1

فوتبال اردبیل سقوط کرد، نابود گردید و بدبخت شد

گویند مردی دو دختر داشت یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر، شوهر داد.چندی بعد همسرش به او گفت: ای مرد سری به دخترانت بزن و احوال آنها را جویا بشو.
مرد نیز اول به خانه کشاورز رفت و جویای احوال شد، دخترک گفت که زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم، اگر باران ببارد خیلی خوب است اما اگر نبارد، بدبختیم.
مرد به خانه کوزه گر رفت، دخترک گفت: کوزه ها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم، اگر باران ببارد بدبختیم و اگر نبارد خوب است.
مرد به خانه خود برگشت . همسرش از اوضاع پرسید. مرد گفت: چه باران بیاید و چه باران نیاید ما بدبختیم.
حالا این داستان، حکایت امروز فوتبال ماست. از یکی دو هفته مانده به قطعی شدن سقوط نماینده فوتبال اردبیل، آقایان و آنهایی که دستی در کار داشته اند به تکاپوی یافتن مقصر افتادند . خیلی ها همدیگر را متهم کردند. آنهایی که می خواستند در بحث تبرئهء خود و دوستانشان از دیگران سبقت بگیرند، بر علیه دیگران سخن گفتند و با استفاده از بهترین کلمات، خود را از همه تقصیرها به دور دانسته و همه کاسه کوزه های سقوط را بر سر دیگران بشکستند.
جالب این جا بود که وقتی این حضرات با همدیگر در دور یک میز می نشستند، صمیمیت و برخوردشان عالی و وقتی از هم دور می شدند داستان کی بود، کی بود، من نبودم را آغاز می کردند.
مقصر هر کسی، هر ارگانی، هر تشکیلاتی و هر آدم از خدا بی خبر و بی اعتنا به خواست و عشق جوانان که باشد، فرقی به حالشان نخواهد کرد و در این وسط فوتبال اردبیل سقوط کرد، نابود شد و بدبخت گردید.
شناسایی مقصر یا مقصرین اصلی هرچند که می تواند التیامی بر زخم های چرکین دوستداران فوتبال و تیم شهرداری باشد ولی نمی تواند هیچ
دردی از دردهای فوتبال و تیم را حل بکند.
فوتبال اردبیل در سه سال اخیر بدترین و تاسف آورترین روزهای خود را سپری کرد. عده ای آنقدر زرنگ و اهل معامله هستند تا بتوانند با جار و جنجال و های و هوی و ایجاد حاشیه و باج دادن به چند نفر برای خود حاشیه امنیت ایجاد بکنند، در فضای مجازی دست نشاندگان خود را فعال بکنند و بخواهند فضا را در مواقع حساس و بحرانی به نفع خود تغییر بدهند.
الآن توپ مقصر بودن بیشتر در زمین لطف الهیان شهردار و بهتاج مدیر کل ورزش و جوانان است.فوتبال حرفه ای قوانین و مقررات خاص خود را دارد و همه وظایف و مسؤولیت ها در آن تعریف شده است. در یک باشگاه که برای خود صاحب تشکیلات و مدیر و هیات مدیره و .. می باشد، اداره کل چه نقشی می تواند داشته باشد؟ و چگونه مانع از اقدامات سازنده آنها می شود؟ آیا این جای سؤال ندارد؟
کسانی که در متهم کردن آن دو در ماههای اخیر تلاش کرده و قلم فرسایی نموده اند چرا برای یک بار نخواسته اند، بپرسند که چگونه در جریان رقابت های لیگ یک و در نیم فصل، کوچ دسته جمعی بازیکنان از تیم شهرداری کلید خورد و با رفتن بازیکنان در پست های کلیدی موافقت گردید و به این ترتیب سنگ بنای شکست ها و سقوط به دسته دوم گذاشته شد.اگر واقعا و بدون تعصب می خواهیم به فوتبال کمک کنیم چرا برای یک بار هم سؤال نشد که چرا در نیم فصل به داور احمدی مؤثرترین یار خط دفاعی رضایت نامه صادر کردند و چه کسی آن را امضاء کرد؟ عاملین این حرکت ها آیا به تضعیف تیم کمک و مساعدت ننمودند؟
چگونه می شود آنهایی که می خواهند به هر ترتیب ممکن ورزش و جوانان و کمیته تشخیص اهلیت را متهمان ردیف اول در سقوط معرفی کنند، نمی نویسند و نمی پرسند که چگونه فوتبال اردبیل سبز شد و چه افرادی در مسیر رسیدن به جلسه به او سفارش می کردند که همه شروط جلسه را بپذیر؟
چرا تاکنون آنهایی که اداره کل را در تیر رس معرفی به عنوان عامل اصلی سقوط قرار داده اند، نمی پرسند چگونه و با حمایت و سفارش چه کسانی سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی کردند و از همان روز نسخه بدبختی و تیره روزی فوتبال اردبیل را پیچیدند؟
چرا نمی نویسند که میزان حدود و اختیارات اداره کل در تصمیمی گیری های باشگاه ورزشی شهرداری تا چه حد است و این اداره تا چه حد می تواند در امورات این باشگاه دخالت نماید؟
حال آقایان با این سؤالات دوباره به کمک دوستان ، یار و انصار و عوامل و زیر مجموعه هایشان دور جدیدی از حملات را اغاز نکنند و ما را بلندگو، حامی و بله قربان گوی اداره کل حساب ننمایند. ما حقیقت را بیان می کنیم و بدون شک حقایق و بازتاب آنها در جامعه برای برخی ها تلخی را به دنبال خواهد داشت. باکی از حملات جیره خواران نداشته و نداریم و امید آن داریم افرادی که می خواهند خود را در قامت یک منتقد به جامعه معرفی کنند، هیچ وقت در راستای تامین خواسته های عده ای گام بر ندارند و موافق با میل و خواست آنها ، قلم خود را بر روی کاغذ نچرخانند.
کسی که اداره کل ورزش و جوانان و مدیر کل را نمی تواند مطلق بداند. آنها نیز در کار خود ایرادها و نواقص زیادی دارند، رشته های مختلف ورزشی با مشکلاتی مواجه هستند که یک سر آنها به اداره کل و مدیر کل مربوط می شود و در نهایت ما نیز به نوبه خود حرف های زیادی در این رابطه داشته و داریم ولی ورزش و نفس کشیدن در فضای آن به ما آموخته است که در انتقاد از یک مجموعه ، شخص و گروهی از صراط مستقیم خارج نشده و حقایق را فدای منافع شخصی ، باندی و گروهی قرار ندهیم.به هر حال در سقوط فوتبال اردبیل مقصر هر کسی که بوده باشد، شهردار یا مدیر کل ورزش و جوانان ، آویزان شده ها از فوتبال و باشگاه شهرداری، نان به نرخ روز خورهای فرصت طلب، دست اندرکاران باشگاه و جاده صاف کن ها، کمیته تشخیص اهلیت ، رسانه ها و خبرنگاران و …. تقصیر از آن هر کسی و هر ارگانی که بوده باشد به کسی ”تو“ نخواهند گفت و در این میان فقط فوتبال ما بدبخت شد و جوانان و دوستداران فوتبال نیز عشق خود را از دست دادند.                               والسلام
 




