1

برای مادرانی که رخ در نقاب خاک کشیده اند

مادرم سلام
امروز نیز چون روزهای گذشته به یاد تو افتادم، قلک خاطراتم را شکستم و دیدم آنچه از تو پس انداز داشتم، چقدر کم شده است.
یاد نگاهت افتادم که چه صادق بود و ساده با آن صدای صمیمی، چه ماهرانه مهربانی را نقاشی می کردی بر روی بوم دلم!
عصرها که می شد دلم هوای تو را می کرد و برای دیدنت پر می کشیدم و با دیدن چهره مهربان و دوست داشتنی ات به زندگی و نفس کشیدن امیدوار می شدم و وقتی می خواستم ترکت بکنم دعاهایت آویزه گوشم می شد که بزرگ ترین، بالاترین و مهم ترین سرمایه زندگی ام بود. دعاهایی که امروز نیز ثمره آنها را در همه مراحل زندگی و نفس کشیدن هایم مشاهده کرده و احساس می کنم.
با هر دعای خیر تو دری از خیر و برکت ، خوبی و نیکی، امید و امیدواری و عشق و صمیمیت به رویم گشوده می شد و با حرف های زیبا و قشنگ تو دل پر از غصه و دردم آرام می گرفت و نگاه های مهربانت مرهمی بر زخم های ناشی از بدقلقی روز و روزگار می شد و برای شروعی دوباره تشویقم می کرد. هنگام دعا، چشمانت با اشک وضو می گرفتند . نماز که می خواندی ، من نیاز را می فهمیدم، هر چه بینایی ات کم می شد، نگاهت عمیق تر می گشت و هر چه قامتت خم می شد، استواریت در برابر عاملین آن فزون تر می گشت. هر چقدر بر درد ناشی از پیری اضافه می شد با هزاران زحمت تحملش می کردی مبادا که از ناله های تو اطرافیانت رنگ از رخسارشان بپرد.
مادرم ، همچنان با یاد تو نفس می کشم و با خاطراتت زندگی می کنم و سعی می کنم اجازه ندهم ذخیره قلک خاطراتم کم و کم تر بشود.
هر چه قدت خمیده تر می شد سایه ات، ساری تر می گشت بر سر خانه! دلت با هر سنگ کلامی می شکست. اما به رویت نمی آوردی و برای راحتی و آسایش اطرافیانت حتی در آن لحظاتی که دنیا برایت تیره و تار می گشت کوتاهی نمی کردی.مادرم آن عصای رنگ و رو رفته ات هنوز هم بر سر جایش قرار گرفته است. عصایی که وقتی می خواستی به چیزی و یا کسی اشاره بکنی با آن نشان می دادی و می خندیدی. خنده هایی که یک دنیا لذت و شور به ارمغان می آورد و دل اطرافیانت را شاد و مسرور می کرد.
مادرم، عشق به تو عشقی بزرگ و ماندنی است و هر چند که رفته ای ولی باز همچنان بودن با تو را با تمام وجود احساس می کنم و به روانت درود می فرستم.
 




جای خالی مشاوره د ر ورزش اردبیل

در ورزش ما عده ای از مشورت کردن گریزان هستند. استفاده از نظر و رای دیگران و حداقل شنیدن آن را بر نمی تابند. خود را علامه دهر و همه فن حریف ورزش و دنیای آن می دانند. تا بخواهی چیزی را در ارتباط با موردی یادآوری بکنی حتی تحمل شنیدنش را ندارند و برای این که تو را از ادامه بحث منصرف بکنند می گویند می دانم، در جریان هستم ، قبلا تجربه کرده ام و ….
مشورت به معنی جمع کردن آراء و نظرات و استفاده از عقل و اندیشه دیگران و به کار بردن فهم و درایت آن ها آمده است. چه اشکالی دارد که انسان مفت و مجانی از نظرات دیگران آگاه شود ، حرف های مختلف را بشنود، بهترین آن ها را برگزیند و در کارها و اقداماتش در جهت بهبود اوضاع از آنها استفاده نماید.
چرا باید از مشورت کردن فرار بکنیم و چرا باید خود را بی نیاز از رای و نظر دیگران بدانیم. مگر نه این که خداوند متعال در قرآن کریم به رسول خدا سفارش می کند که در کارها با دیگران مشورت کند؟
هر که دانسته است بسیاری
نکند بی مشاورت کاری
شد پیمبر به مشورت مامور
تا نداری تو خویشتن معذور
تجربه هایی که موسپید کرده ها و استخوان خرد کرده های ورزش به دست آورده اند می توانند در بسیاری از موارد گره گشای مشکلات ورزش باشند. شنیدن حرف ها و ایده های آنها بار سنگینی بر دوش مسؤولان و گردانندگان رشته های مختلف ورزشی نمی تواند باشد. باید قدر این نعمت ها را دانست و آنها را برای کمک به حال و روز ورزش به میدان فراخواند. همین که پیشنهادها و نظرات آنها شنیده بشود و در مواقع ضروری مورد مشورت قرار بگیرند خود می تواند در برطرف کردن موانع و تحرک بخشیدن به حرکت ورزش استان مؤثر واقع شود.
 




