1

سیلی به حیثیت فوتبال اردبیل

شکست سنگین تیم فوتبال شهرداری در چارچوب هفته سی وششم لیگ دسته یک در آبادان، شکست تلخی برای فوتبال استان بود. استانی که از لحاظ داشتن استعدادها می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد چگونه در یک دیدار دست و پا بسته ظاهر می شود؟
نمی دانم عیب و ایراد کار در این دیدار کجا بود؟ آیا همان دلایلی که بعد از باخت ها گفته می شود ، دلایلی چون دوری راه، وضعیت آب و هوا و خستگی در آن دخیل بوده است و یا دلایل دیگری بوده است؟ آیا تیم از درون مشکل دارد؟ چرا نباید وافعیت ها را گفت و بیان کرد. آیا آن تماشاگری که بعد از به صدا درآمدن سوت بازی زار زار گریست نباید علت ناکامی را بداند.
در آغاز فصل امیدواری ایجاد کرده و هر پیروزی را بزرگ نمودند و با بال و پر دادن به برخی از مسایل ، توقع را بالا بردند و حالا در شرایطی گیر کرده ایم که هر لغزش و کوتاهی در دو هفته آینده می تواند عواقب ناخوشایندی برای فوتبال اردبیل داشته باشد.
بازیکنانی که روز گذشته عاجز از یک حرکت ابتدایی در زمین بوده و توان راه رفتن نداشتند چگونه می توانند شکست سنگین و تحقیر فوتبال اردبیل را توجیه نمایند.
مگر چه اتفاقی می افتد که در فاصله یک هفته بعد از بازی با آلومینیوم اراک تیم 360 درجه تغییر می کند و دیگر از طراوت و شادابی و روحیه جنگندگی در آن اثری دیده نمی شود.
تا بازی خونه به خونه باز گرداندن روحیه از دست رفته و ریکاوری روحی و روانی تیم کاری بس بزرگ و ضروری است که کادر فنی قبل از هر چیز باید آن را در نظر گرفته و در کمترین زمان ممکن در این کار موفق بشود.
برد و باخت اصول جدا ناشدنی از رقابت های ورزشی است اما چگونه باختن از اهمیت بیشتری برخوردار می  باشد. در یک مسابقه فوتبال باخت آبرومندانه همراه با ارائه یک بازی زیبا و قابل قبول می تواند قابل تحمل باشد ولی اگر باختی در شرایط غیر عادی و با بازی غیر منطقی و با یک نوع بی تفاوتی همراه باشد تحملش سخت و زجر آور می شود.
بازیکنانی که مدعی بوده و بازی در لیگ برتر را حق خود می دانند و با یک یا دو بازی نیمکت نشینی زمین و زمان را به هم می دوزند و یا ماندن به مدت چند هفته در کنار خط را گناهی بزرگ و نابخشودنی به شمار می آورند برای این نتیجه به دست آمده چه توجیهی می توانند داشته باشند؟
آقایان فیلم بازی با صنعت نفت را دوباره با دقت ببینند مطمئنا به این نتیجه می رسند که هر گونه انتقاد از آنها بحق بوده و ضعف و کم تحرکی و بی دقتی تک تک آنها در بازی محرز بوده است و بنابراین برای اینکه این ذهنیت ها را پاک کرده و بر توانایی و قدرت خود صحه بگذارند برای رویارویی با خونه به خونه و کسب یک پیروزی خود را از هر نظر آماده کنند.




سیلی به حیثیت فوتبال اردبیل

شکست سنگین تیم فوتبال شهرداری در چارچوب هفته سی وششم لیگ دسته یک در آبادان، شکست تلخی برای فوتبال استان بود. استانی که از لحاظ داشتن استعدادها می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد چگونه در یک دیدار دست و پا بسته ظاهر می شود؟

نمی دانم عیب و ایراد کار در این دیدار کجا بود؟ آیا همان دلایلی که بعد از باخت ها گفته می شود ، دلایلی چون دوری راه، وضعیت آب و هوا و خستگی در آن دخیل بوده است و یا دلایل دیگری بوده است؟ آیا تیم از درون مشکل دارد؟ چرا نباید وافعیت ها را گفت و بیان کرد. آیا آن تماشاگری که بعد از به صدا درآمدن سوت بازی زار زار گریست نباید علت ناکامی را بداند.

در آغاز فصل امیدواری ایجاد کرده و هر پیروزی را بزرگ نمودند و با بال و پر دادن به برخی از مسایل ، توقع را بالا بردند و حالا در شرایطی گیر کرده ایم که هر لغزش و کوتاهی در دو هفته آینده می تواند عواقب ناخوشایندی برای فوتبال اردبیل داشته باشد.

بازیکنانی که روز گذشته عاجز از یک حرکت ابتدایی در زمین بوده و توان راه رفتن نداشتند چگونه می توانند شکست سنگین و تحقیر فوتبال اردبیل را توجیه نمایند.

مگر چه اتفاقی می افتد که در فاصله یک هفته بعد از بازی با آلومینیوم اراک تیم 360 درجه تغییر می کند و دیگر از طراوت و شادابی و روحیه جنگندگی در آن اثری دیده نمی شود.

تا بازی خونه به خونه باز گرداندن روحیه از دست رفته و ریکاوری روحی و روانی تیم کاری بس بزرگ و ضروری است که کادر فنی قبل از هر چیز باید آن را در نظر گرفته و در کمترین زمان ممکن در این کار موفق بشود.

برد و باخت اصول جدا ناشدنی از رقابت های ورزشی است اما چگونه باختن از اهمیت بیشتری برخوردار می  باشد. در یک مسابقه فوتبال باخت آبرومندانه همراه با ارائه یک بازی زیبا و قابل قبول می تواند قابل تحمل باشد ولی اگر باختی در شرایط غیر عادی و با بازی غیر منطقی و با یک نوع بی تفاوتی همراه باشد تحملش سخت و زجر آور می شود.

