1

جلسه سر کاری

روز جمعه گذشته در فضای مجازی خبری مبنی بر برگزاری جلسه هم اندیشی فوتبال با حضور دو نفر از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و همچنین رئیس شورای اسلامی اردبیل پخش شد ودر گروههای مختلف چکیده ای از سخنان نمایندگان و رئیس شورای اسلامی مورد اشاره قرار گرفت.

برگزاری این جلسه صرفا با حضور تعداد اندکی از خودی ها جای سوال نمی تواند داشته باشد؟ چه کسی دعوت کننده و مجری این برنامه بوده و اصولا افراد دعوت شده بر چه مبنائی و با توجه به کدام ویژگی ها به جلسه دعوت شده بودند؟

حضور نمایندگان مردم در جلسه

از اینکه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی برای فوتبال حساسیت نشان داده و توجه به این مهم را در آغاز فعالیت نمایندگی در اولویت کار های خود قرار داده اند جای بسی خوشحالی است. ولی اینکه مهندس بدری و کریمی تا چه حد فوتبالی هستند و به زوایای این ورزش و فضای پیچیده حاکم بر آن آشنایی دارند برای ما پوشیده است.

مهندس بدری در زمان مسئولیت شهرداری اردبیل در قضیه تیم شهرداری به فوتبال ورود پیدا کرد. وی در آن زمان برای فوتبال اردبیل خدمت کرد،  هر چند در آن دوران عده ای بر این اعتقاد بودند که حمایت های وی از فوتبال با هدف انتخاباتی همراه بوده است اما در آن زمان نیز اعتقاد داشتیم که به هر دلیلی که بوده وی به فوتبال اردبیل خدمت کرد.

بدری علیرغم این خدمت حتی به طور معمولی نیز از فوتبال ، مسائل فنی، فضای حاکم بر آن و زوایای مختلف آن بی اطلاع است و همینطور است کریمی دیگر نماینده اردبیل که فقط در انتخابات و ایام نزدیک به آن از مشتریان پر و پا قرص مسابقات و اجتماعات ورزشی بود و چندان آشنایی با چهره های منتسب به خانواده فوتبال ندارد و به یکباره حضور کسانی که در فوتبال پیشینه و سابقه ای ندارند در جلسه ای با عنوان هم اندیشی فوتبال سوال برانگیز است. و این در حالی است که هر چه به عکس های موجود در فضای مجازی چشم دوختیم اثری از مسئولین ستاد ورزشکاران این دو عزیز نیز مشاهده نکردیم.

حضور مسئولی در یک جلسه و در ارتباط با موضوعی که آن مسئول احاطه کامل بر فضا و قوانین و مقررات حاکم بر آن نداشته باشد نمی تواند مفید به حال آن موضوع باشد، مگر اینکه کسانی بخواهند از این جلسات بهره برداری شخصی بکنند.

بدری و خبرهای متناقض

در یک هفته اخیر از قول بدری خبرهای ضد و نقیض در ارتباط با تیم شهرداری بر روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفته است. روزی از قول وی می نویسند که احتمال 20 تیمی شدن لیگ یک در حد صفر بوده و شهرداری تیم دسته دومی است . روزی دیگر می گویند اگر تیمی کناره گیری نماید شهرداری دسته یکی می شود!!!!! و روزی دیگر با راهنمائی های غلط وجانبدارانه بعضی ها به فدراسیون می رود و بر عملی شدن موضوعی که امکان تحققش در حد صفر است پا فشاری می نماید.

مردم به بدری ها و کریمی ها رای داده اند که در جهت خواست به حق آنها قدم بردارند. چه ما بخواهیم و چه شما نخواهید باور کنید باید بپذیریم که تیم شهرداری در فصل آینده امکان حضور در لیگ یک را ندارد. چرا انرژی خود را در مسیری تلف کنیم که نتیجه اش از همان آغاز مشخص و معلوم است؟ اگر واقعا دل شما به فوتبال می سوزد و در پی تحکیم موقعیت برخی ها نیستید و خود را پلی برای رسیدن بعضی ها به اهدافشان قرار نمی دهید در گام اول تلاش کنید تا شورا و شهردار را مجاب کنید که همچنان تیمداری بکنند و از همین حالا به فکر بستن تیمی مقتدر و قدرتمند باشند. جمع شدن در زیر یک سقف و اصرار بر تحقق یک امر واهی ، دل سوزاندن به ورزش و فوتبال نبوده و نخواهد بود. اگر مدعی هستید که از هیچ کمکی به فوتبال دریغ نخواهید کرد از همین امروز کار خود را برای احیای دوباره تیم شهرداری به کار ببندید و از خروج تیم خلخال دشت از استان جلوگیری بکنید و اجازه ندهید از صداقت و عشق شما به مردم برخی ها سوء استفاده نمایند و بدین ترتیب جمعی از هواداران و دلسوختگان ورزش و فوتبال از شما دل چرکین شوند.

دفاع از قانون

یکی از مهمترین و اصلی ترین وظایف نمایندگان مجلس وضع قوانین و نظارت بر حسن اجرای آن می باشد. نمایندگان از موضع فرد و یا تشکیلات و جمعی که قانونی بودن آن جای شک و تردید داشته باشد نباید حمایت کنند و با اعمال و رفتار و گفتار خود بر چنین مواردی مهر تایید بزنند. مدت مسئولیت رئیس سابق هیات فوتبال استان در مهر ماه سال گذشته به پایان رسیده است. ادامه فعالیت وی از آن تاریخ تا کنون با تکیه بر یک نامه معمولی آیا می تواند قانونی باشد؟ ادامه فعالیت یک مسئول در صورت پایان مدت ماموریت نیاز به صدور ابلاغ توسط بالاترین مرجع یک تشکیلات دارد اگر حکمی و نامه ای از آن تاریخ به امضای رئیس فدراسیون نشان بدهند که ماموریت رئیس سابق فدراسیون تمدید شده است حرفی برای گفتن نخواهیم داشت.

اگر همه بر این اعتقادند که هر چه زودتر باید مجمع انتخابات هیات فوتبال برگزار شود و از طرفی ادعای آقایان مبنی بر ادامه ریاست وی درست و صحیح باشد است پس چه نیازی به برگزاری انتخابات برای هیاتی است که دارای رئیس می باشد؟

نتیجه حاصل از جلسه

جلسه برگزار شده چه نتیجه و حاصلی برای فوتبال و تیم شهرداری داشت؟ اینکه سه نفر از مسئولین شهر، وقت گرانبهای خود را همزمان با سالروز ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی تلف بکنند و فقط حرف هائی رد و بدل بکنند چه دردی از دردهای فوتبال استان و شهرستان را می تواند حل بکند؟ آیا نمایندگان مردم این سوال را که چرا اکثریت علاقه مندان و پیشکسوتان و دست اندرکاران فوتبال و رزش استان میانه خوبی با هیات فوتبال ندارند از خود پرسیده اند؟ آیا همه کسانی که دست همکاری به سوی هیات فوتبال استان دراز نمی کنند افرادی غیر فوتبالی، غیر منطقی، خودسر، مغرور ، دروغ گو، باند باز و فرصت طلب هستند؟