ورزش و خبرنگاران جوان

وصال او ز عمر جاودان به
خداوندا مرا آن ده که آن به
جوانا سر متاب از پند پیران
که رای پیر از بخت جوان به
یکی از نعماتی که نصیب ورزش ما در سال های اخیر شده است روی آوردن عده ای از جوانان علاقه مند، به کار خبری ورزشی است. جوانانی که با بهره گرفتن از توان و قدرت نوشتن، آگاهی از علم روزنامه نگاری و آشنایی با رمز و فنون رشته های مختلف ورزشی می خواهند در خدمت ورزش باشند و برای سربلندی آن از هیچ کوششی دریغ ننمایند.
حضور این جوانان شتاب خاص و قابل توجهی را در انعکاس اخبار، گزارش ها و فعالیت های ورزشی موجب شده و فصل جدیدی از انتقاد و پرداختن به مشکلات ، نارسایی ها ، کمبود ها، بی توجهی ها و کاستی ها را گشوده است. جوانان با انرژی و تلاشگری که در همه صحنه های ورزشی حضور پیدا کرده و جریانات حاکم بر آن را زیر ذره بین قرار داده و می کوشند با عملکرد خود برای ورزش یاری باشند دلسوز و تاثیر گذار و نه باری سنگین و سنگ انداز.
آنهایی که دوران سکوت خبری ورزش استان را دیده اند به خوبی و به زیبایی، قدر فعالیت این جوانان در عرصه های مختلف ورزشی را می دانند و آنها را برای بیان واقعیت های موجود در ورزش نعمت بزرگی به حساب می آورند. این جوانان نیز باید قدر خود را بدانند و قلم خود را با دستور احساسات درونی شان بر روی کاغذ به حرکت در نیاورند. احساسی برخورد کردن با انعکاس مطالب ، انسان را از جاده راستی و درستی در بازگو کردن واقعیت ها و حقایق باز می دارد. نباید اجازه داد احساسات بر واقعیت ها غلبه پیدا بکند.
اگر من خبرنگار به خودم اجازه می دهم که از هر فعال عرصه ورزش انتقاد بکنم باید دیگران نیز بتوانند در ارتباط با نوشته ها و حرف های ما اظهار نظر بکنند و سخن بگویند. این که نوشته های خود را وحی منزل و عاری از هرگونه عیب و ایراد و نقد بدانیم نشان بارزی از پائین بودن آستانه نقدپذیری ما می تواند باشد.
جوانان فعال در عرصه رسانه های ورزشی همیشه نباید نیمه خالی لیوان را ببینند و چشم بر روی نقاط مثبت بسته و فقط دنبال منفی ها باشند. یک خبرنگار متعهد باید همه حقایق را ببیند و در انعکاس آنها به اندازه سرسوزنی از دایره امانتداری و راست گویی منحرف نشود. پیشه کردن این عادت که چون با فلانی رابطه خوبی ندارم پس همه کارهای او را تاریک ببینیم و تاریک بنویسیم. دور از عدل و انصاف بوده و خواهد بود.
فعالان جوان عرصه ورزش باید به خوبی خدمتگزاران واقعی را از منفعت طلبان و نان به نرخ روز خورها تشخیص بدهند. باید مردان مرد در ورزش را به خوبی بشناسیم چرا که
کار مردان روشنی و گرمیست
کار دونان حیله و بی شرمیست
انسان های خوب و افراد متعهد و عاشق خدمت بی منت چراغ راه دیگران هستند و امید را در آنها زنده می کنند و انسان های پست فقط به فکر حیله گری و سود شخصی هستند و تلاشگران عرصه رسانه های ورزشی باید قلم و نوشته های خود را از حیله و تزویر افراد دو رو و هرهری مسلک مصون بدارند.
شناخت گندم نماهای جو فروش در ورزش از ضروریات رهروان عرصه اطلاع رسانی می باشد. این قبیل افراد، آفات ورزش به حساب می آیند و می توانند سهمگین ترین و خطرناک ترین ضربات را به آن وارد نمایند.
و در نهایت بزرگ ترین، بالاترین، مهم ترین و قابل توجه ترین مسئله ای که می تواند درهای موفقیت و پیشرفت را به روی فعالان جوان رسانه در ورزش باز کند دوری جستن از غرور و خودخواهی است.
شاعر نامدار ایران مرحوم پروین اعتصامی چه زیبا گفته است:
هوای نفس چو دیویست تیره دل پروین
بتر ز دیو پرستی است خود پرستیدن
و یا
خود پسندیدن وبال است و گزند
دیگران را کی پسندد خود پرست
امیدواریم سال 96 برای همه زحمتکشان عرصه
خبر و خبر رسانی و بخصوص تلاشگران بی ادعای رسانه های ورزشی، سالی پر از موفقیت و شادکامی باشد.
 




