش انتقاد برخوردار می باشد. او در اقدامی عجیب و همزمان با روز خبرنگار از صدور کارت برای خبرنگارانی که در مواردی عملکرد او را نقد کرده اند خودداری کرد.

روابطچی پرقدرتی که می تواند چنین مقتدرانه و سوار بر اسب مراد  پیش بتازد و  در روز خبرنگار برای خبرنگاران منتقد کری بخواند و آنها را فاقد صلاحیت برای حضور در سالن مسابقات بداند و بی حرمتی بکند حتما پشتش به یک جای مهمی بند لست/!!!!

او این قدرت را نداشته و نخواهد داشت که در اردبیل برای خبرنگاران بومی و کسانی که به اندازه دو برابر سن او در ورزش قلم زده اند تعیین تکلیف نماید. فدراسیون والیبال باید در ارتباط با رفتار تبعیض آمیز و جانبدارانه او بر علیه خبرنگاران منتقد و موضعگیری هایش همزمان با روز خبرنگار پاسخ گو باشد.

اگر نه یک بار و بلکه صد بار، ما را به سالن مسابقات راه ندهند باز هم خواهیم گفت که رفتار تبعیض آمیز روابط عمومی فدراسیون باید بساطش برچیده شود و اقایان خود محور باید بدانند که روابط عمومی فدراسیون هستند و نه روابط عمومی سؤگلی ها.

و اما اداره کل ورزش و جوانان به عنوان متولی اصلی برگزاری رقابت های والیبال انتخابی جهان باید در قبال رفتار مغرضانه روابطچی فدراسیون موضعگیری نماید و با دفاع از حق خبرنگاران بومی  نسبت به یکه تازی آقایان پایان بدهد و اقدام لازم در ارتباط با صدور کارت خبرنگاران منتقد روایط عمومی فدراسیون به عمل آورد.




خوشحال ترین آدم های امروز ورزش ایران

خوشحال ترین آدم های امروز ورزش ایران:

وزير ورزش ، معاون وزير و روابطچي !!

ميدونيد چرا ؟

چون فدراسيون هاي محكم و پولدار دارند !

همه فدراسيون ها داراي رئيس فعال

و متخصص هستند!!

اوضاع فوتبال كشور عالي است !

باشگاه بدهكار ندارند!!

مجامع بين المللي هر روز

 تهديد شان نمي كند !! اسپانسرهاي

قوي برا ي ورزش ،

(فكر بد نكنيد )واقعاً براي ورزش 

دست وپا كردند !! حق پخش

تلويزيوني ورزش را تا ريال

 آخرش گرفته اند !

تاسيسات

استاندارد ورزشي در كشور

ساخته اند! امكانات ورزش عمومي

را براي مردم  فراهم كرده اند !

تاسيسات موجود ورزش كشور

را از بخش خصوصي ،كه داره

 براي درآمد همه را از بين مي برد ،

گرفته اند !

ورزشگاه هاي نيمه كاره را كه در بيابان

ايران داره از بين ميرود را تمام كرده اند !

تيم هاي ورزشي ايران مثل واليبال ، تكواندو و….حتي فوتبال ، شكست نخورده اند !

و….

و……….

ولي خنده اينها فقط براي اينه كه سلطاني فر دوباره وزير مي شود!

وزير ورزش

و همگي دورهمي به دنبال منافع خود !

در خدمت ورزش !

دوباره بعد چهار سال ديگر شخص كامپيوتر ديگري به وزارت مي آيد و او هم در آن زمان با دارو دسته اش شروع به خنديدند مي كند !!!

ما هم بايد خوشحال باشيم ،با خنده آقايان !!!!!( منبع ایران اسپورت پرس)




روز خبرنگار و خبرنگاران ورزشی بی سواد

17 مرداد ماه روز خبرنگار بر تمامی  خبرنگاران سخت کوش و تلاشگر استان و بخصوص خبرنگاران ورزشی بی سواد مبارک باد.

