1

حذف از مرحله گروهی، سناریو تکراری برای فوتبال ایران

درشبی که همه ایرانی‌ها امید به برپایی جشن صعود داشتند رؤیاها به حقیقت تبدیل نشد و شکست یک بر صفر در مقابل آمریکا، تیم فوتبال ایران را در صعود به مرحله حذفی ناکام گذاشت.

بازی محتاطانه و پرانتقاد تیم ملی زمینه را برای میدان‌داری و یکه‌تازی آمریکا فراهم کرد. وقتی تیمی با اندیشه دفاعی و با هدف کسب یک امتیاز قدم به مستطیل سبز بگذارد خواسته و ناخواسته توپ و میدان را در اختیار حریف می‌گذارد و ناگفته پیداست که در چنین مواقعی یک اشتباه و یک موقعیت حریف را به مقصد می‌رساند.

در برابر آمریکا، تیم ملی ایران بدون برنامه و شتاب‌زده عمل می‌کرد. وقتی برنامه‌ای برای رسیدن به دروازه حریف نداشته باشی و حفظ دروازه خود را در اولویت قرار بدهی باید تاوان سنگینی چون حذف از جام جهانی و برگشت به خانه داده باشی.

در دیدار با ولز، تیم ایران هدفی جز باز کردن دروازه حریف نداشتلذا با پاسکاری‌های مناسب و خلق موقعیت‌های ایده‌آل به سمت دروازه رقیب یورش می‌برد. حاصل این برنامه‌ریزی و هدف والا را نیز به دست آورد اما در مقابل آمریکا حمله و در تنگنا قرار دادن حریف در اولویت‌های بعدی قرار داشت. اندیشه‌ای که حکم به حذف تیم ملی از دور رقابت‌ها را داد.

همه امیدوار بودند که این‌بار تیم کی‌روش سنت‌شکنی ‌بکند و برای اولین‌بار در تاریخ فوتبال این کشور، ایران در مرحله حذفی جام جهانی حضور پیدا کند اما بار دیگر به اثبات رسید که در فوتبال آنهایی که با برنامه قدم به رقابت بگذارند و احتیاط و ترس را از خود دور نمایند و از شجاعت لازم برای بهره بردن از لحظه‌ها و فرصت‌ها برخوردار باشند  از ششانس بالایی برای پیروزی برخورددار خواهند بود.

اعضای تیم آمریکا وقتی یاران ایران را پراشتباه و در پاس‌کاری‌ها ناموفق دیدند با پاس‌های کوتاه و سرعتی و با گذشت زمان برتری فوتبالی خود را دیکته کردند و در دقیقه 38 به آن‌چه می‌خواستند رسیدند و هوشمندانه تا آخر بازی از اندوخته خود محافظت نمودند.

سومین تجربه حضور در جام جهانی با سرمربی‌گری کارلوس کی‌روش جز حذف از مرحله گروهی حاصل دیگری برای فوتبال‌ما نداشت. آیا باز همچنان بر ادامه همکاری با کی روش اصرار می‌ورزیم و با تصمیم‌گیری‌های احساسی در دنیای محدود فوتبالی خود درجا می‌زنیم؟




تجلیل کیلویی

تکریم و بزرگداشت عزیزانی که در ورزش بدون منت تلاش کرده و با سیلی صورت خود را سرخ می‌کنند، سنت پسندیده و نیکویی است که هیچ‌کس نمی‌تواند منکر آن بشود.

در حضور فرماندار اردبیل جلسه‌ای برای تجلیل از رؤسای هیئت‌های ورزشی شهرستان اردبیل برگزار شد. باید از اهتمام فرماندار اردبیل به‌خاطر برپایی این جلسه قدردانی کرد.

اصولاً باید تجلیل در قبال زحمات، تلاش‌ها و موفقیت‌ها انجام بگیرد. برای تعظیم باید معیارهایی تعریف شود و کسانی که در ارزیابی‌ها حداکثر امتیاز را کسب کنند شایسته تکریم و اجلال گردند.

با بزرگداشت کیلویی از عظمت، اهمیت و بزرگی مراسم ترتیب داده‌شده کاسته می‌شود و ده‌ها سؤال در ارتباط با چرایی مراسم و عدم توجه به شایستگی‌ها بر جای می ماند.

باید از فرماندار اردبیل گلایه کرد که چرا در این مراسم خبرنگاران ورزشی دعوت نشده بودند. با بودن خبرنگاران آمار سازان احتیاط می‌کنند و نمی‌توانند همه‌چیز را گل و بلبل به تصویر بکشند. فیلم مراسم و سخنرانی‌ها را در اختیار ورزشی نویسان قرار بدهید تا در جریان جلسه قرار بگیرند.
برای نوشتن از ورزش حال‌وحوصله‌ای نیست. هرچقدر که از حقایق، بی‌قانونی‌ها، خودمحوری‌ها و تنگ‌نظری‌ها بگویی خود را بیشتر در معرض حملات فرصت‌طلبان قرار می‌دهی. گوش شنوایی هم که برای شنیدن نیست. گویا خیلی‌ها وضع موجود ورزش استان و شهرستان را در اوج می‌دانند و تا می‌توانند آمارسازی می‌کنند. در چنین اوضاع و احوالی سکوت کردن بهترین و ایده‌آل‌ترین کار محسوب می‌شود.

و اما آقای فرماندار به چه دلیل و علتی از هیئت فوتبال شهرستان اردبیل تجلیل کرده و عملکرد وی و مجموعه‌اش را مورد تکریم قرار دادید. بزرگواری فرمایید و دستور بدهید عملکرد این هیئت در ۲ سال اخیر را منتشر بکنند. مسابقات باشگاهی شهرستان، قهرمان رده‌های مختلف، چگونگی معرفی نمایندگان شهرستان به رقابت‌های لیگ استانی، عملکرد کمیته‌ها و مسئولین آنها و خلاصه خدماتی که این مجموعه را شایسته تجلیل کرده‌است را جهت اطلاع افکار عمومی منتشر نمایند.

این را بدانیم که تجلیل از کسانی که کارنامه عملکردشان در در مجموع صفر است ظلم در حق کسانی است که زحمت این عرصه را کشیده‌اند و موفقیت بدست آورده‌اند.




فضول باشی و مدیریت اداره کل ورزش و جوانان

خدا را شکر که در نهایت مسئولین ما به توافق رسیدند و برای اداره کل ورزش و جوانان سرپرست انتخاب کردند. کاری را که باید در روز صدور حکم سرپرستی مدیر کل سابق به فدراسیون وزنه برداری می کردند دو ماه طول کشید و خلاصه ورزش ما را تبدیل به ابزاری برای کنترل از راه دور و میدان داری برخی ها تبدیل نمود.

حق ورزش اردبیل این نبود که حتی وزارتخانه نیز  نسبت به آن حساسیت نداشته باشد و مدیریت آن و تعیین تکلیف اش را به اما و اگر ها و وزش بادها و رضایت این و آن موکول نماید.

