1

جعفر صراطی هم رفت

خبری که یکیشنبه شب در فضای مجازی منتشر شد قدیمی های فوتبال اردبیل را در غم و اندوه فرو برد. این که جعفر صراطی یکی از یاران نام آشنا و یکی از استثناهای فوتبال منطقه دعوت حق را لبیک گفته و از جهان فانی به سوی دنیای ابدی شتافته است خبری سنگین و غیر قابل تحمل بود.

جوانان امروزی ممکن است در سایه غفلت رسانه ها و به قدرت رسیدن ناآشناها در ورزش و فوتبال ، صراطی ها را نشناسند و حتی با نامش نیز آشنا نباشند، ولی پا به سن گذاشته ها و آنهایی که از دهه 40و 50 فوتبال اردبیل را پیگیری کرده اند جعفر صراطی را می شناسند و نسبت به تاثیر او در فوتبال اردبیل آگاهی دارند.

به جرئت می توان گفت که بعد از جعفر صراطی فوتبال اردبیل بازیکنی ششدانگ و تمام عیار چون او را به خود ندیده است. او نه تنها در فوتبال اردبیل بلکه در فوتبال آذربایجان مهره قابل اعتماد، مقتدر و قابل احترام بود.

چندی پیش با برخی از دوستان صحبت کرده و بهد از عید در فکر ترتیب دادن مراسمی برای تجلیل از آن مرد بزرگ بودیم که متاسفانه با پرواز روح بلندش این توفیق از ما سلب شد. امید آن داریم برای تجلیل از بزرگان فوتبال اردبیل که در قید حیات هستند امروز وفردا نکنیم تا خدای ناکرده با روی دادن اتفاق ناگواری افسوس خورده و احساس پشیمانی ننماییم.

قدر کسانی که برای فوتبال و ورزش اردبیل در عمل و نه در حرف خدمت کرده اند را بدانیم و با تجلیل از زحماتشان نسبت به معرفی هر چه بیشتر آنها به نسل جوان اقدام کنیم.

همه بزرگان فوتبال اردبیل در مورد مرحوم جعفر صراطی حرف های زیادی برای گفتن دارند. ناصر عروجی شخصیتی که نیاز به معرفی ندارد می گوید: جعفر صراطی بزرگمرد فوتبال اردبیل بود و جواد شایگان دروازه بانی که منشا خدمات فراموش نشدنی در فوتبال بوده است می گوید: جعفر صراطی شناسنامه فوتبال اردبیل بود. او سال ها پیراهن تیم های منتخب اردبیل و منتخب آذربایجان شرقی را به تن داشت. آن مرحوم در دهه 50 پرچمدار فوتبال اردبیل و یکی از چهره های پر فروغ فوتبال آذربایجان بود.

یادش را گرامی داشته از خداوند بزرگ علو درجات و شادی روحش را مسئلت می نماییم.




دو دل یک شود بشکند کوه را

سخنی با بازیکنان تیم فوتبال اردبیل

دودل یک شود بشکند کوه را

این فصل را شایسته فوتبال اردبیل و شما بازیکنان خوب و بومی و آینده دار استانمان سپری نمی کنیم. عوامل مختلفی در این کار دخیل بوده و هستند. عده ای که در پشت صحنه ، بازیگردان همه صحنه های تاسف آور و خجالت آور فوتبال ما هستند به ظاهر چهره علاقه مندی به فوتبال را دارند ولی در خلوت گام هایی بر می دارند که جز ضربه وارد کردن به فوتبال و تیم اردبیل نتیجه دیگری نداشته است.

شما جوان هستید و جویای نام، و مطمئنا از وضعیت موجود، فوتبال اردبیل و شما دلاوران آینده دار بیشترین و مهلک ترین ضربات را تحمل کرده اید. افسوس که خائن ها و اختاپوس ها به فوتبال ما و به جوانان ما رحم نکردند و به خاطر اندک نفع و سود و موقعیت خود خسارت جبران ناپذیری به فوتبال ما وارد کردند.

حال در شرایطی قرار دارید که برای فوتبال و شما جوانان در موضع دفاع از آبرو و قدرت فوتبال خودتان قرار دارید. این تیم چه به لیگ سه سقوط بکند و چه در دسته دوم باقی بماند زیاد فرقی به حال فوتبال اردبیل نخواهد کرد. چرا که فوتبال اردبیل را نابود کردند و به مرز سقوط و فنا رهنمونش نمودند. اما برای حیثیت فوتبال اردبیل و آینده خود شما لازم است که در دو دیدار آینده بجنگید و هر آنچه در توان دارید در طبق اخلاص بگذارید و به هیچکس از آن نزدیک ترین افراد تا آن کسانی که از آن دورها بر سرنوشت شما نظارت می کنند، گوش نکنید . به خود و حیثیت فوتبالتان بیندیشید . بدانید که فردا می خواهید در این استان و در این کشور فوتبال بازی بکنید . شهامت، غیرت، تعصب و مقاومت شما در آینده می تواند تضمینی برای فوتبال سال های بعد شما باشد.

به حرف آنهایی که در لباس دفاع از حق و حقوقتان، عامل تحریک برای پشت کردن شما به تیم هستند، گوش ندهید. آنها افراد خطرناکی هستند که به جز جیب و حساب شخصی شان به فکر فوتبال اردبیل و شما نیستند و نخواهند بود.هر کس بخواهد با حرف و رفتارش اراده شما را برای درخشش در دو بازی پیش رو سست نماید مشتی محکم بر دهانش بکوبید و اجازه حضور در اطراف تیم و خودتان را به آنها ندهید.آّب که از سر بگذرد یک یا دو وجبش تفاوت چندانی نخواهد کرد. امسال شما در تیم به دلیل محبت خیلی ها اذیت شدید و روح و روانتان تحت فشارهای جانبی متزلزل گردید. در این دیدار چه به شما پول بدهند و چه به مانند ماههای گذشته وعده خالی را برای بردن سر سفره تقدیمتان بکنند، توجهی نکنید. جایی که حرف و حیثیت و آبرو در میان باشد پول به مانند چرک کف دست می ماند. متحد باشید و یک دل و تصمیم بگیرید برای همه گفته ها، اظهار نظرها، تهدیدها و تحریک ها توجهی نکنید. برای کسب نتیجه مطلوب و آبرومندانه دست در دست هم بگذارید و بدانید که برای وصول مطالبات و آبرو بردن از آنهایی که با تیم و فوتبال اردبیل و شما بازیکنان دوستی خاله خرسه کردند فرصت بسیار خواهد بود.

و کلام آخر این که اگر یک دل و متحد باشید و اهمیت بار روانی دو دیدار پیش رو را به خوبی درک کنید و برای فرصت طلبان میدان ابراز وجود ندهید، موفقیت برای شما دور از دسترس نخواهد بود.

