1

کارنامه روشن علی نیکزاد

نگاهی به کارنامه مسئولین و بررسی صادقانه و بدون تعصب می‌تواند مشخص‌کننده عملکرد و میزان موفقیت آن‌ها باشد. ممکن است آن‌هایی که قادر به برآورده کردن وعده‌ها نشده‌اند حرف‌های زیادی بزنند و به ارائه آمارهای کذایی اقدام نمایند ولی آن‌چه می‌تواند مهر تأیید بر ادعا بزند ارائه دلایل واضح و روشن به هر یک از ادعاها می‌باشد.
اقدامات به بار نشسته هریک از مسئولین چیزی نیست که تلاش عده‌ای برای کتمان آن‌ها را به‌دنبال داشته باشد. در سه سال گذشته علی نیکزاد نماینده مردم اردبیل، نیر، نمین و سرعین با تلاش‌های مستمر، ترتیب دادن جلسات و بازدیدهای مختلف در راستای تحقق نیازها و خواسته‌های منطقه‌ گام برداشته است. این‌که جمعی با رفتارهای غیرمنطقی بخواهند گام‌های مثبت را در نزد افکار عمومی ناچیز و کم‌ارزش جلوه دهند و عامدانه و مغرضانه برای وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها و حقایق اقدام کنند آیا جز حسادت و موضع‌گیری‌های سیاسی دلیل دیگری می‌تواند داشته باشد؟
چرا برخی‌ها با چشم بستن بر روی خدمات انجام پذیرفته، مغرضانه موضع‌گیری می‌کنند و می‌خواهند با نادیده گرفتن همه خدمات مردی خدمت‌گزار بر ضعف دیگران و ناکارآمدی آن‌ها سرپوش بگذارند.
آیا دلیل کم محبتی‌ها و غرض‌ورزی‌ها چیزی جز رفتارهای سیاسی، عقده‌های تلنبار شده، منافع شخصی، خط‌مشی فکری و فرهنگی و موضع‌گیری‌های‌اعتقادی چیز دیگری می‌تواند باشد؟
کارهای مؤثر و تلاش‌های شبانه‌روزی نیکزاد و موقعیت وی در سطح ملی به مذاق برخی از گروه‌ها و جریانات سیاسی و مدعیان مطالبه‌گری خوش نمی‌آید و می‌خواهند با ناچیز قلمداد کردن همه اقدامات روشن و آشکارش از زیر سوال رفتن کم‌کاری‌های بعضی‌ها ممانعت کنند .
حسادت عامل دیگری در مخالفت با نیکزاد محسوب می‌شود. حسادت با احساس ضعف، کمبود، آشفتگی و ناتوانی افراد حسود گره خورده است. آن‌هایی که در خود یارای رقابت با وی را نمی‌بینند چاره‌ای جز روی آوردن به تخریب پیدا نمی‌کنند.
به‌نظر می‌رسد در پروژه چشم بستن بر موفقیت‌های نیکزاد مواردی از قبیل باج‌خواهی، طلبکاری ها، توقعات بی‌جا و زیاده خواهانه‌ی برآورده نشده بر عدم رعایت عدالت در توجه به کارنامه علی نیکزاد مؤثر باشد.