فضول باشی که از انتخاب سرپرست اداره کل خوشحال به نظر می رسید در ادامه گفت: شنیده می‌شود که برخی از تهران نشینان همچنان در اندیشه مدیریت ورزش اردبیل به سر می برند و می خواهند به هر ترتیبی که شده ردپایی در اداره امور آن داشته باشند، حالا به هر طریقی که بوده باشد، حتی آنهایی که سال ها از اردبیل دور هستند، همچنان هوس دخالت در امور ورزش استان را دارند و عجب دردی شده است درد این ورزش.

به فضول باشی گفتم: خوشحالی ات را با روایت های ضد و نقیض آسیب‌پذیر نکن. وقتی اداره کل مسئول دارد دیگر نگرانی روا نیست. مگر اینکه او بخواهد به حرف ها گوش بدهد و مطیع اوامر مرکز نشینان باشد ولی فکر نمی کنم که چنین شود. تو بی جهت نگرانی و بی دلیل توهم بر تو غلبه کرده است.

آنهایی که برای ورزش نقشه می کشند بهتر است به حوزه مسئولیت خود مشغول شوند و وظیفه قانونی شان را انجام بدهند.

فضول باشی گفت: یک بحث بد جوری در گلویم گیر کرده، نگویم دق می کنم و اگر بگویم ممکن هست حاشیه‌هایی برای من داشته باشد و برخی از حضرات و از ما بهتران از فضول باشی دلگیر بشوند.

گفتم: تو و ترس؟ اگر از ترس این و آن و حرف و فشار از بیان حقایق خود داری بکنی بار و بساط فضولی ات را باید جمع بکنی.

ایستادن و مقاومت کردن برای سرپا بودن حق از مهم ترین ویژگی های تو می باشد. بگو شاید که با گفتن حقایق بعضی از مشکلات موجود برطرف گردد.

گفت: چرا نتوانستند مدیر انتخاب کنند و حکم صادر نمایند؟ مگر کار خیلی سخت و طاقت فرسائی بود؟ نمایندگان که نه یک بار بلکه ده ها بار گفته اند که در انتصابات ابدا دخالتی ندارند و حرفی نمی‌زنند و نیرویی هم تحمیل نمی کنند. برخی ها مدعی هستند که شاخص می دهند و یا عده ای هم معتقدند که مشورت می دهند. برخی ها به شورای نگهبان نامه می نویسند و بعضی ها هم که اصلا با این نامزد مدیریت و یا آن فرد مطرح شده این جا و آن جا نمی روند و خط و نشان نمی کشند!! در چنین فضای ایده آلی که ایجاد می شود به چه دلیل انتخاب یک مدیر هفته ها به طول می انجامد و در نهایت به انتصاب سرپرست منتهی می شود؟

به فضول باشی گفتم: برادر عزیزم چیزی که الان در جامعه ما به یک مشکل تبدیل شده حرف زدن است. آن موقع برای جامعه ایده آل خواهد بود که حرف ها همراه با عمل باشند. در مورد آنچه تو اشاره کردی امیدوارم پیوند ناگسستنی بین حرف و عمل ایجاد شود تا استان بتواند همه انرژی خود را در یک مسیر که آن هم توسعه و پیشرفت استان است متمرکز کند.

گفت: آرزو بر جوانان عیب نیست. سال ها برای رو به راه شدن امور ورزش استان اظهار امیدواری کرده ایم ولی این بار امیدواریم با سرپرست جدید گوشه‌هایی از محقق شدن این آرزوها را شاهد باشیم. انشاالله.

 




انتظار جوانان منطقه، تکمیل پروژه ورزشی شهرک ولی عصر(عج)

سفر وزیر ورزش و جوانان و بازدید وی از اماکن و فضاهای ورزشی و تخصیص اعتبار مناسب برای بهسازی آن‌ها بر ضرورت تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام، مهر تأیید زد.‌

تکمیل پروژه‌های ورزشی نیمه‌تمامی که دچار مرور زمان شده‌اند در برخی از مناطق به یک مطالبه اصلی تبدیل شده اند.

احداث یک مجموعه ورزشی به قصد خدمت‌رسانی به ساکنین منطقه انجام می‌ شود ولی زمانی‌که بهره‌برداری از آن براساس برنامه پیش‌بینی‌شده، انجام نمی‌شود مشکلات زیادی را موجب می‌گردد که مهم‌ترین و قابل‌توجه‌ترین آن‌ها، نارضایی اجتماعی ناشی از عدم تعهد به وعده ها می‌باشد.

وقتی پروژه نیمه تمامی به امان خدا رها می‌شود ادامه عملیات احداث آن علاوه‌بر این‌که با افزایش هزینه‌ها و بالا رفتن منابع مالی مورد نیاز مواجه می‌شود، مصالح به‌کاررفته در آن نیز به سمت مستهلک شدن می‌روند و مشکلی دیگر بر مشکلات موجود می‌افزایند.

پروژه‌های نیمه‌تمام و وضعیت آن‌ها در سطح کشور با شروع به کار دولت سیزدهم، مورد توجه قرار گرفت و بحثی به نام نهضت تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام مطرح گردید. ورزش دوستان اردبیلی انتظار دارند که مسئولین مربوطه در کنار توجه به بهسازی اماکن ورزشی، تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام و به سامان رسیدن آن‌ها را یک دغدغه اصلی  بدانند و در جذب اعتبارات مورد نیاز دوندگی بکنند و به منابع مالی کم قانع نشوند.

از این‌که در جریان سفر وزیر، کلنگ‌زنی نمایشی انجام نشد و نیروها بر بهسازی و احیای اماکن ورزشی متمرکز گردید جای خوشحالی است ولی این شادی‌ها و رضایتمندی‌ها موقعی تکمیل می‌شود که پروژه‌های نیمه‌تمام نیز جانی دوباره بگیرند و برای احیای سرمایه‌های بر زمین مانده تصمیم لازم اتخاذ نمایند.

پروژه نیمه تمامی که در جریان سفر وزیر مورد توجه قرار نگرفت مجموعه ورزشی شهرک ولیعصر(عج) اردبیل بود.

عملیات اجرایی این پروژه در سال ۹۲ به قصد احداث پیست اسکی روباز آغاز گردید ولی به دلیل موقعیت خاص از نظر تحت پوشش قرار دادن جمعیت کثیر ساکن در شهرک‌های منطقه و چشم‌انداز زیبای آن به مجموعه ورزشی و گردشگری شورابیل در سال ۹۷ سرپوشیده شدن مجموعه مورد تصویب قرار گرفت.

در مقاطعی این پروژه مورد بازدید مسئولین ورزش از جمله فدراسیون اسکیت قرار گرفت و مقرر گردید که در صورت آماده شدن مجموعه، اردبیل به‌ مرکز این ورزش در شمال غرب کشور تبدیل شود.

برابر پیش‌بینی‌های انجام گرفته قرار است سقف مجموعه به‌صورت سازه فلزی باشد و مجموعه‌ای ۸ هزار مترمربعی در اختیار علاقه‌مندان قرار بگیرد.

مجموعه ورزشی شهرک ولی عصر(عج) می‌تواند ساکنین مناطقی چون شهرک‌های ۵ آذر، کوثر، رضوی، نیروی انتظامی، نادری، محله‌ی شام اسبی و دیگر شهرک‌های هم‌جوار را با جمعیتی بالغ بر ۳۵ هزار نفر تحت پوشش قرار بدهد.

