1

مشکلی نیست که آسان نشود

امروز کار رسمی محمود صفری در شهرداری اردبیل آغاز شد. به‌سختی کار و وجود مشکلات عدیده در گام‌های اولیه، همه اعتقاد دارند. در مجموعه‌ای که فساد در آن با توجه به دستگیری‌های اخیر، سابقه دارد سروسامان دادن به امور و به‌کارگیری نیروهای متعهد و بازگرداندن اعتماد ازدست‌رفته کاری دوچندان طلب می‌کند.
صفرییک نیروی جهادی است. برای او شبانه‌روزی تلاش کردن، قانون‌مداری، سعه‌ی صدر، پرهیز از حواشی ، تمرکز بر وظیفه شخصی، صرفه جویی و پرهیز از اسراف یک امر عادی و طبیعی است. مسلماً او از اولین ساعات حضور در شهرداری، برای خدمت هرچه بیشتر به شهروندان آستین همت بالا می‌زند و از همه توان و امکانات موجود و نیروی انسانی فعال و متعهد در این راه بهره می‌برد اما توقع این‌که تغییر ساختارو ایجاد تحول در اقدامات از همان روزهای اول چهره خود را نشان بدهد، امکان‌پذیر نیست و باید به‌مرور نتیجه برنامه‌ریزی‌های وی را به تماشا بنشینیم.
وضعیت حاکم بر شهرداری، وضعیت مطلوبی نیست، اما می‌دانیم و اعتقاد داریم، “مشکلی نیست که آسان نشود” وقتی ریشه مشکلات شناخته شود برای برطرف کردن آن‌ها به‌راحتی می‌توان راه‌حل پیدا کرد. با توکل بر خدا و با انتخاب عاقلانه‌ترین و درست‌ترین راه‌حل، امکان برطرف کردن همه مشکلات و از بین بردن موانع فراهم خواهد شد.
برای صفری بهره بردن از مشورت و تبادل نظر با افراد صادق و راست‌گو و مخلص، راه‌گشا خواهد بود. مشورت با افراد مورد اعتماد یخ‌های انجماد مشکلات را به‌آسانی آب می‌کند و مسیر رسیدن به هدف را هموار می‌نماید.
در یک مجموعه اداری، غرور مدیر آفت زا بوده و آسیب‌های زیادی بر پیکره مجموعه می‌تواند، وارد بکند. این صفت مذموم در تن و جان و روح شهردار جدید اردبیل جایی ندارد. امیدواریم با حفظ روحیه مردم‌داری و تبعیت از سیاست‌های کلی نظام در مدیریت، طرحی نو در اداره امور شهری ارائه بکند و همه را برای بهره‌مندی شهر از روزهای خوب در آینده امیدوار نماید.
حمایت از محمود صفری در روزهای آغازین فعالیت، برای همه دوستداران شهر واجب و ضروری است. صفری سوپرمن نیست که بتواند یک شبه همه نارسایی ها را زمین گیر بکند. فضای مناسب برای کار، او را برای ضربه فنی کردن تمامی مشکلات شهرداری کمک و مساعدت خواهد کرد.




سید حامد عاملی و جایگاه مردمی

آغاز فصل جدیدی در تاریخ توسعه و پیشرفت استان  با تغییروتحول مدیریتی، در روزهای آینده چهره خود را نشان خواهد داد. به‌کارگیری چهره‌های جوان و لایق و استفاده از همه امکانات و داشته‌ها، استان را می‌تواند به آینده‌ای قابل‌قبول، امیدوار نماید.

تکلیف شهردار اردبیل مشخص شد و روز گذشته، وزیر کشور حکم محمود صفری را امضاء کرد تا به حرف و حدیث‌های مبنی‌بر تلاش برخی‌ها برای جلوگیری از صدور حکم پایان داده شود. حال همه در انتظار معرفی استاندار جدید اردبیل می‌باشند. کسانی که برای استان تعصب دارند، آرزویی جز انتصاب فردی لایق و کاردان را ندارند. فارغ از هر گونه وابستگی‌ها، سپردن امور استان به چهره‌ای که برای بیشتر اقشار شناخته‌شده و دارای مقبولیت باشد، ضروری به‌نظر می‌رسد.

برای این پست در سطح جامعه و در فضای مجازی، اسامی مختلفی مطرح می‌شود. در بین نفرات، هستند کسانی که برای اکثریت جامعه شناخته‌شده نیستند. طرح چنین اسامی معمولا با بی تفاوتی مردم مواجه می گردد ولی  برای آن‌هایی که در استان ساکن هستند و در سرما و گرما و شادی و غم در کنار هم استانی‌ها بوده‌اند حساسیت زیاد و اقبال بیشتر است.

در بین نامزدهای پست استانداری اردبیل، دکتر سید حامد عاملی بدون شک چهره‌ای است که مورد قبول اقشار مختلف جامعه می‌باشد. می‌توان گفت که مطرح شدن نام وی از همان روزهای اول با عکس‌العمل  مناسب مردم رو برو شده و به نوعی از انتخاب وی استقبال شده‌است.

دکتر عاملی در همه مسئولیت‌هایی که در استان برعهده داشته با مردم به خوبی ارتباط برقرار کرده و در انجام‌ وظیفه و تلاش برای تحقق نیازهای جامعه و مردم کوتاهی نکرده‌است.

در هر مجموعه‌ای که وی مدیریت کرده خاطره‌ای خوش بر جای گذاشته و هواداران و علاقه‌مندان خاصی را به خود جذب کرده است. ذهنیت مثبت از یک مدیر، نیجه ای  از رفتار مناسب، عملکرد ایده‌آل، تلاش دوچندان و فضای مطلوب حاکم بر دستگاه و سازمان بوده و دکتر سید حامد عاملی از این نعمت کاملاً بهره‌مند بوده‌است.

سید حامد عاملی از اجماع موجود می‌تواند در جهت توسعه استان به‌خوبی استفاده کند و با کمک همه اقشار، صاحب‌نظران و دوستداران واقعی استان، برای آینده منطقه برنامه‌های عملی تأثیرگذار در نظر بگیرد و در تاریخ پرافتخار منطقه نامی نیک از خود به یادگار بگذارد.

دکتر سید حامد عاملی گزینه‌ای است که با توجه به شناخت کامل‌اش از استان، امکان به‌کارگیری نیروهای لایق و سپردن امور به دست افراد سزاوار را خواهد داشت. ان‌شاءالله.