فضول‌باشی و قیاس به نفس

نمی‌دانم چرا و چگونه برخی‌ها برای قضاوت درمورد دیگران قیاس به نفس می‌کنند و به خود اجازه می‌دهند که دیگران را چون خط تصور بکنند و هر آن‌چه لایق و سزاوار خودشان هست به آن‌ها نسبت بدهند. افراد ضعیف‌النفس و خود محور مدام نقش خود را در آب می‌بینند و برای کاستن از درد و آلام درون تلاش می‌کنند تا نقش‌شان را به دیگران حواله بدهند و تا می‌توانند بخشی از عقده‌های لانه کرده در درون را تکان بدهند.
وای به حال کسانی که به قصد خودنمایی، برخی‌ها را مورد تخریب قرار می‌دهند و در موردشان اظهارنظرهای عجیب و غیرواقعی می‌کنند. آن‌هایی که ویژگی‌های شخصی خود را به دیگران تعمیم می‌دهند همیشه در عذاب هستند و از آرامش نسبی در زندگی محروم.
گفتم فضول‌باشی عجب سوژه‌هایی پیدا می‌کنی؟ از وقتی‌که اظهارنظر درمورد ورزش را به حداقل رسانده‌ای فرصت کافی برای پرداختن به برخی از مسائل اجتماعی را پیدا کرده‌ای، کار خوبی هم می‌کنی چراکه حداقل در استان ما ورزش و توجه به مسائل و مشکلات آن هیچ حاصلی نمی‌تواند داشته باشد. خلاصه بگو که چرا قیاس به نفس را برای بحث امروزت انتخاب کرده‌ای؟
فضول‌باشی دستی به صورتش می‌کشد و می‌گوید: هستند کسانی که عاشق و دل‌باخته قدرت‌اند. آن‌ها همه تلاش‌شان را برای به دست آوردن موقعیت، خودنمایی، خودستایی و تظاهر به‌کار می‌بندند و دست به کار می‌شوند تا دیگران را نیز چون خود ببینند و برای آن‌ها اتهام بزنند. مثلاً فردی که می‌خواهد صاحب پست و مقامی بشود دوست دارد که بیشتر شنیده شود. عقده‌ای‌ها می‌گویند و می‌نویسند و می‌نشینند تا عکس‌العمل‌ها را ببینند و از عصبانی شدن دیگران لذت ببرند.
گفتم: برادر من، عقده‌ای‌ها افراد خطرناکی هستند. برخی از این قبیل افراد، منفعل، پرخاشگر و آسیب‌زن می‌باشند. برقراری ارتباط با عقده‌ای‌ها فرجام روشنی نخواهد داشت. اگر می‌خواهی اعصابی آرام داشته باشی چاره‌ای جز فاصله گرفتن از آن‌ها و محدود کردن دیدارشان وجود ندارد.
فضول‌باشی حرفم را قطع می‌کند و می‌گوید: حضور عقده‌ای‌ها در فضای مجازی در آلوده شدن آن فضا بسیار مؤثر است. آن‌ها برای این‌که به هدف‌شان برسند با استفاده از فضای مجازی دست به هر کاری می زنند. به‌راحتی درمورد دیگران قضاوت می‌کنند و برای دیده شدن از تخریب و تحقیر افراد نیز بهره می‌برند. عقده‌ای‌ها که قدرت طلبند وقتی از رسیدن به هدف ناامید می‌شوند پرچم توهین و تخریب را برافراشته می‌کنند و برای خالی کردن عقده ‌ها ،وخصوصیات‌شان را به دیگران تعمیم می‌دهند و دیگر افراد را قدرت‌طلب می نامند. عقده‌ای‌ها زمانی‌که برای جبران محدودیت‌های مالی و رفاهی دوران نوجوانی یا جوانی به فکر کسب ثروت می‌افتند و در این راه موفق نمی‌شوند همه را به‌عنوان علاقه‌مندان به کسب ثروت معرفی می‌کنند.
گفتم: فضول باشی باور کن عقده‌ای‌ها با توسل به هر روشی، فقط به‌دنبال جلب توجه هستند. عقده‌ای‌ها با مطرح کردن‌شان می‌خواهند به خواسته‌هایشان برسند. از این‌که این قبیل افراد از نوعی اختلال نمایشی رنج می‌برند نباید شک‌وتردیدی داشت. اگر با چنین افرادی مواجه بشوید باید فاصله خود را با آن‌ها حفظ کنید.
گفت: تو هم بد نمی‌گویی دوری از آن‌ها و بی‌توجهی به گفته‌ها و کردارشان حداقل می‌تواند انسان را از آسیب‌های روحی و روانی مصون بدارد.




پیگیری‌های نیکزاد

پیگیری امور برای مسئولان، وظیفه‌ای است که اگر در انجام آن کوتاهی صورت بگیرد عدم پیشرفت مطلوب برنامه‌ها و اقدامات چهره خود را نشان می‌دهد.

آسیبی که عدم پیگیری در ساختار مدیریتی کشور وارد می‌کند غیرقابل جبران می‌شود. رها کردن کارها به حال خود موجب فراموشی و درنتیجه زمان‌بر شدن تکمیل پروژه‌ها و استفاده بهینه از آن‌ها می‌شود و به بیت‌المال خسارت وارد می‌گردد.

پیگیری صحیح در تمامی امور واجب و ضروری است. یک سازمان و یک فرد موقعی از توانایی‌های خود به‌طرز مطلوب استفاده می‌نماید که بتواند از طریق یک نقشه راه صحیح، وظیفه و خواسته‌های خود را جلو ببرد و پیگیری اصولی را در رأس اقداماتش قرار دهد.

پیگیری مستمر و منظم در یک سازمان، موجب حفظ روحیه کار و تلاش در مجموعه می‌شود. هر وقت مسئولی پیگیر در رأس بخشی از کارها قرار بگیرد تأثیر انتخاب صحیح در حرکت رو به جلو و تأمین رضایت مردم کاملاً قابل‌مشاهده خواهد بود.

پیگیری یکی از ویژگی‌های علی نیکزاد به شمار می‌رود. در هر مسئولیتی که قرار گرفته تلاش شبانه‌روزی و بازدید از پروژه‌ها را مورد توجه قرار داده است.

او به‌خوبی می‌داند که پیگیری از راه دور و دریافت گزارشات و راضی شدن به برخی از آمارها و ارقام در پیشرفت و توسعه نمی‌تواند گره‌گشا باشد، روی این اصل بازدیدهای میدانی متعدد، دیدارهای چهره‌به‌چهره و نشست‌های مختلف با مسئولین، نیکزاد را به‌عنوان مسئولی پیگیر معرفی کرده‌است.

