1

ابتکار جوانان و راه اندازی رادیو تکاپو

سه نفر از جوانان خلاق، مبتکر، ورزشی و علاقه مند به بحث ارتباط و ارتباطات در جریان مسابقات فوتسال جام رمضان کاری کردند کارستان و با راه اندازی رادیو اینترنت تکاپو به نحو مطلوب از این رقابت ها اطلاع رسانی می کنند.اگر جوانان جویای نام ، لایق و با دانش، زمینه ابراز وجود داشته باشند به دفعات ثابت شده است که می توانند گام های قابل قبول و به یاد ماندنی بردارند .

خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیت های سازمان. در امر خلاقیت عواملی از جمله دانش، توانایی عقلانی، سبک فکری، انگیزش ، شخصیت و محیط موثر است و منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است. نوآوری به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر و مفهوم جدید است.

امیر رضا سعیدی، بهزاد تقی زاده و سینا بندعلیزاده از جوانان نام آشنای ورزش اردبیل، همزمان با آغاز مسابقات فوتسال جام رمضان برای اطلاع رسانی مناسب و بالا بردن انگیزه بازیکنان و کادر فنی تیم های حاضر در رقابت ها با نوآوری دست به کاری ستودنی زدند و برای پخش مستقیم بازی ها، رادیو اینترنتی تکاپو را راه انداختند و بدین وسیله امکانی را فراهم کردند تا کسانی که قادر به حضور در محل رقابت ها نباشند از طریق این رادیو با گوش کردن به پخش مستقیم بازی ها جریان مسابقات را پیگیری نمایند.

با انجام مصاحبه های مختلف با دست اندرکاران مسابقات، بازیکنان و کادر فنی تیم ها گام مهمی در شناساندن فوتسال و معرفی چهره های جوان و خدمتگزاران صادق ورزش برداشته می شود.

فوتسال جام رمضان در سال 95 نقاط مثبت و قابل توجهی دارد که شروع به کار رادیو تکاپو یکی از مهمترین آنها به شمار می رود. سه جوان فعال در طول شب های ماه مبارک رمضان دست به دست هم داده اند تا با استفاده از این ابزار خدمت بی منتی را به جامعه ورزش و دوستداران فوتبال ارائه کنند.

امیررضا سعیدی به اتفاق دو دوست و همکار کار مناسبی را آغاز کردند . این سه جوان با استفاده از امکانات محدودی که در اختیار دارند این کار را باید در رویدادها و مسابقات آینده نیز انجام بدهند و با این اقدام در امر اطلاع رسانی مسابقات ورزشی نقش موثری ایفاء نمایند.

به وجود چنین جونان فعال در امر اطلاع رسانی باید افتخار کرد و با تشویق و ترغیب و راهنمایی های لازم امکان پیشرفت آنها را فراهم کرد. هیات فوتبال شهرستان اردبیل نیز با استقبال از طرح این جوانان و با ایجاد فضایی مناسب برای فعالیت، نشان داد که در همه حال مسئولین بایداز اقدامات جوانان جویای نام حمایت کنند

سعیدی، تقی زاده و بندعلیزاده می توانند برای انعکاس اخبار و گزارشات و نقاط ضعف و مثبت ورزش اردبیل از نیروی جوانی و دانش خود استفاده نمایند و با موفقیت در این راه، انگیزه لازم در بین نوجوانان و جوانان برای فعالیت در امر اطلاع رسانی را ایجاد نمایند.

 




هیات والیبال استان و توجه به امر استعدادیابی

بیشتر دست اندرکاران ورزش ما در سخن گفتن ید طولانی دارند و ادعای اینکه استان ما در همه رشته های ورزشی معدن استعداد است ورد زبان همه بوده و این امر به صورت یک باور جمعی در آمده است و هر گاه در ارتباط با نتایج به دست آمده در رقابت های مختلف به بن بست می خوریم و با مشکل مواجه می شویم از ویژگی ، استعدادها و توانایی های جوانان و شرایط مطلوب آب و هوایی حرف می زنیم  وبا فراموش کردن اصل به فرع پرداخته و به نوعی برای بی گناه جلوه دادن خود و دوستان تلاش می نماییم.

اگر می پذیریم و قبول داریم که استان ما با تکیه بر جوانان و استعدادها در همه رشته های ورزشی می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد باید در عمل و نه در حرف شکر این نعمت خدادی را به جا آوریم.

در معنی شکر آورده اند: شکر یعنی قدر نعمات را عملا و نه فقط در ذکر لفظی دانستن و از آن در جای خود درست استفاده کردن.

آیا در رابطه با کشف استعدادها و به کار گرفتن آنها تا کنون به درستی و به خوبی عمل کرده ایم؟در این راه برنامه ریزی انجام داده و بر اساس یک زمان بندی منطقی پیش رفته و استعدادها را تحت پوشش قرار داده و در بارور کردن آنها از همه امکانات موجود استفاده نموده ایم؟

وقتی کارنامه برخی هیات ها را بررسی کنیم مواجه می شویم تعدادی از آنها به نحو ایده آل در امر پشتوانه سازی عمل نکرده و برای کشف و پرورش استعدادهای فراوان و پنهان منطقه برنامه ای تدارک ندیده و حسابی جداگانه برای آن باز نکرده اند.

همه دست اندرکاران هیات های ورزشی باید وقت و فرصتی که در اختیارشان قرار گرفته را هدر ندهند و برای منطقه ای که مملو از استعدادها و توانایی هاست بخوبی برنامه ریزی کرده و عمل نمایند.

هیات های ورزشی برای ارتقای سطح ورزش و برای برآوردن توقعات به حق علاقمندان باید کشف استعدادها و تحت پوشش قرار دادن افراد مستعد را بر اساس یک برنامه تدوین شده و آینده نگری خاص اقدام نمایند.