دو دل یک شود بشکند کوه را

پراکنده گرداند انبوه را




صادقانه آمدند و به یار صادق فوتبال اردبیل ادای احترام کردند

در یک هوای بسیار سرد زمستانی، آرامستان بهشت فاطمه شاهدحضور گرم و صمیمانه جمعی از بزرگان ورزش و فوتبال اردبیل بود. در روزی که سرما تا مغز استخوان آدمی نفوذ می کرد فوتبالی ها که اکثر آنها را فوتبالی های دهه شصت تشکیل می دادند برای ارج نهادن به زحمات یکی از چهره های فراموش نشدنی فوتبال و ورزش اردبیل آمدند و صحنه های زیبایی را خلق کردند. در آن هوای سرد و زیر بارش پراکنده برف چهره های مصمم و دوست داشتنی، فرصتی را برای حاضرین فراهم کرده بود که دیدارها را تجدید کنند و تا شروع مراسم از حال و روزگار یکدیگر آگاه باشند.

بزرگان فوتبال اردبیل،پیشکسوتانی صادق و یک رنگ که زمانی حضورشان در یک تیم نعمت بزرگی محسوب می شد و هر حرکت پا به توبشان ایجاد کننده شور و شوق در تماشاگران و جوانان اردبیل بود با موهایی که رو به سفیدی گذاشته و با چهره هایی که نشان از گذر عمر دارد، آمده بودند تا یکی از زحمتکشان تکرار نشدنی فوتبال اردبیل را یاد بکنند و در سال روز درگذشتش با قرایت فاتحه ای آمرزش وی را از خداوند مسئلت نمایند.

هوشنگ چمن آرا را خدمتگزار تکرار نشدنی فوتبال باید دانست. خدمتی که او در نزدیک به سی سال برای فوتبال منطقه انجام داده است کار هر کسی نبوده و نیست. مگر می توان فوتبالی بود ولی به هوشنگ عشق نورزید؟ مگر می توان از فوتبال اردبیل در دوران اوج و عزتش سخن گفت و در بین حرف ها جایی برای تاثیر مردی به نام هوشنگ چمن آرا در آن باز نکرد؟ مگر می توان از تیم های قدر ومطرح دهه 50 و 60 ذکر خیری کرد و از نقش مردانی چون هوشنگ چمن آرا در آماده شدن آنها حرفی به میان نیاورد؟

جام عقابی که هوشنگ بیش از 20 سال متولی و مسؤول برگزاری آن بود نگینی بر تارک درخشان فوتبال در دهه 50 و 60 بود. جام عقاب شیرین ترین و خاطره انگیز ترین لحظات را برای فوتبالی ها و تماشاگران اردبیلی رقم می زد. هنوز هم بعد از گذشت 40 سال از آغاز جام ، صحنه های آن از مقابل چشمان ما رژه می روند  و بدون شک در میان نیروهای لشگر جام عقاب ، هوشنگ چمن آرا به عنوان فرماندهی مقتدر و توانا دارای جایگاه و موقعیت خاصی است.

هوشنگ چمن آرا عاشق فوتبال بود. عاشقی راستین و مقاوم ، فوتبال را منبعی برای درآمد و پلی برای رسیدن به اهداف مادی و دنیوی تلقی نمی کرد. او فوتبال را برای فوتبال می خواست. زندگی ورزشی افرادی چون مرحوم چمن آرا باید درسی باشد برای کسانی که همه چیز را در رسیدن به قدرت در فوتبال، دست یابی به پول بی کمال، بر تن کردن ردای مربیگری به هر وسیله و بهانه ای و آتش زدن قیصریه ای برای به دست آوردن یک دستمال می دانند. رفتار و اخلاق و سلوک بزرگانی چون چمن آرا باید برای آنهایی که همه چیز را در پول و خودنمایی خلاصه می کنند الگوی مناسبی برای تغییر رفتارشان باشند.

هوشنگ چمن آرا عشق خود به فوتبال را با هیچ چیزی معامله نکرد. او چون شمعی سوخت تا بلکه بتواند به محیط فوتبال اردبیل روشنایی ببخشد. با جرئت می توان گفت که کم ترکسی چون چمن آرا به فوتبال اردبیل خدمت کرده است و بنابر این وظیفه همه آنهایی که فوتبال را دوست دارند و زحمات چمن آرا در فوتبال را از نزدیک دیده اند فراموش نکردن یاد و خاطره وی است.

و روی این اصل بود که روز شنبه 23 بهمن ماه در سال روز درگذشت هوشنگ، بزرگان آمدند که بگویند قدردان زحمات زحمتکشان در فوتبال هستند و گذشت زمان تاثیرمنفی در ارادت و عشق آنها به عاشقان صادق فوتبال نمی تواند بگذارد.

آنهایی که فرصت لازم داشتند آمدند و در آرامستان بهشت فاطمه حضور پیدا کردند. مرور اسامی برخی از این عزیزان می تواند نشانی از محبوبیت و موقعیت هوشنگ در بین فوتبالی ها باشد. نادر کهنمی، ناصر عروجی، عسگر رونقی، رحمان یعقوبی، داور مجنون، ساسان سید دین خواه، مصطفی فیروزی، مسعود هوشمندی، بهنام دولت، جواد شایگان، هادی صباغی، محمد رضا برادران، نادر پیران، بهرام آقاخانی، حجت مجتهدی، عزیز دمیرچی، قادر دهقان، قربان کاجی، افشین حدیدی، عوض نخست، کوروش فتاحی ، اصغر احدی جوان و غلام حسن علی زاده، حیدر زمانی، حمید اسمعیلی، رضا محاسنی، فرهاد حسنی و…….آمدند تا نشان دهند افراد صادق، زحمتکش، بی ادعا و بی ریا در نزد ورزشکاران و ورزشدوستان از جایگاه خاصی بهره می برند.

در آن سرما کسی به فکر مربیگری، پیدا کردن تیم، بهره برداری شخصی، مطرح کردن خود و دنبال دوربین و مصاحبه نبود. بی ریا و بدون توجه به ادعاهای افراد مدعی و طبل های تو خالی آمدند و با نثار یک شاخه گل و قرایت فاتحه در برابر عظمت روح و خدمات فراموش نشدنی هوشنگ چمن آرا سر تعظیم فرود آوردند.

مرحوم هوشنگ چمن آرا گوشه ای از تاریخ پرافتخار فوتبال اردبیل است. تجلیل از آن بزرگواران، تجلیل از خدمتگزاران و زحمتکشان فوتبال به شمار می رود. این سنت حسنه لازم است در جامعه ورزشی و فوتبالی ما از رونق خاصی برخوردار بشود. توسط بزرگان ورزش و با اقدامات این چنینی باید فرهنگ قدرشناسی در فوتبال ما نهادینه بشود.