برادران ساختار فوتبال اردبیل بیمار است و مریض. جای تاسف دارد که هر دو بزرگوار نماینده مردم چندان با پیشینه فوتبال اردبیل آشنا نیستند و روزهای خوش فوتبال این دیار را از نزدیک مشاهده و لمس نکرده اند چه اگر چنین نبود مسلما هر حرف و گزارشی را در ارتباط با فوتبال نمی توانستند بپذیرند؟

از نمایندگان مردم انتظار می رود که در برخورد با فوتبال و حل مسائل و مشکلات آن طوری رفتار نمایند که بوی جانبداری و طرفداری از یک طرف به مشام نرسد. جوانان اردبیل از نمایندگان خود انتظار دارند در حل مشکلات ورزش و ورود به این حوزه حتما از نظرات کارشناسانی خبره، دلسوز، نام آشنا و امتحان پس داده استفاده نمایند. باشد که تلاش های صادقانه نمایندگان در چهار سال آینده برای مردم منطقه حاصلی جز خیر و برکت نداشته باشد و در این مدت به افراد فرصت طلب، قانون شکن، باند باز، خود محور، قدرت طلب، منفعت پرست و دروغگو اجازه جولان دادن در اطراف و دفتر خود ندهند.




طرح ابقای شهرداری در لیگ یک و بازی با احساسات تماشاگران

خبرگزاری فارس در خبری به نقل از صدیف بدری نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بحث منتفی شدن برگزاری لیگ یک به صورت 20 تیمی را منتفی اعلام کرد و بدینوسیله اهداف کسانی که می خواستند با توسل بر ترفند احتمال ماندن شهرداری در لیگ یک بهره برداری شخصی بکنند  برآب شد.

بحث انحرافی و غیر قابل قبول احتمال ابقای تیم شهرداری در لیگ یک چند روزی بعد از بازی پیکان و شهرداری توسط رئیس سابق هیات فوتبال استان مطرح شد . وی در مصاحبه های متعددی که با برخی از خبرگزاری های دوست و همراه انجام داد مدعی شد به فدراسیون فوتبال نامه نوشته و رایزنی ها را آغاز کرده و خبرهای خوبی هم برای تماشاگران در آینده خواهد داشت. متعاقب این ادعاها در یک حرکت نه چندان مطلوب، صدیف بدری نماینده مردم را نیز با خود همراه کرد و به فدراسیون برد . ولی از همان روزی که این ادعا مطرح شد معلوم بود که امکان تحقق چنین کاری وجود ندارد و در پشت این ادعاها و مانور دادن ها ممکن است اهداف دیگری وجود داشته باشد.

موضعگیری بدری و بیان واقعیت ها صحت گفته های کسانی را که از روز اول معتقد به بی پایه بودن طرح چنین مسائلی بودند را به اثبات رساند . باید بپذیریم که دوران اینگونه سناریو نوشتن هاو نمایشنامه اجراء کردن ها و شیره مالیدن ها تمام شده است . افکار عمومی گول حرف های دهان پر کن را نمی خورند و کاملا آگاه به مسائل هستند . صادقانه با مردم حرف زدن بهتر از نقشه اجرا کردن است. با چنین رفتارها و در مردم توقع ایجاد کردن و وعده سر خرمن دادن نمی توان در قلب ها جائی پیدا کرد و برای انتخابات مجمع ها رای جمع نمود.

اما اینکه چرا رئیس سابق هیات فوتبال استان به یکباره چنین تصمیمی می گیرد و به سرعت آن را رسانه ای می کند و بحث ابقای شهرداری را نقل محافل می نماید و به دفعات بر پیگیری ها و تلاش خود تاکید می کند. جای سوال دارد. این حرکت که نوعی توهین به شعور، درک و فهم اردبیلی ها از مقررات و فضای حاکم بر فوتبال بود ممکن است به دو علت مهم باشد.

1- عدم آشنایی مسئولین هیات و رئیس سابق آن به مقررات حاکم بر رقابت های لیگ و اصرار دست اندرکاران سازمان لیگ و فدراسیون به اجرای به موقع و حتمی مصوبات و عقب نشینی نکردن از برنامه های اعلامی بوده است . اگر مدعی هستیم که با فدراسیون نشین ها روابطی بسیار نزدیک و صمیمی داریم و بر این تاکید می کنیم که در فدراسیون از جایگاه خاصی بهره می بریم طرح چنین مسائلی به چه هدفی می تواند باشد ؟ آیا برای استانی که دست اندرکاران هیاتش به مقررات فدراسیون و سازمان لیگ و چگونگی عمل کردن آنها اشراف نداشته باشد عیب و ایرادی وارد نیست؟ اگر عضو مجمع فدراسیون هستیم لزومی ندارد دست به کاری بزنیم که توقع بی جا در جوانان و علاقه مندان ایجاد بکنیم و آنها را امیدوار به مسئله ای به نمائیم که تحقق آن اصلا امکان نداشته باشد.

2- ممکن است حضرات با اهداف خاصی نسبت به این کار اقدام کرده باشند. اهدافی از قبیل مطرح کردن و معرفی خود به دوستداران و تماشاگران فوتبال و فراهم کردن زمینه برای حضور در مجمع استان و نشان دادن چهره ای پرکار، فعال و علاقه مند به فوتبال از خود و سرپوش گذاشتن به برخی اقدامات بازدارنده در مورد تیم شهرداری در جریان فصل را دنبال کرده باشند و با استفاده از فرصت به دست آمده برای دستیابی به این اهداف تیم شهرداری ، نماینده مردم و احساسات تماشاگران را وسیله قرار دهند.

بحث قابل توجه دیگری که در این رابطه وجود دارد چگونگی تن دادن نماینده مردم برای حضور در فدراسیون و درخواست موردی نشدنی می باشد. اینکه چه کسانی مهندس بدری را مشاوره دادند و چنین راهی را در پیش پای او گذاشتند بحث برانگیز است. طرفد اران شهرداری و ورزش و وفوتبال استان راضی به این نبوده و نیستند که نماینده شهرشان در همان روزهای اول دوره نمایندگی درخواستی از مسئولین کرده باشد که جواب نه آن از قبل مشخص بوده باشد. پس نماینده محترم مردم باید به هدف ، قصد و نیت افرادی که او را برای حضور در فدراسیون مجاب کردند شک کند و از این به بعد به دیده تردید به درخواست ها و رفتارهای آنها بنگرد.

رئیس سابق هیات فوتبال استان در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم گفته است:  رایزنی های انجام شده بین صدیف بدری نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین در مجلس و فدراسیون فوتبال برای ماندن تیم شهرداری در لیگ دسته یک کشور رضایت بخش بود.

وی گفت: در این زمینه فدراسیون فوتبال نیز اهتمام ویژه ای برای حضور شهرداری در جام آزادگان دارد و امید می رود با تحقق این امر شاهد توسعه و رشد فوتبال اردبیل باشیم.

وی اظهار کرد: تیم فوتبال شهرداری اردبیل یکی از سرمایه های بزرگ فوتبال اردبیل بوده که همه باید شرایط  حضور این تیم در لیگ اول کشور را فراهم کنیم و تا کنون در این راستا اقدامات قابل توجهی انجام شده است.

