1

از قائمشهر تا اردبیل ۲۳ ساعت در راه بودیم

انتشار مطلبی تحت عنوان “هر دم از این باغ بری می رسد” در سایت نشریه که در ارتباط با برخورد دست اندرکاران تیم فوتبال اردبیل با عیسی شهبازی دروازه بان اول تیم بود، عکس العمل های متفاوتی را موجب گردید. جمعی از اقدام و حرکات شهبازی حمایت کردند ، عده ای در تماس با دفتر نشریه از رفتار غیر حرفه ای مسؤولان گلایه نمودند و بعضی ها نیز عملکرد شهبازی را قابل قبول ندانسته و آن را توهین به فوتبال شهر تعبیر کردند. برخی ها نیز پا را از گلیم خودشان بیشتر دراز کردند و به نوعی با واسطه بیان داشتند که بر سر این قضیه از طرف نشریه پافشاری زیادی صورت نپذیرد . اگر به سفارش حضرات عمل نشود آنها نیز می توانند  با کمک دوستانشان در برخی از رسانه ها بر علیه ما اقدام بکنند. وقتی این پیام ها دریافت شد ، گفتم نکند ما خبر نداریم از خودمان، در این فوتبال چه کاره ایم و چه کرده ایم که آقایان بگویند و افشا بکنند و در اطرافش مانور بدهند؟ رئیس هیات که نبودیم، مدیر عامل، سرپرست و سرمربی و تدارکات هم که اصلا ، کاری هم در مجموعه فوتبال نداشته ایم، نه سند امضاء کرده ایم و نه بازیکن منتقل نموده و نه با افراد قرارداد امضاء کرده ایم. حال آقایان برای زهر چشم گرفتن از ما به چه چیزی می خواهند اشاره بکنند. قبل از آنها خیلی ها به این کار اقدام کردند، مثلا آنهایی که فکر می کنند در فوتبال خان هستند و کاره ای ، ولی راه به جایی نبردند و چون حق نبودند رسوا شدند.
یک بار هم در جلسه کمیته تشخیص اهلیت شرکت کرده و یک ماه از تاریخ آن نگذشته، آمدیم ، نوشتیم و به اشتباه خود اعتراقف کرده از جامعه ورزشی عذر خواهی کردیم. حالا بگذارید ما حقایق موجود در ورزش را بنویسیم و هر یک از عزیزان که حرف های ما به قبایشان بر بخورد، مختار هستند که هر اقدامی دوست داشته باشند، انجام بدهند. آنها بدانند که یک خودکار و چند صفحه ای کاغذ داریم که جرئت گرفتن آنها را از دستمان ندارند و نخواهند داشت.
برخی ها زمانی برای رام کردن مخالفان به تماشاگران حاضر در ورزشگاه اشاره می کردند و می گفتند: “اینها طرفداران ما هستند ، هر حرکتی که بر خلاف خواست و نظر ما انجام بپذیرد آنها عکس العمل نشان می دهند و طرف را بی آبرو می کنند”، و ممکن است امروز به وسیله ای دیگر متوسل شوند. بدانند که هیچ ایرادی نیست و برای انجام هر کاری برای جواب دادن به نوشته های ما آزاد هستند.
و اما اتفاق روی داده در قائمشهر ابعاد مختلفی دارد که در این فرصت کوتاه ، پرداختن به بخشی از آن نمی تواند خارج از لطف باشد.
این که شهبازی در حساس ترین بازی فصل در ازای پرداخت نشدن بخشی از حقوق و مزایایش حاضر به حضور در مسابقه نمی شود، از این بازیکن بومی جای گلایه دارد. انتظار بود که چنین رفتاری از وی مشاهده نشود. به او گفتم که در جویبار باید به میدان می رفتی و او در جواب ما گفت: تا روز بازی با جویبار همه بازیکنان نزدیک به 33 درصد از قرارداد خود را دریافت کرده بودند، اما عزیزان مسؤول تا آن تاریخ فقط 10 درصد از قرارداد من را پرداخت نموده و به عناوین مختلف و ایرادهای آنچنانی در هر نوبت وعده هایی که هیچکدام محقق نشده است به من داده اند. چرا در روزی که به همه بازیکنان از بابت قرارداد مبلغی واریز می شود فقط شماره کارت من مشکل دار می شود و اگر چنین بوده است چگونه بعد از تماس تلفنی من در روز بازی با جویبار در ساعت 30/10 قبل از ظهر به من اعلام می کنند که مشکل حل شده است و تا دقایق دیگر نسبت به واریز اقدام می شود.
به وی می گویم تنی چند از عزیزانی خارج از مجموعه باشگاه، مدعی اند که با شما تماس گرفته و پرداخت حق و حقوق تو را متقبل شده اند، به حرف آنها چرا اعتناء نکردی؟ می گوید: آنها نیز در یک سال گذشته از این حرف ها و وعده ها که هیچکدام عملی نشده است زیاد داده اند.
شهبازی در جواب سؤال ما که باید همکاری می کردی و آن بازی را نیز به میدان می رفتی، گفت: آنهایی که در تیم های ورزشی مسؤولیت دارند و سرو کارشان با نسل جوان می باشد باید در ادبیات گفتاری خود نهایت دقت را به عمل آورند . وقتی در جواب حرف های من که در ارتباط احقاق حق است به تندی به بگویند که بازی نکنی چه می شود؟ برو پولت را بگیر!! مسلم است که در قبال این برخوردها و این گونه رفتارها، جوان نیز احساساتی شده و تصمیماتی می گیرد..
به او می گویم که تو به عنوان بازیکنی که از هفته چهارم معترض بوده ای و مانند برخی ها از اعضای کادر فلنی عناون رفت و برگشت را دریافت کرده ای چه نظری داری، گفت: همه رفتار هایی که در طول فصل از من سرزده است نتیجه رفتارها، وعده ها و عملکرد کسانی است که در مقاطع مختلف مسؤولیت تیم را بر  عهده داشته اند.. ین رفت و برگشت ها فقط مختص من نبوده ، بازیکنان دیگری نیز بودند که یک روز آقایان عذرش را خواستند و عدم نیازش را امضاء نمودند و روز دیگر برای بازگشتش التماس نمودند.
وی در ادامه می گوید: آخرین شاهکار آقایان ، پیاده کردن من از اتوبوس حامل بازیکنان در سرمای زمستان در شهر غریب و به امان خدا رها کردنم بود. آن شب محبت یکی از بازیکنان شامل حال من شد و علی سلیمانی نیز با پیاده شدن از اتوبوس تنهایم نگذاشت ولی خدا می داند که در آن شب سرد چگونه شهر به شهر برای تامین وسیله نقلیه به آب و آتش زدیم و در نهایت بعد از 23 ساعت زجر کشیدن توانستیم خود را به اردبیل برسانیم.
گوشه ای از حرف های عیسی شهبازی را نوشتیم و این حق را نیز به عزیزانی که در حرف های وی  خود را مورد خطاب می دانند، قائل هستیم که اگر بخواهند حرف های آنها را نیز منعکس کنیم.
اما جدای از بحث ها در فوتبال ما کسانی هستند که نامشان به نحوی به این ورزش گره خورده  و سال ها برای سربلندی آن زحمات زیادی را متحمل شده اند. تعارف اسدالهی یکی از این افراد است که خاک فوتبال را خورده و به خاطر آن از نظر شخصی نیز ضرر و زیان قابل توجهی را دیده است. بیان واقعیت ها در برخی از موارد نمی تواند پرده بر روی زحمات، بزرگی ها و تلاش های این عاشق فوتبال بکشد.  تعارف اسدالهی ها زندگی خودشان را وقف فوتبال کرده اند و باید حرمت آنها حفظ شود و در برخی موارد از این بزرگان به عنوان سپر بلا استفاده نشود.