از خانواده چمن آرا و یادگار هوشنگ فرزند دلبندش سجاد که به گرمی از دوستان و هم بازی های آن مرحوم استقبال کردند و همچنین از سید خلیل حسینی مدیر روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان و وحید حسینی از دست اندرکاران نشریه ورزش اردبیل به خاطر همه زحماتشان در بهتر برگزار شدن مراسم باید قدردانی کرد. باید از زحمات میلاد حاتمی همکار عکاس ما نیز در آن هوای سردبه نیکی یاد شود.




صور اسرافیل فوتبال اردبیل

عادل مسنن یکی از بزرگان دوست داشتنی و افتخار آفرین فوتبال استان است. او از سال 54 درخشش در فوتبال را آغاز کرد . در ایامی که برای شهرستانی ها از سوی مرکز نشینان استانی و کشوری بهای کمتری داده می شد او در سایه برتری، قدرت، توانایی و تکنیکش، خود را به فوتبال آذربایجان تحمیل کرد و سال ها پیراهن تیم منتخب آذربایجان شرقی در سطوح جوانان و بزرگسالان را بر تن نمود.
عادل مسنن بازیکنی متواضع ، پیشکسوتی گرانقدر و یاری فراموش نشدنی برای جامعه ورزش و فوتبال اردبیل می باشد. اگر با او ساعت ها در یک محفلی بنشینی و شناخت قبلی از او نداشته باشی نمی توان از حرف ها و سخنان وی برداشت کرد که او در دهه پنجاه و شصت یکی از ستاره های تابناک فوتبال شمال غرب کشور بوده است. او انسانی محترم است، مثل برخی ها نیست که با یک یا دو روز فوتبال بازی کردن خود را برتر از همه بداند و هیچ کسی را صالح برای اظهار نظر و گفتن در مورد فوتبال نداند.
عادل ها سرمایه بزرگی برای فوتبال و ورزش اردبیل هستند و حرف و سخن آنها در مورد فوتبال اردبیل و خدمتگزاران آن می تواند سندی محکم و قابل دفاع محسوب شود.
عادل مسنن سال ها از نزدیک با مرحوم هوشنگ چمن آرا آشنایی داشته و در تیم عقاب نیز مدت ها با آن مرحوم همبازی بوده است. اظهار نظر وی در مورد هوشنگ می تواند دلیل خوبی برای فهمیدن و درک کردن خدمات آن مرحوم به فوتبال اردبیل باشد.
در شناساندن چهره هایی چون چمن آراها به نسل جوان از سوی مسؤولین و دست اندرکاران امر و رسانه ها کوتاهی های زیادی رخ داده است. جوان های امروزی خیال می کنند که فوتبال در سال های گذشته همین بوده که امروز هست. فوتبالی سرشار ازحاشیه، حاکمیت پول، کم شدن نقش اخلاق و در نهایت ایجاد محیطی غیر قابل اعتماد و بحث بر انگیز. اگر خدمات کسانی چون هوشنگ چمن آرا در معرض دید و مطالعه جوانان قرار بگیرد و آنها با دوران شکوفایی فوتبال و ایثار و گذشت در آن آشنا بشوند دیگر   گول طبل های توخالی، مدعی و حاشیه ساز فوتبال را نخواهند خورد. اگر چنین باشد این آشنایی ها می توانند در رفتار و کردار آنها در دنیای فوتبال نقش موثری داشته باشند.
فوتبال ما از کسانی که برای رسیدن به اهداف شخصی چهره دفاع از فوتبال را به خود می گیرند، بزرگ ترین ضربات را متحمل شده است. آنها وقتی منافع خود را دست یافتنی ببینند، عاشق فوتبال اردبیل می شوند و تا احساس بکنند که خطری اهداف آنها را تهدید می کند به فوتبال اردبیل پشت کرده و فرار را بر قرار ترجیح می دهند.
بگذریم، در تماسی که با عادل مسنن در آستانه سالگرد درگذشت مرحوم چمن آرا گرفته شد ، جمله ای بسیار زیبا و پر معنی در ارتباط با آن مرحوم بیان داشت که ذکر و پرداختن به آن نمی تواند خالی از لطف باشد.
وی گفت: خدا رحمتش بکند. او صور اسرافیل فوتبال اردبیل بود برای بیدار شدن بعد زمستان های سخت و سرد. امید که علاقه مندان به فوتبال فراموش نکنند تماشاگران پرشور و کثیر جام عقاب را.
فوتبال اردبیل در دهه 50 و 60 از رقابت های منظم و مطلوب باشگاهی بهره می برد. علی رغم کمبود امکانات و میادین روباز و سرپوشیده ورزشی در زمستان های سرد و پربرف نیز تمرینات تیم ها در اراضی پیله سحران پشت سر گذاشته می شد و برگزاری جام عقاب همزمان با آغاز سال جدید بهترین و بالاترین میدان برای محک خوردن تیم ها و هماهنگی یاران جدید جذب شده با مجموعه تیم محسوب می شد.
این ویژگی، جام عقاب را به معتبرترین جام اردبیل تبدیل کرده بود. علاقه مندان به فوتبال برای رسیدن ایام برگزاری آن ثانیه شماری می کردند، حضور گسترده مردم و استقبال تیم ها از این جام، منظره خاصی در طول برگزاری به محوطه زمین عقاب و خیابان ها و مسیر های منتهی به آن می بخشید.
علت این که پیشکسوتی چون مسنن، مرحوم چمن آرا را با عنوان صور اسرافیل فوتبال اردبیل مورد خطاب قرار می دهد این است که جام عقاب که زحمات آن در مدت نزدیک به یک ماه برگزاری بر عهده آن مرد بزرگ بود، پیام آور تلاش برای کسب موفقیت و آماده شدن برای رقابت های فصل جدید بود.
مرحوم هوشنگ چمن آرا علاوه بر مدیریت و بنیانگذاری جام فراموش نشدنی عقاب، وظیفه مربیگری و بازیکنی تیم عقاب را نیز بر عهده داشت.
هوشنگ با آن که درآمد محدودی داشت و با عرق جبین برای چرخاندن چرخ زندگی، خود را به آب و آتش می زد ولی تامین هزینه های مربوط به تیم را برای خود به مانند تامین نان و مایحتاج زندگی خانواده واجب و ضروری تلقی می کرد.
عقاب یکی از تیم های مطرح اردبیل بود که در دوران حیات خود بازیکنان بزرگ و نامی چون عادل مسنن، رحمان مختاری، بهنام دولت، حسن علیزاده و … را تحویل فوتبال منطقه داده بود. در رقابت های باشگاهی و به هنگام ورود تیم عقاب به میدان مسابقه حرکت مقتدرانه و با صلابت هوشنگ در پیشانی تیم، ابهت خاصی به تیم عقاب می بخشید.
فوتبال اردبیل نباید چهره های خدمتگزاری چون هوشنگ چمن آرا را فراموش نماید و این در وهله نخست وظیفه کسانی است که سکان هدایت فوتبال استان را بر عهده دارند و در حرف همواره ادعای حفظ حرمت پیشکسوتان را می کنند. آنها اگر بر گفته های خود اعتقاد دارند باید بر وظیفه خطیرشان مبنی بر توجه به پیشکسوتان و معرفی آنها به نسل جوان اقدام نمایند.
یاد و خاطره انسانی بزرگوار، خدمتگزاری لایق، خادم فوتبال و عاشق خدمت بی منت را گرامی می داریم و از درگاه احدیت علو درجات و شادی روح آن مرحوم را مسئلت می نماییم.
 




