1

داور سوتی بده ولی سوتت را نده

آهای داور، داور فوتبال که چشم صدها تماشاگر در هر بازی به سوت های تو دوخته می شود، تویی که در چهارچوب مستطیل سبز قدر قدرتی و هر کار ، حرکت و فعل تو چه دلبخواه و چه از روی اجبار مورد قبول بازیکنان است.

ما اگر گوشهایمان را می گیریم و چشمهایمان را می بندیم ، ما اگر کوریم و اگر کر هستیم تو سمیع و بصیر باش. اما تنها بینا بودن و شنوا بودن به تنهایی نمی تواند کافی باشد و در وظیفه ای که به عهده ات  گذاشته شود به کار تو برآید، باید عمق هم داشت . داور، عمیق باش .

داور اگر ماها که در ادبیات ورزش، تماشاگرمان نام نهاده اند و در بسیاری از موارد دیواری کوتاه تر از دیوار ما پیدا نمی شود راضی به فشفشه و توپ . تانگ و سماور . ….. هستیم  و اگر ما حامی ناحق بوده و کاری برای رسیدن حق به حق دار نداریم تو داور باش و همچون شاهین ترازو سوت خود را به مرداب های زمینی نفروش. تو بدان وآگاه باش که سوتک دو ریالی ات  قیمت و ارزشی بالایی دارد ، بالا و بالاتر از آن مقداری که تو فکر می کنی . برای حفظ ارزش و قداست آن باید با ندای وجدان در سوت خود بدمی و آنهایی که منفعت و خوشبختی را در لرزیدن سوت های تو جستجو میکنند نقشه هایشان را برآب کن و خواب  خوشی را که از پایمال شدن حق به دنبالش هستند پریشان کن و دنیای ساختگی این قبیل افراد را ویران کن تا بلکه به خود آیند و راه کج را انتخات ننمایند.

ای داور، می دانی و بهتر از من می دانی که این روزها نامردی های زیادی را می توان در جامعه مشاهده کرد و حتی در معرض آنها قرار گرفت ولی آنها را می توان تحمل کرد اما در دنیای ورزش در مستطیل سبز حق را نا حق کردن برای آدمی منصف و با وجدان و برای تماشاگران آگاه خیلی و خیلی گران تمام می شود.

آهای داور، سوتی دادن کار برخی هاست و بعضی ها عادت به سوتی دادن کرده اند و توئی که در لباس قضاوت هستی و توئی که مدعی اجرای عدالت هستی و توئی که خود را حق و دیگران را ناحق قلمداد می کنی ، توئی که آگاهی به قانون داوری را از دوران جنینی مدعی هستی اگر سوتی بدهی هیچ حرف و ملال و دردی نیست ولی تو بدان و بدان سوتی بده ولی سوتت را نده.

تو باید حرمت جامعه ات را حفظ کنی ، حرمت کسانی را که سال ها صادقانه در فوتبال سوت به دهان گرفتند و قضاوت کردند و برای داوران این مملکت آبرو خریدند و حیثیت بخشیدند. ظلم به همکارانت نکن و سوت های خود را با هیچ چیز و هیچ کسی معامله مکن . میدان قضاوت و حق را از ناحق تشخیص دادن قابل تعویض نمی تواند باشد.

بدان و آگاه باش اگر به فرمان وجدانت عمل نکنی دیر یازود صدای سوت تو شنیده نخواهد شد و به گوشه ای پرت شده و در تاریخ ورزش این مملکت به عنوان سمبل به یغما رفته عدالت در ورزش نام و یادت ثبت و ضبط خواهد شد.

آهای داور، وقتی حرمت خود را نگاه نمی داری و حق و قانون را زیر پا می گذاری چگونه شب سر به بالش می گذاری؟ آیا خواب راحت می تواند به سراغ تو بیاید؟ و آیا جرئت فکرکردن به گذشته را پیدا کرده و جریان بازی را در ذهن خود می توانی مرور بکنی؟

آهای داور، بدان که هر حرکت و رفتار تو در ذهن مردم و تماشاگران نقش می بندد و نمی توانند فراموشت بکنند. گذشت زمان نمی تواند بر خاطرات بایگانی شده در ذهن ها گرد فراموشی بپاشد و اگر بیست سال دیگر فردی که در نوجوانی شاهد یک خق کشی از سوی داوری بوده مورد سوال قرار گیرد می تواند چگونگی امر را به آسانی توضیح بدهد و آهی از ته دل بکشد. آهی که در هر زمان و مکانی می تواند خانمانسوز باشد.

 




پنالتی بادآورده برای خونه به خونه

در روزی که همه چیز برای پیروزی شهرداری آماده بود ، لحظه ای غفلت همه امیدواری ها را به نامه امیدی و یاس تبدیل کرد.

شهرداری یکی از بهترین و زیباترین بازی فصل خود را در مقابل تیم متمول و پولدار خونه به خونه برگزار کرد و به راستی که شایسته برد در مقابل حریفی تا بن دندان مسلح بود ولی برای رسیدن به پیروزی و برخوردار شدن از یک حاشیه امنیت در جدول رده بندی را اجازه ندادند و تیم شهرداری در عین برتری با پذیرش گل سوم در آخرین دقایق بازی به نتیجه مساوی تن داد.