حاج اژدر بابازاده نقطه عطفی در تاریخ ورزش اردبیل

وقتی صبح جمعه 29 بهمن ماه خبر درگذشت مرد بزرگ و فراموش نشدنی ورزش اردبیل را شنیدم ، شوکی بزرگ را تحمل کردم. آخر قرار بود ظهر جمعه برای ادامه درمان به تهران برود. همین چند روز پیش بود که فریدون ترکساری یکی از پیشکسوتان فوتبال و بازیکن تیم پاس اردبیل در دهه 60، تلفنی از اینجانب جویای حال اژدر عمی بود. وقتی به او گفتم که قرار است برای عمل جراحی به تهران بیاید، دیروز پنجشنبه در یک تماس دیگر چگونگی امر را جویا شد تا بتواند از همان لحظه ورود به تهران در خدمت او باشد. تازه می خواستم نزدیکی های ظهر با فریدون تماس داشته باشم که این خبر ما را در دریای غم و اندوه در ارتباط با فقدان عاشقی صادق و بزرگوار غرق کرد.
آخرین مصاحبه با این بزرگوار را دو سال پیش در 27 اسفند ماه 93 در نشریه انجام داده و وقتی عکس زیبایش با تیتر “هاچان قیامت توشر، ایندی قیامت توشر” زینت بخش صفحه اول نشریه گردید، تماس های مکرری که دوستداران ورزش برقرار کردند، نشان دادند که آن مرد بزرگوار چقدر در دل ها جای دارد و از چه جایگاهی در بین مردم و ورزشی ها برخوردار می باشد.
بدون اغراق این مرد، جوانی خود و حتی اعضای خانواده اش را فدای فوتبال و ورزش اردبیل کرد. همه کسانی که از دهه 40 با ورزش همراه بوده اند به اژدر عمی به دیده احترام می نگریستند و به مانند پدری مهربان و دلسوز برای او احترام خاصی قائل بودند. او خدمت به جوانان و ورزش را برای خود افتخار می دانست و هر وقت می خواست در مورد ورزش حرف بزند با سن بالای 80 سال به همان شور و تعصب و حرارت جوانی ها حرف می زد.
اژدر عمی در آن مصاحبه با ما گفت” خدمت به ورزش مدال افتخاری بر سینه من است. به هر کوی و برزن و به هر سازمان و اداره ای که قدم بگذارم، امکان ندارد احساس غریبی بکنم چرا که تا از پله یک سازمان و اداره ای بالا بروم جتما ورزشکار پیشکسوتی به استقبالم خواهد آمد وبه گرمی پذیرای من خواهد شد. این بزرگ ترین سرمایه برای من پیر مردی است که عمر خود را در ورزش سپری کرده است و این نوع برخوردها بهترین دلیل و مدرک بر این است که هیچوقت از بودن در ورزش احساس پشیمانی ننمایم”.
اژدر عمی شناسنامه ورزش اردبیل و از همه مهم تر شناسنامه ورزشگاه تختی اردبیل بود. او اولین کسی بود که بعد از تملک زمین ورزشگاه تختی در آن مشغول به کار شد.
اژدر عمی نعمتی برای ورزش اردبیل بود. او تا آن زمانی که به افتخار بازنشستگی نائل آمد لحظه ای از خدمت  به ورزش و فوتبال کوتاهی نکرد. کری های جالب و به یادماندنی وی با برخی از بزرگان تماشاگران فوتبال در دهه 60 هنوز هم در محافل فوتبالی ورد زبان است. او تا آخرین لحظات عمر همچنان یاد پاس اردبیل را گرامی می داشت و به آن تیم عشق می ورزید. پاس را چون فرزندان خود دوست داشت و آن تیم و بازیکنان و یاد آن را جزئی از زندگی خود به حساب می آورد.
اژدر عمی برای ورزش اردبیل تکرار نشدنی است. او در سال های اوج ورزش برای پرورش استعدادها از جان مایه می گذاشت. زمانی که ورزش اردبیل روی کاکل کشتی فرنگی می چرخید، او با تمام وجود در اختیار یعسوب جوان صالح و شاگردانش بود تا وقفه ای در برنامه تمرینات آنها به وجود نیاید.
وجب به وجب ورزشگاه تختی اردبیل یاتدآور خاطراتی شیرین از مرد بزرگی است که دیگر در میان ما نیست. اژدر عمی در تاریخ ورزش اردبیل نفطه عطفی است که تا ورزش اردبیل حیات دارد و سر پا می باشد نام او همراه با آن خواهد بود.
در پایان لازم است یادآوری کنم که امید است این نوشته ما در تجلیل از یکی از خادمان ورزش استان به قبای برخی ها بر نخورد و به کمک دوستانشان در فضای مجازی فریاد بر نیاورند که چرا در تجلیل یک خدمتگزار قلم را بر روی کاغذ چرخانده ایم و آن گاه در کمال پررویی ، ادعای بزرگی هم  بکنند.
تجلیل از خدمتگزاران ورزش و معرفی خائنین و فرصت طلبان را وظیفه خود می دانیم هر چند که برخی  آدم های مغرور و هرهری مسلک از این کار ناراحت شوند و هذیان بگویند.