حال سوال این جاست که چرا تاکنون به ریز اقدامات انجام شده از سوی وی هیچ اشاره ای نشده است؟ و چرا مواردی را که در جریان رایزنی ها رضایتبخش بوده به اطلاع هواداران رسانده نشده و در نهایت اگر مذاکرات رضایتبخش بوده چگونه به یکباره موارد تبدیل به هیچ شده است؟

و در پایان باید بگوئیم که صرف وقت و هزینه برای یک ماموریت موقعی انجام می پذیرد که احتمال قوی برای موفقیت کامل ماموریت وجود داشته باشد . هدر کردن وقت یک نماینده برای کاری که امکان تحقق آن صفر است گناهی نابخشودنی است و اگر هزینه های سفر هم از بیت المال پرداخت گردد  جای حرف  خواهد داشت. و اما اگر آقایان برای سوال های ما و اینکه چرا تماشاگران و هواداران تیم را به نوعی سر کار گذاشتند و از این کار چه هدفی را دنبال می کردند جوابی داشته باشند با آغوش باز آماده ایم که بشنویم.

 




طلبکاران همیشگی فوتبال اردبیل

نتایج بد شهرداری در لیگ یک پس لرزه های متعددی داشت. فرصتی به دست آمده تا هر فرد به هر نحوی که دلش بخواهد رفتار بکند و سخن بگوید، عقده های دلش را بگشاید، بیشتر از توان و ظرفیتش اظهار نظر بکند، برای آینده اش نقشه ها بکشد و با طرح مسائلی پیش پا افتاده و خنده دار و هدف دار، خود را محق، صاحب بینش و دانش، علامه دهر، دلسوز فوتبال، معدن اخلاق و بی نظیر در فوتبال و ورزش ایران اسلامی و استان همیشه مظلوم اردبیل نشان می دهند.

این قبیل افراد که دوست دارند به هر وسیله ممکن همیشه در صحنه باشند و به کس دیگری فرصت ابراز وجود ندهند کاری جز تعریف و تمجید از خود و اطرافیانش نداشته و ندارند.

اگر با آنها دست بیعت بدهی ایده آل ترین فرد برای اداره امور فوتبال چه در شهر و چه در استان و چه در کشور می شوی. اگر به گروه آنها ملحق بشوی فوتبالی و فوتبالی خواهی شد و اگر در هر صحنه و محفل و جمعی از حضرات تعریف بکنی و آنها را چهره های معروف جهانی مقایسه کنی به مورینیو و ونگرها تبدیل می شوی و مراحل ترقی و پیشرفت و تعالی را یکی پس از دیگری طی کرده به چهره ای تاثیر گذار، فخر فروش، مدعی و همه کاره هیچ کاره تبدیل می شوی.

اگر خلاف مصالح، ایده، نفع و آرمانشان حرفی بزنی و تصمیمی بگیری به خطرناکترین عنصر ورزش و فوتبال تبدیل می شوی. اگر بر حرف و خواسته آنها گردن ننهی فردی احمق، فرسوده و ناآگاه به مسائل روز معرفی خواهی شد و اگر مطابق با میل و نظر آنها رفتار نکنی فردی غیر فوتبالی، ناآشنا به رموز ورزش، چسبیده به فوتبال، عنصر مرموز و نفوذی، ناکارآمد و نالایق و بی خبر از جریانات و اخبار فوتبال خواهی شد.

نمی دانم چگونه است که برخی ها این اجازه را به خود می دهند و جرئت پیدا می کنند  که خود را میزان و ملاک قضاوت برای دیگران قرار می دهند و عمل و رفتار همه را با ترازوی خود اندازه می گیرند.

امید آن داریم که در ورزش و فوتبال استان همه ما جایگاه و اندازه خود را بدانیم و برای اینکه به هدف برسیم همه را به یک چوب نرانیم و حرمت دیگران را نشکنیم.

انتقاد جدا کردن سره از ناسره است و آنهائی که در ورزش و فوتبال اردبیل در قامت منتقد ظاهر می شوند باید همیشه خدا را شاهد و ناظر بر اعمال و گفتار خودشان بدانند و از اتهام زدن و به نفع خود و دوستانشان عمل کردن و حرف زدن خودداری کنند و حداقل حرمت پیشکسوتان و استخوان خرد کرده های فوتبال را حفظ کنند و بدانند که این پست ها ، مقام ها و عناوین برای هیچکس ماندنی نبوده و نیست و فقط دوستی ها و محبت ها و احترام هاست که باقی می مانند.

اگر فرصتی باشد و برخی ها از رفتار خود مبنی بر بی حرمتی ها و خود را محق دانستن و دیگرا ن را باطل ، بی سواد و نادان انگاشتن دست بر ندارند باز هم در این رابطه سخن خواهیم گفت.




آ سید و وعده ماندن شهرداری در لیگ

آقا سید در جریان مسابقات فوتسال پیشکسوتان آب و برق کشور که در سالن های زیبای دانشگاه آزاد اسلامی برگزار می شود مرا دید و گفت: خوب شد دیدمت و با تو حرفی دارم . همزمان با سقوط شهرداری چند روزی تبعات این امر جامعه را در بر گرفته بود و هر کس با توجه به فراخور حال و میزان دانش و برداشت خود در این رابطه اظهار نظر کرد ، همدیگر را متهم نمودیم ، فحش و ناسزا به همدیگر گفتیم و هنوز یک ماه از آن اتفاق نگذشته همه چیز آرام شد. دیگر صحبت ها به ته کشید و خبر از قداره بندان ، نوچه ها ، طرفداران و باند سازان و باند پرستان نشد. گویا گذر زمان گرد فراموشی بر اتفاق روی داده کشید و در این میان حضرات پشت پرده نشین هر کاری را که دوست دارند انجام می دهند و به عبارتی دیگر به ریش من و تو و بازیگران بی مزد و مواجب این صحنه ها می خندند.

آ سید گفت: یک حکایتی نقل کنم و بعد اصل مطلب را که چند روزی است فکر و ذهنم را مشغول کرده است.یکی به خانه دوستی رفت. به رسم مهمانی، میزبان بساطی که فراهم کرده بود سر سفره نهاد . در ضمن یک ظرف ترشی سیر نهاده گفت: دوست گرامی از این ترشی میل فرمائی که هفت ساله است. میهمان به قدر کفایت تناول کرد و دست کشید. چون سفره را جمع کردند مهمان گفت دوست عزیز ترشی بسیار جالبی بود اگر منت نهید قدری به من بدهید تا عیالم نیز استفاده بکند . میزبان گغت: پدر بیامرز اگر من به هر مهمانی قدری می دادم که هفت ساله نمی شد.