با بازی خوبی که شهرداری در مقابل بیش از 8 هزار تماشاگر خودی انجام داد نباید دروازه اش سه بار گشوده می شد. در حقیقت اشتباهات خط دفاع و کندی و کم دقتی آنها و اشتباه دروازه بان بر روی گل دوم ، تیم را از یک پیروزی و کسب سه امتیاز باز داشت و اتفاق افتاد آنچه نبایست به وقوع می پیوست.

با بازی ضعیف و کند بازیکنان خط دفاع این سوال می تواند مطرح شود که چرا به موقع به جذب بازیکنان مورد نیاز در این خط اقدام نشد و حتی در نیم فصل با انتقال یار موثر این خط نیز موافقت بعمل آمد.

تساوی به دست آمده در دیدار با خونه به خونه برای لحظاتی دنیا را برای تماشاگران اردبیلی سیاه کرد و مشاهده گریه تماشاگران علاقه مند اردبیل همزمان با به صدا درآمدن سوت پایان بازی دل آدمی را به درد می آورد. برخی از تماشاگران همچون افراد پدر مرده زار زار گریه می کردند و عاملین تیره روزی و ضعف تیم را به خدا واگذار می نمودند.

کارشناس داوری نیستم که در مورد داور به صراحت اعلام نظر بکنم و باید ادعای اردبیلی ها مبنی بر مشکوک بودن سوت داور را کارشناسان امر بررسی نمایند ولی آنچه در درون محوطه هیجده قدم اردبیل بلافاصله بعد از سومین گل این تیم رخ داد و داور با دمیدن در سوتش نقطه پنالتی را نشان داد مشکوک به نظر می رسید و اگر این ادعا تایید بشود چه کسی و چگونه باید احقاق حق نماید؟

تورج حق وردی در آبادان نیز داور اردبیل با صنعت نفت بود و آقایانی که چیدمان داوری را بر عهده دارند با چه منطق و دلیلی برای دو هفته متوالی یک داور را برای قضاوت دو دیدار یک تیم انتخاب می کنند؟ آیا در کشور با کمبود داور مواجه هستند و یا نمی دانستند که حق وردی هفته گذشته برای تیم اردبیل سوت زده است؟ آیا این انتخاب کاری معمولی و عقلانی به نظر می رسد؟

البته ممکن است که برخی ها بگویند چون اردبیلی ها به نتیجه دلخواه نرسیده اند مخالفت آغاز کرده اند ولی اگر گل درست و بدون نقص دریافت می کردند تماشاگران و علاقه مندان می توانستند اعتراض بکنند؟

امیدوارم که من اشتباه بکنم ولی تا آنجا که من دیدم تا زمانی که اردبیل 2 بر صفر عقب بود سوت داور سوت هایی بحق بود ولی بعد از به ثمر رسیدن گل اول اردبیل مسیر سوت ها کمی فرق کرده و باد آن به سمت مازندران می وزیدتا جاییکه آخر مثنوی برای شمالی ها خوش شد و با به دست آوردن یک پنالتی رسیده از آسمان با یک امتیاز اردبیل را ترک کردند.

در ارتباط با این بازی باز هم سخن خواهیم گفت.




هاچان قیامت توشر…..

خدا حفظ کند اژدر عمی را. آن مرد عاشق فوتبال و زحمتکش بزرگ و صادق ورزش. کسی که پایه های ورزشگاه تختی بر اساس زحمات شبانه روزی او جان گرفت و سال ها حفاظت و حراست از آن مجموعه را خود و خانواده اش بر عهده گرفتند و در کنار آنها رهبری تماشاگران فوتبال را نیز بدون کوچکترین توقعی  انجام داد و در سایه صداقت و درستی بود که همه او را دوست می داشتند .

فوتبالی های قدیمی اردبیل، اژدر عمی را دوست دارند و الآن که در  دوران بازنشستگی روزگار می گذراند یاد و خاطره اش برای همه فوتبالی های قدیمی گرامی است. صحبت از اژدر عمی یا همان اژدر بابازاده است.

هاچان قیامت توشر معروفترین، ناب ترین و پر محتوی ترین شعار دهه 60 و 70 فوتبال اردبیل و ورزشگاه تختی بود. زمانی که تماشاگران به رهبری اژدر عمی شعار هاچان قیامت توشر را سر می دادند بازیکنان اردبیلی انرژی مضاعفی دریافت می کردند و با یورش منطقی و حساب شده به دروازه حریفان، پیروزی را به دست آورده و تماشاگران را خوشحال می نمودند.

فردا سه شنبه 21 اردیبهشت ماه روز بزرگی برای اثبات حقانیت فوتبال اردبیل است . فردا روزی است که بازیکنان جوان و جویای نام شهرداری اردبیل مهر تایید بر توانایی های خود خواهند زد و با شجاعت و دلاوری هرچه تمام از حیثیت فوتبال اردبیل و شرف و آبروی خود دفاع می نمایند.

فردا روزی است که تماشاگران اردبیلی از همان آغاز مسابقه با حرارت و آهنگ کوبنده تیم را حمایت خواهند کرد و بازیکنان نیز در قبال آنها به عشق تماشاگران و پیشکسوتانی چون اژدر عمی بازی می کنند و دروازه حریف را می گشایند و برای بقاء در دسته یک همچنان امیدوار باقی می مانند.