روایت می‌کنند که مجموعه در حال حاضر با ۳۰ درصد پیشرفت فیزیکی مواجه است و تکمیل آن به‌طور تقریبی به ۴۰۰ میلیارد ریال اعتبار نیاز دارد.

نباید اجازه داد مجموعه‌ای که از پیشرفت ۳۰ درصدی برخوردار می‌باشد به مخروبه‌ای تبدیل گردد و به‌جای این‌که محلی برای پرورش استعدادها و افتخارآفرینی‌ها باشد به مکانی برای جولان دادن افراد فاسد تغییر یابد.

پروژه‌های نیمه‌تمام یک مشکل دیگری نیز دارند، وقتی مردم با آن‌ها مواجه می‌شوند، وعده مسئولین و این‌که قرار بوده پروژه‌ها مشکلی را حل بکنند، به یاد می‌آورند و وقتی می‌بینند علاوه‌بر آن‌که مشکلی حل‌نشده بر مشکلاتشان نیز افزوده گردیده با دلسردی منجر به بی‌اعتمادی به وعده مسئولین مواجه روبرو می شوند.

انتظار می‌رود مسئولین استان، نمایندگان مردم و دست‌اندرکاران ورزش، تکمیل مجموعه ورزشی شهرک ولی عصر(عج) را در اولویت برنامه‌های خود قرار بدهند و با تخصیص اعتبار مناسب در کوتاه‌ترین زمان ممکن ضمن پاسخ‌گویی به یکی از خواسته‌های مردم منطقه، عملیات اجرایی آن را آغاز بکنند. ان‌شاءالله.

 




سنگ پای قزوین

هر وقت که به علتی نام متهم اصلی پرونده ویلموتس بر سر زبان ها می افتد آنتن تلویزیون در اختیارش قرار می گیرد و او تا می تواند و تا در توان دارد به تطهیر خود و دوستانش اقدام کرده و به بعد از انتخاب شدن به عنوان رئیس فدراسیون، وعده های آنچنانی می دهد.

بعد از ثبت نام مهدی تاج در انتخابات فدراسیون،  روزها نام و عملکردش نقل محافل بود و این بار انتشار نتیجه تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه پرده دیگری از چهره وی برداشته شد.قرار گرفتن نام وی در لیست دریافت کنندگان غیر متعارف از آن مجموعه، بار دیگر نظرها را به این علاقه‌مند و سینه چاک فوتبال جلب کرد و به دنبال آن، حضورش در تلویزیون ده‌ها و ده‌ها سؤال بدون جواب بر جای گذاشت.

وی چنان به انتخاب دوباره خود به عنوان رئیس فدراسیون مطمئن است که وعده بازگرداندن کی روش به تیم ملی را می دهد!او چرا توضیح نمی دهد که چگونه کی روش بعد از رفتن از ایران بر علیه او مصاحبه تندی کرد و تاج را باعث و بانی بیشتر اتفاقات معرفی نمود.

مگر کی روش هم مانند فلان صاحب رأی در مجمع است که هر ساعت به رنگی در آید و به افراد متعدد، وعده پشتیبانی بدهد و لاشه یک رأی را بین کاندیداهای مختلف تقسیم بکند؟

اگر تاج با آن همه افتضاح در فوتبال دوباره به عنوان رئیس فدراسیون انتخاب شود: اولا: باید فاتحه فوتبال را خواهد ثانیا: به وجود فساد و علاقه مندی به گسترش آن اعتراف کرد و ثالثا:ضرب المثل“ رو که نیست سنگ پای قزوین است“ را با آب طلا نوشت و بر سر درب فدراسیون نصب کرد.

مهم تر از هر بحثی در انتخابات فدراسیون فوتبال توجه به عملکرد کسانی است که باید با رأی آن ها فردی برای قبول مسئولیت این رشته پرطرفدار انتخاب گردد.

آن ها اگر به کسانی که در نزد مردم از کارنامه قابل قبول برخوردار نیستند رأی اعتماد بدهند و بر خلاف رأی و نظر جامعه اقدام نمایند بابد برابر مردم از رأی خود دفاع نمایند و دلایل آن را به اطلاع عموم برسانند.

اگر صلاحیت نهایی تاج و میرشاد ماجدی برای حضور در انتخابات تأیید شود چگونگی رفتار برخی ها از جمله رؤسای هیئت های استانی تماشایی خواهد بود.

برخی ها که در دوره های قبلی در ردیف عاشقان تاج قرار داشتند بعد از رفتن وی و برای این که موقعیت خود را در فوتبال از دست ندهند به آسانی در صف ارادتمندان ماجدی قرار گرفته و با این ترفند دوباره انتخاب شدند و مطمئنا با برگشت تاج، معضلی در پیش پای آن ها قرار می گیرد که به ضررشان تمام خواهدشد.

 

 

 

 




۱۸ سال انتظار برای رفع مشکلات شهرک الهیه

مسکن در کنار اشتغال، یکی از اصلی ترین و مهم ترین دغدغه خانواده ها محسوب می شود.

وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه، خانه دار شدن جوانان و آینده‌سازان این مرز و بوم را با سوالات متعددی همراه می سازد.

کمبود مسکنی که این روزها جامعه با آن مواجه می باشد نتیجه هشت سال بی توجهی وزارت راه و شهرسازی دولت تدبیر و امید در امر تولید مسکن می باشد.

ساخت مسکن برای خانواده ها و اقشار فاقد مسکن در جامعه وظیفه دولت و حاکمیت است و بر این اساس باید همه ساله تعداد مشخصی واحدهای مسکونی احداث و در اختیار مردم قرار داده شود.

هر زمانی که دولت در این وظیفه مهم و حساس کوتاهی کرده و نسبت به آن بی تفاوت بوده، کمبود مسکن با تحمیل فشار به خانواده‌های کم درآمد و فاقد مسکن چهره خود را نشان داده است.

هر مجموعه ای که در چارچوب قانون و مقررات و با احساس مسئولیت در قبال خانواده های کم درآمد زمینه تأمین مسکن برای بخشی از آن ها را فراهم کند کار خداپسندانه انجام داده و نام و خاطره‌ای از خود به یادگار می گذارند.

امروز جوانان ما برای تامین یک مسکن حداقلی اجاره‌ای با مشکل مواجه هستند. دولت باید تعاونی ها و مجموعه هایی که در راه تامین مسکن اقدام کرده و صادقانه و منصفانه برای تحقق اهدافی پسندیده و خیرخواهانه برنامه ریزی می نمایند را مورد حمایت قرار دهد و دست همکاری تعاونی ها و سازندگان مسکن برای افراد فاقد مسکن را به گرمی بفشارد.

متاسفانه در هر امری که با رفع نیازهای جامعه و تامین رفاه افراد در ارتباط باشد، هستند افرادی که در کمین می نشینند تا به هر ترتیب ممکن از موقعیت ها سوء استفاده نمایند و به طرق مختلف برای درآمدزایی بیشتر نقشه ها بکشند.