این روزها اصطلاح جدیدی تحت عنوان خبرنگار بی سواد در میان برخی از عزیزانی که به طریقی با ورزش سر و کار دارند ، رایج شده است. به دلیل نامعلوم بودن مرز بی سوادی و باسوادی  مورد نظر حضرات، جدا کردن خبرنگاران بی سواد از باسوادها برای ما کاری بس و دشوار و سخت است. خبرنگار بی سواد نمی تواند مدت زمان زیادی در عرصه خبر و خبر رسانی دوام بیاورد ، همانطوری که یک استاد بی سواد خیلی زود و در کم ترین زمان ممکن مشتش در بین دانشجویانش باز می شود ، خبرنگار بی سواد هم مطمئنا در کم ترین زمان ممکن باید از دنیای خبر و خبر نویسی خداحافظی بکند و جای خودش را به کسانی که توان حضور در این عرصه را دارند، بسپارند.

کسانی که توانسته باشند سال های متوالی قلم به دست گرفته و کم و یا زیاد با کیفیتی مطلوب و یا نه چندان ایده آل در صحنه حضور یابند قابل تقدیر هستند ، هرچند که نوشته هایشان به مذاق برخی ها خوش نیاید و فکر و ایده اش با برخی ها در یک مسیر و یک هدف قرار نگیرد.

17 مرداد ماه روز تقدیر از کسانی است که صادقانه بدون چشمداشت مالی و برای انجام وظیفه در عرصه اطلاع رسانی قلم زده و انواع ناملایمات ، تهمت ها و نارسائی ها را به جان خریده اند. 17 مرداد ماه روز تجلیل از کسانی است که قلم فروشی نکرده و در زیر فشار عاشقان زر و زور به ورزش خیانت نکرده اند . 17 مرداد از آن کسانی است که سال ها برای سرافرازی ورزش استان قلم زده اند و از تهدیدها و حملات ترسی به دل راه نداده و در راه هدف خود کم فروشی نکرده و ذره ای از مواضع به حق عقب نشینی ننموده اند.

ضمن گرامیداشت یاد و خاطره همه شهدای عزیز و گرانقدر انقلاب اسلامی و شهید سرافراز محمود صارمی ، 17 مرداد روز خبرنگار را به همه خبرنگاران و قلم به دستان استان تبریک و تهنیت گفته و از خداوند متعال برای تک تک این عزیزان تندرستی و سلامتی آرزو می نمائیم.

و در پایان امیدواریم با معرفی خبرنگاران ورزشی نویس بی سواد امکان حضور آنها در کلاس اساتید مجرب و جویای نام عرصه ورزش و خبرنویسی فراهم شود تا در سال های آینده به خاطر بی سوادی با ناملایمات متعدد روبرو نشوند.




فوتبال اردبیل و آغاز رقابت های لیگ یک آزادگان

رقابت های لیگ دسته یک باشگاه های کشور امروز با انجام 9 بازی آغاز می شود. این خبر مانند پاشیدن نمک بر روی یک زخم است برای فوتبال دوستان اردبیلی. دردآور و غیر قابل تحمل برای فوتبالی ها و هوادارن فوتبال این منطقه.

با اعلام خبر آغاز رقابت های لیگ یک مطمئنا هواداران صادق فوتبال اردبیل به یاد می آورند روزی را که در فصل 94-93 تیم شهرداری اردبیل برای اولین بار در رقابت های لیگ یک به مربیگری مرد بزرگ و نام آوری چون حاج مهدی دینورزاده در تاریخ 12 مهرماه سال 93 در ساعت 15 و 15 دقیقه در ورزشگاه شهید نصیری یزد در مقابل تیم لوله آن شهر صف آرایی کرد. هواداران اردبیلی برای اطلاع یافتن از نتیجه آن دیدار به منظور محکم برداشته شدن قدم اول لحظه شماری می کردند و اگر حافظه نگارنده یاری نماید با پیروزی دو بر یک شهرداری در اولین هفته نگرانی ها و دلهره ها تبدیل به امیدواری گردید.