بشنو و باور مکن

مردی بود کهن سال و شغلش غسالی و مرده شویی. کسی پرسیدش در این همه سال که در این شغل می کوشی چه چیز عجیبی دیده ای؟ گفت: نفس خویشتن را، زیرا هر روز دهها مرده را می شویم ولی باور نمی کنم که خودم نیز روزی خواهم مرد.
آنهایی که برای دو روز بیشتر ماندن در صحنه و یا تامین رضایت برخی از افرادی که ارتباط کاری دارند زمین و زمان را به هم می دوزند و نسبت های ناروا به برخی ها روا می دارند آیا نمی دانند که فردا در روز قیامت و در پیشگاه احدیت باید پاسخگوی اعمال خود باشند.
چراورزش استان ما نمی تواند در جایگاهی قرار بگیرد و نتایج مطلوب و شایسته ای کسب کند؟ چرا هر چقدر بیشتر گفته می شود کم تر اثر مطلوب در روند امور مشاهده می شود؟ چرا هر کسی در این وادی مسؤولیتی را می پذیرد و می خواهد گوشه ای از کارها را بچرخاند تا شروع نکرده حرف و حدیث ها در موردش آغاز می شود و دام ها برای زمین گیر کردنش گسترده می شود؟
آنهایی که می آیند تا در هیات های ورزشی تلاش صادقانه بکنند به نوعی ایثار کرده و از خود گذشتگی نشان می دهند. گفتیم تلاش صادقانه، حساب آنهایی که با یک برنامه از پیش تعیین شده و برای رسیدن به برخی از اهداف در ورزش سبز می شوند با خاک خورده ها و پیوند خورده های ورزش متفاوت هستند.
برخی ها در ورزش ما به جز ایراد گرفتن و به این و آن تاختن کار دیگری ندارند. عده ای هم که به دنبال منافع شخصی هستند تا به خواسته خود نمی رسند شمشیر را برای کسانی که مانع از دستیابی به هدف شده اند از رو می بندند و در قامت منتقد هر آنچه دوست دارند می گویند.
یکی از فعالین ورزش استان تعریف می کرد وقتی نتوانستم خواسته یکی از عزیزانی را که رابطه حسنه و شیرینی با من داشته برآورده بکنم به مخالف سرسخت، خونی و تمام عیار من تبدیل شد و از هر فرصتی برای گل آلود کردن آب استفاده می کند.
او اعتقاد داشت که آن شخص چنان در انتقام گرفتن از وی مصمم بوده که عملکرد منفی دیگران را نیز با صحنه سازی و استفاده از احساسات برخی ها متوجه وی نموده و به نوعی او را مورد حمله ناجوانمردانه قرار می دهد.
یک حکایت
کدبانوی خانه آشپز را گفت: امروز آش آماده کن. آشپز مشغول شد. نزدیک ظهر کدبانو آمد تا نمک چشان کند، به کام اولش اندکی شور شده بود و به آشپز نهیب زد که آشپزی بلد نیستی . آش شور است، آشپز پیر که می دانست کدبانو برای ایراد گیری آمده نه نمک چشان گفت: اگر تو بهتر می زنی ، بستان بزن.
کدبانو دست برد و یک مشت نمک بر گرفت و به دیگ آش ریخت . آشپز خندید و گفت: شور بود و شورش کردی.
حالا برخی ها برای این که بتوانند خود را بزرگ، کارکن، تاثیرگذار و احیانا قدرتمند نشان بدهند آش شور را شورتر می کنند. این قبیل رفتارها و حرکت ها زیبنده ورزش و آنهایی که مدعی خدمت به ورزش هستند نبوده و نیست و برای گردانندگان صحنه ها، حاصلی نمی تواند داشته باشد.
بشنو و باور نکن
همچنان عده ای که فکر نکنم تعدادشان از انگشتان دست تجاوز کند بر این باور هستند که فوتبال ما در اوج است و سزاوار جایگاه های رفیع، بلند و افتخارآفرین. تا ضربه ای به در می خورد و بهانه ای برای تبلیغ پیش می آید امان داده نمی شود و آن ضربه را وسیله ای برای مطرح شدن ها قرار می دهند و خارج از عرف به اقداماتی دست می زنند . آیا به تبلیغات پوچ و بی اساسی که انجام می شود باید گوش کرد و همه آنها را به جان خرید؟
حکایتی دیگر
خسیسی به حمالی گفت صندوقی را که در آن کالای شیشه ای بود به بالاخانه ببرد و به جای مزد از او سه نصیحت بشنود. حمال پذیرفت. چون یک سوم راه طی شد، گفت: نصیحت اول را بگو!. گفت: اگر کسی درآمد که نقد به از نسیه است، بشنو و باور مکن!
چون دو سوم راه طی شد، حمال گفت: نصیحت دوم را بگو!
گفت: اگر کسی درآمد که پول سیاه به از سکه سیم است، بشنو و باور مکن!
چون به آخر پلکان رسیدند، گفت: نصیحت سوم را بگو!
گفت: اگر کسی درآمد که نخود آب به از چلوکباب است، بشنو و باور مکن!
حمال ناگهان صندوق را از فراز پلکان به زیر افکند و گفت: اگر کسی درآمد که در این صندوق چیزی سالم مانده است، بشنو و باور مکن!
حالا ما نیز باید به این ادعاها، شعارها ، فخر فروشی ها و گنده گویی ها گوش کنیم ولی به هیچ کدام از آنها را باور نکنیم. این نهایت کاری است که در مقابل آن همه خود بزرگ بینی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها و حقایق می توان انجام داد.
کسانی که می خواهند با چنگ توسل به دامن حرف های بی پایه و بی اساس افکار عمومی را تحت تاثیر قرار بدهند و با آمارهای غلط و دروغین به بزرگ کردن عملکرد خود بپردازند باید بدانند که دیگر زمان این قبیل ترفندها گذشته است.
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را ورقی، دفتری و دیوانیست
 




جام عقاب، هوشنگ چمن آراو روزهای خوش فوتبال اردبیل

زمستان که غزل خداحافظی را می خواند و بهار آمدن خود را با مدد گرفتن از نشانه های متعدد به همگان اعلام می کند دوستداران فوتبال اردبیل ، دوستدارانی که عمری را پشت سر گذاشته و مو ها را سفید کرده اند برای مسابقاتی تحت عنوان جام عقاب دلتنگ می شوند.
چه عظمتی داشت جام عقاب وچه نقش تعیین کننده در فوتبال و حفظ آمادگی بازیکنان و تیم ها در دهه های 50 و 60. چه جامی بود ، منظم، مرتب و سرشار از شور و عشق، فوتبال در زمین خاکی با شن های ریز و سنگریزه هایی که شاید امروزی ها جرئت راه رفتن در روی این گونه زمین ها را نداشته باشند چه حال و هوایی به ورزش و فضای فوتبال می بخشید.
علاقه مندان، روزها و شب ها را سپری می کردند و ایام را به امید آمدن بهار و آغاز رقابت های جام عقاب می گذراندند. از یک ماه مانده به تحویل سال پیش بینی ها، اظهار نظرها، یارگیری ها و رایزنی ها آغاز می شد. حرف فوتبالی اردبیلی ها در آن ایام و در آستانه سال نو به جز جام عقاب و تیم های حاضر در آن حرف دیگری نبود.
چه عشق و چه معرفتی، چه مردان و چه مردانگی و جوانمردی و چه انسان های پاک و بی آلایش و متواضع که با عشق فوتبال نفس می کشیدند و برای آن زندگی می کردند.
چه کسی می تواند جای خالی هوشنگ چمن آرا را در فوتبال اردبیل پر بکند. کدام مدعی ژنرالی و خان بودن در فوتبال منطقه می تواند به اندازه انگشت کوچک آن مرحوم به فوتبال خدمت کرده باشد. او مدیر ورزشی مادرزادی بود که می توانست به خوبی و در حد ایده آل یک دوره رقابت سنگین و نفس گیر را برگزار و با موفقیت به پایان برساند.
چهره هایی چون مرحوم هوشنگ چمن آرا در فوتبال اردبیل تکرار نشدنی هستند. مردان بی ادعایی که زحمت کشیدند ، از آبرو و حیثیت خود هزینه کردند و منتی هم بر سر فوتبال اردبیل نگذاشتند و توقع آنچنانی هم نداشتند. اما امروز کسانی را می بینیم که با چند بازی برای فوتبال اردبیل چنان مدعی می شوند و منت بر سر ورزش و فوتبال می گذارند آن سرش ناپیدا و این جاست که فرق بین خدمتگزار واقعی و مدعیان به ظاهر عاشق فوتبال و استان معین و عیار انسان ها مشخص می شود.
جام عقاب میدان مناسبی برای سنجش میزان آمادگی بازیکنان در شروع سال جدید و در آستانه آغاز رقابت های باشگاهی بود. مدیریت آن روزهای مرحوم چمن آرا و به پایان بردن مسابقاتی سنگین در زمین خاکی بدون حصار و مانع، باید الگویی برای کسانی باشند که فقط در روی کاغذ مدعی بوده و حرف را خوب می زنند و کاری به عمل کردن ندارند.
امیدواریم یاد و خاطره خدمتگزارانی چون هوشنگ چمن آرا همیشه در فوتبال اردبیل زنده نگاه داشته شود. بگذریم از این که عده ای محدود و انحصار طلب که فقط همه چیز را برای خود و اطرافیانشان می خواهند ممکن است از گرامیداشت خادمان راستین افسرده و دلگیر باشند و به طرق مختلف این صفت ناپسند و زشت خود را نشان بدهند ولی کار تجلیل و گرامی داشت آنها به هر بهانه ای باید در دستور کار قرار بگیرد.
جام عقاب و مدیریت آن در تاریخ فوتبال اردبیل استثنا است. این که نزدیک به یک هزار تماشاگر در زمین خاکی بدون حصار و تا کنار خط طولی و عرضی بایستند و تیم ها را تشویق بکنند ولی یک قطره خون از دماغ یک نفر سرازیر نشود و بداخلاقی مشاهده نگردد، برای امروزی ها غیر قابل باور می شود ولی مرحوم هوشنگ چمن آرا مدیری بود که به این کار اقدام می کرد و مسابقاتی در خور نام فوتبال آن روزهای اردبیل برگزار می نمود.
به هر حال در سال جدید و در ایام تعطیلات نوروزی اگر گذرتان به محل میدان عقاب افتاد و از آن مسیر عبور کردید به روح همه کسانی که در آن جام، فوتبال بازی کرده و زحمت کشیده و الآن در جمع ما نیستند صلواتی نثار کرده و فاتحه ای قرائت نمائید.  
 




