1

فوتبال در قاب تاریخ/اولین دوره مسابقات جام فلق در سال ۶۶ (قسمت شانزدهم)

در شماره 24 نشریه و بعد از این که عوامل مختلف در موفقیت تیم فوتبال اردبیل در اولین دوره جام فلق و مسابقات گرامی داشت دهد فجر در شیراز مورد بررسی قرار گرفت و یاد آوری کردیم برای این که خوانندگان جوان با کار بزرگی که بزرگان فوتبال اردبیل در سال 66 و ودر اولین دوره مسابقات جام فلق انجام دادند آشنا باشند گوشه ای از نوشته های رسانه های آن سال ها را منعکس بکنیم. ناگفته پیداست که این کار می تواند برای کسانی که در ان سال ها فوتبال اردبیل را پیگیری می کردند خاطره انگیز نیز باشد.
در شماره گذشته به یک یادداشت که در روزنامه کیهان چاپ شده بود اشاره گردید و در این شماره مطلبی از مجله کیهان ورزشی که در تاریخ 8/12/68 در صفحه 20 آن مجله و در تحلیل بازی های گرامی داشت دهه فجر و با عنوان جای خالی تیم های ملی در شیراز در ارتباط با تیم اردبیل نوشته شده است اشاره می شود.
آفرین بر ترک های اردبیل
اردبیل در فوتبال دهه فجر عنوانی به دست نیاورد اما با فوتبالی دور از انتظار نشان داد که قهرمانی در جام فلق یک حادثه و یک اتفاق نبوده است.
اردبیل در برابر اصفهان ربازی کرد و با یک گل دیر هنگام مغلوب قهرمان لیگ قدس شد.فارس میزبان را 0-2 مغلوب کرد . با ملوان صاحب نام و اعتبار 1-1 مساوی کرد و در برابر جوانان تهران به تساوی صفر بر  صفر رسید . اردبیل اگر جوانان تهران را شکست می داد راه صعودش هموار بود و چون پیروزی بر فارس میزبان (فاتح اصفهان) را در کارنامه خود داشت تصورش بر این بود که به سادگی به این مهم نایل خواهد آمد. اما این تصور خام بود و اردبیل به آنچه سزاوارش می نمود ، دست نیافت. معهذا از یک شهر محروم که شرایط جوی و آب وهوا زمان فوتبالش را محدود کرده است ، نمایش فوتبالی که دیده شد بسیار تحسین برانگیز بود.
اردبیلی ها که از کم ترین امکانات بی بهره اند و این دردی نه منحصر به اردبیل ، که عارضه ای کشنده برای ورزش اغلب شهرهای ماست . چه بجاست آن چه برای فوتبال ایران برنامه ریزی می شود در جهن درآمد بیشتر برای رسیدن به ورزش و امکانات شهرهای محروم ایران باشد..
در راین راه تشکیل کلاس های مربیگری و داوری در پیشبرد فوتبال آنان تاثیری مثبت خواهد داشت. فوتبال اردبیل در حالی در نزد مدعیان فوتبال ایران درخشید که از داشتن مربی کلاس دیده و زمین چمن بی بهره است.
آن چه ورزشگاه این شهر را با زمین های خاکی متمایز می سازد یک حصار و سکوی اندک تماشاگر است.
در تیم اردبیل مقصود بایرامی، عضئ تیم منتخب آذربایجان شرقی حرف اول را می زند ، در حالی که صاحب یک بازیکن مقتدر دیگر به نام بهنام دولت بود. این تیم هماهنگ و با اعتماد به نفس بازی می کرد . تساوی اردبیل با ملوان در شرایطی بود که تیم پدیده فوتبال دهه فجر با پیروزی و صعود فاصله چندانی نداشت.
فوتبال زیبای اردبیل بر پایه کمبود ها استوار است
در روزنامه کیهان مورخه 66/12/10 و در صفحه شهرستان های آن روزنامه با عنوان فوتبال زیبای اردبیل بر پایه کمبود ها استوار است نوشته شده بود:
مسابقات فوتبال گرامی داشت دهه فجر با قهرمانی تیم اصفهان به پایان رسیده و تیم منتخب اردبیل در عین شایستگی از رسیدن به دور دوم رقابت ها ناکام ماند. تیم ف.تبال اردبیل که قهرمانی جام فلق را از آن خود دارد در هر چهار دیداری که در شیراز برگزار نمود توانست گوشه هایی از یک فوتبال زیبا را به نمایش گذاشته و تحسین همگان را بر انگیزد.ر این تیم از طرف برخی اطز رئوزنامه ها و مجلات به عنوان پدیده جام معرفی شد و اکثریت مربیان و کارشناسانی که در شیراز  حضور داشتند به کارآیی فوتبال ارد بیل اعتراف نمودند.
اردبیلی هایی که امروزه می توانند در مقابل تیم هایی که سلبقه چتدین ساله شرکت در مسابقات و توذنمنت های مختلف را دارند قدعلم نمایند و برتری نشان داده و به عنوان پدیده معرفی شوند از حداقل امکانات برخوردارند. باشگاه هایی که امروزه توانسته اند بازیکنان شلیسته ای را تحویل تیم منتخب دهند با خود یاری بازیکنان اداره می شوند و حتی مجبورند که برای شرکت در مسلبقات باشگاهی جام حذفی حق عضویت و بازی بپردازند. مربیانی که بر روی این بازیکنان خون جگر خورده اند مجبورند حدافل وسیله تمرین یعنی توپ را با قیمت های ۀآنچنانی با اخذ حق عضویت از خود بازیکنان تامین نمایند، پس در این میان وظیفه تریبیت بدنی شهر و استان چیست؟
بعد از قهرمانی تیم اردبیل در مسابقات جام فلق بازیکنان این شهر مورد محبت مسؤولین از جمله امام جمعه،فرماندارو شهردار قرار گرفتند و در عوض اداره کل استان فقط به ارسال تعدادی توپ فوتبال برای هیات فوتبال اکتفا ء نمودند.
هیات فوتبال اردبیل که ازر آغاز رقابت های جام فلق صمیمانه و در حد در اختیار تیم منتخب بود به خاطر کمبود بودجه مجبور شد که تیم اردبیل را با اتوبوس روانه شیراز نماید و بازیکنان این تیم مجبور شدند حدود 30 ساعت تا رسیدن به شیراز را در اتوبوس به سر برند که این خود می تواند عامل مهمی برای خستگی جسمی و روحی بازیکنان اردبیل باشد.
هر چند که اگر محبت شهردار اردبیل نبود و اتوبوس شهرداری در اختیار تیم قرار نمی گرفت اعزام تیم از لحاظ مادی برای هیات فوتبال اردبیل مسئله تای مهم بود . آیا نبایدمسؤولین ورذزش استان نیم نگاهی از مهر ومحبت به وضعیت شهرمایی که برای استان افتخار آفرینند ، داشته باشند. اینک در قبال فوتبال اردبیل، مسؤولان فدراسیون فوتبال و همچنین گردانندگان ورزش استان باید احساس مسؤولیت بیشتری نموده و اقدامی جدی در برطرف نمودن مشکلات هیات فوتبالاردبیل نمایند تا زمینه برای پیشرفت هرچه بیشتر فوتبال این منطقه فراهم گردد
و کلام آخر این که قبل از شروع مسابقات جام فلق از گوشه و کنار شنیده می شد که این مسابقات با نام لیگ دسته سوم قدس انجام خواهد پذیرفت و قهرمان ةآن  بهدسته دوم قدس صعود خواهد کرد ولیکن این میئله بعدها مسکوت ماند. حال اگر آئین نامه مسلبقات سراسری اجازه دهد بهتر است در این مورد نیز اقدام اساسی صورت گیرد و یا حداقل این تصمیم گرفته شود که قهرمان جام فلق در سال آینده بدون انجام مسابقات مقدماتی در مرحله یک هشتم نهایی حضور پیدا بکند.