اردبیل نائب قهرمان مسابقات کشتی فرنگی کشور در سال ۷۶

تا فرصتی به دست می آید، گوشه ای از افتخارات ورزش اردبیل در سال های گذشته را بازنویسی می کنیم تا نسل جوان با مطالعه آنها بداند که در گذشته ای نه چندان دور ، ورزش اردبیل در بیشتر رشته ها حرف های زیادی برای گفتن داشته است.
یکی از رشته های ورزشی که سال ها اردبیل به عنوان یکی از قطب های آن در سطح کشور محسوب می شد، کشتی فرنگی است. رقابت های کشتی فرنگی قهرمانی کشور در مهر ماه سال 76 به میزبانی خرم آباد برگزار شد. تیم کشتی فرنگی اردبیل در این رقابت ها با مربیگری مرحوم جابر عباس زاده شرکت کرد.در ترکیب تیم، بزرگان آن سال های کشتی فرنگی کشور چون حمید صمدی، علی خوشطینت، سلیم لسانی، بهرام حسین زاده، علی رسولی و جوان جویای نام، علی اشکانی حضور داشتند.همچنین مرحوم محمد نقوی نیا نیز به عنوان داور در مسابقات خرم آباد شرکت کرده بود.
کشتی فرنگی اردبیل در سال 76 همچنان در اوج بود . کشتی گیران قدرتمند اردبیل صاحب سبک و از ویژگی های خاصی بهره می بردند. بعد از رقابت های خرم آباد، مجله کیهان ورزشی در گزارشی از این رقابت ها در مورد تیم کشتی فرنگی اردبیل نوشت: اردبیل استانی که حالا مهد کشتی فرنگی ایران است. دلاوران نیکو سیرت تحویل کشتی مملکت می دهد، در تربیت کشتی گیران مستعد حرف اول را میزندو حالا در هر دوره مسابقه یک پای قهرمانی است. اما همین اردبیل اگر به طور کامل هدایت می شد ، چه بسا می توانست جامه قهرمانی را بر تن کند، لسانی نباید سر خود از مسابقات خود را کنار می کشید و مربی هم تائید می کرد. در تیمی که امثال اشکانی های جوان، متواضع و خوش اخلاق عضو هستند، بروز نافرمانی و ظهور چنین حرکت هایی ممکن است تاثیرات نامطلوبی بر جای بگذارد. اگر لسانی قدر خودش را می دانست به موفقیت های بهتری می توانست دست پیدا بکند.
علی اشکانی که این روزها مسؤولیت سرمربیگری تیم ملی کشتی فرنگی را بر عهده دارد در آن مسابقات جوانی تازه به دوران رسیده بود که کم کم خود را در کشتی فرنگی کشور مطرح می کرد. در ارتباط با او هم مجله کیهان ورزشی نوشت: ”آدمی وقتی علی اشکانی جوان رعنای اردبیلی را می بیند که چگونه هم مبارزی صادق است و هم جوانی نیکو سیرت و جوانمرد، به وجد می آید“.
راستی چه بر سر کشتی فرنگی ما آمد، با این رشته ورزشی پرطرفدار اردبیل ، آقایان مسؤول و دست اندرکاران در سال های گذشته چگونه رفتار کردند و چه نسخه ای برایش پیچیدند که امروز دیگر از آن عظمت ، وقار و ابهت چندان اثری نمی توان پیدا کرد.
آن همه کشتی گیر جوان و جویای نام کجا رفتند و چرا به کشتی پشت کردند؟چگونه دیگر سکو های قهرمانی اوزان مختلف کشتی فرنگی نمی تواند توسط قهرمانان و فرزندان اردبیل به تسخیر در آید؟ عاملان اصلی پسرفت و نزول این رشته در استان مستعدی چون اردبیل چه کسانی بودند؟ آیا آنها نباید در قبال عملکرد خود پاسخگو باشند؟ هر آدم منصفی که سرنوشت کشتی فرنگی اردبیل را مورد بررسی قرار دهد و افتخارات سال های نه چندان دور آن را با حال و روز امروزی مقایسه کند جز تاسف خوردن و آهی از ته دل کشیدن نمی تواند کار دیگری انجام بدهد. در آن رقابت ها یک کشتی گیر اردبیلی نیز در قالب تیم تهران در رقابت ها حاضر شده بود .سیاوش حیدری کشتی گیر وزن 50 کیلوگرم اردبیل در مسابقات خرم آباد با دوبنده تیم تهران کشتی گرفت.
در 50 کیلو گرم نماینده اردبیل غلام ماهوتی بود که در دور اول در برابر رضا توکلی قهرمان این مسابقات از اصفهان شکست خورد.
در 54 کیلوگرم حمید صمدی کشتی گیر توانای اردبیلی صاحب گردن آویز طلا شد. او تا رسیدن به سکوی قهرمانی محمد خسروی نیا از آذربایجان شرقی،علیرضا کار اندیش از فارس،بهروز حیدرزاده از ایلام، حسین خدابنده لو از قم و بهزاد هاشمی از کرمانشاه را مغلوب کرد و به مقام قهرمانی دست یافت.
در 58 کیلوگرم یک کشتی گیر دیگر اردبیلی یعنی علی اشکانی با قاطعیت در سکوی اول قرار گرفت.
علی اشکانی برای رسیدن به مقام قهرمانی به ترتیب امید ملایی از تهران،علیرضا عزیزیان از کرمانشاه،سعید سالکی از آذربایجان شرقی،مسلم شیرزاد از خوزستان و عبدالصاحب حیدرزاده از ایلام را شکست داد.
در 63 کیلوگرم بهرام حسین زاده در دور سوم رقابت ها در مقابل عبداله عزیز پور از هرمزگان مغلوب شد و در پایان در جای چهارم قرار گرفت.
در 69 کیلوگرم نماینده اردبیل سلیم لسانی بود که پس از باخت در دور دوم در مقابل سجاد شهبازی از لرستان از ادامه رقابت ها خودداری کرد.
در 76 کیلو گرم علی رسولی از اردبیل به مدال نقره رسید. او در شب پایانی کشتی را به مهدی صادق پور واگذار کرد.
در 85 کیلو گرم عادل شاهی زارع ششم شد.
در 97 کیلوگرم علی خوشطینت در دور دوم به محمد شربیانی نتیجه را واگذار کرد و به مقام پنجم رسید.
در پایان این رقابت ها تیم تهران با کمک توابع تهران و با به خدمت گرفتن کشتی گیرانی از اردبیل و میانه با کسب 54 به مقام قهرمانی رسید. تیم اردبیل با 47 امتیاز به نایب قهرمانی دست یافت و لرستان با 46 امتیاز سوم شد.
تیم های خوزستان با 44 امتیاز، کرمانشاه با 34 امتیاز و اصفهان نیز با 32 امتیاز در مکان ها چهارم تا ششم قرار گرفتند.
 