نگاهی کوتاه به کارنامه مربیان کشتی در سال ۹۵

   انتشار مطلبی تحت عنوان تبعیض در کشتی اردبیل واقعیت یا شعار در شماره قبل نشریه ، مورد استقبال دوستداران، علاقه مندان و مردم کشتی دوست و کشتی بلد اردبیل قرار گرفت. در پایان آن مطلب وعده داده بودیم که عملکرد مربیان کشتی آزاد و فرنگی استان را از نظر موفقیت شاگردانشان در کسب عناوین قهرمانی در طول سال 95 مورد بررسی قرار داده و از این بابت اطلاعاتی در اختیار خوانندگان نشریه قرار بدهیم.
با همکاری صمیمانه نجف زاده مسؤول روابط عمومی هیات کشتی استان این امر برای انتشار در شماره نوروزی امکان پذیر شد که امیدواریم مورد توجه دوستداران ، منتقدان و علاقه مندان به کشتی قرار بگیرد.
کشتی آزاد: در طول سال 95 کشتی ازاد استان در ر قابت های کشوری 8 مدال برای استان به ارمغان آورده است. این مدال ها را قهرمانان و آینده سازان این رشته در مسابقات خردسالان، نو جوانان، جوانان ، بزرگسالان و پیشکسوتان به گردن آویخته اند.
از 8 مدال کسب شده توسط کشتی آزاد در سال 95 شاگردان ادریس طالبی دو مدال، جابر پارسی دو مدال، اعتماد خجسته ، بهنام شهبازی و حیدر فرخنده هر کدام یک مدال را تصاحب کرده و هشتمین مدال این رشته نیز مربوط به رده پیشکسوتان می باشد.
کشتی فرنگی: عملکرد کشتی فرنگی از نظر کسب مدال و افتخار برای استان نسبت به کشتی آزاد چشمگیر و قابل توجه است. از رقابت های سال 95 سهم کشتی فرنگی استان 19 مدال رنگارنگ است که علاوه بر رقابت های قهرمانی کشور و رقابت های عمومی، کشتی گیران این رشته در رقابت های بین المللی از جمله رومانی و باکو نیز افتخار آفرینی کرده اند. اگر مدال های به دست آمده توسط افشین بیابانگرد نیز جزء فعالیت های کشتی استان محسوب شود آین آمار افزایش پیدا می کند ولی چون اعتقاد داریم که بیابانگرد سال هاست در تهران زندگی کرده و در آنجا تمرین می کند نباید زحمات دیگران را به نام هیات کشتی استان ثبت کنیم و بنابر این از ثبت مدال های به دست آمده توسط بیابانگرد در آمار مدال های کسب شده توسط کشتی استان خودداری کرده ایم.
در بین مربیانی که در کشتی فرنگی زحمت می کشند شاگردان محمد محمد علیپور با 10 مدال در صدر بوده و به دنبال وی، شاگردان حیدر فر خنده با 4 مدال، طاهر مهدیلو با دو مدال و نادر مشروطی با یک مدال قرار می گیرند.
از نظر مرغوبیت مدال و کسب مقام اول انفرادی در کشتی آزاد برتری از آن جابر پارسی است. وحید پاشایی و اکبر سبحانی شاگردان پارسی در رقابت های جوانان و بزرگسالان قهرمانی کشور گروه ب صاحب گردن آویز طلا شده اند و یک طلای دیگر نیز توسط افشین میرزاپور شاگرد حیدر فرخنده کسب شده است.
در کشتی فرنگی در طول سال 95 چهار مدال طلا به دست آمده است که سهم محمد محمد علیپور دو مدال می باشد. رضا محمد علیپور و عبداله اربابی از شاگردان محمد علیپور در رقابت های بزرگسالان و عمومی گروه ب مدال طلا گرفته اند و دو مدال دیگر نیز توسط شاگرد نادر مشروطی(سالار مشروطی) و حیدر فرخنده( رضا طالبی) به ترتیب در رقابت های جام بین المللی کودک و رقابت های عمومی به دست آمده است.
امید آن داریم که با تلاش صادقانه مربیان زحمت کش کشتی در رشته های آزاد و فرنگی ، سال آینده موفقیت های بیشتر کشتی استان را شاهد باشیم . قرار گرفتن در سکوهای قهرمانی تیمی و انفرادی دور از دسترس جوانان لایق و برومند این استان نبوده و نیست و سال 96 می تواند برای کشتی استان