فردا روزی است که شعار فراموش نشدنی اژدر عمی یعنی هاچان قیامت توشر باید بارها و بارها در ورزشگاه طنین انداز شود و با هر شعار مطمئنا موقعیتی مناسب و قابل قبول برای تیم شهرداری ایجاد می شود و امکان بدرقه تیم خونه به خونه با شکست از اردبیل فراهم خواهد شد.

تماشاگران اردبیل فردا ضمن اینکه اصول اخلاق ورزشی را رعایت می کنند و اجازه هیچگونه بی حرمتی به تیم مقابل را نداده و اوج فرهنگ و آگاهی مردم قهرمان اردبیل را به نمایش می گذارند از تشویق همه جانبه و یکپارچه تیم نیز کوتاهی نکرده و در هر شرایطی باید 90 دقیقه از این هدف چشم پوشی نکنند.

تماشاگری که در بدترین شرایط تیم را تنها نگذارد و بخصوص در لحظاتی از جریان بازی و عقب افتادن تیم سکوت اختیار نکند، می تواند بر خود ببالد و بر هوادار بودنش افتخار بکند.

امیدواریم فردا روز شادی و شادکامی و خوشحالی تماشاگران شهرداری و بازیکنان تیم باشد.

 




بازیکنان شهرداری می توانند غیر ممکن ها را ممکن کنند

تیم فوتبال شهرداری در دو هفته مانده به پایان رقابت های لیگ دسته یک، دو دیدار سرنوشت ساز پیش رو دارد. برای ماندن در لیگ دسته یک دو پیروزی مورد نیاز است و برای رسیدن به این هدف همتی دوچندان لازم است .

متاسفانه از آغاز فصل، فرصت ها یکی پس از دیگری از دست رفت و برخلاف همه انتظارات و پیش بینی ها نتیجه ای دور از شان و مرتبت بازیکنان و فوتبال اردبیل به دست آمد و اوج این بدشانسی ها و در مواردی کج رفتاری ها در آبادان خود را نشان داد و نتیجه ای غیر قابل قبول که مایه شرمندگی و خجلت بود به دست آمد.

این روزها حرف های زیادی در پیرامون سرنوشت تیم از همان آغاز فصل تا به اینجای کار زده می شود و هر کسی که به نوعی در ارتباط با تیم می باشد سعی می کند شرایط حاکم بر تیم را به نحوی توجیه کرده و با نشانه گرفتن نوک انتقادها به سوی دیگران به نوعی ساحت خود را از هر گونه اتهامی مبرا جلوه دهد.

باید بدانیم که در شرایط فعلی دنبال مقصر گشتن و این و آن را کوبیدن و بر ضعف فلان کس و دخالت های نابجای بهمان کس پا فشردن و یا از ضعف ها و قوت ها  گفتن نمی تواند کار موثری برای تیم انجام بدهد. هرچه بوده گذشته و معرفی کردن مقصر  و عوامل نابسامانی در تیم برای ما امتیاز و گل زده و پیروزی نخواهد شد . باید دفتر این گونه اظهار نظرها بسته اعلام شود و در این ارتباط به حرف و سخن و حاشیه سازی هیچ فردی گوش داده نشود .

به جرئت می توانم بگویم که از این به بعد بازیکنان تیم نقش اصلی، اساسی و تاثیر گذار در سرنوشت آن دارند و اگر آنها بخواهند و بتوانند به وظایفشان در دو هفته آینده عمل بکنند و با مدد گرفتن از هوش و توانایی دربست در اختیار تیم قرار بگیرند می توانند نسخه ای شفا بخش به تیم بنویسند و شهرداری را از وضعیتی که گرفتار شده است نجات بدهند.

اینکه بیاییم و با گشودن زخم های کهنه بخواهیم مشکلات را دوچندان بکنیم کاری قابل قبول نمی تواند باشد و بهتر است که کار را خود بازیکنان یکسره بکنند و آنها هستند که می توانند در دو بازی آینده کفه ترازو را به نفع شهرداری سنگین تر بکنند.

و اما بازیکنان جوان شهرداری می توانند غیر ممکن ها را ممکن کنند. باید به قدرت و توانایی جوانان ایران زمین و بازیکنان شهرداری اعتقاد داشت.یکی از ویژگی های جوان ایده آل این است که جوان باید جوهر داشته باشد. ورزشکار باید هنر و غیرت داشته باشد. جوان ورزشکار باید برای گام زدن در جاده موفقیت و پیشرفت بیش از هر چیز باید به خدا توکل داشته باشد، بجنگد و مبارزه بکند و تلاش نماید و زحمت بکشد تا به حق خود برسد. به حاشیه ها توجه نداشته باشد ، حرف شبه پدر خوانده ها را گوش نکند، روی پاهای خود بایستد و مطمئن باشد که با فرمان و دستور وجدانش عمل کرده و کم فروشی نکرده و نخواهد کرد تا با ادای وظیفه شب به راحتی سر به بالین بگذارد و در ساحت وجدان احساس شرمندگی نکند.