ژنرال های فوتبال اردبیل

یکی از دوستان که عمری را درعرصه فوتبال سپری کرده و موهای خود را سفید کرده است به من گفت، شنیدی که برخی ها هوای ژنرال شدن در فوتبال اردبیل را بر سر دارند و می خواهند با یدک کشیدن چنین عنوانی سری در میان سرها در آورند.
گفتم : تو هم بی کاری که هر از چندی برای خودت سوژه ای پیدا می کنی تا برای مدتی سرگرم باشی و بدین ترتیب روزگار پر استرسی را پشت سر بگذاری.
گفت: مگر دروغ می گویم. عده ای برای این که بتوانند جا پایی در بین هواداران و جماعت فوتبال منطقه باز بکنند، دست به دامن القاب و عناوین خود ساخته می شوند. روزگاری دل به ”خان“ شدن می بندند، زمانی عنوان ”بیگ“ را برازنده خود می دانند و این روزها نیز به کلمه ”ژنرال“ علاقه مند شده اند.
گفتم: بابا ول کن .آنها اگر در نهادشان بزرگ شدن و رسیدن به اوج انسانیت جایی داشت نیازی به این عناوین دروغ و خودساخته نداشتند. اصلا آنها چرا خود اقدام می کردند، مردم به سراغ آنها می رفتند و با تمام وجود و عشق آنها را مفتخر به صفاتی نیک می نمودند.
گفت: نمی دانم ظرفیتی که فوتبال ما دارد آیا ”ژنرال“ خطاب کردن آنهایی که حتی توان استوار شدن ندارند چه نفعی برای این قبیل افراد می تواند داشته باشد. غرور، خودپسندی و خود بزرگ بینی چه بلاهایی که نصیب هوادارانشان نمی کنند.
گفتم: مطمئن باش فوتبال اردبیل و طرفدارانش اجازه خودنمایی به این افراد و خودباختگان و جاه زده ها نمی دهند و آنها با دست زدن به هر ترفند و در برخی موارد فحاشی و هتک حرمت عرض خود می برند و زحمت هواداران می دارند. پس خیالت راحت باشد شاید آنها در خواب خود را ”ژنرال“ ببینند و بس.
به یکی گفتند فلانی در شهر غوغا کرده است و می خواهد به همه زور بگوید و خودش را مطرح بکند. نگاهی به راوی این خبر کرد و گفت: می شناسمش مورچه چه هیکلی دارد که کله و پاچه اش چه باشد.
 




شفاف سازی بهترین هدیه برای افکار عمومی

درویشی را حکایت کنند که از روستایی می گذشت و اهل روستا را ماتم زده و گریان دید. علت را پرسید، پاسخ دادند کدخدا در بستر بیماری است و پزشکان از معالجه او قطع امید کرده اند، درویش به دلداری نشست و گفت: علاج کدخدا در کف با کفایت من است که دم مسیحایی دارم و روح گریخته از جسم به کالبد باز می آرم.
خاطر آسوده دارید، اطعمه و اشربه پرقوت فراهم آرید و مرا با بیمار در حجره ای تنها بگذارید. روستائیان به وجد آمده، آنچه درویش فرموده بود فراهم آوردند و او را با کدخدا در حجره ای تنها گذاردند. ساعتی بعد ، درویش »لاحول« گویان از حجره بیرون آمد و روستائیان هلهله کنان و کف و سوت زنان گرد او حلقه زدند، با این گمان که کدخدا شفا یافته و ریاست از سر خواهد گرفت اما، درویش را چهره درهم کشیده یافتند. با نگرانی پرسیدند، کدخدا چه شد؟ آیا عمرش به دنیا بود؟ درویش گفت: پیش از آن که بر بالینش حاضر شوم مرده بود!
پرسیدند، پس اطعمه و اشربه برای چه خواستی؟ »لاحول« چرا گفتی؟ و این چه معالجت بود که کردی؟ درویش گفت: اگر اطعمه و اشربه نخواسته بودم، من نیز مرده بودم و »لاحول« به حکمت خدای سبحان گفتم که کدخدای بی جان را وسیله نجات من نیمه جان کرد.
داستان آن درویش شبیه داستان برخی ها در فوتبال اردبیل هست. آنها یعنی همان بعضی ها در این فکر و اندیشه نیستند که آیا فوتبال ما از بین رفته است یا نه؟ اصلا سقوط کرده و دیگر حال ایستادن در روی پاهایش را دارد یا نه؟ آنها می خواهند از کنار مرگ فوتبال برای خودشان نان و آبی تدارک ببینند و به هدفشان برسند.
راستی چرا کسی در این شهر جرئت ندارد که بیاید و بگوید در سه سال گذشته بر سر فوتبال و نماینده آن در لیگ چه آمده است؟ شفاف سازی بکند که چگونه مسیر سقوط فوتبال هموار شد و چه کسانی در این راه نقش بولدزر و جاده صاف کنی داشتند. اصلا چه افرادی از قبل فوتبال ما به پاداش های میلیونی رسیده اند و آیا شایعاتی که در این مورد دهان به دهان می گردند تا چه اندازه قابل اعتماد هستند.
یک اصل می گوید جایی که واقعیت بیان نشود در آنجا شایعه رواج پیدا می کند. وقتی از دو سال گذشته در مورد هزینه های فوتبال و نماینده آن در لیگ انواع حرف ها و حدیث هاست چرا نمی آیند و برای اولین و آخرین بار نمی خواهند صاف و راست به این شایعه ها بپردازند و برای همیشه بساط آنها را جمع بکنند.
درویش هایی که مزهء بودن در صحنه فوتبال به مذاقشان خوش آمده است، نمی خواهند از آن دست بکشند و حتی برای مدت کوتاهی صحنه را به دیگران واگذار کنند. این قبیل افراد اگر از در بیرونشان بکنی حتما از پنجره می آیند تا دلداگی خود به فوتبال و برکات آن را نشان بدهند؟ هر کاری که بشود و به هر نحوی که مقدمه چینی شود ذره ای از ارادت آنها به فوتبال کاسته نمی شود. اصلا سند فوتبال به نام برخی ها زده شده و به جز آنها و دوستان و عزیزانشان هر کسی که بخواهد در این وادی قدم بگذارد افرادی مغرض ، خائن، بی سواد و فوتبال نفهم قلمداد می شوند.
فوتبال اردبیل و با سابقه ترین تیم آن به سرنوشتی دچار شد که نمونه آن در تاریخ ورزش این دیار دیده نشده است و این ظلم و این ضربه ها از طرف به ظاهر خودی ها و هواداران منافع مادی روا داشته شد و تاریخ آنها را هرگز فراموش نخواهد کرد.
در پایان فصل هر نتیجه ای که برای ماندن و یا سقوط تیم به دست آید باید با استفاده از اطلاعات موجود در معرفی خادمین و خائنین اقدام گردد و برای همیشه پای آنهایی که بودن در فوتبال را به هر بهایی روا و مباح می دانند از این رشته پرطرفدار قطع گردد.
در نهایت دانستن حق مردم است و هواداران فوتبال می خواهند بدانند که چرا از سوی دستگاه های نظارتی، شهرداری و سازمان فرهنگی ورزشی از تیم داری حرفه ای در فوتبال منع شده اند؟ آیا نمی توان این خواسته را برآورد کرد و پرونده شایعات در این مورد را مختومه اعلام نمود.
 