بازیکنانی که مدعی بوده و بازی در لیگ برتر را حق خود می دانند و با یک یا دو بازی نیمکت نشینی زمین و زمان را به هم می دوزند و یا ماندن به مدت چند هفته در کنار خط را گناهی بزرگ و نابخشودنی به شمار می آورند برای این نتیجه به دست آمده چه توجیهی می توانند داشته باشند؟

آقایان فیلم بازی با صنعت نفت را دوباره با دقت ببینند مطمئنا به این نتیجه می رسند که هر گونه انتقاد از آنها بحق بوده و ضعف و کم تحرکی و بی دقتی تک تک آنها در بازی محرز بوده است و بنابراین برای اینکه این ذهنیت ها را پاک کرده و بر توانایی و قدرت خود صحه بگذارند برای رویارویی با خونه به خونه و کسب یک پیروزی خود را از هر نظر آماده کنند.




همه دنیا به من بخندند اما هوادارانم اشک نریزند

همه دنیا به من بخندند اما هوادارانم اشک نریزند. این جمله زیبا را یکی از نام آورترین و وفادارترین بازیکنان تاریخ فوتبال جهان بر زبان رانده  است. پائولو مالدینی ستاره میلان ایتالیا  کسی که نزدیک به بیست سال در یک باشگاه توپ زد و به تمام پیشنهادات نه گفت و بالغ بر 900 مرتبه در طول نزدیک به بیست سال با پیراهن میلان پا به میدان گذاشت در مصاحبه ای این حرف ها را گفته است .

در دهه 90 تیم های بزرگ دنیا پیشنهادات اغوا کننده ای به مالدینی دادند اما او هیچگاه در مقابل دلارهای وسوسه کننده تیم های اروپایی قامت خم نکرد . در آن سال ها بزرگترین تیم های دنیا به سراغ مالدینی رفتند ، از انگلستان منچستر یونایتد، چلسی و لیورپول، از آلمان بایرن مونیخ و هامبورگ و… سرانجام از باشکوه ترین باشگاههای جهان و معتبرترین لیگ دنیا، لالیگای اسپانیا، هم ریال مادرید و هم بارسلونا بارها و دفعات متعدد سعی کردند این مدافع افسانه ای فوتبال ایتالیا را به جمع ستاره های خود اضافه کنند ولی پائولو هیچگاه در مورد چگونگی پیشنهادات آنها سوال هم نکرد.

در همان سالها روزنامه دیلی اکسپرس مصاحبه مفصلی با پائولو انجام داد و خبرنگار از وی پرسید که چگونه او در مقابل قرارداد های رویایی بخاطر وفاداری به پیراهن باشگاه سر خم نمی کند و حاضر به ترک باشگاه نمی شود؟

او در قسمتی از جواب به این سوال می گوید: می دانم در فوتبال امروز اگر از تعصب به پیراهن باشگاهی حرف بزنی به تو می خندند…..اما من حاضرم تمام مردم دنیا بهم بخندند ، ولی اشک به چشمان عاشقان میلان ننشانم و اینگونه بود که در روز خداحافظی پائولو مالدینی از فوتبال و آویزان کردن کفشهایش ، هواداران میلان و مردم فوتبالدوست این شهر، در حد یک اسطوره ابدی با پائولی وداع کردند.

این مقدمه را نوشتم که بگویم مطمئنا بازیکنان تیم شهرداری و آنهاییکه فردا بنا به تشخیص کادر فنی برای دیدار با صنعت نفت آبادان قدم به میدان رقابت خواهند گذاشت اینچنین فکر خواهند کرد و اجازه نخواهند داد که تماشاگرانی صادق و بی ریا زانوی غم در بغل بگیرند و اشک از چشمانشان جاری کنند.

واقعیت این است که برای تیم ها و باشگاهها، مدیران و دست اندرکاران و کادر فنی امروز می آیند و فردایی دیگر مسئولیت خود را به دیگری می سپارند و ممکن است بعد از واگذاری پست حتی برای یک دفعه که شده سراغی از تیم نگیرند ولی این تماشاگران هستند که در همه حال و در هر شرایطی تیم را تنها نمی گذارند و با موفقیت تیم خوشحال می شوند و با باخت و کسب نتایج ضعیف افسرده و غمگین می شوند و به راستی که مالک اصلی تیم هایی مانند شهرداری تماشاگران آن می باشد و لا غیر.

بنابر این انتظار می رود بازیکنان شهرداری فردا فقط و فقط بخاطر تماشاگران، بخاطر آنهایی که در هر شرایطی از حمایت تیم و بازیکنان پا پس نگذاشتند  آنچه در توان دارند را در طبق اخلاص بگذارند و برای 90 دقیقه همه مشکلات، بی توجهی ها و ناراحتی ها را فراموش کرده و به اشک تماشاگران اردبیلی فکر کنند و هم قسم شوند تا زمینه شادی، سرور ، شادمانی، شعف و خوشحالی جامعه ورزش و هوادارن تیم را فراهم نمایند.




این فرصت بزرگ را از دست ندهید

شهرداری اردبیل فردا در آبادان یک گام دیگر برای تعیین تکلیف در لیگ آزادگان بر می دارد. گامی که می تواند برای فوتبال استان و برای دوستداران و هواداران آن در منطقه از اهمیت بسزایی برخوردار باشد.

تماشاگران اردبیلی انتظار دارند کادر فنی و بازیکنان تا آنجا که در توان دارند برای این دیدار همه توان  و قدرت خود را به کار گیرند . سه بازی هفته های آخر لیگ برای اثبات حقانیت و توانایی های کادر فنی و بازیکنان فرصت بزرگی است و عزیزان این فرصت بزرگ را نباید از دست بدهند.