روابط عمومی شغل نیست یک رسالت است

بر اساس اعلام اداره کل ورزش و جوانان استان، روابط عمومی این اداره کل در سطح ادارات کل استان ها عنوان برتر را به دست آورده و مورد تقدیر قرار گرفته است.در مراسمی که به همین منظور با حضور وزیر ورزش و جوانان برپا شده بود، حسینی مدیر روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان استان حکم روابط عمومی برتر را از دست وزیر دریافت کرده است.
روابط عمو می وزارت ورزش و جوانان برای شناسایی روابط عمومی های برتر ، ادارات کل استان ها را به چهار منطقه تقسیم کرده بود که روابط عمومی استان در گروه دوم همراه با استان های همدان و البرز عنوان برتر را به دست آورده است.
از انتخاب روابط عمومی اداره کل باید خوشحال شد و اظهار امیدواری کرد که روز به روز این مجموعه بتواند قدم های مثبتی را در ارتباط با انجام وظایف بردارد.
روابط عمومی حلقه واسطه و اتصال دهنده نهادها و سازمان های جامعه محسوب می شود. روابط عمومی ها در ورزش استان باید نقش و رسالت حیاتی خود را ایفاء نمایند. باید بپذیریم که روابط عمومی، خود یک رسانه است و می تواند در صورت هدایت اصولی و درست در میان رسانه ها حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد و در افکار عمومی تاثیر گذار باشد.
روابط عمومی ها برای موفقیت در امر اطلاع رسانی و ایجاد رابطه مناسب با مخاطبان نیاز به برنامه ریزی دارند . نیاز امروزی مخاطبان دسترسی به اطلاعات یکسویه نیست. مخاطب نیاز به تعامل دارد. مخاطب به ابزار و وسایلی نیازمند است که بتواند او را متقاعد کند. مخاطب امروزی دوست ندارد و مایل نیست که به مخاطبی منفعل تبدیل شود. برطرف کردن این نیاز مخاطب می تواند یکی از وظایف روابط عمومی های فعال به حساب آید.
دکتر رضا امینی در کتاب روابط عمومی در مورد تعریف آن می گوید: روابط عمومی کوشش طرح شده برای نفوذ در افکار عمومی از طریق کار و عمل قابل قبول و ارتباط دو جانبه می باشد.
یکی دیگر از صاحب نظران روابط عمومی، دکتر حمید صبری می گوید: روابط عمومی عبارت است از تلاشی علمی آگاهانه و مستمر اقداماتی قابل اجرا برای ایجاد تفاهم و رابطه میان مردم و سازمان ها در جهت رسیدن به مطلوب می باشد.
مسلما روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان با توجه به گستردگی و حجم وسیع علاقه مندان تحت پوشش آن اداره کل، وظیفه ای سنگین داشته و دارد. موفقیت های به دست آمده با توجه به پارامتر ها و ویژگی ها صورت گرفته است ولی انتظار این می باشد که روابط عمومی این اداره کل با اجرای برنلامه های دقیق و قابل قبول هر روز و هر ماه بیشتر در جامعه ورزشی چهره موثر و تاثیر گذار خود را به نمایش بگذارد.
روابط عمومی شغل نیست یک رسالت است. روابط عمومی مثل جریان خون در یک سازمان است.
یک روابط عمومی موفق کسی است که بتواند به درستی از امکانات و شرایط محیط بیرون را تشخیص بدهد و اینها را با امکانات درون سازمان پیوند دهد.
روابط عمومی وظایفی بس مهم، قابل توجه و تاثیر گذار دارد. اطلاع رسانی ، سنجش افکار عمومی، سخنگویی سازمان، نشر اطلاعات، تقویت و انسجام سازمان، حمایت از گروههای اجتماعی سازمان و به روز بودن از مهم ترین آنها به شمار می رود.
متاسفانه در سطح ادارات استان به روابط عمومی ها و کارشناسان مربوطه به چشم مجری مراسم، مامور نصب پلاکارد و معدن آگهی و رپرتاژ آگهی نگاه می کنند .
هر کارشناس روابط عمومی که نتواند نیاز رسانه ها را از بابت آگهی تامین نماید، به ناکارآمدترین و بی لایق ترین روابط عمومی تبدیل می شود. خلاصه کردن فعالیت رسانه در آگهی و معیار قرار دادن میزان آن برای نوع برخورد با روابط عمومی ها آفت بزرگی است که در بسیاری از موارد در نزد برخی ها مشاهده می شود.
روابط عمومی و کارشناسانی که در یک سازمان ، نهاد و اداره کل مسؤولیت دارند، اگر بتوانند وظایف خود را در چارچوب تعریف علمی مجموعه خود انجام دهند، خدمت بزرگی برای ایجاد پیوند ناگسستنی بین مجموعه با مردم می کنند و چنانچه خود را درگیر روزمرگی و کارهایی پیش پا افتاده بکنند به جایگاه روابط عمومی ضربه ای جبران ناپذیر وارد می کنند.
به هر حال ضمن تبریک این موفقیت به زحمتکشان روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان و مدیر با اخلاق و متعهد آن ، امیدواریم در جهت رسیدن به اهداف ورزش و تربیت بدنی در سال آینده اقدامات موثری را شاهد باشیم.
 




کار دسته جمعی ضامن موفقیت در میزبانی والیبال آسیا

با نزدیک شدن به اردیبهشت ماه سال 96 ، استان اردبیل حال و هوای والیبالی به خود می گیرد. فرا رسیدن سال نو و کم شدن فرصت باقیمانده تا میزبانی رقابت های والیبال امید های آسیا، حرکت ها در میان مسؤولان مربوطه و اعضای کمیته ها شتاب بیشتری به خود می گیرند تا بتوانند با عمل کردن به موقع به تعهدات ، استان دلاور پرور و شهید پرور اردبیل میزبانی سربلند و سرافراز برای این رقابت ها باشد.
ممکن است، باشند افرادی که نظر مساعدی برای میزبانی مسابقات مهم بین المللی و آسیایی در استان نداشته باشند و در مقابل هستند کسانی که میزبانی استان برای رقابت های ورزشی مهم را برای توسعه ، رشد و پیشرفت استان در زمینه های ورزشی، گردشگری و اقتصاد مؤثر تلقی می کنند. با احترام به نظر آنهایی که اعتقادی به میزبانی رقابت ها و تاثیر آنها در روند توسعه استان ندارند، باید گفت که برگزاری رقابت های مهم ورزشی می تواند در ابعاد مختلف از جمله ورزشی و گردشگری تاثیر بسیار مطلوب در استان داشته باشد.
دیدگاه استاندار اردبیل در این رابطه کاملا ستودنی است. هرچند به برخی اقدامات و برخورد ها ی استاندار در حوزه ورزش و تربیت بدنی می توان حرف های زیادی زد ولی حمایت وی از برگزاری رقابت های والیبال و وقت گذاشتن برای تحقق مطلوب میزبانی از سوی وی را باید به فال نیک گرفت.
موفقیت در میزبانی یک دوره مسابقه ورزشی مهم ، یک کار دسته جمعی مطلوب و مناسبی را طلب می کند. تک روی و به نوعی تمایل به بهره برداری از میزبانی به نفع خود و دوستان، روند کار ها را می تواند با مشکل مواجه نماید.
در طی برگزاری این رقابت ها توجه ورزشی ها و والیبالی ها و جوانان کشورهای شرکت کننده، متوجه اردبیل خواهد بود. بهره برداری مناسب از این موقعیت، هنر مسؤولان و دست اندرکاران مربوطه را طلب می کند و این که گفته می شود باید برای رسیدن به هدف تکلیف هر ارگان و نهاد و هر مجموعه ای باید تعریف شده و مشخص باشد به این علت است که وقفه و اختلالی در امور ایجاد نشودتا میزبانی شهری که تاریخی با شکوه و پر افتخار دارد، افتخار دیگری بر افتخارات آن بیفزاید.
اگر در اداره امور و برنامه ریزی بخواهیم خودمحوری و به نوعی تک صدایی را پیشه کنیم و همه کارها را بر مبنای ضرب سکه میزبانی به نام خود و مجموعه تحت مدیریت خود بزنیم با آبروی منطقه بازی خواهیم کرد. کار دستجمعی و صادقانه دست در دست هم گذاشتن می تواند ضامن موفقیت و سربلندی باشد.
اگر تاریخ ورزش اردبیل در بعد از استان شدن منطقه مورد بررسی قرار بگیرد، حتما مشاهده خواهد شد که در هر مقطعی که این شهر میزبانی رقابت های مهمی را بر عهده گرفته و با موفقیت آن را پشت سر گذاشته است از دست اندرکاران میزبانی و تلاشگران آن عرصه همواره به نیکی یاد شده است. بعد از گذشت نزدیک به سی سال از میزبانی موفق اردبیل در مسابقات قهرمانی کشور کشتی فرنگی تا سؤالی در این ارتباط مطرح شود ، گفته می شود که در زمان مدیریت حاج ابراهیم روشنی در اداره کل تربیت بدنی وقت و ریاست محمود نعمتی تیمسار کشتی منطقه در هیات کشتی استان این رقابت ها به خوبی میزبانی شده است و همه میهمانان نیز با خاطری خوش اردبیل را ترک نموده اند.
اگر در میزبانی والیبال آسیایی نیز اصولی عمل شود و رضایت همه حاضرین در اردبیل جلب گردد در جواب سؤالی در سی یا چهل سال آینده در مورد این موضوع خواهند گفت که در دوره استانداری مجید خدابخش، مدیریت ایوب بهتاج در اداره کل ورزش و جوانان و ریاست نادر فلاحی بر هیات والیبال استان، اردبیل برای اولین بار در میزبانی یک رقابت آسیایی سربلند و موفق بود.
اینک نیز در کم تر از دو ماه مانده به این مهم، همه باید یک دل و متحد شوند و سرنوشت امور و تعیین تکلیف آنها را به خرد جمعی واگذار بکنند. باید قبول بکنیم که در هیچ کاری هر چند کوچک و کم اهمیت یک دست نمی تواند صدا داشته باشد و دست های به هم گره خورده هستند که می توانند کاری بکنند کارستان و رکوردی بزنند جاودانه و همیشگی.
میزبانی مسابقات ورزشی مهم بین المللی علاوه بر بحث اثرگذاری در توسعه ورزش و گردشگری می تواند در بهسازی اماکن ورزشی و اضافه کردن بر امکانات رشته ها نیز مؤثر باشد.
تعویض کفپوش دو مجموعه رضازاده و شهید آسمانی و بهسازی اساسی این دو ورزشگاه از مهم ترین آثار و برکات میزبانی اردبیل برای رقابت های آسیایی والیبال است. اگر این میزبانی به اردبیل محول نمی شد بهسازی دو مجموعه یاد شده و تعویض کفپوش های آنها به این سادگی ها میسر نمی شد.
ورزشکاران و والیبال دوستان اردبیلی تلاش، همت، پشتکار، کوشش، دوندگی و از خود گذشتگی کسانی را از روز استارت خوردن بحث میزبانی تا پایان رقابت ها زحمات قابل توجهی را متقبل شده و خواهند شد ، نمی توانند فراموش کنند ولی در کنار همه این ها انتظار یک دلی و یک رنگی و حاکم کردن خرد جمعی برای پیشرفت امور نیز مورد انتظار علاقه مندان به ورزش و والیبال استان می باشد.
 