قضیه ادعای برخی از آقایان مبنی بر رایزنی برای حفظ تیم شهرداری در لیگ دسته یک هم شبیه این داستان است. اگر قرار بود که سازمان لیگ و فدراسیون به نامه برخی ها جواب بدهد و با هر تقاضایی از سقوط تیم ها به دسته پائین جلوگیری بکند دیگر نیازی به رده بندی ها و انجام بازی ها و صرف هزینه ها و اینهمه حاشیه ها و قشقرق ها نبود ، در پایان فصل برای طرفداری از  تیم هایی که توانایی حفظ موقعیت خوددر طول فصل را نداشتند چند نفری قیام می کردند و راه تهران و فدراسیون را در پیش  می گرفتند. دیگر چه نیازی به دسته یک و دو و سه بود. آیا با این کار در مغازه خیلی ها تخته نمی شد؟

چرا حضراتی که از فردای سقوط مصاحبه ها کردند ، وعده ها دادند و در بین تماشاگران انتظار ایجاد نمودند بعد از مراجعت فاتحانه و گرفتن عکس هایی با کادر خوب و مناسب مصاحبه نمی کنند و هر روز گزارشی از میزان پیشرفت پروژه را به مردم و هواداران نمی دهند؟

آ سید ول کن نبود و با حرف اش اجازه نمی داد فوتسال موسپید ها و میهمانان شهر و استانمان را تماشا بکنیم. او در ادامه گفت: من نمی دانم چرا آقایانی که برای مطرح کردن خود از هر فرصتی استفاده می کنند این بار سقوط تیم را پلی برای مطرح کردن قرار دادند؟ روزنه ها و امیدواری هائی که آقایان مدعی بودند الآن در چه در صدی از پیشرفت قرار دارند و چرا دیگر در این رابطه حرف و سخنی نمی زنند ؟ آیا قصد، گرفتن چند عکس و سوار شدن بر موج و نشان دادن چهره ای فعال و کارآمد از خود نبود؟

به هر حال امیدواریم ادعای حضرات مبنی بر امیدواری برای ماندن شهرداری در لیگ یک جامعه عمل بپوشد و هیچ شک و تردیدی نباید بکنیم که اگر فدراسیون بر چنین درخواستی تن دهد و رسما شهرداری را در لیگ یک ماندنی بکند به جرگه هواداران قدر قدرت فوتبال استان می پیوندم و تا عمر دارم ار تبلیغ و تعریف و تمجید آنها یک لحظه غفلت نمی کنم و با این حال مریض، شب و روز دعایشان می کنم.

و اما اگر چنین نباشد و حاصل اتاق فکر برخی ها جز رسیدن به اهداف و امیال شخصی نباشد آنموقع چه باید کرد؟ کسانی که نان و نام خودشان را در ورزش جستجو می کنند و ورزش و فوتبال را وسیله ای برای اهداف شخصی مورد استفاده قرار می دهند باید از جامعه ورزشی طرد شوند و دیگر مجال نفس کشیدن برای پیاده کردن نقشه های منفعت طلبانه نداشته باشند.

 

 




آ سید و وعده ماندن شهرداری در لیگ

آقا سید در جریان مسابقات فوتسال پیشکسوتان آب و برق کشور که در سالن های زیبای دانشگاه آزاد اسلامی برگزار می شود مرا دید و گفت: خوب شد دیدمت و با تو حرفی دارم . همزمان با سقوط شهرداری چند روزی تبعات این امر جامعه را در بر گرفته بود و هر کس با توجه به فراخور حال و میزان دانش و برداشت خود در این رابطه اظهار نظر کرد ، همدیگر را متهم نمودیم ، فحش و ناسزا به همدیگر گفتیم و هنوز یک ماه از آن اتفاق نگذشته همه چیز آرام شد. دیگر صحبت ها به ته کشید و خبر از قداره بندان ، نوچه ها ، طرفداران و باند سازان و باند پرستان نشد. گویا گذر زمان گرد فراموشی بر اتفاق روی داده کشید و در این میان حضرات پشت پرده نشین هر کاری را که دوست دارند انجام می دهند و به عبارتی دیگر به ریش من و تو و بازیگران بی مزد و مواجب این صحنه ها می خندند.
آ سید گفت: یک حکایتی نقل کنم و بعد اصل مطلب را که چند روزی است فکر و ذهنم را مشغول کرده است.یکی به خانه دوستی رفت. به رسم مهمانی، میزبان بساطی که فراهم کرده بود سر سفره نهاد . در ضمن یک ظرف ترشی سیر نهاده گفت: دوست گرامی از این ترشی میل فرمائی که هفت ساله است. میهمان به قدر کفایت تناول کرد و دست کشید. چون سفره را جمع کردند مهمان گفت دوست عزیز ترشی بسیار جالبی بود اگر منت نهید قدری به من بدهید تا عیالم نیز استفاده بکند . میزبان گغت: پدر بیامرز اگر من به هر مهمانی قدری می دادم که هفت ساله نمی شد.
قضیه ادعای برخی از آقایان مبنی بر رایزنی برای حفظ تیم شهرداری در لیگ دسته یک هم شبیه این داستان است. اگر قرار بود که سازمان لیگ و فدراسیون به نامه برخی ها جواب بدهد و با هر تقاضایی از سقوط تیم ها به دسته پائین جلوگیری بکند دیگر نیازی به رده بندی ها و انجام بازی ها و صرف هزینه ها و اینهمه حاشیه ها و قشقرق ها نبود ، در پایان فصل برای طرفداری از  تیم هایی که توانایی حفظ موقعیت خوددر طول فصل را نداشتند چند نفری قیام می کردند و راه تهران و فدراسیون را در پیش  می گرفتند. دیگر چه نیازی به دسته یک و دو و سه بود. آیا با این کار در مغازه خیلی ها تخته نمی شد؟
چرا حضراتی که از فردای سقوط مصاحبه ها کردند ، وعده ها دادند و در بین تماشاگران انتظار ایجاد نمودند بعد از مراجعت فاتحانه و گرفتن عکس هایی با کادر خوب و مناسب مصاحبه نمی کنند و هر روز گزارشی از میزان پیشرفت پروژه را به مردم و هواداران نمی دهند؟
آ سید ول کن نبود و با حرف اش اجازه نمی داد فوتسال موسپید ها و میهمانان شهر و استانمان را تماشا بکنیم. او در ادامه گفت: من نمی دانم چرا آقایانی که برای مطرح کردن خود از هر فرصتی استفاده می کنند این بار سقوط تیم را پلی برای مطرح کردن قرار دادند؟ روزنه ها و امیدواری هائی که آقایان مدعی بودند الآن در چه در صدی از پیشرفت قرار دارند و چرا دیگر در این رابطه حرف و سخنی نمی زنند ؟ آیا قصد، گرفتن چند عکس و سوار شدن بر موج و نشان دادن چهره ای فعال و کارآمد از خود نبود؟
به هر حال امیدواریم ادعای حضرات مبنی بر امیدواری برای ماندن شهرداری در لیگ یک جامعه عمل بپوشد و هیچ شک و تردیدی نباید بکنیم که اگر فدراسیون بر چنین درخواستی تن دهد و رسما شهرداری را در لیگ یک ماندنی بکند به جرگه هواداران قدر قدرت فوتبال استان می پیوندم و تا عمر دارم ار تبلیغ و تعریف و تمجید آنها یک لحظه غفلت نمی کنم و با این حال مریض، شب و روز دعایشان می کنم.
و اما اگر چنین نباشد و حاصل اتاق فکر برخی ها جز رسیدن به اهداف و امیال شخصی نباشد آنموقع چه باید کرد؟ کسانی که نان و نام خودشان را در ورزش جستجو می کنند و ورزش و فوتبال را وسیله ای برای اهداف شخصی مورد استفاده قرار می دهند باید از جامعه ورزشی طرد شوند و دیگر مجال نفس کشیدن برای پیاده کردن نقشه های منفعت طلبانه نداشته باشند.
 