امان از دروغ

یکی از مهم ترین آفاتی که در سال های اخیر ورزش ما را دچار آسیب کرده و در نهایت بی اعتمادی ورزشکاران و علاقه مندان را به دنبال داشته است دروغ گویی و عده های بی پایه و بی اساس دادن است.
یکی از اساسی ترین وظایف افراد در هر پست و موقعیت و مقامی که بوده باشند بحث جلب اعتماد مردم و جامعه و بالا بردن ضریب امیدواری در بین آنهاست. دروغ گویی و وعده های آنچنانی دادن بدون فکر کردن به فردا و عکس العمل های مردم و افکار عمومی و ایجاد یاس و ناامیدی در بین آنها، بزرگ ترین خیانتی است که این قبیل مسؤولان می توانند در قبال ورزش و برخی از رشته های پرطرفدار از جمله فوتبال داشته باشند.
هر آن کس که او پیشه گیرد دروغ
ستمکاره ای خوانمش بی فروغ
به گرد دروغ، ایچ گونه مگرد
چو گردی بود بخت را روی زرد
دروغ گویی از بزرگ ترین گناهان، ناستوده ترین رذایل اخلاقی، بدترین آفات زبان، زیان بار ترین معصیت ها و خط فاصل ما بین حق و باطل است که اعتماد و اطمینان را از جامعه سلب کرده ، انسان را از گام نهادن در مسیر پاک سازی نفس ، تهذیب اخلاق و سیر و سلوک به طور جدی محروم می سازد.
خداوند متعال در سوره زمر آیه 3 می فرماید: ”به راستی خدا کسی را که دروغ پرداز و بسیار ناسپاس است ، هدایت نمی کند“.
وظیفه همه افراد جامعه است که تا دروغ یک کسی برایش به اثبات برسد از ر فاقت، هم نشینی و مساعدت با وی خودداری نماید.
به گرد دروغ آنکه گردد بسی
از او راست باور ندارد کسی
پیشوای صدیقان، سالار راست گویان و امیر مومنان می فرمایند: ”سزاوار است که شخص مسلمان از رفاقت با دروغ گو بپرهیزد، زیرا آنقدر دروغ می گوید که (اطمینان از او سلب می شود و ) اگر راست هم بگوید کسی باور نمی کند“.
و آمده است که مولا علی(ع) به فرزند بزرگوار خود امام حسن مجتبی(ع) می فرمایند: ”از دوستی با کسی که مدام دروغ بگوید بپرهیز! زیرا همانند سرابی است که دور را نزدیک و نزدیک را دور می نماید“.
دروغ گویی روی انسان را سیاه، بذر دشمنی و کینه را در دل بارور و در نهایت آدمی را رسوا می سازد.
ورزش دنیای مردانگی ، جوانمردی و راست گویی است. برای این که کسی بتواند در خدمت به جامعه ورزش موفق باشد، لازم است که از صفت ناپسند و مذموم دورغ گویی به دور باشد.
در بررسی صلاحیت افرادی که برای خدمت در هیات های ورزشی نامزد می شوند بحث راست گویی و عمل به وعده های داده شده باید مورد توجه و مورد نظر قرار بگیرد.
فرد دروغ گو و آن کسی که برای جلب اعتماد مجمع و کسب آراء روی به وعده های دروغ می آورد و قادر به برآورده کردن آنها نمی شود، دیگر نباید جایی در اداره امور آن رشته داشته باشد. اثبات صداقت هر فرد با نگاهی اجمالی به عملکرد و چگونگی رفتارش در گذشته کاملا واضح و آشکار می شود. آنهایی که در مجامع انتخاباتی هیات های ورزشی برای رای دادن و تعیین تکلیف مسؤولیت یک هیات ورزشی، صاحب رای هستند باید بدانند که در مقابل هر رای خود مسؤولند و جوابگو و اگر دروغ گویی فردی ثابت شده باشد و اگر بدانند و آگاه باشند که افراد از عمل به وعده هایشان عاجزند نباید دگر باره به سراغ چنین کسانی بروند و سرنوشت یک رشته ورزشی را به دست افرادی نالایق و ناکارآمد و دروغ گو بسپارند.
 




فضول باشی ورزش و اختلافات فوتبالی استان

فضول باشی در تماس تلفنی گفت: نمی خواستم برای این شماره نشریه با تو سخن بگویم. چرا که زیاد حرف زدن آدمی را سبک می کند. حرف آدم وراج نمی تواند تاثیر گذار باشد. اگر بتوانم خودم را کنترل بکنم تصمیم گرفته ام که در هر ماه دو بار با تو سخن بگویم . هر چه کمتر ، بهتر.
می دانی تو هم آدم جگرداری نیستی. هرآنچه را که می گویم نمی نویسی، آنهایی که کبریت بی خطر ممتاز هستند، سوا می کنی و نقل و قول می نمایی، نترس، می خواهند چه کارت بکنند، پست و مقام و میز و صندلی و منشی و راننده ات را می گیرند؟ یک خودکار و چند ورق کاغذ که این همه ترسیدن ندارد.گفتم: مؤمن خدا ترس، به من یاد داده اند سری که درد نکند دستمال نبندم . تا موردی برایم روشن نشود به آن نمی پردازم. حال تو مختاری که هر طور دلت خواست فکر بکنی و حرف بگویی. من سبک و روش خودم را دارم و آن را با هیچ چیز معامله نمی کنم.فضول باشی سری تکان داد و گفت: فعلا با تو هم می سازیم تا چه پیش آید. راستی وضعیت تعیین تکلیف کاندیداهای هیات فوتبال استان به کجا انجامید؟ چرا این رشته زیبا در استان ما طلسم شده است؟ چرا نباید قضیه را برای همیشه حل بکنند تا اجازه ندهند عده ای بر اساس منافع و تفکر و سلیقه خود رفتار کنند. مسئله خیلی ساده است. کشمکش های موجود در بین پیشکسوتان ، دست اندرکاران، هواداران و علاقه مندان به فوتبال با هیات و اداره کل ورزش و جوانان به کنار، آیا حل کردن مشکل به وجود آمده بین اداره کل و هیات استان آن قدر سخت و پیچیده و لاینحل و طاقت فرساست که علی ر غم گذشت بیش از سه سال نسبت به حل آن موفق نشده اند؟
حرف خود را با حرارت بیشتر و چهره ای برافروخته ادامه می دهد. در استانی که آقایان و حضرات مدعی راه اندازی مگاپروژه ها، رفع مشکل بیکاری، راه اندازی بندر خشک و تر و به سامان رساندن راه آهن و پتروشیمی و دهها و صدها طرح و پروژه هستند، آیا توانایی حل این مشکل را ندارند. در کشور ما که مرسوم است هر جا مشکلی و حادثه ای پیش می آید بلافاصله کمیته علت یاب تشکیل می شود. آیا شدنی نیست که مسؤولین استان احکامی به نام دوستان، اطرافیان و آشنایانشان صادر کرده و آنها را مامور مشخص کردن علت این اختلاف ها نمایند؟ و در نهایت این کمیته رای به مقصر بودن هر کدام از طرفین که داده باشد شبانه او را از کار برکنار بکنند و اگر به این نتیجه رسیدند که هر دو مدیر در وضعیت به وجود آمده به طور مساوی مقصرند در برکناری با قدرت هر دو تردیدی به خود راه ندهند؟فوتبال مسخره شده است . عده ای نمی خواهند کاخ حافظ را از دست بدهند و جمعی نیز دوست ندارند آنها کلید دار حافظ باشند، در این میان گناه و تقصیر فوتبال و جوانان و علاقه مندان چیست؟ آیا حتما فوتبالی ها با سازی که آقایان می نوازند باید رقص بکنند و کسی به داد آنها نرسد و فریادشان را نشنود. مطمئن باشید که تاریخ مقصران این وضع وسردمداران تفرقه و نابودی فوتبال استان را نخواهند بخشید.
 