لیگ برتر فوتبال استان و مقررات من درآوردی

وقتی می گوییم که از لیگ در استان اسمش را داریم و رسمش را نه، به قبای برخی ها بر می خورد و به جای برخورد منطقی با گفته های ما عصبانی شده ، مسیری نادرست در پیش گرفته و در مقام مقابله با ما به کمک دوستان به توهین و هتک حرمت می پردازند.
این که بخواهیم با راه انداختن کانال های مختلف بی هویت با زیر سؤال بردن دیگران، خود را تطهیر نماییم و فقط اطرافیان نان به نرخ روز و خودمان را خدمتگزار فوتبال قلمداد کرده و دیگران را خائن بنامیم، حاصلی در بر نخواهد داشت. باید اول به فکر اصلاح خود باشیم و کارنامه کاری در ارتباط با فلوتبال مان را بررسی بکنیم و سپس در باره دیگران نظر بدهیم.
لیگی که در مقطع بزرگسالان به نام لیگ برتر در استان برگزار می کنیم از عنوانش گرفته تا برگزاری اش با مشکلات و نارسایی هایی مواجه است که هر هفته به یک مورد از آنها اشاره خواهیم کرد تا بهانه ای به دست غلامان حلقه به گوش برخی ها بدهیم که تا آنجا که می توانند در کانال های خود به اقداماتشان بر علیه ما ادامه بدهند.
در جریان بازی دهیاری بیله سوار و میعاد پارس آباد به دلیل مسائل ایجاد شده در بازی و تهدید داور گویا بر اساس گزارش داوری هیات فوتبال استان یک بازیکن از تیم میعاد پارس آباد را تا اطلاع ثانوی محروم می کند ولی قبل از تشکیل کمیته انضباطی و صدور رای نهایی در بازی با اکباتان بنا به دستور تلفنی رئیس سابق هیات فوتبال اردبیل با اخذ تعهد کتبی به همان بازیکن محروم اجازه بازی داده می شود.
اینگونه برخورد و محبت کردن خارج از چارچوب قانون و مقررات چگونه توجیه می شود. آیا هیات فوتبال استان تشکیلاتی به نام کمیته انضباطی ندارد ؟ معنی و مفهوم محرومیت تا اطلاع ثانوی چیست و چه موقعی این محرومیت لغو می شود؟
مقررات حاکم بر بازی های به اصطلاح لیگ برتر استان می تواند برای کل کشور الگویی مناسب و قابل توجه باشد.
 