هندبال از خواب زمستانی بیدار می شود!!!!

بعد از مدت ها انتظار، بالاخره تکلیف هیات هندبال استان اردبیل مشخص شد و با برگزاری مجمع انتخاباتی ، توحید جوادی برای چهار سال آینده به عنوان رئیس این هیات انتخاب شد.
هندبال از جمله رشته های ورزشی است که در سال های اخیر، موقعیت مناسب گذشته خود را از دست داد و به عبارتی ساده تر به یکی از رشته های فراموش شده اردبیل تبدیل شد.
رشته ای که به خوبی خود را مطرح و تا صعود به لیگ دسته یک باشگاههای کشور پیش رفته بود به یک باره اسیر تند بادی سهمگین گردید و با کنار گذاشته شدن توحید جوادی ، چرخ های این رشته از حرکت ایستاد و دوره افول و فراموشی آن آغاز شد.
احد پازاج مدیر کل وقت ورزش و جوانان چندان اعتقادی به توحید جوادی نداشت. این نگرش موجب شد که به طور محترمانه توحید جوادی کنار گذاشته شود و عزیزانی که آمدند تا هندبال استان را به تحرکی بیشتر وادار کنند در عمل نتوانستند کاری از پیش ببرند و کم کم این رشته پربرخورد و زیبا همه جایگاههای به دست آورده را از دست داد و به رشته ناتنی ورزش اردبیل تبدیل شد.
بحث انتخابات و برگزاری مجمع هندبال استان از مدت ها قبل مطرح بود و زمانی که بهتاج مدیر کل ورزش و جوانان استان بار دیگر توحید جوادی را به همکاری فراخواند و حکم سرپرستی با نام وی از طرف فدراسیون زده شد، امیدواری برای بیداری هندبال از خواب زمستانی چندین ساله بیشتر شد.
این که توحید جوادی بتواند معجزه بکند و یک شبه نسخه بیداری و هوشیاری برای هندبال بپیچد، انتظاری بی مورد است ولی اگر به وی فرصت داده شود و از همان لحظات اولیه انتخاب، اما ها و اگر ها آغاز نشود ، جوادی با پشتوانه تجربه مدیریت موفق در این هیات، می تواند تا حدودی در سر و سامان بخشیدن به هندبال استان عمل نماید.
رشته ای که بازیکنان مستعد و کارآیی را تربیت کرده و امکان حضور آنها در بالاترین سطح رقابت ها را فراهم کرده بود به سرنوشتی دچار شد که نتیجه آن عدم توانایی در جمع کردن یک تیم بود.
جوادی از خانواده هندبال است، به همه نیروها و وابستگان این رشته آشنایی دارد و راههای غلبه بر مشکلات را نیز می داند، پس باید امیدوار بود که در آینده ای نزدیک خبرهای خوشحال کننده ای از هندبال استان داشته باشیم.
چیزی که می تواند جوادی را در آغاز فعالیت، برای غلبه بر مشکلات و حاشیه ها یاری نماید، دعوت از همه پیشکسوتان ، علاقه مندان و خاک خورده های این رشته می باشد. وی باید با ایجاد وحدت و صمیمیت، همه آنهایی که می توانند و قادر هستند کمک حال هیات باشند در گیر کارها و برنامه کند و مسلما اگر همه آنهایی که می توانند کاری انجام بدهند دست همکاری هیات را بفشارند هندبال استان چون گذشته های نه چندان دور می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.
توحید جوادی و سبک مدیریت وی در گذشته خالی از اشکال و ایراد نبوده است . امید است جوادی از تجربه به دست آمده آن سال ها به خوبی استفاده نماید و با قدرت و درایت کشتی درهم شکسته هندبال را به