علیرغم محدودیت های مالی که می گویند اداره کل ورزش و جوانان استان با آن مواجه می باشد و در برخی موارد دست اندرکاران هیات های ورزشی نبود اعتبارات کافی را عاملی در عدم اجرای برنامه های مربوط به کشف استعداد ها قلمداد می نمایند هستند هیات هائی که بدون توسل به بهانه ها و دست آویز قرار دادن اعتبار دین راه اقدام می نمایند. در یک سال گذشته برخی از هیات های از جمله کشتی و والیبال در این راه پیشقدم شده اند و مسلما نتایج مثبت آن در سال های نه چندان دور خود را نشان خواهد داد.

هیات والیبال استان اردبیل از یک ماه گذشته فراخوان استعداد یابی در سطح استان را اعلا م داشته و پنجشنبه گذشته دوره استعداد یابی را به مدت 10 ساعت در سالن شهید آسمانی ورزشگاه تختی برگزار کرد.

حضور نوجوانان و علاقه مندانی که می خواهند رشته ورزشی زیبای والیبال را برای آینده ورزشی خود انتخاب نمایند از این دوره استقبال کردند و مسلما مربیان پایه این هیات با انتخاب برترین ها و آینده دارها و مستعدها می توانند در روشن نگاه داشتن چراغ والیبال این استان به خوبی عمل نمایند.

دکتر ایوب بهتاج مدیر کل ورزش و جوانان نیز به طور سرزده از برنامه استعداد یابی هیات والیبال استان بازدید کرد و به نوعی این اقدام سازنده، مثبت و قابل توجه هیات والیبال استان را مورد تایید قرار داد.

همچنین در ادامه فعالیت های فرهنگی هیات والیبال ، تیم نوجوانان استان همراه با رئیس و دیگر دست اندرکاران هیات جمعه گذشته با یک نظم و ترتیب خاص در مراسم نماز دشمن شکن جمعه حضور یافتند.




یار یا بار ورزش….؟

اختلافاتی که در برخی از رشته ها و جامعه ورزش وجود دارد از مدت ها قبل موجبات نگرانی دوستداران ورزش را فراهم کرده است. این اختلافات نوعی تیشه زدن به ریشه ورزش و رشته های مختلف به شمار می رود. چه عواملی می تواند در بروز و دامن زدن به این اختلافات نقش داشته باشد و چرا در چنین مواقعی هیچ کدام از طرفین  به عقب نشینی از مواضع خود تن نمی دهند و بر گفته های خود پافشاری می نمایند.

آیا نباید در چنین مواقعی به خاطر ورزش، جوانان و دوستداران هر رشته در راستای خواست و نیاز آنها گام برداشته شود و با کئتاه آمدن و چشم پوشی از خواست ها به ورزش خدمت نمایند؟ آیا در پشت این قبیل رفتارهای شک بر انگیز و سوال برانگیز جا خوش نکرده است؟ چرا در رشته هایی که بوی اختلاف از آنها به مشام می رسد فضا برای نفس کشیدن فقط در اختیار تعداد معدودی از افراد و نورچشمی ها قرار می گیرد؟

چرا به جای در پیش گرفتن وحدت و همدلی و افزایش روحیه و میزان همکاری بر خلاف اصول مدیریتی و ضرورت های کار جمعی رو به اختلاف و درگیری می آورند و در بعضی موارد هم عبارات و تعابیری بر علیه یکدیگر به کار می برند که موجب شگفتی و سخت باعث تاسف می شود.

این دعوا ها برسر چیست؟ آیا این اختلافات و درگیری ها بر سر مسائل کاری است و از سر خیرخواهی و دلسوزی برای ورزش است و به خاطر رقابت بر سر خدمت و نوکری مردم و جامعه ورزش است؟ و یا همه اش از خودخواهی و منیت ناشی می شود؟

اگر خدمت به ورزش و جوانان کورد نظر باشد و اگر خدمت بی منت و بی مزد و مواجب را افتخار می دانیم و اگر در کار و برنامه و اجرای آنها با مخالفت هایی مواجه می شویم چرا اصرا بر ماندن و ادامه فعالیت داریم؟

هر کسی که در ورزش دستی بر آتش دارد با نگاه خودش و با حلاجی و تحلیل مسائل می تواند به پاسخی در این باره دست پیدا بکند اما پاسخ هرچه باشد، واقعیت غیر قابل کتمان و کاملا روشن برای اهالی ورزش و خاک خوردهگان و کارشناسان واقعی این است که با تحمیل خود بر ورزش و اداره امور هیات ها نمی توان ادعای خدمت کردن داشت.

آیندگان در مورد افرادی که برای خود و اطرافیانشان در رشته مختلف مشکل می آفرینند و در مسیر رو به جلو سد ایجاد می کنند و با سر هم کردن یک سری آمار و ارقام مسئله دار خود را خدمتگزار و موفق در امر خدمت رسانی قلمداد می نمایند چگونه قضاوت خواهند کرد؟

کسانی که بعد از چهارسال حضور در راس یک هیات ورزشی برای پیشکسوتان و بخش عظیمی از ورزشکاران ناشناخته باشد و عامل ایجاد حاشیه در رشته ورزشی مختص به هیات باشد آیا می تواند ادعا بکند فردی موفق، خدمتگزار و عاشق پیشرفت است؟نمی دانم شاید ما اشتباه می کنیم که معتقدیم اختلافات باید از هیات های ورزشی رخت بربندند و به جای آنها صفا و صمیمیت و یک رنگی حاکم گردد.. اینکه ناشناخته ها و قدرت طلبان دست از یقه هیات های ورزشی بکشند و اجازه بدهند خدمتگزاران بی منت رشته امور را به دست بگیرند.

افرادی که به هیچ روش و طریقی نمی خواهند دست از سر هیات های ورزشی بردارند و به دنبال کار و زندگی خود رفته و کار را به اهلش بسپارند باید بدانند در این چند روزی که میهمان ورزش هستند یار آن باشند و بار آن نباشند.

اگر نتوانسته اند برای هیات های ورزشی ما یاری صدیق و صمیمی باشند صحنه را برای حضور یارانی مخلص و توانا خالی کنید و بیش از این برای ماندن و ضربه زدن به ورزش و دورغ بستن به اینن و ان اقدام نکنید.