برگزاری بیش‌از ۷۰۰ نشست با مسئولین در ارتباط با رفع مشکلات و موانع پروژه‌ها و طرح‌ها، برگزاری بیش‌از یکصد ملاقات مردمی و دیدار چهره‌به‌چهره با مردم قهرمان حوزه انتخابیه، انجام بیش‌از ۲۸ سفر شهرستانی و بازدید از همه روستاهای منطقه از مهم‌ترین برنامه‌هایی است که در راستای پیگیری امور مربوط به حوزه انتخابیه انجام پذیرفته است.

پیگیری و تلاش برای به سامان رساندن پروژه‌ها و اقدام در ارتباط با کاهش محرومیت و رساندن منطقه به جایگاه اصلی در پرونده عملکرد نیکزاد در سال سه گذشته به نقطه‌ای درخشان تبدیل شده است.

 




فضول‌باشی و پایان تلخ تیم ملی امید

فوتبال مملکت با این حجم از حواشی و بی‌توجهی‌ها و خودمحوری‌ها درست شدنی نیست. فقط بلدیم که به میزهای مدیریتی تکیه بزنیم، سفرهای کوتاه و طولانی خارج از کشور داشته باشیم، از حامیان خود در هیئت‌های استانی چشم‌بسته حمایت بکنیم، منتقدین خود را سزاوار محرومیت و مجازات بدانیم، از اساس‌نامه آویزان بشویم، از جواب‌گویی در قبال افکار عمومی و مسئولین جاخالی کنیم و وقتی پای نتایج به  میدان بیاید و شکست‌های مفتضحانه را تحمل بکنیم قفل سکوت بر لب بزنیم و اگر برخی‌ها بیشتر از اندازه‌شان حرف زدند و سؤال کردند برایشان شاخ‌وشانه بکشیم و “چوبک در میان بشکنیم”.

با نتایجی که فوتبال ما در رقابت‌های انتخابی المپیک و بازی‌های آسیایی گرفت نیازی به صغری و کبری چیدن و عرش و فرش را مقصر جلوه دادن و خودی‌ها را تبرئه کردن نیست. در فوتبال ما شتر بر نردبان است. نتایج بازگوکننده همه واقعیت‌ها می‌باشد. مولوی چه زیبا گفته است:

به سر مناره اشتر رود و فغان برآرد

که نهان شد ستم این‌جا مکنیدم آشکارا

گفتم: فضول باشی چرا ناراحتی؟ واقعیت فوتبال ما همین است. طبلی توخالی که آوازش فقط برای شنیدن از دور خوش است. فوتبالی که گویا هزینه کردن و میلیاردی بخشیدن در آن به هدف تبدیل شده است. فوتبالی که عده‌ای با چنگ‌ودندان به حریمش وارد شده و به هر قیمت و بهایی راضی به دل کندن از آن نیستند. فوتبالی که به خائنین‌اش مدال افتخار می‌دهد و به دلسوزان و علاقه‌مندانش حکم خانه‌نشینی و دوری از صحنه صادر می‌کند.

حرفم را قطع کرده و می‌گوید: بابا برای این می‌سوزم که در اندیشه صعود به المپیک و قهرمانی در هانگژو روزها گذراندیم و با وعده ‌و وعید دست‌اندرکاران امر دلخوش شدیم. همچون شتر، خواب پنبه‌دانه را دیدیم و یا مانند افراد برهنه برای رسیدن به کرباس پهنادار امیدوار شدیم ولی نمی‌خواستیم که باور کنیم فوتبال ایران و موفقیت و قهرمانی همچون تیشه و تبر هستند، آن دو فراهم نیامدنی‌اند و تا زمانی‌که در فوتبال ما بساط امتحان پس داده‌های ازخودراضی گسترده است رسیدن به قله‌های خوشبختی غیرممکن می باشد. زمانی‌که کشمکش فدراسیون و کمیته ملی المپیک، ماه‌ها تیم را در برزخ نگاه می‌دارد باید هم به تیم درجه سه آسیا ببازیم و به ریش همه علاقه‌مندان و دوستداران فوتبال بخندیم.

فضول‌باشی چنان جوش آورده که امکان صحبت به ما را نداده و همچنان در ادامه می‌گوید: وقتی در انتخابی المپیک در مقابل افغانستان و هنگ‌کنگ پیروز شدیم باده غرور را سر کشیدیم و خود را حاکم مطلق عرصه فوتبال آسیا قلمداد کردیم و وقتی در هانگژو مفتضحانه باختیم از استادیوم فرار نمودیم و حتی جرأت صحبت کردن با خبرنگاران را پیدا نکردیم. حالا وقتش است که فرماندهان فوتبال بعد از آبروریزی و سرافکندگی در آسیا بیایند و توضیح بدهند که چرا و چگونه هدایت تیم را به دست کسی که سابقه مربیگری در تیم‌های ملی و تجربه لازم در این مورد را نداشته سپرده‌ایم، نقش سرمربی تیم ملی در این انتخاب و معیارهای مورد توجه بیان شود تا همه نقاط مثبت و منفی اقدامات مسئولین فدراسیون، کمیته ملی المپیک و سرمربی تیم ملی فوتبال برای همگان روشن و آشکار گردد.