انتخاب هوشمندانه در انتخابات شورای شهر

با نزدیک شدن به انتخابات شوراهای اسلامی، کاندیداهای احتمالی در تب و تاب یارگیری بوده و تلاش می کنند با جلب نظر افراد با نفوذ و چهره های معروف برای خود موقعیتی مناسب در انتخابات رقم بزنند.
در چنین مواقعی یکی از اقشاری که بیشتر مورد توجه قرار گرفته و کاندیداها و نامزد ها تا مرحله پای صندوق های رای، قربان و صدقه شان می روند جامعه ورزشی و ورزشکاران و وابستگان به این قشر می باشد.
بحث ورزش و سیاست یکی از مباحث مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد. در برخی موارد شنیده می شود که عده ای ادعا می کنند که ورزش نباید سیاسی باشد. این ادعا حرف درستی است، در این معنی که جامعه ورزش و دوست اندرکاران آن و ورزشکاران افتخارآفرین نباید مورد سوءاستفاده سیاستمداران و سیاسی کاران قرار بگیرند و در جریان دعواها و کشمکش های سیاسی و جناحی بازیچه شوند و به آسانی و مفت و ارزان خرج شوند. این که ورزش نباید به ابزار دست باندها و جریانات سیاسی تبدیل شود و در خدمت اهداف حزبی و گروهی آنها قرار بگیرد حرفی منطقی، اصولی و قابل قبول است و عملی کردن آن می تواند سعادت و موفقیت اهالی جامعه ورزش را به دنبال داشته باشد.
و اما ورزش یک امر اجتماعی و عمومی است که باید همسو و هماهنگ با سیاست های کلی نظام باشد و حرکت آن در راستای منافع ملی و در خدمت مصالح عمومی کشور و نظام باشد. اما این که در برخی اوقات عده ای بیان می کنند که ورزش باید به دور از هرگونه نظارت و باید ها و نباید های ارزشی باشد و یا به عبارتی دیگر می گویند ورزش باید برای ورزش باشد ، این حرف قابل قبول نبوده و در نوع خود سیاسی ترین حرفی است که بر زبان ها جاری می شود.
ورزش برای ورزش یعنی ورزشی که وجود دارد اما ماهیت و هویت ندارد . طرفداران این نظر و کسانی که پرچم و لوای ورزش برای ورزش برافراشته می کنند، می خواهند که هویت و ماهیت مورد نظر خود را به ورزش تحمیل نمایند.
ناگفته پیداست برای این که ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی بتواند به وظیفه اش در قبال جامعه به خوبی عمل نماید باید از یک سیاست و روش خاصی پیروی و در چارچوب مشخصی از نظام ارزش ها(بایدها و نبایدها) حرکت نماید.
پس یکی از مهم ترین ، اساسی ترین و بالاترین وظیفه جامعه ورزش در مواردی که به حضور آنها در صحنه نیاز است ادای وظیفه و همگام شدن با اکثریت مردم و تلاش برای آبادانی مملکت و حرکت در چارچوب نظام و قوانین مربوط به آن می باشد. حضور در انتخابات نمونه بارزی از ادای دین ورزشی ها و ورزشکاران به کشور خود می باشد. جامعه ورزش چه در سطح کشور و چه در استان قهرمان پرور اردبیل همیشه در این بحث پیش قدم بوده و در همه انتخابات ادای تکلیف کرده و برای حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای از هیچ کوششی دریغ نکرده و همیشه در صف مقدم اطاعت از رهبری قرار داشته اند.
در حضور یکپارچه ورزشکاران استان در انتخابات ریاست جمهور و شورای شهر پیش رو هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما آنچه مهم است و جامعه ورزشی باید به آن توجه کرده و با یک انسجام و وحدت نسبت به تحقق آن اقدام نماید. اولا همانطوری که در بالا اشاره شد اجازه سوء استفاده سیاسی کاران و جریانات سیاسی داده نشود و ثانیا در انتخاب افراد برای حضور در پارلمان محلی با دقت و وسواس بیشتری عمل شود تا با گذشت زمان از انتخاب خود احساس پشیمانی و ندامت نکنند.
حضور افراد ورزشی و علاقه مند به فعالیت های ورزشی به همراه دارا بودن تخصص های مورد نیاز شورا می تواند نقش بسیار تاثیر گذار در معادلات ورزشی و فعالیت های آن در سطح شهر داشته باشد. دوره ای که روز های پایانی آن را سپری می کنیم متاسفانه به جز افراد معدود، اکثریت اعضا برای ورزش و ایجاد شور و نشاط در جامعه با استفاده از رشته های ورزشی مختلف و تماشاگر پسند قدم های خوبی بر نداشتند و در مجموع حرکت هایی بر خلاف نظر و رای و خواست جوانان انجام دادند.
برای این که ورزش بتواند در شورا از جایگاه مناسب برخوردار باشد حضور ورزشی ها و کسانی که به زوایای مختلف فعالیت های ورزشی و نقش و تاثیر آن در توسعه و پیشرفت منطقه آگاهی و آشنایی دارند، می تواند ورزش اردبیل را از حمایتی منطقی و قابل اعتماد برخوردار نماید.
زدن چوب حراج بر یکی از سرمایه های ورزش استان و در نهایت واگذاری رایگان آن به بخش به اصطلاح خصوصی و در نهایت سقوط تیم به دسته پائین تجربه خوبی برای جوانان و علاقه مندان به ورزش بود که این بار در انتخاب خود با دقت بیشتر و بررسی کامل و با توجه به تمام زوایا و پارامتر های مورد نظر برای تشخیص یک فرد ورزشی تمام عیار اقدام نمایند.
این بار حتما و مسلما ورزشی های اردبیل و تماشاگران و علاقه مندان به ورزش اجازه نخواهند دارد افرادی با استفاده از رای ، موقعیت و محبوبیت آنها به پارلمان محلی راه یابند و در عمل به جای حمایت از ورزش، پرچم مخالفت با آن برافراشته کنند و به طرق مختلف در مقابل خواست و نظر هواداران ورزش بایستند و به جای حفظ و تقویت سرمایه های موجود چوب حراج بر آنها بزنند و زمینه برچیده شدن بساط ایجاد شور و نشاط ورزشی از جامعه را فراهم نمایند.
 