 

 




یار یا بار ورزش….؟

اختلافاتی که در برخی از رشته ها و جامعه ورزش وجود دارد از مدت ها قبل موجبات نگرانی دوستداران ورزش را فراهم کرده است. این اختلافات نوعی تیشه زدن به ریشه ورزش و رشته های مختلف به شمار می رود. چه عواملی می تواند در بروز و دامن زدن به این اختلافات نقش داشته باشد و چرا در چنین مواقعی هیچ کدام از طرفین  به عقب نشینی از مواضع خود تن نمی دهند و بر گفته های خود پافشاری می نمایند.
آیا نباید در چنین مواقعی به خاطر ورزش، جوانان و دوستداران هر رشته در راستای خواست و نیاز آنها گام برداشته شود و با کئتاه آمدن و چشم پوشی از خواست ها به ورزش خدمت نمایند؟ آیا در پشت این قبیل رفتارهای شک بر انگیز و سوال برانگیز جا خوش نکرده است؟ چرا در رشته هایی که بوی اختلاف از آنها به مشام می رسد فضا برای نفس کشیدن فقط در اختیار تعداد معدودی از افراد و نورچشمی ها قرار می گیرد؟
چرا به جای در پیش گرفتن وحدت و همدلی و افزایش روحیه و میزان همکاری بر خلاف اصول مدیریتی و ضرورت های کار جمعی رو به اختلاف و درگیری می آورند و در بعضی موارد هم عبارات و تعابیری بر علیه یکدیگر به کار می برند که موجب شگفتی و سخت باعث تاسف می شود.
این دعوا ها برسر چیست؟ آیا این اختلافات و درگیری ها بر سر مسائل کاری است و از سر خیرخواهی و دلسوزی برای ورزش است و به خاطر رقابت بر سر خدمت و نوکری مردم و جامعه ورزش است؟ و یا همه اش از خودخواهی و منیت ناشی می شود؟
اگر خدمت به ورزش و جوانان کورد نظر باشد و اگر خدمت بی منت و بی مزد و مواجب را افتخار می دانیم و اگر در کار و برنامه و اجرای آنها با مخالفت هایی مواجه می شویم چرا اصرا بر ماندن و ادامه فعالیت داریم؟
هر کسی که در ورزش دستی بر آتش دارد با نگاه خودش و با حلاجی و تحلیل مسائل می تواند به پاسخی در این باره دست پیدا بکند اما پاسخ هرچه باشد، واقعیت غیر قابل کتمان و کاملا روشن برای اهالی ورزش و خاک خوردهگان و کارشناسان واقعی این است که با تحمیل خود بر ورزش و اداره امور هیات ها نمی توان ادعای خدمت کردن داشت.
آیندگان در مورد افرادی که برای خود و اطرافیانشان در رشته مختلف مشکل می آفرینند و در مسیر رو به جلو سد ایجاد می کنند و با سر هم کردن یک سری آمار و ارقام مسئله دار خود را خدمتگزار و موفق در امر خدمت رسانی قلمداد می نمایند چگونه قضاوت خواهند کرد؟
کسانی که بعد از چهارسال حضور در راس یک هیات ورزشی برای پیشکسوتان و بخش عظیمی از ورزشکاران ناشناخته باشد و عامل ایجاد حاشیه در رشته ورزشی مختص به هیات باشد آیا می تواند ادعا بکند فردی موفق، خدمتگزار و عاشق پیشرفت است؟نمی دانم شاید ما اشتباه می کنیم که معتقدیم اختلافات باید از هیات های ورزشی رخت بربندند و به جای آنها صفا و صمیمیت و یک رنگی حاکم گردد.. اینکه ناشناخته ها و قدرت طلبان دست از یقه هیات های ورزشی بکشند و اجازه بدهند خدمتگزاران بی منت رشته امور را به دست بگیرند.
افرادی که به هیچ روش و طریقی نمی خواهند دست از سر هیات های ورزشی بردارند و به دنبال کار و زندگی خود رفته و کار را به اهلش بسپارند باید بدانند در این چند روزی که میهمان ورزش هستند یار آن باشند و بار آن نباشند.
اگر نتوانسته اند برای هیات های ورزشی ما یاری صدیق و صمیمی باشند صحنه را برای حضور یارانی مخلص و توانا خالی کنید و بیش از این برای ماندن و ضربه زدن به ورزش و دورغ بستن به اینن و ان اقدام نکنید.
 
 




یار یا بار ورزش….؟

اختلافاتی که در برخی از رشته ها و جامعه ورزش وجود دارد از مدت ها قبل موجبات نگرانی دوستداران ورزش را فراهم کرده است. این اختلافات نوعی تیشه زدن به ریشه ورزش و رشته های مختلف به شمار می رود. چه عواملی می تواند در بروز و دامن زدن به این اختلافات نقش داشته باشد و چرا در چنین مواقعی هیچ کدام از طرفین  به عقب نشینی از مواضع خود تن نمی دهند و بر گفته های خود پافشاری می نمایند.

آیا نباید در چنین مواقعی به خاطر ورزش، جوانان و دوستداران هر رشته در راستای خواست و نیاز آنها گام برداشته شود و با کئتاه آمدن و چشم پوشی از خواست ها به ورزش خدمت نمایند؟ آیا در پشت این قبیل رفتارهای شک بر انگیز و سوال برانگیز جا خوش نکرده است؟ چرا در رشته هایی که بوی اختلاف از آنها به مشام می رسد فضا برای نفس کشیدن فقط در اختیار تعداد معدودی از افراد و نورچشمی ها قرار می گیرد؟

چرا به جای در پیش گرفتن وحدت و همدلی و افزایش روحیه و میزان همکاری بر خلاف اصول مدیریتی و ضرورت های کار جمعی رو به اختلاف و درگیری می آورند و در بعضی موارد هم عبارات و تعابیری بر علیه یکدیگر به کار می برند که موجب شگفتی و سخت باعث تاسف می شود.