قضیه خبرنگار ورزشی

روزنامه نگار و خبرنگار قصه خاص خودش را دارد. این قصه در ورزش تا حدودی پیچیده و هم آسان است. قلم زدن در ورزش می تواند حاشیه های بسیاری را به دنبال داشته باشد. اگر واقعیت ها را بنویسی عده ای به دشمن خونی تو تبدیل می شوند. گویا در این عرصه باید قلم به دست همه اش از واژه های تعریف، تمجبد، احسن، بارک اله، و مشااله استفاده کند. به غیر آن محکوم است و فنا شدنی.
در سال های تخیر مصیبت دیگری هم نسبت به مصائب قبلی افزوده شده و آن رشد هئوادار پروری و بحث لیدرها و حمایت های کورکورانه از برخی هاست.یک مربی شروع به کار نکرده در فکر تقویت نیروهای اطراف خود است. چه کسانی را در دایره فرمانروایی خود قرار بدهد تا فذدا بتواند با کمک آنها از منتقدین حالگیری نماید و به قولی قلم به دستان را بترساند تا دیگر دل و جرئت نقد آنها و عملکردشان را نداشته باشند.
استفاده از صداقت ، احساسات و علاقه مندی عده ای برای برخی ها به یک امر عادی و معمولی تبدیل شده است. لاگر بگویی هر آنچه را که واقعیت است برای تو خط و نشان می کشند و در فضای مجازی که قربونش برم همه را خبرنگار و نویسنده کرده است زبان به فحش و ناسزا باز می کنند.
خبرنگاری که در قبال ورزش منطقه احساس مسؤولیت می کند و می نویسد و به جای این که  نوشته های او برای بهبود بخشیدن به اوضاع استفاده شود دار و دسته ها دور هم جمع می شوند ، نقشه می کشند و بیانیه می دهند تا صدای حق را خفه کنند تا آنها بتوانند در مسیر ناحق خود بزرگی کرده و حکمرانی نمایند.
اگر جرئت داشتی و گفتی که فلان حرکت و بهمان عمل بر خلاف اصول حرفه ای گری است و اگر فریاد زدی که آقایان این راهی که در برخی از رشته ها انتخاب شده است راهی به بی راهه است و اگر نوشتی که آینده نوجوانان و جوانان در گرو داشتن محیطی امن، سالم و عاری از هرگونه ناپاکی است و اگر در مطلبی عنوان کردی که ورزش نیروهای صادق و با غیرت می طلبد و اگر با دلیل و یا مدرک نوشتی که مریبسی باید مودب، سالم و مرد روزهای سخت باشد و الگویی برای شاگرد ، دیری نگذشته تیغ های عریان به سوی تو نشانه می روند و بی ادب های مدعی ادب هر آنچه دلشان خواهد نثارت می کنند و آنگاه فکر می کنند که کار بزرگی هم کرده اند. چرتا که امید به این حرکات بسته اند تا بتوانند صدای مخالفین حرکت های غلط، نادرست و فسادآور را در نطفه خفه کنند.
خبرنگاری که مسؤولیت پذیر است آلت دست عده ای منفعت طلب نمی شود. هر نوشته و تعریف و انتقادی باید با سند باشد و در وقت خودش فضایی از رسانه را تصاحب نماید. برخی ها هم می گویند چون به من نمی پردازی ، مرا منجی ورزش قلمداد نمی کنی، عکس مرا در بهترین محل نشریات چاپ نمی کنی پس محکوم به فنا و مستحق فحش شنیدن و تحمل کردن تهمت ها.
دیروز یکی از بزرگان فوتبال به نویسنده این سطور گفت: چرا دیوار خبرنگاران ورزشی این قدر در استان ما کوتاهخ است؟ چرا تحمل انتقادهای سالم را نداریم؟ چرا همه چیز را برای خود می خواهیم و به دیگران نمی توانیم حقی قاءل بشویم؟ چرا اجازه نمی دهیم که خبرنگاران در فضایی آرام به تحلیل مساءل ورزش بپردازند و اطلاعات لازم را در اختیار افکار عمومی قرار بدهند و چرا در هر لحظه آماده ایم که در مقابل هر حرکت و گفته خبرنگاران گارد گرفته و آنها را زیر رگبار حرف های دل آزار قرار بدهیم و در این میان تو یکی هم که همیشه بز می یاری…؟ گفتم بز بیاری مسئله ای نیست ، مسئله این است که بعضی ها از بز دنبه میخوان….. می فهمی که ….. هان …. فهمیدی، بزغاله های من هیچگاه به چراگاه های کهنه و کلیشه ای نمی روند و هیچوقت قلم من و صفحات نشریه من به ناحق در اختیار افراد قلدر و بد دهن قرار نمی گیرد هر چند که در این راه تاوان سنگینی را نیز بپردازیم. یا حق