رونق نظر سنجی ها

این روزها در فضای مجازی بازار نظر سنجی ها در مورد عملکرد هیات ها ، عاملین سقوط تیم شهرداری، ناکارآمدی دست اندرکاران ورزش استان، بهترین بازیکن سال و … بسیار پر رونق و گرم گرم است.
این که اکثر ترتیب دهند گان این نظر سنجی ها هدفی جز خدمت به ورزش و فراهم کردن زمینه تشویق و ترغیب ورزشکاران نداشته و ندارند جای شک و تردید نیست ولی مسلما با توجه به محدودیت شرکت کنندگان و حضور افراد در فضای مجازی نمی توان به نتایج به دست آمده کاملا دل بست و بر روی آنها مانور داد.
در ورزش و دنیای حرفه ای آن، آمارها و کسب عناوین و بالا رفتن از سکوهای قهرمانی و انجام اقدامات لازم و گسترده برای گسترش و توسعه رشته های مختلف ورزشی و … برای انتخاب برترین ها مورد استفاده قرار می گیرند و مسلما بر پایه جامعه آماری محدود نمی توان به طور کامل قضاوت کرد و نتایج از آن را به کل جامعه تعمیم داد.
برخی از نظر سنجی ها هم که در ارتباط با افراد بخصوص صورت می گیرد ریشه در افکار و اهداف دیگری دارد. کانال هایی که گردانندگانش مشخص نبوده و به مخاطبین معرفی نمی شوند و به صورت یک مجموعه در اختیار عمل کرده و منتقدین و مخالفین مجموعه مورد حمایت خود را سزاوار هرگونه حمله و انتقام قرار می دهند نظر سنجی های جهت دار آنها که نتایجش از همان روز اول آغاز مشخص است نشان دهنده کارآیی و یا ضعف یک مدیر و یک رئیس نمی تواند باشد.
آنجا که طبیب شد بد اندیش
افزوده شود به دردمندی
این مار همیشه می زند نیش
زنهار به زخم کس نخندی
 




رد صلاحیت مدیریتی صباغی از عجایب چند گانه هیات فوتبال استان

یکی از عجایب چند گانه هیات فوتبال استان اردبیل ، عدم تائید سابقه مدیریت هادی صباغی در سال 95 بود.
وقتی صلاحیت مدیریتی کاندیداهای هیات فوتبال استان توسط هیات سه نفره مورد بررسی قرار گرفت در میان تعجب کسانی که روند تعیین صلاحیت ها را پیگیری می کردند قلم قرمز بر روی نام هادی صباغی کشیده شد و این در حالی بود که از سه عضو هیات، معاون ورزشی ادار ه کل ورزش و جوانان به نفع صباغی رای داده ولی دبیر هیات( با قانونی و غیر قانونی بودنش ما را کاری نیست) و عضو حقوقدان منتخب هیات به این امر رای منفی داده بودند.
در این ارتباط یک سؤال مطرح می شود: هادی صباغی چگونه و چرا در انتخابات قبلی تائید صلاحیت شده و در مجمع انتخاباتی به عنوان کاندیدا حضور یافته بود و الآن بعد از گذشت چهارسال پیشینه و سابقه مدیریتی وی مورد قبول قرار نمی گیرد؟
اگر هادی صباغی در پنج سال گذشته هیچ کار و اقدام مدیریتی نداشته باشد باید با توجه به سابقه قبلی که مورد تائید کمیته سه نفره پنج سال قبل بوده جواز حضور در انتخابات را به دست بیاورد و هر تصمیمی جز تائید این خدمتگزار ورزش می تواند پیام های مختلفی را در دل خود جای بدهد.
مگر تائید صلاحیت مدیریتی ، صلاحیت اخلاقی و کاری است که فراز و نشیب داشته باشد؟ اگر صباغی مدیریتش بر شرکت ها و هیات ها و…. در پنج سال قبل مورد تایید قرار گرفته الآن چه اتفاقی افتاده است که این آقایان رای صادر شده در پنج سال گذشته را قبول نمی کنند؟ چه سیل و طوفان و حوادث غیر مترقبه ای رخ داده و سابقه مورد تایید صباغی را با خود برده است؟ و آیا کسانی که در آن تاریخ صلاحیت مدیریتی صباغی را تائید کرده اند آدم های بی اطلاع و بی سوادی بودند؟ آنهایی که در آن زمان به هادی رای مثبت داده بودند باید بیایند و در پای درس این حضرات بنشینند و یاد بگیرند!!!!!!!!!!!
 




تدبیر و آرامش حلقه های گمشده فوتبال اردبیل

چه گویی که کام خرد توختم
همه هر چه بایست آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
جایگاه خرد و اندیشه و تدبیر در هر شئونی از شئونات زندگی آدمی ، جایگاهی ممتاز و معتبر و والا است.
آیا در فوتبال ما در پنج سال گذشته تدبیر و برنامه ریزی ها و استفاده از خرد جمعی و مشورت با افراد کاردان و شناخته شده مورد توجه بوده است؟
در این که فوتبال و اداره آن در پنج سال گذشته با مشکلات و دست اندازهایی روبرو بوده است هیچ شک و تردیدی نباید داشت. متاسفانه با وضعیتی که در حال حاضر بر سیستم مدیریتی و برگزاری مجمع انتخاباتی آن حاکم است برای رفع مشکلات و هموار کردن دست اندازها از سوی متولیان امر رغبت چندانی مشاهده نمی شود.
ضعف در عملکرد و پیروی کردن از برخی روش ها موجب شده است تا هیات فوتبال استان آن اقتدار و مرتبت خود را از دست بدهد.
چرا در سال های اخیر همیشه در اطراف فوتبال استان ، حاشیه سایه گسترده و در آن خود نمایی کرده است؟
باید گفت وقتی تدبیر و آرامش بر هر کار و باری حاکم نباشد ظهور حرف و حدیث نه تنها در فوتبال بلکه در هر رشته ورزشی اجتناب ناپذیر می نماید.
اگر تدبیر بود و خرد جمعی بر فوتبال حاکم می شد امکان نداشت که مجمع قانونی سالیانه هیات فوتبال در چند سال گذشته حتی برای یک بار تشکیل نشود. اگر آرامشی وجود داشت بودجه سالانه هیات و پیش بینی هزینه مورد تصویب مجمع قرار می گرفت و همه چیز در مجرای قانونی به پیش می رفت. اگر بر اساس قوانین و آئین نامه اقدام می شد انتخاب دبیر و خزانه دار باید با تصویب مجمع رنگ و لعاب قانونی به خود می گرفت.
اگر خرد جمعی در هیات فوتبال حکمرانی می کرد دادن وعده های پوچ و بی اساس و امیدوار کردن مردم و دوستداران فوتبال در هیات استان نمی توانست جایگاهی داشته باشد و اگر کار کشته ها و امتحان پس داده ها در هیات صاحب جایگاه و موقعیت می شدند خود محوری و حرف های بی پایه زدن با چراغ قوه هم اگر می گشتند یافت نمی شد.
هر چه بود گذشت و در این میان فوتبال اردبیل بزرگ ترین و فراموش نشدنی ترین ضربات را متحمل شد و بر جان خرید ولی امیدواریم اگر قرار است فوتبال رنگ آرامش به خود بگیرد تدبیر و خرد در آن در سال های آینده حرف اول و آخر را بزند.