این دعوا ها برسر چیست؟ آیا این اختلافات و درگیری ها بر سر مسائل کاری است و از سر خیرخواهی و دلسوزی برای ورزش است و به خاطر رقابت بر سر خدمت و نوکری مردم و جامعه ورزش است؟ و یا همه اش از خودخواهی و منیت ناشی می شود؟

اگر خدمت به ورزش و جوانان کورد نظر باشد و اگر خدمت بی منت و بی مزد و مواجب را افتخار می دانیم و اگر در کار و برنامه و اجرای آنها با مخالفت هایی مواجه می شویم چرا اصرا بر ماندن و ادامه فعالیت داریم؟

هر کسی که در ورزش دستی بر آتش دارد با نگاه خودش و با حلاجی و تحلیل مسائل می تواند به پاسخی در این باره دست پیدا بکند اما پاسخ هرچه باشد، واقعیت غیر قابل کتمان و کاملا روشن برای اهالی ورزش و خاک خوردهگان و کارشناسان واقعی این است که با تحمیل خود بر ورزش و اداره امور هیات ها نمی توان ادعای خدمت کردن داشت.

آیندگان در مورد افرادی که برای خود و اطرافیانشان در رشته مختلف مشکل می آفرینند و در مسیر رو به جلو سد ایجاد می کنند و با سر هم کردن یک سری آمار و ارقام مسئله دار خود را خدمتگزار و موفق در امر خدمت رسانی قلمداد می نمایند چگونه قضاوت خواهند کرد؟

کسانی که بعد از چهارسال حضور در راس یک هیات ورزشی برای پیشکسوتان و بخش عظیمی از ورزشکاران ناشناخته باشد و عامل ایجاد حاشیه در رشته ورزشی مختص به هیات باشد آیا می تواند ادعا بکند فردی موفق، خدمتگزار و عاشق پیشرفت است؟نمی دانم شاید ما اشتباه می کنیم که معتقدیم اختلافات باید از هیات های ورزشی رخت بربندند و به جای آنها صفا و صمیمیت و یک رنگی حاکم گردد.. اینکه ناشناخته ها و قدرت طلبان دست از یقه هیات های ورزشی بکشند و اجازه بدهند خدمتگزاران بی منت رشته امور را به دست بگیرند.

افرادی که به هیچ روش و طریقی نمی خواهند دست از سر هیات های ورزشی بردارند و به دنبال کار و زندگی خود رفته و کار را به اهلش بسپارند باید بدانند در این چند روزی که میهمان ورزش هستند یار آن باشند و بار آن نباشند.

اگر نتوانسته اند برای هیات های ورزشی ما یاری صدیق و صمیمی باشند صحنه را برای حضور یارانی مخلص و توانا خالی کنید و بیش از این برای ماندن و ضربه زدن به ورزش و دورغ بستن به اینن و ان اقدام نکنید.

 

 




یار یا بار ورزش….؟

اختلافاتی که در برخی از رشته ها و جامعه ورزش وجود دارد از مدت ها قبل موجبات نگرانی دوستداران ورزش را فراهم کرده است. این اختلافات نوعی تیشه زدن به ریشه ورزش و رشته های مختلف به شمار می رود. چه عواملی می تواند در بروز و دامن زدن به این اختلافات نقش داشته باشد و چرا در چنین مواقعی هیچ کدام از طرفین  به عقب نشینی از مواضع خود تن نمی دهند و بر گفته های خود پافشاری می نمایند.
آیا نباید در چنین مواقعی به خاطر ورزش، جوانان و دوستداران هر رشته در راستای خواست و نیاز آنها گام برداشته شود و با کئتاه آمدن و چشم پوشی از خواست ها به ورزش خدمت نمایند؟ آیا در پشت این قبیل رفتارهای شک بر انگیز و سوال برانگیز جا خوش نکرده است؟ چرا در رشته هایی که بوی اختلاف از آنها به مشام می رسد فضا برای نفس کشیدن فقط در اختیار تعداد معدودی از افراد و نورچشمی ها قرار می گیرد؟
چرا به جای در پیش گرفتن وحدت و همدلی و افزایش روحیه و میزان همکاری بر خلاف اصول مدیریتی و ضرورت های کار جمعی رو به اختلاف و درگیری می آورند و در بعضی موارد هم عبارات و تعابیری بر علیه یکدیگر به کار می برند که موجب شگفتی و سخت باعث تاسف می شود.
این دعوا ها برسر چیست؟ آیا این اختلافات و درگیری ها بر سر مسائل کاری است و از سر خیرخواهی و دلسوزی برای ورزش است و به خاطر رقابت بر سر خدمت و نوکری مردم و جامعه ورزش است؟ و یا همه اش از خودخواهی و منیت ناشی می شود؟
اگر خدمت به ورزش و جوانان کورد نظر باشد و اگر خدمت بی منت و بی مزد و مواجب را افتخار می دانیم و اگر در کار و برنامه و اجرای آنها با مخالفت هایی مواجه می شویم چرا اصرا بر ماندن و ادامه فعالیت داریم؟
هر کسی که در ورزش دستی بر آتش دارد با نگاه خودش و با حلاجی و تحلیل مسائل می تواند به پاسخی در این باره دست پیدا بکند اما پاسخ هرچه باشد، واقعیت غیر قابل کتمان و کاملا روشن برای اهالی ورزش و خاک خوردهگان و کارشناسان واقعی این است که با تحمیل خود بر ورزش و اداره امور هیات ها نمی توان ادعای خدمت کردن داشت.
آیندگان در مورد افرادی که برای خود و اطرافیانشان در رشته مختلف مشکل می آفرینند و در مسیر رو به جلو سد ایجاد می کنند و با سر هم کردن یک سری آمار و ارقام مسئله دار خود را خدمتگزار و موفق در امر خدمت رسانی قلمداد می نمایند چگونه قضاوت خواهند کرد؟
کسانی که بعد از چهارسال حضور در راس یک هیات ورزشی برای پیشکسوتان و بخش عظیمی از ورزشکاران ناشناخته باشد و عامل ایجاد حاشیه در رشته ورزشی مختص به هیات باشد آیا می تواند ادعا بکند فردی موفق، خدمتگزار و عاشق پیشرفت است؟نمی دانم شاید ما اشتباه می کنیم که معتقدیم اختلافات باید از هیات های ورزشی رخت بربندند و به جای آنها صفا و صمیمیت و یک رنگی حاکم گردد.. اینکه ناشناخته ها و قدرت طلبان دست از یقه هیات های ورزشی بکشند و اجازه بدهند خدمتگزاران بی منت رشته امور را به دست بگیرند.
افرادی که به هیچ روش و طریقی نمی خواهند دست از سر هیات های ورزشی بردارند و به دنبال کار و زندگی خود رفته و کار را به اهلش بسپارند باید بدانند در این چند روزی که میهمان ورزش هستند یار آن باشند و بار آن نباشند.
اگر نتوانسته اند برای هیات های ورزشی ما یاری صدیق و صمیمی باشند صحنه را برای حضور یارانی مخلص و توانا خالی کنید و بیش از این برای ماندن و ضربه زدن به ورزش و دورغ بستن به اینن و ان اقدام نکنید.
 