فضول باشی و مسئولیت بنیاد مسکن کشور

فضول باشی با عصبانیت گفت: عجب دور و زمانه‌ای شده‌است، در دنیای سیاست همه معادلات به هم ریخته‌است ،حرمت‌ها به‌راحتی شکسته می‌شوند، فضای مجازی بستری برای تسویه‌حساب‌ها است، حسادت دیوارهای رفاقت و یک‌رنگی را فرو می‌ریزد، تعصبات جناحی حال آدم را به‌هم می‌زند، نوشته‌های آلوده به غرض، غرض و مرض و کینه و نفرت بیداد می‌کنند، وقتی همه مدعی می‌شوند حرف‌ها در عمل رنگ می‌بازند و خلاصه در این اوضاع‌واحوال، خیلی‌ها حیا را می‌خورند و آبرو را قِی می‌کنند.

گفتم: مرد حسابی بازهم که داغ کردی، چرا به هم ریختی، نیازی به جوش آوردنت نیست، چه اتفاقی این‌قدر تو را ناراحت و دلگیر کرده‌است؟  سیاست است و هزار اما و اگر دارد. وقتی صداقت رنگ ببازد، نباید انتظار بیشتری داشت، حالا بگو تا ما هم در جریان قرار بگیریم.

گفت: برخی‌ها که خود را عاشق و دل‌سوخته اردبیل می‌دانند تا دیروز می‌گفتند چرا از اردبیلی‌ها کسی به مسئولیت‌های کشوری نرسیده‌است، از زمین‌ و زمان انتقاد می کردند که دولت به استان ظلم کرده‌است، به نیروهای اردبیلی کم‌لطفی شده و خلاصه از هر موقعیتی با دستاویز قرار دادن این مورد، خیلی ها حمله می‌کردند و از این رفتارشان لذت دنیا را می‌بردند.

او درحالی‌که با حرارت زیاد حرف می‌زد، افزود:  واقعاً خنده‌دار است، در حال دفاع از اردبیلی‌ها به اردبیلی ها حمله می‌کردند. چرا باید عده‌ی انگشت‌شماری، فضای مجازی را به عرصه‌ای برای تسویه حساب‌ها و خالی کردن عقده‌ها تبدیل نمایند. به چه دلیلی باید سرمایه‌های انسانی خود را با رفتارهای نسنجیده و حرکت‌های مذموم آزار بدهیم و ادعای هواداری از اردبیل را هم داشته‌باشیم.

حرف فضول باشی را قطع کردم و گفتم: لحظه‌ای استراحت کن، مرد مؤمن فشارت بالا می‌رود،  مواظب خودت باش، این درد بزرگ ما است که قدر سرمایه‌های خود را نمی‌دانیم. به جای این‌که قدردانشان باشیم آن‌ها را قربانی کینه‌توزی‌ها و قدرت‌طلبی‌ها و منفعت اندوزی ها می‌کنیم. سنگ حمایت از اردبیلی ها را به سینه می‌زنیم ولی بزرگان خود را طناب‌پیچ اتهام و انگ می‌کنیم و تا می‌توانیم به تخریب‌شان اقدام می‌نماییم، ولی بگو که چه عاملی تو را به این روز انداخته‌است.

گفت: وقتی اکبر نیکزاد به مسئولیت بنیاد مسکن منصوب شد حمله‌ها آغاز گردید. طوری به این انتصاب واکنش منفی نشان دادند که آدم فکر می‌کرد اگر نیکزاد به این مسئولیت نمی‌رسید آن‌ها در رأس بنیاد مسکن قرار می‌گرفتند. اکبر نیکزاد که از کره مریخ نیامده‌است، فرزند این دیار است و سابقه اجرایی مشخص و روشن. بدون شک حضورش در بنیاد مسکن هم به نفع استان و منطقه خواهد بود. چرا باید تلاش بکنیم که با هیاهو و هوچی‌گری، یاس و نومیدی را جایگزین امیدواری و اعتماد بکنیم؟

فضول باشی افزود: ظرفیت لازم را برای مشاهده‌ی ارتقا و پیشرفت دوستان داشته‌باشیم و از فرزندان منطقه فارغ از هر گونه وابستگی جناحی و فامیلی و سببی و نسبی حمایت بکنیم و همه اتفاقات اجتماع را از پشت عینک بدبینی و بغض و کینه به نظارت ننشینیم. باید بپذیریم که بودن نیکزاد در پست مهم و حساسی چون مسئولیت بنیاد مسکن افتخاری برای استان می‌باشد.

به او گفتم: اگر از خدا بترسیم و سنگ فردگرایی، خودخواهی و منفعت‌طلبی را از دامن خود دور بریزیم، نیازی به حرکت‌ها و رفتارهای سوال‌برانگیز نخواهیم داشت به جمله ای زیبا از کتاب “سه‌شنبه‌ها با موری” اثر میچ آلبوم نویسنده‌ی آمریکایی توجه کن و دل به خدا بسپار :

همه می‌دانند که روزی می‌میرند، اما کسی این را باور نمی‌کند، اگر باورمی کردیم، رفتارمان را تغییر می دادیم.

 




یاد حسین(ع)، زینت دهنده قلب ها

 ماه محرم، ماه شهادت، ماه ایثار، ماه گذشت و ماه جانفشانی باردیگر از راه رسید. شهر اردبیل یکپارچه سیاه پوش شد. جوانان و نوجوانان، مرد و زن همه در عزاداری حسین رخت ماتم برتن کردند. مردم این دیار عاشق حسینند. ارادت و عشق خالصانه مردم اردبیل به حسین و یار و انصار وی این شهر را در ردیف شهر‌های معروف حسینی قرار داده است.

یادو نام حسین چون نگینی درخشان در پیشانی تاریخ و قدمت این منطقه می‌درخشد.

حسین و یاد او زینت‌دهنده قلب هاست . شیعیان به عشق او زنده اندو با یاد او نفش می‌کشند و برشجاعت، دلیری، استقامت، پایمردی، ایستادگی، مردانگی و توانایی‌‌های او افتخار می‌کنند.

حسین شمع تاریخ بشریت است. حسین زینت‌بخش صفحات دفتر عشق و ایثار است. حسین پیشوای مردان از خود گذشته، معتقد، مسلمان، جان برکف و عاشق خدا و نمازو روزه است. مگر می‌شود کسی خود را مرید حسین وعاشق او و دلباخته مکتب پربار عاشورا قلمداد نماید ولی از ظلم و ستم و ستمگری و ظالمین دوری نکند و در برابر آن‌‌ها برای برقراری عدالت قیام ننماید.