بارها گفته شده و اعتقاد بر آن داریم که بازیکنان در فصل جاری با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده اند. همین تعویض های مکرر سرمربی، عدم پرداخت بموقع مطالبات و ناهماهنگی در برخی از امور می تواند بر تمرکز بازیکنان و کادر فنی، نحوه بازی و نتیجه گرفتن موثر باشد و لی آیا در سه هفته مانده به پایان لیگ برخی از حرکت ها می توانند تاثیر آنچنانی در بهبود وضعیت موجود داشته باشند؟ برخی از اظهارنظرها و حرکت ها اگر ناخواسته باشند کاری بیهوده و نوعی خودزنی به شمار می آید و اما اگر کسانی با طرح و نقشه قبلی و با اجرای یک نمایشنامه در فکر و اندیشه ایجاد حاشیه در تیم بوده و در لباس یک دوست و مسئول نقش دشمنی خطرناک و سهمگین را بازی کنند باید بدانند که دیر یا زود رسوای خاص و عام خواهند شد.

تیم در وضعیتی به سر می برد که کوچکترین حرکت احساسی ، نسنجیده، ناشیانه و خارج از عرف می تواند نابودی و فنا را به دنبال داشته باشد و اگر کسانی  به دلایل مختلف در اندیشه ضربه زدن به تیم در نقش دلسوخته و عاشق آن هستند بدانند تیم چه در دسته یک بماند و چه سقوط بکند چهره واقعی آنها از زیر نقاب بیرون آمده و همه چیز برای جامعه ورزش و فوتبال آشکار خواهد شد.

تیم فوتبال شهرداری امانت بزرگی از سوی جوانان و مردم ورزش دوست استان اردبیل است که به دست کادر فنی، بازیکنان و مدیران سپرده شده است. هر حرکتی از سوی امانتداران بر خلاف نظر و خواست صاحبان اصلی تیم گناه نابخشودنی و خیانتی بزرگ به حساب می اید که در تاریخ ورزش و فوتبال این دیار ماندنی خواهد شد. باید بر حکم وظیفه از این امانت بخوبی محافظت شود و در پایان فصل در همان جایگاهی که تحویل گرفته اند به صاحبان اصلی اش تحویل داده شود و مسلما اگر غیر از این باشد مردم عاملان کسب نتایج ضعیف و ایجاد کنندگان حاشیه را نخواهند بخشید.

در سه بازی باقیمانده از فصل بازیکنان تیم شهرداری فارغ از هر مسئله ای باید کاملا حرفه ای رفتار نمایند. باید برای موفقیت تلاش و برنامه ریزی داشته باشند. رقابت سخت و در عین حال جوانمردانه ای را به نمایش بگذارند و اخلاق حرفه ای را رعایت کنند. در اخلاق حرفه ای تعصب تیمی جایگاه ویژه ای دارد و اگر به همین دو کلمه توجه شود و با جان ودل پذیرفته شود مطمئنا در هر سه دیدار کسب نتایج دلخواه نمی تواند دور از دسترس باشد.

یکی دیگر از نمادهای اخلاق حرفه ای در فوتبال احترام نهادن به رای و نظر کادر فنی است. قرار نگرفتن در لیست و یا در تعویض ها و روی نیمکت نشستن ها بازیکنی که مدعی داشتن تعصب و عشق ورزیدن به پیراهن تیم و باشگاه می باشد حق هیچگونه اعتراض و حتی زمزمه با خود را ندارد. حرف زیاد زده می شود ولی مدعیان باید در عمل ادعای خود را به اثبات برسانند.

به همت و غیرت و قدرت و توانایی تک تک بازیکان زحمتکش تیم اعتقاد داشته و امید آن داریم فردا در آبادان و دو هفته دیگر در اردبیل و تهران، آنها پیام آور شادی، سرور و خوشحالی برای مردم اردبیل باشند و به دور از هرگونه تعارف این امر دور از دسترس آنها نبوده و نیست.

حرف های زیادی برای گفتن وجود دارد اما در حال حاضر امکان نوشتن و بیان آنها نبوده و نیست. به انتظار می نشینیم تا لیگ همراه با موفقیت به پایان برسد آنگاه حرف های زیادی برای گفتن خواهیم داشت.




سفسطه در فوتبال استان اردبیل

 دو شاگرد از استادشان پرسیدند: “سفسطه چیست؟

استاد کمی فکر کرد و جواب داد: “گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز و دیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟

هر دو شاگرد یک زبان جواب دادند: “خوب مسلما کثیفه!”

استاد گفت: “نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟

حالا شاگردان می گویند: “تمیزه!”

استاد جواب داد: “نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد” و باز پرسید: “خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند: “کثیفه!”

استاد گفت: “اما نه، البته که هر دو! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند: “هر دو!”

استاد این بار توضیح می دهد: “نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!”

شاگردان با اعتراض گفتند: “بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم؟ هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است.”

استاد در پاسخ گفت: “خوب پس متوجه شدید، این یعنی سفسطه! خاصیت سفسطه بسته به این است که چه چیزی را بخواهی ثابت کنی!”

عزیزان با مطالعه این مثال می توانند برنامه ورزش، تلاش و نشاط شنبه گذشته را به خاطر بیاورند و جواب دبیر هیات فوتبال استان را در ارتباط با سخنان دو نفر از پیشکسوتان داوری و یکی از مربیان زحمتکش شهرستان مشگین شهر را در ذهن مرور بکنند و آنگاه قضاوت نمایند که جواب های داده شده به این عزیزان درست در ارتباط با سوالات و موارد مطرح شده توسط آنها بوده است یا نه؟

وقتی این برنامه را دو روز بعد از پخش آن موفق به تماشا شدم شنیدن جواب های بی ربط و خارج از موضوع از فردی که تا حدی در فوتبال اردبیل بازی کرده و مربیگری نموده است تعجب آور بود. انتظار از پیشکسوتان و آنهایی که مدعی خدمت به فوتبال و ورزش هستند جز صداقت و راستی نیست . وقتی که دبیر هیات در سخنان خود به پیشکسوتان استان درود فرستاد ،پسندیده نبود که دقایقی بعد از آن دو تن از زحمتکشان فوتبال و پیشکسوتان داوری استان را دروغگو قلمداد نماید. نمی دانم شاید من نگارنده این مطلب اشتباه می کنم و علیرغم اینکه چندین بار صحبت های مطرح شده را گوش کردم ولی باز امیدوارم که من اشتباه شنیده باشم چرا که شایسته نیست بخاطر دو روز ماندن در پست و مقام از هر طرف و فردی که بوده باشد حرمت ها را زیر پا بگذاریم و در یک رسانه جمعی با دروغگو قلمداد کردن یکدیگر نوع نگرش جوانان به پیشکسوتان فوتبال استان را تغییر بدهیم.