 




اردبیل شایسته حضور در لیگ دسته اول والیبال

رئیس سازمان والیبال ساحلی کشور در بازدید یک روزه از امکانات و تاسیسات زیر بنائی استان ، برای راه اندازی هرچه سریعتر این رشته در سطح استان تاکید کرد.

بدون شک با پشتکار و پیگیری های رئیس هیات والیبال استان و همکارانش تفاهم نامه منعقد شده با شورای شهر و شهردار سرعین مبنی بر احداث و ایجاد زمین استاندارد والیبال ساحلی در کمترین زمان ممکن اجرائی خواهد شد.

به دنبال درخشش تیم ملی والیبال جمهوری اسلامی در سال های اخیر ، علاقه مندان به این رشته در سطح استان افزایش چشمگیری داشته و اجرای برنامه های متنوع و ایجاد محیطی امن و قابل اعتماد و بهره بردن از سالن اختصاصی و دعوت به کار اکثریت مطلق اهالی والیبال ، این رشته و طرفداران آن را برای آینده روشن امیدوار کرده است.

با وضعیت فعلی هیات والیبال استان اردبیل و با به کارگیری مربیان نامی و آگاه در رده های پایه ضرورت حضور تیمی از استان در رقابت های لیگ والیبال کشور کاملا احساس می شود. وجود رابطه صمیمی بین هیات والیبال استان و فدراسیون ، توانایی اعضای هیات در چانه زدن برای احقاق حق استان علاقه مندان به این رشته را امیدوار می کند که اگر قدم پیش گذاشته شود والیبال استان می تواند در لیگ های کشوری به خوبی از حیثیت والیبال منطقه دفاع کرده و نتایج قابل قبولی کسب نماید.

تعویض کفپوش سالن شش هزار نفری و استفاده از نوع استاندارد آن میزبانی مناسب و آبرومندانه در رقابت های لیگ کشوری را فراهم کرده است و چنانچه تیمی از استان در لیگ حضور داشته باشد این امر تضمین کننده آینده ای درخشان و پرثمری برای این رشته دوست داشتنی است.

شهرداری  و شورای شهر اردبیل می تواند با تحت پوشش قرار دادن یک تیم والیبال در رقابت های لیگ یک خدمت قابل توجهی به جوانان و آینده سازان منطقه و والیبال استان بکند. حضور یک تیم در رقابت های لیگ والیبال می تواند سالن شش هزار نفری رضازاده را مملو از تماشاگر کرده و شور و نشاط خاصی به جامعه ورزش ببخشد.

هزینه هائی که برای حضور یک تیم خوب و قدر در لیگ یک والیبال مورد نیاز است نمی تواند با هزینه های یک تیم فوتبال برابری بکند. نادر فلاحی رئیس هیات والیبال استان در جواب سوال ما که برای بستن یک تیم خوب جهت حضور در رقابت های لیگ چه میزان اعتبار می تواند جوابگو باشد گفت که در صورت آمادگی حمایت کننده مالی ، هیات استان قادر است مجوز حضور یک تیم از استان در لیگ یک را اخذ کرده و برای یک فصل 500 میلیون تومان می تواند کارساز است.

البته ناگفته پیداست با توجه به حاکمیت روحیه خدمتگزاری در هیات والیبال تیم حاضر از استان در رقابت های لیگ به طور کامل از حمایت های هیات استان برخوردار شده و این ادعا در عمل کاملا قابلا قابل اثبات است.

امید است شهردار و شورای شهر و مسئولین سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری با آینده نگری و برای پیشرفت و توسعه والیبال این مورد را در دستور کار قرار دهند و با جواب مثبت دادن به این خواسته، خانواده والیبال استان را شاد و خوشحال نمایند.




شهردار و ورزش اردبیل

رئیس شورای شهر اردبیل 17 سوال مطرح شده توسط یکی از اعضای شورای شهر از شهردار را در جلسه علنی شورا قرائت کرده که در بین این سوال ها آنچه برای ما اهمیت دارد و قابل توجه است سوال ورزشی عضو محترم شورا می باشد.

بر اساس اعلام خبرگزاری مهر سوء مدیریت شهرداری در تیم فوتبال و سقوط این تیم به دسته دو و اینکه در ماههای اخیر تیم به حال خود رها شده بوده از جمله تذکرهای داده شده محسوب می شود.

جای بسی خوشحالی است که نمایندگان مردم در پارلمان محلی نسبت به سرنوشت تیم فوتبال و عشق هواداران و دوستداران فوتبال منطقه اهمیت قائل شده و وضعیت حال و گذشته و آینده آن را مهم تشخیص داده و در این رابطه حساسیت نشان می دهند و مسلما پیگیری ها و سوال کردن ها و ارائه طریق نمودن ها می تواند در امر بهبود بخشیدن به اداره امور تیم و در نهایت در کسب نتایج مطلوب و مورد انتظار موثر بوده باشد.

امید آن داریم که هر اقدام ما در هر مسئولیتی که هستیم صرفا با قصد و نیت برطرف کردن کمبودها و کاستی ها و تقویت نقاط مثبت بوده باشد و به هیچ وجه در آنها اثری از اغراض شخصی و گروهی و تسویه حساب های آنچنانی وجود نداشته باشد.