یک بر صفر به نفع عیال…

چند شب پیش تا رسیدم خونه ، دیر وقت بود، عیال یه لنگه کفش کوبوند تو سرم که :
– مرد حسابی… خجالت نمی کشی؟
– من..چرا؟ چرا باید خجالت بکشم، چه اتفاقی افتاده است؟ آخه چه چیز شما را تا به این حد عصبانی کرده است؟ گناه من چیه که با این خستگی و تن رنجور باید لنگه کفش بخورم؟
– خجالت بکش، حالا زبان هم درآورده و چه چه می کنه. والا خجالت هم خوب چیزیه.
– اگر نخواهی گفت که چرا باید لنگه کفش را زیارت بکنم از گرسنگی مردم، شام بده بخورم.
– بیا نون خالی بخور… لیاقت امثالی چون تو غیر از نان خالی تناول کردن نمی تواند چیز دیگری باشد.
– چاره ای نیست ، سر درد گرفته ام از بس که حرص و جوش خوردم و حالا هم باید لنگه کفش بخورم و هم گرسنگی بکشم.
– آخه ، تو هم دلت خوشه کار می کنی، صاحب شغل شده ای، نشریه داری،ولی به حال و روزت نگاه نمی کنی، همش در این اندیشه ای که داری به ورزش خدمت می کنی.
– چیه حسودیت شده ، خیلی هم خوبه و بهتره، دارم به مسؤولیت خودم عمل می کنم. اصلا به تو چه ربطی داره ، تو به کار خودت برس و بگذار من هم به دنبال درمان دردهای خودم باشم.
– اگر از همان سال هایی که شروع کردی کار خود را، می رفتی به دنبال شغل های دیگر الآن وضعمان خیلی بهتر و بهتر می شد. اگر در شهرک یک کارخانه ای از بالابر مواظبت می کردی امروز هم شاگرد اول می شدی در کلاس های مختلف و هم برای ترکی حرف زدن زبانت در کام نمی چرخید و هم میتوانستی ادعای بزرگی بکنی. خاک تو اون سرت بکنم که چه کارها که نکردی.
– تو را خدا دست از سرم بردار، هم باید در محیط کار حرف بشنوم و هم در خانه نیز به فیس و افاده تو نظاره کرده و نق زدن هایت را شاهد باشم.
– برو از این به بعد در نشریه ات حرف های الکی و آبدار بزن. تو را چه به حقیقت گفتن. گویا  دنیای ورزش  در استان ما عوض شده است. خبر نداری که شب گذشته در فضای مجازی برخی ازآقایان از خجالت تو در آمده و هر آنچه می خواستند و می توانستند نثارت کرده اند. پیش پای تو بود که مادر مش نقی تلفن کرد و گفت شب گذشته در خانه اقدس خانوم مهمان بودیم و وقتی گروه ها را در فضای مجازی سیر می کردیم به مطالبی خطاب به شوهرت برخورد کردیم. نویسنده آن سطورگویا از وی دل خوشی نداشت چرا که  بلبل زبانی می کرد و ما وقتی نوشته هایش را خواندیم هم من و هم مادر مش نقی به یک نتیجه رسیدیم که اون آقا باید به همراه مشاوران و مشوق هایش به یک روانپزشک مراجعه کند. چرا که یک آدم معمولی و ورزشکار سالم نمی تواند آن حرف ها را بر زبان آورد.
– من هم ترسیدم و گفتم که چه گناهی از من سر زده است که مستحق لنگ کفش باشم. خودتان می گوئید بیمار، پس دیگر من را چرا می زنی، بیمار را به حال خود واگذار می کنند و تنها کاری که می توانیم در حقش بکنیم دعا کردن برای رسیدن به عافیت است. والسلام