فضول باشی ورزش و مسابقات آسیایی زیر ۲۳ سال والیبال

فضول باشی ورزش اردبیل این روزها حوصله ای برایش نمانده است. سقوط نماینده فوتبال اردبیل در لیگ دسته دوم بدجوری فکر او را مشغول کرده است. تا به سراغش رفته و می خواهی حال و احوالی از او بپرسی بدون مقدمه می گوید حیف شد!! حیف!! نگذاشتند و یا نخواستند که این تیم را حمایت بکنند. این تیم را که نه، دل خوشی جوانان و دوستداران فوتبال را. هزینه های بالا و سرسام آور زمان لیگ یک را به پای تیم فوتبال نوشتند و آن را بهانه کردند و دمار از روزگار این تیم درآوردند.
اما فضول باشی مسببین و عاملین اصلی این اتفاق را خائن به جوانان و فوتبال می داند و می گوید: تاریخ در رابطه با آنها قضاوت خواهد کرد.
حرفش را قطع کرده می پرسم، فوتبال، نه تنها شما بلکه همه دوستداران واقعی ورزش را دل آزرده کرد، ولی چاره ای نیست به موقعش تا آنجا که می توانستیم و امکانش را داشتیم، گفتیم و نوشتیم ولی برای گوش کردن نتوانستیم یک جفت گوش پیدا بکنیم. فضول باشی بدان که در اردیبهشت ماه یک اتفاق در ورزش اردبیل می افتد و آن میزبانی مسابقات والیبال زیر 23 سال آسیا می باشد.
فضول باشی گفت: می دانم، حداقل این رقابت ها پلی برای معرفی هرچه بیشتر استعدادها و قابلیت های گردشگری و فرهنگ غنی مردم منطقه خواهد بود و این کار خوب موقعی برای استان مثمر ثمر خواهد بود که هم از اینک همه چیز مشخص شود و کارها بر اساس اصول پیش رود.
گفتم: مگر خبر نداری، تعمیرات اساسی دو سالن رضازاده و شهید آسمانی مراحل نهایی خود را می گذراند و هر هفته کمیته برگزاری تشکیل می شود و فکر می کنم تا اردیبهشت ماه کارها به خوبی پیش بروند و مشکلی از این بابت نباشد.
گفت: امیدوارم که چنین باشد. بعد از سال ها انتظار ، مسابقاتی در سطح آسیا و دارای کلاسی برتر در اردبیل برگزار می شود و موافقت با میزبانی و فراهم آوردن مقدمات امر کاری بزرگ و ستودنی است و مسلما کسانی که در این راه پیشقدم شده ، تلاش کرده و زحمت کشیده اند برای ورزش و والیبال اردبیل خدمت بزرگی نموده اند که در جای خود قابل تقدیر است، اما برای رسیدن به هدف نهایی و این که در آخرین روز رقابت ها میهمانان با چهره ای شاد و خندان و رضایتمندی تمام اردبیل را ترک کنند مهم ترین مسئله وحدت و یک دلی و دوری جستن از خودنمایی ها و تک روی ها و کوبیدن ها بر طبل من آنم که رستم بود پهلوان می باشد.
گفتم: تو چقدر نگاهت، حرفت، پیش بینی ات، رفتارت و خلاصه همه افکار و اندیشه ات منفی است؟ چرا به هیچ چیز خوشبین نیستی و همیشه فکر می کنی در روند امور یک واقعه، کاسه ای زیر نیم کاسه است؟ به خدا این عادت تو که ارادت خاصی به تو دارم، خوب و برازنده ات نیست. نگاهت مثبت باشد، همه چیز را به فال نیک بگیر و اگر قصد و هدفت خیر خواهانه باشد توکل به خدا کن و این قدر ساز مخالف نزن.
گفت: عاملی که می تواند در موفقیت و سربلندی اردبیل در مسابقات والیبال تاثیر گذار باشد و نقش مهم و اساسی بازی کند، وحدت ، یک ر نگی ، صمیمیت و یک زبانی همه دست اندرکاران است . از هیات والیبال استان گرفته تا اداره کل ورزش و جوانان و مسؤولین نهادها و ارگان هایی که می توانند در این را کمک حال باشند.
اگر این کار تحقق نیابد و جای یک دلی را تک روی، وحدت را تفرقه و عشق به جوانان را عشق به خود بگیرد مطمئنا یک جای کار می لنگد و آنگاه آبرویی برای ورزش اردبیل باقی نمی ماند. مگر من کار بدی می کنم که یادآوری می کنم. اگر در باد ”به به“ ها و ”چه چه“ ها و تعریف ها و تمجید ها بخوابیم، خوب است؟ نه عزیز دل فضول باشی، باید همه چیز را از حالا پیش بینی کرد. باید از حالا منیت ها کنار گذاشته شود ، هیچکس به فکر خود، دوستان، مجموعه تحت امر و عزیزانش نباشد. باید آنهایی که دم از ارادت به ورزش می زنند خدمت بی منت به والیبال را در سه چهار ماه آینده در دستور کار خود قرار بدهند.
گفتم: تو که این قدر با حرارت سخن می گویی مگر خبری است ؟ تا آنجا که من می دانم کارها خوب پیش می روند و بر اساس زمان بندی انجام یافته، گام ها برداشته می شود.
همین دیروز هم باز از مسؤولین فدراسیون و سرمربی تیم ملی زیر 23 سال برای بازدید از امکانات به اردبیل آمدند و شنیده می شود از روند آماده سازی راضی و خشنود بوده اند، حالا تو چه می گویی؟
گفت: بابا تو هم ول کن، تا می خواهم حرفی بزنم مانند دیگران شروع به حمله می کنی. برخی ها عادت دارند، تا من حرفی و سخنی بر خلاف رای و نظر آنها بگویم، دشمن خونی تلقی می شوم . من بد می کنم می گویم آقایان ، مسؤولان ، دست اندرکاران، آی آنهایی که برای سربلندی ایران اسلامی و استان سرافراز، قهرمان پرور و شهید پرور اردبیل کمر همت بسته اید تا مسابقات خوبی را در اردبیل برگزار کنید تا پایان مسابقات همدیگر را تحمل کنید، زود از یکدیگر نرنجید، به فکر خود نباشید، پشتیبان یکدیگر باشید، به حاشیه ها توجه نکنید، به خناس ها و سخن چین ها و نان به نرخ روز خورها فرصت ابراز وجود ندهید، در همه کار و اقدامتان خدا را ناظر و شاهد بر اعمال و رفتار خود بدانید، صداقت را سرلوحه کارهایتان قرار بدهید و با یکدیگر و با افکار عمومی روراست باشید.
اگر بد می گویم ، اگر خلاف می کنم، بگو تا ساکت باشم و تا پایان مسابقات والیبال امید های آسیا حرفی نزنم و در ارتباط با والیبال روزه سکوت بگیرم، ولی اگر حق را به من می دهی ، اجازه بده حرف بزنم و هر از چند گاهی یادآوری کنم. هر چند که چوب این حرف های خودم را خواهم خورد ولی ایرادی ندارد. به این گونه چوب خوردن ها و نا مهربانی ها و کم لطفی ها عادت کرده ایم .
تو هم برو که اگر کاری از دستت برآید برای والیبالی های استان و میزبانی اردبیل انجام بده .
تا فرصتی دیگر حق یار و یاورت باشد.
 




زوایای پنهان ماجرا مشخص شود!!!!!