 




آ سید و وعده ماندن شهرداری در لیگ

آقا سید در جریان مسابقات فوتسال پیشکسوتان آب و برق کشور که در سالن های زیبای دانشگاه آزاد اسلامی برگزار می شود مرا دید و گفت: خوب شد دیدمت و با تو حرفی دارم . همزمان با سقوط شهرداری چند روزی تبعات این امر جامعه را در بر گرفته بود و هر کس با توجه به فراخور حال و میزان دانش و برداشت خود در این رابطه اظهار نظر کرد ، همدیگر را متهم نمودیم ، فحش و ناسزا به همدیگر گفتیم و هنوز یک ماه از آن اتفاق نگذشته همه چیز آرام شد. دیگر صحبت ها به ته کشید و خبر از قداره بندان ، نوچه ها ، طرفداران و باند سازان و باند پرستان نشد. گویا گذر زمان گرد فراموشی بر اتفاق روی داده کشید و در این میان حضرات پشت پرده نشین هر کاری را که دوست دارند انجام می دهند و به عبارتی دیگر به ریش من و تو و بازیگران بی مزد و مواجب این صحنه ها می خندند.
آ سید گفت: یک حکایتی نقل کنم و بعد اصل مطلب را که چند روزی است فکر و ذهنم را مشغول کرده است.یکی به خانه دوستی رفت. به رسم مهمانی، میزبان بساطی که فراهم کرده بود سر سفره نهاد . در ضمن یک ظرف ترشی سیر نهاده گفت: دوست گرامی از این ترشی میل فرمائی که هفت ساله است. میهمان به قدر کفایت تناول کرد و دست کشید. چون سفره را جمع کردند مهمان گفت دوست عزیز ترشی بسیار جالبی بود اگر منت نهید قدری به من بدهید تا عیالم نیز استفاده بکند . میزبان گغت: پدر بیامرز اگر من به هر مهمانی قدری می دادم که هفت ساله نمی شد.
قضیه ادعای برخی از آقایان مبنی بر رایزنی برای حفظ تیم شهرداری در لیگ دسته یک هم شبیه این داستان است. اگر قرار بود که سازمان لیگ و فدراسیون به نامه برخی ها جواب بدهد و با هر تقاضایی از سقوط تیم ها به دسته پائین جلوگیری بکند دیگر نیازی به رده بندی ها و انجام بازی ها و صرف هزینه ها و اینهمه حاشیه ها و قشقرق ها نبود ، در پایان فصل برای طرفداری از  تیم هایی که توانایی حفظ موقعیت خوددر طول فصل را نداشتند چند نفری قیام می کردند و راه تهران و فدراسیون را در پیش  می گرفتند. دیگر چه نیازی به دسته یک و دو و سه بود. آیا با این کار در مغازه خیلی ها تخته نمی شد؟
چرا حضراتی که از فردای سقوط مصاحبه ها کردند ، وعده ها دادند و در بین تماشاگران انتظار ایجاد نمودند بعد از مراجعت فاتحانه و گرفتن عکس هایی با کادر خوب و مناسب مصاحبه نمی کنند و هر روز گزارشی از میزان پیشرفت پروژه را به مردم و هواداران نمی دهند؟
آ سید ول کن نبود و با حرف اش اجازه نمی داد فوتسال موسپید ها و میهمانان شهر و استانمان را تماشا بکنیم. او در ادامه گفت: من نمی دانم چرا آقایانی که برای مطرح کردن خود از هر فرصتی استفاده می کنند این بار سقوط تیم را پلی برای مطرح کردن قرار دادند؟ روزنه ها و امیدواری هائی که آقایان مدعی بودند الآن در چه در صدی از پیشرفت قرار دارند و چرا دیگر در این رابطه حرف و سخنی نمی زنند ؟ آیا قصد، گرفتن چند عکس و سوار شدن بر موج و نشان دادن چهره ای فعال و کارآمد از خود نبود؟
به هر حال امیدواریم ادعای حضرات مبنی بر امیدواری برای ماندن شهرداری در لیگ یک جامعه عمل بپوشد و هیچ شک و تردیدی نباید بکنیم که اگر فدراسیون بر چنین درخواستی تن دهد و رسما شهرداری را در لیگ یک ماندنی بکند به جرگه هواداران قدر قدرت فوتبال استان می پیوندم و تا عمر دارم ار تبلیغ و تعریف و تمجید آنها یک لحظه غفلت نمی کنم و با این حال مریض، شب و روز دعایشان می کنم.
و اما اگر چنین نباشد و حاصل اتاق فکر برخی ها جز رسیدن به اهداف و امیال شخصی نباشد آنموقع چه باید کرد؟ کسانی که نان و نام خودشان را در ورزش جستجو می کنند و ورزش و فوتبال را وسیله ای برای اهداف شخصی مورد استفاده قرار می دهند باید از جامعه ورزشی طرد شوند و دیگر مجال نفس کشیدن برای پیاده کردن نقشه های منفعت طلبانه نداشته باشند.
 
 




والیبال استان در راه توسعه و پیشرفت

وقتی در یک هیات ورزشی هر روز و هر هفته برنامه های جدیدی اجراء می شود و برای آینده ای بهتر گام های جدید و قابل قبولی بر داشته می شود به فرداهای آن رشته امیدواری ها بیشتر و بیشتر می شود.

اگر از آغاز سال 95  و در این دو ماه و اندی که از سال می گذرد نگاهی به کارنامه ها و عملکرد هیات های ورزشی استان انداخته شود، چند هیات ورزشی می توان را پیدا کرد که در این مدت برنامه های متنوع و پرباری اجراء کرده اند؟. آیا در میان چهل و اندی هیات ورزشی می توان به تعداد انگشتان یک دست اسامی هیات هایی را که در دو ماه اخیر درخشیده اند بیان نمود؟

در اینکه یک هیات را موفق قلمداد کنیم فقط کسب عنوان و مدال و درخشش در میادین ورزشی نمی تواند ملاک عمل و ارزیابی قرار گیرد. هر چند که این خود یکی از پارامترهای تعیین کننده و اساسی است ولی در کنار آن توجه به زیر ساخت ها وهمت گماشتن برای پشتوانه سازی و تلاش برای به دست آوردن موقعیت از دست رفته و جمع کردن اکثریت مطلق اعضای خانواده یک رشته در زیر یک سقف و بی ادعا و بدون تکبر و ارائه آمارهای دروغین به پیش رفتن و پنهان نشدن در زیر موقعیت این مسئول و آن منتخب از عوامل مهم و قابل توجهی هستند که می تواند موجب سربلندی و سرافرازی یک هیات ورزشی باشد. اقداماتی که تضمین کننده آینده یک رشته و حرکت دادن آن به سوی توسعه و پیشرفت می باشد.