پاس اردبیل نماینده استان آذربایجان شرقی در رقابت های فوتبال جام حذفی کشور در سال ۶۷

بیان گوشه ای از تاریخ پر افتخار فوتبال اردبیل در نشریه، با استقبال خوانندگان مواجه شده است. امید می رود تا آنجا که آرشیو ما و مساعدت برخی از عزیزان خوش سلیقه از جمله جعفر ظاهری و قادر دهقان اجازه بدهد در هر شماره صفحاتی را به این امر اختصاص بدهیم تا نسل امروز و کسانی که می خواهند با گذشته غرورآفرین فوتبال استان و اردبیل آشنا بشوند از آن بهره ببرند.
وظیفه ما به عنوان نگارنده وقایع گذشته فوتبال اردبیل ،حفظ امانت و بیان واقعیت هاست. ممکن است در بین اسامی که از آنها در متن نام برده می شود، باشد کسانی که به دلایل مختلف مورد تایید ما نباشند ولی ما بدون توجه به این مسائل، باید امانتدار خوبی برای ذکر  تاریخ فوتبال اردبیل باشیم. اجازه نداریم که مسائل حاشیه ای و رفتارهای شخصی را در ذکر سرنوشت فوتبال اردبیل دخالت بدهیم.
در شماره نوروزی نشریه قصد آن داریم که به یکی از نتایج کسب شده توسط تیم فوتبال پاس اردبیل در جریان رقابت های جام حذفی باشگاه های کشور در سال 1367 بپردازیم.
فعال ترین و پرقدرت ترین تیم های باشگاهی شهرستان اردبیل در دهه 60 را به مرور معرفی کرده و عملکرد افتخار آفرین هر یک از آنها را در آینده بررسی می کنیم.
همه دوستداران و علاقه مندان به فوتبال اردبیل به خوبی می دانند که تیم پاس یکی از تیم های مطرح شمال غرب کشور در دهه 60 بوده است. نتایجی که این تیم در رقابت های مختلف آن سال ها به دست آورده است دلیلی محکم و قاطع بر  این ادعا می باشد.
تیم پاس با بهره بردن از بازیکنان نامی و توانای آن روزگاران در رقابت های مختلف حرف های زیادی برای گفتن داشت و به نوعی یکی از تیم های پرچم دار فوتبال اردبیل در سطح کشور به شمار می رفت.
بارها گفته شده است که رقابت های باشگاهی دهه 60 در اردبیل از حال و هوای خاصی برخوردار بوده است. تماشاگران عاشق، بازیکنان تکنیکی و کم توقع و مسؤولین و کادر زحمتکش از مهم ترین ویژگی های فوتبال باشگاهی در آن دوران بوده اند. رقابت شدید تیم ها برای قرار گرفتن در موقعیت مناسب در جدول رده بندی و حساسیت و علاقه مندی بالای تماشاگران به تیم های مختلف، سکوی تماشاگران ورزشگاه تختی را ویژگی های خاص می بخشید.
برخی از عزیزانی که توان تن دادن به واقعیت ها و موقعیت مناسب برخی از تیم ها در آن سال ها را ندارند در بیان بعضی از واقعیت ها از جمله پرداختن به تاریخ فوتبال تیم پاس حساسیت هایی از خود نشان می دهند که نشان از کوتاه فکری و بی منطقی آنها می باشد چرا که در حال حاضر نه تیمی به نام پاس وجود دارد و نه موردی به جزء حقیقت بیان می شود. این قبیل افراد که متاسفانه برای فوتبال اردبیل آفتی خطرناک و سمی مهلک و کشنده هستند باید بدانند که تن دادن به آنچه جز حقیقت چیز دیگری نیست لازم و ضروری است.
جام حذفی باشگاههای ایران(شاهد)در سال 1367 در 15 آذرماه با انجام هفت دیدار آغاز شد. پاس به عنوان یکی از نمایندگان فوتبال استان آذربایجان شرقی برای اولین دیدار به شهر بروجن در استان اصفهان رفت.
به دلیل درگیری تیم منتخب اردبیل با مرحله نهایی دومین دوره رقابت های جام فلق ، پاس در این دیدار تنی چند از یاران مطرح خود را در اختیار نداشت . پاس در برابر تیمی که برای فوتبال کشور شناخته شده نبود با دو گلی که در دقایق 35 و 58 به ثمر رسید، شکست خورد.
دیدار برگشت این دو تیم در 22 آذر ماه 67 و بعد از پایان رقابت های جام فلق در ورزشگاه تختی اردبیل و در حضور تماشاگران پرشور اردبیلی و هواداران سینه چاک برگزار شد.
پاس اردبیل 3
گل ها: دقیقه 10 محرم حقگو، دقیقه 34 مرسل وقری و دقیقه 67 حیدر وطنخواه
هما بروجن صفر
داور: علیرضا قویدست از گیلان با کمک مرتضی منصوری و عباس آزاد از ساوه
پاس: رحیم زرگین، مرسل وقری، فیض اله نیک نژاد، نادر کهنمی، اصغر غفاری، مقصود بایرامی، محمود بایرامی، ناصر اروجی، حیدر وطنخواه ( از دقیقه 87 عادل نظارتی) عادل پیرفرشی و محرم حقگو  مربی : داود حسنی فر
ورزشگاه تختی اردبیل، سه شنبه 22آذر ماه 67: پاس اردبیل در یک بازی برتر با 3 گل، همای بروجن را مغلوب کرد تا ضمن جبران شکست دو بر صفر دور رفت، نماینده بروجن را از گردونه رقابت ها خارج و خود را در دور بعدی ببیند..
پاس در دقیقه 10 روی پاس مقصود بایرامی و با ضر به محرم حقگو به گل رسید و در دقیقه 34 وقری دومین گل این تیم را به ثبت رساند تا پاسی ها خوشحال به رختکن بروند.