پخش گسترده خبر آغاز رقابت های لیگ یک علاقه مندان به فوتبال اردبیل را به روزهایی می برد که بیش از 10 هزار تماشاگر مشتاق و پرشور در ورزشگاه تختی حضور می یافتند و یک دل و یک صدا تیم شهرداری را مورد تشویق قرار می دادند و مسؤولین وقت نیز با هندوانه ای در بغل و لبخندی ملیح بر لب در جایگاه ورزشگاه و حتی در مستطیل سبز حضور پیدا کرده و برای تماشاگران دست بلند نموده و آنها را مجبور به تشویق خود و دوستانشان میکردند.

افسوس که تماشاگران و دوستداران فوتبال را برخی ها و یا جمعی نتوانستند تحمل بکنند و آن شور و نشاط و شادمانی را برای جوانان منطقه زیادی ارزیابی کردند و به یکباره صفحات حمایت و پشتیبانی را ورق زدند و آن را به ناامیدی و یاس و خالی کردن زیر پای تیم تبدیل نمودند.

سرگردانی، سردرگمی و دربدری سزاوار فوتبال اردبیل نمی تواند باشد. بهترین و بالاترین موقعیت ها را از دست دادیم تا امروز کاسه گدایی در دست بگیریم و بر در خانه و محل کار افراد مختلف خیمه بزنیم و التماس بکنیم تا نیم نگاهی به فوتبال اردبیل داشته باشند. کاری کردیم که امروز فوتبال را به صحنه زورآزمایی ها، تهمت زنی ها و فرصت طلبی ها و باند بازی ها تبدیل بکنیم و یاد و اثری از آن روزهای خوش برجای نگذاریم.

فوتبال اردبیل شایسته بهترین ها می باشد. هرچند که در محدوده داخلی آن اختلاف نظرها و سوءتعبیرها را بیشتر و بالاتر از دیگر نقاط کشور شاهد بوده باشیم ولی با بهره بردن از پیشینه پرافتخار ، شایستگی و لیاقت رسیدن به روزهای خوش را دارد و تحقق این عمل، شرط و شروطی را طلب می کند که باید برای رسیدن به آن زمینه فراهم شود و افرادی عاشق، کاربلد و متواضع و کارنامه دار به کار دعوت شوند و مورد حمایت قرار بگیرند.

این که در استانی با استعداد های درخشان، تیم فوتبال آن از دسته یک به دسته سوم سقوطی آزاد و سهمگین داشته باشد آیا قابل بررسی و آسیب شناسی دقیق و علمی نیست؟ این که چگونه در  اولین فصل حضور در لیگ یک با چند شکست مربی بزرگی را که با تبلیغات وسیع به اردبیل آورده بودند به یکباره کنار می گذارند و یا در دومین فصل وقتی تصمیم به برکناری محمد ربیعی گرفته می شود هیچ دلیل و مدرکی را برای ابقای وی نمی پذیرند، آیا کار از یک جا ایراد نداشت؟

در بحث نابودی فوتبال اردبیل هر فرد و ارگان و عنوان داری می تواند با بهره گیری از درصدی معین مقصر قلمداد شود. از زمانی که شهرداری مسافر دسته سوم شناخته شد تا به امروز جمع فوتبالی های اردبیلی برای احقاق حق کار مؤثری انجام ندادند تا جایی که در اثر رفتارهای غیر متعارف باز فرصت ابراز وجود به برخی ها فراهم شده که همچنان در اندیشه آقایی بر فوتبال منطقه را در سر به پرورانند.