نق زن های از خود راضی

در فرهنگ معین نق زدن به غرغر کردن و بهانه جویی کردن آمده است. متاسفانه در ورزش و بخصوص در فوتبال هستند کسانی که به جز نق زدن و به همه چیز و همه کس ایراد گرفتن و هر امری را برای حمله به دیگران بهانه قرار دادن کار دیگری ندارند. همین هفته گذشته برگزاری مراسمی در سالگرد درگذشت یکی از پیشکسوتان فوتبال را آقایان نتوانستند تحمل کنند و به کمک برخی از دوستان خواستند که به نوعی این حرکت را زیر سؤال ببرند. نکند برخی آقایان چنین می پندارند که مراسم و تجلیل و یاد کردن از کسانی که در فوتبال و ورزش خدمت کرده اند فقط مختص برخی ها می باشد و برای دیگران در این ارتباط حقی قائل نیستند. این قبیل افراد آنقدر بدبین، مغرور و از نظر اخلاقی غیر قابل تحمل هستند که باید بپذیرند مشتشان در پیش ورزشی ها باز شده است و حرکت های ناشی از غرور آنها دیگر خریداری ندارد. حالا هر چقدر که می خواهند فریاد بکشند و از حسد و عصبانیت هر روز بیشتر از روز قبل غم و غصه بخورند.
از طرف دیگر به جای ایراد گرفتن بهتر است آقایان لیستی از اقدامات خیرخواهانه خود در ارتباط با ورزشکاران استان و پیشکسوتان را اعلام بکنند، آدرس موسسه ای که این آقایان شب و روز خود را در کمک به نیازمندان دنیای ورزش می گذرانند، اعلام بکنند. چرا که وقتی کسی حرفی می زند و اتهامی را متوجه دیگران می کند باید قبل از هر کسی خود به گفته هایش عمل نماید.
 




گذشت در مقابل زیاده خواهی

امسال چه بخواهیم و چه نخواهیم ضرباتی از دوست و دشمن بر پیکر فوتبال اردبیل وارد شد و تن این رشته ورزشی زیبا و پرتماشاگر را مجروح و نحیف و نزار کرد.
زیاده خواهی عنصری است که در فوتبال ما بر جای گذشت، جلوس کرده و فی الحال هرچه تیر و ترکش است از همین ناحیه یعنی از ناحیه زیاده خواهی در زمین فوتبال و بر تن و جان ورزشکاران فرود می آید و آنقدر این کار ادامه یافت تا فوتبال ما ونماینده آن را در لیگ دسته دوم به مرز موت رساند.
زیاده خواهی کسانی که در لباس دوستدار این تیم و عاشق آن دست از سر تیم بر نداشتند و نخواستند گذشت بکنند و برای مدت محدودی هم که شده باشد از آن چشم بپوشند و آن مجموعه را به حال خود بگذارند.
باید نشست و به دقت سرنوشت این تیم را از دو سال گذشته مورد بررسی قرار داد و بدون رودربایستی و ترس از حاشیه سازی ها و اتهام زنی ها بخشی از زیاده خواهی ها را به تصویر کشید و لایه های تو بر توی قسمتی از احوال ناخوش فوتبال اردبیل را نشان داد.
زیاده خواهی و خود را در سرنوشت و گذشته و حال آن سهام دار تلقی کردن و به هیچ حرف و تصمیمی گوش نکردن و بر طبل رای و نظر و خواست خود کوبیدن ، آورد آنچه را که نباید بر سر این تیم می آمد.
آنهایی که دم از مردی و مردانگی می زنند و خود را حق و دیگران را باطل می دانند و جز خود کسی را علمی و فنی نمی دانند، در عمل نشان دادند که این ادعا ها همه اش در حد حرف است و آنها توان و عرضه عمل به آنهایی که بر زبان جاری می کنند را ندارند. برای برخی از آن ها عشق به فوتبال اردبیل جز وسیله ای برای ماندن در صحنه و بهره بردن از آن چیز دیگری نبوده و نیست. اگر این حضرات که در حرف زدن و مدعی شدن، مدرک دکتری دارند حداقل به زندگی و خصوصیات پیشگامان جوانمردی و مردانگی در ورزش نظری می افکندند، این قدر بر منافع و آرای خود پافشاری نمی نمودند.
آنها اگر صادق بودند و فردای خود را فدای امروز و چند روزی مسؤول بودن و در صحنه حضور داشتن نمی کردند چه خوب بود، نگاه می کردند به رفتار بزرگانی چون پوریای ولی که خصلت گذشت، او و نامش را بر صدر پهلوانان راستین این مرز و بوم قرار دارد و اگر خوب به مرحوم تختی و سرنوشت او نگریسته شود خواهیم دید که همین خصلت گذشت، نام او را فراتر از همه قهرمان های دوره معاصر ورزش قرار داده است.
امروز همه سعی می کنند که به نحوی در نابود کردن فوتبال برای خود شریک جرمی پیدا بکنند و هیچ کس به نقش این زیاده خواهان که عاملین اصلی در دربدری نماینده فوتبال اردبیل می باشند توجهی نمی کنند. زیاده خواهان در سال های اخیر در قامت دوست و هوادار سینه چاک و قدر قدرتی نامدار به فوتبال و تیم آسیب وارد کرده اند و امیدواریم صاحبان قلم و اندیشه و آنهایی که به خوبی در جریان این تیم هستند به مرور در معرفی آنها اقدام کنند تا دگر باره آنها جرئت تکرار اعمال ننگین و شرم آور خود را نداشته باشند.
 