اظهار نظر در مورد عملکرد شهرداری در بخش های مختلف عمرانی خارج از تخصص و حیطه مسئولیت ما محسوب می شود، هر چند که می دانیم و می بینیم که فعالیت شهرداری از آغاز شروع فصل کاری در هر نقطه ای از شهر کاملا به چشم می خورد و برای هر شهروند عادی قابل احساس و قابل درک می باشد.

به نظر می رسد فعالیت گسترده ای که در زمینه های مختلف از طرف شهردار اردبیل دیده می شود قابل تقدیر است و ترغیب و تشویق وی و دیگر همکارانش می تواند در شتاب بخشیدن به این اقدامات موثر باشد. مطرح کردن برخی از اشکالات و ایرادات در صحن علنی شورا و رسانه ای کردن آن می تواند دلسردی و نوعی از بین بردن انگیزه را به دنبال داشته باشد که در نهایت به نفع منطقه و شهرداری نبوده و نخواهد بود.

برای من شهروند هیچ فرقی نکرده و نخواهد کرد که چه کسی در پشت میز شهرداری اردبیل بنشیند و عنوان شهردار را یدک بکشد بلکه فعالیت گسترده در حوزه های مختلف ، تبدیل شهر به یک کارگاه عمرانی و از همه مهمتر توجه به ورزش در ابعاد همگانی و قهرمانی مهمتر است.

از این نوشته به هیچ وجه برداشت هواداری و جانبداری از شهردار و یا کس دیگری به ذهن ها خطور نکند بلکه هدف حمایت از حرکت ها و رفتارهایی است که به نفع جامعه و بخصوص ورزش و ورزشکاران است.

ورزش همگانی

دکتر لطف الهیان از آغاز فعالیت به عنوان شهردار  از ورزش همگانی و توسعه و گسترش آن حمایت کرده و با یک سری اقدامات قابل توجه برای نهادینه کردن ورزش همگانی در سطح جامعه و تشویق و ترغیب هرچه بیشتر شهروندان برای حضور در برنامه های ورزشی تلاش کرده است.

برپائی ایستگاههای متعدد ورزش صبحگاهی و فراهم کردن امکانات اولیه مورد نیاز برای برگزاری با شکوه این برنامه ها و همکاری با هیات ورزشهای همگانی برای استقرار مربی در هر یک از ایستگاهها و مهمتر از همه تعیین تکلیف مجموعه فرهنگی ورزشی شورابیل و خط پیاده رو آن از کارهای خوب، ماندنی و قابل ذکر شهردار در ماههای اخیر می باشد.

امروزه وقتی شهردار اردبیل در ارتباط با برخی از پروژه ها با تذکر روبرو می شود و یا بعضی ها ادعا می کنند که نباید در شورابیل طرح های متعدد اجراء بشودپس کجا بودند این آقایان آن  زمانی که خط عابر پیاده شورابیل ماهها حتی یک متر پیشرفت فیزیکی به خود نمی دید؟ آقایان پس چرا در آن زمان به تذکر دادن روی نمی آوردند؟ چرا فریاد بر نمی آوردند که شورابیل می تواند به پیشانی مراکز گردشگری اردبیل تبدیل شود به شرط اینکه آن را به حال خود رها نکنند و به فریادش برسند؟

دکتر لطف الهیان در جلسه شورای عالی ورزش استان گزارش کوتاهی از کارهای در دست اقدام در شورابیل ارائه داده است . هر کس آن گزارش را بشنود و قبول زحمت کرده از نزدیک به پیشرفت پروژه ها توجه بکند از بحث تذکر دادن به شهردار حتما و حتما متعجب می شود. اگر اقدامات شهرداری برای رونق بخشیدن به ورزش همگانی همچنان ادامه یابد بدون شک تا پایان سال آمار تحت پوشش ورزش همگانی در سطح شهر اردبیل به میزان قابل توجهی با افزایش مواجه خواهد شد.

ورزش قهرمانی

دکتر لطف الهیان در راستای ایجاد شور و نشاط در جامعه و جوابگوئی به نیاز جوانان و درخواست های متعدد ورزشدوستان ، رسیدگی به ورزش قهرمانی را در زمره کارهای اولویت دار قرار داده است که در راس این اقدامات می توان از حمایت ها و پشتیبانی های وی از تیم شهرداری نام برد.

سقوط تیم به دسته دوم نمی تواند بر نادیده گرفتن همه عنایات و حساسیت های شهردار نسبت به سرنوشت تیم منجر شود . سقوط تیم و علل و چگونگی آن بحث جداگانه ای را می طلبد . به جرئت می توان گفت که شهردار تا آنجا که می توانست در جهت تامین نیازهای تیم اقدام کرد و این دور از انصاف است که با توسل به بحث سقوط ، چشم بر روی واقعیت ها ببندیم و همه کاستی ها، علل و عوامل را متوجه خود شهردار بکنیم.

اگر بخواهیم بحث مدیریت در فوتبال شهرداری و سازمان را پیش بکشیم و در ارتباط با آن بحث بکنیم باید بدانیم و باور بکنیم که شرایط حاکم بر تیم به ارث رسیده از دوران قبل از لطف الهیان بوده است.

در هر حال و در هر صورت و در هر اقدام و کاری به جا خواهد بود که خدا را ناظر بر اعمال، رفتار و کردار خود بدانیم و نیروهای جوان را کمک کنیم تا بتوانند در مسیر خدمت به مردم، فوتبال و ورزش موفق عمل نمایند.

در ارتباط با تیم شهرداری بجا خواهد بود که به جای تذکر دادن به شهردار کمک بکنیم تا به درستی چگونگی حیات تیم در فصل گذشته مورد بررسی قرار گیرد و نقاط ضعف و مثبت مشخص شود و آنگاه برای بهبود اوضاع با قاطعیت اقدام گردد.