مگر پذیرفتنی است که کسی خود را عزادار حسین به شمار آورد ولی عرصه را برمستکبران و چپاولگران بیت المال و خائنین به ملت اسلام تنگ ننماید؟

مگر می‌توان قبول داشت که فردی خود را پایبند مکتب حسین بداند ولی از مظلومان و ستمدیدگان و مستضعفان حمایت نکند؟

چگونه می‌توان باور داشت که فردی دل درگرو عشق حسین داشته باشد اما در ادای وظایف دینی و اسلامی خود سستی نماید.

حسین در برابر زیدیان و دشمنان اسلامی و خدا قیام کرد و جان برطبق اخلاص نهاد و از دین و مکتب و آیین خداوندی دفاع کرد و باشهادت یار و انصار و فرزندان خود خم بر ابرو نیاورد و برای رضای خدا و حفظ اسلام از جان و مال وفرزندان خودگذشت تا اسلام همچنان زنده بماند . او بروظیفه خویش عمل کرد و اینک ما پیروان وی نیز باید وظیفه خود را ادا نماییم.

درایام عزاداری سالار شهیدان وظیفه همه دست اندرکاران است که با استفاده از همه امکانات موجود برای آگاهی هرچه بیشتر نسل جوان در جهت تبیین فلسفه قیام حسین (ع) و پیام عاشورا اقدام نمایند.

نسل جوان ما باید به خوبی درک نماید که حسینی بودن و برارادت به حسین افتخار کردن، باید همراه با حسینی عمل کردن باشد.

باید نسل جوان ایران اسلامی ما بداند که حسین برای چه و به چه علتی قیام کرد و چرا عاشورا را آفرید و چرا در برابر مفسدان و زورگویان ایستاد و در نهایت بر سر عقیده والا و انسانی خود به شهادت رسید.

برای این که عزادار‌های ما کامل و مورد قبول درگاه حق باشد تلاش در جهت فهمیدن و فهماندن فلسفه قیام حسین و حماسه عاشورا لازم و ضروری است . باشروع ماه محرم مردم اردبیل لباس عزا برتن نموده و با شرکت در مراسم مختلف، عشق و علاقه خود به مکتب اسلام و تشییع را به نمایش می‌گذارند و ازقیام پر افتخار حسین به عنوان سند معتبر مبنی بر پیروزی عدالت برظلم و اسلام برکفر و حسینیان یاد می‌کنند و درس‌‌ها می‌گیرند و برای خدمتگزاری در آستان با عظمت این امام و پیشوای شیعیان و آزاد مردان جهان برخود می‌بالند و نوکری عزاداران و مریدان مخلص و صادق وی را مدالی پر افتخار و ابدی برای خود به حساب می‌آورند.

التماس دعا.

 

 




ورزش در انتظار تصمیم مجلس

آیا حمید سجادی در اخذ رای اعتماد مجلس شورای اسلامی برای قرار گرفتن در راس وزارت ورزش و جوانان موفق می‌شود؟ در این ارتباط عقیده‌ها مختلف است. عده‌ای می‌گویند سجادی این‌بار می‌تواند به آرزوی چندین‌ساله‌اش برسد و در قامت وزیر برای ورزش کشور حکمرانی نماید و در مقابل هستند افرادی که درصد وزیر شدن سجادی […]
آیا حمید سجادی در اخذ رای اعتماد مجلس شورای اسلامی برای قرار گرفتن در راس وزارت ورزش و جوانان موفق می‌شود؟
در این ارتباط عقیده‌ها مختلف است. عده‌ای می‌گویند سجادی این‌بار می‌تواند به آرزوی چندین‌ساله‌اش برسد و در قامت وزیر برای ورزش کشور حکمرانی نماید و در مقابل هستند افرادی که درصد وزیر شدن سجادی را بسیار پایین می‌دانند و معتقدند که رئیس‌جمهور از حالا باید به فکر گزینه بعدی برای این وزارت‌خانه باشد.
این‌که سجادی از خانواده ورزش بوده و پیشینه‌ی روشن و درخشان در بعد قهرمانی و کسب مدال‌های مختلف در دوومیدانی داشته، امری روشن و ثابت شده‌است اما سوال این اسکارنامه مناسبی دارد؟ و آیا قادر است در مسند مدیریت بر وزارت‌خانه پرمسئولیتی چون ورزش و جوانان موفق عمل نماید و رضایت قشر ورزشکار و جوان را جلب نماید؟
سجادی زمانی‌که مورد حمایت وزیر فعلی ورزش و جوانان قرار گرفت در جامعه ورزش تا ت که آیا این دونده دوهای استقامت در مدیریت نیز حدودی با اما و اگر مواجه گردید. سلطانی‌فر طی نامه‌ای به زیرمجموعه خود اعلام کرد که برای رای‌آوری حمید سجادی رایزنی بکنند و او را در راه نشستن بر صندلی وزارت حمایت نمایند.
این حمایت صریح و آشکار در ذهن علاقه‌مندان به ورزش سوال‌های زیادی را مطرح کرد. عملکرد ضعیف وزارت‌خانه در دوران وزارت سلطانی‌فر و وجود ده‌ها اما و اگر این حمایت را زیر سوال برد .این‌که رابطه حمید سجادی و مدیران فعلی وزارت‌خانه چگونه بوده که آن‌ها را به موضع‌گیری آشکار در قبال وزارت وی وادار کرده‌است؟ دست‌وپا شکستن برخی از رؤسای فدراسیون‌ها و مدیران کل استان‌ها صرفاً برای ورزش و سرافرازی آن بوده و یا این امر حکایت از برخی مسائل پشت‌پرده می‌تواند داشته باشد.
سجادی با حمایت‌های نسنجیده و ورود عریان برخی وابستگان به دولت تدبیر و امید در عرصه رایزنی برای وزارت وی شکننده و رای‌آوری اش در هاله‌ای از ابهام قرار گرفت. حمایت مجموعه‌ای که در ۸ سال گذشته از مردم و جامعه ورزش کارنامه‌ی قبولی نگرفته‌است نقطه قوتی برای یک وزیر پیشنهادی به مجلس به حساب نمی‌آید. حمید سجادی مزه عدم اخذ رای اعتماد از مجلس را یک‌بار چشیده‌است و اگر این کار برای دومین‌بار برای او اتفاق بیفتد، پرونده مدیریتش در ورزش برای همیشه بسته خواهد شد.
و اگر سجادی برخلاف پیش‌بینی روزهای اخیر بتواند اعتماد مجلس را جلب کند برای موفقیت و هدایت ورزش به قله افتخار ، چاره ای جز پاکسازی لازم در فضای وزارتخانه و دعوت به کار افراد مومن، صادق و امتحان پس داده نداشته و نخواهد داشت.