با این مقدمه به جرئت می توان گفت هیات والیبال استان از اوائل سال، هیاتی پرکار، آینده نگر با کارنامه ای ایده آل و قابل دفاع می باشد . اقداماتی که در دو ماه اخیر انجام پذیرفته به دور از هر گونه حاشیه سازی و غوغاسالاری بوده و چون قصد و نیت چیزی جز خدمت به ورزش و جوانان نبوده و نیست ، چراغ خاموش و به دور از هر گونه خودنمائی و فخر فروشی کاری می کنند کارستان که مسلما نتایج آن در آینده والیبال این دیار کاملا چهره خود را نشان داده و بانیان و عاملان آن نامی نیک و قابل احترام در تاریخ ورزش به یادگار خواهند گذاشت.

توجه به مهمترین اقدامات انجام یافته در دو ماه گذشته می تواند ادعای انجام یافته را تایید نماید. برگزاری کارگاه آموزشی تکنیک های پایه والیبال با حضور جواد مهرگان دبیر آموزش فدراسیون، افتتاح خوابگاه خانه والیبال استان، انتخاب مربی تیم های نوجوانان و جوانان استان و عقد قرار داد با اصغر نائینی چهره نام آشنای والیبال کشور، انتخاب رئیس هیات به عنوان یکی از پنج عضو هیات رئیسه امور استان های فدراسیون، برنامه ریزی برای کلاس های تابستانی و جام رمضان، معرفی هیات والیبال استان به عنوان هیات نمونه استان در افزایش ورزشکاران تحت پوشش ، برگزاری جلسات متعدد با کمیته های مختلف هیات برای برنامه ریزی و راه اندازی خانه والیبال پارس آیاد مغان از مهمترین آنها به شمار می رود.

این اقدامات نوید روزهای خوش و آینده ای درخشان به والیبال استان را می دهد و امید است اداره کل ورزش و جوانان و دیگر علاقه مندان و دوستداران و هواداران والیبال ، هیات استان را در رسیدن به برنامه های پیش بینی شده یاری و مساعدت نمایند.




این فوتبال است یا جنگ اعصاب؟!

با پایان گرفتن رقابت های لیگ دسته یک جنگ اعصاب شروع شده است. هنوز دو هقته ای از آخرین سوت دیدار شهرداری اردبیل و پیکان نگذشته است که جندین فقره دعوای درست و حسابی را شنیده و تماشا کرده ایم. نمی دانم چرا اینجوری شد تا می خواهی حرفی از تیم و فوتبال بزنی اوضاع قاراشمیش می شود . مثل اینکه اینجا همه با هم دعوا دارند این طوری که رفتار می شود گویی عده ای می خواهند  زمینه را برای شروع یک جنگ اعصاب تمام عیار طولانی آماده نمایند. بعد از اوضاع و احوالی که با پایان لیگ در اطراف تیم حاکم شد  هر کس به فراخور حال یکی را مقصر دانسته و یقه این و آن را گرفتند و در مواقعی برای بازیکنان ، تماشاگران و … آبرویی باقی نگذاشتند.
به طورتصادفی با دو تن از افتخار آفرینان فوتبال دهه 60 اردبیل مواجه شدم. تا سر صحبت با آنها را باز کردم ناخودآگاه جو مسموم و آلوده این روزهای فوتبال اردبیل محور حرف ها شد. آنها گفتند ما فوتبال را برای فوتبال بازی می  کردیم. فوتبال را برای لذت بردن بازی می کردیم. تماشاچی هم که به ورزشگاه می آمد در وهله اول برای تفریح می آمد. اون لذتی که توی زمین ماها از بازی کردن می بردیم ، به سکو ها منتقل می شد و تماشاگر از دیدن بازی لذت خودش را می برد.
وضعیت قرمز و جو متشنج فوتبال امروز استان ما حرف دیگری از مهدی مهدوی کیا بازیکن فراموش نشدنی فوتبال ایران اسلامی را به یاد می اندازد که گفت: در ایران ما بلد نیستیم چطوری از فوتبال لذت ببریم . نه بازیکن از این فوتبال لذت می برد، نه مربی، نه تماشاگر، نه کارشناس  ونه…… و خلاصه نه هیچکس دیگر.
اگر گفته های آن دو پیشکسوت و این بازیکن معروف و نامی را جمع بزنیم باید بگوئیم که فوتبال در وهله اول برای لذت بردن و تفریح کردن و پر کردن اوقات فراغت است بنابر این ما باید یاد بگیریم چه می بریم، چه می بازیم، چه تیم محبوبمان می برد، چه می بازد، در درجه اول از آن دو ساعت وقتی که برای فوتبال گذاشته ایم، چه بازی بکنیم و چه تماشاگر باشیم، حسابی لذت ببریم و تفریح بکنیم و در ادامه اش بعد از بازی حاشیه اش نیز لذت بخش باشد . اما دیده ایم که ما هم در جریان بازی ها و هم بعد از پایان لیگ با چه مصائبی روبرو گشته ایم . دیده ایم که از بازار جنگ و دعوا و انگ و تهمت و حریم شکنی و پرده دری و بی حرمتی و فحش و بدگویی و غیبت و تهمت و کینه توزی و نفرت و تنفر و….. چیزی گیرمان نمی آید و می بینیم مربی با مربی درگیر است، بازیکن با مدیر، مربی با بازیکن، بازیکن با خبرنگار و خبرنگار با مدیر.
یکی پیدا نمی شود بگوید و فریاد بکشد که بابا مسابقات فوتبال چه در لیگ برتر و چه در دسته دو وسه برای این به پا شده اند که  مردم، جوان ها، علاقه مندان و … توی ورزشگاهها و در خانه ها و پای جعبه سحر انگیز بنشینند و لذت ببرند و وقت فراغت خودشان را به شکل سالم پر کنند.
امروز فوتبال ما به عرصه ای برای بداخلاقی ها و دعواها تبدیل شده است و این فوتبال و این بازی که در همه دنیا لذت آور و بهجت آفرین است برای ما به جنگ اعصاب تبدیل شده است.
باید بپذیریم که فضای حاکم بر فوتبال و حاشیه های آن به جز یاس و ناامیدی و به جرز تاسف و افسوس هیچ حاصلی برای مردم و جامعه نمی تواند داشته باشد. وقتی انسان در فضای مجازی و در گروههائی که به نام هواداران ایجاد شده است مراجعه می کند از مشاهده حرف ها، سخنان، دشنام ها و فحش هایی که رد و بدل می شود و اتهاماتی که به این و آن زده می شود عرق شرم بر پیشانی نقش می بندد.
بعضی ها می خواهند وانمود بکنند که با سقوط تیم، دنیا به آخر رسیده است و همه چیز  برای فوتبال اردبیل تمام شده است و با تبلیغ هرچه بیشتر این فکر و ایده می خواهند جو را از آن چه هست آشفته و آشفته تر بکنند.
تماشاگر واقعی برای حمایت از تیم محبوب خودش به لیگ و جایگاه تیم نگاه نمی کند. مگر ندیدیم و نشنیدیم که در دیدار سپیدرود رشت با بادران در آخرین دیدار لیگ دسته دوم بیش از 20 هزار نفر در ورزشگاه عضدی رشت حضور داشتند و دیوانه وارتیم خود را تشویق می کردند . برای تماشاگر واقعی شهرداری فرقی نمی کند که این تیم در لیگ برتر باشد یا در دسته دوم، باید بیایند و سکو ها را پر بکنند و از تماشای بازی تیم محبوب لذت ببرند.
آقایانی که با قایم شدن در پشت تماشاگران کم تجربه و احساساتی همچنان به فکر ادامه دادن روش و سبک و سیاق خود در دنیای فوتبال هستند بخود آیند و از سوء استفاده از احساسات تماشاگران و علاقه مندان به تیم دست بردارند و اجازه بدهند تماشاگران و دوستداران فوتبال به سربلندی و سرافرازی تیم و راههای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی نمایند و در نهایت همه آنهائی که در ایجاد جو آشفته فوتبال سهمی دارند و نقشی ایفا می کنند از کرده خود پشیمان شوند و فوتبال را به حال خود رها بکنند و امکان نفس کشیدن در محیطی ارام و سرشار از اکسیژن را برای دست اندرکاران فراهم کنند تا بتوان تیمی سرحال، آماده، قبراق و پرتوان را برای فصل بعد آماده کنند و همه دست به دست هم بدهند و بساط ناسزاگویی و حرمت شکنی را جمع کنند و با حرکات سخیف و چندش آور دامن تیم محبوب شهرداری  و هواداران راستین آن را آلوده ننمایند.
 