رسیدن به هدف موقعی دلچسب و شیرین و رضایت بخش است که آدمی پیش وجدان خودش راضی باشد و این میسر نخواهد شد مگر اینکه در زندگی مسیر درست را انتخاب بکند و به هیچ عنوان تلاش ننماید که از بیراهه و کجراهه به سوی هدف برود.

پس سخن من با تو بازیکن غیرتمند شهرداری است که جوهر خودت را در دو بازی آینده نشان بدهی . ایستادن و ثانیه ها را از دست دادن نمی تواند در این لحظات کاری پسندیده باشد. سه شنبه این هفته و دوشنبه هفته آینده به چیز دیگری جز پیروزی فکر نکنی. تک تک شما در تیم شهرداری لایق هستید و توانا و باید به داشته ها، هنر و قدرت خود ایمان داشته باشید و با دو پیروزی دلچسب و شیرین، هم تماشاگران اردبیلی را خوشحال کنید و هم دامن خودتان را از هر اتهامی مبرا نگهدارید. امیدواری به توان، غیرت، همت،شجاعت و لیاقت شما اعتقاد بر واقعیتی بدون انکار است و شما باید سه شنبه در ورزشگاه تختی اردبیل این ادعا را به اثبات برسانید

 




پایان تاریخ مصرف روسای هیات فوتبال استان ها

تاریخ مصرف برخی ها در تشکیلات فدراسیون فوتبال با برگزاری انتخابات و انتخاب مهدی تاج بعنوان رئیس فدراسیون فوتبال به پایان رسید.

همه اقدامات و حمایت ها و پشتیبانی ها و در برخی از موارد غیر قانونی عمل کردن های فدراسیون فوتبال و شخص کفاشیان به خاطر آررادیو ورزش در برنامه تازه های ورزشی در ساعت 11 روز شنبه هیجدهم اردیبهشت اعلام کرد که استاندار گیلان برای تیم ملوان 500 میلیون ریال کمک مالی کرد.

با شنیدن این خبر ناخودآگاه به یاد تیم شهرداری و چگونگی برخورد مسئولان استان با این تیم و موضع آنها در قبال تیم افتادم. دو سال است فریاد می زنیم که آقای استاندار جای دوری نخواهد رفت که برای یک بار هم که شده باشد تیم و گردانندگان آن را با حرف های خود دلگرم کنید. خواهش کردیم به خدا چیزی از بزرگواری شما کم نخواهد کرد اگر برای دقایقی در یکی از دیدارهای خانگی شهرداری در ورزشگاه حضور پیدا بکنید و نوشتیم و نوشتیم حداقل کمکی هر جند ناچیز به این تیم بکنید و یا در شرایط حادی که تیم با آن دست و پا می زد التماس کردیم جهت تقویت روحیه تیم، استاندار محترم پاداشی در نظر بگیرد تا شاید بتوان در بالا بردن روحیه تیم و کسب نتیجه ، موثر عمل کند ولی گویا حرف ورزشی نویسان در این استان خریدار ندارد و کسی اهمیتی به این درخواست ها و التماس ها و فریاد ها نمی دهد.

آنقدر مسئولین عزیز به حرف های دلسوختگان و دوستداران فوتبال گوش نکردند و به تذکرات داده شده در ارتباط با وجود برخی مسائل در درون تیم اهمیت قائل نشدند تا امروز تیم با یک بحران روبرو شده و در آستانه سقوط به دسته دو قرار گرفته است.

اگر شهرداری در لیگ دسته یک نماند و به نوعی با سقوط این تیم دل جوانان و دوستداران فوتبال منطقه بشکند باید آنهایی که می توانستند برای تقویت و حمایت تیم کاری بکنند و قدمی بردارند بر نداشتند فردای قیامت به عملکرد ضعیف خود در پیشگاه خداوند متعال باید پاسخگو باشند.

آنچه برای جامعه و بخصوص جامعه رسانه ای استان تا حدودی آشکار و روشن است ظرفیت بسیار کم مسئولین در روبرو شدن با نقد عملکردهاست و به بیانی دیگر آستانه انتقاد پذیری مسئولان ما در حدی بسیار پائین و دردناک قرار دارد.به جز برخی از افرادی که امروز چشم بسته و بدون هر گونه حساب و کتاب هر رفتار و کردار و عمل مسئولین را به حق و درست و اصولی می دانند عده ای نیز بر این اعتقاد دارند اگر انتقاد نشود بهتر است چرا که عواقبی چون محرومیت از برخی موارد را می تواند به دنبال داشته باشد.

در بساط و سفره گسترده ورزش و فوتبال کشور ، سهم اردبیل یک تیم دسته یکی است که آنهم گرفتار طوفانی شده است سهمگین و بس خطرناک که نجات پیدا کردن از آن کاری آسان و ساده نمی تواند باشد.

دوستی می گفت تو هم از فوتبال و تیم شهرداری و گلایه از مسئولین دست بردار . هر چند گذر تو به جلسات و مقر مسئولین نمی افتد می بینی فردا شما را از آفتابی شدن در ورزشگاه و تماشای مسابقات محروم بکنند.

در هر صورت به ملوان کمک می کنند تا زمینه بقای آن در لیگ برتر را فراهم کنند و علیرغم درخواست ها به شهرداری نیم نگاهی هم نمی کنند تا تیم به دسته دوم سقوط نماید.