فضول باشی ورزش اردبیل و مجمع انتخاباتی هیات فوتبال استان

دوست صمیمی و یک رنگ و با وفایم فضول باشی ورزش اردبیل را خیلی وقت بود که ندیده بودمش. سرمای هوا و وضعیت نه چندان مساعد بدنی اجازه حضور بیشتر  در اماکن ورزشی را به وی نمی دهد تلفنی خواستم جویای حالش شوم. هر چند حال مساعدی نداشت ولی دقایقی را هم صحبت شدیم.
وی بدون مقدمه باز هم به فوتبال اشاره کرد و گفت: گوش شیطان کر، شنیدم موافقت شده است که مجمع انتخاباتی رئیس هیات فوتبال استان اردبیل برگزار بشود. خدا را باید شکر کرد که بعد از این همه دربدری، حرف و حدیث ها و نقل و قول ها و روایات مختلف، در نهایت حضرات و تصمیم گیرندگان به این نتیجه رسیده اند و صد البته جای شکر و سپاس دارد که حداقل حضرات تهران نشین وقت آن را به دست آوردند که گوشه چشمی هم به مسایل فوتبال استان ما داشته باشند. من اگر دستم به نایب رئیس همیشه خندان و خیلی زرنگ فدراسیون و همشهری عزیزش رئیس فدراسیون می رسید دست و پاهاشون را از بابت این همه لطف و عنایت و بزرگواری و دلسوزی به فوتبال اردبیل غرق بوسه می کردم که هیچ، اصلا خودم را در زیر پایشان قربانی می نمودم.
گفتم باز چی شده به فدراسیونی ها علاقه مند شده ای و هوادار آنها. چه سری در این حرف ها و گفته های فضول باشی ما نهفته است؟
ادامه داد: آخه شما نمی دانید که این نائب رئیس چه خدماتی به ورزش اردبیل و فوتبال و دوومیدانی این منطقه کرده است. نام او باید در اول صفحات تاریخ ورزش اردبیل با طلا نگاشته شود . او با خنده هایش در دوران مسؤولیت در فدراسیون دوومیدانی، معاونت سازمان تربیت بدنی وقت و فدراسیون فوتبال، دلسوزترین و عاشق ترین و خادم ترین فرد برای ورزش و بخصوص فوتبال ما بوده است. اگر بر من نخندیدو مسخره ام نکنید رواست که شورای شهر فوتبال دوست و ورزشی شهر ما در ماه های آخر دوران مسؤولیت، نصب تندیس این آقا در ورودی ورزشگاه تختی و یا در مید ان ورزش را مورد تصویب قرار بدهند و این چهره خدمتگزار ورزش اردبیل را به نسل جوان بدین روش معرفی نمایند.
گفتم حالا بگذریم از این آقای همیشه خندان، فکر می کنی چه کسی سکاندار فوتبال اردبیل در چهار سال آینده خواهد بود و آیا خبر داری که چه کسانی ثبت نام کرده اند؟
اندکی به فکر فرو رفت و بعد ادامه داد: چند روزی از شروع ثبت نام گویا گذشته است ولی نمی دانم که چرا کوره آن داغ نشده است. البته من کمتر فرصت بیرون رفتن از منزل را دارم ولی خبرها می رسد. گویا کاندیداها و کسانی که دلشان برای خدمت به فوتبال اردبیل می طپد می خواهند تا ساعات آخر مهلت ثبت نام منتظر بمانند و اوضاع را بسنجند و آنگاه اقدام کنند ولی من از یک چیزی خیلی تعجب می کنم ،این روزها آنهایی که در کاخ فوتبال اردبیل در حافظ جا خوش کرده اند خیلی معمولی با بحث انتخابات برخورد می کنند. دیگر از آن مصاحبه های آتشین و اعلام آمادگی کردن ها برای برگزاری مجمع و حرص و جوش خوردن ها خبری نیست. نمی دانم چرا؟ ولی هر چه هست گذشت زمان همه چیز را نشان خواهد داد. شاید این همه جدیدترین تاکتیک آقایانی است که دوست ندارند حتی برای لحظه ای هم که شده کاخ حافظ را ترک نمایند و قدرت و فرماندهی برای فوتبال اردبیل را از دست بدهند.
در ادامه گفت : خسته شدم ، برای این شماره ات کافی است. هفته دیگه می توانیم بیشتر در این مورد حرف بزنیم.