نگاه امیدوارانه ورزش به دولت سیزدهم

جامعه ورزش در آستانه آغاز فعالیت دولت سیزدهم، نگاهی امیدوارانه به روزهای آینده دارد و در انتظار تماشای موضعگیری دولت جدید در قبال ورزش و انتخاب مدیر آن به سر می‌برد.

ورزش ما در حال حاضر با انواع مشکلات و نابسامانی‌ها مواجه است و حال و روز خوشی ندارد. پیروزی‌های مقطعی و رسیدن به چند مدال و مقام قاره‌ای و جهانی نمی‌تواند دلیلی بر وجود ورزش پویا و ششدانگ در کشور باشد. این قبیل پیروزی‌ها حالت جرقه‌ای دارند و نمی‌تواند حاصلی از دوراندیشی‌ها و برنامه‌ریزی های مسئولین باشد. ایجاد هیاهو و به راه انداختن کاروانی از تبلیغات در ارتباط با موفقیت‌های مقطعی دردی از دردهای ورزش را نمی‌تواند درمان بکند.

در چنین اوضاعی گفتن از ورزش و انتقاد از عملکردها و تصمیم‌ها و اعتراض به سیاه نمایی‌ها و آمار‌سازی ها و پرداختن به نوچه پروری‌ها و حیف و میل بیت المال عکس العمل‌هایی را موجب می‌شود. تلاش مدیران ناکارآمد بر این استوار می‌شود که به کمک یاران بله قربان گو و سردمداران حزب باد، عرصه را بر منتقدان تنگ کنند و جرئت بیان واقعیت‌ها و انعکاس بی‌برنامگی‌ها و ناتوانی‌‌ها را بگیرند تا خیال راحت چهار نعل پیش بتازند.

امید همه دوستداران ورزش به دولت سیزدهم است که با نگاه واقع بینانه و درک اهمیت موضوع برای همیشه ورزش این کشور را از وجود کسانی که به خاطر منافع خود، ضربات کاری متعددی به آن وارد کرده و مانع بزرگی برای بالندگی، رشد و توسعه آن شده‌اند، پاک نماید و ورزش این کشور را با آن همه استعداد و نیروی انسانی مثال زدنی در جایگاه اصلی‌اش قرار بدهد.

دولت سیزدهم در ورزش و توجه به آن موقعی موفق عمل خواهد کرد که در ابعاد مختلف از جمله مبارزه با دلال بازی، رانت خواری، آقازاده بازی، فساد و باند و باند بازی برنامه داشته باشد، برنامه‌ای که اراده‌ای قوی و پولادین در پشت‌اش باشد.

اقدامات انقلابی و دوری از اجرای کارهای روتین و خسته کننده می‌تواند برای دلسوزان ورزش نوید روزهای خوب در آینده را بدهد و امید به عملی شدن انتظارات و توقعات به حق را در دل‌ها زنده نماید.

وقتی پای حرف به میان می‌آید خیلی‌ها به قهرمان تبدیل می‌شوند و ادعاهایی در مورد موفقیت‌های ورزشی در هشت سال گذشته می‌کنند که فرسنگ‌ها با واقعیت‌های موجود فاصله نشان می‌دهند. این ادعاها را ممکن است افراد بیگانه با ورزش که آشنایی با چم و خم و زوایای متعدد آن ندارند، بپذیرند و باور بکنند ولی آن‌هایی که در ورزش عمری سپری کرده و استخوانی خرد نموده‌اند به این قبیل ادعاها می‌خندند و بر قدرت یافتن چنین عناصری در صحنه ورزش تأسف می‌خورند.

پایان دادن به حضور خودکامه‌ها و پاک کردن عرصه از نالایق‌ها، عوضی آمده‌ها و شارلاتان‌ها اگر در اولویت برنامه‌های ورزشی دولت جدید باشد قرار گرفتن ورزش در ریل منطق و توسعه حتمی خواهد بود.

آن چه بر سر ورزش در سال‌های اخیر آمده است روشن و بر کسی پوشیده نیست. حل اساسی و ریشه‌ای مشکلات ورزش نیاز به پرداختن و رفتن به سراغ علت‌ها می‌باشد. بپذیریم که ریشه تمام مشکلاتی که گریبانگیر ورزش شده است بحثی تحت عنوان جدی گرفته نشدن ورزش توسط متولیان امر می‌باشد.

دولت سیزدهم اگر بتواند به این داستان پایان بدهد و ورزش را با آن اهمیت و ویژگی‌ها و نقش آفرینی‌هایش در جامعه مورد توجه قرار بدهد و در جایگاه خودش به آن نگاه شود، مسیر حل بسیاری از مشکلات موجود هموار می‌شود.

اگر ورزش امری پیش پا افتاده تلقی نشود، برای مدیریت آن نیز نهایت دقت و وسواس انجام می‌شود. وقتی دغدغه‌ای در مورد ورزش در نظر مسئولین اداره امور کشور وجود نداشته باشد سپردن مدیریت بدون توجه به صلاحیت و اهلیت و تعهد و تخصص افراد، تلنبار شدن مشکلات و ناکارآمدی اقدامات و روزمرگی ودر نهایت افت و پسرفت و عقب ماندگی ورزش را به دنبال خواهد داشت.

سپردن اداره امور ورزش به دست افراد صالح و لایق و از خانواده ورزش با سابقه مدیریت مطلوب در حل مشکلات آن تأثیر گذار خواهد بود و حداقل نابسامانی‌های پرتکرار دنیای ورزش جای خود را به آرامش و کارهای قابل قبول خواهد داد.

 




سر بی کلاه ورزش اردبیل از شورای ششم

ورزش اردبیل علیرغم همه ادعاها، فعالیت‌ها، تلاش‌های شبانه روزی و دوندگی‌ها، قادر به تصاحب یک کرسی از 11 کرسی شورای شهر نشد و همانند پنج دوره قبلی از شورای ششم نیز سری بی‌کلاه نصیبش گردید.