ای امروز بود که باید به نفع او و یا فرد مورد حمایتش در گلدان ریخته می شد.

اگر می بینیم که از دو سال قبل رئیس فدراسیون و یار وانصار وی چشم بر روی واقعیت های موجود بسته و به نحوی حاضر به از دست دادن یاران خود نبودند به نظر می رسد امروز با مشخص شدن تکلیف ریاست و عوض شدن صندلی کفاشیان با تاج دیگر حساسیت های قبلی و حمایت های کورکورانه جایی در برنامه های فدراسیون نداشته باشد.

تا انتخاباتی دیگر چهار سال فرصت بوده و زمان باقی است و بنابر این هر کسی که در انتخابات روسای هیات های استان ها بتوانند رای بیاورند برای آرام کردن و همراه نمودنشان فرصت زیادی وجود دارد و مطمئنا  همانند دو سال اخیر فدراسیون نشینان این روزها خود را در معرض انتقاد ها و گلایه ها قرار نمی دهند چرا که با حمایت از برخی ها در انتخابات فدراسیون به خواسته خود رسیده اند و به راحتی می توانند پشت کسانی را که فکر می کردند کفاشیان و دوستانش تا ابد ریاست آنها را تامین کرده اند ، خالی می کنند و با افراد و چهره های جدید فصلی نو را در اداره فدراسیون باز می کنند.

از همان لحظه ای که اعضای مجمع و بخصوص روسای هیات های استانی رای خود را به نفع کفاشیان و تاج در گلدان ها ریختند رشته های اخوت و حمایت و پشتیبانی میان آنها و رئیس فدراسیون از هم گسسته شد و کار ها به روال چهار سال قبل برگشت داده شد و به قولی روز از نو و روزی از نو.

به نظر می رسد مهدی تاج برای هیات های استانی با یک دید وسیع و کارشناسانه و به دور از هر گونه جانبداری و حرکات احساسی نگاه کرده و برنامه ریزی کند و برای اینکه بتواند از همان آغاز فعالیت مقبولیت خود را در بین دوستداران فوتبال در سطح کشور افزایش دهد با بررسی کامل عملکرد روسای هیات های استانی  و جایگاه روسای هیات ها در بین مردم و فوتبالی ها  نسبت به برگزاری انتخابات سالم در هیات های استانی سراسر کشور اقدام نماید.

مسلما تاج با رزومه ای که دارد با فعالیت افرادی ضعیف، ناکارآمد ، نا لایق، ناشناخته در فوتبال و صحنه ساز و صحنه پرداز و باند باز و خود محور موافق نخواهد بود. تاج با رئیسی که توسط زیر دستانش کتک بخورد ودر مقابل برخی ها بمانند موم نرم باشد و در راستای تامین منافع خود و دوستانش حق را زیر پا بگذارد، کوتاه نمی آید و در برنامه هایش برای این قبیل افراد جایی در نظر نمی گیرد.

تاج همیشه در سخنان و اقدامات خود تلاش کرده است که خود را آدمی صادق و طرفدار راستگویی جلوه دهد و بنابر این باید با کسانی که در کارهایشان صادق نبوده و دروغ را چون نقل و نبات به کار می بندند مبارزه نماید و نسبت به حذف آنها از فوتبال استان ها اقدام کند تا به این ترتیب بتواند برخی از هیات ها را از وجود این صفت مذموم و ناپسند پاک و منزه نماید.

به انتظار می نشینیم تا اقدامات تاج را در جهت بهبود بخشیدن به امور فوتبال استان ها و حل مشکلات مدیریت آنها شاهد باشیم.

 




کمک ۵۰۰ میلیون ریالی استاندار گیلان به ملوان و …..

رادیو ورزش در برنامه تازه های ورزشی در ساعت 11 روز شنبه هیجدهم اردیبهشت اعلام کرد که استاندار گیلان برای تیم ملوان 500 میلیون ریال کمک مالی کرد.

با شنیدن این خبر ناخودآگاه به یاد تیم شهرداری و چگونگی برخورد مسئولان استان با این تیم و موضع آنها در قبال تیم افتادم. دو سال است فریاد می زنیم که آقای استاندار جای دوری نخواهد رفت که برای یک بار هم که شده باشد تیم و گردانندگان آن را با حرف های خود دلگرم کنید. خواهش کردیم به خدا چیزی از بزرگواری شما کم نخواهد کرد اگر برای دقایقی در یکی از دیدارهای خانگی شهرداری در ورزشگاه حضور پیدا بکنید و نوشتیم و نوشتیم حداقل کمکی هر جند ناچیز به این تیم بکنید و یا در شرایط حادی که تیم با آن دست و پا می زد التماس کردیم جهت تقویت روحیه تیم، استاندار محترم پاداشی در نظر بگیرد تا شاید بتوان در بالا بردن روحیه تیم و کسب نتیجه ، موثر عمل کند ولی گویا حرف ورزشی نویسان در این استان خریدار ندارد و کسی اهمیتی به این درخواست ها و التماس ها و فریاد ها نمی دهد.

آنقدر مسئولین عزیز به حرف های دلسوختگان و دوستداران فوتبال گوش نکردند و به تذکرات داده شده در ارتباط با وجود برخی مسائل در درون تیم اهمیت قائل نشدند تا امروز تیم با یک بحران روبرو شده و در آستانه سقوط به دسته دو قرار گرفته است.