با رفتار و عملکرد چنین افراد سزاوار نیست که نیت خیر عده ای زیر سوال برود و اقدام پسندیده جمعی تحت تاثیر رفتار غلط تعدادی اندک و انگشت‌شمار قرار بگیرد.

شهرک الهیه زمینه مساعدی است برای اینکه اعضای تعاونی های فعال در آن، صاحب خانه بشوند و با آغاز نهضت ساخت مسکن در آن مجموعه، بخش دیگری از زمین های غیر قابل کشت در اطراف اردبیل به یک شهرک مناسب تبدیل بشود.

تصمیم در مورد آغاز ساخت و ساز در شهرک یاد شده می تواند در افزایش درآمد صاحبان مشاغلی که در ارتباط با این امر هستند نقش آفرینی بکند و بیکاری ناشی از نبود ساخت و ساز مسکن را از بین ببرد هرچند محدود و مقطعی بوده باشد.

بدون شک صدور پروانه ساخت به زمین های شهرک الهیه در چهارچوب قانون بوده و مسئولین مربوطه به هیچ کس اجازه سوء استفاده و یا زیر سوال بردن اقدامخیرخواهان مجموعه در ارتباط با این مهم را نخواهند داد.

حالا که بعد از سال ها انتظار، مالکین اراضی و کسانی که در قالب شرکت های تعاونی دارای سهم در قطعه های تفکیک شده هستند با محبت مسئولین و تلاش شبانه روزی دست‌اندرکاران امیدوار به تعیین تکلیف شده اند انتظار می‌رود به خاطر کسانی که همه امید هایشان به سهم خود در زمین های شهرک می باشد اقدام جهادی با رعایت انصاف به عمل آید.

از سال ۱۳۸۱ که قدم های اولیه برای ایجاد شهرک الهیه برداشته شد تا به امروز در اطراف آن حرف و حدیث های مختلف بوده است. حل به مرور مشکلات و رفع نواقص، امروز به مرحله ای رسیده است که نهایی شدن آن آرزوی همه کسانی است که چشم امید برای فعال شدن عملیات ساخت و ساز در آن دوخته شده اند.

این شهرک در زمینی به مساحت ۱۵۷ هکتار احداث شده و برابر اعلام دست‌اندرکاران، عملیات خاکی و زیرسازی آن به میزان یک میلیون و ۲۴۶ هزار مترمکعب، جدول گذاری، جوب و رفوژ با ۵۲ هزار متر مکعب و عملیات آسفالت ریزی به توناژ ۶۰ هزار تن انجام شده است.

جاوید نریمانی قائم مقام بنیاد توانمند سازی بازنشستگان شمال غرب خاتم از احداث ۲۵ هزار واحد در این شهرک خبر داده و خانه‌دار شدن ۸۰ هزار نفر از جمعیت استان را در این مجموعه مورد تاکید قرار داده است.

برای اینکه عملیات احداث واحدهای مسکونی از سرعت مطلوب برخوردار شود و جوانان در مسیر صاحب مسکن شدن مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرند نقش سیستم بانکی مهم و قابل توجه است.

علی نیکزاد نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی می گوید که سیستم بانکی ظلم مضاعفی را در مسیر مسکن دار شدن جوانان می‌کند و خانه دار شدن این قشر را به یک کار غیرممکن تبدیل می نماید.

با آغاز عملیات احداث مسکن در شهرک الهیه هماهنگی مسئولان و دخالت دولت محلی می تواند بانک ها را به حمایت همه جانبه و عملی وادار نمایند.

علی نیکزاد به عنوان فرزند اردبیل در کتاب قطور تاریخ ساخت مسکن در سطح کشور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. او به عنوان مجری مسکن مهر عامل مهمی در خانه دار شدن تعداد کثیری از هم وطنان و پر رونق شدن کاسبی و بهبود درآمد بخش عظیمی از جامعه بوده است.

از نیکزاد به عنوان مسئولی که همیشه برای خدمت به جامعه و برطرف کردن مشکلات  پیشقدم بوده است انتظار می رود که بحث شهرک الهیه را در دستور کار خود قرار بدهد و در راستای تامین خواسته سهامداران شرکت های تعاونی مسکن، از هیچ اقدام قانونی خودداری ننماید.

 




درخشش وزنه برداران نوجوان حاصل تلاش مربیان کار بلد

وقتی در رقابت‌های قهرمانی وزنه‌برداری نوجوانان آسیا در ازبکستان، وزنه‌برداران استان خوش درخشیدند اهمیت توجه به رده‌های سنی پایه و سرمایه‌گذاری در این بخش چهره خود را نشان داد.

همه کارشناسان و مربیان کاربلد ورزش، موفقیت در عرصه‌های مختلف جهانی و المپیک ها را وابسته به فعالیت‌های اصولی، علمی و با برنامه در مقاطع پایه می‌دانند.

در استان اردبیل در هر محدوده زمانی که توجه به فعالیت‌های جوانان، نوجوانان و نونهالان در دستور کار قرار گرفته آینده خوبی برای رشته‌های ورزشی ترسیم شده‌است.

بررسی وضعیت رشته‌های مختلف ورزشی در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در سطح استان روشن می‌کند که چون در آن ایام پوشش هیئت‌های ورزشی و تلاش مربیان در مقاطع پایه کامل بوده آسمان ورزش اردبیل نیز آفتابی شده‌است. کسب نتایج تکرار نشدنی در کشتی فرنگی قهرمانی در فوتبال جام فلق، موفقیت‌های تکواندوکاران و…. دلیلی روشن بر این ادعا می‌باشد.

همچنین توجه به نونهالان و نوجوانان اگر صرفاً با نگاه درآمدزایی انجام پذیرد دستیابی به هدف پرورش استعدادها و شکوفا کردن آن‌ها ممکن نمی‌شود ولی زمانی‌که مربی، عشق به ورزش و تعصب به رشته ورزشی و علاقه‌ به سربلندی و سرافرازی فرزندان منطقه را داشته باشد تسخیر سکوها و افتخارآفرینی ها حتمی و صددرصد می شود.

درخشش طاها نعمتی در میدان آسیایی و کسب ۳ مدال خوش‌رنگ برای ایران اسلامی، یک‌شبه به دست نیامده‌است. این موفقیت حاصل سال‌ها تلاش، برنامه‌ریزی و خدمت بی‌ادعای مربیان وی می‌باشد. و یا یک مدال نقره و دو برنز امیرحسین سپه آجرلو برای دست‌اندرکاران ورزش حامل پیام است که اولا مسئولین قدر مربیان را بدانند و ثانیاً امکانات مورد نیاز برای پیشرفت و حرکتی روبه جلو را تأمین کنند و چنین است عملکرد افتخارآمیز امیرحسین قربانی در وزن ۸۰ کیلو گرم با یک طلا، یک نقره و یک برنز.