اعتماد به افراد باید سنجیده و درست باشد

دوستی را دیدم بسیار افسرده و غمگین. تا حال او را چنین غرق در افکار و ناراحت و دلگیر ندیده بودم. حوصله حرف زدن نداشت . به زور وادارش کردم که چند کلمه ای با من همراه شود و به سؤالاتم جواب دهد.
این که چرا به این روز افتاده و شادابی خود را از دست داده و کم حوصله شده است؟گفت: روزگار عجیبی است. گاهی در زندگی انسان اتفاقاتی می افتد و وقایعی پیش می آید که فرد را تا دم سکته و مرگ می کشاند. وقتی آدم از نزدیک ترین افرادش ضربه های هولناکی تحمل می کند و برخلاف یک عمر تصور، آنهایی را که انسان های تمام عیار و کاملی تلقی می کرد ، در لباس و شکل دیگری می بیند، آیا به جز افسرده شدن کار دیگری می تواند انجام بدهد؟
رفتارهای این چنینی انسان را از همه اطرافیان، دوستان و آشنایان متنفر می کند، دیگر نمی تواند به کس دیگری دل ببندد و اعتماد نماید و حتی به خودش نیز بدبین می شود و آنگاه زندگی به جهنمی تبدیل می شود که تحملش سخت و طاقت فرسا می گردد.
وقتی ببینی از حسن نیت تو سوء استفاده کرده و تو را سپری برای رسیدن به برخی از اهداف قرار می دهند ، وقتی بعد از سال ها اعتماد و نان و نمک خوردن، دنیا را بر سرت خراب کرده و خود را وسیله ای برای سرپوش گذاشتن به رفتارهای زشت و ناپسند دیگران ببینی، چگونه می توانی خود را ببخشی و در آرامش زندگی کرده و طراوت همیشگی را داشته باشی؟وقتی بعد از سال ها اعتماد خود را قربانی رفتار ناپسند برخی ها ببینی حال و حوصله ای برای حرف زدن باقی می ماند؟
به او گفتم دوست من خدا را شاکر باش که فهمیده ای و درک کرده ای. نباید همه را به یک چوب رانده گناه و تقصیر یک نفر نباید به پای دیگران نوشته شود. باید قبل از اعتماد کردن پرونده ای گشوده شود و مدت ها رفتار و کردار اشخاص تحت نظر باشد و در نهایت نتیجه گیری انجام گردد . اگر به کسی  خیلی زود اعتماد کنیم طرف فکر می کند که ما آدم احمقی هستیم و چه بسا در این راه همه چیز را زود ببازیم. زیاد بر خود سخت نگیر. اشخاص تکامل می یابند و عوض می شوند. کسی که امروز مورد اعتماد است امکان دارد که فردا آدم امروزی نباشد. اگر اعتمادمان سنجیده و درست نباشد همیشه نتیجه اش درست برعکس انتظار ما خواهد بود.
او که کم حوصله بود افزود: اعتماد یعنی اطمینان از این که طرف مقابل در روابطش، به شما  قصد ضربه زدن نداشته باشد. اعتماد یعنی رسیدن به شناختی معمولی و معقول در باره ارتباط افراد و تعیین حدود و مرزها برای ایجاد ارتباط. من در هر صورت ضربه روحی جبران ناپذیری را متحمل شده ام که حاصل اعتمادی است که به اطرافیان و دوستان خود داشته ام. غافل از این که آنها در ظاهری آر استه و مدعی دوستی و صداقت بر خلاف جریان آب شنا کرده اند. دست خودم نیست دیگر توان راحت نفس کشیدن را نیز از دست داده و به سایه خودم نیز بی اعتماد شده ام و همه این ها گول خوردن از ظاهر آنهایی هست که با فکر و اندیشه ناسالم در بر قراری ارتباط دوستانه و صمیمانه با من بوده اند.
او بدون خداحافظی از من جدا شد ولی قبل از رفتن از من قول گرفت که بخشی از حرف هایش را در نشریه و سایت استفاده بکنم تا اگر جوانان این مطلب را خواندند، بدانند که در اعتماد کردن به افراد بی گدار به آب نزنند و خود را ناخواسته آلت دست این و آن قرار ندهند.
بار خدایا، دل های ما را خانه ای برای حب دنیا و نفس پرستی قرار مده.
پروردگارا کمکمان کن تا صداقت را در زندگی پیشه خود سازیم و از راه مردانگی کج نشویم و در بیراهه ها به دنبال اهداف ناپسند خود نگردیم.
خداوندا ، بر ما آن قدرت را عطا بفرما که در روابط خود در جامعه یک چهره داشته باشیم و از نفاق و تفرقه افکنی به دور باشیم.
پروردگارا، بر ما عنایت فرما تا خصلت های ناروا، دورویی، نامردی و سوء استفاده از اعتماد دیگران را در خود جای ندهیم.
پروردگارا، بر ما چنان سرنوشتی رقم فرما که فکر ضربه زدن به کسانی را که سال ها خالصانه در کنار ما بوده و خد مت نموده اند ، نباشیم و قدر بزرگان خود را بدانیم. آمین یا رب لعالمین.




