اربعین حسینی فرا می رسد و شیفتگان و دلدادگانش اوج شور و شعور حسینی را در این روز به نمایش می گذارند.
عاشقان حسینی در تدارک سفرند . سفری بزرگ و پر رمز و رازدار. سیل چند میلیونی زایران سیدالشهدا که پیاده و دوان دوان به کربلا می آیند جلوه ای یگانه در هستی دارد و کیست که نداند که این جلوه به وجود دردانه زهرای مرضیه ، حسین (ع) گره خورده است.
اربعین از رازهای هستی است و اربعین حسین(ع) روزبسط لطف اوست بر پیروان و دوستدارانش.
در اربعین حسینی کاروانی به مقصد می رسد که سرکردگان آن کاروان بزرگترین و ماندگارترین معلمان تاریخ محسوب می شوند. کاروانی به مقصد می رسد که زنان حاضر در آن استادان صبر ،استقامت،شجاعت،عزت و سربلندی هستند.کاروانی که دختران آن به مردان همیشه روزگار ،درس مردانگی و دلیری می دهند و از عجایب این کاروان همین بس که تاریخ را مبهوت کرده است.
کاروان به مقصد می رسد. در این کاروان جای خالی یک نفر بیشتر احساس می شود.جای رقیه خالی است. او نیست که با پیاده شدن از کاروان در سرتاسر بیابان تفتیده کربلا ،بابای خود را طلب نماید. او نیست که خواهان گهواره برادر شش ماهه اش علی اصغر(ع) باشد و او نیست که روی خاک تشنه بیفتد و به یاد عموی سقا،سینه اش را بخراشد.
و اینک عاشقان حسین به یاد حسین(ع) روی به کربلا نهاده اند. سرزمینی که عشق را به تمام و کمال به تفسیر می نشیند.از پیر و جوان،زن و مرد احرام بسته اند تا در اربعین حسینی در کربلا صحنه های زیبایی از عشق و ارادت را به نمایش بگذارند. چرا که هیچ کجا بمانند زیارت اربعین به انسان هویت شیعه بودن و حسینی بودن دست نمی دهد و بنابر این همه عاشقان حسین دوست دارند تا در اربعین خود را به کربلا برسانند و با مشاهده صحنه هایی زیبا به شیعه بودن خود افتخار بکنند و چه سرافرازند کسانی که به این توفیق دست پیدا می کنند.
کربلا میعاد هزاران مجنون با لیلایی به خون خفته است و این مجنون ها با دلی آکنده از عشق حسین و یارانش همه سختی ها را به جان می خرند و روی به کربلا می آورند.
صلی اله علیک یا اباعبداله……صلی اله علیک اولادک و علی اصحابک و ……