فوتبال اردبیل به حال و روزی افتاده است که در فرصت کم باقیمانده برای آغاز رقابت های لیگ دو و سه تکلیف نماینده آن مشخص نیست؟ آیا نمی تواند جای سؤال داشته باشد که شهرداری چون لطف الهیان چرا در جریان حضور تیم در لیگ دسته یک مدام از حمایت حرف می زد و رسیدگی به امور آن و رفع مشکلاتش را واجب و ضروری می شمرد به یکباره پشت تیم را خالی نموده و هوادار پر و پا قرص واگذاری امتیاز تیم می شود؟ آیا نباید مشخص گردد که چرا بعد از استیضاح شهردار و برگشت آن به شهرداری نظرها در مجموعه شهرداری نسبت به تیم 360 درجه چرخش نشان داد و آیا نباید علت رفتارهای دوگانه و چگونگی آن شفاف سازی شود؟

آیا نباید بررسی شود که چرا فرماندار اردبیل که در روزهای خوش فوتبال یکی از هواداران مشتاق بود به ناگاه به تیم پشت کرد و در روزهای ناخوشی یادی از آن نکرد و اظهار نظری ننمود؟ آیا نباید روشن شود که اگر شورای شهری ها تصمیم به واگذاری و دفع بلای تیم از مجموعه شهرداری و شورا گرفته بودند چرا و چگونه دوباره در اطراف تیم آفتابی شدند و اگر این کار امکان پذیر بود چرا از اول فصل در رقابت های لیگ دو این کار را انجام ندادند؟ آیا جای سؤال ندارد که چگونه شورای شهر بدون بررسی جوانب امر بر رای کمیته تشخیص مصلحت قلم قرمز کشید و سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی کرد تا فوتبال اردبیل به وضعیت فعلی مبتلا شود؟ آیا نباید سؤال کرد که چرا آنهایی که تا سهم خود از بلیط فروشی را نگرفتند اجازه ورود رایگان تماشاگران به ورزشگاه را صادر نکردند و بعد از گذشت زمانی دایه مهربان تر از مادر شدند؟

به هر حال این قصه سر دراز دارد ولی آنچه زجرآور و چون سهمی مهلک و کشنده و از پای درآورنده است جای خالی فوتبال اردبیل در لیگ دسته یک و دو می باشد. تا فرصتی باقی است باید آنهایی که در سرنوشت تلخ شهرداری اربیل نقش مهم و اساسی بر عهده داشتند نسبت به جبران اشتباهات خود اقدام نمایند و مسلما نقش برخی از مسؤولین چون استاندار ، فرماندار، مدیرکل ورزش و جوانان ، شهردار و شورای شهر در این ارتباط مهم و کلیدی است و امید می رود این ها فرصت باقیمانده را از دست ندهند و برای فوتبال باشگاهی اردبیل و نماینده ۀآن یعنی تیم شهرداری فکر اساسی در کم ترین زمان ممکن بکنند.

اگر مسؤولین ما بپذیرند و با تمام وجود قبول بکنند که در کنار پروژه ها و فعالیت های عمرانی ، جوانان اردبیلی نیاز به برنامه های شورآفرین دارند به رفع مشکلات فوتبال این شهر نیز باید اهمیتی به مانند پل های روگذر و زیرگذر ، آسفالت معابر و گذرگاهها و در نهایت مگاپروژه های مورد ادعا قائل باشند.

 