مربی کیست؟

مرحوم د- اسدالهی از کارشناسان و نویسندگان نامی کشور در نوشته های خود تحت عنوان آئین مربیگری که در سال 73 در مجله کیهان ورزشی منتشر می شد در یکی از بخش ها بحثی تحت عنوان مربی کیست را مورد توجه قرار داده است.
آن مرحوم می نویسد:“مربی کیست که چیزی یاد گرفته و می خواهد به دیگران یاد دهد. بنای کار او عشق است نه درآمد مادی، ضمن این که کار او باید پاداشی داشته باشد تا فارغ البال به خدمت عاشقانه خود بپردازد“.
مربی را چند نیرو برای انجام کار زیر فشار قرار می دهند که مهم ترین آنها را نیروی عشق، میل به میدانی بودن، میل به جاه طلب و وظیفه شناسی بیان می کند.
میل به میدانی بودن چه مفهومی دارد؟ اکثر ورزشکاران وقتی با توجه به شرایط سنی مجبور به ترک دوران قهرمانی شده و میدان را به جوان تر از خودشان واگذار می کنند اتفاق می افتد که از ته دل به این کار راضی نشده و همچنان برای حضور در میدان تمایل نشان داده و این انگیزه را در خود پیدا می کنند . علاقه به ماندن و فعالیت در میدان را نباید به هوس تعبیر کرد، بلکه این امر می تواند از روی علاقه باشد . برای برخی ها گوشه نشینی و فعال نبودن در حوزه هایی که تخصص داشته و سال ها در آن عرصه ها تلاش کرده اند برابر با مرگ است. ورزشکاری که پا به سن می گذارد و امکان فعالیت از وی به عنوان بازیکن سلب می شود برای جواب دادن به علاقه ذاتی اش راه مربیگری را در پیش گرفته و در سنگر جدیدی به خدمت مشغول می شود. ورزشکاری که عمری را سپری کرده و تجربه اندوخته است می خواهد داشته های خودش را به نسل جوان انتقال دهد و براستی این کار نیاز به عرصه و فضایی دارد که امر مربیگری می تواند این فضا را برای او فراهم نماید.
وظیفه شناسی نیروی دیگری است که مربی را برای خدمت بهتر و بیشتر مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهد. این نیرو، مربی را وادار می سازد که شب و روز خود را در راستای انجام وظیفه به کار گیرد و تا زمانی که احساس نکند به آنچه می خواسته دست پیدا کرده است، آرام و قرار نگیرد و دست از تلاش و کوشش برندارد.
در دنیای ورزش باید اختیاراتی برای یک مربی در نظر گرفته شود. اگر این کار تحقق نیابد چنین فردی را نباید با عنوان مربی مورد خطاب قرار داد.
یکی دیگر از نیروهای چهارگانه مورد اشاره که در وجود هر انسانی به اندازه سرمایه اولی سرشته شده جاه طلبی است. جاه طلبی انسان را برای این که بتواند پا در مسیر صعود قرار بدهد یاری می کند. اگر احساس جاه طلبی در کسی وجود نداشته باشد پیشرفت و گام های رو به جلو برداشتن برایش امکان پذیر نمی شود و به عبارتی دیگر چنین فردی درجا می زند و یا به پستی می گراید.
جاه طلبی با جاه زدگی تفاوت دارد و میان این دو مرزی وجود دارد که حد آن را عقل می تواند معین نماید. زیاده خواهی در زمینه جاه طلبی انسان را به سوی جاه زدگی یا جاه پرستی می برد که بلای دیگری است. آدمی برای این که بتواند این هوس بی مهار خود را سیراب می کند مجبور می شود که به هر دری سر بزند و از هر کوی و برزنی عبور بکند و به هر ناشایستی تن بدهد و اما در دنیای مربیگری برای این که یک مربی بتواند به خوبی پیشرفت بکند و در انجام وظیفه به بهترین وجه عمل نماید، بزرگ ترین و مهم ترین شرط خدمت بایسته است ولی اگر زیاده بر آنچه لیاقتش را دارد طلب بکند. برای رسیدن به آن هیچ راهی جز چنگ زدن به راه ناشایست نمی تواند در پیش بگیرد. مربیان چاپلوس، مربیان دغل باز،مربیان زد و بندچی و مربیانی که حق را ناحق می کنند و بساط کار را مناسب بروز این رذایل می یابند از کسوت مربیگری خارج می شوند و ردای رنگینی می پوشند که ننگین است.
یکی از مهم ترین وظایف و رسالت مربیان پرورش انسان و انسانیت است. حال اگر فردی پیدا شود که ادعای به تن کردن ردای مربیگری را داشته باشد ولی شاگردان خود را به دروغ گفتن و اتهام زدن وادار سازد و به جای این که صفات پسندیده را به آنها تعلیم دهد عملا آنها را به قدم زدن در بی راهه تشویق و ترغیب بنمایند، آیا می توان ادعا کرد که به چنین فردی می توان عنوان بزرگ ، قابل احترام و مورد ستایش یعنی مربی را اطلاق کرد؟
اگر کسی به صفت ناپسند و مذموم جاه زدگی مبتلا شود به هر وسیله ای دست می زند تا بتواند به خواسته های غیر منطثقی خود دست پیدا بکند. برای این که بتواند اسم خود را بر سر زبان ها بیندازد زمین و زمان را مورد حمله قرار می دهد، مصاحبه های بی اساس انجام داده و کارهای ناروا و بدون دلیل را به خیلی ها نسبت می دهد. جاه زدگی او را به مسیری سوق می دهد که حاضر می شود شناخته و ناشناخته حرمت ها را زیر پا بگذارد و برای این که بتواند دستمالی برای خودش تهیه بکند ، قیصریه ای را به آتش بکشد.
جاه زدگان برای عقب نیفتادن از برنامه ای که برای خود تدارک دیده اند هر روز نقشه ای جدید تدارک دیده و راههای مختلف را مورد آزمایش قرار می دهند. استفاده از موقعیت و جایگاه دیگران مهم ترین و بارز ترین حرفه این قبیل افراد محسوب می شود. آنها هر روز خود را عاشق و کشته صاحبان قدرت و دارندگان موقعیت اجتماعی می کنند تا بلکه بتوانند با استفاده از موقعیت آنها برای خود از آشفته بازار کلاهی به دست آورند.
هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که افراد جاه زده می توانند بزرگ ترین ضربه ها را به دنیای با صفا و بدون رقیب مربیگری وارد کنند.آنها با کارهای ناشایست و خارج از چارچوب اصول اخلاقی و رفتاری بیشتر از هر چیزی به آینده جوانان و نوجوانانی که تحت تعلیم آنها قرار گرفته اند ضربه می زنند و به جای پرورش انسان هایی وظیفه شناس، صادق، راستگو، تلاشگر و در خد مت حق و حقیقت آنها را با دنیای مکر و حیله و دروغ پردازی و منفعت طلبی آشنا نموده و آنها را به عنصری بی فایده و مروجین دروغ و کذب تبدیل می نمایند.
پس در بحث نیروی جاه طلبی می توان نتیجه گرفت که جاه برای آن است که مربی خدمت شایسته انجام دهد و خدمت پسندیده برای آن است که مربی در جاه شایسته قرار گیرد. چون شایستگی و پسندیدگی از میان برداشته شود اگر مربی به قله هرم این حرفه نیز برسد لباس ننگین پوشیده است.