با سقوط نماینده فوتبال اردبیل در لیگ دسته دوم ، پرونده دیگری در این عرصه گشوده شده و هر کسی که می تواند در این ماجرا نقش داشته باشد در تلاش است که به نوعی با مصاحبه ها، اظهار نظرها و گفت و شنودها خود را تبرئه و بی تقصیر بداند و توپ کوتاهی را به میدان دیگران پاس بدهد.
شهامت، شجاعت و حقیقت را بر زبان جاری کردن باید از ویژگی همه کسانی باشد که در نظام مقدس جمهوری اسلامی صاحب پست و مقام و منصب هستند. اگر من تصمیمی گرفته ام که نتیجه آن وارد شدن ضرر و زیان به بیت المال و جامعه باشد باید با کمال شهامت تقصیر خود را به گردن بگیرم . این دور از اصول اخلاقی است که بخواهم با گل آلود کردن آب، خود را محق و دیگران را مقصر قلمداد کنیم.
پروژه ای از دو سال قبل در فوتبال اردبیل با مطرح شدن بحثی تحت عنوان لزوم واگذاری تیم فوتبال شهرداری به بخش خصوصی مطرح شده و با طی زمان و پشت سر گذاشتن مراحلی چند، الآن به جایگاهی رسیده ایم که به هیچ وجه در شان فوتبال منطقه و طرفداران پر شور آن و همخوان با سابقه و گذشته پرافتخار آن نبوده و نیست.
تیم داری در سطح رقابت های حرفه ای و مسابقات لیگ، قوانین، مقررات و اصول مخصوص به خود را دارد. هر کسی که در این وادی مدعی باشد و بخواهد تیم داری بکند، مجبور است که به همه قوانین در ارتباط با آن عمل بکند. حال اگر در مقطعی نخواهیم و یا نتوانیم به وظیفه خود بخوبی عمل نمائیم و با جان و دل پذیرای واقعیت ها باشیم این ضعف های ما نباید دلیلی برای زیر سؤال بردن دیگران باشد. همان طوریکه در داخل یک مجموعه مثلا یک سازمان و نهاد، وظایف تفکیک شده است و هر بخشی اجازه دخالت در امور دیگر بخش ها را ندارد. تیم داری حرفه ای نیز باید تحت نظر تشکیلات و عواملی باشد که به دیگران اجازه هر گونه دخالت و برخورد مستقیم را ندهد.
از همان زمانی که تیم شهرداری به لیگ دسته یک صعود کرد ، نوشتیم و فریاد برآوردیم که باید باشگاه ورزشی شهرداری به معنی واقعی فعالیت بکند و ارکان مورد نیاز آن تشکیل و کارها بر روی ریل اصول و مقررات قرار بگیرد. هر چقدر بیشتر گفتیم ، کم تر توجهی را مشاهده کردیم. هنوز هم سخنان لطف الهیان شهردار اردبیل در یکی از جلسات در گوش های حقیر طنین افکن است که گفت: دستور داده ام اقدامات لازم برای هویت بخشیدن به باشگاه در کم ترین زمان ممکن صورت پذیرد. ولی کسی تا کنون نگفت که چرا این کار صورت نگرفت و چه مسائلی در پشت پرده، مانع از تحقق این نیاز شده است؟چگونه است که در دو سال گذشته در ارتباط با لزوم انجام برخی از تغییرات در نظام اداره امور گفته ها و سفارش های برخی از آگاهان و هشدارهای دلسوختگان جدی گرفته نشد و فقط در برخی موارد و به مناسبت های خاص، کمیته ای تشکیل گردید که در عمل نیز بعضی از آن ها به مانند کمیته تشخیص اهلیت واگذاری تیم کاملا سرکاری از آب درآمداین که بیاییم و بدون پرداختن به ریشه قضایا و مشخص کردن دلایل رفتارهای مختلف و روشن نمودن زوایای پنهان ماجرا و چگونگی ظهور و سقوط برخی از چهره ها و چگونگی تصمیمات اتخاذ شده در آخرین لحظات با عجله و بدون برنامه ریزی به دنبال یک نفر مقصر بگردیم و برای به انحراف کشیدن افکار عمومی به آب و آتش بزنیم و به هیچیک از سؤالات مطرح شده جوابی قانع کننده نداشته باشیم کاری خداپسندانه نمی تواند باشد.
چرا نباید مطرح بکنیم که ریشه طرح مساله لزوم واگذاری امتیاز تیم و مخالفت تند برخی از اعضای شورای شهر با سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری از کجا آغاز شد؟ چرا نباید مشخص شود که چرا از اول شروع فصل تا پایان رقابت ها موانع واگذاری امتیاز تیم برطرف نگردید؟ چرا نباید گفته شود که مجید حیدری در ایامی که تیم را در اختیار داشته و عنوان آبی پوشان را به تیم اطلاق می کرد، بر اساس کدام سند انتقال و مجوز کمیسیون ماده اقدام می نمود و اصلا او با کدام حکم و کدام مدرک امور تیم را می چرخاند و نام جدیدی بر روی تیم می گذاشت؟ ریشه این کم کاری ها و به قولی تخلف از قوانین و مقررات فوتبال از کجا آب می خورد؟ چرا نباید گفته شود که به چه علتی یکی از مهم ترین بند های قرارداد نوشته شده برای واگذاری و یکی از مهم ترین شروط کمیته تشخیص اهلیت برای واگذاری مبنی بر ارائه ضمانت نامه بانگی به مبلغ 450 میلیون تومان ملغی و سفته را جایگزین آن کردند؟
آیا برای این تغییر نظر اعضای کمیته تشخیص اهلیت استعلام شد؟ اگر تغییر در بند های قرارداد را شورا مستقیم مختار به تغییر دادن بود، پس چرا عده ای را دور یک میز جمع کردند و نام کمیته تشخیص اهلیت بر آن نهادند؟ اگر قرار بود که شهرداری خود در هفته های آخر مسؤولیت اداره تیم را بر عهده بگیرد چرا این کار را از اول فصل انجام نداد و اگر تن دادن به این کار جرم بوده است پس چرا در هفته های آخر به این امر اهتمام ورزیدند و از دستور بازرسی عدول کردند؟
این دور از انصاف و مروت است که تلاش بکنیم فرد و یا افراد خاصی را با توسل به حوادث فوتبال و سرنوشت تیم بکوبیم و آنها را محکوم کرده و خود را از هر گناه و تقصیری به دور جلوه دهیم. برای دست یابی به موفقیت و رسیدن به هدف باید از اصول حاکم بر فضای ورزش و فوتبال تبعیت بکنیم . بحث فوتبال و موفقیت در یک دوره مسابقه سنگین و با اهمیت بحث های صرفا تئوریک و بازی با کلمات نیست . باید بدانیم که دنیا حساب و کتاب دارد، صعود و سقوط، طلوع و افول، پیروزی و شکست، همه مبتنی بر اصول و شرایطی است که باید آنها را در انجام امور مربوطه جدی بگیریم. پیشرفت هرگز با سوء مدیریت، جدی نبودن، رفیق بازی، روزمرگی، بی برنامگی، عدم تخصص، دور دادن به فرصت طلبان و کنار زدن آدم های دلسوز اتنفاق نمی افتد.
بیاییم زمینه ای را فراهم کنیم تا علل صعود و سقوط نماینده استان در سه سال اخیر به دقت مورد بررسی قرار بگیرد و نتایج بررسی بدون رودربایستی و به دور از هرگونه جانبداری و هواداری به اطلاع مردم رسانده شود و با مقصرین در هر پست و مقام و منصبی که بوده باشند برخورد جدی انجام پذیرد.
 