گفتم: فکر می‌کردند که اگر لیگ برتر را آغاز نشده تعطیل بکنند به فوتبال مملکت کمک کرده‌اند. برنامه‌ریزان متخصص سازمان لیگ و فدراسیون که نتیجه گرا هستند نمی دانستندکه طولانی شدن زمان برگزاری لیگ تا مردادماه سال آینده به تیم‌ها و بازی‌کنان لطمه می‌زند؟ چرا باید کاری را که ممکن است برای فوتبال ما عواقب خوبی نداشته باشد اجرا بکنیم و وقتی نتیجه خوبی به دست نیاوردیم، بنشینیم و حسرت بخوریم. نمی‌دانم گاهی آدم به این باور می‌رسد که در ورزش و فوتبال به وعده ها نباید اعتماد کرد چراکه در عمل ثابت شده‌است از صد چاقوی ساخته‌شده توسط مسئولین فوتبال یکی‌شان را هم دسته‌دار نبوده است.

گفت: درد این فوتبال، علاقه‌مندان را تا مرز سکته هدایت می‌کند. نود دقیقه بازیکنان ما امیدشان را بر روی سانترها متمرکز کرده بودند ولی بازیکنانی که در لیگ داخلی نامشان را تریلی نمی‌کشد نتوانستند از موقعیت‌های به‌دست‌آمده استفاده بکنند و در مقابل، هنگ‌کنگی‌ها با یک حمله نه‌چندان خطرناک به گل رسیدند و پرونده تیمی را که کوچینگ ضعیفی داشت بستند و آن‌ها را راهی تهران کردند. سرمربی تیم برای جبران گل خورده ۴۵ دقیقه فرصت داشت ولی عنایتی و کمک‌هایش نتوانستند راهکاری برای باز کردن و نفوذ به دروازه‌ی هنگ‌کنگ پیدا بکنند.

گفتم: حرص‌وجوش خوردن من و تو و امثال ما برای فوتبال نتیجه‌ای نخواهد داشت. برای عده‌ای که مدیریت بر فوتبال را نهایت آرزوی خود و دوستانشان تلقی می‌کنند این شکست‌ها اهمیتی ندارد. ماندن در قدرت و مواظبت از آرای مجمع و راضی نگه‌داشتن صاحبان رأی مهم است، فوتبال اگر شکست بخورد مشکلی نیست، من و یاران و اقربایم شکست نخوریم.

گفت: باید بروم، کار دارم و زیاد از این نمی‌توانم سر شما را درد آورم ولی مطمئن باشیم که حضرات در قبال این شکست و بی‌آبرویی خود را به کوچه علی چپ خواهند زد و از فردا و پس‌فردا مثل معروف “کور که مرد بادام چشم می‌شود” را برای فوتبال و تیم امید آن تفسیر خواهند کرد.




انتخابات و تاکتیکی به‌نام “دره عمیق”

زمانی‌که رأی جمع کردن هدف اصلی نامزدهای انتخاباتی می‌شود توسل به هر روش به یک امر عادی تبدیل می‌گردد.

آن‌هایی که برای رسیدن به کرسی مجلس نقشه‌ها کشیده و مبالغ هزینه کرده‌اند از این‌که به ‌دور اخلاق انتخاباتی خط قرمز بکشند و برای بدی‌ها سینه چاک بکنند ترسی به دل راه نمی‌دهند.

فراموش کردن پروردگار برای انسان می‌تواند پیامدها و آثار خطرناک به‌دنبال داشته باشد. ترویج بدی، خود فراموشی،‌ فسق و استهزای مؤمنان از مهم‌ترین این آثار می‌باشد.

دل بستن به دنیا و عشق به مطرح شدن و علاقه‌مندی به معروف شدن در فراموش کردن خداوند می‌تواند مؤثر باشد. دنیا با همه جاذبه‌هایش زمینه فراموشی پروردگار را فراهم می‌کند و به‌همین جهت مولای متقیان علی علیه‌السلام فرموده‌اند: “به آن‌چه نزد خداست جز با بریدن از دنیا نمی‌توان رسید”.

برخی‌ها که می‌خواهند ره صدساله را در یکی دو ماه بپیمایند برای انتخابات و افزودن بر سبد رأی از ماه‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کنند و در این‌راستا تاکتیک‌های مختلفی را به‌کار می‌بندند که تاکتیک “دره عمیق” یکی از مهم‌ترین آن‌ها می‌باشد.

کاندیداها و طرفداران آن‌ها در این تاکتیک سعی می‌کنند نتیجه اقدامات دوره قبلی را به دره عمیق و پر از مشکلات تشبیه کنند، دره‌ای که هر چه تلاش گردد پر نمی‌شود.

هدف اصلی آن‌هایی که در به‌کار بردن این تفکیک اصرار می‌کنند تخریب گسترده‌ی کسانی است که در جامعه مسئولیت داشته‌اند.

هرچند که تا زمان تبلیغات قانونی دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی زمان زیادی باقی‌مانده است ولی آن‌هایی که برای اولین‌بار می‌خواهند وارد صحنه انتخابات بشوند خود را بیشتر طرفدار و هوادار این تاکتیک نشان می‌دهند.