یکی از روش‌های ناپسند و دل‌آزار بعد از موفقیت ورزشکاران در عرصه‌های آسیایی و جهانی، تلاش و مانور برخی از دست‌اندرکاران برای مصادره آن‌ها به نفع خود می‌باشد. از مربی تیم ملی تا رئیس فدراسیون و یا نایب‌رئیس، طوری برخورد می کنند که گویا اگر آن‌ها نباشند بالا رفتن از سکو فراهم نمی شود. برای مصاحبه‌ها و گل دادن‌ها و عکس گرفتن‌ها به فکر سبقت از همدیگر می‌افتند و متأسفانه دراین‌میان پرورش‌دهندگان این استعدادها و زحمت‌کشان واقعی عرصه پرورش قهرمانان فراموش می‌شوند و حتی در مصاحبه‌ها افتخار یاد کردن از اسامی آن‌ها را هم نمی‌دهند.

روح “عزیزعمی” وزنه‌برداری استان شاد که شاگرد خلف‌اش طاها نعمتی با ۳ مدال طلا به بار نشستن زحمات آن مرد بزرگ و فرزند با اخلاق و کاربلدش “سعید علی حسینی” را به خوبی نشان داد.

بار اصلی زحمات ورزشکاران در مقاطع سنی پایه بر دوش مربیان زحمت‌کش است. آن‌ها پرورش استعدادها را در اولویت قرار می‌دهند و کلاس‌های آموزشی را به‌عنوان دکان دونبش تلقی نمی‌کنند.

درخشش شاگردان باشگاه‌ وزنه‌برداری زیروه  در لیگ باشگاه‌ها و هم در عرصه آسیایی نشان‌دهنده تلاش صادقانه مرحوم عزیزعمی، سعید علی حسینی و دیگر مربیان این مجموعه است. امیدواریم با استمرار درخشش ورزشکاران این باشگاه، رونق وزنه‌برداری اردبیل و حرکت رو به جلوی آن را شاهد باشیم.




فرقی ندارد…..

دوستی در تماس تلفنی جویای احوال بود و سفارش می کرد که بیشتر از خودم مواظبت نمایم.

او حق داشت چرا که وقتی سنی از انسان می گذرد مواظبت و رعایت برخی از موارد ضروری می شود.
او در ادامه صحبت‌های خود گفت که چرا این روزها برای انتشار نشریه الکترونیکی رغبتی نشان نمی دهم و به چه دلیل بعد از عید در مورد نشریه دنیای اردبیل کم کار شده‌ام؟
راست هم می گفت. مدت ها بود که نام نشریه از ذهنم پاک شده بود و برای انتشارش برنامه ای نداشتم. با خود می گفتم مسئولین محترم یک روزی کاسه صبرشان لبریز می شود و به جرم منتشر نشدن لغو امتیاز می کنند و هم خودشان و هم ما را راحت می نمایند.
به دوستم گفتم متاسفانه در شهر ما بین سیاه و سفید فرقی قائل نمی شوند. رسانه‌های مجوز دار حال و روز خوشی ندارند و در این میان نشریات الکترونیکی مظلوم‌ترین و بدبخت‌ترین در بین رسانه‌ها هستند.
به او گفتم به یک مورد اشاره می کنم ولی مطمئنم که باورش برای تو سخت می شود. اصلا خود اداره کل و دست اندرکاران امر مطبوعات آن، نشریات الکترونیکی را قبول ندارند. نمونه‌ای نمی توان پیدا کرد که الکترونیکی‌ها برای یک بار هم که شده باشد مورد عنایت، محبت و لطف آن‌ها قرار گرفته باشند.
یکی از همکاران باسابقه مطبوعاتی در فضای مجازی طی مطلبی یادآوری کرده بود که برخی از فعالان فضای رسانه با دارا بودن چندین مجوز رسانه چاپی و الکترونیکی در سال نزدیک به 600 میلیون تومان یارانه می گیرد. وقتی این مطلب را خواندم گفتم که خوش به حالش، کاش راه و رسم این کار را با برپایی کارگاه‌های آموزشی به دیگران نیز آموزش بدهد.
برای نشریات الکترونیکی یارانه که نمی دهند همکاران ارشاد در استان نیز به خاطر این که از روزمرگی عقب نیفتند در مورد بخشنامه آگهی ها و مجوز اختصاص آگهی دولتی به این نشریات نیز روی خوش نمی دهند. درست است که در بخشنامه رضایت آگهی دهنده مورد تأکید قرار گرفته است ولی چندان هم از روابط حاکم بر امور بی خبر نبوده و ناوارد هم نیستیم اگر بخواهند و بخواهیم خیلی از ناممکن ها می توانند به ممکن ها تبدیل بشوند.
به هر حال به حرف این دوست ارزش قائل شدیم و نسبت به انتشار این شماره اقدام کردیم تا چه پیش آید و کارها بر چه روالی پیش بروند.




فدراسیون خوبان عالم و دوستان

اوضاع و احوال فدراسیون خوبان عالم بدجوری آشفته است. هر روز خبرهای جدیدی از بذل و بخشش‌ها و به‌کارگیری نیروها و واریز به حساب شخصی به گوش می‌رسد.

زمانی‌که عزیزی خادم از مجمع رأی اعتماد گرفت، حرف‌های قشنگی می‌زد. در همان روزهای اول مسئولیت وقتی دوستداران فوتبال وعده‌های او را می‌شنیدند آرزو می‌کردند که همه حرف‌های او با عمل همراه بشود. هر چه روز‌ها گذشت عملکرد فدراسیونی‌ها نشان داد که مسئول آن کاملاً با گفته‌ها و وعده‌های خود فاصله گرفته‌است. همه امیدواری‌ها به یأس تبدیل شد. کسانی که صادقانه در رسانه‌ها و بخش‌های مختلف، حمایت از فدراسیون و شخص رئیس را برای عملی کردن وعده‌های ایده‌آل، واجب و ضروری می‌دانستند، کم‌کم مشاهده کرده‌اند که در عمل اتفاقات دیگری بر خلاف وعده‌های اولیه می‌افتد.

عزیزی خادم با شعارهای زیبا و دهان‌پرکن به عرصه رقابت‌ها وارد شد. او که چهره ناشناخته‌ای برای فوتبالی‌های مملکت بود بارها اعلام کرده بود که پس‌از رسیدن به کرسی فدراسیون از تصمیمات فردی خودداری کرده و از افراد موجه و آشنا به امور فوتبال در مجموعه فدراسیون استفاده خواهد کرد ولی وقتی در دهم اسفند ماه سال1399 فاتحانه رییس فدراسیون شد، دست به انتصاباتی زد که خیلی زود فاصله عمل با وعده‌ها در فدراسیون فوتبال چهره خود را نشان داد.

عزیزی خادم به‌جای آنکه از چهره‌های دلسوز، متخصص و دارای کارنامه استفاده نماید دست به دامن رد صلاحیت‌شده ها شد و پست های کلیدی را در اختیار کسانی قرار داد که عملکردشان در دنیای فوتبال همواره با اما و اگرها همراه بوده‌است.

انتصابات در فدراسیون فوتبال نشان داد که عزیزی خادم به‌جای این‌که وعده‌های خود را محقق ساخته و اعتماد هرچه بیشتر فوتبالی‌ها و پیشکسوتان را جلب بکند در اندیشه راضی کردن کسانی است که او را در راه رسیدن به قدرت در فوتبال همراهی کرده‌اند.