به راستی که ورزش و جامعه ورزش اردبیل تا پایان دوره چهارساله شورای ششم، حق هیچ گونه گلایه و انتقاد از عملکرد شورا در قبال ورزش را نخواهند داشت. آشی است که خودمان پخته‌ایم و اگر شور باشد و یا از داغی آن زبانمان بسوزد و یا از زخم زبان‌ها و بی‌تفاوتی ها دلمان آزرده شود، باید بسازیم، چرا که خود کرده را تدبیر نیست.

زمانی که مدعیان دنیای ورزش در ستادهای مخالفان و دشمنان ورزش روز و شب بگذرانند و برای آن‌ها سینه چاک نمایند باید هم ورزش در شورا و شهرداری غریبه‌ای بیش نباشد.

افرادی که به خوبی با عملکرد ورزشی تک تک نفرات در شورای چهارم و پنجم آشنا هستند و می‌دانند که کدام یک از آن‌ها در طول چهارسال دوره مسئولیت در مقابل ظلم به ورزش سکوت کرده اند، چطور خود را برای حضور در ستاد آن‌ها راضی کردند و برای افزیش سبد رأی مخالفان ورزش عرق ریختند؟

با این وضعیت آیا باید باز هم در انتظار معجزه بنشینیم و یا کاسه گدایی در دست به سراغ مخالفان سرسخت ورزش برویم و بی‌توجهی و عناد و یک دندگی آن‌ها در قبال ورزش مواجه بشویم؟ باور کنیم که هر ضربه‌ای که به ورزش اردبیل وارد شده دلیلی جز بی تفاوتی خودمان نسبت به آن نمی‌توانیم پیدا بکنیم

این بار از طرف ورزشی‌ها، کاندیداهایی قدر، توانا و دارای رزومه و کارنامه وارد عرصه رقابت شده بودند. چهره‌هایی چون نادر پیران، حسن پورعلی، بهنام کمالی و … که می‌توانستند در صورت حمایت و کسب رأی لازم، به طور مطلوب از جایگاه ورزش در شورا دفاع نمایند و دیگر اعضا را نسبت به برخورد آحترام آمیز با ورزش مجبور نمایند. ولی نخواستیم و در نهایت نتوانستیم در تاریخ شورای شهر اردبیل سنت شکنی بکنیم و با انتخاب نفرات و افراد ورزشی حق طبیعی جامعه ورزش را از شورا باز ستانیم.

حالا اگر ورزشکاران و یا مسئولین ورزش و تیم‌های ما، ساعت‌ها در پشت درِ منتخبین شورا در انتظار ملاقات به سر برند، نباید ناراحت شوند و دلگیر، این گونه رفتارها حاصلی از عملکرد خودمان خواهد بود، یعنی این که از ماست که بر ماست.

ترکیب شورای ششم و سابقه آن‌ها نشان می‌دهد که ورزش در این شورا نیز نباید به عنایت و نگاهی محبت آمیز امیدوار باشد. ورزش از دست برخی از این‌ها سخت آزرده خاطر شده است. از آن‌هایی که مدعی ورزشی بودن هستند ولی در عمل همچون غریبه‌ها رفتار کرده‌اند، خود نخواستیم و هر گونه اقدام و اظهار نظری نمی‌تواند برای ما نتیجه‌ای داشته باشد چرا که از قدیم گفته‌اند: دالدان آتان داش، توپوغا دیر.

همت و یکپارچگی ورزشی های اردبیل می توانست خیلی از معادلات انتخابات شورای ششم را به هم بزند ولی چاره ای نبود بعضی ها علیرغم همه ادعاهایی که دارند در بحث شورا منافع شخصی و باندی را به منافع ورزش ترجیح دادند و در نتیجه کاری که نباید می شد انجام پذیرفت و ورزشی ها باز هعم از داشتن نماینده در پارلمان محلی محروم شدند.

ورزش اردبیل سال هاست که مورد توجه قرار نمی گیرد، برایش فقط خوب شعار می دهند و با وعده، ورزشی ها را سر کار می گذارند.

 

 

 




مدال‌‌هایی که به تاریخ پیوست، دستان خالی ورزش اردبیل در المپیک توکیو

68 روز دیگر بازی‌‌های المپیک 2020 در توکیو برگزار می‌شود. با توجه به شیوع بیماری کووید19 و درگیری همه کشور‌های جهان با ویروس کرونا هر لحظه باید انتظار دریافت خبر جدید از این رویداد بزرگ ورزشی دنیا بود. همه دوستداران ورزش علاقه‌مندند که با درایت برگزارکنندگان و با رعایت پروتکل‌‌های بهداشتی این رویداد در روز موعود افتتاح و به طور مطلوب تا آخرین روز ادامه داشته باشد.

بر اساس اعلام کمیته ملی المپیک تاکنون اعزام 60 ورزشکار ایرانی به این رقابت‌‌ها قطعی شده است و انتظار می‌رود تا وقت مقرر تعداد دیگری نیز جواز حضور در المپیک را به دست آورند.

در المپیک 2016 ریو، کاروان جمهوری اسلامی ایران متشکل از 63 ورزشکار از 19 استان کشور بود. در این رقابت‌‌ها استان‌‌های اردبیل، خراسان شمالی، سمنان، سیستان و بلوچستان، قم، کردستان، کهکیلویه و بویر احمد، گیلان، مرکزی، هرمزگان و یزد فاقد ورزشکار اعزامی بودند.

در المپیک 2012 دو ورزشگاه اردبیلی عضو تیم ملی وزنه‌برداری یک مدال طلا و یک مدال نقره به دست آوردند. بعد از لندن کفگیر ورزش اردبیل به ته دیگ خورده و در دو المپیک ریو و توکیو، استان اردبیل با دستانی خالی به آینده چشم دوخته است.

اردبیل در تاریخ المپیک‌‌های برگزار شده سه مدال طلا و یک مدال نقره تصاحب کرده است. تمامی این مدال‌‌ها در رشته وزنه‌برداری نصیب ورزش منطقه شده است. حسین رضازاده دو مدال طلا در المپیک‌‌های آتن و سیدنی و سعید محمدپور مدال طلای المپیک 2012 لندن و سجاد انوشیروانی نیز مدال نقره 2012 را به دست آورده‌اند.