می‌توان نمونه‌های زیادی را در فضای مجازی مشاهده کرد. نامزدهایی که برای اولین‌بار می‌خواهند طعم و مزه کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی را بچشند کاری جز حمله به نمایندگان دوره‌های قبل و برخی از مسئولین ندارند.

عده‌ای از این قبیل کاندیداها که جایگاهی در بین مردم ندارند و در حالت طبیعی و نرمال رأی آوری خود را محال و غیرممکن می‌بینند برای این که اسم خود را بر سر زبان‌ها بیندازند برعلیه برخی از افراد معروف، کارآمد و دارای سابقه درخشان اجرایی برمی‌خیزند و با تاکتیک “دره عمیق” تمام نیروی خود را در تخریب آن‌ها به‌کار می‌بندند.

زمانی‌که انسان از محبت الهی قطع نظر می‌کند در اصل برای برچیده شدن دست عنایت خدای تعالی از سرش اقدام می‌نماید. خوبی‌های دیگران را  بدی و تلاش شبانه‌روزی برخی را سستی و تنبلی توصیف می کند و در زیر پرچم تاکتیکی به‌نام “دره عمیق” سینه می‌زند تا شاید بتواند با استفاده از این روش، افکار عمومی را قانع کند که مشکلات موجود و گرفتاری در “دره عمیق” حاصل بی‌توجهی‌ها و کم‌کاری‌های مسئولین گذشته است. ناگفته پیداست آن‌هایی که به قصد تخریب به هواداران تاکتیک “دره عمیق” تبدیل می‌شوند همیشه نمی‌توانند در انتظار موفقیت باشند.




ضرورت ترویج فرهنگ و علایق مؤثر در دفاع مقدس

هفته دفاع مقدس تداعی کننده خاطرات فراوانی از پایمردی، ایستادگی، مقاومت، وفاداری و مبارزه همه‌جانبه ملت قهرمان و ولایتمدار ایران می‌باشد.

در این هفته بار دیگر دفتر مهربانی‌ها و ایثارگری‌ها باز می‌شود و صفحات پرافتخار آن مرور می‌گردد. حقایق دفاع مقدس، صفا و خلوص نیت رزمندگان، اخلاق ایثار‌گری حاکم بر جامعه، عشق و شیدایی غرورانگیز، یک‌رنگی و یکدلی مردم و حماسه خرمشهر، سرپل‌ذهاب، سوسنگرد، دوکوهه و…. در ذهن‌ها نفس می‌کشند و یاد و خاطره‌شان برای مردمی که دل در گروی انقلاب اسلامی ایران دارند موجی از غرور و ستایش ایجاد می‌کند.

دفاع مقدس و رشادت‌ها و ازخودگذشتگی‌های آن ایام به تاریخ آبرو می‌بخشد. قصه مردان بی‌ادعا و تاریخ ساز جزیره مجنون، طلاییه و…. زینت‌بخش صفحات کتاب قطوری است که هر ورق آن دلیلی بر حقانیت مردم قهرمان و مسلمان و همیشه ‌درصحنه‌ی ایران اسلامی است.

دنیا از تحلیل و پذیرش چگونگی حضور مخلصانه رزمندگان در جبهه‌ها و حمایت همه‌جانبه ملت ایران از فرزندان خود سردرگم بودند، این‌که چگونه جوانان دلاور و خدا شناس ایران در آن ایام خواسته‌ها و خواستن‌ها را درهم شکستند و به مقام نخواستن رسیدند و چگونه در جوانان ایران اسلامی تحولی شگرف پدید آمد که آن‌ها را به مرحله گذشتن از همه‌چیز و حتی ایثار جان ‌رساند.

امروز باید با روایت‌های صادقانه و با عمل مخلصانه به جوانان آگاهی‌های لازم از دوران مقدس ارائه گردد. جوان مسلمان ایرانی باید با تمام وجود درک نماید و بپذیرد که در حال حاضر اطاعت از ولایت فقیه در جامعه اسلامی تنها ریسمان نجات و اتحاد محسوب می‌شود.

جوان ایران اسلامی به پشتوانه تاریخ دفاع مقدس و نگاه عمیق به زندگی رادمردانی که دغدغه‌ای جز ساختن کشوری آباد نداشته و ندارند برای  ایجاد فردایی بهتر کمر همت ببندند و در این راه از همه توانایی‌های خود بهره بگیرند.

ارائه ابعاد مختلف دوران دفاع مقدس به نسل جوان ضروری است. تفهیم این‌که فردی برای حفظ کشور و انقلاب و جهت دفاع از آب و خاکش به دل دشمن بزند و ترسی از اتفاقات و حوادث احتمالی به دل راه ندهد و آگاهانه به سمت خطرهای جدی منجر به شهادت برود می‌تواند برای جوانان ایران مهم و تأثیرگذار باشد و چنین است که باید فرهنگ و علایق مؤثر در دفاع مقدس به‌خوبی به نسل جوان منتقل بشود و در این راه از همه امکانات موجود به‌نحو مطلوب بهره‌برداری گردد.(




شبکه‌های مجازی و تولید و انتشار شایعه انتخاباتی

تولید و انتشار شایعه در ایام منتهی به انتخابات به یک امر عادی تبدیل می‌شود. با توسعه شبکه‌های اجتماعی زمینه برای تولید شایعات و انتشار آن‌ها در سطحی گسترده فراهم شده‌است.