حرف هایی که رنگ واقعیت به خود نمی گیرند

خبر های جلسه به اصطلاح هم اندیشی فوتبال را مرور می کردم که خبری از خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران نظرم را جلب کرد. به تیتر این خبر توجه کنید:

نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس(صدیف بدری) گفت: در صورتی که یک تیم از دسته اول از حضور در لیگ انصراف دهد شهرداری اردبیل جایگزین آن در فصل آتی خواهد شد.

جماعت فوتبال، ای آنهایی که عمری را در فوتبال سپری کرده اید با خواندن این تیتر چه حالی به شما دست می دهد؟ آیا چنین چیزی در دنیای حرفه ای فوتبال امکان پذیر می باشد؟ آیا می توان تصور کرد که از شانزده تیم حاضر در لیگ یک به این آسانی تیمی انصراف بدهد و آنگاه آقایان، شهرداری را با سلام و صلوات راهی دسته یک کنند.اگر کسان دیگری از جامعه فوتبال کشور این خبر را مطالعه کنند از بی اطلاعی گوینده آن نسبت به فوتبال تعجب نکرده و شاخ در نمی آورند؟ اصلا قبول کردیم که تیمی از حضور در لیگ یک انصراف بدهد با در نظر گرفتن چه فاکتورهایی ، شهرداری زحمت نکشیده و هزینه ای نکرده در لیگ یک صاحب کرسی می شود؟

پاس همدان در این میان چه کاره است؟ دیگر تیم ها آیا بی واسطه و بدون پارتی هستند که بنشینند و نگاه بکنند و دم بر نیاورند؟ آیا به این آسانی و بخاطر گل روی مهندس بدری و رئیس سابق هیات فوتبال استان به شهرداری بفرما می زنند و آن را از یک موهبت بزرگ برخوردار می کنند؟

آقایان باید باور کنید که فوتبال یک صنعت است و قوانین و مقررات خاص به خود را دارد. صرف اینکه من نماینده ام پس می توانم از عهده وظایف مختلف برآیم و در همه ابعاد اظهار نظر بکنم نتیجه اش این می شود که در پاراگراف اول می بینیم.

برای فوتبال اردبیل شایسته نیست که به مردم و هواداران آن وعده سرخرمن داده شود. آیا چنین وعده دادن ها و افراد دارای اطلاعات کم را امیدوار کردن کاری پسندیده و خداپرست می تواند باشد؟

در پاراگرافی دیگر از قول بدری آمده است : سیاست فدراسیون ممنوع بودن خرید و فروش امتیاز بوده و اعتقاد بر این است که باشگاههایی که توان تیم داری و حضور در لیگ های فوتبال را دارند فعالیت کنند.

آیا این حرف نیز نوعی سر هم کردن قضیه نیست؟ اگر خرید و فروش امتیاز ممنوع است پس چگونه تیم بادران امتیاز تیم پارسه را خریداری کرد و دسته اولی شد؟ اگر حرف ممنوع بودن  را تاج و یا کفاشیان به آقایان زده اند مطمئنا چیزی جز جمع کردن قضیه و راضی راهی کردن بدری از فدراسیون نبوده است.

و اما در یک پاراگراف دیگر نیز آمده است: در دیدار اخیر با تاج رئیس فدراسیون فوتبال در زمینه حضور شهرداری در لیگ یک رایزنی شد و امیدواریم این اتفاقات خوب برای فوتبال اردبیل شکل بگیرد.

با حلوا حلوا گفتن دهان هیچوقت شیرین نمی شود و با امیدواری کردن و دل به حرف های تاج بستن امکان لیگ یکی شدن تیم فراهم نمی شود. اینکه گفته ایم نماینده مردم را نباید درگیر کارهای کوچک کرد و آنها را وارد به صحنه ای نمود که امکان تحققش وجود ندارد نتیجه اش حرف هائی است که بدری زده است.

نه تیمی از لیگ یک انصراف می دهد و نه به شهرداری اجازه حضور در لیگ یک داده می شود، پس باید با واقعیت ها کنار آمد و وعده های پوچ و بی اساس و نشدنی به مردم و اهالی فوتبال نداد.

 




آقا سید و جلسه هم اندیشی فوتبال

صبح شنبه دلگیر و افسرده ازبرخی از سیاسیون زدم بیرون تا نفسی چاق کنم و با قدم زدن بخشی از ناراحتی های خود را به دست فراموشی بسپارم.

با خود فکر می کردم چرا برخی از سیاسیون تا به موفقیتی دست پیدا می کنند دلشان می خواهد در اطراف ورزش و فوتبال آفتابی بشوند و به نحوی خود را طرفدار  و دلباخته تمام عیار آن نشان بدهند؟ با خود می گفتم این آقایان سیاسی اگر بتوانند وظایف تعریف شده خود را به نحو احسن انجام بدهند کار بزرگ و شاقی را انجام داده و نیاز به ورود عریان و بدون مقدمه آنها به ورزش و فوتبال و اظهار نظر های آنچنانی نبوده و نیست .

به خود می گفتم نمی دانم چرا رسم غلطی بر برخی از امور جاری در کشور ما مرسوم شده است که تا کسی را حکمی و یا موقعیتی به دست می اید یک شبه همه فن حریف می شود و از کوچکترین تا کلان ترین مسئله کارشناس خبره شده و اظهار نظر در هر موردی را حق بلامنازع خود می داند.

فکر می کردم بهتر خواهد بود که سیاسیون تو فوتبال رخنه نکنند و اجازه بدهند خود ورزشی ها و به قول برخی از حضرات ، فوتبالی ها به امور آن برسند و با ورود خود و اظهار نظر های آنچنانی هرج و مرج در فوتبال را به ارمغان نیاورند.