در همان مقطع بزرگان فوتبال ایران از انتصاب‌ها انتقاد کردند و آن‌ها را مقدمه‌ای برای ناکامی‌های بعدی تلقی نمودند. انتخاب سرپرست تیم‌ملی فوتبال این قبیل انتقادها را به اوج رساند. خبرگزاری تسنیم در مطلبی با عنوان از مهر علی تا خورشیدی نوشت: “عزیزی خادم که به مدیریت گذشته فدراسیون نقدی جدی داشت و بنا را بر شفاف‌سازی گذاشته بود نه‌تنها حاضر نشد درباره پروسه انتخاب بهاروند صحبت بکند بلکه در ادامه و درحالی‌که در اولین جلسه هیئت‌رئیسه حرفی از انتخاب سرپرست نایب‌رئیسی اول زده نشده و چنین موضوعی به تصویب نرسیده بود حکم این مسئولیت را به نام حمیدرضا مهرعلی رئیس پیشین فدراسیون اتومبیل‌رانی و موتورسواری زد”.

در ادامه آمده است: “مهرعلی در انتخابات فدراسیون فوتبال برای حضور در هیئت‌رئیسه نامزد شده بود اما تنها دو رأی آورد. بسیاری انتخاب او را نوعی دهن‌کجی به مجمع می‌دانند که این مسئله نگاهی دیگر به انتخاب بحث انگیز عزیزی خادم است”.

این گزارش که در فروردین ماه 1400 منتشرشده بود به انتخاب سرپرست تیم ملی هم اشاره داشت: سرپرست تیم ملی باید از کاریزمای بالایی برخوردار بوده و از سوی بازیکنان پذیرفته شود و سؤال این است که آیا خورشیدی چنین خصوصیتی دارد؟ او با کدام کارنامه برای چنین مسئولیت بزرگی انتخاب شده‌است؟ رئیس فدراسیون در حکم خورشیدی همانند سایر احکامی که صادر کرده نوشته “نظر به تعهد و تخصص به این مسئولیت انتخاب می‌شوید”.

درحالی‌که همه دلسوزان و صاحب‌نامان عرصه فوتبال اعتقاد داشتند که فوتبال ایران به افراد بزرگ نیاز دارد ولی متأسفانه عزیزی خادم با انتخاب‌های خود نشان داد که در ادامه با مشکلات زیاد مواجه خواهد شد.

در همان مقطع یکی از کارشناسان فوتبال گفت: فارغ از این‌که افرادی که اخیراً منصوب شده‌اند نامشان چیست باید اعلام کنم که من چند نفر از افرادی که به‌تازگی در فدراسیون مشغول به کار شده‌اند را خوب می‌شناسم و می‌دانم که با این افراد و افرادی شبیه آن‌ها نمی‌توان فوتبال را در مسیر موفقیت قرارداد. فدراسیون فوتبال یک خانه‌تکانی درست حسابی می‌خواهد.

رئیس فدراسیون خوبان عالم که می‌خواست برای دوستان و رفقا و جاده‌صاف‌کن های انتخاب‌اش سنگ تمام بگذارد وعده‌های دیگری نیز داده بود. با بررسی مصاحبه‌ها و اظهارات عزیزی خادم در همان روزهای اول می‌توان تعداد دیگری از وعده‌های او را ردیف کرد: “با فساد مبارزه خواهیم کرد”، “فوتبال سال‌هاست از بی‌برنامگی رنج می‌برد، فوتبال متعلق به مردم است”، “با خبرگان مشورت می‌کنیم”، “دروغ نخواهیم گفت”، “توصیه نمی‌پذیریم”، “منافع ملی فوتبال برای ما از همه‌چیز مهم‌تر است”.

شنیدن و خواندن این حرف‌ها امیدواری برای قرار گرفتن فوتبال در مسیر بالندگی و پیشرفت را افزایش داد. آن‌هایی که سال‌ها از وضعیت حاکم بر فوتبال دلخور بودند با این حرف‌ها برای جمع شدن بساط باندهای مخرب و جریان‌های مشکل‌آفرین دلگرم ‌شدند اما ادامه کار و عملکرد عزیزی خادم همه امیدها را به یأس تبدیل کرد و مهر تأییدی بر این‌موضوع که ددرِ فوتبال بر پاشنه قبلی خواهد چرخید، زد.

کشمکش‌ ماه‌های اخیر در هیأت‌رئیسه و در نهایت برکناری عزیزی خادم مسایل تازه‌ و تأسف‌آوری را پیش پای فوتبال ما قرارداد.

آن‌هایی که شعار مبارزه با فساد سر می‌دادند این روزها در قبال اتهامات مختلف مالی و بذل و بخشش‌های سؤال‌برانگیز سکوت کرده‌اند. علی‌رغم انتشار برخی از اسناد در مورد تخلفات مالی، همچنان عزیزی خادم و دوستان و حامیان‌اش امیدوارند که او با رأی مجمع در خردادماه دوباره برگردد تا دکان دونبش آن‌ها مجبور به تعطیلی و سکوت نشود.

کسی که با شعار آرام کردن فضای فوتبال به صحنه آمد خود عاملی در به هم زدن آرامش آن و درگیری بیشترش با مسائل حاشیه‌ای شده‌است.

مردم و علاقه‌مندان فوتبال انتظار دارند که رسیدگی به مسائل مطرح‌شده در دستور کار قرار گیرد و ارگان‌های ذی‌ربط در برخورد با عاملان بی‌نظمی موجود با تمام قوا وارد صحنه بشوند.

برای موفقیت یک مدیر در هر مجموعه‌ای، نظم اساسی‌ترین عامل است. نظم یعنی تن دادن به قانون.  بی‌نظمی مهم‌ترین آفت در اداره امور جامعه و نهادها و دستگاه‌های مختلف است. کسانی که با مغالطه و شعار دروغین و فریبنده، حاکمیت بی‌نظمی را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف غیرقانونی و غیراصولی قرار می‌دهند افراد خطرناکی هستند که باید در قبال اعمال خود پاسخگو بوده و به‌سزای عمل ننگین و تأسف‌بار‌شان برسند.

کسانی که در مجمع انتخابی فدراسیون فوتبال و ماه‌ها قبل‌از آن به نفع عزیزی خادم تلاش کردند، مسافرت‌ها نمودند، از برخی رؤسای هیئت‌های استانی میزبانی کردند، سخنرانی‌ها نمودند و او را منجی فوتبال ومجموعه‌اش را خوبان عالم نامیدند آیا نباید در قبال این‌همه حاشیه پاسخ‌گو باشند؟

آن‌هایی که خود را در مسایل فوتبال صاحب‌نظر و عنصری مؤثر در مجمع می‌دانند آیا از مسائل پیش‌آمده بی‌اطلاع بودند؟  اگر می‌دانستند که در فدراسیون چه می گذرد پس چرا در یکی دو روز مانده به مجمع برای دفاع از عزیزی خادم سینه سپر می‌کردند و می خواستند  برای قانع کردن هیئت‌رئیسه از همه توان خود استفاده بکنند.