اهمیت انتخابات ازیک‌طرف و دامنه فراگیری گسترده آن در جامعه از طرف دیگر بر بالا رفتن آمار تولید و انتشار شایعات مختلف کمک می‌کند.

علاقه وافر جمعی برای رسیدن به صندلی مجلس و نگاه تجاری عده‌ای به بحث تبلیغات و کم‌تجربگی و تعجیل کاندیداها برای معروفیت و مقبولیت بر رشد شایعه کمک می‌کند.

شبکه‌های مجازی به‌دلیل برخورداری از ویژگی‌های خاص در انتشار گسترده شایعه نقش اساسی دارند. ویژگی‌هایی چون امکان تولید محتوا توسط کاربر، تشکیل گروه‌های دوستانه، حاکمیت سطح گسترده ارتباط میان فردی و وجود امکانات تعاملی، شبکه‌های مجازی را به وسیله‌ای برای انتشار شایعات تبدیل می‌کند.

یکی از مهم‌ترین اهداف کسانی که به شایعه و انتشار آن دامن می‌زنند تخریب نامزدهای رقیب است. شایعاتی که با اهداف تخریبی در فضای مجازی به‌طور گسترده منتشر می‌شود توسط ستادهای انتخاباتی و تحت نظر کاندیداها تولید می‌گردد. نامزدهایی که ازنظر عملکرد، جایگاه اجتماعی و کارایی و توانایی در سطح پایینی بوده و برای مردم چندان شناخته‌شده و مورد اعتماد نیستند برای رفع این نقیصه چاره‌ای به جز پناه بردن به دامن شایعه و بازی با آبروی افراد ندارند.

نامزدی که در رسیدن به اهداف انتخاباتی، انجام هر اموری را روا می‌داند با راه‌اندازی اتاق فکر و استخدام افرادی که تجسم واقعی حاشیه و نامردی هستند در راستای تخریب موقعیت و وجهه سیاسی و اجتماعی کاندیداهای رقیب اقدام می‌کند. هرچند که زمان زیادی تا انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی‌مانده است ولی از حالا می‌توان نمونه‌های مشخصی از این قبیل شایعات را که از اردوی نامزدهای جویای نام با کارنامه مردودی و پرونده غیر قابل‌قبول منتشر می شود در فضای مجازی مشاهده کرد.

انتشار شایعه برای ایجاد نفاق در بین اعضای جامعه و طرف‌داران کاندیداهای با شانس بالای انتخاب صورت می‌گیرد. همیشه در این راه ردپای کاندیداهایی که در نمک خوردن و شکستن نمکدان ید طولانی دارند قابل‌مشاهده است. آن‌هایی که به‌ظاهر مظلوم و اخلاق‌مدار هستند و رسیدن به صندلی مجلس را ضرورتی برای ادامه حیات سیاسی خود تلقی می‌کنند با برخورداری از مشورت خناسان، دیوارهای یک‌رنگی و حرمت نان‌ونمک را فرو می‌ریزند و به‌خاطر یک موقعیت دنیوی، حیات اخروی‌شان را به باد می‌دهند.




انتخابات و جنگ روانی

از مباحثی که در ایام تبلیغات انتخابات مورد توجه قرار می‌گیرد جنگ روانی است. این روزها هرچند که تا آغاز فعالیت‌ها و تبلیغات قانونی، زمان زیادی باقی است ولی آن‌هایی که از فردای خود نگرانند و از باخت در عرصه رقابت واهمه دارند زودتر دست‌به‌کار شده‌اند تا شاید با تحریک احساسات و به‌کارگیری کلمات راست و دروغ و شایعات متعدد، بتوانند در جهت دادن افکار به نفع خود و دوستان موفق عمل نمایند.

برای جنگ روانی تعریف‌های متعددی ارائه‌شده است و ساده‌ترین آن می‌گوید: جنگی است سرد، به‌منظور تسخیر عقل و اراده مردم.

فضای مجازی در استان اگر به طورکامل و بی‌طرفانه رصد شود این روزها به میدانی برای جنگ‌ روانی و زمین‌گیر کردن رقبا در عرصه رقابت انتخاباتی تبدیل‌شده است.

گاهی با لطیفه و طنز سعی می‌کنند شایعه‌ای را رواج بدهند و به‌این‌ترتیب بر افکار عمومی تأثیر بگذارند و زمانی بحث تکرار را در دستور کار قرار می‌دهند. با توسل به این شیوه موضوعی را به دفعات تکرار می‌کنند تا آن را به صورت یک فکر و یک شعار در سطح جامعه درآورند و زمانی دیگر دست به دامن دروغ و تهمت می‌شوند، روشی که آسان‌ترین است و نیازی به سرمایه و امکانات خاص ندارد، کافی است که از خدا نترسی و شرف و وجدان را زیر پا بگذاری و یک مشت دروغ را در فضای مجازی منتشر بکنی.