در نیمه دوم باز این پاس بود که بازی را هجومی تر آغاز کرد و سرانجام در دقیقه 67 حیدر وطنخواه ملی پوش نوجوان اردبیلی با ضربه ای دیدنی سو.مین گل پاس را در درون دروازه هما کاشت . هما در این روز نتوانست حضوری جدی در جلو دروازه پاس داشته باشد و می توان گفت که دروازه بان پاس بی کارترین بازیکن میدان بود . در تیم پاس حقگو، وطنخواه و محمود بایرامی بهتر از دیگران ظاهر شدند.
با این پیروزی دلچسب پاس به دور دوم رقابت های جام حذفی صعود کرد و نشان داد شکست در بروجن یک حادثه ای بیش نبوده است.
حریف پاس در دور دوم جام حذفی تیم اکباتان تهران بود. اکباتان در دور اول رقابت ها با حذف تیم یکتای شیراز حریف تیم پاس معرفی شده بود.
دیدار رفت این دو تیم در دوم دی ماه سال 67 در حضور بیش از سه هزار تماشاگر خونگرم اردبیلی در ورزشگاه تختی برگزار شد و در پایان بازی پاس اردبیل به یک پیروزی شیرین و دلچسب دست یافت.
پاس لردبیل 2
گل ها: دقیقه 18 حیدر وطنخواه و دقیقه 70 محرم حقگو
اکباتان تهران 1
گل دقیقه 30 حسین طاهر خانی
داور: رشید حسن زاده از تهران با کمک محمود آفریدون و عبدالخالق قبادی از آذربایجان غربی
اخطار: حسین وکیلی از اکباتان و مقصود بایرامی از اردبیل
پاس اردبیل: رحیم زرگین، فیض اله نیک نژاد، مرسل وقری، اصغر غفاری، نادر کهنمی، مقصود بایرامی، محمود بایرامی، ناصر اروجی، حیدر وطنخواه( از دقیقه 87 سعید باباوند)، عادل پیرفرشی و محرم حقگو
مربی: داود حسنی فرد
اکباتان تهران: محمد محسن دوست، حسین عامری، مهدی حیدری، جمشید رشیدی، محمد اسکویی، حسین وکیلی، حمید جعفری ( از دقیقه 78 رحیم ولی زاده) حسین طاهر خانی منصور علی( از دقیقه 83 افشین بیگ زاده) و هادی آهنگران   مربی: مجید توتونچی
ورزشگاه تختی اردبیل، جمعه 2 دی ماه 67:
تیم پاس اردبیل بعد از پشت سر گذاشتن همای بروجن در برابر اکباتان صف ارایی کرد.از دقایق نخست، پاس اشتهای خود را برای پیروزی نشان داد و برتری این تیم در دقیقه 18 به گل یار نوجوان، حیدر وطنخواه انجامید. بعد از این گل، اکباتانی ها برای جبران آن سعی دوچندان نمودند و سرانجام در دقیقه 30 با اشتباه دفاع پاس ، حسین طاهر خانی نتیجه را برای اکباتان به تساوی کشاند.
در نیمه دوم هنوز 5 دقیقه از آغاز بازی نگذشته بود که روی پاس مقصود بایرامی با ضربه ای بسیار زیبا محرم حقگو توپ را به تور اکباتان دوخت. بعد از این گل، اکباتان با سه تعویض سعی در تلافی شکست داشت ولی دفاع هوشیار پاس آنان را درز زدن گل ناکام گذاشت تا بازی 2بر1 به سود پاس اردبیل تمام شود و همه چیز به بازی برگشت کشیده شود.
دیدار برگشت این دو تیم داستان خاص خودش را دارد . در حالی که تیم پاس اردبیل به تهران رسیده و خود را برای دیدار و پیروزی در مقابل حریف نامی آماده می کرد، اعلام نمودند که بازی رفت دو تیم سه بر  صفر به نفع تیم اکباتان اعلام شده است. اعلام رسمی این رای از سوی فدراسیون که با توسل به یک قانون من درآوردی و تاسف برانگیز همراه بود، شوک بزرگی به اردوی تیم پاس وارد کرد و این تیم در ششم دی ماه با یک روحیه ضعیف در زمین شماره 2 ورزشگاه شهید شیرودی روبروی اکباتان قرار گرفت.
چرا فدراسیون برد تیم پاس در مقابل اکباتان را به باخت سه بر صفر تبدیل کرد؟ اردبیلی ها چه خلافی را مرتکب شده بودند که چنین ظالمانه با آنها برخورد شد؟
در همان ایام توسط نگارنده مطلبی تحت عنوان تقلب اردبیلی ها!!! در یکی از مجلات ورزشی کشور چاپ شد که عین آن به دلیل آگاهی خوانندگان از چگونگی عوض شدن پیروزی پاس با شکست در زیر از نظر علاقه مندان می گذرد.
تقلب اردبیلی ها!!!
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال ایران، تیم پاس اردبیل را (که در دیار ر فت با نتیجه دو بر یک اکباتان تهران را شکست داده بود ) سه بر صفر بازنده اعلام کرد! طبق آئین نامه فدراسیون فوتبال ، بازیکن نوجو.ان حق بازی در تیم بزرگسالان را ندارد!!! و چون پاس اردبیل از وجود چنین بازیکنی به نام حیدر وطنخواه استفاده کرده بود بازنده شد.
خبر بالا را خواندید و مشاهده کردید که یک تیم شهرستانی را به این راحتی بازنده می کنند. آئین نامه فدراسیون فوتبال می گوید که بازیکن نوجوان حق بازی در تیم بزرگسال را ندارد ، در حالی که خود مسؤولین همیشه گفته اند که باید به نوجوان ها و جوان ها بیشتر توجه شود. شما که اعتقاد دارید تیم ملی دست به جوانگرایی بزند و شما که می گوئید بازیکن 28-27 ساله به درد تیم ملی نمی خورد ، پس چرا به این گفته های خود عمل نمی کنید؟ آیا این است گسترش فوتبال؟ آیا جلوگیری از حضور یک نوجوان شایسته در میدان و آن هم یک ملی پوش نوجوان ، باعث رنجاندن او نیست؟ آیا یک نوجوان این حق را ندارد تا در تیم بززرگسال خودش بازی بکند ؟ راستی چه کسی این قانون را گذاشته است؟ تازه آقایان نتیجه 3 بر صفر را به اصطلاح برای باج دادن به اردبیلی ها همان 3 گل به حساب آوردند ، یعنی پاس در صورت پیروزی دو بر صفر بر اکباتان در بازی برگشت با حساب 4 گل زده صعود می کرد!