جامعه ورزش و انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا

در روزهای اخیر راه اندازی کانال های متعدد توسط نامزد های احتمالی انتخابات شورای شهر در فضای مجازی رو به افزایش گذاشته است. انتشار عکس ها، بیوگرافی ها و یار جمع کردن ها و بالا بردن آمار حاضرین در کانال ها به مهم ترین و بارز ترین کار و بار برخی ها که سودای خدمت در سر می پرورانند ، تبدیل شده است.
این که بهترین ساعات کاری روز اگر گوشی خود را باز کرده و سری به فضای مجازی بزنید از مشغول بودن تعداد قابل توجهی از همشهریان در فضای مجازی و وقت تلف کردن های بی ثمر و بی منفعت متعجب می شوی. چه زیبا گفته اند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. به راستی چرا باید در ساعاتی که می توان با انرژی تر در انجام وظایف محوله و حتی امورات شخصی موثر عمل کرد، وقت خود را صرف بودن در فضایی بکنیم که هیچ نفعی نمی تواند داشته باشد.
کاندیداهایی که اسب خود را برای تاختن در عرصه و میدان شورای شهر زین کرده اند با چه هدف، نیت و قصدی به این کار اقدام می کنند؟ آیا از تعهد و تخصص خود برای حضوری موفق در شورا کاملا آگاه هستند و به این باور رسیده اند که می توانند در صورت انتخاب و راه یافتن به شورا، گرهی از دهها، صدها و هزاران مشکل اردبیل را باز بکنند و نسخه ای شفا بخش به آن بپیچند؟
در فضای مجازی چهره ها و افرادی اعلام آمادگی برای خدمت کرده اند که از نظر توانایی و صلاحیت حضور در شورا می تواند جای سؤال داشته باشد. صلاحیت مورد ادعا از نظر کاری و تجربه انجام امور مربوط به شورا و شهرسازی مورد نظر است. کسی که سال ها در کلاس درس و در رشته ای غیر از رشته های مرتبط با وظایف شورا تدریس کرده است، چگونه می تواند مسایل ، مشکلات و گره های موجود شهر را شناسایی و نسبت به برطرف کردن آنها پیشنهاد های سازنده داشته باشد؟آنهایی که تحصیلاتشان در گروه علوم پایه بوده و نسبتی هر چند کوتاه و ابتر با امور شهرسازی و شورا ندارند، چگونه مدعی می شوند در صورت انتخاب می توانند تحولی در چهره شهر و روابط حاکم بر شورا ایجاد کنند؟
واقعیت این است که در دوره های قبل نیز انتخاب اعضای شورای شهر بیشتر بر محور قومی و قبیله ای، رفاقتی و مصلحتی بوده و میزان ریختن رای به صندوق بر اساس ویژگی های تخصصی ، علمی ، کاردانی و توانایی صورت نپذیرفته است.
مشکلاتی که این روزها به طور گسترده در امور جاری شهر مشاهده می شود و یا وقفه ای که در ارائه خدمات به دلیل عدم تفاهم و توافق بین شهرداری و شورای شهر ایجاد شد، کندی عملیات پروژه های در دست اقدام و دهها مورد دیگر که می توان در این ارتباط بر شمرد و ردیف کرد، ناشی از احساسی و مصلحتی عمل کردن در انتخابات شورا می تواند باشد.
آن کسی باید مجوز حضور در شورا داشته باشد که بتواند بر همه مشکلات ، موانع و کمبودها آگاهی داشته و برای رفع هر کدام از آنها پیشنهادی سازنده با قابلیت اجرایی در آستین داشته باشد. بدون در نظر گرفتن ویژگی های مورد نیاز برای قدم گذاشتن در عرصه انتخابات شورا و پیش بینی آمار بالای اعلام آمادگی کننده ها همچنان می تواند در انتخاب شدن افراد لایق و حائز شرایط تاثیر گذار باشد.
رسانه ها در جهت آگاهی دادن به جامعه و پرداختن وسیع به شرایط داوطلبان می توانند در انتخاب افراد صالح نقش بسیار مهم و حیاتی و تاثیر گذار داشته باشند. متاسفانه در این عرصه نیز نگاه اقتصادی صرف به رسانه و تلاش برای جذب هرچه بیشتررپرتاژ آگهی بدون پایبندی به لزوم معرفی کارآمدها ، این نقش رسانه ها را کم ر نگ تر از آنچه فکرش را بکنیم ، کرده است. ارزان فروختن صفحات نشر یات و تعبیر کردن ایام انتخابات به زمان برداشت محصول و تلاش برای برداشت هرچه بیشتر بدون توجه به کیفیت و صلاحیت ، انتخاب کنندگان را می تواند به راهی غلط و غیر اصولی هدایت کند.
چه باید کرد؟ این گونه عمل کردن به روشی متداول تبدیل شده و جذب رپرتاژی بیشتر و درآمدی افزون تر ، یک ویژگی مثبت در دنیای رسانه ها تلقی می شود. آنهایی که می خواهند از مجموع 13 صندلی شورای شهر اردبیل یک صندلی را تصاحب کنند، باید ترکیبی از ویژگی های مثبت را داشته باشند. انتخاب آگاهانه از میان داوطلبان می تواند ضامن توسعه شهر در چهار سال آینده باشد.
برای مثال، انتخاب فردی با مدرک دکتری مرتبط با شورا با زمینه های فعالیت فر هنگی و ورزشی باید نسبت به فردی که صرفا مدرک تحصیلی مرتبط دارد، اولویت داشته باشد و عمده وظیفه شناساندن این ویژگی ها می تواند بر عهده رسانه ها باشد.
داشتن پیشینه و سابقه ورزشی و علاقه مند بودن به حمایت از ورزش حرفه ای با کارنامه قابل قبول در این راه، در کنار دیگر تخصص ها باید معیاری برای انتخاب جامعه ورزش اردبیل قرار بگیرد. از عدم راهیابی کسانی که با ورزش الفت نداشته و با این مقوله مهم و نشاط انگیز بیگانه بوده اند، برای ورزش ما در سال های گذشته چون سهمی مهلک و خطرناک نقش آفرینی نموده است. در شهری که عضو شورایش به جد خواستار واگذاری امتیاز تیم فوتبال شهرداری باشد و دلیل اصلی اش برای این فکر خلاصی مجموعه شهرداری و شورا از تیم داری باشد چه انتظاری باید داشت؟ در چنین شهری طبیعی است که تیم فوتبالش در طول دو سال با یک سقوط آزاد تحسین برانگیز و بی مثال از لیگ یک به مسابقات استانی سرنگون شود و متاسفانه حضرات خم بر ابرو نیاورند و شاید در خفا خوشحالی کنند و به سلامتی خود و دوستانشان کف محکمی بزنند.
در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستای پیش رو ، جامعه ورزش اردبیل وظیفه ای بس سنگین باید بر دوش های خود احساس بکنند و به هیچ عنوان به کاندیداها استفاده ابزاری از ورزش و جامعه ورزشی را ندهند. این باید در اولویت کارها و اقدامات جامعه ورزشی باشد. اگر امروز می بینیم که کاندیداها خود را عاشقان پر و پا قرص ورزش نشان می دهند فقط برای این است که از ورزش استفاده ابزاری بکنند. این حضرات تا دیروز که ورزش و فوتبال ما بدترین روزها را سپری می کردند، کجا بودند؟ کسی که تا بوی شورا به مشامش می رسد برای انتقال تماشاگران از میدان جهاد تا ورزشگاه علی دایی از یک هفته قبل تبلیغ می کند در دوسال گذشته چرا به فکر مساعدت از تیم و تماشاگران نیفتادند؟ ورزشی های اردبیل هرچند که با تمام وجود در پای صندوق های ر ای حاضر خواهند شد و با تمام وجود برای نشان دادن عشق ورزشی های منطقه به نظام و انقلاب تلاش خواهند کرد اما باید در انتخاب نفرات و نوشتن اسم نامزدها در روی برگه های رای دقت کافی بکنند تا افرادی کارآمد، کاربلد، توانا، قدرتمند و معتقد به جوان و فعالیت های ورزشی به شورای شهر راه یابند.
 
 




مدل جدید آگهی تسلیت همراه با عکس آگهی دهنده

گفت: شکل جدیدی از آگهی های تسلیت را دیده ای؟
گفتم: نه. چطور مگه؟ مدل جدیدی از آگهی های تسلیت به بازار آمده است؟ مدل جدید خیلی از چیز ها را دیده بودیم ، مانده بود آگهی تسلیت که گویا آن هم در روز های آخر سال به بازار آمده است. حالا بگو ببینیم چگونه است تا ما هم یاد بگیریم.
گفت: در آگهی های تسلیت که در روزنامه ها و نشریات، چه محلی و چه سراسری چاپ می شه دیده ایم که نهایت عکس متوفی را همراه با متن تسلیت چاپ می کنند و در انتهای آن نیز نام آگهی دهنده ذکر می شود.
گفتم : خوب مگه غیر از این هم دیده ای که یک آگهی تسلیت چاپ شده باشد؟
گفت : بعضی ها از یک آگهی تسلیت هم نمی گذرند. مبلغی را که به یک آگهی برای چاپ از اعتبارات هیات تحت ریاست خود می دهند، وسیله ای برای تبلیغ قرار می دهند و به راستی که از یک آگهی تسلیت هم نمی گذرند.
گفتم: یعنی چه. منظورت چیه ؟ چه کسی و از کدام
هیات سوء استفاده کرده و برای خودش تبلیغ نموده است.
گفت: اسم هیات را نمی برم، چرا که نوچه ها و دست پرورده ها تا بخوانند این مطلب را، شروع می کنند به هتک حرمت ، ولی آیا تا به حال دیده ای که در یک آگهی تسلیت علاوه بر عکس متوفی، عکس آگهی دهنده را هم چاپ کنند؟ این هم از عجایبی است که فقط از برخی آویزان شده ها در برخی از هیات های ورزشی استان دیده می شود که برای تبلیغ خود از