ورزش اردبیل با ادعا‌های زیاد و آمار‌های خیری‌کننده وقتی در بالاترین سطح رقابت‌‌های ورزشی نمی‌تواند نماینده‌ای داشته باشد آیا با علامت سؤال بزرگی روبرو نمی‌شود؟

هنوز از یاد‌ها نرفته است که موفقیت ورزشکاران وزنه بردار اردبیل در صحنه المپیک چه شور و حالی را در بین مردم و جوانان و نوجوانان منطقه ایجاد می‌کرد و چگونه از فردای رقابت‌ها بر میزان استقبال نوجوانان و جوانان از این رشته ورزشی افزوده می‌شد پس چرا و چگونه وزنه‌برداری استان در تربیت جوانان و پرورش پشتوانه‌‌های مقتدر برای قهرمانان و بزرگان وزنه‌برداری دنیا موفق عمل نکردند و چرا دوره سکوت و عدم موفقیت بر آن سایه افکنده است؟

در 9 سال گذشته و به خصوص بعد از المپیک لندن و ریو، جلسات مختلف برگزار شد و مصاحبه‌‌های متعدد انجام پذیرفت و دست اندرکاران ورزش از برنامه‌ریزی برای به دست آوردن جایگاه استان در المپیک خبر دادند. متأسفانه المپیک ریو و به خصوص المپیک توکیو و معرفی نفرات اعزامی به آن نشان داد که در سال‌‌های اخیر هر حرفی که در این ارتباط ‌زده شده شعاری بیش نبوده است.

نتایج به دست آمده در المپیاد‌های برگزار شده و شکست و ناکامی ورزشکاران و تیم‌‌های ورزشی استان بر واقعیت‌‌های ورزش تأکید می‌کرد اما سعی می‌شد با دلایل پیش پا افتاده و من درآوردی، وضعیت موجود توجیه گردد و وعده موفقیت در سال‌‌های آینده داده شود.

وقتی در المپیاد استعداد‌های ورزشی سال 97 ناکامی ورزش استان در معرض دید همه قرار گرفت و رده‌‌های پائین جدول سطح پراکندگی شناسایی استعداد‌های برتر ورزش کشور به استان اردبیل اختصاص یافت، فاصله میان حرف تا عمل در ورزش اردبیل مشخص گردید و چهره واقعی ورزش و شعار‌دهندگان در هیئت‌‌های ورزشی برای همه علاقه‌مندان روشن شد.

بار‌ها گفته شده که در ورزش نتایج به دست آمده در میادین رقابت می‌تواند میزان موفقیت و یا عدم موفقیت در این عرصه را مشخص بکند. آمار‌های ساختگی و دم از پیشرفت و توسعه زدن، ملاکی برای اثبات کارایی و برآیند فعالیت‌‌های انجام یافته در هیئت‌‌های ورزشی نبوده و نخواهد بود.

ورزش اردبیل وقتی می‌تواند ادعای موفقیت، پیشرفت و توسعه داشته باشد که بتواند تعداد قابل توجهی ملی پوش در رشته‌‌های مختلف داشته باشد. هیئت‌‌های ورزشی موقعی مدعی برتری در کشور خواهند شد که قادر به کسب نتایج در میادین مختلف و بالا رفتن ورزشکارانش از سکوهای قهرمانی باشند. ورزشی که از سال 2012 تاکنون نتواند یک ورزشکار در قالب تیم‌‌های اعزامی به المپیک داشته باشد بر کدام ویژگی باید افتخار نماید.

وقتی در بهمن ماه سال 97 نتایج به دست آمده در المپیاد زیر 16 سال نگرانی هرچه بیشتر جامعه ورزش اردبیل را موجب شد با تشکیل جلسات مختلف خبر از بررسی علل ناکامی‌‌ها دادند ولی تاکنون کسی از خروجی آن جلسات و راهکار‌های ارائه شده و عمل به آن‌‌ها خبری نداده است. آیا با این گونه رفتار‌ها باید همچنان حضور ورزشکاران اردبیلی در جمع اعزامی‌‌های المپیک را خواستار شد؟

با وضعیتی که ورزش اردبیل با آن روبروست باید اعتراف کرد که مدال‌‌های به دست آمده توسط ورزشکاران استان در المپیک‌‌ها به تاریخ پیوسته و تکرار آن‌‌ها به این زودی‌‌ها امکانپذیر نخواهد بود.

ورزش اردبیل برای دست یافتن به موقعیت‌‌های مناسب نیاز به برنامه‌ریزی و اقدام مناسب و خدمت بی‌منت دارد. تا زمانی که مسئولین و دست اندرکاران هیئت‌‌های ورزشی پشتوانه‌سازی را از اهداف اصلی قلمداد نکنند و با برنامه‌‌های کوتاه مدت و دراز مدت نقشه راه آینده رشته‌‌ها را مشخص ننمایند، شعار و عوام فریبی را از کار‌های روزمره حذف نکنند، دل به روزمرگی‌‌ها نبندند و امور هیئت را به اهلشان نسپارند امکان تغییر در روند آن غیر ممکن خواهد شد.

استانی که ورزشکارانش در سال‌‌های نه چندان دور پیام آور شادی، افتخار، سربلندی و سرافرازی برای ایران اسلامی بودند این روز‌ها قادر به معرفی یک نفر در جمع 60 نفر منتخب اعزامی به المپیک نمی‌باشد و متأسفانه در این وضعیت، هستند افرادی که رشته‌‌های ورزشی تحت مدیریت خود را سرآمد، تأثیرگذار، افتخارآفرین، بی‌رقیب و دارای جایگاه در سطح کشور می‌دانند. به این قبیل افراد باید تندیس و مدال قهرمانی عرصه شعار، آمار‌های ساختگی و خودمحوری اعطا نمود.

 




لیگ برتر فوتبال استان؛ استعدادها و حاکمیت قانون

وجود استعدادهای ناب و عشق به کار در فوتبال استان اردبیل یک امر ثابت شده است. درخشش جوانان اردبیلی در تیم‌های مختلف، دلیلی قاطع بر این ادعا بوده و در این باره کمتر کسی می‌تواند شک و تردید داشته باشد.

اما چرا با وجود برخورداری از نیروی انسانی لایق و مهره‌های تأثیرگذار، فوتبال ما نمی‌تواند در رقابت‌های مختلف و در مستطیل سبز خودی نشان بدهد و نتایج قابل قبولی به دست آورد؟

اینکه مدام بگوئیم در مسیر پیشرفت قرار گرفته‌ایم و فریاد بر آوریم که منطقه سرشار از جوان‌های مستعد است و حرف از جایگاه مطلوب در سطح کشور بزنیم آیا دردی از دردهای فوتبال ما درمان می‌شود؟ اگر واقعا فوتبال ما از این ویژگی‌ها برخوردار است پس چرا نمی‌توانیم از این داشته‌های خود در رقابت‌ها بهره برده و فوتبال‌مان را از آن چه هست ارتقاءبدهیم.