این اتفاقات در صد اعتماد جامعه فوتبال و ورزش به فدراسیون را کاهش داده‌است. بی‌اعتمادی یکی از خطرناک‌ترین آفت‌های جامعه است. در آستانه جام‌جهانی برای این‌که مردم با دلگرمی بیشتر به‌عنوان یار دوازدهم با تمام وجود در صحنه باشند چاره‌اش برخورد با تخلفات و عاملین آن می‌باشد.

این در صلاحیت مراجع قضائی و نظارتی است که با توجه به مستندات، متخلف را شناسایی بکنند هر دو طرف قضیه این روزها حرف‌های زیادی می‌زنند و مسلماً قوه قضائیه و دیگر نهادهای نظارتی که مورد اعتماد مردم هستند می‌توانند با رسیدگی به خیلی از حرف‌ها و حدیث‌ها پاسخگو باشند.

به‌هرحال امیدواریم که فوتبال ما از وجود عناصر فرصت‌طلب و نان به نرخ روزخور پاک گردد و امکان فعالیت باندهای مخرب، دلال های منفعت جو فراهم نشود و عوامل بلبشو و ولنگاری ای اجرایی، اداری واخلاقی از فوتبال ما برای همیشه طرد شوند.

آن‌هایی که مدام با غرض‌ورزی و جیغ بنفش کشیدن می‌خواهند بر روی حرف حق پرده بکشند و خود را در فوتبال این مملکت بالاتر و بالاتر بدانند باید ازرفتارهای زننده دست بکشند و منافع فوتبال این مملکت را بر هر چیز دیگری ترجیح بدهند. انشاء‌الله.




دلنوشته

در آستانه سال جدید قرار گرفته‌ایم، باید خدا را شاکر و سپاس‌گزار بود که در سال 1400 تا به این‌جای کار امکان نفس‌کشیدن و ادامه حیات را به ما ارزانی فرموده‌است.

ورزش استان یک‌سال دیگر را پشت سر می‌گذارد. سالی که با موفقیت‌ها و شکست‌ها همراه بوده‌است و اگر خوب بررسی شود به نظر می رسد امکان چربش شکست‌های آن بر موفقیت‌ها بیشتر است.

امیدواریم که به‌هنگام تحویل سال نو، عده‌ای به خود آیند و از راه و روش غلطی که در پیش گرفته و با ظاهرسازی و چرب‌زبانی برای همه نقش بازی می‌کنند را ترک نمایند و صداقت و راستی را برای سال جدید در برنامه‌های عملی‌شان قرار بدهند.

عده‌ای که در زیر اسامی ساختگی و در فضای مجازی با آبروی افراد بازی می‌کنند و احیاناً با ساخت و پاخت و زدوبندهای پشت پرده، قلم اجاره می کنند و برای بستن دهان منتقدان از هر راهی استفاده کرده و خدا را فراموش می‌کنند درنهایت نمی توانند کاری از پیش ببرند.

خوش به حال آن‌هایی که در هر کار و اقدام‌شان، خدا را در نظر می‌گیرند، اگر می‌نویسند، اگر می‌گویند و اگر در فضای مجازی  جولان می‌دهند در فکر آینده خود باشند و با مردم روراست باشند تا بتوانند نامی نیک از خود به یادگار بگذارند.

خوش آن که نام نکوئی به یادگار گذاشت

 که عمر بی‌ثمر نیک عمر بی ثمریست

 کسی که در طلب نام نیک رنج کشید

 اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست است

در ورزش استان ماظرفیتی به نام انتقادپذیری در حداقل میزان و اندازه است. روزگار بدی شده‌است. هیچ احدی تحمل شنیدن جمله‌ی معروف ب”الای چشم و ابروست” را ندارند. کاش در چنین مواردی با یک تماس و گلایه و ارائه دلیل و مستندات، کارها ختم به خیر می شد ولی هر کسی ککه  به‌عنوان منتقد بشناخته شود باید خودش را برای مقابله با انواع حملات، تهمت‌ها و ناجوانمردی‌ها آماده بکند.

عده‌ای نوچه‌هایی دارند که در فضای مجازی سینه چاکی می‌کنند و هرچه دل تنگشان می‌خواهد، می‌گویند و  منتشر می‌کنند و خلاصه آن ها  اجیر شده‌هایی هستند که شرافت را با چندرغازی معامله کرده و به فردای قیامت و ایستادن در پیشگاه احدیت، فکر نمی‌کنند و به گندم نماهای جو فروش فرصت ابراز وجود می‌دهند.

آن‌هایی که دستی در آتش دارند و در ورزش اردبیل صاحب قدرت و منصب هستند، منتقدان را دوست خود بدانند و از اطرافیان چند چهره و نان به نرخ روز خور دوری نمایند.

از مهر دوستان ریاکار خوش‌تر است

 دشنام دشمنی که چو آیینه راستگوست

پروین نشان دوست، درستی و راستی است

هرگز نیازموده کسی را مدار دوست

یکی از بیماری‌هایی که دامنگیر ورزش ما می‌باشد روی آوردن به حرف زدن و در اولویت قرار گرفتن وعده‌ها و پناه بردن به دامنه اعداد و ارقام است.

در هر فرصتی که به دست آید به این‌مورد اشاره کرده و از همه کسانی که در ورزش صاحب منصب هستند خواسته‌شده که کیفیت را فدای کمیت نکنند و برای پربار نشان‌دادن پرونده عملکردی فقط حرف نزنند و سخن گفتن و فخرفروشی الکی را جایگزین عمل ننمایند.

ازگفته ناکرده‌ی بیهوده چه حاصل

 کردار نکو کن که نه سودیست زگفتار

کسی که حرف می‌زند و قول می‌دهد اگر به‌موقع به آن عمل نکند، پیمان‌شکنی کرده‌است. این روزها خلف وعده در ورزش و به‌خصوص در برخی از رشته‌های ورزشی بیشتر دیده می‌شود.

مولا علی(ع) می‌فرماید: ”بر دوستی کسی که به عهد و پیمان خود وفا نکند اعتماد مکن“.

جامعه ورزش از مسئولینی که فقط حرف می‌زنند و گفته‌هایشان را عملی نکرده و به وعده‌ها جامه تحقق نمی‌پوشانند باید دوری نمایند و با تمام قدرت از طرد آن‌ها از جامعه ورزش حمایت کنند.

پیر پیمانه‌کش من که روانش خوش باد

 گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

ورزش ما برای رسیدن به موفقیت چاره‌ای جز وحدت و حضور در صحنه همه دل‌سوختگان و علاقه‌مندان ندارد. اگر صاحبان اصلی در صحنه باشند برای چاپلوسان، عوضی آمده ها و فرصت‌طلب‌ها فضا تنگ خواهد شد.

برخی‌ها از شکاف به‌عمل‌آمده از دوری صاحبان اصلی استفاده کرده و در آن رخنه نموده و کار را به‌جایی رسانده‌اند که به ”کور می‌گویند عینعلی و به کچل می‌گویند زلفعلی“. آن‌ها برای این‌که موقعیت خود را از دست ندهند حرف‌های دلسوزانه و ناصحانه بزرگان ورزش استان را به انحراف می‌کشانند و از هر وسیله‌ای برای ماندن در قدرت استفاده می‌کنند.