خبرنگار فالگوش و محرومیت ما از حضور در سالن مسابقات والیبال

یکی از خبرنگاران فعال ورزشی و در عین حال بی سواد اردبیل از پشت در اتاق یکی از مسؤولان ورزش استان عبور می کرده؛ شنیده است که در رقابت های والیبال انتخابی جهان خبرنگار نشریه ورزش اردبیل اجازه ورود به سالن مسابقات را نخواهد داشت. البته به ما ربطی نداشته و نخواهد داشت که این همای سعادت فقط بر سر ما می نشیند و یا عده ای دیگر نیز به این مصیبت جبران ناپذیر و خانمانسوز گرفتار می شوند.
آیا این ادعا می تواند صحت داشته باشد یا نه و اصلا تقصیر و جرم ما چه می تواند باشد تا چنین تاوان سنگینی را باید پرداخت کنیم و از تماشای رقابت ها محروم شویم؟
وقتی کوچک ترین تحقیقی انجام شد مشخص گردید که برخی از مسؤولان ورزش و والیبال استان که خیلی سنگ ورزش و این رشته را به سینه می زنند عامل اصلی محرومیت ما به شمار می روند. به دنبال انتشار مطلبی تحت عنوان “روابط عمومی فدراسیون و خبرنگاران سؤگلی” حضرات در اردبیل به دست و پا افتادند و با گزارش کاملی از نویسنده آن مطلب مراتب را به روابط عمومی فدراسیون منعکس کرده و حتی کار را بدانجا رسانده اند که ما را به اداره کل ورزش و جوانان وصل کرده و به این ترتیب خواسته اند با یک تیر دو هدف را مورد نشانه قرار بدهند. می گویند این آقای روابط عمومی قدر قدرت و با نفوذ فدراسیون تهدید هم کرده است که اگر سایه نویسنده مطلب در ورزشگاه دیده شود آنها بساط خود را جمع کرده و سالن را ترک می نمایند.
نه شما را به خدا چنین کاری نکنید. .خروج یک لحظه ای شما از سالن نابودی والیبال ایران اسلامی را به دنبال خواهد داشت . در نبود شما و همراهانتان تیم ملی و بازیکنان نای نفس کشیدن و قدرت توپ گیری و توان اسپک زدن نخواهند داشت. اگر تماشاگران خونگرم اردبیلی شما را در سالن زیارت نکنند و شاهد هنرمایی شماها نباشند صدایشان می گیرد و حنجره هایشان مسدود می شود و تیم ملی را از تشویق های بی امانشان محروم می کنند . شما مطمئن باشید که ما حتی در سه کیلومتری سالن رضازاده هم آفتابی نخواهیم شد تا والیبال کشور و اردبیل از حضور شما بی بهره نباشند.
چه سری در این کار نهفته است که انسان های قدرتمند و صاحب نفوذ و دارای جلال و جبروت در ورزش توان تحمل یک انتقاد کوچک را ندارند ولی باز این را باید تکرار بکنم که ما و کارکنان نشریه به سالن قدم نمی گذاریم تا اوامرتان به مورد اجرا گذاشته بشود و ملالی از این بابت در قلب نازنین شما رخنه ننماید. اما این بار کوچک ترین بی حرمتی از طرف شما و دوستانتان سبت به خبرنگاران بومی استان قابل تحمل نخواهد بود.
دوستان آقای روابطچی فدراسیون در اردبیل را نیز توصیه می کنیم که در جریان رقابت ها به دنبال ما در سالن نگردند تا گزارش حضور ما را به دوستانشان بدهند و حاشیه بسازند و جایزه بگیرند. ما تصمیم گرفته ایم در پای جعبه جادویی بازی ها را تماشا بکنیم تا شما و عزیزانتان را به دردسر نیاندازیم. یا حق.