ناهمخوانی میان حرف‌ها و ادعاها و عمل ما در صحنه فوتبال یکی از مشکلات موجود است. مشکلی که آسیب زیادی به این رشته پرطرفدار زده و آن را از جایگاهی که باید باشد، دور کرده است.

توجه به قانون و مقررات موجود و پایبندی به اجرای آن بدون دخالت دادن احساسات و وابستگی‌ها، ایستادگی در مقابل زورگویان و اجرای عدالت در همه حال، پشتوانه‌ای برای دلگرمی جامعه فوتبال و انگیزه‌ای برای فعالیت بیشتر جهت رسیدن به اهداف پیش‌بینی شده می‌تواند باشد.

مسابقات ضامن پیشرفت

بزرگ‌ترین عامل برای پیشرفت رشته‌های مختلف ورزشی، برگزاری مسابقات در رده‌های مختلف و اهمیت دادن به این مقوله می‌باشد.

هر دوره مسابقه حتی اگر در پائین‌ترین سطح از نظر کیفیت برگزار شود مستلزم هزینه، سختی و دوندگی است. عقل سلیم حکم می‌کند که اگر قرار است برای یک رویداد، انرژی صرف شود، استفاده از تمام ظرفیت‌ها و امکانات برای بهتر برگزار شدن و کاستن از حاشیه‌ها و کم کردن اما واگرها مورد توجه قرار بگیرد.

در مسابقاتی که برگزار می‌شود هرچقدر آشفتگی، بی‌نظمی و بی‌توجهی به قانون و مقررات مشاهده شود به همان اندازه و بیشتر، از اهمیت، تأثیرگذاری، عظمت و جایگاه آن کاسته می‌شود.

اگر برای یک دوره رقابت، ابزار و امکانات مورد نیاز فراهم نشود و مسئولیت‌ها جدی گرفته نشوند و عزم‌ها برای برگزاری آبرومندانه، قدرتمندانه و مقتدرانه جزم نگردد به خروجی مثبت رقابت‌ها نباید چشم دوخت و امیدوار شد.

لیگ برتر استان

رقابت‌های لیگ برتر فوتبال به عنوان بالاترین سطح رقابت‌ها در هر منطقه و شهر و استان و کشور ما، جایگاه خاص داشته و به طور کلی آئینه تمام نمائی از فوتبال هر منطقه محسوب می‌شود.

برگزاری پرشور، آبرومندانه و قانونمدارانه لیگ برتر فوتبال نشان دهنده اوج هنر مدیریت برگزار کنندگان و ترسیم کننده حال و روز واقعی فوتبال در هر منطقه است. با توجه به این خصوصیات است که در سال‌های اخیر مدام از طرف ما به این مسئله اشاره شده و بر اهمیت دادن به رقابت‌های لیگ برتر و جلوگیری از هرگونه خدشه به جایگاه آن تأکید شده است.

اینکه تا چه حدی خواسته و گفته‌ها مورد عنایت قرار گرفته و یا مغرضانه و غضب آلود و در راستای تأمین منافع شخصی تلقی گردیده بحثی است که پرداختن به آن فرصت دیگری را طلب می‌کند.

محدودیت‌های کرونایی وسیله و بهانه‌ای برای تعطیلات رقابت‌های لیگ برتر فوتبال استان در سال 98 شد و امسال با توجه به نامه شماره158/00/270 مورخه11/2/1400 هیئت فوتبال قرار است در روزهای اخیر کار ثبت نام تیم‌ها و تشکیل مدارک انجام پذیرد و به مرور نسبت به شروع رقابت‌ها اقدام شود.

اجرای قانون

انتظار می‌رود امسال برای اجرای قانون و عدالت، اراده‌ای در بین مسئولان مربوطه به وجود ‌آید و از همان گام اول توجه به قانون و رعایت بی‌طرفی و استفاده صحیح و بهینه از داشته‌های موجود عملی گردد.

اگر لیگ برتر فوتبال استان ردبیل از شیوه مرسوم تبعیت نمی‌کند و در آن مفاهیم جدیدی توسط استان خلق و تعریف شده است چرا باید افکار عمومی از آن بی‌اطلاع باشند. رقابت‌هایی با نام لیگ برتر اگر بحثی به نام سقوط و صعود از لیگ دسته یک نداشته باشد و تیم‌های شرکت کننده سلیقه‌ای انتخاب شوند و یا به عبارتی ساده‌تر حضور یا عدم حضور در لیگ برتر “شیر تو شیر” باشد و یا ورود و خروج از آن بمانند دروازه شهری بدون نگهبان و مقررات باشد و خلاصه ورود به آن آزاد و خروج بدون کوچک‌ترین مانع انجام پذیرد، اطلاق عنوان لیگ برتر به آن از چه اصولی تبعیت می‌کند؟ اگر رقابت‌های فوتبال استان در بالاترین سطح و در چارچوب قوانین و مقررات و عرف موجود قرار نگیرد و صرفا کاری برای پر کردن رزومه و عمل به برنامه ارائه شده باشد، تغییر مؤثری در حال و وضع فوتبال انتظاری بیهوده خواهد بود.

رعایت اصول

رعایت اصول در برگزاری مسابقاتی چون لیگ برتر به معنی و مفهوم حرکت در مسیر رضایت‌بخش می‌باشد. مسیری که حتما مورد قبول جریانات مزاحم و آویزان و منفعت جو در فوتبال نمی‌باشد. اگر می‌خواهیم فوتبال ما سر و سامان بگیرد و از دامنه نابسامانی‌های موجود کاسته شود از همین فصل جاری قدمی محکم و قاطع برای اصلاح روند لیگ برتر، حضور تیم‌ها و چگونگی برگزاری آن برداریم و در قبال منفعت جویانِ انگل مآب ایستادگی کنیم و رقابت‌های لیگ برتر را در مسیر درست و اصولی‌اش قرار بدهیم. اگر چنین کاری صورت بگیرد مطمئنا فوتبال ما ضرر نخواهد کرد و برای آینده امیدوار خواهد شد.