اگر شهرداری در لیگ دسته یک نماند و به نوعی با سقوط این تیم دل جوانان و دوستداران فوتبال منطقه بشکند باید آنهایی که می توانستند برای تقویت و حمایت تیم کاری بکنند و قدمی بردارند بر نداشتند فردای قیامت به عملکرد ضعیف خود در پیشگاه خداوند متعال باید پاسخگو باشند.

آنچه برای جامعه و بخصوص جامعه رسانه ای استان تا حدودی آشکار و روشن است ظرفیت بسیار کم مسئولین در روبرو شدن با نقد عملکردهاست و به بیانی دیگر آستانه انتقاد پذیری مسئولان ما در حدی بسیار پائین و دردناک قرار دارد.به جز برخی از افرادی که امروز چشم بسته و بدون هر گونه حساب و کتاب هر رفتار و کردار و عمل مسئولین را به حق و درست و اصولی می دانند عده ای نیز بر این اعتقاد دارند اگر انتقاد نشود بهتر است چرا که عواقبی چون محرومیت از برخی موارد را می تواند به دنبال داشته باشد.

در بساط و سفره گسترده ورزش و فوتبال کشور ، سهم اردبیل یک تیم دسته یکی است که آنهم گرفتار طوفانی شده است سهمگین و بس خطرناک که نجات پیدا کردن از آن کاری آسان و ساده نمی تواند باشد.

دوستی می گفت تو هم از فوتبال و تیم شهرداری و گلایه از مسئولین دست بردار . هر چند گذر تو به جلسات و مقر مسئولین نمی افتد می بینی فردا شما را از آفتابی شدن در ورزشگاه و تماشای مسابقات محروم بکنند.

در هر صورت به ملوان کمک می کنند تا زمینه بقای آن در لیگ برتر را فراهم کنند و علیرغم درخواست ها به شهرداری نیم نگاهی هم نمی کنند تا تیم به دسته دوم سقوط نماید.




سیلی به حیثیت فوتبال اردبیل

شکست سنگین تیم فوتبال شهرداری در چارچوب هفته سی وششم لیگ دسته یک در آبادان، شکست تلخی برای فوتبال استان بود. استانی که از لحاظ داشتن استعدادها می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد چگونه در یک دیدار دست و پا بسته ظاهر می شود؟
نمی دانم عیب و ایراد کار در این دیدار کجا بود؟ آیا همان دلایلی که بعد از باخت ها گفته می شود ، دلایلی چون دوری راه، وضعیت آب و هوا و خستگی در آن دخیل بوده است و یا دلایل دیگری بوده است؟ آیا تیم از درون مشکل دارد؟ چرا نباید وافعیت ها را گفت و بیان کرد. آیا آن تماشاگری که بعد از به صدا درآمدن سوت بازی زار زار گریست نباید علت ناکامی را بداند.
در آغاز فصل امیدواری ایجاد کرده و هر پیروزی را بزرگ نمودند و با بال و پر دادن به برخی از مسایل ، توقع را بالا بردند و حالا در شرایطی گیر کرده ایم که هر لغزش و کوتاهی در دو هفته آینده می تواند عواقب ناخوشایندی برای فوتبال اردبیل داشته باشد.
بازیکنانی که روز گذشته عاجز از یک حرکت ابتدایی در زمین بوده و توان راه رفتن نداشتند چگونه می توانند شکست سنگین و تحقیر فوتبال اردبیل را توجیه نمایند.
مگر چه اتفاقی می افتد که در فاصله یک هفته بعد از بازی با آلومینیوم اراک تیم 360 درجه تغییر می کند و دیگر از طراوت و شادابی و روحیه جنگندگی در آن اثری دیده نمی شود.
تا بازی خونه به خونه باز گرداندن روحیه از دست رفته و ریکاوری روحی و روانی تیم کاری بس بزرگ و ضروری است که کادر فنی قبل از هر چیز باید آن را در نظر گرفته و در کمترین زمان ممکن در این کار موفق بشود.
برد و باخت اصول جدا ناشدنی از رقابت های ورزشی است اما چگونه باختن از اهمیت بیشتری برخوردار می  باشد. در یک مسابقه فوتبال باخت آبرومندانه همراه با ارائه یک بازی زیبا و قابل قبول می تواند قابل تحمل باشد ولی اگر باختی در شرایط غیر عادی و با بازی غیر منطقی و با یک نوع بی تفاوتی همراه باشد تحملش سخت و زجر آور می شود.
بازیکنانی که مدعی بوده و بازی در لیگ برتر را حق خود می دانند و با یک یا دو بازی نیمکت نشینی زمین و زمان را به هم می دوزند و یا ماندن به مدت چند هفته در کنار خط را گناهی بزرگ و نابخشودنی به شمار می آورند برای این نتیجه به دست آمده چه توجیهی می توانند داشته باشند؟
آقایان فیلم بازی با صنعت نفت را دوباره با دقت ببینند مطمئنا به این نتیجه می رسند که هر گونه انتقاد از آنها بحق بوده و ضعف و کم تحرکی و بی دقتی تک تک آنها در بازی محرز بوده است و بنابراین برای اینکه این ذهنیت ها را پاک کرده و بر توانایی و قدرت خود صحه بگذارند برای رویارویی با خونه به خونه و کسب یک پیروزی خود را از هر نظر آماده کنند.