در خصوص این که پاس اردبیل چگونه از وجود حیدر وطنخواه استفاده کرد، بد نیست بدانید که:
ابتدا برای این بازیکن از طرف فدراسیون فوتبال کارت قانونی صادر شده و با توجه به مدارک نامبرده که او نوجوان است ، فدراسیون فوتبال می توانست برای بازی این نوجوان در تیم بزرگسال ، کارت صادر نکند ولی این کار را نمکرد. از این گذشته همین بازیکن پیش از دیدار با اکباتان تهران در برابر همای بروجن بازی کرده بود و نیز نام او جزء بازیکانان منتخب اردبیل در جام فلق در فهرست فدراسیون به چشم می خورد! ضمن آن که خود اردبیلی ها ادعا می کنند چنین آئین نامه ای از فدراسیون فوتبال به دست ما نرسیده و اگر اراسال شده برای مرکز استان فرستاده شده است ! و ما از این آئین نامه بدون اطلاع بودیم . یعنی اگر به دست مرکز استان رسیده ما را مطلع نکرده اند ، در آخر وقتی ما مدارک سالم حیدر وطنخواه را به فدراسیون فوتبال ارائه دادیم ، آقایان می خواستند برای او کارت صادر نکنند و یا نماینده فدراسیون فوتبال، قبل از همان بازی اول با همای بروجن ، جلوی بازی وی را می گرفت . تا کی ما شهرستانی ها باید چوب بی برنامگی و بی عدالتی را متحمل شویم!؟
و یک یادآوری: در نهمین دوره جام ملت های اسیا در قطر فهد محمد الکواری از قطر تنها 15 سال داشت!
پاس بازی کرد، اکباتان گل زد
اکباتان تهران 4
گل ها : دقایق 38 و 67 هادی آهنگران، دقیقه 16 حسین طاهر خانی و دقیقه 21 حمید جعفری
پاس اردبیل 1
گل: دقیقه 68 محمود بایرامی
داور: حسین تهرانی با کمک حسن اکبر نژاد خسرو امامی هر سه از مشهد
پاس: رحیم زرگین، اصغر غفاری( احد اروجی) مرسل وقری، فیض اله نیک نژاد، نادر کهنمی، مقصود بایرامی، محمود بایرامی، ناصر عروجی ، حسین عباس زاده، محرم حقگو و عادل پیر فرشی( سعید باباوند)
مریبی: داور حسنی فرد
زمین ورزشگاه شماره 2 شهید شیرودی ، سه شنبه 6 دی ماه 67:
شب قبل از بازی برگشت پاس اردبیل و اکباتان تهران ، به اردبیلی ها اعلام کرده بودند که پیروزی 2بر یک پاس به پیروزی 3 بر صفر اکباتان تغییر کرده است، با رای فدراسیون فوتبال، اردبیلی ها ناراضی و با روحیه ای خرد شده به مصاف اکباتان آمده بودند . حضور 500 نفر تماشاگر ، که اغلب آنها از اردبیل آمده بودند ، به تشویق تیم خود پرداختند و با اعتراض به رای صادر شده از فدراسیون فوتبال “شعار” دادند.
بازی با شروع خوب پاس در زمینی گل آلود آغاز شد و اینان وقتی در همان دقایق نخست دو فرصت گل را از دست دادند ، این اکباتان بود که با سه یورش به 3 گل رسید. ضعف مدافعان کناری پاس و فاصله زیاد خط دفاع با هافبک ها  باعث شد تا پاس با 3 گل اکباتان غافلگیر شود. گل های طاهرخانی ، جعفری و آهنگران شبیه هم و هر سه از یک جناح به دست آمد. دروازه بان پاس نیز در خوردن گل ها بی تقصیر نبود.
اکباتان با آن که به لطف تجربه یارانش نیمه اول را با دستی پر از میدان خارج شده بود ، اما این پاس بود که با تیمی جوان و یک دست فوتبالی شسته و رفته به نمایش گذاشت و هم پای حریف تهرانی جنگید. اگر پاس از آن همه توپی که تا پشت محوطه جریمه اکباتان پیش برد ، یک تمام کننده هم داشت ، شاید نتیجه غیر از این می شد. حضور خوب مقصود و محمود بایرامی و ناصر عروجی در خط میانی و مرسل وقری در خط دفاع بر قدرت و توان پاسی ها بیش از پیش افزوده بود.
در نیمه دوم ، اردبیل برای تلافی گل های خورده فوتبالی تک ضرب را پیاده کرد تا حاضران بیشتر آنها را باور کنند. شوت تماشایی محمود بایرامی در دقیقه 68 یکی از گل های اکباتان را پاسخ گفت، اما بعد از این گل حملات پاس افت کرد و باز اکباتان به دنبال یک حمله توسط آهنگران صاحب چهارمین گل شد تا نشان دهد می تواند بهترین فرصت ها را تبدیل به گل کند. با این حال اردبیل بازی کرد ولی اکباتان گل ها را زد تا فاتح این دیدار باشد.
اکباتان با این پیروزی به دور بعدی رقابت ها صعود کرد. صعودی که زیاد دلچسب نبود و در جامعه فوتبال عکس العمل های متفاوتی را در ارتباط با حرکت تعجب برانگیز فدراسیون فوتبال به همراه داشت.