وارونه جلوه دادن حقایق توسط کانال فوتبال اردبیل

کانال فوتبال اردبیل عادت کرده است که هر از چند گاه، نشریه ورزش اردبیل را مورد لطف و مرحمت خود قرار داده و به نحوی با بهانه قرار دادن یک یا دو نوشته انواع اتهامات را متوجه ما بکند.
همه گفته ها و محبت های آن عزیزان را با دیده منت نگریسته و اتهامات آنها را با خنده ای همیشه تحمل کرده و در مقام جوابگویی بر نیامده ایم. ولی این بار عزیزان در محبت خود خیلی با عجله عمل کرده و اتهاماتی کاملا کذب را متوجه ما کرده اند. متاسفانه با تذکری که بلافاصله با درج مطلبی در سایت انجام پذیرفت حداقل این جرئت را نداشتند که از گفته کذب خود عذرخواهی نمایند. در این ارتباط لازم است نکاتی را یادآوری نماییم.
گردانندگان این کانال و فرمانده آن در سایه به کار خود ادامه می دهند. آنهایی که مدعی پرچم داری انتقاد از ورزش استان می باشند، باید آن قدر شهامت داشته باشند که خود را معرفی کنند تا اگر انتقادی و یا حرف و سخنی در ارتباط با نوشته هایشان باشد بتوان به راحتی سخن گفت و به موارد اشاره کرد. خطاب قرار دادن فرد و یا افرادی که نشناسی، کاری بسیار مشکل است.
عده ای را اعتقاد بر این است که این کانال توسط یکی از مربیان پایه فوتبال راه اندازی شده و با کمک چهار نفر از شاگردانش اداره می شود. چندی پیش، پس از محبت این کانال در تماس با آن مربی عزیز و زحمتکش و گلایه از اتهام های پوچ و بی اساس صراحتا گفت که در کانال فوتبال اردبیل مسؤولیتی ندارد و امروز بعد از انتشار یک مطلب کذب از هر عزیزی که پرسیدیم فرماندهی آن مربی گرامی در کانال را تایید کرد.
تا آنجا که از آن گرامی شناخت دارم نباید اهل دروغ گفتن باشد و مطمئنا وی نقشی در این ارتباط ندارد. مگر این که اشتباهی در شناخت ما باشد و …. فرقی به حال ما نمی کند که او باشد یا نباشد، چرا که هر کس دست اندرکار این کانال باشد موضعگیری اش در قبال نشریه ورزش اردبیل و اتهام زدن به آن جای سؤال دارد و محل گلایه. امیدواریم حداقل اگر دوست دارند همچنان به اظهار لطف و محبت و عنایت و بزرگواری خود نسبت به ما ادامه دهند، مواردی را مورد اشاره قرار بدهند که صحت داشته باشد و دست به دامن حرف های کذب و بی اساس نشوند.
ادعا شده است یکی از نشریات محلی(ورزش اردبیل) در بین اهالی ورزش به بلندگوی اداره ورزش و جوانان معروف شده است. اولا باید عزیزان جواب بدهند که این بلند گویی ما در ارتباط با اداره ورزش و جوانان شهرستان اردبیل می باشد و یا مربوط به اداره کل ورزش و جوانان استان است. حداقل آقایان حوصله به خرج بدهند و منظور خودشان را صریح و آشکار بیان کنند تا جای هیچ شبهه ای باقی نماند.
و اما بلندگوی کسی بودن در فرهنگ دهخدا به معنی زبان او بودن، به جای او سخن گفتن آمده است و در فرهنگ معین نیز به سخنگوی شخص یا مؤسسه ای بودن معنی شده است.
حال ما مانده ایم که این آقا و یا آقایان بر اساس کدام نوشته ها این صفت را به ما ارزانی داشته اند. آرشیو 27 شماره نشریه برای چندمین بار مرور شد ولی آثاری از بلندگوی اداره ورزش و جوانان بودن را ندیدیم. از این آقایان درخواست داریم که حداقل ادعای خود را با ذکر مثال و شماره نشریه بیان کنند تا واقعیت ها و چهره خیرخواهانه برخی ها کاملا برای افکار عمومی مشخص شود.
نکند در پیشگاه آقایان گفتن از اقدامات موثر هیات والیبال، توجه به پایه های هیات کشتی، تلاش های بی وقفه هیات بسکتبال استان، شاهکار هیات شطرنج استان در کم ترین زمان از آغاز فعالیت و برگزاری رقابت های بین المللی دهه فجر و… به مفهوم بلند گو بودن است. اگر منظور شما غیر از این هاست کاملا آماده ایم که شما با دلیل بگویید تا ما به اشتباهات خود اعتراف نماییم.
دو نوشته ما در سایت را ملاک قرار داده و گفته اند: در آستانه مجمع انتخابات هر روز مطلبی در راستای تضعیف هیات فوتبال استان می نگارد.
راستی گردانندگان و فرمانده سایت زحمت مطالعه دو مطلب مورد اشاره را به خود داده اند که بعد از آن نسبت به ایراد این اتهام اقدام نموده اند؟ یکی از این دو مطلب ، بحث “فوتبال اردبیل به چه کسی باخت” می باشد. هر چه در این نوشته به دنبال کلمه ای گشتیم که بر علیه هیات فوتبال استان باشد پیدا نکردیم. اصلا موضوع این نوشته ، نماینده فوتبال استان در لیگ دسته دوم است و دست اندرکاران این تیم مورد خطاب آن بوده است. حال از کدام سطور و کلمات و جملات آن، اساتید محترم و مفسرین کارآ و فوتبال فهم کانال برداشت کرده اند که هدف مطلب تضعیف هیات فوتبال استان بوده بر ما پوشیده است.
نکند آقایان حرف دل خودشان را می خواهند با اتهام زدن به ما بیان کنند. نکند آنها اعتقاد دارند که هیات فوتبال استان عامل شکست های تیم استان در لیگ دسته دوم است. ما چنین حرفی در آن مطلب نزده ایم و آقایان کاملا مطلب کذبی را به نشریه نسبت داده اند.
مطلب دومی که مورد استناد آقایان قرار گرفته نوشته ای با عنوان “فاصله لیگ فوتبال استان با حداقل استانداردها”می باشد. کجای این نوشته بر خلاف واقعیت است؟ آیا لیگ فوتبال بزرگسالان استان از همه استانداردهای مورد نیاز بهره می برد؟ شمایی که همیشه در مقام منتقد از غیر خودی ها ظاهر می شوید و خود را صاحب نظر می دانید آیا روند برگزاری لیگ را تایید می کنید؟ آیا در فصل جاری رقابت های لیگ در سطوح مختلف از جمله برتر، یک، دو، و سه در استان برگزار شده است؟ آیا می توان به رقابت های برگزار شده عنوان رقابت های باشگاهی لیگ برتر داد؟ کجای نوشته ما می تواند دلیلی بر بلندگو بودن ما به حساب آید؟
همیشه بیان واقعیت ها و حقایق امکان دارد به ضرر عده ای ختم بشود. این کار نباید مانعی برای گفتن حقایق باشد. کسانی که بخواهند با وارونه جلوه دادن واقعیت ها و اتهام زدن به برخی ها سرپوشی بر روی آنها بکشند، کاری از پیش نمی توانند ببرند . هر گونه اظهار نظر و حمایت از افراد و مجموعه ها باید بر مبنای عملکردها باشد. به زور نمی توان هیاتی را کارآمد تلقی کرد.
مگر می توان کسی را در این استان پیدا کرد که ادعا بکند تعریف و تمجید از هیات شمشیربازی استان با آن همه افتخار و مقام های کسب شده نشانی از بلندگویی اداره کل ورزش و جوانان دارد. اگر دفاع از موفقیت ها و انعکاس فعالیت های شبانه روزی زحمتکشان ورزش و رشته های مختلف ورزشی در نظر برخی افراد مغرض و مقام پرست به بلند گو بودن تعبیر می شود ما نسبت به این عنوان اقتخار می کنیم. یا حق
 