این فوتبال است یا جنگ اعصاب؟!

با پایان گرفتن رقابت های لیگ دسته یک جنگ اعصاب شروع شده است. هنوز دو هقته ای از آخرین سوت دیدار شهرداری اردبیل و پیکان نگذشته است که جندین فقره دعوای درست و حسابی را شنیده و تماشا کرده ایم. نمی دانم چرا اینجوری شد تا می خواهی حرفی از تیم و فوتبال بزنی اوضاع قاراشمیش می شود . مثل اینکه اینجا همه با هم دعوا دارند این طوری که رفتار می شود گویی عده ای می خواهند  زمینه را برای شروع یک جنگ اعصاب تمام عیار طولانی آماده نمایند. بعد از اوضاع و احوالی که با پایان لیگ در اطراف تیم حاکم شد  هر کس به فراخور حال یکی را مقصر دانسته و یقه این و آن را گرفتند و در مواقعی برای بازیکنان ، تماشاگران و … آبرویی باقی نگذاشتند.

به طورتصادفی با دو تن از افتخار آفرینان فوتبال دهه 60 اردبیل مواجه شدم. تا سر صحبت با آنها را باز کردم ناخودآگاه جو مسموم و آلوده این روزهای فوتبال اردبیل محور حرف ها شد. آنها گفتند ما فوتبال را برای فوتبال بازی می  کردیم. فوتبال را برای لذت بردن بازی می کردیم. تماشاچی هم که به ورزشگاه می آمد در وهله اول برای تفریح می آمد. اون لذتی که توی زمین ماها از بازی کردن می بردیم ، به سکو ها منتقل می شد و تماشاگر از دیدن بازی لذت خودش را می برد.

وضعیت قرمز و جو متشنج فوتبال امروز استان ما حرف دیگری از مهدی مهدوی کیا بازیکن فراموش نشدنی فوتبال ایران اسلامی را به یاد می اندازد که گفت: در ایران ما بلد نیستیم چطوری از فوتبال لذت ببریم . نه بازیکن از این فوتبال لذت می برد، نه مربی، نه تماشاگر، نه کارشناس  ونه…… و خلاصه نه هیچکس دیگر.

اگر گفته های آن دو پیشکسوت و این بازیکن معروف و نامی را جمع بزنیم باید بگوئیم که فوتبال در وهله اول برای لذت بردن و تفریح کردن و پر کردن اوقات فراغت است بنابر این ما باید یاد بگیریم چه می بریم، چه می بازیم، چه تیم محبوبمان می برد، چه می بازد، در درجه اول از آن دو ساعت وقتی که برای فوتبال گذاشته ایم، چه بازی بکنیم و چه تماشاگر باشیم، حسابی لذت ببریم و تفریح بکنیم و در ادامه اش بعد از بازی حاشیه اش نیز لذت بخش باشد . اما دیده ایم که ما هم در جریان بازی ها و هم بعد از پایان لیگ با چه مصائبی روبرو گشته ایم . دیده ایم که از بازار جنگ و دعوا و انگ و تهمت و حریم شکنی و پرده دری و بی حرمتی و فحش و بدگویی و غیبت و تهمت و کینه توزی و نفرت و تنفر و….. چیزی گیرمان نمی آید و می بینیم مربی با مربی درگیر است، بازیکن با مدیر، مربی با بازیکن، بازیکن با خبرنگار و خبرنگار با مدیر.

یکی پیدا نمی شود بگوید و فریاد بکشد که بابا مسابقات فوتبال چه در لیگ برتر و چه در دسته دو وسه برای این به پا شده اند که  مردم، جوان ها، علاقه مندان و … توی ورزشگاهها و در خانه ها و پای جعبه سحر انگیز بنشینند و لذت ببرند و وقت فراغت خودشان را به شکل سالم پر کنند.

امروز فوتبال ما به عرصه ای برای بداخلاقی ها و دعواها تبدیل شده است و این فوتبال و این بازی که در همه دنیا لذت آور و بهجت آفرین است برای ما به جنگ اعصاب تبدیل شده است.

باید بپذیریم که فضای حاکم بر فوتبال و حاشیه های آن به جز یاس و ناامیدی و به جرز تاسف و افسوس هیچ حاصلی برای مردم و جامعه نمی تواند داشته باشد. وقتی انسان در فضای مجازی و در گروههائی که به نام هواداران ایجاد شده است مراجعه می کند از مشاهده حرف ها، سخنان، دشنام ها و فحش هایی که رد و بدل می شود و اتهاماتی که به این و آن زده می شود عرق شرم بر پیشانی نقش می بندد.

بعضی ها می خواهند وانمود بکنند که با سقوط تیم، دنیا به آخر رسیده است و همه چیز  برای فوتبال اردبیل تمام شده است و با تبلیغ هرچه بیشتر این فکر و ایده می خواهند جو را از آن چه هست آشفته و آشفته تر بکنند.

تماشاگر واقعی برای حمایت از تیم محبوب خودش به لیگ و جایگاه تیم نگاه نمی کند. مگر ندیدیم و نشنیدیم که در دیدار سپیدرود رشت با بادران در آخرین دیدار لیگ دسته دوم بیش از 20 هزار نفر در ورزشگاه عضدی رشت حضور داشتند و دیوانه وارتیم خود را تشویق می کردند . برای تماشاگر واقعی شهرداری فرقی نمی کند که این تیم در لیگ برتر باشد یا در دسته دوم، باید بیایند و سکو ها را پر بکنند و از تماشای بازی تیم محبوب لذت ببرند.