حضور کشتی گیران فرنگی کار اردبیل در نهمین دوره مسابقات قهرمانی آسیا در سال ۷۶

کشتی، ورزش اول استان اردبیل محسوب می شود و ورزشدوستان اردبیلی می خواهند این رشته جایگاه سال های نه چندان دور خود را به دست آورد و بخصوص در کشتی فرنگی حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.
سابقه درخشان کشتی فرنگی اردبیل نشان از وجود زمینه های پیشرفت و تعالی جوانان غیور منطقه در این رشته دارد. چرا تا کنون مسؤولان ورزش استان نخواستند دلایل و علل افت و کم جان شدن آن در منطقه را مورد بررسی قرار بدهند؟ اگر همتی باشد و نظر بر ارتقای کشتی فرنگی و قرار گرفتن آن در صف مقدم افتخار آفرینی باشد از اصلی ترین و لازم ترین اقدامات، بررسی و مشخص کردن عواملی است که کشتی فرنگی اردبیل را از اوج به زیر کشیده و در معرض نابودی قرار داده اند. چگونه می توان باور داشت استانی که زمانی 7 وزن از 10 وزن تیم ملی را در اختیار داشت، امروز در حسرت حتی یک قهرمان در آن جایگاه را دارد.
ممکن است، بگویندکه قهرمان پرآوازه، افشین بیابانگرد نماینده استان در تیم ملی است. این حرفی کاملا صحیح و ادعایی به جا می تواند باشد ولی این را نیز می دانیم که افشین سال هاست ساکن تهران است و در آنجا تمرینات خود را پشت سر می گذارد. در حال حاضر دلخوش بودن به حضور افشین در تیم ملی می تواند ما را از پرداختن به کاستی ها و کمبودها باز دارد.
مهدی نوری یکی دیگر از جوانان لایق استان است که استحقاق پوشیدن پیراهن تیم ملی را در سنگین وزن داشت ولی در چند سال اخیر عوامل مختلفی دست به دست هم دادند و در مسیر پیشرفت وی موانعی ایجاد کردند که نتوانست به آنچه که حقش بود دست پیدا بکند. از او به عنوان یکی از بدشانس ترین کشتی گیران اردبیل می توان نام برد.
عواملی که بر سر راه مهدی نوری از همان روزهای آغازین درخشش در کشتی فرنگی سبز شدند و به عنوان بازدارنده ها در قبال این جوان برومند عمل کردند نیار به یک سری کار دقیق و بررسی همه جانبه دارند. اگر سرگذشت مهدی نوری ها مورد توجه قرار گیرند می توانند تجربه خوبی برای آیندگان باشد. روزمرگی و دل بستن به امروز و امروزها هیچ دردی از دردهای کشتی ما را نمی تواند درمان بکند.
در اردبیل آنهایی که مدعی بودند و در حرف، کشتی منطقه را در اوج می پنداشتند و آن را برتر و سرتر از استان هایی چون مازندران و خوزستان قلمداد می کردند با عدم توجه به پایه و بحث پشتوانه سازی ، ریشه این رشته در منطقه را خشکاندند و آن را به وضعی مبتلا کردند که در حال حاضر با آن مواجه می باشیم.
حرف در مورد چرایی نابود شدن کشتی فرنگی زیاد است و می توان در هر فرصتی که پیش آید به بخشی از آن ها پرداخته شود. برای این که نسل جوان با گذشته افتخار آمیز کشتی فرنگی آشنا شود سعی می کنیم در هر شماره، گوشه ای از افتخارات سال های نه چندان دور این رشته را یادآوری نماییم تا جوانان بدانند که این خطه قهرمان پرور، چه کشتی گیران دلاوری را پرورش و تحویل جامعه ورزش و کشتی کشور قرار داده است.
در این شماره به رقابت های نهمین دوره مسابقات که در فروردین سال 76 شد ورزش اردبیل در این رقابت ها چهار نماینده داشت. احد پازاج در وزن 63 کیلوگرم و علی رسولی در وزن 76 کیلوگرم در خدمت تیم ملی بودند و یعسوب جوان صالح نیر به عنوان مربی در رقابت ها حضور داشت و یوسف اکبری چهارمین نماینده استان بود که مسؤولیت گویندگی مسابقات را بر عهده داشت.
افتخار دیگری که در این رقابت ها نصیب کشتی فرنگی اردبیل شده بود ، کاپیتانی پازاج در تیم ملی بود. این مسابقات با حضور 72 کشتی گیر از 13 کشور قاره کهن به مدت سه روز از 23 الی 26 فروردین ماه برگزار شد.
احد پازاج یکی از پرافتخارترین شرکت کننده ها در مسابقات آسیایی بود . او در این رقابت ها شروعی خوب و همراه با پیروزی قاطع و وداعی بسیار تلخ و غم انگیز با این رقابت ها داشت. احد کشتی ایران و اردبیل در دور اول در چهار دقیقه حریف هندی خود را 10 بر صفر مغلوب کرد. اما در دور دوم در برابر حریف ژاپنی به نام موتوکی یاسوتوشی در حالی که سه بر صفر پیش بود وقتی در خاک رقیب قرار گرفت دست راستش به خطا تابنده شد و آه از نهاد پازاج برآورد. احد وقتی آسیب دید از شدت درد مدام می گفت آه آه.
این آه آه گفتن احد پازاج این مفهوم را می رساند که مفت و مسلم یک مدال طلا یا هر رنگ دیگر مثل گنجشک از چنگش پرید و نشست روی سینه مختار مانوکیال از قزاقستان و او با رنگی پریده و غمگین و با دستی وبال گردن نظاره گر مسابقات شد. او گاهی به کمک مربیان تیم ملی می آمد و از کنار تشک برای هدایت آنها فریاد بر می آورد.
دیگر اردبیلی عضو تیم ملی مرحوم علی رسولی در وزن 76 کیلوگرم بود . او که برای اولین بار دوبنده تیم ملی را برتن کرده بود در دور اول در برابر کشتی گیر قزاقستان به یک پیروزی با ارزش دست یافت و با فن بارانداز با نتیجه چهار بر صفر حریف را از پیش رو برداشت.
وی در دور دوم استراحت کرد و در دور سوم برابر کشتی گیر ژاپنی ضعیف ظاهر شد. هر بار که حریف در خاک نشست هرگز نتوانست او را بارانداز کند یا از زمین بلندش نماید و در نهایت در یک کشتی ضعیف در مقابل این حریف سه بر یک مغلوب شد.
او در دور چهارم در برابر حریف سوری با بارانداز و پیش انداز که منجر به خاک شدن حریف شد به پیروزی رسید و با قرار گرفتن در مکان پنجم به کار خود در این رقابت ها پایان داد.
در پایان این مسابقات کره جنوبی اول شد و تیم ایران به مقام سوم رسید . اگر احد پازاج در این رقابت ها آسیب نمی دید تیم ایران می توانست به راحتی قهرمانی این رقابت ها را به دست آورد.
 