شهر فوتبال شلوغ است

شهر فوتبال شلوغ است، لیگ دسته دوم فوتبال باشگاه های کشور به ایستگاه پایانی نزدیک شده است. این خود یکی از دلایل شلوغی است، اما ناکامی و عدم نتیجه گیری تیم محبوب اردبیلی ها و قرار گرفتن آن در انتهای جدول رده بندی دلیل عمده و مهمی است برای این شلوغی. این تیم یعنی شهرداری سابق و بی نام و نشان فعلی هنوز که هنوز است پرطرفدارترین تیم فوتبال ما به حساب می آید. این تیم اگر اغراق نکرده باشیم در هر کوی و برزنی از این شهر از هوادار بهره می برد.

متاسفانه این تیم امسال در رقابت های لیگ دسته دوم بسیار ضعیف و سؤال برانگیز ظاهر شد. ضعف این تیم به نفع هر کسی که بوده باشد ، به نفع فوتبال اردبیل نبود. فوتبال اردبیل سال ها در زیر ضربه های مهلک تازیانه کمبود ها و بی توجهی ها و ناملایمات به حق خود دست نیافته است. سقف پرواز فوتبال ما خیلی بیشتر و بیشتر است. چرا باید فوتبال ما از خودی ها و غیر خودی ها هر روز و هر ماه و هر سال آسیب ببیند و ضربه بخورد؟ به چه دلیل مسؤولین شهر و استان ما به فوتبال به چشم یک وسیله اضافی و غیر ضروری می نگرند؟ چرا برخی از دست اندرکاران امر به ظاهر خود را طرفدار و سینه چاک فوتبال قلمداد می کنند ولی در باطن نقش یک دشمن خونی را بازی می کنند؟ چرا برای توجه به فوتبال و سرمایه گذاری و حمایت مسؤولین از آن، شهر ما به یک تافته جدا بافته تبدیل می شود؟ حرف ما این است استان های همجوار و حتی استان ها و شهرهای محروم تر از ما می توانند در فوتبال به توسط مسؤولین و شهرداری ها حمایت شوند چرا ما نمی توانیم؟ چرا این کار برای سایر نقاط کشور مباح و برای اردبیل محروم و پر از استعداد حرام تلقی می شود؟

تا حرف از حمایت و لزوم آن به میان می آید به نحوی همه می خواهند از زیر بار مسؤولیت شانه خالی بکنند و توپ را به میدان دیگری پاس بدهند. در افکار عمومی چنان وانمود کنند که در زمین گیر شدن فوتبال نقشی نداشته اند. غافل از این که مردم و بخصوص علاقه مندان و طرفداران فوتبال به خوبی با ضوابط، قونانین و مقررات حاکم بر رقابت های باشگاهی آشنایی کامل دارند و وظایف همه ارگان ها، ادارات و نهادها در قبال تیم و تیم داری در فوتبال را می دانند. مصاحبه ها و گفته هایی که خارج از چارچوب اصول باشد و ترفند هایی برای تبرئه خود و متهم کردن دیگران مورد استفاده قرار گیرد، مطمئنا نمی تواند تاثیری در حقیقت درک شده توسط مردم و ورزشی ها بگذارد.

فوتبال ما امسال نتوانست به خوبی از حیثیت ورزش اردبیل دفاع نماید. نماینده آن بدترین و تاسف آورترین نتیجه در طول دوران حیاتش را برای مردم به ارمغان آورد. برای موفق شدن در فوتبال و در یک دوره از رقابت ها باید عزم جزمی در کار باشد،؛ همت پولادین به کار افتد و تدبیر و تفکر مخلصانه به میدان بیاید. این چنین رفتار نشد و تیم به بلایی خانمانسوز و دردآور گرفتار گردید.