خبرهای جلسه هم اندیشی فوتبال اردبیل را در ذهن مرور می کردم و از خود سوال می نمودم چطور برخی از آقایان مدعی و قاشق هر آش مثلا یکی مثل من را که عمرم را در راه فوتبال و خبرنویسی از آن سپری کرده ام فوتبالی قبول ندارند و یا آن پیشکسوت فوتبال را که 99 درصد جامعه قبولش دارند فردی به روز نمی دانند می آیند با کسانی بر سر میز هم اندیشی می نشینند که نه فوتبال را می شناسند و نه با آن آشنایی دارند و نه می توانند در مورد آن اظهار نظر بکنند. راستی در پشت پرده اینگونه رفتارها چه اهدافی نهفته است؟

غرق در این اندیشه بودم که آقا سید عزیز را دیدم به طرفش رفتم گفتم حرف زدن با او می تواند تا حدودی در تسکین آلام درونی من موثر بیفتد. خود را به وی رساندم و خوش و بشی کردم. متاسفانه او را هم سر حال نیافتم ، گفتم آ سید چی شده ؟ چرا پکری؟

بدون معطلی گفت : ای بر خرمگس معرکه لعنت، تو هم وقت پیدا کردی ، این وقت روز اینجا چه کار می کنی تا من را ببینی و چون گنه به من به چسبی و ولم نکنی. برو بگذار حرف نزنم. می دانی حرف حق خریدار ندارد باید چاپلوس ، خود کامه و استاد ماله کشیدن باشی تا قرب و منزلتی پیدا بکنی و برای گوش کردن حرفات کسی را بیابی . آخر عمری من نمی توانم دستمال یزدی به دست بگیرم و برای رسیدن به هدف به دنبال برخی ها راه بیفتم و میدان داری بکنم.

آ سید که دل پری داشت گفت: با شروع به کار نمایندگان مردم در مجلس بوی کباب به مشام برخی ها خورده است و تلاش بر آن دارند که با به راه انداختن سورچرانی و بساط خود شیرینی همچنان سایه خود  بر ورزش و رشته های مختلف را مستدام نگاه دارند و با پنهان شدن در زیر نام و لوای آنها دفتر و دستکی را تصاحب بکنند.

از همان اول کار عده ای از هواداران و وابستگان به نمایندگان به فکر تعیین مدیر و رئیس افتاده اند و هر کس و هر هواداری بزعم خود برای هر موقعیتی یک مدیر انتخاب کرده و آنچنان با قیافه حق به جانب حرف می زنند که انسان شک می کند ، نکند اینها خودشان به مجلس راه یافته اند؟ در این میان، هواداران حتی به مسئولان هیات ها نیز رحم نمی کنند و هر کس و هر فردی در تدارک به کرسی نشاندن فرد مورد نظر هستند و این یعنی آفتی بزرگ برای ورزش .

در دنیای ورزش هستند افرادی که به هر قیمت و به هر وسیله ای در تب و تابند که خود را حفظ بکنند و تحت هر شرایطی به دیگران اجازه حرف زدن و ابراز وجود ندهند. همین هایی که در همه حال می خواهند خود را بر ورزش و فوتبال تحمیل کنند و دست از آن نکشند و از اینکه تحت حمایت قرار گرفته و تازگی ها حرفشان به ظاهر خریدار پیدا کرده کبکشون خروس می خونه ولی نمی دانند که بزودی چون گذشته مشتشان باز خواهد شد و قصد و هدفشان برملا و هویدا می شود.

گفتم آ سید خیلی عصبانی هستی .مقداری آرام باش ، دلت به حال زن و بچه ات بسوزه ، از صبح تا شب اگر بخواهی به همین نحو ادامه بدهی سکته کردنت حتمیه، صبر پیشه کن و مطمئن باش که روبه صفتان و کارشناس نماهای مغرض و تو خالی رسوای عام و خاص خواهند شد، تو مواظب خودت باش.

حرفم را قطع کرد و در حالی که رنگش عین لبو شده بود گفت: شنیدی که می گویند در جلسه به اصطلاح هم اندیشی فوتبال رئیس سابق هیات فوتبال مدعی شده است که آیناز غیایی بعنوان بهترین مربی پایه کشور انتخاب شده است. راستی کجا این خانم بعنوان مربی برتر پایه در کشور معرفی شده است؟ مگر نه این است که کانون مربیان کشور جمال پیله ور را در بزرگسالان و آقایی را در فوتبال پایه و این خانم را در فوتبال بانوان در سطح استان برتر معرفی کرده است؟ پس چه لزومی دارد فردی حرفی را وارونه جلوه بدهد و استان را کشور و فوتبال بانوان را فوتبال پایه به خورد مردم و نمایندگان مردم و رئیس شورای سلامی شهر بدهد  و آنگاه آن آقایانی که ادعای طرفداری از حق ، بزرگ مردی در فوتبال استان و مدعی هدایت فوتبال و تیم های استان هستند این حرف ها را بشنوند و دم فرو بندند و حرفی نزنند.

آخر این پست و مقام چه ارزشی دارد که ما بخواهیم با وارونه جلوه دادن واقعیت ها برای خود موقعیت ایجاد نمائیم.

کدام سند و مدرکی انتخاب این خانم را به عنوان برترین مربی کشور معرفی کرده است؟آیا اینها و اینگونه ادعاها ناراحت کننده نیست. اگر در آن جلسه تعدای از کارشناسان کار درست و سالم حضور داشته باشند کسی جرئت می کردکه چنین ادعائی بکند؟

او سپس با حرارت بیشتر گفت: آیا این چنین گزارش های نادرست به مسئولین غیر فوتبالی و نا آشنا به فوتبال توهین به شعور مردم نیست؟ اگر این خانم بهترین مربی تیم های پایه کشور است باید که الآن لشگری از بانوان در فوتبال کشور از این استان حضور می داشتند. خنده دار نیست در سطح استانی که حتی قادر به برگزاری لیگ فوتبال و فوتسال بانوان نیست مربیش برترین مربی کشور باشد؟ چه کسانی باید در مقابل این گزارش های دروغ ایستادگی نمایند و اجازه ندهند به شعور مردم توهین بشود؟

همچنان گرم صحبت بودیم که خود را در مقابل مسجد سرچشمه دیدیم .آ سید گفت برویم و در فضای معنوی مجلس گرامیداشت شهدای پانزده خرداد قرار بگیریم و فاتحه ای به ارواح بلند و ملکوتی آنها بخوانیم تا در فرصت بعدی به بحث ادامه بدهیم.