قورباغه های ترسو را …

گفتم تا گفته باشم و برای رضای برخی ها رفع تکلیف کرده باشم….. اگر حرفی در صفحات و یا سایت نشریه زده می شود برای آزار نیست، برای دیوانه کردن و عربده کشیدن بعضی ها هم نیست، برای جلب خشنودی و رضایت آن دیگران هم نبوده و نخواهد بود. حرفی که می زنیم و قلمی که بر روی کاغذ هم می چرخانیم برای بازار گرمی نیست، برای هدف گذاری خاصی هم نیست. برای این است که خوب باشیم، حق را بگوییم ، از حق دفاع کنیم، بدها را معرفی کنیم، از خوب ها بگوییم، برای این که کارها به دست اهلش سپرده شود. برای این که طبل های تو خالی و پر مدعا ها در ورزش قد علم نکنند و برای این که امتحان پس داده ها در ورزش چهره شوند. آنها که چنین وضعی را دوست ندارند و صفحات نشریه و سایت ما را بر خلاف اهداف و آرزوهای خود می بینند این دفعه به خود زحمت بدهند و به جای تهدید لطفا بروند کنار مرداب داد بکشند که قورباغه بترسند…. که من قورباغه نیستم. بهترین محل برای تاثر گذاری فریادها، فحش ها، دشنام ها و بی ادبی ها کنار مرداب است . یادتان باشد….حتما که یادتان نخواهد رفت. کنار مرداب لطفا. باشد؟ قبول؟ لطفت زیاد……..




زرنگ خان

یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود. آقای زرنگ خان نشسته بود. آقای زرنگ فرصت شناس بود. آقای زرنگ موقعیت ها را می شناخت، بلد بود برای ماندن در جایی که هست چه کند، او به جای دوستان مشفق ، زبانی نرم و نفوذپذیر دارد و این گونه بود که توانست در یک چشم به هم زدن مسؤولین فراری از فوتبال را بر سر راه آورد و تیم را تحویل بگیرد. کدام تیم، آهان… تیم فوتبال در به در ، بی خانمان و سر راهی فوتبال اردبیل را.
او زرنگ بود، پول نداشت ولی زبان داشت. خیلی ها در این استان ما هستند که در سر هوای تیم داری دارند. می خواهند خدمت به ورزش و فوتبال را در تیم داری خلاصه نمایند. آرزویشان در ورزش بر این استوار است. آنها هم عشق ریاست، مدیر عاملی و من چه بدانم حکم راندن، مربی تعیین کردن و قرارداد با بازیکن بستن دارند.
آنها که عشق تیم داری دارند از رفتار آقای زرنگ پکر شده اند و خشمگین. کسی نیست از این حضرات بپرسد آیا اقدامی برای تحویل گرفتن تیم انجام دادید؟ آیا با رئیس شورا، شهردار و اطرافیانش رایزنی کردید؟ آیا رفتید و از ویژگی های مدیریتی، کارآیی و قدرت در اداره امور گفتید؟آن ساعت هایی که آقای زرنگ از این در وارد می شد و از آن یکی خارج و یا روی این مسؤول را به بوسه ای مهمان می کرد و یا در برابر آن دیگری با خم کردن سر ادای احترام می نمود شما ها کجا بودید؟ آیا انتظار این بود که آنها یعنی سردمداران اداره امور شهر به سراغ شما بیایند و التماس بکنند؟ نه باید زرنگ بود مثل زرنگ خان ما که منتظر هیچ کسی نشد، یکی از یاران همیشگی اش را همراه کرد و دمار از روزگار شورا و شهردار درآورد تا بتواند به هدف برسد.
هیچ شک نکن که آقای زرنگ در کنار خدمت به فوتبال و جلوگیری از به هم پاشیدن تیم ، نیم نگاهی هم به مجمع انتخاباتی هیات فوتبال و کسب رای از کنار این اقدام دارد. به این میگن آدم زرنگ زرنگ….




جعفر صراطی بهترین و کامل ترین بازیکن تاریخ فوتبال اردبیل

او بزرگ ترین ، بهترین و کامل ترین بازیکن تاریخ فوتبال اردبیل است. اگر در پیش سربازان جان بر کف فوتبال چهل سال قبل اردبیل دهان باز کنی و این شوال را بپرسی مطمئنا در کم ترین زمان ممکن و بدون نیاز به تفکر و ابرو در هم کشیدن خواهی شنید جعفر صراطی.
همین چندی پیش توفیق یارم شد و در میدان شریعتی وی را از نزدیک دیدم. با ان ابهت همیشگی و وقار مثال زدنی، سلام و علیکی کردیم و از حال و احوالش پرسیدم. او هم از نشریه ورزش اردبیل حرف زد و تشکر از بابت پرداختن به پیشکسوت ها. در این اندیشه بودم که از شماره های اخیر نشریه براش بفرستم که گفتند بیمار است و چندی است که در منزل بستریشدهخ است.
خبر بیماری اش برای کسانی که جعفر را از نزدیک می شناسند و فوتبالش را دیده اند و ابهت و اقتدار و بزرگی اش را در مستطیل سبز مشاهده کرده اند ناراحت کننده است.
ویژگی های جعفر صراطی چه در میادین ورزشی و چه در زندگی غیر ورزشی منحصر به فرد و به یادگار ماندنی است. بدون شک جعفر بعد از پشت سر گذاشتن ناراحتی و رفع نگرانی و به دست آوردن سلامتی بر طبق عادت دیرینه اش به هم بازی ها و هم دوره ها سر خواهد زد و حالی از آنها خواهد پرسید.
امیدواریم جعفر صراطی مرد دوست داشتنی و فوتبالیست بزرگ آذربایجان هر چه زودتر از بستر بیماری به پا خیزد و چشم همه فوتبال دوستان دهه های 50ز و 560 را روشن نماید.آمین یا رب العالمین.
 