سرگذشت دردناک تیم فوتبال اردبیل و سؤالات بی جواب

یک هفته به پایان رقابت های لیگ دسته دوم باشگاههای کشور باقی مانده است. جدول رقابت ها نشان می دهد که دیگر نباید به بقای نماینده اردبیل در لیگ امیدوار شد. استانی با پیشینه و سابقه درخشان در فوتبال، به حال و روزی دچار شده است که گریه کردن به حال آن واجب، لازم و ضروری است.
امسال ابر و باد و مه و خورشید و فلک و خلاصه عوامل متعدد دست به دست هم دادند و سرنوشتی بسیار غم انگیز و دردآور برای فوتبال اردبیل رقم زدند. برخی ها هم که همیشه در گوشه ای نشسته و منتظر گل آلود کردن آب هستند، تا ضربه ای به در می خورد وارد گود می شوند و برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده به هر وسیله ای متوسل شده و زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهند.
برای بررسی دقیق علل افت فوتبال اردبیل و سقوط نماینده آن به لیگ دسته سوم نیاز به یک کار علمی است. در حال حاضر هر کس به پشتوانه داشته ها و اطلاعاتی که دارد در این رابطه قضاوت کرده و نوک پیکان حمله را متوجه عوامل متعدد می کند.
این که فوتبال اردبیل بدترین روزها و هفته های دوران حیات خود را در این روزها سپری می کند ادعایی درست و اصولی است. ضربه اولیه برای کوک کردن ساز نابودی و فنای تیم شهرداری از کجا بر پیکر این تیم وارد شد؟ چرا شورایی ها علم مخالفت با تیم داری شهرداری را بر افراشتند؟ چرا در مدت کم تر از دو سال سازمان فرهنگی ورزشی تغییرات متعددی را متحمل شد؟ به چه دلیل زمانی که تیم در رقابت های دسته یک، هفته های بسیار حساس در مراحل پایانی لیگ را در پیش رو داشت برخی از شورایی ها مدام و به نوبت بر علیه تیم و سازمان فرهنگی ورزشی سخن گفتند و بحث واگذاری تیم را به دفعات مطرح نمودند؟ چرا در ایامی که تیم نیاز به حمایت و پشتیبانی معنوی داشت، آقایان مسؤول هر روز بحث جدید و فصلی نو در امر واگذاری گشودند و روی آن مانور دادند؟ به چه دلیلی در مورد واگذاری، آقایان در پشت صحنه، خود نشستند و بریدند و دوختند و به یکی از متقاضیان وعده های آنچنانی داده و کار واگذاری را تمام کردند و برای پوشاندن لباس قانونی به آن، کمیته سرکاری تشخیص اهلیت را مطرح کردند؟ اگر نظر کمیته سرکاری، ملاک عمل بود به چه علت آقایان با نادیده گرفتن یکی از مصوبات کمیته سرکاری ، سفته را جایگزین ضمانت نامه بانگی نمودند؟ به چه دلیلی نزدیک به چهار ماه مجید حیدری مدیر عامل آبی پوشان را به مانند توپ فوتبال این طرف و آن طرف شوت کردند و در نهایت آنهایی که او را به فوتبال اردبیل معرفی کرده و با قربان و صدقه به قبول مسؤولیت تیم وادارش کرده بودند ، پیشنهاد استعفا داده و بالاخره از اردبیل فراریش دادند؟ چرا علی رغم اعلام آمادگی هیات فوتبال استان و علی آستانه، باز معضلات انتقال را نتوانستند حل نمایند؟ چرا وقتی آقایان به آن حد برای انتقال امتیاز تیم به بخش خصوصی اصرار داشتند، قبل از اقدام به واگذاری زمینه های لازم برای انتقال را فراهم نکردند و دست به کاری زدند که درست مانند آب در هاون کوبیدن بود؟ چرا بحث تعویض سرمربیان با هر اتفاقی مطرح می شد، و به چه دلیل احد شیخ لاری فرار را بر قرار ترجیح داد و او در قبال چه خواست ها و چه فشارهایی ایستادگی کرد؟ بحث هزینه های تیم داری در دو سال گذشته چرا شفاف سازی نمی شود و هر روز در ارتباط با آن حرف وحدیث تازه ای مطرح می شود؟ جریان چسبیده ها و آویزان ها از تیم چیست و آنها از طرف چه کسانی مورد حمایت و پشتیبانی قرار می گیرند؟ نقش اداره کل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان در سرنوشت تیم چه بوده است؟ و دهها سوال دیگر که اگر به همه آنها جوابی قانع کننده پیدا شود با قرار دادن شان در کنار یکدیگر می توان به علل فاجعه فوتبال اردبیل پی برد.
در مقطعی مجید حیدری متهم ردیف اول ناکامی تیم شهرداری لقب گرفت. او به طرق مختلف مورد حمله قرار داشت . در کنار ضعف ها و اشتباه هایی که داشت عده ای او را سپری برای رسیدن به آنچه که در برنامه هایشان بود، قرار دادند. بزرگ ترین اشتباه حیدری آن بود که در آغاز کار، واقعیت ها را با جامعه فوتبال استان در میان نگذاشت. او باید رک و راست می گفت که با وعده آقایان مبنی بر کمک 600 میلیون تومانی پا در این عرصه گذاشته است. در همان روز اول اعلام می کرد، از نظر مالی فرد توانایی نیست ولی به او گفته اند بیا مسؤولیت تیم را بپذیر، از شما حمایت می شود. عدم شفاف سازی بزرگ ترین خطای وی بود.
اما اگر چه او در اردبیل مظلوم واقع شد و در روزهای آخر نتوانست زیر فشارها دوام بیاورد و جوابگوی هزینه های انجام یافته بشود ، برای آرام کردن وضع، به وعده های بی اساس روی آورد ولی به حق، آنچه در توان داشت تلاش کرد. او علی رغم آن که از نظر مالی در وضعیت مساعدی نبود ولی باید پذیرفت که هزینه هایی برای تیم انجام داده است. هزینه ها برای تیمی که نه به نامش بود و نه سودی از کنار آن برده است.او هم مانده است که جواب طلبکاران را چه بدهد. امیدوار است که مسؤولین و دست اندرکاران هزینه های انجام یافته توسط وی راپرداخت نمایند تا او هم با طلبکاران تسویه نماید.
به هر حال امید می رود آنهایی که بانی و باعث سقوط تیم از لیگ دسته دوم به سوم شدند و زمینه آن را فراهم کردند حداقل به یکی از بندهای قراردادی که هرگز توسط دو طرف واگذار کننده و تحویل گیرنده امضاء نشد، خود اقدام کنند و از حالا به فکر خرید امتیاز یک تیم دسته دومی باشند.
کسانی که در حق فوتبال و فونبالدوستان اردبیلی با تصمیمات خودشان کم لطفی کرده و آن را به عمق دره ای خطرناک پرت نمودند، باید تا فرصت باقی است نسبت به جبران اقدام کنند .
اردبیل در فوتبال، جایگاه و مرتبتش ، دربدری، بی خانمانی و تحقیر شدن نیست. این منطقه و جوانان لایق و صبور آن نشان داده اند که همیشه سرافرازند و برترند . پس این برتری و سرافرازی آنها نباید در سایه افکار عده ای غیر متخصص پرادعا در زیر سایه قرار بگیرد.
خرید امتیاز یک تیم دسته دومی برای فصل آینده کوچک ترین کاری است که آقایان می توانند در حق فوتبال و تماشاگران و جوانان منطقه بکنند.
ممکن است آقایان که ید طولانی در طرح مسایل جزئی برای سرپوش گذاشتن به مسائل کلی را دارند، این بار نیز از همین امروز تلاش خود را آغاز می بکنند و دست به دامن شدن به مسائل فرعی، اصل قضیه و ظلم در حق فوتبال را بخواهند تحت پوشش قرار دهند. برای ناکام گذاشتن حضرات که می توانند با استفاده از عوامل و تریبون های مختلف انجام بگیرد هوشیاری تماشاگران و علاقه مندان برای تن ندادن به فضا سازی آنها و طرح خواسته اصولی مبنی بر تامین خسارت وارده به فوتبال منطقه توسط عاملین و بانیان اصلی مورد نیاز می باشد.
 