گفته های ما و انتقاد های ما و بیان واقعیت ها و سرگذشت دردآور فوتبال و از همه بالاتر موقعیت خجالت آور نماینده استان در جدول رده بندی گروه الف رقابت های لیگ دسته دوم به جز انجام وظیفه چیز دیگری نمی تواند باشد. ما نه با شورا غرض داریم و نه با شهردار کینه ای و مرضی. نه خصو.متی با اداره کل ورزش و جوانان داریم و نه دشمنی با کاخ نشینان حافظ. نه با مسؤولان سازمان فرهنگی ورزشی و باشگاه شهرداری ما را حساب و کتابی در میان است و نه با کادر فنی آویزان شده از تیم رقابت و عنادی وجود دارد. اگر انتقادی است نه از آن رو که ذره ای از ارادتمان نسبت به این عزیزان کاسته شده باشد بلکه از این روست که ما را مسؤولیتی است و رسالتی، ما قبل از اندشیدن به خود و داشتن هوای دوستان و آنهایی که در رویای مدیریت به سر می برند باید به فوتبال استانمان فکر بکنیم و حقایق در ارتباط با آن را بر زبان آوریم.

شهر فوتبال و ورزش همچنان شلوغ و آشفته است، خیلی چیزها در سر جای خودش نیست، خیلی ها از این آشفته بازار برای رسیدن به هدف بهره برداری می کنند، تماشاگران و هواداران آزرده و دلخور هستند. وضعیت موجود وضعیتی مطلوب نیست. این را نیز می دانیم که تیم شهرداری سابق و بی نام و نشان فعلی ملک طلق کسی نیست، میراث و ارث هیچ خاندانی نیست، تعلق به هواداران و فوتبال اردبیل دارد و باید برای روشن شدن افکار عمومی حقایق در ارتباط آن به وضوح و روشنی اطلاع رسانی شود.

تیم دو بازی دیگر در پیش دارد. نباید شهر فوتبال را از آنچه که هست بیشتر شلوغش کرد. باید منتظر ماند تا رقابت ها به خط پایان برسند و آنگاه می توان حرف زد و حقایق را گفت.       




تحلیلی بر یک سقوط/کی بود کی بود من نبودم..

متاسفانه همانگونه که پیش بینی میشد, بالاترین نماینده استان در فوتبال کشور در دو هفته مانده به پایان لیگ دسته دوم کشور با قرار گرفتن در قعر جدول گروه دوم, امیدها را برای بقا تبدیل به ناامیدی کرد و تقریبا سقوط کرد.

تحلیل های متفاوت از این اتفاق تلخ می شود و هرکس به فراخور اطلاعات خود تحلیلی ارایه و نظری می دهد. بدون شک داشتن اشرافیت و نگاه منصفانه به قضیه عادلانه ترین و کوتاه ترین راه برای شفاف سازی است. باشد تا این واقعه تلخ, عبرتی شود برای آینده و چراغ راهی باشد برای فردا…

در این کوتاه قصد داریم در حد مقدورات این فضا از دیدی بی طرفانه به این اتفاق بنگریم:

اداره کل ورزش و جوانان;

وظایف و مسولیت های سازمان ورزش استان در قبال لیگ های حرفه ای وظایفی تعریف شده است و معمولا این ارگان از ورود به آن منع شده و اصولا اعتباری هم برای هزینه کرد در این موضوع ندارد. بدون شک نقش متولی ورزش استان بیشتر در حد زیرساخت و سخت افزاری است و قطعا چه در این فصل چه در طی سالهای اخیر, شهرداری اردبیل بدون پرداخت وجهی از این امکانات بهره برده و امکانات سخت افزاری در اختیارش بوده است.

این موضوع نافی نقش و تقصیرات اداره کل در شورای به اصطلاح اهلیت نیست و نخواهد بود.

هیات فوتبال استان;

بدون شک بحث فوق شامل هیات فوتبال استان هم هست و این هیات هیچ وظیفه ای در تامین هزینه های یک تیم خصوصی را ندارد و قطعا تقصیری هم متوجه آن نیست. ورود این هیات به موضوع تیم شهرداری هم بیشتر یک ورود از منظر حمایتی بوده و انصاف نیست این هیات را مقصر قلمداد کرد.

هرچند هیات فوتبالی قوی و با نفوذ در ارکان فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ می توانست کمک حال این تیم در بسیاری از حواشی آن باشد.

مجید حیدری;

ورود این اسپانسر ضعیف و فاقد توان مالی مناسب برای ساپورت این تیم, شاید بزرگترین علت به نظر برسد, ولی انصافا به حیدری چه داده ایم و چه گرفتیم؟

کدامیک از ما حاضریم برای خانه ای که متعلق به ما نیست هزینه کنیم؟ حیدری بقول خودش 150 میلیون تومان برای این تیم هزینه کرد. اما مالک هیچ چیزی نبود! نقش او بیشتر یک عابر بانک بود تا مدیر…

هرچند انتقادات زیادی به این شخص, رفتار, کردار و گفتارش در حوزه تیمداری و مدیریت وارد است و کسی که نتواند بر روی ارکان زیر دستش مدیریت کند, عاقبتش همین می شود.

شهرداری اردبیل;

شهرداری اردبیل همچنان چوب دو فصل فقدان مدیریت خود را می خورد و میلیاردها تومان پول بیت المال بخاطر روابطی نابود شد که همچنان با ناکامی و سقوط تیم هم تداوم یافت و در لیگ دو هم گریبان نماینده اردبیل را رها نکرد.

شهرداری مدعی است که تیم را به بخش خصوصی واگذار کرده است. مستندات کجاست؟ در کدام دفترخانه؟ بندهای قرارداد چگونه تنظیم شد و چگونه عملی شد؟ ضمانت نامه چرا جای خود را به سفته داد؟ چرا تیم هنوز در فدراسیون بنام شهرداریست؟ حیدری مدعی است قول 500 میلیون تومان مساعدت از شهرداری را داشت!! چه کسی و چرا چنین قولی داده بود؟

چرا وقتی هیات فوتبال و متعاقب آن آقای آستانی اعلام آمادگی برای کمک به تیم کردند و جلساتی هم با مسولین شهرداری برای کمک به تیم برگزار کردند, چرا همه چیز در نطفه خفه شد و منجر به نتیجه نشد؟

شورای اهلیت;

کادر فنی;

مسولین ارشد استان;

سه علت آخر باشد برای نشریه…

این تیم تنها دلخوشی هواداران و دوستداران فوتبال شهر بود. چرا کسی به این هواداران و اشکهای صادقانه آنها احترام نگذاشت؟

مقصر کیست؟

آدرس اشتباه ندهیم… چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است…

درشماره آتی ماهنامه نوید سحر مفصل تر و موشکافانه تر خواهیم نوشت… یا حق