این مطلب در روشن شدن ابعادی از مصاحبه های انجام یافته در آن برنامه نوشته می شود تا بدین ترتیب از آنهایی که در عین ناانصافی، دروغگو و حاشیه ساز قلمداد شدند دفاع نماییم و با بیان  مطالبی قضاوت را به دوستداران و علاقه مندان به فوتبال واگذار کنیم هر چند که اعتقاد بر این داریم دبیر هیات فوتبال استان در مقطعی به عنوان بازیکن ، مربی برای فوتبال استان زحمت کشیده و بنابر این انتظار از وی این است که حداقل در برخورد با کسانی که بمانند وی خاک فوتبال خورده اند منصفانه ، عادلانه و بی طرفانه برخورد نماید چرا که باید اعتقاد بر این داشته باشیم که:

حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد

زمانه را ورقی، دفتری و دیوانیست

در این فرصت به دو مورد در ارتباط با مصاحبه یاد شده به طور خلاصه اشاره می شود:

1- ایرج امین فر و جلیل پیشکار گله مند بودند از اینکه در چهار سال گذشته در اردبیل کلاس داوری برگزار نشده، هیات فوتبال استان کمیته داوران شهرستان اردبیل را قبول ندارد، جمعیت داوری اردبیل کاهش یافته و به نوعی کفگیر آن به ته دیگ خورده است، داوران شهرستان اردبیل برای همکاری با کمیته داوران شهرستان اردبیل مورد تهدید قرار می گیرند و در نهایت اینکه در چهار سال گذشته اقداماتی انجام یافته که مرگ و نابودی داوری اردبیل را رقم زده است.

دبیر هیات استان در جواب این بحث ها گفت: ادعای  اینکه داوری اردبیل صفر است واقعیت ندارد، 30 داور در مسابقات کشوری فعال است و تعدا داوران فعال در رقابت های لیگ چهار سال قبل 15 نفر بوده که این تعداد الان به 30 نفر افزایش یافته است.

امین فر و پیشکار مشکلات داوری شهرستان اردبیل را مطرح کرده اند. آنها از دست اندرکاران کمیته داوری هیات شهرستان می باشند ولی دبیر هیات در جواب آنها به آمار استان اشاره می کند. آنها مدعی افت داوری فوتبال در شهرستان اردبیل هستند ولی وی به افزایش داوران فعال در چهار سال گذشته در استان اشاره می کند.

اگر شهرستان اردبیل 30 داور فعال در رقابت های کشوری دارد بجا خواهد بود آقایان اسم آنها را منتشر کنند . وقتی مشکل شهرستان اردبیل مطرح است چرا برای سرپوش گذاشتن به برخی از مسائل با ارائه آمار استانی در منحرف کردن افکار عمومی تلاش می شود؟

باید پرسید آیا داوران فعال شهرستان اردبیل به هفت نفر می رسد؟ داورانی از شهرستان اردبیل که در فصل جاری از سوی فدراسیون به آنها ابلاغ صادر شده 30 نفر هستند؟

2- محمدی مربی زحمتکش  مشگین شهر مدعی شد که رئیس هیات فوتبال شهرستان به دلیل مشغله کاری و گرفتاری شغلی فرصت کافی برای حضور در رقابت ها و هیات را نداشته و تیم های حاضر در لیگ به اصطلاح برتر استان وی را حتی برای یک بار در کنار تیم مشاهده نکرده اند.

جوابی که دبیر هیات به این مورد می دهد در نوع خود کاملا شنیدنی و قابل بحث است. وی مدعی شد که برنامه های مسابقات به هیات فوتبال و اداره ورزش و جوانان شهرستان ارسال و مسابقات با هماهنگی آنها انجام می شود و اصلا هیچ مسابقه ای بدون حضور نماینده هیات امکان برگزاری ندارد.

قضاوت با شما خوانندگان این مطلب است. محمدی می گوید رئیس هیات شهرستان را در صحنه فوتبال و مسابقات مشاهده نکرده است و دبیر هیات استان می گوید هیچ مسابقه ای بدون حضور نماینده هیات فوتبال انجام نمی شود و آنگاه مربی بیچاره را نیز متهم کرده و گفته می شود که نمی دانم این آقا این حرف ها را از کجا آورده است؟

اگر به لغت نامه دهخدا، عمید و معین مراجعه شود در معنی سفسطه آمده است: مغالطه کردن برای وارونه نشان دادن حقایق، گفتار غیر منطقی و استدلال و قیاس باطل. اینکه بخواهیم آمار داوران استان را به داوران شهرستان اردبیل ربط بدهیم و حضور نماینده هیات در یک مسابقه را هم ردیف با حضور رئیس هیات بدانیم آیا استدلال و قیاس باطل نیست؟

در ارتباط با آن برنامه و گفتگوهای انجام شده و لیگ به اصطلاح برتر استان و زمان برگزاری آن و 12 تیم حاضر در رقابت ها و قرعه کشی و تعیین میزبان رقابت ها اگر فرصتی شد در آینده با خوانندگان سخن خواهیم گفت.

 

 

 




ورزش ناشنوایان در سکوت سنگین بی توجهی

خبر قهرمانی بانوان ناشنوای استان اردبیل در رقابت های دوومیدانی قهرمانی کشور خوشحال کننده و غرور آفرین بود.