سیلی به حیثیت فوتبال اردبیل

شکست سنگین تیم فوتبال شهرداری در چارچوب هفته سی وششم لیگ دسته یک در آبادان، شکست تلخی برای فوتبال استان بود. استانی که از لحاظ داشتن استعدادها می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد چگونه در یک دیدار دست و پا بسته ظاهر می شود؟

نمی دانم عیب و ایراد کار در این دیدار کجا بود؟ آیا همان دلایلی که بعد از باخت ها گفته می شود ، دلایلی چون دوری راه، وضعیت آب و هوا و خستگی در آن دخیل بوده است و یا دلایل دیگری بوده است؟ آیا تیم از درون مشکل دارد؟ چرا نباید وافعیت ها را گفت و بیان کرد. آیا آن تماشاگری که بعد از به صدا درآمدن سوت بازی زار زار گریست نباید علت ناکامی را بداند.

در آغاز فصل امیدواری ایجاد کرده و هر پیروزی را بزرگ نمودند و با بال و پر دادن به برخی از مسایل ، توقع را بالا بردند و حالا در شرایطی گیر کرده ایم که هر لغزش و کوتاهی در دو هفته آینده می تواند عواقب ناخوشایندی برای فوتبال اردبیل داشته باشد.

بازیکنانی که روز گذشته عاجز از یک حرکت ابتدایی در زمین بوده و توان راه رفتن نداشتند چگونه می توانند شکست سنگین و تحقیر فوتبال اردبیل را توجیه نمایند.

مگر چه اتفاقی می افتد که در فاصله یک هفته بعد از بازی با آلومینیوم اراک تیم 360 درجه تغییر می کند و دیگر از طراوت و شادابی و روحیه جنگندگی در آن اثری دیده نمی شود.

تا بازی خونه به خونه باز گرداندن روحیه از دست رفته و ریکاوری روحی و روانی تیم کاری بس بزرگ و ضروری است که کادر فنی قبل از هر چیز باید آن را در نظر گرفته و در کمترین زمان ممکن در این کار موفق بشود.

برد و باخت اصول جدا ناشدنی از رقابت های ورزشی است اما چگونه باختن از اهمیت بیشتری برخوردار می  باشد. در یک مسابقه فوتبال باخت آبرومندانه همراه با ارائه یک بازی زیبا و قابل قبول می تواند قابل تحمل باشد ولی اگر باختی در شرایط غیر عادی و با بازی غیر منطقی و با یک نوع بی تفاوتی همراه باشد تحملش سخت و زجر آور می شود.

بازیکنانی که مدعی بوده و بازی در لیگ برتر را حق خود می دانند و با یک یا دو بازی نیمکت نشینی زمین و زمان را به هم می دوزند و یا ماندن به مدت چند هفته در کنار خط را گناهی بزرگ و نابخشودنی به شمار می آورند برای این نتیجه به دست آمده چه توجیهی می توانند داشته باشند؟

آقایان فیلم بازی با صنعت نفت را دوباره با دقت ببینند مطمئنا به این نتیجه می رسند که هر گونه انتقاد از آنها بحق بوده و ضعف و کم تحرکی و بی دقتی تک تک آنها در بازی محرز بوده است و بنابراین برای اینکه این ذهنیت ها را پاک کرده و بر توانایی و قدرت خود صحه بگذارند برای رویارویی با خونه به خونه و کسب یک پیروزی خود را از هر نظر آماده کنند.