 
 




یاران نیار قهرمان مسابقات والیبال جام روستایی شهرستان اردبیل

به منظور گرامی داشت ایام اله دهه فجر ، امسال مسابقات متعدد با استقبال خوب تماشاگران در سطح کلیه شهرستان های استان برگزار گردید.
برنامه ریزی و اجرای به موقع این رقابت ها می تواند شور و نشاط خاصی به اماکن ورزشی بدهد و در بین جوانان و آینده سازان ورزش استان، انگیزه های لازم برای پشت سر گذاشتن تمرینات سخت و طاقت فرسا را ایجاد بکند.
پیگیری اخبار مسابقات برگزار شده در ایام اله دهه فجر نشان می دهد که امسال حجم این مسابقات از افزایش خوبی برخوردار بوده و بالاتر از همه نسبت به انعکاس این فعالیت ها نیز از سوی برگزار کنندگان اقدامات خوبی انجام پذیرفته است.
ایام اله دهه فجر که یادآور روزهای با عزت و ایام مقاومت و ایستادگی مردم قهرمان ایران و یادآور وحدت و یک دلی مردمی مسلمان و عاشق ولایت می باشد عاملی برای سنجش توان ورزشکاران استان برای آگاهی از میزان آمادگی جهت حضور ی آبرومندانه در رقابت های آتی است.برای ورزشکاران استان مایه برکت و وسیله ای برای مطرح شدن است.
هیات والیبال استان که این روزها با حمایت اداره کل ورزش و جوانان درگیر امور مربوط به برگزاری مسابقات امید های آسیا در اردیبهشت ماه سال آینده است در ایام اله دهه فجر با محوریت هیات والیبال شهرستان اردبیل نسبت به برگزاری مسابقات جام روستایی شهرستان اردبیل اقدام کرد.
این،مسابقات که بمنظور توسعه و ترویج ورزش در مناطق حومه و روستایی در محله نیارو درسالن ورزشی برادران شهید عظیم پوربرگزار شد با حضور ۱۱ تیم در دو‌گروه از 9بهمن ماه آغازشد .
پس از برگزاری دیدار های مقدماتی تیم های نیار و کمی آباد به دیدار رده بندی و ینگجه و‌یاران نیار نیز به بازی فینال راه یافتند.
با انجام دیدار های نهایی که با حضور جمعی از مسؤولین و دوستداران والیبال و طرفداران تیم های حاضر در رقابت ها برگزار شد تیم والیبال یاران نیار به مقام قهرمانی رسید و تیم ینگجه در سکوی دوم قرار گرفت. تیم والیبال کمی آباد نیز در مکان سوم این رقابت ها قرار گرفت . کمیته برگزار کننده رقابت ها کاپ اخلاق این دوره از مسابقات را به تیم والیبال کلخوران اهدا کرد.
کاپ ها و جوایز تیم های برنده در مراسمی با حضور مدیر کل ورزش و جوانان، رئیس هیات والیبال استان، رئیس اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل ، دو نفر از معاونین فرماندار اردبیل و جمعی از دوستداران والیبال اهدائ شد.
گفتنی است مراسم اهدای کاپ و جوایز تیمهای برتر با حضور مدیرکل ورزش و جوانان٬ رئیس هیات والیبال استان٬ سرپرست اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل رئیس هیات والیبال شهرستان و معاونین فرماندار اردبیل اهدا شد.