مظلوم‌نمایی و تحریک احساسات یکی دیگر از شیوه‌های جنگ روانی است. چیزی که این روزها در میان نامزدهای احتمالی و طرف‌داران آن‌ها به طور معمول قابل‌مشاهده است. خیلی‌ها که کارنامه‌ای برای دفاع و عملکردی برای ارائه ندارند در  زیر این پوشش و نیرنگ تبلیغاتی می‌خواهند به حیات سیاسی نامشروع خود ادامه بدهند.

یکی دیگر از حربه‌هایی که دراین‌راستا مورداستفاده قرار می‌گیرد انتشار شایعه است. با مهارت تمام نسبت ‌به پخش یک‌سری شایعات در جامعه اقدام کرده و به تحلیل و تجزیه نظرات و دیدگاه‌های مردم در مورد آن‌ها می‌پردازند. اگر نتیجه به‌دست‌آمده براساس اهداف آن‌ها باشد به تکرار آن در سطح جامعه ادامه می‌دهند وگرنه آن را از رده‌خارج و برای برنامه‌ی جدیدی اقدام می‌نمایند.

پناه بردن به دامن اهانت و فحش از روش‌های ناپسندی است که مورداستفاده قرار می‌گیرد. وقتی در مواجهه با واقعیت‌ها و حقایق، توان ایستادگی نباشد و قدرت برخورد واقع‌بینانه با جریان‌های موجود در جامعه وجود نداشته باشد روی آوردن به اهانت و ناسزا در حق رقبا و طرفدارانشان به امر عادی تبدیل می شود. این شیوه اگر در حد افراطی باشد و دیوارهای حرمت و اخلاق را بشکند حتی به ضرر اوامر آن تمام می‌شود.

اساس تبلیغ اگر بر واقع‌نگری و حقیقت‌گرایی برپا شود به دل می‌نشیند و جریان‌هایی که در این راه به‌دنبال تحریف و سفسطه می‌روند درنهایت بازندگان عرصه تبلیغ می شوند.

آن‌هایی که در رقابت انتخاباتی کارنامه‌ای روشن و پیشینه‌ای قابل دفاع دارند نیازی به آویزان شدن از شیوه‌های جنگ روانی و تشنج آفرینی غیرمستقیم ندارند. آن‌ها مبنای کار خود را به شیوه واقعی و واقع‌بینانه و منطقی قرار می‌دهند و از به‌کار بردن ترفندها و سوژه‌های گمراه‌کننده دوری می‌کنند.




انتخابات و تاکتیک می‌آید نمی‌آید، می‌ماند نمی‌ماند

برای جذب آرای بیشتر و محبوب قلوب مردم شدن در انتخابات مختلف، نامزد‌ها روش‌ها و تکنیک‌های مختلفی را به کار می‌بندند.

اگر تلاش‌ها و دوندگی‌ها و دستیابی به یک موفقیت در جهت جلب رضای پروردگار باشد کاری پسندیده و قابل‌قبول است. اما اگر فخرفروشی، کسب مال دنیا و استفاده از قدرت برای رسیدن به امیال نفسانی و بازی کردنِ نقش جاده‌صاف‌کن برای تعدادی محدود و اطرافیان و اقوام نسبی و سببی یا دوستان و رفقا در دستور کار قرار گیرد همه آن اقدامات در نهایت جز بی‌آبرویی و عدم اعتماد مردم حاصل دیگری نخواهد داشت.

خدمت صادقانه به جامعه، بالاترین خصلت انسانی است. کسی که برای خدمت، فرصتی به دست آورد و از آن به بهترین نحو در راستای خدمت به مردم استفاده نکند باید در پیشگاه حق، جوابگوی فرصت‌های ازدست‌رفته‌اش باشد و در مورد تضییع حقوق جامعه پاسخ‌گو بشود.

برای ایجاد سروصدای بیشتر و اعلام آمادگی و آغاز فعالیت در عرصه نامزدی، توسط هواداران در فضای حقیقی و مجازی در مورد نامزدهای احتمالی بحث می‌آید، نمی‌آید مطرح می‌شود. این روش موجب مطرح شدن اسم نامزدهای احتمالی و جلب توجه افکار عمومی به سمت آن‌ها می‌گردد.

دیده می‌شود نامزدهای احتمالی که بیشتر اسم و نام‌شان در محافل مطرح می‌شود در مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها از تردید در آمدن سخن می‌گویند و وقتی با گذشت زمان، برآوردهایشان از نظر رأی‌آوری مطلوب می‌شود احساس تکلیف کرده و به‌طور قطعی ورود به صحنه انتخابات را اعلام می‌کنند. برای دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی این روش با تغییراتی ناخواسته مواجه شد. انجام پیش‌ثبت‌نام با توجه به فاصله زمانی تا ثبت‌نام نهایی و اعلام اسامی حائزین شرایط از سوی شورای نگهبان، تاکتیک می‌آید، نمی‌آید چندان نتوانست نقش خود را ایفا نماید.