آقایانی که با قایم شدن در پشت تماشاگران کم تجربه و احساساتی همچنان به فکر ادامه دادن روش و سبک و سیاق خود در دنیای فوتبال هستند بخود آیند و از سوء استفاده از احساسات تماشاگران و علاقه مندان به تیم دست بردارند و اجازه بدهند تماشاگران و دوستداران فوتبال به سربلندی و سرافرازی تیم و راههای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی نمایند و در نهایت همه آنهائی که در ایجاد جو آشفته فوتبال سهمی دارند و نقشی ایفا می کنند از کرده خود پشیمان شوند و فوتبال را به حال خود رها بکنند و امکان نفس کشیدن در محیطی ارام و سرشار از اکسیژن را برای دست اندرکاران فراهم کنند تا بتوان تیمی سرحال، آماده، قبراق و پرتوان را برای فصل بعد آماده کنند و همه دست به دست هم بدهند و بساط ناسزاگویی و حرمت شکنی را جمع کنند و با حرکات سخیف و چندش آور دامن تیم محبوب شهرداری  و هواداران راستین آن را آلوده ننمایند.

 




این فوتبال است یا جنگ اعصاب؟!

با پایان گرفتن رقابت های لیگ دسته یک جنگ اعصاب شروع شده است. هنوز دو هقته ای از آخرین سوت دیدار شهرداری اردبیل و پیکان نگذشته است که جندین فقره دعوای درست و حسابی را شنیده و تماشا کرده ایم. نمی دانم چرا اینجوری شد تا می خواهی حرفی از تیم و فوتبال بزنی اوضاع قاراشمیش می شود . مثل اینکه اینجا همه با هم دعوا دارند این طوری که رفتار می شود گویی عده ای می خواهند  زمینه را برای شروع یک جنگ اعصاب تمام عیار طولانی آماده نمایند. بعد از اوضاع و احوالی که با پایان لیگ در اطراف تیم حاکم شد  هر کس به فراخور حال یکی را مقصر دانسته و یقه این و آن را گرفتند و در مواقعی برای بازیکنان ، تماشاگران و … آبرویی باقی نگذاشتند.
به طورتصادفی با دو تن از افتخار آفرینان فوتبال دهه 60 اردبیل مواجه شدم. تا سر صحبت با آنها را باز کردم ناخودآگاه جو مسموم و آلوده این روزهای فوتبال اردبیل محور حرف ها شد. آنها گفتند ما فوتبال را برای فوتبال بازی می  کردیم. فوتبال را برای لذت بردن بازی می کردیم. تماشاچی هم که به ورزشگاه می آمد در وهله اول برای تفریح می آمد. اون لذتی که توی زمین ماها از بازی کردن می بردیم ، به سکو ها منتقل می شد و تماشاگر از دیدن بازی لذت خودش را می برد.
وضعیت قرمز و جو متشنج فوتبال امروز استان ما حرف دیگری از مهدی مهدوی کیا بازیکن فراموش نشدنی فوتبال ایران اسلامی را به یاد می اندازد که گفت: در ایران ما بلد نیستیم چطوری از فوتبال لذت ببریم . نه بازیکن از این فوتبال لذت می برد، نه مربی، نه تماشاگر، نه کارشناس  ونه…… و خلاصه نه هیچکس دیگر.
اگر گفته های آن دو پیشکسوت و این بازیکن معروف و نامی را جمع بزنیم باید بگوئیم که فوتبال در وهله اول برای لذت بردن و تفریح کردن و پر کردن اوقات فراغت است بنابر این ما باید یاد بگیریم چه می بریم، چه می بازیم، چه تیم محبوبمان می برد، چه می بازد، در درجه اول از آن دو ساعت وقتی که برای فوتبال گذاشته ایم، چه بازی بکنیم و چه تماشاگر باشیم، حسابی لذت ببریم و تفریح بکنیم و در ادامه اش بعد از بازی حاشیه اش نیز لذت بخش باشد . اما دیده ایم که ما هم در جریان بازی ها و هم بعد از پایان لیگ با چه مصائبی روبرو گشته ایم . دیده ایم که از بازار جنگ و دعوا و انگ و تهمت و حریم شکنی و پرده دری و بی حرمتی و فحش و بدگویی و غیبت و تهمت و کینه توزی و نفرت و تنفر و….. چیزی گیرمان نمی آید و می بینیم مربی با مربی درگیر است، بازیکن با مدیر، مربی با بازیکن، بازیکن با خبرنگار و خبرنگار با مدیر.
یکی پیدا نمی شود بگوید و فریاد بکشد که بابا مسابقات فوتبال چه در لیگ برتر و چه در دسته دو وسه برای این به پا شده اند که  مردم، جوان ها، علاقه مندان و … توی ورزشگاهها و در خانه ها و پای جعبه سحر انگیز بنشینند و لذت ببرند و وقت فراغت خودشان را به شکل سالم پر کنند.
امروز فوتبال ما به عرصه ای برای بداخلاقی ها و دعواها تبدیل شده است و این فوتبال و این بازی که در همه دنیا لذت آور و بهجت آفرین است برای ما به جنگ اعصاب تبدیل شده است.
باید بپذیریم که فضای حاکم بر فوتبال و حاشیه های آن به جز یاس و ناامیدی و به جرز تاسف و افسوس هیچ حاصلی برای مردم و جامعه نمی تواند داشته باشد. وقتی انسان در فضای مجازی و در گروههائی که به نام هواداران ایجاد شده است مراجعه می کند از مشاهده حرف ها، سخنان، دشنام ها و فحش هایی که رد و بدل می شود و اتهاماتی که به این و آن زده می شود عرق شرم بر پیشانی نقش می بندد.
بعضی ها می خواهند وانمود بکنند که با سقوط تیم، دنیا به آخر رسیده است و همه چیز  برای فوتبال اردبیل تمام شده است و با تبلیغ هرچه بیشتر این فکر و ایده می خواهند جو را از آن چه هست آشفته و آشفته تر بکنند.
تماشاگر واقعی برای حمایت از تیم محبوب خودش به لیگ و جایگاه تیم نگاه نمی کند. مگر ندیدیم و نشنیدیم که در دیدار سپیدرود رشت با بادران در آخرین دیدار لیگ دسته دوم بیش از 20 هزار نفر در ورزشگاه عضدی رشت حضور داشتند و دیوانه وارتیم خود را تشویق می کردند . برای تماشاگر واقعی شهرداری فرقی نمی کند که این تیم در لیگ برتر باشد یا در دسته دوم، باید بیایند و سکو ها را پر بکنند و از تماشای بازی تیم محبوب لذت ببرند.
آقایانی که با قایم شدن در پشت تماشاگران کم تجربه و احساساتی همچنان به فکر ادامه دادن روش و سبک و سیاق خود در دنیای فوتبال هستند بخود آیند و از سوء استفاده از احساسات تماشاگران و علاقه مندان به تیم دست بردارند و اجازه بدهند تماشاگران و دوستداران فوتبال به سربلندی و سرافرازی تیم و راههای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی نمایند و در نهایت همه آنهائی که در ایجاد جو آشفته فوتبال سهمی دارند و نقشی ایفا می کنند از کرده خود پشیمان شوند و فوتبال را به حال خود رها بکنند و امکان نفس کشیدن در محیطی ارام و سرشار از اکسیژن را برای دست اندرکاران فراهم کنند تا بتوان تیمی سرحال، آماده، قبراق و پرتوان را برای فصل بعد آماده کنند و همه دست به دست هم بدهند و بساط ناسزاگویی و حرمت شکنی را جمع کنند و با حرکات سخیف و چندش آور دامن تیم محبوب شهرداری  و هواداران راستین آن را آلوده ننمایند.