بانوان اردبیلی در این رقابت ها با درخشش و با کسب 56 امتیاز در سکوی اول قرار گرفتند و افتخاری دیگر برای استان به دست آوردند.

قهرمانی این ورزشکاران با استعداد، قدرتمند و توانا عاملی برای احساس شرمندگی کسانی است که تاکنون به آنها توجه نکرده اند و به اندازه توانایی و حقشان آنها را مورد عنایت قرار نداده اند.

آنها با سکوت خود ، حرف دلشان را با ما در میان می گذارند . ورزشکاران ناشنوای استان و هیات ورزشهای ناشنوایان در سال های اخیر بزرگترین و بالا ترین افتخارات را نصیب استان کرده اند و علیرغم این درخشش و افتخارآفرینی ها کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.

این قهرمانان زندگیشان سراسر غرق در سکوت است. آنها زندگی شان را با سکوت می سازند . سکوتی که سرشار از لبخند، عشق و هیجان است. آنها زندگی آرام و گوش های بدون دغدغه شنیدن دارند. مسئولینی که در استان دم از خدمت بی منت می زنند و رسیدگی و توجه به امور محرومان را در اولویت کارهای خود می پندارند باید سکوت ناشنوایان ورزشکار استان را بشنوند و برتلاش و کوشش و سعی و اهتمام آنها ارج بگذارند و با بهانه قرار دادن هر موفقیت و هر حرکتی به نوعی با شنیدن صدها معنی و مفهوم سکوت آنها، این عزیزان را برای تلاش بیشتر و رسیدن به موفقیت های چشمگیر ورزشی تشویق و ترغیب نمایند.

چند درصد از جامعه ورزشی استان و مسئولان قدرقدرت و مدعی منطقه ما با نام مریم عبدی فر آشنا هستند؟ آیا می دانند این بانوی ناشنوا در سکوت خود یکی از نام آورترین ورزشکاران استان بوده و اولین بانوئی است که در ورزش ناشنوایان در رشته دوومیدانی در مسابقات آسیایی مدال طلا را به گردن آویخته است؟ آیا او را که یکی از افتخارآفرینان استان است در کدام محفل و جلسه ای به اندازه حق خودش مورد تشویق قرار داده اند؟

دل آدم به درد می اید. با همه احترامی که به تمامی ورزشکاران و تلاشگران عرصه ورزش در استان قائل هستیم باید بگویم که وقتی در یک مسابقه غیر معتبر، ورزشکاری مدال می گیرد در شهر ما زمین و زمان را از بنرهای مختلف تبریک پر می کنند ولی ناشنوایی چون مریم عبدی فر در مسابقه ای مهم چون قهرمانی آسیا در سکوی اول قرار می گیرد و در سکوت مطلق گرد فراموشی بر روی قهرمانیش می نشیند.

هیات ورزش های ناشنوایان استان نیز مانند ورزشکارانشان در سکوت بی توجهی روزگار می گذراند و در سکوت با افتخارآفرینی برای استان گام بر می دارد.

هرچند اداره کل ورزش و جوانان تا آنجا که می تواند گوشه ای از چشم های پر مهر و عنایت خود را به ورزشهای ناشنوایان می دوزد ولی بدون تعارف باید ادعا کرد ورزشکاران ناشنوای استان مستحق توجه و عنایت بیشتر هستند و این امر نباید تنها از طرف اداره کل ورزش و جوانان باشد لازم است همه مسئولین و دست اندرکاران استان و علی الخصوص استاندار به این قهرمانان توجه ویژه ای داشته باشند .

آیا هیات ورزشی که بتواند در مسابقات آسیایی 12 ورزشکار اعزام نماید مستحق تشویق، ترغیب و حمایت بیشتر نیست؟

قهرمانی قهرمانان و فعالیت هیات ورزش های ناشنوایان از سوی رسانه های استان نیز بیشتر با سکوت مواجه می شود و بخوبی اقدامات آنها منعکس نمی شود تا جامعه در جریان کارهای بزرگ آنها قرار بگیرد. امید است در سال 95 در محضر مسئولان برای هیات ورزشهای ناشنوایان استان حسابی مخصوص باز شود و آنها بخوبی مورد حمایت قرار گیرند.

 




سرنوشت رای استان در مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال

وقتی می گوئیم فضای فوتبال اردبیل قاراشمیس است حرف ما را باور نمی کنند. عده ای می گویند مغرضانه رفتار می کنیم و به ما سفارش می کنند که ما نیز مثل برخی های منتسب به جامعه رسانه ای، حرف گوش کن باشیم تا حضرات، عزیزمان بدارند و برخی دیگر نیر بر این اعتقاد دارند که اگر زیاد حرف بزنی و بخواهی از این بیشتر پا را از گلیم خودت دراز بکنی احتمال دارد یک مشت بخوری. از آن مشت های خطرناک که مربی مشگین شهری خورد و صدایش را کسی نشنید، مواظب خودت باش، قلبت هم بیمار است، از آن مشت ها یکی بخوری کارت تمام می شود. خودت هیچ، سکته می کنی و دست از دنیا می کشی ولی مشکل برای مشت زن قهار و واقعیت وارونه کن پیش می آید که دنیای رفتار چاله میدانی اش به پایان می رسد.

در هر صورت به من سفارش می کنند که خط قرمز حضرات را رعایت بکنم و گر نه اگر باز بگویم و حقایق را بنویسم چاره ای برای آنها جز استفاده از مشت آهنین نخواهد بود.

بهر حال آماده ایم در ازای بیان واقعیت ها مشت بخوریم، فحش و ناسزا بشنویم، با ناملایمات ، نگاههای غضب آلود و تهمت های نابجا روبرو بشویم ولی هدف، عقیده و فکر خود را با چیز دیگری معامله نکنیم.

همین بحث مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال و سرنوشت رای استان در مجمع به یکی از مهمترین و قابل توجه ترین موضوعات ورزشی استان تبدیل شده است.