مرسل وقری و مدرسی کلاسBآسیا و تبریک مسؤولین فوتبال

مرسل وقری مدرس کلاس B آسیا شد. خبری خوشحال کننده و قابل توجه که در میان  علاقه مندان صادق و دوستداران واقعی فوتبال استان با استقبال مواجه گردید.
مرسل وقری در فوتبال چهره شناخته شده ای است. او از نسل درخشان و فراموش نشدنی فوتبال اردبیل است. رزومه وی در  دوران بازیگری در تیم های مختلف و مربیگری و مدرسی بر همگان روشن و آشکار است
مگر می توان موفقیت به دست آمده توسط وقری در اخذ مدرسی کلاس مربیگری  B   چشم پوشی کرد. او سال ها در فوتبال اردبیل زحمت کشیده و یکی از کسانی است که کمتر افرادی در فوتبال استان می توانند با او قابل مقایسه باشند.
مرسل وقری و خصوصیات منحصر بفرد وی از جمله اخلاق، رعایت احترام پیشکسوتان و علاقه مند بودن به مطالعه، تحقیق و پیشرفت و دوری کردن از حاشیه ها و اهمیت دادن به کاری که بر عهده گرفته است  او را به چهره ای محبوب در بین خانواده فوتبال منطقه تبدیل کرده است.
در این میان باید از کنار کسانی که چشم دیدن موفقیت دیگران را ندارند بی تفاوت گذشت. هستند برخی  که چون نتوانسته اند مانند وقری در فوتبال کشور صاحب جایگاه بشوند، از هر موفقیت وی رنگ از رخسارشان رخت بر می بیندد و به گزافه و هذیان گویی مبتلا می شوند. آنها بیمارانی هستند که بهبود یافتنشان بعید به نظر می رسد.وقتی عقده خود بزرگ بینی در تن و روان افرادی لانه بکند پاکسازی آن همت والایی را طلب می کند که متاسفانه در بین آن دسته از بیماران فوتبالی که می شناسیم این امر شدنی نخواهد بود و آنها تا دم مرگ با این خصلت نکوهیده دست و پنجه نرم خواهند کرد.
از طرف دیگر عکس العمل هیات فوتبال استان نیز در این ارتباط بسی جای تعجب دارد. وقتی یکی از دوستان و همراهان همیشگی آقایان در یک کلاس دست چندم با به کار بردن انواع حیله ها و خدمتگزاری ها شرکت می کنند در تبلیغ و تبریک گفتن و مانور دادن در اطراف آن شب و روز نمی شناسند. از چنین افرادی که ارتقایشان بر اساس رابطه ها بوده نه ضابطه ها بت هایی می تراشند و چنان وانمود می کنند که دیگر مثل آنها را در فوتبال اردبیل مادری نخواهد زایید و در مقابل چهره ای چون مرسل وقری با آن همه پیشینه درخشان موفق به کسب مجوز مدرسی کلاس مربیگریB آسیا می شوند ولی آقایان حتی جرئت تبریک خشک و خالی به وی را به خود نمی دهند.
البته تقصیر بیشتری هم متوجه آنها نیست چرا که گردانندگان تشکیلات را کسانی تشکیل می دهند که تا دیروز با فوتبال منطقه بیگانه بودند و به یکباره با عنایت همشهری ها در فوتبال قدعلم کرده اند . گناهی متوجه آنها نبوده و نیست که چهره هایی چون مرسل وقری را نشناسند بلکه گناه و تقصیر از آن کسانی است که آنها را در فوتبال اردبیل صاحب منصب و مقام نمودند.
ناگفته پیداست که وقری به تبریک کسانی که از خانواده فوتبال اردبیل نبوده و نیستند ، نیازی ندارد. تبریک او کارنامه و موفقیت هایش در فوتبال کشور است ولی آنهایی که حرکت کوچکی از یکی از سرسپردگان را چون کوهی عظیم جلوه می دهند بدانند که این رفتارها و بی توجهی ها به بزرگان فوتبال استان هیچوقت فراموش نخواهد شد و مسلما آنها روزی باید تاوان این گونه رفتارهای نسنجیده خود را بدهند.
موفقیت مرسل وقری موفقیت فوتبال دوستان و اهالی صمیمی آن است. امیدواریم وقری همچنان در جاده ترقی و پیشرفت گام بردارد و بدین ترتیب دوستان را شاد و مسرور و دشمنان فوتبال اردبیل و خودمحورهای از خود راضی را ملول و غمگین گرداند . انشااله




بازار داغ نظرسنجی های سرکاری

نزدیک شدن به روزهای آغاز فعالیت رسمی دولت دوازدهم بازار شایعات در ارتباط با مدیران استانی را داغ کرده است.

نظر سنجی های ی که در فضای مجازی انجام می شود بر این مسائل دامن می زند. بعد از هر نظر سنجی تحلیل های مختلف از دیدگاه های متفاوت در معرض دید و مطالعه علاقه مندان قرار می گیرد. دوستی تعریف می کرد برای این که درصد دوستان و هم فکرهای خود در نظرسنجی های فضای مجازی را بالا ببریم همه نزدیکان ، فامیل، اقربا و همسایگان را بسیج می کنیم  به نفع ما رای بدهند تا با نتایج به دست آمده چند صباحی خوشحالی بکنیم و رسیدن به میز و صندلی ریاست و مدیریت را در رویا ها مرور نماییم.