کمیته فنی یعنی کشک

در جلسه تشکیل یافته در خانه مطبوعات حرف ها و سخنان زیادی مطرح گردیده و سؤإالات چندی مطرح گردیده است. یکی از سؤالات خبرنگاران در مورد کمیته ای به نام کمیته فنی بوده است
قبل از این که به چگونگی تشکیل کمیته فنی و نقش آن در تیم شهرداری از از زمان صعود به لیک یک بپرد ازیم به یکی از فرمایشات رهگشا و نغز امام علی بن ابی طالب(ع) که می فرماید روزگار دو روز است ، روزی با تو و روزی علیه تواشاره  می کنیم. روزی روزگار برتو لبخند می زند و شادی و کامیابی و پیروزی را لمس و احساس می کنی و در آغوش می کشی و روزی نه،  برعکس، شکست و ناکامی با همه تلخی ، کسالت ، ضرر و زیانش به سوی تو روی می آورد و این یعنی زندگی ! زندگی درهمه عرصه ها و جنبه هایش، هم پیروزی دارد و هم شکست. هیچکس ، هیچ تیمی و هیچ قدرت و مجموعه ای ، همیشه پیروز نیست و همواره بازنده هم نیست. قوی ترین تیم های دنیا هم بازنده بودند و بزرگ ترین قهرمانان عالم هم شانه هایشان خاکی شده و مزه خاک را چشیده اند. در این گیرو دار انسان باید خود را نبازد و با چند پیروزی فکر نکند فاتح عالم است و به دام غرور و تفرعن گرفتار شود و با یک شکست فکر کند دنیا به آخرت رسیده وهمه چیز به پایان رسیده و ناامید و مایوس شود. این پیروزی ها ، شکست ها ، بردها و باخت ها امتحان است و به قول شاعر:
مرد باید که درکشاکش دهر     سنگ زیرین آسیاب باشد.
اتفاقا در ادبیات غنی ما برمبنای آن سخن مولا که در آغاز کارآمد، آثار و اشعار فراوانی برخامه ولسان ادیبان بزرگ و متفکران کم نظیر این مرز و بوم جاری و در دفتر تاریخ ثبت شده است از جمله شعر حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی است:
 
چنین است کردار گردون پیر
گهي چون كمان است و گاهي چو تير
چنين است رسم سراي درشت
گهي پشت به زين و گهي زين به،پشت
ودرجای دیگر
چنین است کردار گردنده دهر
گهی نوش بار آورد گاه زهر
و اما توصیه حکیم بزرگ طوس دراین باره :
بد و نیک هر دو زیزدان بود
لب مرد باید که خندان بود
یعنی درهر صورت چه وقت پیروزی و کامیابی و چه هنگام شکست و ناکامی ، مرد باید مرد باشد ، خود را نبازد، نه از سویی به وادی غرور و سقوط در نغلتد و نه از آن سو در گرداب یاس ونومیدی غرق شود ! انسان باید در گیرودار این برد و باخت ها خود را بسازد، اخلاق و منش خود را اصلاح کند وتوشه خود را پرکند.
در هر اتفاقی که پیش آید انسان ضروری است اصول مردی و مردانگی را زیر پا نگذارد و واقعیت ها را وارونه جلوه ندهد و برای تبرئه کردن خود، دیگران را در معرض اتهام قرار ندهد و هر آنچه حق است و حقیقت است بر زبان جاری کند، هرچند که به ضررش تمام شود.
بااین مقدمه نسبتا طولانی بخشی از مطلبی تحت عنوان کمیته فنی یعنی کشک که در شماره23 نشریه جنت سرا و به تاریخ آذر ماه 93 توسط نگارنده این سطور نوشته شده در زیر اشاره می شود تا عزیزان  ضمن آشنایی به چگونگی تشکیل از سرنوشت آن نیز مطلع شوند.
” برای این که بعد از صعود تیم شهرداری به لیگ یک ، آقایانی که در باشگاه و تیم کاره ای بودند به دلیل آنکه بتوانند بدون درگیركردن خود با مسئله، ربیعی را فراری بدهند و فرد دیگری را جایگزین وی كنند بحث تشکیل کمیته فنی را به میان کشاندند و با دعوت از تنی چند از پیشکسوتان خوشنام و با کارنامه فضا را طوری آماده کردند که همه قبول بکنند انتخاب مهدی دینورزاده و به توافق نرسیدن با محمد ربیعی کار ودست پخت کمیته فنی بوده و آقایان در این تصمیم ها هیچگونه دخالتی نداشته اند . چرا که درآن ایام افکار عمومی و نظر بیشتر تماشاگران وعلاقه مندان به ماندن ربیعی مثبت بود و این عزیزان چون نمی خواستند موقعیت خود را به خطر به اندازند همه کاسه کوزه ها را برسر کمیته به اصطلاح فنی شکستند و رفتن ربیعی و آمدن دینورزاده را به رای و نظر کمیته فنی نسبت دادند و این درحالی بود که آقایان در پشت پرده تصمیمات خود را گرفته بودند و اعضای کمیته فنی متاسفانه، ناخواسته در این میان نقش رابط را بازی کردند و خود و آبرو و سابقه خود را صادقانه در طبق اخلاص نهادند و در نهایت همه کارهای مربوط به رفتن ربیعی و آمدن دینورزاده به پای کمیته فنی نوشته شد.
و اما در قضیه برکناري و قطع همکاری کسی سراغ کمیته فنی را نگرفت . آقایان خود نشستند، بریدند و دوختند و به اندازه یک سر سوزن نیز به این عزیزان و پیشکسوتان بزرگوار ارزشی قائل نشدند. راستی چرا در زمان انتخاب همه کارها به پای کمیته فنی نوشته شد و چرا در برکناری نامی از این کمیته به میان نیامد؟ آیا نباید برکناری نیز با رای اعضای کمیته فنی انجام می پذیرفت و چگونگی امر از آنها استعلام می شد؟ نکند این آقایان همچنان به فکر خود و به فکر روزهای آینده هستند ؟ حالا که افکار عمومی با توجه به کسب نتایج تقریبا راضی به رفتن حاج مهدی بودند، آقایان خود قدم پبش گذاشتند تا سکه رفتن حاج مهدی را به نام خود ضرب بکنند و به این ترتیب محبوبیت و مقبولیت خود را در بین تماشاگران بالا ببرند. شاید که فردایی دیگر این کار آنها در صحنه ای دیگر به دادشان بشتابد و نظر تماشاگران را به سوی آنها برگرداند؟
آیا این اصولی است که بعد از پایان مسابقه و در ترک جایگاه مخصوص در مواجهه با یکی از اعضای به اصطلاح کمیته فنی برای خالی نبودن عریضه درارتباط با رفتن حاج مهدی نظر خواسته شود و این درحالی بوده است که آقایان قبلا تصمیم خود را گرفته بودند وهمه چیز را برای خداحافظی دینورزاده از اردبیل فراهم نموده بودند؟
برکناری یک سرمربی مراحلی را طلب می کند تا با رایزنی و اقدام به موقع کمترین لطمه و ضربه را متوجه تیم نماید. در فوتبال تصمیمات احساسی و حرکت نمودن با شعار تماشاگران و سکوها ضرر و زیان جبران ناپذیری می تواند به دنبال داشته باشد. آقایان تصمیم گیر در شهرداری در تصمیم خود نباید عجله می کردند و با بررسی همه جوانب و در فرصت مناسب نسبت به تغییر دادن کادر فنی اقدام می کردند و این کار را با خواست این و آن همراه نمی نمودند.”
به دنبال همین بی توجهی ها و تکروی ها و حرکت بر اساس منافع پیش بینی شده برخی از پیشکسوتانی که در جلسه انتخاب سرمربی دادند از عضویت در کمیته به اصطلاح فنی استعفا دادند که نادر کهنمی ، ودود اسحق زاده و محبوب داوردان از آن جمله بودند.
در آن ایام حرکت بر مبنای خواست تماشاگران و راضی نگاه داشتن آنها و گردن نهادن به فرمایشات برخی ها، در سایه توجه به آینده و بهره برداری از کمک و مساعدت آنها بود. به طور کلی هر جا کار دارای ایراد بود کننده اش کمیته فنی بود و هر وقت که کار خوب و راضی کننده انجام می شد به پای آقایان نوشته شده و برخی ها چون پهلوانان پیروز در مستطیل سبز حاضر شده و با غرور به ابراز احساسات تماشاگران با تکان دادن دست جواب می دادند.
در هر صورت کمیته فنی آن ایام نیز جز کشک چیز دیگری نبود و آنها بیشتر سپر بلا بودند تا کمیته فنی و کلام آخر این که این چه کمیته فنی بود که بعد از انتخاب دینورزاده تا برکناری وی حتی برای یک بار هم تشکیل جلسه نداد و نظری از آنها خواسته نشد. یا حق