اداره کل ورزش و جوانان مدعی است که هیچ فردی نمی تواند با عنوان رئیس هیات فوتبال استان در مجمع حضور پیدا کند و رای به گلدان بیندازد و در مقابل کسی که دوره چهار ساله ریاستش در مهر ماه سال گذشته به پایان رسیده مدعی است که برایش از طرف فدراسیون دعوت نامه ارسال شده و به مجمع می رود و در صندلی مخصوص استان جاخوش می کند و به دوستانش که سال ها او را حمایت کرده اند رای می دهد و کسی نمی تواند از این کار او را منع نماید. در بین این ادعاها شما پیدا کنید پرتقال فروش را !!!!!!!!

ادامه مسئولیت در هر پست و مجموعه ای در صورت پایان یافتن مهلت باید طی حکمی از طرف بالاترین مرجع صورت بگیرد و تا آنجا که اطلاع هست از سوی رئیس فدراسیون ابلاغی برای رئیس سابق هیات فوتبال استان صادر نشده است . حال آیا ادامه فعالیت وی در هیات فوتبال استان قانونی است؟ امضای اسناد مالی و اداری از طرف وی چگونه است؟ دعوتی که از سوی فدراسیون به وی فرستاده شده بر اساس کدام اساسنامه و بند و تبصره صورت پذیرفته است؟

مهمتر از همه این ادعاها و منم منم گفتن ها باید در انتظار ماند و دید که رئیس مجمع در قبال دعوت شدگان اینچنینی به مجمع چه موضعگیری خواهد داشت؟ اوست که باید برای بودن یا نبودن یک فرد در مجمع نظر بدهد. آیا صرف داشتن یک دعوتنامه به امضای دبیر کل دلیل بر حقانیت و قانونی بودن آن می تواند باشد؟

بدون شک دوستان کفاشیان که در دو سال اخیر ضربه به فوتبال برخی استان ها را پذیرفته اند و حرفی بر زبان جاری نساخته اند بخاطر رای استان ها در مجمع بوده و هیچ دلیل دیگری نداشته است. پس آنها تلاش خواهند کرد که عواملشان در مجمع باشند ولی باید منتظر ماند و نتیجه نهایی این اقدامات و مهندسی ها را شاهد شد.

اینکه آقایان تا به بن بست می خورند بحث اساسنامه، ماده و تبصره را پیش می کشند چرا در ارتباط با حل اختلاف هیات فوتبال استان و اداره کل ورزش و جوانان اساسنامه را اجرا ننموده اند؟

در تبصره 2 ماده 19 اساسنامه هیات های استانی آمده است: برکناری رئیس هیات استان با توافق رئیس فدراسیون و مدیر کل تربیت بدنی بوده و در صورت عدم توافق ، حکمیت با معاون امور ورزش و جوانان سازمان تربیت بدنی خواهد بود.

سوال: چرا در سه سال گذشته فدراسیون و هیات استان نشینان این تبصره را مورد توجه قرار نداده و طبق آن برای پایان دادن به اختلافات و نجات فوتبال استان از بلاتکلیفی اقدام ننمودند؟

قضاوت در ارتباط با عملکرد آنهائی که بر فوتبال اردبیل حکم می رانند با خوانندگان و دوستداران فوتبال استان می باشد.

 




حکایت حسین قلی خان و فوتبال اردبیل

حسین قلی خان یکی از خوانین لرستان بود. سرکش و مردم آزار و جسور. همه از دست او شکایت داشتند. چندان که سلطان صاحبقران، ناصرالدین قاجار خبردار شد، خواست او را عزل کرده به زنجیر کشد.

مشاوران گفتند صلاح نیست و رای بر این قرار گرفت که او را با عزت دعوت کرده و در تهران حسابش را برسند. خان لر با سواران خود راهی تهران شد به شهر ری رسید. با انبوه جمعیتی روبرو شد که جلوی دکه ای غوغا می کردند. پرسید چه خبر است و هیاهو برای چیست؟ گفتند نان نایاب است و دکان نانوائی نان نمی پزد. پیش رفته از نانوا علت را پرسید: گفت آرد ندارم. گفت خودت را آرد می کنم. فرمان داد تا نانوای بدبخت را سرنگون به تنور انداختند. آنگاه همه را گفت این است سرنوشت نانوایی که نان نپزد.هنوز ظهر نشده بود که روی پیشخوان تمام نانوایی های شهر ری تا شمیرانات نان تلمبار شد و خریداری نداشت .

خبر به سلطان بردند که مسئله نان حل شد . پرسید چگونه ؟ گفتند با حکمت حسین قلی خانی. شاه سبیلی جنباند و بر خان احسن گفت. او را خلعت داده راهی لرستان کرد تا هر چه بخواهد با مردم نگون بخت بکند.

حال وضعیت فوتبال ما هم گویا با حکمت حسین قلی خانی اداره می شود. یکی می گوید من رئیس و فرمانده کل فوتبال اردبیل هستم و همه باید از من هدایت بکنند و نمی توانند غیر از حرف من حرفی بزنند و سخنی بر زبان جاری کنند.

یکی دیگر می گوید ریاست فعلی بر هیات غیر قانونی است و نباید او همچنان سکاندار هدایت باشد و باید میز ریاست و کاخ حافظ را ترک کرده و فوتبال را به حال خود رها نماید.

در شهرستان ها نیز حکمت حسین قلی خانی حاکم شده است. در مشگین شهر می گویند رئیس هیات به ندرت در هیات حضور پیدا می کند و اتاق او را اداره از دستش گرفته و او نیز قصد  شکایت از اداره را دارد. در دیگر شهرستان ها نیز امور کاملا بر وفق مراد نیست و همچنان مشکلاتی مابین هیات های حامی استان و اداره ورزش و جوانان وجود دارد .آیا این ها دلیلی بر حاکمیت روش حسین قلی خانی در فوتبال ما نیست.