به‌نظر می‌رسد در این دوره می‌ماند، نمی‌ماند جایگزین می‌آید، نمی‌آید بشود. به‌این‌ترتیب که تا قطعی شدن صلاحیت‌ها برای این‌که از نظر مردم نیفتند بحث می‌ماند یا نمی‌ماند را مطرح بکنند. آیا نامزدی که پیش‌ثبت‌نام کرده تا آخر خط ماندنی است و یا به‌محض دریافت صلاحیت و حتی قبل‌از آن عطای نامزدی در انتخابات را به لقایش می‌بخشد و کناره‌گیری می‌کند؟

در انتخابات مجلس دوازدهم و تا زمان قطعی شدن وضعیت نامزدها از بابت تعیین صلاحیت‌ها، انتظار می‌رود که تاکتیک می‌ماند، نمی‌ماند از رونق بیشتری برخوردار شود.




انتخابات و ضرب‌المثل “زد که زد خوب کرد که زد”

می گویند یک روز زنی که شغلش ماست فروشی بود، ظرف ماستش را رو سرش گذاشته بود و برای فروختن به شهر می برد. در راه با خودش فکر کرد که «ماست را می فروشم و از قیمت آن چند تا تخم مرغ می‌خرم. تخم مرغ ها را زیر مرغ همسایه می‌گذارم تا جوجه بشود. جوجه‌ها که مرغ شدند می فروشم و از قیمت آن گوسفند می‌خرم. کم کم گوسفندهای من زیاد می‌شود، یک روز میان چوپان من و چوپان کدخدا زد و خورد می‌شود، کدخدا مرا می‌خواهد و از من می‌پرسد : چرا چوپان تو چوپان مرا زده‌است؟

من‌هم می‌گویم : «زد که زد، خوب کرد که زد !» زن که در عالم خیال بود همینطور که گفت : «زد که زد خوب کرد که زد» سرش را تکان داد و ظرف ماست از رو سرش به زمین افتاد و ماست‌ها پخش زمین شد.

نامزدهای احتمالی مجلس دوازدهم، این روزها حال و احوالشان مشابه حال و احوال پیرزن ماست فروش است. هنوز اتفاقی نیفتاده فضای مجازی را به تسخیر خود درآورده‌اند. با انواع پیام‌ها و عکس‌ها و ژست‌های مختلف امروزی و دیروزی و شعارهای فریبنده چنین فکر می‌کنند که کار تمام است و آن‌ها یکی از راه‌یافتگان حتمی مجلس می‌باشند.

در رؤیا بر روی صندلی‌های سبز جلوس می‌کنند، برای نطق پیش‌از دستور پشت تریبون قرار می‌گیرند، فریاد می‌زنند، شعر می‌خوانند،  مشت‌ها را گره می‌کنند، از زمین‌وزمان انتقاد می نمایند، با اطرافیان و با ابهت و طمطراق در شهر رفت‌وآمد می‌نمایند، وزیر را استیضاح می‌کنند، به توصیه‌ها اهمیت نمی‌دهند، هوای اطرافیان و وابستگان سببی و نسبی را نگاه می‌دارند و چنان احساس غرور و غفلت می‌کنند که در واقعیت نیز با انجام پیش‌ثبت‌نام، رفتارشان تغییر کرده و باد ثبت‌نام نهایی به آن‌ها نخورده بدجوری احساس بی رقیبی می کنند.

ازآن‌جایی‌که خود را نماینده قطعی دوره دوازدهم می‌دانند از هزینه کردن و در برخی موارد مدیون این‌ و آن شدن ترسی به دل راه نمی‌دهند و همه قول و قرارها را به بعداز انتخاب قطعی حواله می‌دهند. این قبیل مشتاقان خدمت و عاشقان مجلس و تشنگان ردای نمایندگی تا اسفندماه از موضع اقتدار و امیدواری سخن می گویند و از فردای روز برگزاری انتخابات که ظرف ماست خیلی‌ها شکسته می شود یاس و سرشکستگی و بدهی‌های سرسام‌آور برای آن‌ها باقی می ماند.

دوستی می‌گفت که یکی از کاندیداهای احتمالی هر آن‌چه را که در سال‌ها قبل اندوخته به پای رقابت در انتخابات مجلس ریخته و در گام اول قطعه زمینی را فروخته است تا از نظر مالی در قبال دیگر نامزدهای احتمالی کم نیاورد. اطرافیان وی نیز در هر فرصتی که به دست می‌آورند او را انتخاب‌شده قطعی تلقی کرده و زمینه را برای بهره‌مندی بیشتر از نعمات مالی تا روز انتخابات فراهم می‌نمایند.

نامزدهای احتمالی مجلس از هم اینک باید به فکر شکسته شدن ظرف‌های ماست و غافل‌گیری در قبال نتایج آرا باشند و از رفتارهای وحدت‌شکنانه و ساختارشکنانه خودداری نمایند. انشاء‌الله.