تا در ورزش ما رشته اصلی در اختیار مردان مرد نباشد امیدواری برای بهبود اوضاع آن سرابی بیش نخواهد بود. جان فدای نفس نادره مردانی باد

که کم‌وبیش نگردند به هر بیش و کمی

متأسفانه در ورزش ما ناف عده ای را با دروغ و خدعه و نیرنگ و تهمت پیوند داده اند. کسانی که به‌ناحق در ورزش به جایگاهی رسیده‌اند همیشه در فکر ایجاد سدی قوی و محکم در مقابل حق‌گویی‌ها هستند.

آنچه در جامعه ورزش مقبول‌تر است، حق‌گویی است و هرچه این حق گویی فارغ از پیرایه باشد، صریح و بی‌واسطه و بی‌غل‌وغش باشد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

ورزشی‌های اصیل و ریشه‌دار هیچ‌وقت با تبعیض کنار نمی‌آیند. تبعیض همان است که از دامن ظلم برمی‌خیزد و ابهام و دروغ و فریب و دغل‌کاری را به استخدام درمی‌آورد.

عده‌ای همیشه در کمین هستند که به نوعی قلم منتقد را بشکنند و دهان آن‌ها را ببندند. آن‌ها برای رسیدن به هدف هر اقدامی را شایسته و روا می‌پندارند و روی این اصل اگر نتوانند به روش‌هایی آن‌ها را تطمیع و وارد حوزه و دایره باند و گروه خود بکنند به هتک حرمت، دروغ‌پراکنیف شایعه‌پردازی و تهمت روی می‌آورند.

هر فردی که در صحنه ورزش فعال است به‌اندازه‌ی توان، قدرت و فهم و درکش می‌تواند مثمرثمر باشد. انتظار این‌که همه در یک سطح باشند و رفتار و کردارشان شبیه هم بوده باشد توقعی غیر منطقی است. بیشتر مسئولین ما در ورزش و هیئت های ورزشی معتقدند که همه باید به مانند آن‌ها فکر کنند و بر خلاف نظر آن‌ها حرفی زدن و سخنی گفتن را گناهی بزرگ می‌دانند ولی باید بپذیرند که همه مجبور نیستند چون آن‌ها بیندیشند و غلام حلقه‌به‌گوش آن‌ها باشند.

بلبل به باغ و جغد به ویرانه ساخته

 هرکس به‌قدر همت خود خانه ساخته

حالا وقتی نوشته‌های ما را در مسیرحق می‌بینند و دلایل قانع‌کننده‌ای برای رد کردن آن‌ها ندارند چاره‌ای جز روی‌آوردن به حاشیه و طرح مسائل پیش افتاده برای فریب افکار عمومی نخواهند داشت.

گاهی مارا ”سایه شوم“ ورزش اردبیل تلقی می‌کنند. مگر در عرصه ورزش تصمیم‌گیر هستیم و صاحب قدرت که سایه ما شوم باشد.  اگر مایی که جز یک خودکار وسیله دیگری نداریم برای ورزش ”سایه شوم“ باشیم رسانه‌هایی که با ندانم‌کاری‌ها، باند بازی ها و میدان دادن به چند چهره‌های وحدت شکن به نابودی و فنای برخی از رشته‌ها کمر همت بسته‌اند باید چه نام و عنوانی بنهند؟

مگر ما دفتر و دستک و زمین ورزشی و سالن و امکانات مختلفی در اختیار داریم که با سوءاستفاده از آن‌ها به ”سایه شوم“ ورزش تبدیل بشویم و آیا ما برای دور کردن افراد صالح و کارنامه دارد از ورزش برنامه‌ریزی می‌کنیم که ”سایه شوم“ ورزش باشیم. اگر گفتن واقعیت‌ها و بازکردن مشت دروغ‌گویان و سوءاستفاده کنندگان ناشی از سایه شوم ما باشد ما به این شوم بودن سایه مان افتخار می‌کنیم.

روز دیگر به بهانه‌های نخ‌نماشده سال‌های نه‌چندان دور پناه می‌برند. می‌گویند که در واگذاری تیم دسته‌دومی شهرداری به بخش خصوصی دخیل بوده‌ایم.. مگر رییس شورای شهر بودیم یا شهردار و مدیرکل ورزش و جوانان بودیم که صاحب عنوان بودیم و قرارداد داشتیم و حقوق می‌گرفتیم؟ مگر از مسئولیت‌هایی چون مربی، مدیر فنی و مشاور برخوردار بودیم و از امکانات باشگاه بهره می‌بردیم و از آن‌ها استفاده شخصی می‌کردیم؟ اگر صاحب این قدرقدرت بودیم پس چرا ما خود خبر نداشتیم. دیگران از کنار تیم شهرداری خوردند و نوش جان کردند و قراردادها بستند و پول ها گرفتند و حالا برای خاموش کردن ما به این حیله ها و دروغ پردازی ها روی می‌آورند؟

و یا افاضه می‌فرمایند که احد شیخ لاری را بندهبه تیم شهرداریآوردم. در جلسه‌ای که با شرکت نزدیک به بیست نفر به‌عنوان کمیته مشورتی در حضور شهردار وقت تشکیل‌شده بود من نیز حضور داشتم. پس من به‌جای 20 نفر رای داده‌ام و به قول آقایان، همه عزیزان در آن جلسه دکوری بیش نبوده‌اند؟

من خبرنگار اگراز چنین نفوذی برخوردار بودم پس کسانی که به “کنگر خورده لنگر انداخته” در ورزش معروف هستند باید سال‌ها قبل غزل خداحافظی از صحنه مدیریت را می‌خواندند.

عاملان این بی اخلاقی‌ها چهره‌هایی شناخته‌شده هستند. آن‌هایی هستند که به‌ظاهر ادعای مسلمانی دارند ولی در باطن جز تلاش برای تثبیت خائنین به ورزش کار دیگری نمی‌کنند.

حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

 تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود

عده‌ای مدام از دوستی و ارادت و مردانگی دم می‌زنند. مدام خود را دلسوز ورزش نشان داده و برای اداره امور آن خود را شایسته‌تر از دیگران می‌دانند. آن‌ها کاری جز فتنه‌انگیزی و دلسرد کردن خادمین واقعی ورزش ندارند. آن‌ها دشمنانی هستند در لباس دوست که در سال‌های اخیر بیشترین ضربه هارو متوجه ورزش کرده‌اند.

در تاریکی و غبار، سیمای چنین آدم‌هایی نمایان نیست، مردم حرفشان را می‌شنوند اما چهره‌شان معلوم نیست، ماهیت‌شان ناپیداست، وقتی غبارها بنشینند، زیر غبار رفته‌ها دوباره باز و شفاف می‌شوند و آدم‌ها معلوم و چهره‌ها عریان.

امیدواریم که غبارها در سال جدید فرونشینند و چهره دشمنان ورزش، خائنین برخی از رشته‌ها و چند چهره‌های شیطان‌صفت عریان ‌شود و عرق شرم و پشیمانی بر پیشانی آن‌ها جا خوش نماید. ان‌شاءالله.