چه بگوییم و چه بکنیم که حضرات مدعی و آقایان پر طمطراق بیایند و تکلیف فوتبال ما را روشن بکنند و دامن این ورزش را از چند دستگی، خود محوری، غرور، رفتارهای ناشایست، اقدامات جانبدارانه، رفتار های تبعیض آمیز،بی تکلیفی و سرگردانی و چند دستگی نجات بدهند و تکلیف همه را روشن بکنند و جایگاه هر فردی را نشان بدهند و اجازه ندهند عده ای برای حفظ موقعیت خود تیشه به ریشه فوتبال و ورزش بزنند و با داد و بیداد و دوختن زمین و آسمان به هم فقط خود را محق جلوه دهند و دیگران و منتقدان خود را نفهم و کج اندیش و دشمن ورزش و فوتبال به حساب آورند.

بیایید به بحث خودی و غیر خودی در فوتبال و تشکیلات مدعی اداره آن پایان بدهیم و با خواست افکار عمومی حرکت کنیم و بر خلاف جریان آب شنا ننماییم و در همه حال خدا را در نظر بگیریم و برای توجیه رفتارهای غلط حقایق را زیر سوال نبریم و دیگران را به خاطر خود و اطرافیانمان قربانی نکرده و در همه حال خدا را بر اعمال و رفتار و گفتار ناظر ببینیم.

هر کس به هر ترتیبی که دلش بخواهد مختار است که در مورد نوشته های ما قضاوت بکند و با یک مطلب به سراغ دوستان خود برود و ما را عامل دو دستگی و اختلاف معرفی کرده و تلاش بر تبرئه خود و دوستانش داشته باشد ولی افکار عمومی و مردم بهترین قاضی هستند . ما می گوییم در فوتبال ما وحدت و یک دلی باید حاکم باشد و منطق جای زور و مشت را بگیرد و همه دست اندرکاران فوتبال استان از مرکز استان تا کوجکترین بخش آن به یک چشم دیده شوند و عدالت در همه موارد و برای همه اجرا بشود. اگر این حرف ها می تواند دودستگی به دنبال داشته باشد ما تسلیم هستیم  و مطمئنا اگر به این نتیجه نیز برسیم از جامعه ورزش عذر خواهی خواهیم کرد.

در نظر است به مرور برخی از رفتارهای دوگانه در فوتبال اردبیل را مورد بحث و بررسی قرار بدهیم و مطمئنا در پایان این بحث ها عاملین درماندگی فوتبال و خائنین به آن  و دامن زنندگان به اختلاف روشن خواهد شد و در نهایت روسیاهی به زغال می ماند وبس.




تماشاگر آماده باش

روی سخن با تو تماشاگری است که سرمایه فوتبال و ورزش اردبیل هستی، تماشاگری که دلباخته فوتبال و عاشق این رشته ورزشی می باشی، وقتی تیم دوست داشتنی تو، شهرداری بازی دارد چشمهایت را می دوزی به چهارچوب فیبری جام جم و یا در ورزشگاه حضور می یابی و توجهی به وضعیت جوی نداری، لازم باشد پارو به دست می گیری ، برف پارو می کنی تا زمین را برای تیم محبوبت آماده بازی بکنی، در ورزشگاه حنجره ات را پاره می کنی ، سوت می زنی، با اشکهایت می خندی و با خنده هایت گریه می کنی.

هر چه باشد نود دقیقه رها می شوی، از خیلی دردها. پرچم قرمز رنگ تیم ات را در هوا تکان می دهی و یا اگر پرچم نداری مهم نیست ، بیرق دلت را با عشق برافراشته می کنی و به خود می گویی شهرداری عشقم، امیدم و تیم محبوبم است . چائی می خوری، پشت چای تخمه ها را با پوست می خوری و فریاد عزیزی که تو را از دل درد و یا گرفتاری صدا می  ترساند، نشنیده می گیری.

هر سن و سالی که داری مهم نیست و تیم محبوبت را حمایت کن. گوش به حرف آنهائی نسپار که دل را مقیاس زمینی بخشند، دل که سن و سال نمی شناسد. کسانی را که هواداری ات را نکوهش می کنند و دلبستگی ات به تیم شهرداری را بیهوده می دانند بی خیال باش. آنها دلشان فقط برای پمپاژ خون بدنشان ساخته شده، ضد حالند و آنها در این وادی ها نبودند که لذت آن را چشیده باشند.

آنها دلشان بهاری نیست.ما فوتبالدوستان و علاقه مندان به تیم شهرداری را با آنها کاری نیست. عده ای امروز با شما و تیم شما در خفا مخالفت می کنند و برای درجا زدن آن نقشه می کشند و از هر راهی وارد می شوند که در لباس دوست به آن لطمه بزنند،آنها آتش بیار معرکه اند، بی معرفتند مبادا من و تو و امثال ما گول آنها را بخوریم، ما باید کار خود را انجام بدهیم، توجهی به حاشیه ها نداشته باشیم. عده ای در ولایت سردرگمی هر از چند گاهی هوس صحبت کردن به سرشان می زنند گاه بر له و زمانی بر علیه تیم حرف می زنند تو بگذار آنها به کار خود برسند، ما را نباید اعتنایی به آنها باشد.امروز روز توجه به تیم و حمایت از تیم است. وظیفه تو تماشاگر سنگین و بسی سنگین تر است. مبادا از آن دسته تماشاگران نان به نرخ روز باشی تا تیم نتیجه می گیرد دو آتشه ای و در باخت ها میدان را خالی می کنی. این روزها ، شهرداری به تماشاگران تمام عیار، تماشاگرانی که دل در گرو تیم دارند و تماشاگرانی با قلبی آکنده از عشق به شهرداری لازم دارد، پس تو تماشاگر صادق، تو تماشاگر بی ادعا، تو تماشاگر مخلص و تو تماشاگر عاشق شهرداری باید در چهار بازی آینده در پشت تیم باشی، حمایت بکنی، کم فروشی نکنی و برای کمتر از یک ماه برای تیم سنگ تمام بگذاری تا بازیکنان نیز با حمایت تو بتوانند با پیراهن شهرداری به عشق شما تماشاگران کاری کنند کارستان.