نظر سنجی ها و نفوذ آنها به اردوی استانداری و شخص استاندار نیز قابل توجه و تامل است. بیشتر این نظر سنجی ها در راستای گزینه سازی از یک طرف و جذب مخاطب و معرفی کانال و سایت مربوطه و در نهایت تخریب و زیر سؤال بردن مدیران کنونی انجام می گیرد.

آیا این نظر سنجی ها که بیشتر مخاطبان آنها ساکن در استان می باشند می توانند در تصمیم مرکزنشینان تاثیر گذار باشند؟ نظر سنجی که تعداد محدودی از افراد جامعه در آن شرکت نموده و به عبارتی دیگر جامعه آماری آن قابل اعتماد نیست در عزل و یا انتصاب یک مدیر چه نقشی می تواند داشته باشد؟ آیا اقدام برگزار کنندگان نظرسنجی ها در روند خدمت رسانی مدیرانی که فعلا مسؤولیت دارند تاثیر منفی نمی گذارند و یک نوع دلسردی در آنها ایجاد نمی کنند؟ وقتی در نظر سنجی ها معاونین و نزدیکان یک مدیر به عتنوان نامزدهای مدیریت معرفی می شوند در ارتباط صمیمی بین آنها اثری بر جای نمی گذارند؟

وقتی بالاترین مسؤول اجرایی استان در نظر سنجی در برابر معاونین و برخی دوستان و آشنایان قرار می گیرد در حالی که راه درازی تا شروع فعالیت دولت و آغاز اقدامات لازم برای عزل استاندارها و جایگزینی آنها در پیش است آیا می توان ادعا کرد که اقدام حرفه ای انجام پذیرفته است؟

برای این که عملکرد یک مدیر در بوته نقد و بررسی و تحلیل قرار بگیرد کسانی که در این عرصه وارد شده و پیشقدم می شوند باید از فعالیت های انجام یافته در چهارسال گذشته ، کاستی ها و کمبودها، امکانات و زیرساخت ها ، وعده های داده شده و …..آگاهی کامل داشته و قضاوتی منصفانه داشته باشند.

با بسیج آشنایان برای رای دادن بر ادامه مدیریت و یا برکناری یک مدیر و روزها و هفته ها در ارتباط با آن مانور دادن آیا نوعی کم لطفی و بی انصافی در حق مدیران نمی تواند باشد؟

کجا گفته شده است که مسؤولین کشور با رای و نظر حداکثر هزار نفر در یک استان برای تغییر و تحول در استانداری و ادارات کل اقدام می کنند و بدون توجه به تخصص ، میزان تحصیلات، کارآیی، سابقه مدیریت  و…. در سطح کلان تصمیم گیری می کنند؟ دل خوش کردن به رای آنهایی که با تلفن های مکرر و تمناهای پیوسته در نظر سنجی ها شرکت می کنند کاری بر خلاف عقل و منطق است.

در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برای هر فرد و مسؤول و دست اندرکاری وظایف تعریف شده و مشخص است.دخالت در وظایف دیگران و تلاش برای نظر سازی با اصول مدیریت صحیح نمی تواند سازگاری داشته باشد.

در بین ادارات کل و سازمان ها و نهادهای استان که در فضای مجازی بیشتر مورد توجه بوده و در ارتباط با آن نظر سنجی های مختلف راه اندازی می شود اداره کل ورزش و جوانان استان است. ادارات کلی چون صنایع و معادن، سازمان کشاورزی، ثبت اسناد و ثبت املاک و… اصلا در معرض نظرسنجی ها و رای افراد قرار نمی گیرند ولی اداره کل ورزش و جوانان به دلیل ویژگی های خاص و وظایف گسترده و تحت پوشش قرار دادن اکثریت جامعه همواره در زیر ذره بین بوده و با بالا بودن سطح توقعات و مشکلات قشر جوان و ورزشکار در معرض اتهام قرار می گیرد.

