بالاخره نفهمیدیم که از جوان ها برای اداره امورورزش باید استفاده شود یا نه؟معیار های مورد نظر برای یک جوان ایده آل جهت قرار گرفتن در یک پست ورزشی چیست؟چه جوانی با چه خصوصیاتی باید به کار گرفته شود تا زمینه گلایه ها، اعتراض هاو حرف و حدیث ها فراهم نشود؟
بالاخره نفهمیدیم که ژن های خوب آیا حق نفس کشیدن دارند یا نه؟ ژن های خوب چه کسانی را شامل می شود؟ آیا فقط مختص فامیل های نسبی است؟ آیا سببی ها را نیز می توان جزء ژن های خوب به حساب آورد؟ آیا چماق داران، فرصت طلب ها، سینه چاکان، سرسپردگان، مدح خوانان، ثناگویان، خودفروخته ها و یکی به نعل و یکی به میخ زن ها که با حمایت ، عنایت و پشتیبانی تمام عیار برخی ها به پست و مقامی می رسند نیز جزء ژن های خوب هستند؟ آیا با انتصاب هر ژن خوب در سطح کشور باید فریادها بلند شود و یا میزان و حدود و درصد اعتراض ها به وسیله برخی از افراد و جریان ها مشخص می گردد؟
بالاخره نفهمیدیم که در ورزش ما آیا فقط تحصیلکرده ها و عمدتا دانش آموختگان تربیت بدنی باید عنان امور را درر اختیار بگیرند و یا فارغ التحصیلان سایر رشته ها نیز آن اجازه را دارند که سری به این حوزه بزنند؟ نفهمیدیم که آیا در هیات های ورزشی آنهایی که سال ها با تربیت بدنی و ورزش درگیر بوده و تحصیلات آکادمیک نیز دارند می توانند در تصمیم گیری ها و مسؤولیت ها نقش آفرینی بکنند یا نه؟ آیا همه گرایش های تربیت بدنی علم محسوب می شوند و یا افراد فقط گرایش خود را برتر و افضل می دانند و دیگران را در حد و اندازه خود نمی دانند؟
بالاخره نفهمیدیم که اگر حضور افراد غیر فارغ التحصیل از رشته تربیت بدنی در صحنه مدیریت ورزش جرم و گناه نابخشودنی است پس میدان داری برخی ها که تحصیلات روزنامه نگاری و ارتباطات ندارند در عرصه مطبوعات و رسانه ها چگونه باید تعبیر و تفسیر شود؟
بالاخره نفهمیدیم که در نظر صاحب نظران این عصر و زمان معیارهای مورد قبول برای کسانی که می خواهند در ورزش و رشته های مختلف آن گوشه ای از کار را به دست گیرند، چیست؟ نمی شود که خود خرما بخوریم و دیگران را از خوردن آن منع نماییم. نمی شود که برای دیگران سخن گفتن در حوزه ورزش را گناه تلقی بکنیم ولی خود در همه زمینه ها از اقتصاد و سیاست و ادبیات گرفته تا جامعه شناسی و هنر و معارف داد سخن سر دهیم و همه را زیر سؤوال ببریم.
بالاخره نفهمیدیم و شاید علت این همه سؤال ها نفهمی من نویسنده سطور باشد یا شاید………