 

 




خواست بازیکنان ضامن بقای تیم

دوشنبه ششم اردیبهشت ماه ورزشگاه تختی اردبیل شاهد یک بازی حساس برای تیم شهرداری خواهد بود. این دیدار برای آلومینیوم اراک به اندازه نماینده اردبیل در لیگ حساس نمی باشد. تیم شهرداری اگر این دیدار را در خانه به حریف واگذارکند تقریبا پرونده بقا در لیگ یک برایش بسته می شود مگر اینکه در سه بازی بعد از این دیدار معجزه ای رخ بدهد که این هم تقریبا به نظر غیر قابل باور به نظر می رسد.

در چند هفته اخیر برای هر بازی شهرداری آنقدر گفتیم حساس و حساس که برای این کلمه حساسیت پیدا کردیم. هر چقدر تماشاگران فریاد زدند و مطبوعات و رسانه ها نوشتند تیم گویا از آن خوابی که گرفتارش شده است بیدار نشد که نشد. تیم ، بازیکنان و آنهاییکه دستی در آتش دارند یا به خوبی شرایط را درک نمی کنند و یا برای ماندن تیم در دسته اول اهمیتی قائل نیستند.

زمانی تیم خوب بازی می کند، موقعیت های زیادی را خلق می نماید، دستورات تاکتیکی در زمین موبمو اجراء می گردد و تیم با برنامه و با هدف دیده می شود عدم نتیجه گیری و یا شکست تحملش برای هوادار و دوستداران آسان می شود ولی وقتی تیمی در طول نود دقیقه نتواند سه پاس بی نقص رد و بدل کند، نتواند بازیکنانش در زمین بخوبی بدوند و با تمام وجود بجنگند و حرکت های تیمی تحسین بر انگیزی را به نمایش بگذارند تماشاگر و هوادار چگونه باخت را تحمل بکند و به آینده تیم امیدوار بشود؟

نود دقیقه راه رفتن در میدان و به آب و آتش نزدن کاری حرفه ای و خدا پرست نمی تواند باشد. انسان به تعهداتش موظف است عمل کند و در دنیای ورزش بازیکنان و قهرمانان با قراردادی که می بندند علاوه بر مسئولین باشگاه با جمعی عاشق و دلسوخته به نام تماشاگران و هواداران مواجه می باشند، هوادارانی که خون دل می خورند، گلو پاره می نمایند و از وقت و زندگی خود می زنند تا بر روی سکوهای سرد بنشینند و فضا را برای هنرنمایی بازیکنان گرم نمایند. پس اگر طرف قرارداد احتمالا در عمل به وعده اش کوتاهی بکند، نباید از بازیکنان رفتاری که  ننهادن همه توانایی ها در طبق اخلاص یکی از آن موارد است، سر بزند و اگر چنین فکر و اندیشه ای را یکی در سر بپروراند مطمئنا در پیش وجدان خود و افکار عمومی شرمندگی ببار می آورد.

بهتر است اعضای تیم یکبار فیلم بازی با فولاد یزد را ببینند و آن را خوب آنالیز کرده و با بازی خود نمره ای از صفر تا بیست بدهند و بعد از آن تصمیم بگیرند که عدم موفقیت در آن بازی را در مقابل آلومینیوم اراک جبران بکنند و بر همه احتمالات خط بطلان بکشند و در فوتبال اردبیل و این منطقه از خود نامی نیک به یادگار بگذارند.

لیگ دسته یک با همه تلخی ها و شیرینی ها به پایان می رسد ولی قضاوت تاریخ در ارتباط با آنهایی که در نتایج این فصل تیم شهرداری موثر بوده اند برای آیندگان مهم خواهد بود. تک تک بازیکنان در قبال عملکرد خود باید در پیشگاه عدل الهی پاسخگو باشند و در این میان خوش به حال آنهایی که در طول فصل صادقانه و با تمام قدرت در خدمت تیم قرار گرفتند و کم فروشی نکردند .

در بازی با فولاد یزد اگر وحید کارگر با تمام وجود در مقابل حملات آنها ایستادگی نمی کرد آیا نتیجه خجالت آوری رقم نمی خورد؟ بیایید برای چهار بازی باقیمانده طور دیگری فکر کنیم. انگار نه انگار که سی و دو هفته از رقابت ها را پشت سر گذاشته ایم . چنین بپنداریم که هفته اول رقابت هاست و برای از دست ندادن فرصت ها باید از همان روز اول کمر همت ببندیم. پیروزی در چهار دیدار آینده دور از دسترس نبوده و نیست و تحقق این ادعا فقط یک شرط مهم دارد و آنهم خواستن بازیکنان و هم قسم شدن آنهاست. اگر برای نتیجه گرفتن یک تیم در فوتبال، دنیا بسیج شود ولی بازیکنان خود را با خواسته جامعه تطبیق ندهند نمی توان کاری از پیش برد . پس بازیکنان تیم شهرداری برای چهار دیدار باید پیروزی را طالب باشند و به آن با تمام وجود فکر بکنند که در آنصورت خواهیم دید که تیم با اقتدار و قدرت در لیگ یک ماندنی می شود  و اگر چنین تفکری در بین بازیکنان حاکم نباشد دیگر برای حرف و اقدام و گلو پاره کردن ها و فریاد کشیدن ها جایی نخواهد بود.

امیدواریم بازیکنان تیم برای یک ماه هم که شده باشد خود را در میدان جنگی تمام عیار احساس نمایند و به فکر جنگیدن در آن میدان بیندیشند و برای ترسوها فرصت ابراز وجود ندهند و لیاقت و شایستگی خود را در میدان عمل به اثبات برسانند و نامی نیک در فوتبال ایران و استان به یادگار بگذارند.