تیم‌های لیگ برتری

اگر در لیگ برتر استان بحثی به نام سقوط وجود نداشته باشد باید چون فصل گذشته 10 تیم در رقابت‌ها حاضر باشند. روایت می‌کنند نخبگان اردبیل با نامه کمیته انضباطی فدراسیون باید در لیگ یک استان برای صعود به لیگ برتر بجنگد. اما شنیده می‌شود که می‌خواهند تیم‌های دیگری را هم به آن اضافه کنند. اگر چنین شود امیدواری برای بهبود اوضاع و رعایت قانون، مقررات و عرف و همه گفته‌های ما در این مطلب باد هوا خواهد شد. والسلام.

 

 




فضول باشی و پیروزی شهرداری گرگان

فضول باشی گفت: عجب بازی بود، اوج احساس و شور و حساسیت در این مسابقه موج می‌زد، آن هایی که تماشای این دیدار را از طریق جعبه جادویی از دست دادند، ضرر کردند. در رقابت ورزشی چنین اتفاقاتی که در تاریخ ماندگار می‌شود، خیلی کم روی می‌دهد.

گفتم: مرد مؤمن، با زبان روزه و با حرارت از ویژگی‌های یک مسابقه سخن می‌گویی، اول بگو که منظورت کدام دیدار است که این قدر به دلت نشسته و تو را واله و حیران کرده است.

گفت: سومین فینال لیگ برتر بسکتبال منظور من است. چه بازی بود، در ثانیه‌های آخر بارها جایگاه قهرمان عوض شد. این مسابقه اگر تماشاگر داشت چه لحظه‌هایی که ثبت نمی‌شد. اوج زیبایی بسکتبال و هنر بازیکنان آن در این بازی به نمایش گذاشته شد. شک نکن که این دیدار و حرکت زیبای بازیکن گرگان و کسب سه امتیاز در دو صدم ثانیه مانده به پایان مسابقه، خیلی‌ها را به این رشته علاقه‌مند کرد. چه لذتی بردیم از این بازی و چه کیفی کردیم. آنچه از تلویزیون دیدیم، همه چیز عالی بود. خلاصه، ‌ای کاش لیگ‌های برتر همه رشته‌های ورزشی چنین پرشور باشند و تماشاگران را با عظمت و بزرگی و تأثیر روحی و روانی ورزش آشنا نمایند.

به فضول باشی گفتم: تو این حرف‌ها و تعریف و تمجید از یک جمعی را بدون هدف بر زبان نمی‌آوری. تو کجا و فصیده بلند خواندن در وصف یک تیم کجا، اصلا به قیافه‌ات و سابقه‌ات نمی‌خورد. تو با این قبیل موضعگیری‌ها غریبه‌ای مگر اینکه هدفی پشت آن بوده باشد. با زبان روزه عذاب‌مان نده، حرفت را بگو و خلاص.

فضول باشی غضب آلود نگاهم کرد و گفت: اسم تیم را بگو، می‌ترسی، یا حساب و کتابی در میان است که جرئت نمی‌کنی نام تیم را اعلام نمایی؟ تو که ادعای خبرنویسی و آشنایی به امور ورزش را داری اگر اسم تیم را می‌دانی بگو تا من قصد نهایی‌ام را از طرح این موضوع بیان بکنم.

گفتم: خوب، شهرداری گرگان، راحت شدی، تو چرا به این اسم حساسیت داری؟

گفت: حالا شد، خان پسر. شهرداری گرگان با شهرداری اردبیل تفاوت دارد؟ چند روزی است که موفق به حل این معادله نشده‌ام. نکند تشکیلات شهرداری گرگان یک مجموعه مستقل است؟ اصلا گرگان فرمانداری و بازرسی دارد؟ مگر شهرداری آن شهر زیر نظر وزارت کشور نیست؟ آیا لیگ برتر بسکتبال رقابت‌های حرفه‌ای بوده و یا آماتور است؟ نکند عنوان شهرداری بر رروی تیم قهرمان یک عنوان عاریتی و تشریفاتی است؟

گفتم: این سؤالات را چرا مطرح می‌کنی؟ در این مملکت اگر قانونی و یا بخشنامه‌ای است در همه نقاط باید ساری و جاری بشود. تهران و گرگان و اردبیل و شیراز نداریم. تو بیکاری؟ در ایامی که فکر و ذکرت باید به روزه و عبادت باشد، نشستی و دو دو تا چهارتا می‌کنی و از حرف زدن پشت سر این و آن دست نمی کشی.

فضول باشی آه عمیقی کشید و گفت: من حرف بدی که نزدم، مگر به کسی اتهام زدم و یا خدای ناکرده حاشیه‌سازی کردم. من یک جمله می‌گویم اگر جواب آن را می‌دانی با گفتنش یک سیلی محکم بزن دهانم و همه چیز را ختم به خیر کن. من می‌گویم چرا شهرداری گرگان می‌تواند در لیگ حرفه‌ای تیم‌داری بکند و حتی بازیکن خارجی در اختیار بگیرد ولی شهرداری اردبیل نتواند یک تیم فوتبال در لیگ آماتور دسته سه تحت پوشش قرار بدهد؟ همت بکنند و علت این رفتار دوگانه را بگویند و برای همیشه به این بحث‌ها خاتمه بدهند.

گفتم: فضول باشی عزیز و گرامی، در آستانه انتخابات شورا رابطه ما را با خیلی‌ها تیره نکن. به نظرم مهم‌ترین تفاوت ها را باید در مسئولین مناطق مختلف جستجو کرد. در شهری مثل گرگان به ورزش و نقش آن در جامعه و ادای وظیفه در قبال جوانان فکر می‌کنند ولی در شهر ما این قبیل مسائل گویا جایگاهی ندارد. در آن مناطق چون اراده‌ای برای کمک به ورزش و جوانان وجود دارد، فکر می‌کنند، چاره می‌اندیشند، همه دست به دست هم می‌دهند و برای رسیدن به هدف تلاش می‌کنند و اینجا مسائل در باندبازی‌ها و جناح بازی‌ها خلاصه می‌شود.

گفت: اشتباه نکن، ما هم خوب برنامه می‌ریزیم و برای رسیدن به هدف می‌جنگیم ولی کمی تا مقداری به خود و اطرافیان بیشتر اهمیت می‌دهیم. آن‌هایی که باید به فکر مردم و انجام وظیفه باشند حالا در اندیشه تشکیل تیم

و حمایت از کاندیداهای شورا و محکم کردن پیچ‌ها برای ماندن در مسئولیت‌ها هستند. راست هم می‌گویی ما را چه به فعالیت در ورزش و تیم داری، ولی شک نکن که این وضعیت قابل تحمل نیست اما اگر همتی بشود اوضاع ورزش می‌تواند بر وفق مراد باشد.