این روزها حساسیت برای دلسوزی و دفاع از حریم ورزشکاران و ورزش استان آنچنان بالا رفته و تب آن جامعه را فرا گرفته است که بیشتر افرادی که به نوعی با ورزش آشنایی دارند صبح که از خواب بیدار می شوند خود را در قد و قواره مدیر کلی تشخیص داده و برای دست یافتن به میز مدیریت ورزش استان برنامه ریزی را آغاز می کنند و متاسفانه این اقدام را در گام اول با زیر سؤال بردن مدیریت فعلی و حمله به آن آغاز می کنند.

بحث در این نیست که آیا مدیریت فعلی موفق بوده است یا نه؟ و آیا مخالفت برخی ها به وضعیت موجود در راستای دلسوزی برای ورزش است و یا در پشت آن اهدافی چون طرفداری و هواداری از این و یا وابستگی به آن و یا سینه زدن برای مطرح کردن فردی و یا افرادی قرار دارد بلکه قصد  ما از طرح این مساله آن است که بگوییم همه اقدامات ما باید با در نظر گرفتن منافع مردم و جامعه و در جهت جلب رضایت پروردگار باشد.

 چگونه می توان پذیرفت که  اعلام نرخ بلیط ورودی برای والیبال انتخابی جهان بهانه ای برای طرح خداحافظی مدیریت فعلی فعلی ورزش و جوانان استان باشد ؟ اگر تماشای بازی ها رایگان می شد دوستان مدعی، ابقای مدیریت را خواستار می شدند/

صداقت در هر عمل و اقدامی اگر در سرلوحه کار قرار بگیرد می تواند در جامعه و افکار عمومی تاثیر گذار باشد ولی زمانی که در اتاق های فکر، دستیابی به اهداف باندی و گروهی در اولویت قرار گرفته و برای این کار نوع برخوردها را مشخص کرده و نقشه راه ترسیم بکنند پیش می آید هرآنچه در چهار سال گذشته و در طول حیات دولت تدبیر و امید پیش آمده است.

ورزش اردبیل نیاز به مدیرانی دارد که خاک خورده آن باشند. از سوابق ورزشی درخشان و روشنی برخوردار باشند و با ورزش و رشته های مختلف ورزشی بیگانه نباشند و از همه مهم تر چهره ای شناخته شده در ورزش و مورد قبول جامعه باشند.

متاسفانه گاهی وقت ها شنیده می شود برخی افرادی که اسب خود را برای بالا رفتن از پله های ساختمان ورزش زین کرده و سخت از درگاه و آستان یکی از نمایندگان مردم در مجلس آویزان شده است بدون بهره بردن از کوچک ترین جایگاه در ورزش و برخورداری از کارنامه ای قابل دفاع در بخش اجرایی و دارا بودن حداقل پارامتر های مورد نیاز برای تصدی پستی حساس چون مدیریت ورزش استان برای خود و دوستان ونوچه ها دنیای خیالی تشکیل داده اند و هر شب با رویای مدیریت بر ورزش استان به خواب رفته و با آرزوی رسیدن به آن از خواب بیدار شده و هر روز نقشه ای جدید، برنامه ای تازه و اقدامی نو در پیش می گیرند ولی غافل از آن هستند که مدیریت بر ورزش کاری بسیار بزرگ، سخت و طاقت فرساست که هر کسی نمی تواند بار سنگین آن را تحمل بکند. برای برخی ها که از اداره کردن یک بخش کوچک عاجز هستند و درمانده، آرزوی رسیدن به مدیریت در ورزش استان سرابی بیش نمی تواند باشد و بنابر این بهتر است این قبیل افراد گول مشورت های عده ای خودفروخته ، حقه باز و نان به نرخ روز خور را نخورند و به کار خود مشغول باشند و دخالت در امور بزرگان را پیشه خود نسازند. این ها اگر نمی توانند بر قوه مقام پرستی غالب شوند برازنده خواهد بود که همان در مجموعه خود به دنبال پست باشند و در آنجا نقشه های خود را به مورد اجرا بگذارند. واسلام