سیلی به حیثیت فوتبال اردبیل

شکست سنگین تیم فوتبال شهرداری در چارچوب هفته سی وششم لیگ دسته یک در آبادان، شکست تلخی برای فوتبال استان بود. استانی که از لحاظ داشتن استعدادها می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد چگونه در یک دیدار دست و پا بسته ظاهر می شود؟
نمی دانم عیب و ایراد کار در این دیدار کجا بود؟ آیا همان دلایلی که بعد از باخت ها گفته می شود ، دلایلی چون دوری راه، وضعیت آب و هوا و خستگی در آن دخیل بوده است و یا دلایل دیگری بوده است؟ آیا تیم از درون مشکل دارد؟ چرا نباید وافعیت ها را گفت و بیان کرد. آیا آن تماشاگری که بعد از به صدا درآمدن سوت بازی زار زار گریست نباید علت ناکامی را بداند.
در آغاز فصل امیدواری ایجاد کرده و هر پیروزی را بزرگ نمودند و با بال و پر دادن به برخی از مسایل ، توقع را بالا بردند و حالا در شرایطی گیر کرده ایم که هر لغزش و کوتاهی در دو هفته آینده می تواند عواقب ناخوشایندی برای فوتبال اردبیل داشته باشد.
بازیکنانی که روز گذشته عاجز از یک حرکت ابتدایی در زمین بوده و توان راه رفتن نداشتند چگونه می توانند شکست سنگین و تحقیر فوتبال اردبیل را توجیه نمایند.
مگر چه اتفاقی می افتد که در فاصله یک هفته بعد از بازی با آلومینیوم اراک تیم 360 درجه تغییر می کند و دیگر از طراوت و شادابی و روحیه جنگندگی در آن اثری دیده نمی شود.
تا بازی خونه به خونه باز گرداندن روحیه از دست رفته و ریکاوری روحی و روانی تیم کاری بس بزرگ و ضروری است که کادر فنی قبل از هر چیز باید آن را در نظر گرفته و در کمترین زمان ممکن در این کار موفق بشود.
برد و باخت اصول جدا ناشدنی از رقابت های ورزشی است اما چگونه باختن از اهمیت بیشتری برخوردار می  باشد. در یک مسابقه فوتبال باخت آبرومندانه همراه با ارائه یک بازی زیبا و قابل قبول می تواند قابل تحمل باشد ولی اگر باختی در شرایط غیر عادی و با بازی غیر منطقی و با یک نوع بی تفاوتی همراه باشد تحملش سخت و زجر آور می شود.
بازیکنانی که مدعی بوده و بازی در لیگ برتر را حق خود می دانند و با یک یا دو بازی نیمکت نشینی زمین و زمان را به هم می دوزند و یا ماندن به مدت چند هفته در کنار خط را گناهی بزرگ و نابخشودنی به شمار می آورند برای این نتیجه به دست آمده چه توجیهی می توانند داشته باشند؟
آقایان فیلم بازی با صنعت نفت را دوباره با دقت ببینند مطمئنا به این نتیجه می رسند که هر گونه انتقاد از آنها بحق بوده و ضعف و کم تحرکی و بی دقتی تک تک آنها در بازی محرز بوده است و بنابراین برای اینکه این ذهنیت ها را پاک کرده و بر توانایی و قدرت خود صحه بگذارند برای رویارویی با خونه به خونه و کسب یک پیروزی خود را از هر نظر آماده کنند.




سیلی به حیثیت فوتبال اردبیل

شکست سنگین تیم فوتبال شهرداری در چارچوب هفته سی وششم لیگ دسته یک در آبادان، شکست تلخی برای فوتبال استان بود. استانی که از لحاظ داشتن استعدادها می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد چگونه در یک دیدار دست و پا بسته ظاهر می شود؟

نمی دانم عیب و ایراد کار در این دیدار کجا بود؟ آیا همان دلایلی که بعد از باخت ها گفته می شود ، دلایلی چون دوری راه، وضعیت آب و هوا و خستگی در آن دخیل بوده است و یا دلایل دیگری بوده است؟ آیا تیم از درون مشکل دارد؟ چرا نباید وافعیت ها را گفت و بیان کرد. آیا آن تماشاگری که بعد از به صدا درآمدن سوت بازی زار زار گریست نباید علت ناکامی را بداند.

در آغاز فصل امیدواری ایجاد کرده و هر پیروزی را بزرگ نمودند و با بال و پر دادن به برخی از مسایل ، توقع را بالا بردند و حالا در شرایطی گیر کرده ایم که هر لغزش و کوتاهی در دو هفته آینده می تواند عواقب ناخوشایندی برای فوتبال اردبیل داشته باشد.

بازیکنانی که روز گذشته عاجز از یک حرکت ابتدایی در زمین بوده و توان راه رفتن نداشتند چگونه می توانند شکست سنگین و تحقیر فوتبال اردبیل را توجیه نمایند.

مگر چه اتفاقی می افتد که در فاصله یک هفته بعد از بازی با آلومینیوم اراک تیم 360 درجه تغییر می کند و دیگر از طراوت و شادابی و روحیه جنگندگی در آن اثری دیده نمی شود.

تا بازی خونه به خونه باز گرداندن روحیه از دست رفته و ریکاوری روحی و روانی تیم کاری بس بزرگ و ضروری است که کادر فنی قبل از هر چیز باید آن را در نظر گرفته و در کمترین زمان ممکن در این کار موفق بشود.

برد و باخت اصول جدا ناشدنی از رقابت های ورزشی است اما چگونه باختن از اهمیت بیشتری برخوردار می  باشد. در یک مسابقه فوتبال باخت آبرومندانه همراه با ارائه یک بازی زیبا و قابل قبول می تواند قابل تحمل باشد ولی اگر باختی در شرایط غیر عادی و با بازی غیر منطقی و با یک نوع بی تفاوتی همراه باشد تحملش سخت و زجر آور می شود.

بازیکنانی که مدعی بوده و بازی در لیگ برتر را حق خود می دانند و با یک یا دو بازی نیمکت نشینی زمین و زمان را به هم می دوزند و یا ماندن به مدت چند هفته در کنار خط را گناهی بزرگ و نابخشودنی به شمار می آورند برای این نتیجه به دست آمده چه توجیهی می توانند داشته باشند؟

آقایان فیلم بازی با صنعت نفت را دوباره با دقت ببینند مطمئنا به این نتیجه می رسند که هر گونه انتقاد از آنها بحق بوده و ضعف و کم تحرکی و بی دقتی تک تک آنها در بازی محرز بوده است و بنابراین برای اینکه این ذهنیت ها را پاک کرده و بر توانایی و قدرت خود صحه بگذارند برای رویارویی با خونه به خونه و کسب یک پیروزی خود را از هر نظر آماده کنند.