تبدیل وضعیت انتشار نشریه از چاپی به الکترونیکی

به دلیل مشکلاتی که بر سر راه ادامه حیات نشریه وجود داشت تصمیم به توقف موقت انتشار آن داشتیم. بعد از انتشار مرتب و منظم در دو سال گذشته به این نتیجه رسیدیم که به عنوان اولین نشریه ورزشی استان برای مدتی نبودنمان بهتر از بودنمان می یباشد.
مقدمات این کار را فراهم می کردیم که یکی از عزیزان پیشنهاد تبدیل موجوز نشریه از چاپی به الکترونیکی را داد . با بررسی جوانب این پیشنهاد و با درخواست مدیر  مسءول ، وزارتخانه با این درخواست موفقت کرد و از این به بعد دوره انتشار نشریه از ماهنامه به هفته نام تغییر پیدا کرد و همانطوریکه اشاره شد به صورت الکترونیکی از طریق سایت نشریه به آدرس www.varzesh-ardebil.ir  در اختیار علاقه مندان به ورزش خواهد بود.
این اقدام ما مسلما موجبات رضایت و خشنودی برخی ها را فراهم کرده و حتی به طور چشمگیری از خبر توقف انتشار نشریه استقبال کرده بودند. این خوشحال شونده ها از مرگ نشریه هم از جمع همکاران مطبوعاتی و هم از جمع مسؤولان ورزش و هیات های ورزشی بودند ولی با انتشار نشریه به صورت الکترونیکی حداقل خوشحالی دست اندرکاران ورزش چند روزی بیشتر طول نکشید و با آنها به دلیل پائین بودن ظرفیت انتقاد پذیری ما را چون گذشته سدی در مقابل حرکت های غیر منطقی خود دیده و دوباره جو سازی بر علیه ما را آغاز خواهند کرد.
تصمیم بر آن داریم که اگر اتفاقی رخ ندهد هر هفته روزهای شنبه شماره جدید نشریه را در فضای مجازی و در سایت نشریه منتشر بکنیم. همچنانچه نشریه چاپی ما به عنوان اولین نشریه ورزشی استان راه را برای ورود دیگر همکاران در این صحنه فراهم کرد امیدواریم آین اقدام ما نیز مبنی بر راه اندازی اولین نشریه الکترونیکی ورزش استان عده ای دیگر را برای فعالیت در این زمینه تشویق و ترغیب نماید.
دلسوزی برای ورزش در جار و جنجال و اتهام زدن و از این شاخه به آن شاخه پریدن نبوده و نیست. قرار نیست در جامعه ورزشی همه کسانی که فعال هستند به مانند هم فکر بکنند و اختلاف نظری در میان آنها نباشد. ولی این هم از آن کارهای منحصر به فرد استان ما است که هر کس در ورزش به مانند ما فکر نکند دشمن ما بوده و محکوم به فنا می باشد و روی این اصل است که این روزها شاهد بر این می باشیم که جمعه تازه به دوران رسیده  در ورزش می خواهند یکه تازی بکنند و برای این که به این هدف برسند تر و خشک را با هم می سوزانند و از این کار هیچ ابائی هم ندارند.
ورزش بارها گفته شده است که صحنه مردی و مردانگی و صداقت و جوانمردی است. انهایی که ادعای بودن و ماندن در ورزش را دارند باید بیشتر از هر چیزی به رعاغیت اصول آن اقدام بکنند و همه چیز را فدای منافع مادی و گروهی و باندی نکنند.
برای این که بتوانیم در انجام وظیفه خود در نشریه الکترونیکی  ورزش اردبیل موفق عمل نماییم نیاز به همکاری همه کسانی که در ورزش اردبیل فعالیت می کنند، داریم و امیدواریم عزیزانمان دست همکاری را که به سویشان دراز شده است به گرمی بفشارند و ما را در راه رسیدن به هدف نهایی که همانا کمک به توسعه ، پیشرفت و تعالی ورزش استان است، حمایت بکنند.